كرم پاتي سير

  • تارت لت شكلات و ميوه

    مواد لازم پودر كاكائو 3 قاشق سوپخوري كره 150 گرم شكر 40 گرم آرد 250 گرم مارمالاد زردآلو به ميزان لازم آب 3 قاشق سوپخوري شكلات آب شده 50 گرم ميوه تازه به ميزان لازم فندق خرد شده 50 گرم  طرز تهیه آرد ، پودر كاكائو و كره را مخلوط كرده با نوك انگشت به شكل خرده نان درآوريد . شكر را اضافه كنيد و مخلوط را با هم تركيب كرده آب كافي اضافه كنيد تا مواد خمير شود خمير را به اندازه 15 دقيقه در يخچال استراحت دهيد سپس به اندازه قالب تارت لت باز كنيد و داخل آن بياندازيد رويش را چنگال بزنيد سطح روي خمير را با يك تكه كاغذ روغني بپوشانيد روي كاغذ را حبوبات خشك بريزيد . همه خمير را به همين شكل آماده كنيد در سيني فر بچينيد در فري كه از قبل با حرارت 190 درجه سانتي گراد گرم كرده ايد به مدت 20 دقيقه قرار دهيد . سپس كاغذ را از روي خمير برداشته 5 دقيقه ديگر زمان دهيد تا بپزد . از فر خارج كنيد بعد از خنك شدن لبه نانها را با شكلات يا مارمالاد آغشته كنيد و در فندق خرد شده بغلطانيد . داخل نان را شكلات آب شده بريزيد سپس رويش را با ميوه دلخواه بپوشانيد روي ميوه ها را با مارمالاد گرم شده برس بزنيد تارت آماده است . داخل نان تارت را مي توان بعد از ريختن شكلات خامه فرم گرفته و يا كرم پاتي سير ريخته و بعد روي آن را ميوه بچينيد. شیرینی های تر



  • عید قـربـان - فـقر

    عـيد قــربان عيد قـربان است ملت جمله قربان مي كنند    جان و مال خود فـداي دين و ايمان مي كنند هر كـه دارد استـطاعت گوسفندي مي خـرد     هر فقـيري روز قـربان بريـاني مي خـورد رو بـه درگـاه خدا با گوسفندان مي كند     چونكه در اين عيد بخشش بر فقـيران مي كند خلق در اين عيد يادي از مسلمان مي كند     بس كه قرباني در آن صحراي غريبان مي كند چونكه نعمت را در اين ايران فراوان مي كند     حاجيان زان پول فاسد بار عنوان مي كند غير يـارانه ها خبر تـازه نيـايد سوي گوش      با قبض بـرق روزانـه ،آخر شوي  بي هـوش چو باشدچـاههاي ايـرانمان پـر نفـت          چرا بهر سـوخت همه پريشان و پـرمحنت بيـنوايـان را شـده دل پـر زخــون    بـرف مي بـارد از سـقف واژگــون وقـت عيـش صـاحـبان دولت اسـت    هـر فقـيري در فـغان از محنت اسـت اي خــــدا داد فقـيران را بگـير      از كـرم دسـت اســـيران را بگـير تـا امـيران از كـرم يــاري كنند     بـر فقـيران خسـته غمخـواري كنند اي خوشـا آنـان كه با شـوق و شعف     بـا هـواپيـما مي رونـد از هـر طرف پند شـيدا بر مـهديّه و محدّثـه راهنماست    بر عبارات لطيـفش وحي گر گويم خطاست گر حـرف دل تمام مـردم گويم بجاست   اين اشـعار نـزد اهل حقيـقت كيمياست اين آپ پيش زهره و هستي دارد صـفا  غـرق لذّت مي شوند از خوانش اهل وفـا از ميان برده است اين اشعار هر ظلم و جفا   آشـكارا مي نـويـسد كارها را نـه خفـا مـينو خدمت به مظلومـان ايـران مي كند   ظلم ظالم هركجا بـاشـد نمايـان مي كند خلق را بيـدار از خـواب پريشان مي كند    هر چه ميدانم صـلاح خويش عنوان مي كنم يك دسته در اين شهر همه مست و غزل خوان    آقا زاده ها ي خر پول در اين شهر فراوان بعضي با صـد فـخر زانتـيا سـوارنـد      چه مـادراني كه در مـاتم شـام و نهارنـد يكدسـته ز شب تا به سحر پـول شـمارند    بعـضي به شـب تنـها سـتاره شـمارنـد يـارب فـقرا مـانـده بيـكار و مـعطل      اغنـيا نشـسته پـاي وافــور و مـنقل اي مـادر بـدبخت به دختر نظري كن    آخـر به سـر دختر خود يك گـذري كن مـردم زتنـهايي پـدرم را خـبري كن   زود بـرايـم فـكر خـوب شـوهري كن اين زمستان بهر بيكاران سراسر ذلّت است     ياد مسكينان نباشد هر كه صاحب دولت است اي عجب اين تنگدستي ها حقوق خدمت است    آنچه معلّم  برد در خانه هر شب خجلت است گفتا نيلو زنده بودن با اين زندگاني، خفّت است   از گرسنه بي خبر سير است، چون در نعمت است اي وزيـران يك نظر بر حـالت ايـران كنيد    اي نمايندگان يك نـگه بـر ملّت نـالان كنيد روح به خلق مي دهد علـيرضا شـعر دلكشت   دشـمن تيره بخت را سـوخت حـريـق آتشـت 

