مدل مانتو چپ وراست

  • مدل لباس برای انواع صورت

    مدل لباس برای انواع صورت

    شما می‌توانید مناسب‌ترین لباس را مطابق با فرم صورت خود انتخاب کنید.  برای تشخیص فرم صورت خود می‌توانید به این صورت عمل کنید:  به گزارش پرشین وی ابتدا موهای خود را به شکل دم اسبی ببندید به طوری که بیشتر صورت شما دیده شود و نه موهایتان، سپس به یک آینه نگاه کنید و با یک مداد آرایشی و یا خط چشم دور صورت خود را بکشید ، نگران نباشید می‌توانید آن خط را بعداً با صابون بشویید. در مرحله بعد شکلی که از صورتتان کشیدید را با تصویر زیر مقایسه کنید و تشخیص دهید کدام یک بیشتر شبیه فرم صورت شماست.   این بار نکات مدل لباس برای صورت‌های گرد را ذکر می‌کنیم: یقه هفت (V) ،مدل‌های چپ وراست، یقه‌های باز، ژاکت‌های یک دکمه (که شکل V را ایجاد کنند) بپوشید تا ناحیه گردن باز باشد.   نمونه یقه های مناسب برای صورت های گرد همچنین این مدل لباس‌ها اگر گردن کوتاهی داشته باشید مناسب است چرا که کمک می‌کند گردنتان را بلندتر دیده شود. اگر ریزه اندام هستید نیز این مدل‌ها قد شما را بلندتر نشان می‌دهد.   نمونه ای از مدل چپ و راست مناسب برای صورت های گرد به گزارش پرشین وی افرادی که دارای صورت گرد هستند باید از پوشیدن لباس‌های یقه گرد ، یقه اسکی ، بدون یقه اجتناب کنند. از جواهرات یا بدلیجاتی نظیر گوشواره‌های باریک و بلند می‌توانید استفاده کنید در غیر این صورت باز صورتتان پهن‌تر دیده خواهد شد. از گردنبند یا آویزهای بلند نیز می‌توانید استفاده کنید تا صورتتان کشیده‌تر دیده شود.



  • آموزش خياطی - طریقه رسم الگوی بالاتنه

    آموزش خياطی - طریقه رسم الگوی بالاتنه

    آموزش خياطی - طریقه رسم الگوی بالاتنه  قبل از آموزش طریقه ی اندازه گیری و رسم الگو ذکر چند نکته بسیار مهم است. 1. الگوی بالاتنه با متدهای مختلفی رسم می شود که این متدها در اندازه گیری و فرمول ها و قواعد با یکدیگر تفاوت های اساسی دارند. 2. هر چه اندازه گیری و فرمول های متدی دقیق تر و فنی تر باشد، نتیجه ی کار بهتر و بی ایرادتر خواهد بود. 3. متدهای مختلف خیاطی که در سراسر دنیا آموزش داده می شوند، بسیار متنوع هستند. اما، متدهایی که در ایران رایج هستند عبارت اند از: متد فرانسوی، متد متریک، متد گرلاوین، متد ایتالیایی و متد عالی مولر. 4. هیچ متدی بی عیب نیست؛ اما معمولاً متدهایی که دارای ریزه کاری های فراوان هستند بهتر نتیجه می دهند. نکته ی مهم این است که معمولاً آموزش متدهای پیچیده نظیر متد گرلاوین و متد عالی مولر از طریق غیر مستقیم (مکاتبه ای و یا آموزش در مجلات و تلویزیون) بازتاب مناسبی ندارد و بهتر است این گونه متدها به شیوه ی مستقیم معلم شاگردی آموزش داده شود. 5. با توجه به نکات فوق این جانب تصمیم به آموزش متدی گرفتم که علاوه بر سادگی و قابلیت کاربردی، قابل یادگیری برای تمام افراد با سطح دانش معمولی باشد. 6. امیدوارم این آموزش ها به کار خواهرانی که علاقمند به یادگیری خیاطی هستند بیاید و از این مطالب استفاده و بهره ی لازم را ببرند. طریقه ی اندازه گیری بالا تنه 1. دور سینه: متر را در قسمت دور سینه قرار داده و با سه انگشت خوابیده زیر متر دور سینه را اندازه می زنیم. 2. دور کمر: متر را در قسمت گود دور کمر قرار داده با سه انگشت خوابیده زیر متر دور کمر شخص را اندازه می زنیم. 3. دور باسن: متر را در قسمت برجسته ی باسن در پشت قرار داده با سه انگشت خوابیده زیر متر دور باسن شخص را اندازه می زنیم. 4. بلندی بالا تنه جلو: متر را در قسمت جلو روی گردی گردن قرار داده تا خط کمر اندازه می زنیم. 5. بلندی بالاتنه پشت: متر را در قسمت پشت روی اولین مهره ی گردن قرار داده تا خط کمر اندازه می زنیم. 6. سرشانه: متر را در کنار گردن قرار داده تا افتادگی سرشانه اندازه می زنیم. 7. دور گردن: متر را در قسمت دور گردن قرار داده با یک انگشت زیر متر، دور گردن را اندازه می زنیم. 8. بلندی خط حلقه: متر را در قسمت پشت روی اولین مهره ی گردن قرار داده تا خط سینه اندازه می زنیم. 9. بلندی باسن: متر را در قسمت پشت سر روی خط کمر قرار داده تا برجستگی باسن اندازه می زنیم. این اندازه معمولاً بین 19 تا 21 سانت است. در این شماره، الگوی پشت را آموزش می دهیم و الگوی جلو را انشاءالله در شماره ی بعدی آموزش خواهیم داد.  طریقه ی رسم الگوی پشت - ابتدا خطی عمودی در سمت چپ کشیده سر آن را نقطه ی 1 می گذاریم. ...

