نمایشنامه طنز دانش آموزی

  • یک نمایشنامه ی توپ دانش آموزی تازه (دیدی همه کور من هم کور)

    نمایشنامه ی:          «دیدی همه کور من هم کور»       گروه هنری مدرسه ی راهنمایی غیردولتی صدرا 5 بازیگران:پادشاه ، خوابگزار، وزیر، مردم عادی 1و2و3 ، جلاد بازآفرینی از «امثال و حکم دهخدا»  نویسنده: محمدحسین غلامی سرای دبیرادبیات «پادشاه درقصر روی تختش چرت می زند و وزیر مگس می پراند که خوابگزار هراسان وارد می شود.» خوابگزار:قربان قد و بالایتان بروم خبری ناگوار دارم !دیروز ستاره ها را رصد می کردم که چیزی شگفت مشاهده کردم. پادشاه : بنال ببینم !خوابگزار من ! اینهمه خوردی و خوابیدی برای چنین روزی. خوابگزار: باید اینجا را خلوت کنید تا بگویم. پادشاه:همه بروید بیرون .وزیر اعظم تو بمان. حالا بنال خوابگزار خوابگزار:شب که ستاره ها را مشاهده می کردم طوفانی عظیم درکهکشانها دیدم گویی بارانی سیاه در راه است. وزیر: باران که ترس ندارد.چرا این قدرمبالغه می کنید. خوابگزار:نه قربان سرتان. این باران با دیگران فرق دارد .بارانی خواهد بارید که هرکس ازآن قطره ای بنوشد دیوانه می شود. پادشاه:چه می گویی؟ مگر این امکان دارد؟ وزیر: یاوه می بافید خوابگزار.پیری به کلی عقلتان را زایل کرده است. خوابگزار:جای بحث ومجادله نیست باید چاره ای اندیشید این باران واقعیت دارد.هرکه جرعه ای ازآن بنوشد دیوانه خواهدشد. پادشاه: یعنی ماهم؟ خوابگزار: البته قربان سرتان .اگر چاره ای نیندیشید جان همه درخطر است. وزیر: اما مگر می توان جلوی باران را گرفت. چطوراست چتری بزرگ برفراز شهر بازکنیم یا ابرها را با عصای شاهانه کناربزنیم. پادشاه: ساکت . مگر جای شوخی است.خوب بود دلقک می شدید تا وزیر.به جای این مزه پرانی چاره ای بیندیشید. خوابگزار: تنها راه چاره آن است که شما ازآن آب باران ننوشید وآن روزبیرون نیایید. پادشاه: وزیر! وزیر: بله قربان سرتان. پادشاه:فورا بروید و آب فراوان ذخیره کنید تازمانی که آن باران بند بیاید ما باید آب داشته باشیم . وزیر:بله قربان سرتان.آب چشمه های گوارا را  در کاختان ذخیره می کنیم. «پادشاه و خوابگزاراز صحنه خارج می شوند و عده ای از مردم می آیند که صدای رعد و برق به گوش می رسد و بعد مردم با حرکاتشان بارش باران را نشان می دهند.» مردم: باران ! باران! چه باران عجیب و غریبی؟ مرد عامی1: وای چرا من این جوری می شوم چرا چشم هایم چپ می شود. مردعامی 2:ای وای من چرا  دلم می خواهد آواز بخوانم (شروع می کند به آوازناهنجار..) مردعامی 3:من پادشاهم دستور می دهم همه  روی درخت بخوابند.(دستورمی دهد...) «همه چیز به هم می خورد وشهر به هم می ریزد و همه دیوانه می شوند.پادشاه و خوابگزارازراه می رسند و صحنه را می بینند.اول کمی می خندند و سپس ناراحت می شوند.» پادشاه:حالا با این ...