  • رژیم درمانی

           بنام خداوند نور و پاکی ها   تغذیه کاربردی  برای پیشگیری و کنترل بیماری ها. مقدار مصرف غذا ها باید با رعایت اعتدال باشد و بهتر است با متخصصین تغذیه مشاوره کنید .    استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد .اخذ مجوز از مترجم  جهت چاپ مطالب زیر و ادامه مطالب ضروری است! مخلفین تحت پیگرد قانونی قرار خواهند گرفت. مترجم فرامرز کوچکی اختلالات رواني و عصبي هويج - كرفس ( برگ و ساقه ) – گيلاس( ناشتا )  - ليمو ترش ( ممنوع )  - كدو حلوايي - به – خرما - توت فرنگي - عدس - ازگيل - پياز - پرتقال – جو پوست كنده - گلابي - تره فرنگي – نخود.   اختلالات وتقويت دستگاه  گوارشي   آووكادو – ريحان – هويج - گيلاس( ناشتا )  - ليموترش   - به - زرشك – نعناع (نفخ) – زيتون (کاهش ترش كردن )  - جو پوست كنده – گريپ فروت - جعفري - فلفل قرمز- سيب ( ضد عفوني كننده ) – گلپر.  اختلالات تنفسي  گل گاو زبان - جوانه گندم -  گلپر- كلم - انار - شلغم . استرس مواد مغذي ويتامين B كمپلكس ــ 50 ميلي گرم ، اعصاب را تنظيم مي كند. منيزيم ــ 200 تا 300 ميلي گرم ، عضله را شل مي كند . ويتامين C ــ 500 تا 1000 ميلي گرم ، در دوز هاي تقسيم شده ، ترشح ادراري ويتامين ها در زمان استرس افزايش مي يابد .  مواد غذايي  كليه غذا ها – ميوه هاي تازه – سبزيجات تازه – قارچ – سيب زميني – سيب زميني شيرين – پياز – دانه هاي كامل – پاستا – جو دو سر – بقولات – لبنيات كم چرب – ماهي چربي – ماهي آزاد – ساردين – ماهي خال مخالي – ماهي تن آب هاي گرم – غذا هاي دريايي – روغن زيتون فوق خالص – روغن كانولا تهيه شده به روش پرس سرد – عسل – سير .  عصاره يا آب : ميوه ها – سبزي ها – هويج – كاهو .   استئوپروز مواد مغذي كلسيم ـ چنانچه از طريق غذاي مصرفي 500 تا 700 ميلي گرم كلسيم  تامين مي شود800 تا 1000 ميلي گرم در اشكال ، سيترات ، لاكتات ، آسپارتات ، بسيار قابل جذب مي باشند . منيزيم ـ 250 تا 350 ميلي گرم ، كمبود منيزيم اغلب در بيمارن مبتلا به استئوپروز مشاهده مي شود . ويتامين D ـ IU 220 ، براي بهره گرفتن از حداكثر تاثير با كلسيم خورده شود . برم ـ3 ميلي گرم منگنز ـ 10 تا 20 ميلي گرم روي ـ 10 تا 30 مس ـ 2 ميلي گرم  ، از كاهش استخوان جلوگيري مي كند. باعث بالانس روي مي شود . ويتامين K ـ 1 ميلي گرم ، براي زنان بعد از دوران يائسگي ، از اتلاف كلسيم جلوگيري و تراكم استخوان را افزايش مي دهد. استرانتيم ـ 1 تا 3  ميلي گرم ،   درد استخوان را كاهش و توده استخوان را افزايش مي دهد مواد غذايي دانه هاي كامل – جو دوسر – ميوه هاي تازه – آناناس – انواع مختلف سيب – انواع مختلف گلابي- انواع مختلف انگور – انواع مختلف كشمش – انواع مختلف خرما - انواع مختلف هلو – سبزي ...

