نامه های تشکر

  • تشکر

    متشکرم برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی. برای همه وقت هایی که به حرف هایم گوش دادی. برای همه وقت هایی که به من جرات و شهامت دادی. برای همه وقت هایی که مرا در آغوش گرفتی. برای همه وقت هایی که با من شریک شدی. برای همه وقت هایی که با من به گردش آمدی. برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی. برای همه وقت هایی که به من اعتماد کردی. برای همه وقت هایی که مرا تحسین کردی. برای همه وقت هایی که باعث راحتی و آسایش من بودی. برای همه وقت هایی که گفتی “دوستت دارم” برای همه وقت هایی که در فکر من بودی. برای همه وقت هایی که برایم شادی آوردی. برای همه وقت هایی که به تو احتیاج داشتم و تو با من بودی. برای همه وقت هایی که دلتنگم بودی. برای همه وقت هایی که به من دلداری دادی. برای همه وقت هایی که در چشمانم نگریستی و صدای قلبم را شنیدی. به خاطر همه ی این ها هیچ وقت فراموش نکن که : لبخند من به تو یعنی ” عاشقانه دوستت می دارم ” آغوش من همیشه برای تو باز است. همیشه برای گوش دادن به حرفهایت آمادگی دارم. همیشه پشتیبانت هستم. من مثل کتابی گشوده برایت خواهم بود. فقط کافی است چیزی از من بخواهی , بلافاصله از آن تو خواهد شد. می خواهم اوقاتم را در کنار تو باشم. من کاملا به تو اطمینان دارم و تو امین من هستی. در دنیا تو از هرکسی برایم مهم تر هستی. همیشه دوستت دارم چه به زبان بیاورم چه نیاورم. همین الان در فکر تو هستم. تو همیشه برای من شادی می آوری به خصوص وقتی که لبخند بر لب داری. من همیشه برای تو اینجا هستم و دلم برای تو تنگ است. هر وقت که احتیاج به درد دل داشتی روی من حساب کن. من هنوز در چشمانت گم شده هستم. تو در تمام ضربان های قلبم حضور داری.



  • نمونه هايي از تقديم و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه

    نمونه هايي از تقديم و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامهصفحه تقديم / تشكر در پايان نامه يكي از مهمترين صفحات در تمامي پايان نامه هاست كه اغلب دانشجويان و محققان به دنبال كلماتي شيوا و زيبا براي تدوين آن هستند. در ادامه تعدادي از متون پيشنهادي براي اين صفحه آورده شده است، اميد است كه مورد استفاده دانشجويان عزيز قرار گيرد.تشکر و سپاس از استاد دانشمند و پر مایه ام جناب آقای/سرکار خانم ...................که از محضر پر فیض تدریسشان ، بهره ها برده ام. با امتنان بیکران از مساعدت های بی شائبه ی جناب آقای /سرکار خانم ........ریاست محترم دانشکده/دانشگاه.با تقدیر و درود فراوان خدمت پدر و مادر بسیار عزیز ، دلسوز و فداکارم که پیوسته جرعه نوش جام تعليم و تربیت ، فضیلت و انسانیت آنها بوده ام و همواره چراغ وجودشان روشنگر راه من در سختی ها و مشکلات بوده است.با سپاس بی دریغ خدمت دوستان گران مایه ام خانم ها ................،................. و آقایان ..............،.................. که مرا صمیمانه و مشفقانه یاری داده اندبا تشکر خالصانه خدمت همه کسانی که به نوعی مرا در به انجام رساندن این مهم یاری نموده اند.به مصداق «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق » بسی شایسته است از استاد فرهیخته و فرزانه جناب آقای / سرکار خانم ..................................که با کرامتی چون خورشید ، سرزمین دل را روشنی بخشیدند و گلشن سرای علم و دانش را با راهنمایی های کار ساز و سازنده بارور ساختند ; تقدیر و تشکر نمایم.(و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه).معلما   مقامت  ز  عرش    برتر   باد             همیشه  توسن اندیشه ات مظفر بادبه نکته های دلاویز و گفته های بلند            صحیفه های سخن از تو علم پرور بادهمچنین از پدر و مادر عزیز ، دلسوز و مهربانم که آرامش روحی و آسایش فکری فراهم نمودند تا با حمایت های همه جانبه در محیطی مطلوب ، مراتب تحصیلی و نیز پایان نامه درسی را به نحو احسن به اتمام برسانم ;  سپاسگزاری  نمایم.شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا            بر منتهای همت خود کامران شدمیرفع الله الذین آمنوا منکم والذین اوتوا العلم درجات والله بما تعملون خبیر( 11مجادله )که ایزد مقامی ببخشد بلند                                      برآنان که دربحردانش درندبراعمال روشن به سرضمیر                                    همه هست آگه خدای خبیردانشمند اندیشمند استاد برجسته جناب آقای ................................به استناد آیه ی شریفه ی 10 از سوره ی مبارکه ی فاطر  که خداوند می فرماید" الیه یصعد الکلم الطیب والعمل الصالح یرفعه" ،  سخنان و کلام ارزشمند به سوی خدا صعود می کند و با ابدیت سنخیت پیدا کرده و همواره آثار خود را ...

