قیمت لاری گرجستان

  • سفر نامه گرجستان(بخش دوم) بازدید از شهر عروس قفقاز

    سفر نامه گرجستان(بخش دوم) بازدید از شهر عروس قفقاز

    ساعت 12:30 دقیقه روز جمعه بود که به منطقه ای به نام posto که مرز ترکیه و گرجستان بود رسیدیم.مدارک مجدد بازدید شد و مهر خروج از ترکیه به پاسپورت خورده شد و مهر ورود به گرجستان به پاسپورت زده شد. (مسیرحرکت ازتهران به تفلیس و برگشت از تفلیس به باطومی و طرابزون از سایت گوگل )  کشور گرجستان صنعتی نیست و تنها صادرات آن آب معدنی بسیار غنی آن می باشد و همینطور صنعت شراب سازی بدلیل وجود تاکستان های فراوان در این کشور رونق دارد.نام بین المللی گرجستان جورجیا   (GEORGIA)می باشد.با گذشتن از شهر های داخلی گرجستان در ساعت 17:30 دقیقه روز جمعه  به شهر تفلیس پایتخت گرجستان عروس قفقاز وارد شدیم.جاده های  منتهی به شهر تفلیس خیلی سرسبز و دیدنی و رودخانه های فراوانی داشت و به قول راننده اتوبوس که در سفر هوای ما را داشت میگفت شهرهای دیگر گرجستان خیلی دیدنی تر است.وارد شهر تفلیس که شدیم اولین چیزی که ما را جذب تماشا  کرد مجسمه های دیدنی و زیبا و بسیار زیاد این شهر بود که بعدا متوجه شدیم که از تمامی سنبل های کشور گرجستان ، مجسمه درست شده است و هر مجسمه بیانگر داستانی جالب است.     عکس ۲ مجسمه معروف شهر تفلیس (میدان معروف با مجسمه مدئا (مدیا) ، در حال تقدیم "پشم زرین" است.در افسانه های یونان باستان پهلوانی بنام جیسون به دستور پادشاه به یک سفر غیر ممکن فرستاده میشود تا "پشم زرین" را از کولخیس (گرجستان کنونی) به یونان ببرد. جیسون با بزرگترین کشتی آن زمان(آرگو)به سرزمین کولخیس سفر میکند. پادشاه کولخیس(آیتس) که پشم زرین را پنهان کرده بود، دستیابی به آن را مشروط به انجام وظایفی میدانست: ۱-جیسون باید گاو وحشی که دارای نفس آتشین بود را رام کرده و با آن زمین را شخم میزد۲- سپس باید دندان‌های اژدها را در این زمین کاشته و با مردان جنگجوی زره پوشی که حاصل جوانه این دانه‌ها بودند نبرد میکرد و در آخر باید با اژدهای هوشیاری که از پشم زرین مراقبت می‌کرد روبرو میشد. جیسون تمام این وظایف را با کمک مدیا، دختر آیتس که عاشق او شده بود به اتمام رسانید. بعد از بدست آوردن پشم زرین، جیسون و مدیا از کولخیس گریختنه و با هم ازدواج میکنند.به نظر من که افسانه جالبیه.) ("فواره نپتون" معروف به  "میدان اروپا")  بعد از پیاده شدن از اتوبوس به دنبال hostel بودیم و براساس اطلاعاتی که قبلا جمع کرده بودیم میخواستیم به میدان آزادی برویم.در حدود 1:30 دقیقه در شهر بدنبال هاستل بودیم که چندنفر ایرانی را دیدیم که گفتند هاستل یکی از دوستانشان در خیابان rostaveli  است که نفری۶۰ لاری ميگيرد که با توجه به اینکه ما میخواستیم سفر ارزانی داشته باشیم قیمت نسبتا بالایی بود.دلارهای خود را در صرافی ...