  • کتابهای نوشته شده به زبان فارسی

    مجموعه نوشتارهاى پروفسور دكتر فاروق صفى‌زاده الف ـ به زبان فارسى : ) پژوهشى درباره‌ى دين‌هاى ايرانى ) دروغ‌نويسى كارنامه‌نويسان در آرايه‌ى كارنامه‌ى (تاريخ) ايران (بازنگرى تاريخ) ) فرهنگ باورداشت‌هاى آريايى ) تازش تازى‌ها به سرزمين آهورايى ايران و پيامدهاى آن ) چهارده سده تا باورد در برابر بيداد ) پژوهشى درباره‌ى ترانه‌هاى كردى ) ترانه‌هاى آيينى كردى (نگرشى بر ترانه‌هاى زردشتيان و ديگر آيين‌هاى كردى) ) تاريخ مفصل ماد ) عرفان آريايى ) نئواگزيستانسياليزم (راه رهايى انسان امروزى) ) آيين مهر در ميان كردان ) پاييز و آيين‌هاى پاييزى در فرهنگ كردى (با نگرش بر باورداشت‌هاى ايران باستان) ) منظومه‌ى مرگ سوشيانس ) باورداشت‌هاى آريايى ) منظومه‌ى سمفونى خردل و سيانور ) خودآموز آوستايى ) خودآموز خط و زبان پهلوى ) خودآموز پارسى (مادى) باستان ) ايزد بانوان در ايران باستان ) نمونه‌هاى شعر امروز كردستان ) خيزش جهانى فيمينيسم (راه رهايى زنان) ) عرفان سياسى ) رازهاى درون (خوددرمانى) ) خوددرمانى از روزگار باستان تا به امروز (در ايران) ) فرهنگ باورداشت‌ها و آيين‌هاى كردى ) فرهنگ آريايى ) تاريخ تحليلى كرد و كردستان ) همانندى‌هاى آوستا و قرآن (تأثير آوستا بر نوشته‌هاى آيينى اقوام) ) نگاهى به ادبيات كودكان در تاريخ ادب كردى ) همانندى ضرب‌المثل‌هاى كردى در فارسى، انگليسى، آذرى و عربى ) ترانه‌هاى كردى (با ترجمه‌ى منظوم) ) ادبيات توده‌يى كردى ) چنين گفت مزدا آهورا (برگرفته از نوشته‌هاى مينوى و باستانى آريايى) ) سمفونى زايش (مجموعه شعر) ) سروش مهر ) به سوى سوسياليسم (دموكراسى سوسياليستى) ) پژوهش‌هاى ايران‌شناسى (مجموعه گفتارها) ) اسلام ايرانى، اسلام تازى ) سانراه (فاجعه‌ى آفرينش) ـ رومان ) سير عرفان آريايى در آثار شاعران كرد ) اصطلاحات رايج (ايديوم) در زبان كردى ) پژوهش‌هاى كردشناسى (مجموعه گفتارها) ) فرهنگ آوستا (واژه‌هاى سره‌ى ايرانى و ريشه‌شناسى آن‌ها) ) اسرار پشت پرده (خاطرات) ) جن‌زدگان (رومان) ) كردستان و كرد (پايان‌نامه‌ى دكترا در رشته‌ى اقتصاد سياسى) ) زندگى و انديشه‌ى آشوزردشت كرد (پژوهشى ـ فلسفى) ) فرهنگ واژگان ايرانى در تازى ) زخمى در آينه (مجموعه نوشته‌ها و اشعار در يادمان و فاجعه‌ى حلبچه‌ى شهيد) ) با خيام و فروغ تا خانه‌ى سياه (مجموعه داستان) ) نرگس و مرگ حلبچه (نمايشنامه) ) انجمن مغانه، پايه‌گذار يگانگى و برادرى در جهان (از آغاز تا به امروز) ) چهارشنبه سورى، يادگار نياكان ما ) برگردان نامه‌ى سپند آوستا (به پارسى سره) ) پاراگه‌يى، كهن‌ترين تيره‌ى آريايى باستانى در كردستان ) ...