  • نمونه هايي از تقديم و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه

    صفحه تقديم / تشكر در پايان نامه يكي از مهمترين صفحات در تمامي پايان نامه هاست كه اغلب دانشجويان و محققان به دنبال كلماتي شيوا و زيبا براي تدوين آن هستند. در ادامه تعدادي از متون پيشنهادي براي اين صفحه آورده شده است، اميد است كه مورد استفاده دوستان عزيزم قرار گيرد.خدای را بسی شاکرم که از روی کرم، پدر و مادری فداکار نسبیم ساخته تا در سایه درخت پربار وجودشان بیاسایم و از ریشه آنها شاخ و برگ گیرم و از سایه وجودشان در راه کسب علم و دانش تلاش نمایم. والدینی که بودنشان تاج افتخاری است بر سرم و نامشان دلیلی است بر بودنم، چرا که این دو وجود، پس از پروردگار ، مایه هستی ام بوده اند دستم را گرفتند و راه رفتن را در این وادی زندگی پر از فراز و نشیب آموختند. آموزگارانی که برایم زندگی، بودن و انسان بودن را معنا کردند.تقدیم به وجود با ارزشتان...تقدیم به پدر، مادر و همسر عزیزمو به تمام آزاد مردانی که نیک می اندیشند و عقل و منطق را پیشه خود نموده و جز رضای الهی و پیشرفت و سعادت جامعه، هدفی ندارند.دانشمندان، بزرگان، و جوانمردانی که جان و مال خود را در حفظ و اعتلای این مرز و بوم فدا نموده و مینمایند.تقدیم به همسرم:که سایه مهربانیش سایه سار زندگیم می باشد، او که اسوه صبر و تحمل بوده و مشکلات مسیر را برایم تسهیل نمود.تقدیم به خواهرم:که وجودش شادی بخش و صفایش مایه آرامش من است.تقدیم به برادرم:که همواره در طول تحصیل متحمل زحماتم بود و تکیه گاه من در مواجهه با مشکلات، و وجودش مایه دلگرمی من می باشد.تقدیم به پدرم کوهی استوار و حامی من در طول تمام زندگی تقدیم به مادرم سنگ صبوری که الفبای زندگی به من آموخت تقدیم به همسرم که در سایه همیاری و همدلی او به این منظور نائل شدم. تقدیم به دلبندم امید بخش جانم که آسایش او آرامش من است.تقدیم به او که آموخت مرا تا بیاموزم استاد گرامی جناب آقای.... تقدیم به آنان که وجودم جز هدیه وجودشان نیست پدر و مادر عزیزم تقدیم به همسر مهربانم که مسیح وار با صبرش در تمامی لحظات رفیق راه بود و تقدیم به گل نازم ...که کودکی گمشده ام را در چهره معصومش پیدا کردم.و بعد از مدتها، پس از پیمودن راههای فراوان که با حضور شیرین اساتید عزیزم، با راهنماییها و دغدههای فراوانشان و شیطنتهای زیبای آن دوران، نگاههای پدر مادرم، با چشمهای پر از برق شوق، و زیبایی حضور خواهرم در کنارم، که خستگیهای این راه را به امید و روشنی راه تبدیل کرده و امیدوارم بتوانم در آینده ی نزدیک جوابگوی این همه محبت آنها باشم ...اکنون، با احترام فراوان برای این همه تلاش این عزیزان برای موفقیت من ....این پایان نامه را به پدر و مادرم، اساتید عزیز و خواهر ...

