نقش تهران در جنگ تحمیلی

  • غرب چگونه عراق را مسلح ساخت

    شاید امروز برای بسیاری از جوانان ما این سئوال مطرح باشد كه رژیم بعثی عراق چگونه توانست ۸ سال در مقابل رزمندگان پرتوان ما مقاومت كند. هر چند حامیان اصلی صدام حسین چندی پیش دست به اجماعی بزرگ بر ضد وی زدند و تا فرو پاشیدن حكومت وی دست از كار نكشیدند ولی باید در تاریخ ثبت و روشن شود كه چه قدرتهایی و كدامین كشورها باعث شدند تا صدام، در مقابل انقلاب توفنده ملت ایران به معارضه ای طولانی برخیزد. در این مقاله روشنگر، به چگونگی تجهیز صدام و آنان كه به نحو فاحشی در تجهیز صدام كوشیده اند اشاره می شود. هنگامی كه مراحل پایانی عملیات كربلای ۵ با رمز یا زهرا(س) انجام گرفت، بسیاری از كارشناسان نظامی ایران بر این باور بودند كه مهندسی و ماشین نظامی عراق تا سال های سال، دیگر قادر به ایستایی نخواهد بود. اما هنوز یك سال از این عملیات در شلمچه نگذشته بود كه آمار ها و ارقام و هم چنین توان نظامی حزب بعث، چیزی خلاف این نظر را آشكار می ساخت. به راستی چه كسانی در تجهیز و تسلیح صدام، این دیكتاتور مخوف قرن ۲۰ نقش داشته اند؟ برای آن كه عمق همیاری با دیكتاتور سیاه عراق آشكار شود به این آمار می توان استناد كرد. در آوریل ۱۹۸۸ (اردیبهشت ۱۳۶۷) یك نشریه ایتالیایی به نام «اسپرسو» درباره موازنه نابرابر نظامی ایران و عراق، آماری را منتشر ساخت. این آمار چنین بود: ارتش ایران: ۶۶۵ هزار نفر - عراق: ۸۰۰ هزار نفر، تانك ایران: ۱۰۵۰ دستگاه - عراق: ۷۰۰۰ دستگاه، توپخانه ایران: ۶۰۰ قبضه - عراق: ۵۶۰۰ قبضه، هواپیمای ایران: ۲۰۰ فروند - عراق: ۵۰۰ فروند. این آمار در حالی منتشر شد كه هنوز به پایان جنگ ایران و عراق ۳ ماه باقی مانده بود. دنیای غرب بر این باور بود كه تنها عامل باز دارنده قوای با ایمان و بسیجی ایران، تسلیحات روز و مدرن شرق و غرب است. درحقیقت، نخستین درگیری مشترك بلوك شرق و غرب با یك كشور پس از سقوط هیتلر در آلمان، میجی در ژاپن و موسولینی در ایتالیا، در نقطه مرزی ایران و عراق ظهور یافت. مجله سیاست دفاعی در شماره چهارم خود، در گزارشی از كمك های بلوك شرق و غرب به عراق، چنین آورده است: «نیرو های مسلح ارتش عراق در نتیجه فروش عظیم تسلیحاتی توسط اتحاد شوروی و قدرت های غربی، در مدتی كمتر از دو سال سیستم های تسلیحاتی خود را به بیشتر از ۴۰ درصد افزایش دادند. در آستانه بازپس گیری «فاو» در آوریل ،۱۹۸۸ یعنی اردیبهشت ،۱۳۶۷ ارتش عراق حدود ۵ هزار دستگاه تانك، ۴۵۰۰ نفربر زرهی، ۵۵۰۰ عراده توپ، ۴۲۰ فروند هلی كوپتر و ۷۲۰ هواپیمای جنگنده و بمب افكن آماده برای عملیات در اختیار داشت. این خیل عظیم سیستم های تسلیحاتی، با حداقل ۳۰۰ فروند موشك زمین به زمین اسكاد بی ، ساخت ...