  • متن نمايشنامه//كلاس هوشمند//ويژه دانش آموزان

    نمایشنامه دانش آموزی   کلاس هوشمند   نوشته پژمان شاهوردی   ویژه دانش آموزان                               مکان :اتاقی از یک مدرسه که چند وسیله درسی در آن به چشم میخورد.شاید چیزی شبیه به انباری دبیرستان.سه دانش آموز که ما آنها را به نام های (س)  ( ر) ( م )می شناسیم سراسیمه وارد اتاق می شوند (شما برای این سه دانش آموز اسم انتخاب کنید.شاید نام خانوادگی بهتر باشد.مثلا سهرابی.محمدی.رضایی) {این نمایشنامه به صورتی نوشته شده که  جنسیت مطرح نیست.میشود هم با دختران هم پسران دبیرستان اجرا شود}   س:بدبخت شدیم م:بیچاره شدیم ر:پوستمون کنده است.من مطمینم که پوستمون رو میکنن م:ای خدا عجب غلطی کردیم س:غلطی کردیم یا کردی؟ م:خوب معلومه.کردیم. ر:چی چی رو کردیدیم.ما رو هم با خودت جمع نبند.همش تقصیر تو بود م:تقصیر من؟؟؟؟ س:بله تقصیر تو.اگه تو این نقشه رو نمی کشیدی الان ما به این روز نیفتاده بودیم.حالا چه خاکی  به سرمون کنیم ر:بهتره که قایم شیم م:آخه کجا؟اگه مدیر وقتی میومدیم توی این انباری دیده باشمون چی؟ ر:اگه دیده بود تا حالا پوستمون رو کنده بود.ندیده.بهتره همین جا قایم شیم تا آبها از آسیاب بیفته. س:هیچ معلوم هست داری چی میگی؟فقط کافیه که یکی بیاد اینجا اونوقت لو میریم ومدیر میاد سروقتمون و اونوقته که پرونده ها بره زیر بغل. ر://به س//آخه این نقشه بود که کشیدی؟ س:نقشه من درست بود ولی شما خرابش کردیت م:کی میگه ما خرابش کردیم.از قدیم گفتن انسان جائزالخطاست. ر:من می ترسم.مطمئنم تا حالا همه چی لو رفته.اصلا می دونی چیه ؟همین الان من میرم  و همه چیز رو به مدیر می گم. س:اگه بری ما بهش میگیم که تمام نقشه ها زیر سر تو بوده و تو ماها رو وادار به این کار کردی. ر:ولی حرف شما رو باور نمی کنه س:ولی یادت باشه که ما دو نفریم وتو یه نفر.همیشه ام رای با اکثریته ر:حالا که اینجور شد من میرم و میگم تا دیگه منو تحدید نکنی //می خواهد برود که صدای مدیر از پشت بلند گوی مدرسه به گوش میرسد// صدای مدیر:ر .س .م  سریع خودشون رو به دفتر معرفی کنن س:بفرما.همین رو می خاستی.می دونستم قبل از خودمون خبرمون می رسه.لابد مدرک جرم رو دیدن. ر:یعنی باید چیکار کنیم؟ م:اولین کار اینه که قبول کنیم که هر سه نفرما توی این اتفاق سهیم بودیم و هر اتفاقی افتاد باید برای سه نفرمون بیفته و شونه خالی نکنیم س:یعنی تا آخرش با هم باشیم ر:ولی من قبول ندارم س:آخه چرا؟؟؟؟؟ ر:چون من همدست شما نبوده ونیستم.در ضمن هزار بار هم به شما گفتم بیایت بی خیال شیم اما شما قبول نکردیت. م:ببینم کی بود که دیشب به خونه ما زنگ زد و گفت تنها راه ما اینه؟ ر:من بودم. س:به منم زنگ زدی.اصلا کسی که شعله این آتیش رو روشن کرد تو بودی.حالا ...

