متن استشهادنامه

  • نحوه تنظیم و نوشتن استشهادیه محلی

     نحوه تنظیم و نوشتن استشهادیه محلی بسمه تعالي استشهاديه محلي  بدين وسيله استشهاد و استعلام مي گردد از كليه مطلعين و معتمدين اهالي محل كه اينجانب ................................... فرزند: ...................  ( توضيح مطلب مورد نظر). لذا خواهشمند است از افرادي كه آگاهي و اطلاع كامل دارند مراتب فوق را با امضاي خود ذيل استشهاديه گواهي فرماييد. پ-ن:  استشهادیه انواع مختلفی دارد. ولی استشهادیه محلی را بایستی به سازمانی که از شما خواسته تا آنرا تهیه نمایید (ازقبیل دادگستری، پاسگاه محل ،‌اداره ثبت و .... ) تحویل دهید.



  • چگونه یک استشهادیه محلی بنویسیم؟

     برای نوشتن یک استشهادیه محلی یاهمان گواهی طلبی میتوان اینطورنوشت: بنام خداوندمهربان پس ازحمدوسپاس بدرگاه ایزدمتعال احترامااینجانب................فرزند................کدملی...............ساکن طغرالجرد طلب گواهی می نماییم ازشمامطلعان وآگاهان مبنی براینکه برصدق عرایض ذیل حقیرشهادت دهید(موضوع رامینویسیم) مثلا اینجانب ازبدوتولدکه باتفاق خانواده درطغرالجردزندگی می کنیم ازلحاظ اخلاق ورفتار به حسن اخلاق اشتهارد داریم وسعی داریم درکلیه مراسمات ملی مذهبی موافق نظام مقدس جمهوری اسلامی حضور فعال داشته باشیم . خواهشمندم مواردفوق راگواهی کنیدتاباتاییدشورای اسلامی محل ودفترامام جمعه محترم طغرالجرد مسولین محترم(محلی که میخواهیم استشهادیه رابدهیم)دستورفرمایندمشکل بنده حل شود. عندالله مآجورباشید                                        باتشکر........................                                          آدرس..............                                            تلفن                                           امضاء

  • توضیحات درس اول تا چهارم زبان وادبیات فارسی پیش دانشگاهی ریاضی - تجربی

    توضیحات درس اول تا چهارم زبان وادبیات فارسی پیش دانشگاهی ریاضی - تجربی

    نی نامه 1.      بشنو از نى چه مى‏گويد؟ و چگونه از جدائيها و روزهاى هجران شكايت كرده قصه ی جدايى خويش را با آهنگ غم انگيز حكايت مى‏كند.[1] 2.      مى‏گويد از همان وقت كه مرا از نيستان بريده و از اصل و ريشه خويشم جدا كرده‏اند آه و ناله سر كرده از نفير آه و تأثير ناله‏هاى جان گدازم زن و مرد بناله در آمده با من هم آواز و هم نفس شده‏اند.[2] 3.      من براى اينكه درد جان گداز اشتياق را شرح دهم همدمى مى‏خواهم كه چون من سينه‏اش از درد فراق چاك چاك شده باشد.[3] 4.      آرى آن كه از موطن و مركز اصلى خويش دور افتاده كوشش او فقط براى همين است كه روزگار گذشته و ايام وصال خود را دو مرتبه بدست آورد.[4] 5.      من (براى اينكه هم دمى پيدا كرده راز دل خود را بگويم) در ميان هر جمعيتى راه يافته در مجالس شادى و غم ناله كنان قرين افراد هر محفلى بوده‏ام. [5] 6.      و هر كس به گمان خود همراه و هم راز من شده ولى از اسرار درونيم كسى آگاه نگرديده است.[6] 7.      گو اينكه رازهاى درونيم در ناله‏هاى من نهفته و از آن جدايى ندارد و بگوش همه كس مى‏رسد ولى چشم را آن بينايى و گوش را آن شنوائى نيست كه سر نهفته مرا ببيند و بشنود.[7] 8.       بلى تن و جان بهم پيوسته‏اند و هيچ يك از ديگرى جدا و پنهان نيست ولى ديدن جان براى كسى ميسر نيست.[8] 9.      آرى اين نغمه‏هاى غم انگيز نى اگر چه به ظاهر از بادى است كه در آن مى‏دمند ولى در واقع آتشى است كه از عشق سرچشمه گرفته است نابود باد كسى كه داراى اين آتش جان گداز نباشد. [9] 10.  عشق بلى عشق. آتش عشق است كه بجان نى افتاده و زبانه‏هاى آن بگوش مى‏رسد و جوشش عشق است كه مى را بجوش و خروش آورده است. [10] 11.  نى هم دم كساني است كه از يار خود دور افتاده پرده‏ها و نغمات شور انگيز آن، پرده اسرار ما را دريده غمهاى خفته را بيدار و دردهاى نهفته را آشكار مى‏سازد.[11] 12.  كسى هم دم و دمسازى مثل نى كجا ديده است كه شريك غم و شادى بوده هم زهر هم ترياق باشد و در عين اينكه غم انگيز است مطبوع و دل كش باشد. [12] 13.  نى از راه پر خطرى سخن مى‏گويد كه سرتاسر آن پر از خون كشتگان عشق است نى براى شما از قصه‏هاى غم انگيز عشق مجنون و آوارگيهاى وادى جنون حكايت مى‏كند[13] 14.  محرم رازهاى نهانى و درك كننده اسرارى كه در نواهاى جان گداز نى پنهان شده جز كسانى كه از هوش و دانش خود صرف نظر كرده براى درك حقايق به نغمات جان بخش آن گوش كنند نخواهد بود زيرا كه فقط گوش خريدار زبان است و سامعه از قوه ناطقه پذيرايى مى‏كند و آن كه از خود چيزى گفتنى دارد گوش نيست و شنيدن نتواند.  اگر ناله‏هاى نى فقط ارتعاشات صوتى بوده و ثمرى نداشت از اثر نغمات آن اين همه جوش و خروش و فعاليت و نشاط ...