  • نقش کشورهای عربی در جنگ تحمیلی

    نقش کشورهای عربی در جنگ تحمیلی گردآوری، تخلیص و ویرایش از: فرزانه جاویدی افضل مقدم دانشگاه علم و هنر اشاره:  هنگامي كه جنگ ايران و عراق در 31 شهريور ماه سال 1359، با تجاوز نيروهاي عراقي به قلمرو سرزمين جمهوري اسلامي آغاز شد، صدام حسين آن را در راستاي تداوم منازعه تاريخي اعراب و ايرانيان ارزيابي كرد و مدعي شد كه كشورش بار سنگين پاسداري از حيثيت، امنيت و به طور كلي، منافع امت عرب را بر عهده دارد و در اين راستا، حاضر شده است تا با درگير شدن در جنگ، براي هميشه برادران عربش را از سلطه جويي اين دشمن خطرناك و منفور، يعني ايران برهاند. مقدمه هر جنگی که میان دو طرف متخاصم روی می دهد، یک سلسله تهدیدها و فرصت ها را متوجه کشورهای ثالث می کند و آنها را وامی دارد تا برای دفع تهدیدات و استفاده از فرصت ها در قبال جنگ و کشورهای درگیر در آن موضع گیری نمایند. جنگ تحمیلی نیز که با حمله همه جانبه نیروهای عراقی در 31 شهریور 1359 به ایران آغاز شد، از این قاعده مستثنی نیست. با آغاز این جنگ کشورهای ثالث مطابق تصوری که از منافع ملی شان و تهدیدها و فرصت های پدید آمده داشتند، موضع خود را در قبال آن تعریف کردند. اگر از سوریه، لیبی و یمن جنوبی که با وقوع جنگ به طرف ایران نزدیک شدند بگذریم مابقی کشورهای عرب به نوعی از عراق حمایت کردند. حتی سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) به رهبری عرفات، که رهبران انقلابی ایران از هیچ گونه کمکی به آن در مبارزه با اسرائیل دریغ نورزیده بودند، به محض آغاز جنگ جانب طرف عراقی را گرفت. در میان کشورهایی که از عراق حمایت می کردند، مصر به دلیل اهمیتش در جهان عرب از جایگاه ویژه ای برخورداراست. این کشور در آستانه آغاز جنگ، با ایران و عراق رابطه دیپلماتیک نداشت. در واقع، حکومت مصر تقریباً به یک اندازه در میان مقامات کشورهای مزبور منفور و مطرود بود. هم عراق و هم ایران،رئیس جمهور مصر، انور سادات را به دلیل سفر به اسرائیل در 1977 و امضای قرارداد کمپ دیوید در 1978 و پیمان صلح در 1979 خائن به آرمان های اعراب و اسلام می دانستند. با این توضیح، این پرسش مطرح می شود که چه عواملی باعث شد تا مصر به عنوان یک کشور میانه روی عرب با وقوع جنگ تحمیلی، به عراق رادیکال نزدیک شود و با حمایت از عراق نقش فعالی را در جنگ ایفا کند؟ در پاسخ به این پرسش به نظر می رسد فرضیه زیر قابلیت آزمون را داشته باشد: مواضع و نقش مصر در جنگ تحمیلی در چارچوب ملاحظات این کشور در دفع تهدیدها و بهره گیری از فرصت های ناشی از جنگ در سه سطح ملی، عربی و منطقه ای قابل ارزیابی است. از جمله این ملاحظات می توان به تسریع فرآیند تجدید رابطه با جهان عرب که به واسطه سیاست های سازش کارانه ...

  • نگاهی به نقش امریکا در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران.......

     نگاهی به نقش امریکا در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران  تهاجم نظامی عراق به ایران در سپتامبر 1980 (شهریور 1359) که منجر به وقوع جنگ هشت ساله بین دو کشور شد، در آخرین ماه های دوران ریاست جمهوری کارتر آغاز گردید و در دوران ریگان ادامه یافت. سیاست مداران و دولت مردان امریکا طبعاً نمی توانستند در قبال این رویداد بی تفاوت بمانند، چرا که اولاً جنگ در منطقه خلیج فارس جریان داشت، منطقه ای که دولت ایالت متحده امریکا حداقل پس از سال 1971 (1350 ش) در آن دارای منافع اساسی بود. ثانیاً، سرنوشت جنگ با توجه به طرف های درگیر در آن برای امریکا اهمیت زیادی داشت، چرا که در یک سوی آن ایران قرار داشت که علی رغم اتحاد و دوستی عمیق با امریکا در سال های پیش از انقلاب اسلامی، پس از این رویداد به دشمن اصلی امریکا در منطقه مبدل شده بود؛ و در سوی دیگر عراق، کشوری که از سال 1972 (1351) به بعد ،نزد افکار عمومی غرب متحد شوروی در این منطقه محسوب می شد. ثالثاً جنگ در زمان جنگ سرد به وقوع می پیوست و امکان بهره برداری ابر قدرت دیگر، برای افزایش نفوذ خود در منطقه و خلیج فارس وجود داشت. (1)   در حالی که روابط میان ایران و ایالت متحده امریکا پس از وقوع انقلاب اسلامی و به خصوص با گروگانگیری اعضای سفارت امریکا در تهران – موسوم به لانه جاسوسی – بحرانی شده بود و امریکا سیاست هایی چون تحریم های سیاسی – اقتصادی، بلوکه کردن دارایی های ایران درخارج از کشور، طراحی حمله به طبس، حمایت از گروهک های ضد انقلاب و کودتاچیان نوژه و بالاخره نشان دادن چراغ سبز به صدام حسین را در پیش گرفته بود، با شروع جنگ تحمیلی با انتشار بیانیه ای اعلام بی طرفی نمود. این بی طرفی، درعمل رنگ واقعیت به خود نگرفت. برژیسنکی، مشاور امنیت ملی کارتر پیش از آغاز جنگ اعلام کرده بود که: امریکا در مقابله با انقلاب ایران، باید تقویت دولت هایی را که توان انجام عملیات نظامی علیه رژیم ایران دارا هستند مورد توجه قرار دهد.(2) از سویی همزمان با اعلام بی طرفی امریکا، سخنگوی وزارت امور خارجه این کشور اعلام کرد: ... بی طرفی امریکا به معنای بی تفاوتی آن نیست و ایالات متحده برای تضمین تداوم جریان نفت در مقابل تهدیدهای خارجی از نیروی نظامی استفاده خواهد کرد.(3) سنای امریکا  در گزارش  سالانه خود در اکتبر سال 1987 با عنوان « جنگ در خلیج فارس»  می نویسد: رویه اخیر ایالات متحده امریکا در قبال جنگ ایران و عراق مغشوش و سردرگم بوده است..... در چنین شرایطی عده ای از ناظران معتقدند که بهترین سیاست در این برهه بی طرفی کامل است، .... اما امریکا به حدی در این کشمکش درگیر شده است که بی طرفی کامل در این زمان نمی تواند اتخاذ گردد.(4) با ...