  • تشکر نامه

    سلام به دوستای مهربونم!با اینکه قصد داشتم شهریور رو بیشتر و گرمتر کنار دوستانم باشم اما متاسفانه به دلیل تغییرات بزرگی که داره توی زندگیم رخ میده به شدت درگیر ذهنی و فکری و کاری و جسمی بودم.اینکه گفتم گرمتر یکی به دلیل تعداد زیاد بچه های پایدار  متولد شهریور بود که همین نشون میده زنان شهریوری به سلامت و خودشون بیشتر توجه دارند و البته موفق ترین بچه ها هم بین همین شهریوری ها هستند. دلیل دیگه اینکه آخرین روزهای یکسالگی این وبلاگ خواهد بود. فکر نکنم نوشتن این وبلاگ روبه این روش ادامه بدم شاید یه موضوع دیگه رو شروع به نوشتن کنم .چون هنوز ارتباط با دوستانم رو مایل و مشتاقم و البته توجه به وزن و سلامتی هم کنار سایر مسایل روزمره همونطور که این ۸ سال اخیر بوده ادامه خواهد داشت.البته نوشتن موضوع جدید هم خودش مساله است.در مورد تولدهای زیادی هم که توی شهریور داریم فرح نازنین و خوبم سمای مهربون و فهمیده من سیلور با اراده و خوش هیکل آب نبات خوشکلم که دقیقا با من یه روز دنیا اومده نیاز باربی و عزیزم و فریبای قوی و صبورم نگین بانو و...تولد همه رو از صمیم قلب تبریک میگم .احساس نزدیکی و صمیمیت زیادی با همشون میکنم و امیدوارم یه سال پر از خوبی و آرامش در انتظارشون باشه.دلم میخواست دونه دونه براتون جشن بگیرم اما شرایط نذاشت.عمر میگذره ...سریع تر از اونچه بشه تصورش رو بکنی.این روزها به این نتیجه رسیدم که واقعا هیچ چیز این دنیا دست ما نیست .هرچند نباید از پا نشست و خسته شد اما وقتی توی خیال خودت دیگه به آرامش و سکون فکر میکنی میبینی این آرامش قبل از طوفان بوده و شروع خیلی چیزهای تازه خوب و بد که تو حتی تصورشم نمیتونستی بکنی.شاید این خوبی زندگی باشه .اینکه بدون هیجان رهات نمیکنه .اینکه میگه هنوز هم باید بود و تلاش کرد و امید داشت .اینکه بهت بفهمونه که خوب من زندگیم یه کاری میکنم که همیشه یادم باشی و اسمم رو بیاری .من همراهتم و قدرت دست منه چه بخوای چه نخوای.تحول ممکنه هر لحظه اتفاق بیفته و این محدود به زمان یا مکان خاصی نیست.به هر حال میگذره .هر چیزی رو که تصورش بکنی مشمول زمان میشه جز چیزهایی که به احساس مربوط میشه.ممکنه اونهم بعد از سالها شاخ و برگش رو هرس کنیم و تو ذهنمون کوچیکترش کنیم اما یقینا هر وقت تو فکر میریم اولین افکار ذهنی ما رو شامل میشه.تازه جوانه های جدید میزنه .میشه کلی چرای با جواب و بی جواب.و این یعنی زندگی.با همه بدیها و خوبیهاش .جنگیدن باهاش هیچ فایده ای نداره باید کنار اومد و خوب دیدش. این یکسال نوشتن وقت صرف کردن برای من چه نتیجه ای داشت؟خوب کمک کرد تا تعادلم رو حفظ کنم .از یه مرزی بالاتر نرم اما از همه ...

  • تشکر نامه

                                                                                      تشکرنامه   پس از نوشتن دریغ نامه، به این گمان رسیده بودم که کوشش هایم برای دستیابی به مقالات ونوشته های وبلاگ " سخن" به کدام نتیجه ای نرسید. این به خاطر دقیق بود که مدیریت بلاگفا از فرستادن حتی یک ایمیل کوتاه هم در قبال آنهمه نامه هایم، دریغ نمود.چون یگانه امیدی بود که از سرور این سایت معتبر، میشد که مقالات سخن ، برگشتانده شود.اما چنین نشد. از سوی دیگر پس از یادداشت دریغ نامه، با مدیر وبلاگ" ورسی " که همان نشانی اینترنتی وبلاگ سخن را، برگزیده بود،تماس تیلیفونی  داشتم وخواهش کردم که صرف نشانی اینترنتی وبلاگ شان را تغییر بدهد. ایشان در مقام حرف پذیرفت، اما در عمل همان آدرس پیشین خودرا حفظ نمود. اکنون هم بسیار ی از خوانندگان به آن نشانی میروند وفکر میکنند که " سخن " به "ورسی " تبدیل شده است.   موقعیت های پیش می آید که آدمی باید ناکامی هایش را با پیشانی باز بپذیرد.چون هرگونه دلواپسی، اضطراب ونا خویشتنداری در قبال ناکامی ها،بجز اینکه ناراحتی روحی بار آورد، کدام سودمندی دیگری ندارد. در مورد ناپیدایی مقالات سخن من هم درموقعیت پذیرفتن آن قرار گرفتم ویکسره نگرانی هارا از خود راندم.چون اشتباه خودم بود که در ذخیره نمودن آن یادداشتها، کاهلی بخرچ داده بودم.   اماچند روز پیش، برادر زاده عزیزم محمد رضا بخشیان، آنلاین گردید.و بعد از مدت ها باهم از طریق یاهو مسینجر چت نمودیم. این عزیز پرسید که چرا وبلاگ سخن آپدیت نمیشود؟ ماجرا را برایش گفتم، او که " دریغ نامه " را خوانده بود ، گفت خبر دارم. بعد گفت : " من بخشی از نوشته های سخن را در فایلی ذخیره کرده بودم تا سر فرصت به مطالعه آنها بپردازم،همه را برای تان می فرستم " این پیام به حدی برایم جالب وسرور بخش بود که بلافاصله از این عزیز، تقاضا کرده ام که فردا برایم نوشته های سخن را بفرستد.فردا درایمیل ام، بخشی از مقالات سخن رسید ودو روز بعد هم بخشی دیگر از این مقالات توسط  همین عزیز، برایم پست گردید. اکنون از فیض هوشمندی برادر زاده ام، من مالک وبلاگ از دست رفته ام شدم. در اینجا ازرضا بخشیان عزیز، کمال تشکر رامی نمایم و این مهربانی شان برای همیشه در خاطره ام ثبت خواهد بود. شاید خواننده بپرسد، که این همه سخن زدن ازانتشار چند مقاله ای در یک وبلاگ، زاید نیست؟ بلی برای دیگران شایدنه تنها زاید باشد، بلکه استهزای را نیز با خود داشته باشد. اما نویسندگان میدانند که نوشتن یک مقاله در هر عرصه ی که باشد،یک میلاد است. طبیعتاً یک مولود برای پدر ومادر اگر زشت باشد ویا زیبا، مولود عزیز یافته ...