  • داستان فرود

    داستان فرود پس از کشته شدن سیاوش ، به فرمان افراسیاب ودر سرزمین توران ، از وی دو پسر بر جای می ماند ، کیخسرو از فرنگیس وفرود از جریره . پس از آن که گیو کیخسرو وفرنگیس را از توران به ایران می آورد ، کیکاووس ا زسلطنت کناره گیری می کند وکیخسرو را به جانشینی خود بر می گزیند .کیخسرو پس از آن که در اصطخر به تخت سلطنت می نشیند ، در صدد گرفتن انتقام خون پدر سیاوش از افراسیاب بر می آید وبدین منظور از آن پس که در همین اصطخر از سی هزار تن از سپاهیان ایران سان می بیند وطوس را به فرماندهی آنان بر می گزیند ، به وی چنین سفارش می کند : گذر بر کلات ایچ گونه مکن کز آن ره روی خام گردد سخندر آنجا فرود است با مادر است یکی لشکر گشن گند آور استروان سیاوش چو خورشید باد بدان گیتیش جای امید بادپسر بودش از دخت پیران یکی که پیدا نبود از پدر اندکیبرادر به من نیز ماننده بود جوان بود وهمسال وفرخنده بودکنون درکلات است وبا مادراست جهانداروبا فروبا لشکرستنداند زایران کسی را به نام از آنسو نباید کشیدن لگامسپه داردونامداران جنگ یکی کوه در راه دشواروتنگبه راه بیابان بباید شدن نه نیکو بود جنگ شیران زدن سپاهیان ایران در طی مسیر خود به سوی توران به دوراهی ای می رسند که : زیک سو بیابان بی آب ونم کلات از یک سوی وراه جرم وتوقف می کنند تا طوس یکی از این دوراه را جهت حرکت آنان انتخاب کند .طوس که میل ندارد از راه بیابان برود ، می گوید در صورت حرکت از راه بیابان : چورانیم روزی به تندی دراز به آب وآسایش آید نیاز ومی افزاید : همان به که سوی کلات وجرم برانیم وبر دل نرانیم غم بسازیم منزل بدان جایگاه به آسایش آرند رای این سپاه چپ راست آباد وآب روان بیابان چه جوئیم ورنج روان مرا بد بدین راه روزی گذر به پیش سپه کژدم راهبر ندیدیم از آن راه رنج دراز مگر بود لختی نشیب وفراز همان به که لشکر بدانسو بریم بیابان وفرسنگها نشمردیم   وسر انجام به سپاهیان دستور می دهد که به سوی کلات وجرم حر کت کنند وآنان نیز چنین می کنند و: چولشکر بیامد به راه جرم کلات از بروزیر آب میم همه دشت پر لشکر طوس بود همه پیل وبر پیل بر کوس بود   فرود از ورود لشکر آگاه می شود ودر می یابد که سپاه برادرش کیخسرو به جهت کین خواهی از افراسیاب عازم توران است ، وجریره نیز از سپاهیان با خبر می شود : چوبر خاست آوای کوس از میم همان گرد چون آبنوس از جرم زبام دژ اندر جریره بدید از آن سهم لشکر دلش بردمید ولی او فرود را تشویق می کند که به سپاه طوس بپیوندد . فرود با فردی به نام تخورا که سران سپاه ایران را می شناسد به قله کوهی می آید تا تخورا سران سپاه را به او معرفی کند. طوس ...