  • نقش و کمک های شوروی در جنگ ایران و عراق

    نقش و کمک های شوروی در جنگ ایران و عراق

    1982-1980 شوروي سابق بيشترين نقش را در كمك به عراق، در دوران حكومت گورباچف داشت. به طور كلي سياست اين كشور در جنگ ايران و عراق به سه دوره مختلف تقسيم مي شود. در اين مقاله زواياي مختلف سياست شوروي در جريان جنگ تحميلي را مي خوانيد. دوره‌ اول‌، سال‌هاي‌ 1980 تا 1982 بود كه ‌مسكو بي‌طرفي‌ محض‌ را در جنگ‌ حفظ كرد. ايران‌ و عراق‌ هر دو فرصت‌هاي‌ گران‌بهايي‌ براي‌ مسكو فراهم‌ كردند. عراق‌ يك‌ متحد قديمي‌ كه‌ قرارداد دوستي‌ و همكاري‌ درازمدت‌ با مسكو امضا كرده‌ بود و شريك‌ اصلي‌ شوروي‌ در خليج‌ فارس‌ و جهان‌ عرب‌ محسوب‌ مي‌شد، خريدار عمده ‌تسليحات‌ از شوروي‌ بود و بخش‌ اعظم‌ نيازهاي‌ نفتي‌ بلوك‌ شرق‌ را تأمين‌ مي‌كرد. ايران‌ در مقابل‌ يك‌ فرصت‌ طلايي‌ براي ‌شوروي‌ سابق‌ براي‌ مقابله‌ با امريكا در خاورميانه ‌بود. يكي‌ از عوامل‌ سياست‌ بي‌طرفي‌ مسكو نامشخص‌ بودن‌ تحولات‌ داخلي‌ در ايران‌ بود، لذا شوروي‌ اميدوار بود با بي‌طرفي‌ خود در جنگ‌، بر اوضاع‌ داخلي‌ ايران‌ تاثير گذارد. 1986-1982 تحولات‌ جنگي‌ در اين‌ دوران‌ و پيروزي‌ ايران‌ بر عراق‌ موجب‌ گرديد كه‌ مسكو به‌ تدريج‌ سياست‌ بي‌طرفي‌ خود را كنار گذاشته‌ و براي‌جلوگيري‌ از سقوط صدام‌ جانب‌ عراق‌ را بگيرد.مسكو در اين‌ سال‌ها مجددا” كمك‌هاي‌ اقتصادي ‌و نظامي‌ خود را به‌ عراق‌ به‌ طور علني‌ از سرگرفت‌. تغيير در سياست‌ شوروي‌ به‌ نفع‌ عراق‌ به‌ علت‌ آثار احتمالي‌ پيروزي‌ ايران‌ بر توازن‌ قوا درمنطقه‌ بود. اگرچه‌ ايران‌ يك‌ برگ‌ استراتژيك ‌برنده‌ براي‌ مسكو بود، ولي‌ دولت ‌مردان‌ اين‌كشور اطمينان‌ نداشتند كه‌ پيروزي‌ ايران‌ درجنگ‌، در نهايت‌ موجب‌ يك‌ ائتلاف‌ استراتژيك ‌بين‌ مسكو و تهران‌ بشود. چند عامل‌ ديگر در جبهه‌گيري‌ مسكو به‌ نفع‌عراق‌ نقش‌ داشت‌: اول‌ اين‌كه‌، اگر عراق كه‌ باشوروي‌ پيمان‌ دوستي‌ منعقد كرده‌ بود، سرنگون ‌مي‌شد، اعتبار مسكو از بين‌ مي‌رفت‌. دوم‌ اين‌ كه‌، تهاجم‌ اسراييل‌ به‌ لبنان‌ و شكست‌ سوريه ‌نيز اعتبار مسكو را به‌ خطر مي‌افكند. چوبين‌ اظهار مي‌كند كه‌ عدم‌ توانايي‌ سلاح‌هاي‌ ساخت ‌شوروي‌ در لبنان‌ در شكست‌ سوريه‌ و كاهش ‌مناطق‌ تحت‌ نفوذ اين‌ كشور در خاورميانه‌، عواملي‌ بود كه‌ مسكو را به‌ ادامه‌ كمك‌ به‌ عراق ‌متعهد مي‌ساخت‌. حمايت‌ مسكو از عراق‌ نيز فرصت‌هاي‌جديدي‌ را براي‌ خاورميانه‌ و جهان‌ عرب‌ فراهم‌ ساخت‌. برقراري‌ مجدد روابط با مصر در سال‌1984 و بهبود روابط با عمان‌، امارات‌ متحده‌ ...