  • تشکر نامه

    چهارشنبه دوم خرداد حدود ساعت یک بعد ظهر در حال رفتن به کتابخانه مجلس برای دیدن دوست عزیزم داریوش علیمحمدی بودم تا از آنجا با هم به کتابخانه ملی جهت شرکت در جلسه هیات مدیره انجمن کتابداری و اطلاع رسانی برویم، ناگهان ابتدای خیابان مصطفی خمینی انتهای خط عابر درحالیکه چراغ برای عابر پیاده سبز بود متوجه شدم که با سرعتی بیش از حد انتظار به جلو پرت شدم،بعد از حدود پنجاه تا شصت متر به درختی برخورد کردم پای چپم به یک طرف درخت افتاد و پای راستم باهمان شتابی که گرفته بودم به صورت قائمه به درخت اصابت کرد و از ناحیه ران شکست.با توجه به اینکه چند مدت پیش در جلسه پایان نامه ای با موضوع مدیریت بحران در زلزله تهران شرکت کرده بودم و و یکی از مهمترین نتایجی استخراج شده از این پایان نامه این بود که در موقع حادثه،افراد مصدوم اگر جابجا نشوند بهتر از آن است که بد جابجا شوند.در این لحظه که گرما اذیت می کرد و وسط خیابان افتاده بودم نکته پایان نامه مثل یک چراغ در ذهنم روشن و خاموش می شد، به همین خاطر چند بار مردم خواستند لطف کنند و مرا جابجا کنند و من در آن وضعیت از آنها خواهش کردم که با 115 تماس بگیرند.باورم نمی شد 115 کمتر از ده دقیقه رسید ولی کل بدنم می لرزید.تا اینکه به بیمارستان سینا منتقل شدم و در آنجا مورد عمل جراحی قرار گرفتم و پلاتین در محل شکستگی قرار دادند.<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> در اینجا جا دارد از دوستان و همکاران در قالب گروههای زیر تشکر و قدردانی  کنم زیرا که واقعا اگر حضور و محبت دوستان نبود تحمل بی حوصلگی های زمان بیماری برای من بسیار دشوار بود. و واقعا با دیدن هر یک از دوستان یادم می رفت که تصادف کردم.الان وضیعت روحی خوبی دارم ولی از لحاظ جسمی باید تا چند مدت دیگر با عصا راه بروم. بچه های وب لاگ گروهی :خانم کرمی،فرشاد مرادی،خانم پاکدامن، عباس رجبی و... هیات مدیره انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران:جناب آقای عمرانی، دکتر منصوریان، خانم رویا مکتبی،فرزاد دادرس،داریوش علی محمدی همکاران دانشگاه شهید بهشتی:جناب آقای دکتر مهرداد(ریاست قبلی کتابخانه مرکزی)، دکتر خاتمی (ریاست فعلی کتابخانه مرکزی)، سرکار خانم نقدی وشوهر محترمشان آقای نجاری،سرکار خانم خشنودی و شوهر محترمشان آقای سروش سرمد،خانم طالبی شوهر محترمشان آقای محمودی، خانم تفکری، خانم بینش پور،خانم پوریان، خانم انصاری و دیگر همکاران... کلیه دوستانی که از طریق پست الکترونیکی یا تلفن جویای احوال بنده بودند. کلیه دوستانی که در وب لاگهای مختلف کامنت گذاشتند. تشکر ویژه از دوستان عزیزم امیر رضا اصنافی،خانم مکتبی،آقای رستمی که زحمت کشیدند ...