  • شرح درس سوم کاوه­ی دادخواه

    قالب شعر: مثنوی  از شاهنامه ** منی چون بپیوست با کردگار               شکست اندر آورد و برگشت کار منی: من + ی مصدری – من بودن – نشانِ غرور                      بپیوست: آغاز کرد برگشتن ِ کار: کنایه از نابسامانیِ امور و زوالِ حکومت – به زبانِ امروز « ورق برگشت» با: علیه                        تاکید بیت بر « ناسپاسی و فرجامِ بدِ آن» معنی بیت: وقتی جمشید در برابرِ خداوند، غرور را آغاز کرد، دچارِ ضعف و شکست شد و اوضاع به هم ریخت. ** چه گفت آن سخن­گوی با فر و هوش       چو خسرو شدی، بندگی را بکوشچه: ضمیر تعجبی، به معنیِ عجب                    فرّ: در اینجا یعنی  شکوههوش: عقل                          را: برای                  خسرو: پادشاهخسرو شدن، بندگی: تضاد                        خسرو شدی: کنایه از قدرت را به دست آوردیتلمیح به: العفو عندالقدره   و یادآور این مصراع است: تواضع ز گردن­فرازان نکوستمعنی بیت: آن سخنگویِ باشکوه و عاقل، چه زیبا گفت که هنگامی که به پادشاهی رسیدی در بندگیِ حق، کوشش کن.پیام بیت: اظهار عبودیّت در برابر خداوند در زمانِ قدرت ** به یزدان هر آن کس که شد ناسپاس         به دلش اندر آید ز هر سو سپاسبه دلش اندر: دو حرف اضافه برای یک اسم، از ویژگی­های سبکی – در دلشواج آرایی حرف (س)            تلمیح به آیه ی الا بذکرالله تطمئن القلوب  یزدان: خداوند                        مفهوم: ناسپاسی عاملِ اضطراب است.معنی بیت: هرکس نسبت به خداوند، حق نشناس و ناسپاس شود، از هر سو در دلش ترس و اضطراب به وجود می­آید. ** به جمشید بر تیره گون گشت روز                    همی کاست زو فرّ گیتی فروزبه جمشید بر: بر جمشید ( دو حرف اضافه برای یک اسم )              روز: مجاز از روزگارتیره­گون گشت روز: کنایه از،  اوضاع و احوالش نابسامان و ناگوار شد . بدبخت شد.همی کاست: می کاست      زو: از او گیتی فروز: روشن کننده­ی جهان ، خداوندیادآور عبارتِ : اصبحتُ امیراً و امسیتُ اسیراًفر: تائید الهی است که در شاهنامه به عنوان بقا و دوامِ عزّت و بهروزیِ شهریاران مطرح شده است. فر در ادبیات حماسی مانند نورِ ولایت در ادبیّات عرفانی است و تلمیح به یک باور دارد.نمونه های دیگر:- چنان شاه پالوده گشت از بدی                که تابید زو فرّه­یِ ایزدی- بگردد همی از رهِ بخردی                  از او دور شد فرّه­ی ایزدیمعنی بیت: به دلیل این ناسپاسی ، سرنوشت جمشید دگرگون شد و روزگارش تیره و تار شد و عظمت و شکوهِ او کاهش یافت. ( فرّه­ی ایزدی از او دور شد ) ** نهان گشت آیین فرزانگان              پراگنده شود نام دیوانگاننهان گشت ، پراگنده شد: ...