  • نقش مصر در جنگ ایران و عراق

    نقش مصر در جنگ ایران و عراق (دفاع مقدس) مقدمه هر جنگی که میان دو طرف متخاصم روی می دهد، یک سلسله تهدیدها و فرصت ها را متوجه کشورهای ثالث می کند و آنها را وامی دارد تا برای دفع تهدیدات و استفاده از فرصت ها در قبال جنگ و کشورهای درگیر در آن موضع گیری نمایند. جنگ تحمیلی نیز که با حمله همه جانبه نیروهای عراقی در 31 شهریور 1359 به ایران آغاز شد، از این قاعده مستثنی نیست. با آغاز این جنگ کشورهای ثالث مطابق تصوری که از منافع ملی شان و تهدیدها و فرصت های پدید آمده داشتند، موضع خود را در قبال آن تعریف کردند. اگر از سوریه، لیبی و یمن جنوبی که با وقوع جنگ به طرف ایران نزدیک شدند بگذریم مابقی کشورهای عرب به نوعی از عراق حمایت کردند. حتی سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) به رهبری عرفات، که رهبران انقلابی ایران از هیچ گونه کمکی به آن در مبارزه با اسرائیل دریغ نورزیده بودند، به محض آغاز جنگ جانب طرف عراقی را گرفت. در میان کشورهایی که از عراق حمایت می کردند، مصر به دلیل اهمیتش در جهان عرب از جایگاه ویژه ای برخورداراست. این کشور در آستانه آغاز جنگ، با ایران و عراق رابطه دیپلماتیک نداشت. در واقع، حکومت مصر تقریباً به یک اندازه در میان مقامات کشورهای مزبور منفور و مطرود بود. هم عراق و هم ایران،رئیس جمهور مصر، انور سادات را به دلیل سفر به اسرائیل در 1977 و امضای قرارداد کمپ دیوید در 1978 و پیمان صلح در 1979 خائن به آرمان های اعراب و اسلام می دانستند. با این توضیح، این پرسش مطرح می شود که چه عواملی باعث شد تا مصر به عنوان یک کشور میانه روی عرب با وقوع جنگ تحمیلی، به عراق رادیکال نزدیک شود و با حمایت از عراق نقش فعالی را در جنگ ایفا کند؟ در پاسخ به این پرسش به نظر می رسد فرضیه زیر قابلیت آزمون را داشته باشد: <مواضع و نقش مصر در جنگ تحمیلی در چارچوب ملاحظات این کشور در دفع تهدیدها و بهره گیری از فرصت های ناشی از جنگ در سه سطح ملی، عربی و منطقه ای قابل ارزیابی است. از جمله این ملاحظات می توان به تسریع فرآیند تجدید رابطه با جهان عرب که به واسطه سیاست های سازش کارانه سادات در قبال اسرائیل آسیب دیده بود، احساس خطر از گسترش دامنه مبارزات و فعالیت های بنیادگرایان اسلامی که ایران انقلابی حمایت از آن را جزو اولویت های سیاست خارجی خود قرار داده بود و دستیابی به منافع اقتصادی اشاره کرد>.(1) برای آزمون این فرضیه نیز ملاحظات سیاسی - اقتصادی مصر در ارتباط با جنگ در سه سطح ملی، عربی و منطقه ای مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد، اما پیش از آن لازم است برای درک شرایطی که چنین ملاحظاتی را ایجاب کرده بود به طور جداگانه ...