  • سفرنامه گرجستان (بخش سوم)سفر به شهر مرزی کازبقی و شهر ساحلی باطومی

    سفرنامه گرجستان (بخش سوم)سفر به شهر مرزی کازبقی و شهر ساحلی باطومی

    با بازدید کامل شهر تفلیس باید تصمیم میگرفتیم بعد از تفلیس به کدام شهر برویم.با صحبتهایی که با آقای ملکی صاحب هاستل که مرد مودب و دلسوزی بود انجام دادیم تصمیم گرفتیم به کازبقی برویم.البته آقای ملکی پیشنهاد داد به MESTIYAبرویم که از نظر چشم انداز طبیعت بکر و عالی است برویم اما این رو هم گفت که اگر آنجا بروید محال است 1 هفته کمتر در آنجا بمانید چون مانند بهشت زیباست.اما کمبود زمان داشتیم و بعد مسافتی شهر  MESTIYAهم زیاد بود.۱۱ ساعت مسیر رفت و ۱۱ساعت زمان برگشت نیاز داشت.من راغب بودم به MESTIYAبرویم اما وقتی دلایل را شنیدم و تصمیم جمع را شنیدم تصمیم گرفتیم به کازبقی برویم.بالاخره صبح روزیکشنبه  ساعت 8 صبح سوار مترو تفلیس شدیم و با ۲۰ لاری سوار دلموش های ترمینال بسمت کازبقی حرکت کردیم. کازبقی در فاصله ۱۹۰ کیلومتری شهر تفلیس قرار داشت و از کازبقی تا روسیه ۲۵کیلومتر فاصله داشت. مسیر به سمت کازبقی فوق العاده دیدنی و زیبا بود .در میانه راه راننده برای استراحت کوتاه مدت متوقف شد. در همان مکانی که راننده نگه داشت صخره آهکی آجری رنگ بود که آب از آن سرازیر میشد.به قول دوستم شهمیرزاد هم این صخره آهکی را داشت و به همین زیبایی. دوباره سوار دلموش شدیم و ادامه مسیر زیبا.جاده بسیار ناهموار و بدی داشت و چاله های خیلی عمیقی داشت.اما زیبایی مسیر چاله های جاده را برای ما هموار میکرد.در گذشته جاده تفیلس به کازبقی یک جاده نظامی بوده که بعلت کوهستانی بودن و رویایی بودن یکی از مقاصدخوب برای کوهنوردان بوده است.طبق گفته ساکنان شهر  نیز بهترین زمان صعود به قله های کازبقی تیر و شهریور ماه است.بالاخره ساعت۱۱ صبح  به کازبقی و روستای این شهر گرکتی رسیدیم و بعد از پیاده شدن از دلموش خانمی به نام ماری با نفری ۲۵ لاری اتاقی به ما اجاره داد.بعد از گذاشتن کوله ها در خانه به سمت کوه زیبایی که کلیسای معروف بالای آن بود حرکت کردیم.البته کلیسای سامبا نیز در روستای گرکتی کازبقی قرار داشت.کوه بسیار زیبایی بود .سرسبز با لاله های سرخ،اسب ها در حال چرا بودند،کلبه های زیبای کوهستانی.منظره این کوه من رو یاد کارتون بچه های کوه آلپ انداخت. چیزی که برای من جالب بود پیرزن های سالخورده گرجی بودند که به بالای کوه برای زیارت میرفتند.بالا رفتن از این کوه که حدود ۳ ساعت طول میکشید ٬برای من سخت بود اما پیرزن های گرجی براي رفتن به كليسا به بالاي كوه  ميرفتند. با عکاسی هایی که از طبیعت کوه میکردیم خستگی ما هم برطرف می شد.بالاخره بعد از ۳:۳۰ دقیقه کوهنوردی به بالای کوه و کلیسا رسیدیم.در آنجا عروس و دامادهای زیادی برای عکاسی و نیایش آمده بودند که عکس انداختن با ...