  • یک نمایشنامه کوتاه

    گذری بر کودک درون.(نمایشنامه) ضدحال (پسربچه ای وسط اتاق نشسته و دور و برش پر از عروسک و اسباب بازی است.کمی آنطرفتر چند متکا روی زمین افتاده اند.او یک عروسک دختر و یک عروسک پسر را بر می دارد و خطاب به عروسک پسر) پسربچه: بیا سعید جون! یه دختر خوب برات پیدا کردم...خجالت می کشی؟! خجالت نداره که.شما می خواید تا آخر عمر مامان و بابای هم باشید.بیا،نگا کن خوشت میاد؟...پس مبارکه.لی لی لی لی لی. حالا بیاید سوار ماشین عروس بشید.(یک ماشین اسباب بازی می آورد و آن دو را سوار می کند.)بیب بیب،بیبیب بیب.(ماشین را به پایه تخت خوابش می زند)آخ! ماشین عروس تصادف کرد. بیاد کمک. بیاید.(چند عروسک کوچک را نزدیک ماشین می آورد.)آقا بیاید کمک. خانم شما برید عروسا کمک کنید. منو این چند نفرم می ریم کمک داماد.(دو عروسک را زمین می گذارد) سعید! حالتون خوبه؟ تکون نخورید  الآن می رم یه آمبولانس میارم.(ماشین دیگری می آورد و دو عروسک را درونش می گذارد)برید کنار،برید. عروس و داماد زخمی شدن.باید بریم بیمارستان.بَبو بَبو.(کمی آنطرفتر دو عروسک را روی زمین می گذارد) آقای دکتر! اینا رو خوب کن. امشب عروسی شونه. (پسربچه دکتر می شود.) دکتر: خب گفتی تصادف کردن،آره؟ بذار ببینم.(به عروسک پسر) تو که چیزیت نیست. فقط سرت زخمی شده. باید یه آمپول بزنیم. بعدشم سرتا ببندیم تا خوب بشی.(ادای آمپول زدن و بستن سر را در می آورد) داماد خوب شد. ولی عروس خیلی زخمی شده. باید عملش کنیم. (عروسک دختر را روی یک متکا می گذارد و دهان خود را با پارچه ای می بندد و خود را شبیه به جراح می کند و با یک چوب بستنی روی شکم عروسک دختر می کشد.) جراح: بذار اینجای شکمشا عمل کنم. آها . حالا اگه بدوزیمش و بعدشم از این قرصا بخوره خوب می شه.(ادای بخیه کردن شکم را در می آورد.) حالا از این قرصه هم بخور. عروسم خوب شد. پسربچه: دستتون درد نکنه آقای دکتر.(دو عروسک را بر می دارد)بیاید بریم ولی این دفعه حواستون بیشتر جمع باشه ها!بریم سوار ماشین عروس بشید.راستی ماشین خرابه بذار درستش کنم.(ماشین را بر می گرداند و با پیچ های آن بازی می کند که مثلا ماشین درست شد و بعد هر دو را سوار ماشین عروس می کند.) بیاید عروس و داماد خوب شدن. بیب بیب.بیبیب بیب.(کمی آنطرفتر متکاها را دور هم می چیند و با آنها یک چهار دیواری درست می کند)بیاید اینم خونتون. حالا برید توش زندگی کنید.چی؟ حیاط نداره؟ (یکی از متکاها را می اندازد)بیا اینم حیاطش.(دو عروسک را کنار هم می خواباند)منم برم خونمون فردا صبح بیام. (چند لحظه بعد) پسربچه: خب حالا صبح شد. (اشاره به عروسک دختر)تو باید تو خونه بمونی و کارای خونه رو بکنی، سعیدم باید بره سر کار.چرا؟ آخه باید پول در بیاره و گرنه ...

  • ادامۀ مطلب قبل

    {کارگردان}:   "صبح طلوع میکند"      (ابراهیم مکی)        اصفهان، دبیرستان ادب؛ 1353 "روزی که زمین نان می‌شود"    (جمشید خانیان)     تالار هنر؛       1386                                          *****  {دستیار کارگردان}:     " یل"  (ابراهیم کریمی)اصفهان، تالار فولادشهر؛     1364           جشن عاشورا"    1361    "نبرد حطین"   (ابراهیم کریمی)هنرهای زیبا 1363  "سه شب راحت  "  1364                                                                     *****  {طراح صحنه }: "آریادا کاپو"(جمشید ترکیان) اصفهان، تالار مرکز فرهنگی؛ 1355 و     " نعل طلائی"67 "    ، ماراتن مرگ"68        "اپرای دیوانگان"74 ،    "عدالت آقای جک مایر"64،  " شانه محبت"59" ، خاکها"59 ،  " اردوی کوچولوها"60 و....                                                                 ***** {مدیر صحنه }: "سوسمار‌الدوله"(محمد هاشمی)اصفهان،   تالار تختی و دانشگاه اصفهان؛‌1356،  جشنواره فرهنگ   و.......                                                                *****{طراح نور}: "ساعت دشوار"(منصور کوشان)اصفهان، مرکز فرهنگی رادیو تلویزیون؛ 1353 ،  و     "یل"(کریمی)1364  و......                                                                 *****{سریا ل درسیما }: دستیار کارگردان و بازی:                                 "هفت‌خوان"     (حسین آقاهرندی)1376  بازی:                                  "ابن‌سینا"        (کیهان رهگذار) 1363                                                                 نویسنده: "گرفتار"          "(محمود رضائی)           1365"هفت خوان"     "(حسین آقاهرندی)          1376 "گرفتار 2"       "(منصور فلاح)             1383                                                                  ***** {توضیحات}: رئیس         انجمن نمایش اصفهان؛                                                        1375 تا 1379موسس       و عضو کانون هنرمندان تئاتر اصفهان؛                                                ‌1373 عضو        هیئت مدیره انجمن نمایش اصفهان؛                                         1372  تا 1379عضو        شورای نظارت بر نمایش اصفهان؛                                          1376 تا 1379عضو        ستاد تدوین اساسنامه جشنواره آتشکار،  جشنواره کارگری  و جشنواره هلال احمر؛    1364 تا  1368 عضو        شورای تالارهنر       (شهرداری اصفهان)                                                  1386 تا   ...... داور ...