  • گوشه ای از حالات و بیانات عبد صالح خدا حاج سید هاشم حداد (ره)

    گوشه ای از حالات و بیانات عبد صالح خدا حاج سید هاشم حداد (ره)

    عبد عاصی : این مطلب را قبلا در وبلاگ قدیمی مان خوانده بودید . اما نکات مهمی در خصوص سیدهاشم حداد (ره) و سیره او در این متن وجود دارد که علاقه مندان به این رجل الهی باید کراراْ به خودشان تذکر بدهند . اصلاْ وقتی اسم سید هاشم حداد (ره) می آید توضیح دادن اضافه گویی است . انسان فقط یاد کلمه هایی مثل "توحید" . "فنای فی الله " و " کوره و آتش " می افتد . شمس تبریزی(ره) می فرماید : قومی باشند آیت الکرسی خوانند و قومی باشند آیت الکرسی باشند . علامه طباطبایی(ره) می فرمود : آقا سید هاشم حداد(ره) بسیار شوریده و وارسته بود . آیت الله گرامی می فرمود : گفته می شود ارتباط آیت الله بهجت(ره) با جناب سید هاشم حداد (ره) بیشتر از ارتباط ایشان با مرحوم آقای قاضی(ره) بوده است .  امام خميني(ره) روزي انگشتري از عقيق كه خواص زياد داشت به آقا مصطفي(ره) دادند كه از سوي ايشان به آقاسيدهاشم حداد (ره) هديه كند . فرزند امام هنگام اهداي آن گفت : اين انگشتر پانصد سال عمر دارد و در ميان پدران ما نسل به نسل گشته و عاقبت به پدرم رسيده است . ايشان آن را به شما هديه مي كند تا علقه و رابطه ي ميان ما و شما باشد . و هنوز هم آن انگشتر نزد فرزندان مرحوم حداد (ره) است . آيت الله كشميري(ره) فرمودند : روزي همراه شيخ جعفر مجتهدي(ره) به حضور حضرت حداد (ره) رسيديم . پس از تعارفات مرسوم ، مرحوم حداد(ره) از شيخ جعفر(ره) پرسيدند : درمقامات معنوي به كجا رسيدي وبه چه وسيله اي؟ شيخ جعفر پاسخ داد : به ائمه اطهار(ع) متوسل شدم وكراماتي به من عنايت كردندكه يكي ازآنها اسم اعظم است . جناب حداد(ره) فرمودند : آيا به من اجازه مي دهي كه همه آنها را از تو بگيرم تا مراتب ومقامات رابه شكلي بهتر وروشن تر بپيمايي ؟ و مرحوم شيخ جعفر(ره) از بيم آنكه مبادا آن مقامات از وي سلب شود وپس ازآن دست خالي بماند ، نپذيرفت . مرحوم آقاي حداد (ره) مي فرمود : مشتاق اين باش كه در هر حال كه هستي، بنده ي او باشي ، همانگونه كه او در هر حال پروردگار توست . ايشان در جاي ديگر مي فرمود : شما همه ي كارها را براي او بكنيد تا كم كم قوت بگيريد و بلكه طوري شويد كه عوض دنيا و آخرت ، او را طلب . درباره كتمان سر مي فرمود : طوري زندگي كنيد كه كسي از سر شما خبردار نشود حتي خانواده . مرحوم آقاي حداد(ره) خودشان همينطور زندگي كردند . مي فرمود : شما سلوكتان را رهانكنيد تا به هدف برسيد گرچه ممكن است براي بعضي سي چهل سال طول بكشد . شما دست برنداريد . جناب سالك پرهيزكار حاج عبدالجليل محيي (سلمه الله) مي فرمود : روزي از ايشان چيزي خواستم كه بنويسند تا در زندگي همراه داشته باشم . ايشان اينطور مرقوم فرمودند : " بسم الله الرحمن الرحيم . يا اخي ! اجعل همك هماً واحدا! ...