  • سفر به گرجستان

    تدارکات سفر دی ماه ۱۳۸۹ سفر شش نفره ما با دو دستگاه پژو 206 به مقصد کشور گرجستان در ساعت 10:30 چهارشنبه شب، 16 مرداد 1389 با گردهمایی افراد در منزل ما آغاز شد. تقریبا" سه هفته مشغول تدارکات سفر از جمله اخذ ویزای گرجستان، تهیه نقشه ها و تحقیق درباره مسیر رفت و برگشت بودیم. نکته: برای تهیه نقشه راههای یک کشور میتوانید به سفارت کشور مذبور مراجعه کنید. البته سازمان جهانگردی هم نقشه راههای کشورها را به زبان فارسی ارائه میکند که من گزینه اول را ترجیح میدهم چون نقشه هایی که از سفارتها دریافت میکنید غالبا" بروز هستند. درکنار نقشه های چاپی، استفاده از GPS هم بسیار کارآمد و مفید است. یک هفته قبل از تاریخ حرکت یک دستکاه GPS  گارمین مدل 60csx خریداری کرده و آنرا به نقشه کشورهای ایران، ترکیه و گرجستان مجهز کردم که هر سه نقشه قابلیت مسیریابی داشتند از انجا که گرجستان با ایران مرز مشترک ندارد، برای سفر زمینی به گرجستان سه گزینه وجود دارد: ترکیه، ارمنستان و آذربایجان. با توجه به اینکه ما تجربه سفر به کشور ارمنستان را داشتیم در ابتدا تصمیم گرفتیم که از ترکیه وارد خاک گرجستان شده و از آذربایجان برای خروج از آن استفاده کنیم که البته محاسن زیادی هم داشت: اول اینکه مسیر تکراری کمی را در طول سفر تجربه میکردیم و مسیر بازگشتمان از شهر تفلیس به تهران کوتاهتر میشد. اما پس از تحقیقاتی که درباره کشور آذربایجان انجام دادیم، این گزینه از مسیر سفر ما خط خورد! با اینکه در فهرست کشورهای منطقه قفقاز، آذربایجان کمترین محبوبیت توریستی را داراست، ولی بازهم علاقه داشتم تجربه سفر به شهر باکو را حداقل یکبار کسب کنم. اما گویا پلیس آذربایجان ارادت خاصی نسبت به توریست ها داشته و همواره آنها را با باج خواهی مورد عنایت قرار میدهد. نهایتا" دو مرز متفاوت از کشور ترکیه را برای ورود و خروج به گرجستان انتخاب کردیم: مسیر رفت از مرز سارپ و اقامت در شهر ساحلی باتومی در گرجستان و مسیر بازگشت از مرز واله. آغاز سفر: تهران تا مرز بازرگان ساعت حرکت ما بخاطر محدودیتی که داشتیم 10:30 شب بود. رانندگی در اتوبان 600 کیلومتری تهران-تبریز یکنواخت و خسته کننده است و عبور از این مسیر در نیمه شب دارای محاسن و معایبیست: در عین حال که خلوتی راه و عدم وجود دوربینهای کنترل سرعت پلیس رانندگی را برای شما ساده تر میسازد، خواب آلودگی و خستگی فیزیکی ممکن است شما را با مشکلاتی مواجه سازد. ما سعی کردیم در طول مسیر با نوشیدن نوشابه های کافئین دار سرحال بمانیم. از طرفی وجود دو راننده در هر اتومبیل به ما کمک میکرد تا همواره یک راننده تازه نفس داشته باشیم.ساعت 6:45 وارد تبریز شدیم. متوسط سرعت ...

  • سفر ارمنستان و گرجستان با خودرو شخصی (قسمت دوم )