  • فعالیتهای پرورشی دبیرستان دختران بهار در سال تحصیلی 88-87

    فعالیتهای پرورشی دبیرستان غیرانتفاعی بهار سالتحصیلی 88-87 مهرماه ۸۷ * برگزاری مراسمپروژه مهر وافتتاح  آموزشگاه باویژه برنامه های ذیل آغاز شد : 1- نواختنزنگمدرسه،قرائتقرآن 2- پخشسرودجمهوریاسلامی 3-  تهیه بسته های فرهنگی جهت اهدا به دانش آموزان 4- سخنرانی امام جمعه محترم شهرستان کوهدشت  به مناسبت بازگشایی مدارس  5 - صحبتهایمدیردر زمینه پاره ای از موضوعات لازم ومورد نیاز دانش آموزان  6- تهیهعکسوفیلمازمراسمبازگشایی آموزشگاه 7- تهیه و توزیع بخشهایی از وصیت نامه شهدا میان دانش آموزان ومدعوین  و برگزاری مراسم« تفالی باشهدا » *برگزاری مراسم ویژه هفته دفاع مقدس:    1 –نصب  وصیتنامه و عکس شهدا در تابلوهای آموزشگاه    2-  تهیه ویژه نامه از هفته دفاع مقدس واهدا به دانش آموزان   3 -  قرائتمقالهپیرامونخاطراتهشتسالدفاعمقدس    4- فضاسازی محیط آموزشگاه به مناسبت هفته دفاع مقدس       برنامه های ماه مبارک رمضان مهر 87    1- برگزاری ختم کامل قرآن جهت سلامتی قطب عالم امکان امام الزمان (عج) توسط دانش آموزان   2- مجلسانسباقرآنهمراه برگزاری نماز جماعت مغرب وعشا ء    3- برگزاری سفره ضیافت نور (افطاری  شیر وخرما  ، شام ومیوه)  4- برگزاری ختم جمعی صلوات جهت سلامتی امام الزمان (عج)   5-  نصباحکامنمازوروزه بر روی تابلوهای پرورشی 6 - نوشتنمطلبپیرامونماهمبارکرمضانواعمالشبهایقدرونصبآنهادرتابلواعلانات   9- تشویقوترغیبدانشآموزان جهت شرکتدرراهپیمایروز جهانی قدس 10- تهیه تراکت وپلاکارد به مناسبت روز قدس وفضا سازی آموزشگاه به همین مناسبت 11- شرکت دانش آموزان در نماز دشمن شکن جمعه  روز قدس     *برگزاری همایشی به مناسبت هفته نیروی انتظامی در تاریخ 17/7/87 1- برپایینمایشگاهعکسنیرویانتظامیدرسالنآموزشگاه 2-برگزاری تریبون آزاد بین دانش آموزان ومسئولین نیروی انتظامی شهرستان کوهدشت 3- سخنرانی جناب آقای  سرهنگ بیرانونددر راستای مسائل اخلاقی وامنیتی 4- صحبتهای مدیر آموزشگاه سرکارخانم یاراحمدی در جمع مسئولین نیروی انتظامی شهرستان ودانش آموزان آموزشگاه   *هفته پیوند اولیاومربیان 24تا30مهر   1- دعوتازوالدینجهتشرکتدرجلسهانجمن  2-  برگزاریجلسهانجمناولیاومربیاندر روز یکشنبه تاریخ28/7/87  3-  برگزاریانتخاباتاعضایاصلیانجمن  4-  معرفیداوطلبانعضویتدرانجمن  5-  انتخاباعضایاصلیانجمن 6-  سخنرانیخانمیاراحمدی مدیر آموزشگاهپیرامونهفتهپیوندوچگونگیارتباطاولیاومربیان 7- تهیه ویژه نامه به مناسبت هفته پیوند اولیا ومربیان  ونصب نکات ومطالب مهم در تابلوی اعلانات به همین مناسبت   آبانماه 87 *برگزاری انتخابات شورای دانش آموزی همزمان با ...