  • دنیا پس از دنیا (9)

    قسمت پنجم روزهای بدون داریوش   درسم تموم شد بعد ازتقريبا پنج سال من موندم و يه برگه به اسم مدرک ليسانس که دوزارم ارزش نداشت در به دردنبال کار بودم ... تاکي بايد سر بار محمد ميبودم ؟؟ اونم بالاخره بايد ازدواج ميکرد گناهي نداشت که داداش بزرگه شده بود ولي دريغ از کار... اولا دنبال کارمرتبط با رشتم بودم ....نبود . بعد دنبال کار ديگه بودم..... بازم نبود . حتي به منشي گري هم راضي بودم ولي ايکا ش اصلا دنبالش نميرفتم.... يا اونقد ر حقوقش کم بود که اصلا نمي صرفيد دنبالش برم چون همه ءحقوقمو و بايد دودستي ميدادم بابت کرايه ءراه ياهم صابکارها توقع داشتن درکنار کارمنشي گري عصرهاهم يه ساعت اضافه کاري وايسم و و سرويساي متنوع به اقايون بدم خجالتم نميکشيدن بیشرفا.... وقتي براي مصاحبه ميرفتي چنان از بالا تاپائين ادمو ديد ميزدن که ادم فکر ميکرد لخت جلوشون وايساده بعدم اگه به دلشون ميشستي....... ليست وظايف و ميگفتن واخرسرم شروع ميکردن به لاس زدن اگرم که مورد پسند واقع نميشدي...... دکت ميکردن وبا این جمله( که اگه بخوایم خودمون بهتون زنگ میزنیم )محترمانه اوتت ميکردن لامصب کار نبود تو اين تهرون بي در وپيکر صبح تا شب خيابون متر ميکردم و دنبال يه کار با درامد جرئي بودمکه بتونم يه بار کوچيک از رو شونهءمحمد بردارم ولي ......... يه روز که جاويد برحسب اتفاق پيش محمد بود ومن خسته وتشنه وودست از پا درازتر برگشته بودم خونه ، حرف از کار شد .... جاويدم با بزرگواري تموم قول داد که دراصرع وقت يه کار مرتب ودرست وحسابي برام جور کنه قيافهءمحمد تو هم بود ولي منو ميگي...... رو ابرهاسير ميکردم تو اين مدت ازجاويد خاطر جمع شده بودم اگه محمد ناراحته من مقصر نبودم فکر کنه اينم يکي از همون جاهاييِ که فرم پر ميکردم ودنبال کار بودم مهم نبود کي ميخواست برام کار جور کنه مهم کار بود وحقوقش... تا يکم رو پايي خودم وايسم و کمک خرجي باشم براي محمد شايدم ميتونستيم يه پولي جمع کنيم وازاون محل پراز اشوب واون مردم فضول راحت شيم ================= يه هفته گذشته بود وکم کم داشتم نااميد ميشدم پيش خودم ميگفتم شايد اصلا نتونسته کار پيدا کنه ؟؟؟ اون که قسم نخورده حتما برام کارپيدا کنه چه خواسته هايي از مردم داري ها.... اونم ادمه.... نميشه که ازش بيشتر ازحد توقع داشت ولي درکمال تعجب.... عصر روز پنج شنبه ... که بعد از يه دور کامل حرص خوردن وفرم پر کردن وطبق معمول جواب تيکه ها رو دادن برگشتم خونه جاويد وبا يه لبخند گل وگشاد رو لبش درجوار محمد ديدم يه حسي ميگفت کارِ جور شده اي خدا نوکرتم جور بشه قول ميدم ازاين به بعد تمام نمازامو بخونم جاويد با همون لبخند دل خوش کنکش بشارت داد که بعععععععععععللللللللللللل ...