    وقتی رسیدیم منتظر کارهای ماشین شدیم که حسین داشت انجام میداد ،یه پسر ارمنی اونجا بود که از ماشینش آهنگ با صدای بلند پخش میشد از هر زبونی ، آهنگ عربی با صدای نانسی ، ایرانی با صدای آرش و ... کلا آدم خوشی بود. وقتی کارهای ماشین تو خاک ارمنستان تموم شد ، فقط دو قدم اونور تر خاک گرجستان بود . اینجا هم یک پل بود که دو کشور را از هم جدا می کرد . فاصله کم بود اما اخلاق ها زمین تا آسمون با هم فرق داشت . لبخند ها اینجا دلنشین بود .اینجا زبان انگلیسی را می دانستند ،خود پلیس اینجا فرم را برامون پر کرد . پلیس ها علاوه بر خوش اخلاقی ،کمی کم حواس هم بودند . برگه ای که مال پاسپورت من بود را به یه آقای دیگه داده بودند !!چند دقیقه هم طول کشید تا اون آقا را صدا زدند و کارها را درست کردند . یکی از آقایون که جوان و خیلی خنده رو بود می گفت که فارسی میداند و تکرار می کرد :یک ،دو ،سه ،چهار ،پنج ،و کلی هم ذوق می کرد که فارسی میداند . البته ما همین را هم به زبان گرجی بلد نبودیم . وقتی می خواستند که از من عکس بگیرند اشاره کرد که روسری ام را بردارم –من که جواب نه دادم به همدیگر خندیدند . مثل  وقتی که توی شرط بندی برنده می شوی!می دانستند که ما روسری را برنمیداریم . از حجابم خوشم آمد ! عاطفه همین جا پول هایش را تبدیل کرد . – واحد پول لاری – هر لاری 570 تومان . کار من و حسین زودتر انجام شد . رفتم بیرون . وسایل ماشین را هم گشتند . البته ساک ها را از گیت رد کردند و فقط پرسید که اینها چی هستند ؟گفتیم غذا و لباس . به آخرین پلیس هم پاسپورت را نشان دادیم و پرسیدیم که گرجستان زیباست یا نه ؟جواب very beautiful شنیدیم با خنده . اون سه نفر خیلی دیر اومدن و من و حسین خیلی معطل شدیم . من سرم گرم شد به گپ زدن با  خانمی میوه می فروخت _ بسکه زبون هم را می فهمیدیم – فندق تازه می فروختند که توی ارمنستان هم خیلی بود و یه میوه جدید هم داشت که مثل بلالی بود اما خیلی کوچکتر . خانم گفت که باید مغز میوه را بخوری .هر کیلو 2 لاری بود . اما من و حسین پول نداشتیم – بقیه پول را قرار شد اونها بیارن – آخه برای ویزا دلار دادیم و بقیه اش را قرار شد لاری پس بدهد . میوه فروش ها وقتی که من حسین را با صدای بلند صدا می زدم اونها هم داد می زدند "خسین " از این اخلاق خوب تعجب کردم .  (یاد فیلم کتاب قانون افتادم :محمود :مخمود ) بالاخره اومدن – انگار برگه من و حسین را با هم پر کرده بودند در صورتی که پاسپورت محسن و عاطفه با هم بوده ،سر همین معطل شده بودند و اینکه نمی دانستند کلیه به انگلیسی چی میشه که دلیل آوردن قرص ها را بگن . ساعت7:10 دقیقه وارد خاک گرجستان شدیم . هر نفر حدود 28 هزار تومان هزینه ویزا شد . من کاتب نوشتم ...

  • تعرفه های گمرکی گرجستان

    2 – کالاهای ذیل نرخ 5 درصد تعلق می گیرد : پنیر ، گوشت خوك ، لوازم آرایشی ، انواع عطر ، صابون ، واکس ، مخازن با ظرفیت بالاتر از 300 لیتر ، لوازم تحریر، انواع دستکش ، مجسمه تزئین ، تیر برق ، مس ، کابل ها کواگسیا ، الکل ، پليمر ، ورق هاي پلاستيكي ، فيلم و نوارهاي صوتي ، درب و پنجره فلزي و غير فلزي . 3 – بقيه كالاها با نرخ صفر درصد محاسبه خواهد شد . 4 - ترخیص موقت کالا به ميزان 3 درصد در ماه از ارزش کل کالا هنگام ارائه برگ ترخیص محاسبه می شود . ( هر روزی که کالا معرفی می شود و ترخیص می شود هر ماه سه درصد از ارزش کلی باید پرداخت شود ) این مبلغ باید تا روز 15 هر ماه پرداخت شود . آخرین پرداخت باید روز آخر ترخیص موقت ، پرداخت شود . وارد کننده می تواند کل مبلغ مورد نظر را یک دفعه پرداخت کند . 5 – جمع پرداخت هایی که در بند چهار تعریف شده است ( بدون هزینه های ثبت ) نباید بیشتر از مالیات واردات باشد و روز ترخیص برای آن کالا مشخص شده است . 6 – در جدول ملی کالاهای وارداتی و فعالیت اقتصادی خارجی کشور ، ماشین های سواری که حد 8703 تعریف شده اند مالیات این چنین ماشین ها ، 05/0 لاری ضربدر سی سی موتور ماشین باضافه 5 درصد مالیات وارداتی برای هر سال از قدمت ماشین ، محاسبه خواهد شد . ملاحظه : تعرفه گمرکی براساس قیمت اظهار شده ، توسط فرد وارد کننده تعیین خواهد شد . چنانچه قیمت ارائه شده خیلی پایین تر از قیمت واقعی باشد و اداره گمرک گرجستان به چنین اظهار نامه مشکوک شود براساس 6 روش های رایج در گمرک های کشورهای مختلف ، میانگین قیمت واقعی کالا را خود کارشناسان گمرک گرجستان تعیین می نمایند .