  • سخنان بزرگان (دانش) - (Saying elders (knowledge

    سخنان بزرگان (دانش) - (Saying elders (knowledge

    سخنان بزرگان (موضوع این قسمت : دانش)         خرد، توانايي بهره‌گيري درست از زمان و دانش است.((توماس ج. واتسون)) اگر شما آدمي نادان و بي خبر باشيد و به اين امر پي ببريد، اين خود يك نوع آگاهي و دانش است.((كنفوسيوس)) اگر هر روز كلمه اي به دانش خود بيفزايي، پس از هر سال صدها كلمه خواهي دانست.((؟)) اگر دانش را به خاطر كسب درآمد فرا مي گيريد، در حق آنهايي كه به خاطر خودشان دانش اندوخته اند، تجاوز كرده ايد.((آندره ژيد)) تمام سرمايه فكري و دانش بايد تسليم يك عظمت اخلاقي و روحي گردد، وگرنه دانش مانند رودي خواهد بود كه نتوانسته خط سير خود را بپيمايد و به دريا بريزد و با وضعي اندوه بار در صحرا و ريگزارها فرو مي رود.((موريس مترلينگ)) دانش كلي مانند خليجي است كه من و همكارانم تنها چند دانه ريگ جالب از اين پهناي گسترده برداشته ايم.((آيزاك نيوتن)) در گذشته، مردم به كسب دانش مي پرداختند تا خود را به درجه كمال برسانند. امروزه دانش را براي اين فرا مي گيرند كه ديگران را شيفته و فرمانبردار خود سازند.((كنفوسيوس)) دانش اين است كه بدانيد و بدانيد كه مي دانيد و بدانيد كه نمي دانيد.((مثل چيني)) دانش پاك در دلهاي ناپاك قرار نمي گيرد.((سقراط)) فردا هرگز دير نخواهد بود، اگر بدانيد كه در جستجوي دانش هستيد.((ژان ژوند)) ملتي كه از علم و دانش بهره مند باشند، ديگر طعم گرسنگي را نچشيده و زندگي راحت و آسوده اي خواهند داشت.((كنفوسيس)) دانش امروز شكوه بسياري در پي داشته، اما نيروي آرامش بخشيدن به روان ما را ندارد؛ امنيت را بزرگان خردمند به ما مي بخشند.((اُرد بزرگ)) فداكاري در راه وطن از همه دانش ها باارزش تر است.((ناپلئون بناپارت)) دانش يعني قدرت.((فرانسيس بيكن)) روزي كه بشر كاملاً به ناداني خود پي برد، به موفقيت بزرگي دست يافته است؛ زيرا دانش در اين دنيا چيزي جز پي بردن به ناداني نيست.((موريس مترلينگ)) آموزگار و دانش آموز بايد زندگي خود را نمونه و نشانه درخشان آنچه مي آموزند قرار دهند، وگرنه مانند كساني هستند كه راهي را شناخته اند، ولي از آن راه نمي روند و يا مانند بيماراني هستند كه داروي شفا بخش را از طبيب گرفته اند، ولي آن را نمي خورند.((كنفوسيوس)) كسب دانش وظيفه اساسي هر انساني است. در [ راه انجام ] اين وظيفه، دانشجو مي تواند و حق دارد كه از آموزگار خود هم پيشي بگيرد و زودتر به مقصد برسد.((كنفوسيوس)) اگر مي داني پايداري كن و اگر نمي داني بگو نمي دانم؛ اين نشان دانش است.((كنفوسيوس)) شعر، قسمتي از دانش بشري است.((فرانسيس بيكن)) مغرور بودن به دانش خود، بدترين نوع ناداني است.((جرجي تايلر)) همواره آدميان، محيط و دايره بدي و پليدي را با دانش و انديشه برتر خويش ...