  • رمان مانی ماه

    اَه لعنتی ..لعنتی ...خدایا ببین من یه دفعه ....به یه چیزی دل خوش کردم ..اَد... باید بزنی تو حالم ..اخه من که بالاترین رقم رو گفتم ..این تقاضا کننده ءجدید دیگه از کجا سر دراورد ...؟تلفن دفتر زنگ خورد ...-خانم فرجامی اقای جهان ارا با شما کار دارن ...-جهان ارا ؟یعنی چی کار داره ..؟اون که مشتری اش رو پیدا کرد ..ای خدا یعنی میشه طرف زده باشه زیر همه چی ومن بتونم اون زمین باقلوا رو یه لقمهء چپ کنم ...؟.............مانتو شلوار کرپِ فوق العاده شیک وخوش دوختم رو به همراه شال مشکی که پراز گلهای درشت قرمزِ... سر میکنم ..کفش های سوزنی پاشنه هفت سانتی با یه کیف ستش ...واز اونجایی که کلا دوست ندارم ته ته ذهن فروشنده ....این فکر باشه که میخوام با رنگ ولعاب بیشتر کارم رو پیش ببرم ...یه مقدار ریمل ویه رژ ملایم میزنم ..همین بسه ...یه نگاه تو ائینه به خودم میکنم ..خوب بودم ...شیک مرتب ...سنگین ..با وقار ..نمونهءیک زن موفق وخوش لباس ...یه دوش کامل با ادکلنم میگیرم ودر برو که رفتیم ...رسیدم به هتل تهران ...ماشین رو پارک میکنم وبرای بار ده هزارم فکر میکنم جریان چیه ...چرا جهان ارا گفته برای صحبتهای کامل تر حضورا باید منو ببینه ...-سلام....خوش امدید ...رزرو داشتید ؟-سلام...مهمان اقای جهان ارا هستم ..-بله بفرمائید از این طرف... ایشون منتظر شما هستن ...جهان ارا رو از دور تشخیص دادم ..ولی یه نفر دیگه هم در کنارش نشسته بود که نظرم رو به شدت جلب میکنه ...یکی که از پشت خیلی اشنا به نظر میومد ..جهان ارا از جاش بلند شد وچند قدمی جلو اومد ...-سلام خانم فرجامی ...احوال شما؟سری خم کردم وبا یه لبخند نصفه نیمه جوابش رو دادم ...-خوش امدید بفرمائید ...رسیدیم به همون مرد ..-سلام *****میدونستم... میدونستم ..مگه میشه من بزرگ رو نشناسم..؟ مگه میشه رفیق بچگی هام از یادم بره ...؟کور بشه اون بقالی که مشتریشو نشناسه ...-سلام ...-معرفی میکنم ...ایشون اقای ...-لازم نیست اقای جهان ارا ...جناب فرجامی ...پسر عموی بنده هستن ....خوب هستین اقای فرجامی ...؟چشمهای روباه صفت بزرگ مثل الماس میدرخشید ...معلوم بود به هیچ عنوان جا نخورده....من که مثل سیب زمین بی رگ خودمو زدم به اون راه ....ولی بالاخره از وجناتم معلوم بود که تعجب کردم ...-به لطف شما ..-چه جالب ...من نمیدونستم ..شباهت فامیلی تو این شهر زیادِ ...فکر نمیکردم فامیل باشید اون هم تا این اندازه نزدیک ...به طعنه گفتم -بعله خیلــــــــــی نزدیک ...خوب اقای جهان ارا بفرمائید بریم سر اصل موضوع ...خدا خدا میکردم که فروش زمین ربطی به بزرگ نداشته باشه وبزرگ فقط دوست جهان ارا باشه ولی ...پیش خدمت اومد ..-چی میل دارید ...؟تروخدا زودتر سفارش بدید قلبم اومد تو حلقم ...-من چایی ..-وشما ..-من هم چایی ...جهان ارا سفارش ...