  • سفرنامه گرجستان (بخش چهارم-بخش آخر)سفر به شهر طرابزون

    سفرنامه گرجستان (بخش چهارم-بخش آخر)سفر به شهر طرابزون

    تصمیم گرفتیم از باطومی به سمت طرابزون ترکیه حرکت کنیم ولی قبل از آن باید به موزه و قلعه رومیان که قلعه Gonio-Apsarosi (قلعه باستانی گونیو آپساروس )نام  و از قلعه‌های قدیمی رومی این منطقه و در ۱۱ کیلومتری باتومی قرار داشت  میرفتیم.صبح روز پنجشنبه 28/04/91 سوار دلموش ها شدیم و ساعت ۹صبح به Gonio رسیدیم.ورودی قلعه و موزه ۳ لاری بود.   از Gonio بیرون آمدیم و ادامه سفر را تا مرز سارپ ترکیه که۸ کیلومتر بود را پیاده طی کردیم.به مرز که رسیدیم آخرین  پول های خود را که 3 لاری میشد جمع کردیم و همان آبمیوه سبز معروفشان را برای آخرین بار خریدیم و خوردیم.با نشان دادم پاسپورت و مهر خروج گرجستان و ومهر مجدد ورود ترکیه،وارد ترکیه شدیم.(قابل توجه مسئولين كشور هند كه اجازه ورود و خروج مجدد به هند رو نميده)از مرز سارپ ترکیه تا اولین شهر که کمال پاشا و خوپا نام داشت حداقل ۱۵ تا۱۸ کیلومتر بود و ما باید سوار دلموش می شدیم اما هیچ لیره ترکی نداشتیم و در مرز نیز هیچ صرافی وجود نداشت.تصمیم گرفتیم مقداری از راه را پیاده طی کنیم . بعد از حدود۱ کیلومتر پیاده روی، همسفرم  که حسابی خسته شده بود ٬ جلوی  ماشین های گذری را گرفت و از راننده درخواست کرد که تا شهر خوپا همراهش شویم اما راننده گفت ۴۵ دلار میگیرد تا ما را به شهر خوپا برساند که من قبول نکردم.برای کامیون ها دست بلند میکردیم اما هیچ کدام نگه نمیداشتند.بالاخره دلموشی نگه داشت و گفت نفری ۳ لیر میگیرد و ما به او نگفتیم که لیر نداریم ( گفتیم وقتی رسیدیم شهر بعدی حتما صرافی وجود دارد و کرایه رو میپردازیم).به شهر خوپا که رسیدیم پیاده شدیم و با چنج کردن دلار به لیره کرایه دلموش را حساب کردیم.از خوپا با نفری ۲۰ لیر سوار اتوبوسهای طرابزون شدیم.مسیر فوق العاده ای داشت به سمت بندر طرابزون.به طرابزون رسیدیم و به دنبال هاستلی بودیم که قبلا تصمیم داشتیم آنجا برویم.آنجا را پیدا کردیم اما قیمت را گران تر از پیش بینی ما میگفت .من و همسفرم در همان منطقه بدنبال هاستل بودیم که یک نفر ایرانی که آنجا راننده بود و  در ادامه سفر طرابزون هوای مارو داشت ما را به پیش هاستلی برد که آنجا قیمت مناسبی داشت و ما آنجا ساکن شدیم.شهر باستانی طرابزون مقلب به شهر زمردی دریای سیاه،در مسیر راه ابریشم قرار داردو پل ارتباطی بین کشورهای قفقاز و آسیای میانه است.جهانگردانمشهوری مانند مارکوپلو و اولیا چلپی از این شهر به نیکی یاد برده اند.از مهمترین جاذبه های گردشگری طرابزون میتوان به کلیسای hagia sophia،پارک boztepe، و کلیسای sumela اشاره کرد. بعد از ساکن شدن ، برای دیدن شهر به سمت میدان اصلی شهر طرابزون رفتیم.وسط میدان مجسمه بزرگی از ...