  • خون واقعی 2-4

    فصل پنجـــــــــــــم ( از ابتدا تا انتها)انسانهاي زيادي بودند كه دوست نداشتند بفهمند سياره را با خون آشام ها قسمت كرده اند، عليرغم اين حقيقت كه هميشه چنين كاري بدون اطلاع انجام داده بودند. وقتي باور مي كردند كه خون آشام ها واقعي هستند، تصميم به نابودي آنها مي گرفتند. آنها نيز مانند خون آشام هاي ولگرد حق انتخابي براي روش قتلشان نداشتند. خون آشام هاي ولگرد، شبيه ناميراهايي كودن بودند، و آنها نخواسته بودند كه انسانها آنها را بشناسند. دقيقاً همانطور كه انسانها كه نمي خواستند در موردشان بدانند. ولگردها از خوردن خون تركيبي كه در حال حاضر عمده ترين بخش رژيم غذايي بيشترشان را تشكيل مي داد، سرباز مي زدند. ولگردها باور داشتند كه تنها آينده براي خون آشام ها در بازگشتي به اختفا و نامرئي بودن است. حالا خون آشام هاي ولگرد انسان ها را براي سرگرمي به قتل مي رساندند، چون در واقع به بازگشت آزار و اذيت در ميان هم نوعانشان خوش آمد گفته بودند. ولگردها اين را به معني راضي كردن خون آشام هاي ميانه رو مي ديدند كه اختفا براي آينده ي نوع آنها بهترين گزينه است، و هم چنين، اذيت و آزار نوعي كنترل جمعيت بود.من اين را از بيل فهميدم كه خون آشام هايي بودند كه بعد از مدت زيادي زندگي، دچار پشيماني، يا شايد بيزاري وحشتناكي شده بودند. اين اعتصاب كنندگان تصميم گرفته بودند كه «خورشيد را ببينند»، اصطلاح خون آشام ها براي خودكشي با بيرون ماندن بعد از طلوع خورشيد.بار ديگر، انتخاب دوست پسرم باعث شده بود پا به جاده هايي بگذارم كه در غير اين صورت هيچگاه واردشان نمي شدم. اگر با معلوليت تله پاتي متولد نشده بودم، احتياجي نداشتم تا هيچ يك از اين ها را بدانم، هيچگاه حتي خواب اينكه با كسي كه قطعاً مرده بود قرار بگذارم را هم نمي ديدم. من به نوعي مورد تنفر پسرهاي انسان بودم. مي توانيد تصور كنيد چقدر غير ممكن است با كسي قرار بگذاريد كه مي توانيد ذهنش را بخوانيد. وقتي با بيل آشنا شدم،شادترين دوران زندگي را آغاز كردم. اما بدون شك در ماههايي كه او را مي شناختم بيشتر از تمام زندگي بيست و پنج سال قبلم با دردسر رو به رو شدم.پرسيدم: «پس تو فكر مي كني فارل از قبل مرده؟»به خود فشار مي آوردم تا به روي بحران كنوني تمركز كنم. متنفر بودم از اينكه بپرسم، اما بايد مي دانستم.استن بعد از مكثي طولاني گفت: «شايد،»بيل گفت: «احتمالاً يه جايي نگه داشتن. تو كه ميدوني چطوري جمعيت رو به اين ... جشن ها دعوت مي كنن.»استن براي لحظه اي طولاني به فضاي خالي خيره شد. بعد ايستاد.تقريباً به خودش گفت: «هموني كه هم توي بار و هم توي فرودگاه بود.»استن، رئيس گيكي خون آشام هاي دالاس، حالا از بالا ...