  • رأی وحدت رویه در خصوص تجدید نظرخواهی آراء از دادگاههای حقوقی و کیفری

    تجدید نظر خواهی آراء از دادگاههای حقوقی و کیفری موضوع ماده ۹ این قانون مهلت معین نموده که د ر جهت تسریع در ختم پرونده ها و قطعیت بخشیدن به آراء دادگاهها است شماره ۱۶۸۹-ه ۷/ ۳/ ۱۳۷۳ پرونده وحدت رویه ردیف ۷۳/۴ ریاست محترم هیئت عمومی دیوان عالی کشور احترامابه استحضارعالی می رساند: شعب دهم وهیجدهم دیوان عالی کشور استنباط ازماده ۱۲قانون تجدیدنظرآراءدادگاههامصوب ۱۷مرداد۱۳۷۲ راجع به اینکه درخواست تجدیدنظرازآرائی که دادگاههاقبل ازلازم الاجراشدن قانون مزبورصادرنموده اندمشمول مهلت های مقرردرماده مرقوم می شودیااین نوع آراءبدون رعایت این مهلت هاقابل رسیدگی تجدیدنظرمی باشدرویه قضائی مصوب ۱۳۲۸قابل طرح درهیئت عمومی دیوان عالی کشوربرای ایجادوحدت رویه واحدمی باشدپرونده مزبوروآراءمربوطه به این شرح است: الف - بحکایت پرونده کلاسه ۱۰/۶/۷۶۷۵شعبه دهم دیوان عالی کشور بانوسکینه بیگم مداح برای تغییرنام خودبه فخرالسادات علیه اداره ثبت احوال قزوین دردادگاه حقوقی یک قزوین اقامه دعوی نموده وبه رونوشت شناسنامه ۸۴۰ویک برگ استشهادنامه استنادکرده ونوشته است نام اوازبدو تولدفخرالسادات بوده وهمه فامیل اورابه همین نام می شناسندولی اداره ثبت احوال درشناسنامه شماره ۸۴۰نام اورااشتباهاسکینه بیگم نوشته است تقاضای رسیدگی وصدورحکم براصلاح شناسنامه مزبوروتغییرنام خودرادارد، اداره ثبت احوال قزوین ادعای خواهان رادرمورداشتباه درشناسنامه تکذیب نموده ودادگاه پس ازتعیین جلسه دادرسی ودعوت خواهان ونماینده اداره ثبت احوال، ازگواهان خواهان استماع شهادت نموده ودعوی رامقرون به صحت تشخیص داده وحکم شماره ۱۰۸-۶/ ۳/ ۷۲رابراصلاح شناسنامه شماره ۸۴۰حوزه قزوین ازحیثت تغییرنام صاحب آن ازسکینه بیگم به فخرالسادات صادرنموده است. این حکم درتاریخ ۲۵/ ۳/ ۷۲به اداره ثبت احوال قزوین ابلاغ شده واداره مزبوردرتاریخ ۱۱/ ۸/ ۱۳۷۲درخواست تجدیدنظرنموده ونقض حکم رادرخواست کرده ورسیدگی به شعبه دهم دیوان عالی کشورارجاع شده وشعبه مزبوررای شماره ۶۸۹/۱۰-۱۷/ ۱۰/ ۱۳۷۲رابه این شرح صادرنموده است: بموجب ماده ۱۲قانون تجدیدنظرآراءدادگاههامصوب ۱۷ /۵/ ۷۲مندرج درروزنامه رسممی مورخ ۱۱/۶/ ۷۲ مهلت تقاضای تجدیدنظرازآراءدادگاهها برای اشخاص ساکن ایران ۲۰روزمعین شده وقانون مزبورحسب ماده ۲قانون مدنی ۱۵روزپس ازانتشاردرروزنامه رسمی یعنی ازتارخ ۲۷/ ۶/ ۷۲درسراسرکشور لازم الاجراءگردیده وتجدیدنظرخواه ازاین تاریخ ۲۰روزمهلت داشته تانسبت به دادنامه صادره تقاضای تجدیدنظرنمایدوچون رای دادگاه درتاریخ ۲۵/ ۳/ ۷۲ به اداره ثبت احوال ابلاغ واداره مزبوربه موجب دادخواست ...