  • نقش گردشگری و خوردن غذای ایرانی در کاهش تنش های سیاسی

    نقش گردشگری و خوردن غذای ایرانی در کاهش تنش های سیاسی خارجی بار دیگر در رابطه با گرجستان ثابت شده است. خوش و بش گرجستان با ایران، ممکن است واشنگتن را متعجب کند، اما نشانه هایی وجود دارد که تفلیس و تهران اظهار عشق و علاقۀ خود را به سطح دیگری می کشانند: امور مربوط به آشپزی و با خوردن جوجه کباب، کباب کوبیده، چای ایرانی و... هر گونه اختلاف تاریخی، امنیت، مسائل هسته ای و... را فراموش می کنند... رستوران های ایرانی در تفلیس، از گرمخانه های توریستی گرفته تا باشگاه های شبانه به مناطق غذاخوری محبوب مردم تبدیل می شوند. در حالی که تاکنون تنها چهار مورد از این اماکن در منطقه مرکزی این شهر وجود دارد اما به نظر می رسد همین تعداد اندک جای خود را در بین مردم باز کرده اند. در خیابان آخولدیانی، خیابان فرعی کوچکی که پر از کافه های کنار خیابانی است و به موازات بلوار اصلی پایتخت فعالیت می کند، تبلیغات فارسی و پرچم های ایران، به تازگی در ترکیب منتخبی از رستوران های قومی به چشم می خورد. یک پرچم بزرگ ایران برحاشیۀ فضای اصلی کلوپ های شبانۀ نیوماسک خودنمائی می کند:" رستوران و کلوپ شبانه ایرانی". در حالی که فضای محیط اطراف بسیار باریک و محدود است – صورتک های کارناوال شادی بخش عمده ای از تزئینات این منطقه را تشکیل می دهد که همراه با موسیقی پاپ ایرانی ترکیب منحصر به فردی را ایجاد می کند. به علاوه، قیمت منوی اصلی حدود 18 لاری (10.84 دلاری) ، شامل چشیدن انواع غذاهای مطبوع ایرانی مثل زرشک پلو با مرغ (مرغ کبابی با سس گوجه فرنگی شیرین که با برنج و زرشک سرو می شود) معامله ای مقرون به صرفه و خوش آب ورنگ است. به نظر می رسد این حرکتی کودکانه از مرحلۀ گردشگری به رستوران داری مانند حرکتی امن و آرام در میدان مین دیپلماتیک برای تقویت روابط با ایران است. گرجستان، که سالیان سال است به عنوان متحد اصلی واشنگتن در منطقه شناخته می شود و ظرف چهار سال گذشته 1 میلیارد دلار کمک های مالی از آمریکا دریافت کرده، به شیوۀ قابل درکی در مورد شکل دهی روابط نزدیک با تهران دست به عصا و با احتیاط رفتار کرده است. در سال 2010، تفلیس ضرورت اخذ ویزا را برای ایرانیان لغو کرد- حرکتی که به تقویت صنعت گردشگری میان دو کشور کمک کرده و منجر به افزایشی کوچک، اما قابل توجه در تجارت دو جانبه شد. اما گرجستان -در عین حال- در ایجاد تعادل بین روابط تجاری نزدیک تر با ایران و مسئولیت های دیپلماتیک خود با غرب بسیار با دقت عمل کرده است. ورا کوبالیا، وزیر اقتصاد گرجستان درمصاحبه ای با سی ان ان در تاریخ 19 تیر ماه /9 ژوئیه ، از پاسخ به سوالی در مورد روابط گرجستان با ایران طفره رفت. در حالی که اهداف سیاسی ...