  • لايحه دفاعي در پرونده الزام به تنظیم سند رسمی/ دفاعيات خوانده

    لايحه دفاعي در پرونده الزام به تنظیم سند رسمی/ دفاعيات خوانده ریاست محترم شعبه ......دادگاه عمومی شهرستان ....با سلام ؛ احتراماً در پاسخ دادخواست آقایان ...... به طرفیت ...... موکل اینجانب موضوع پرونده کلاسه ....... تقاضاي بذل عنایت به نکات معروضه زیر و صدور حکم بر بیحقی خواهانها و ردّ دعوی آنان را دارد .خواهانها در تنظیم دادخواست ، اساس ادعای خود را صرفاً بند .........  قولنامه قرار داده و موکل را مکلف دانسته اند که ظرف ....... ماه برای انتقال رسمی قطعه زمین موضوع قولنامه حاضر شود و حال آنکه اين تعهد  به شرط ديگري بستگی دارد و ماداميكه خواهانها شرط مزبور را انجام ندهند، حق ندارد انجام تعهد مزبور را از موکل درخواست نمایند. زيرا قولنامه مورخ ................ صورتی است واحد و غیر قابل تجزیه ، لذا خواهان نميتواند قسمتي از آن را مورد استناد قرار داده و به ساير مندرجات آن كه مربوط به تعهدات خود وي ميباشد توجه ننمايد .شرطی که تعهد موکل به آن مقید است در حاشیه قولنامه با این عبارت درج شده ؛ « ... توضیح اینکه خریداران متعهد هستند تا مدت يكسال درزمین مذکور ساختمان احداث نموده و با حضور در دفتر اسناد رسمي بقیه پول را بپردازند و سند دریافت نمایند...» تردیدی نیست که موکل در هنگام تنظیم قولنامه ملاحظاتی را در نظر داشته و تعهد خود را در صورتی قابل انجام می دانسته که هنگام حضور در دفترخانه در زمین مورد معامله ساختمان احداث شده باشد. به عبارت دیگر خواهانها خود تقبل کرده اند که بدون احداث ساختمان موکل را ملزم به حضور در دفتر خانه و تنظیم سند رسمی انتقال ندانند، حال چگونه به خود اجازه داده اند امری خلاف توافق صریح را درخواست نمایند. به صراحت شرطی که در قولنامه ذکر شده و به موجب آن باید احداث ساختمان مقدم بر حضور در دفترخانه از طرف حواهانها انجام شود . حال با اين وصف و عدم انجام شرط متخلف واقعی از قرارداد کیست؟   در قولنامه استنادی مبلغ یک میلیون ریال وجه التزام منظور شده تا هر یک از طرفین که به تعهد خود عمل نکند مبلغ مزبور را به طرف مقابل پرداخت نماید.خواهانها با توجه به اینکه در مهلت مقرر به تعهد خود اقدام نکرده و در زمین موضوع قولنامه ساختمان احداث ننموده اند طبعاً در دفترخانه اسناد رسمی نیز حاضر نگردیده اند و در نتیجه برابر بند ...... قولنامه نه تنها استحقاقي به دريافت وجه التزام ندارند بلكه به عنوان متخلف واقعي، بايستي همان وجه التزم را در وجه موكلين بپردازند . موجودیت مسجلين استشهادیه ای که خواهانها برای اثبات ادعای خود تقدیم داشته اند، مورد تردید ميباشد . استدعا دارد مسجلین را با در دست داشتن شناسنامه به دادگاه دعوت و از آنها تحقیق فرمایند ...