  • ارائه شیوه های گفتاری و نوشتاری

    انواع نوشته: به اعتبار زبان و بیان: علمی ـ اداری ـ گفتاری (محاوره ای) ـ روزنامه ای ـ کودکانه ـ ادبی به اعتبار قالب: نامه ـ داستان ـ نمایشنامه ـ فیلمنامه ـ قصه ـ گزارش ـ مقاله ـ مصاحبه به اعتبار موضوع و محتوا: دینی ـ فلسفی ـ اجتماعی ـ ورزشی ـ اخلاقی ـ تعلیمی ـ سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی به اعتبار طرز بیان: جد ـ طنز به اعتبار حجم: کوتاه ـ متوسط ـ بلند به اعتبار مخاطب: دانش آموزی ـ دانشگاهی ـ عمومی ـ کودکانه ویژگی های نوشته علمی: در نوشته علمی از اصطلاحات خاص یک علم استفاده می شود. مفاهیم دقیق علمی بیان می شود. الفاظ، دقیق، روشن و بی ابهام هستند. از آرایه های ادبی و زیبایی های آن در نوشته علمی خبری نیست. پیام نوشته علمی، پیامی کاملاً علمی می باشد. ویژگی های نوشته اداری: از اصطلاحات خاصی چون «در خواست مبنی بر نامبرده»، «به پیوست»، «جهت هر گونه اقدام» و ... استفاده می شود. کوتاه، گویا و بدون ابهام است. با هدفی خاص نوشته می شود. ویژگی های نوشته گفتاری: ارکان دستوری در نوشته گفتاری جابجا می شوند. از زبان محاوره در آن استفاده می شود. ساده، بی تکلف و برای تمام مردم قابل فهم است. ویژگی های نوشته روزنامه ای: از آرایش ها و زیبایی های ادبی خالی است. به سرعت نوشته می شوند و از دقت کمتری برخوردارند. طبقات مختلف جامعه آن ها را می فهمند. ویژگی های نوشته کودکانه: در آن از واژگان و دانش های پایه کودکان استفاده می شود. زبان نوشته کودکانه ساده و قابل فهم است. عبارت های دو پهلو و مبهم در آن دیده نمی شود. صمیمی و متناسب با احساسات و عواطف کودکان هستند.   ویژگی های نوشته ادبی: سرشار از آرایه های ادبی و زیبایی های سخن هستند. بطور غیرمستقیم پیام را منتقل می کنند. تأثیر گذارند و احساس و عاطفه را بر می انگیزند. به چگونه نوشتن و زیبایی ها و آرایه ها بیشتر از پیام نوشته توجه می شود. نمونه متن ادبی: چه سر به زیر و فروتن ایستاده. از آن روزی که شکوفه کرد و شکوفه ها میوه شدند، هر روز سر به زیر تر و خاضع تر می شود؛ درست مثل آدم های بزرگ و میوه دار. نمی دانم کدام درست است؟ درخت ها مثل آدم هایند یا آدم ها مثل درخت ها. ولی هر کدام که درست باشد فرقی ندارد. مهم این است که هرچه بارور تر می شویم سر به زیر تر و فروتن و خاضع تر باشیم. عجبا، درخت چه درسی می دهد. خیلی از آدم ها برعکسند. همین که توانستند از درخت هستی شان میوه ای از علم یا مال یا فضیلت بدست آورند، گویی رسم جهان است که مغرور تر و متکبّر تر باشند. ولی درخت می گوید افتاده حال باش. وقتی در زندگی ثمری دادی سر به زیر کن. فروتن باش. راستی نگاهش کن، با آن همه میوه اش چه سر به زیر و فروتن ایستاده و چه درسی می دهد. 1)زبان و ...

  • متن نمایش برای کودکان و نوجوانان

    دانلود متن نمایشنامه با موضوع عید غدیر خم ویژه کودکان

  • آموزش گام به گام نمایشنامه نویسی (1) منبع : تبیان

    آموزش گام به گام نمایشنامه نویسی (1)   منبع : تبیان

    آموزش گام به گام نمایشنامه نویسی (1)گام اوّل: انتخاب موضوع _ ایده و طرح اوّلیهدر گام اوّل درباره " انتخاب موضوع "‌ -ایده و طرح اولیه- نمایشنامه با هم گفتگو می كنیم. برای شروع چه موضوعی را باید انتخاب كنیم؟ ایده و طرح اولیه نمایشنامه چیست؟ چرا طرح اولیه اهمیت دارد؟ و...این ها پرسش هایی است كه در گام اول نمایشنامه نویس باید درباره آن ها فكر كند و پاسخ های مناسبی برای آن داشته باشد. " نمایشنامه نیمی از كار نمایشی است و اگر موضوع خوب و جذابی را برای آن انتخاب كرده باشیم،‌ و طرح اولیه ما از استحكام كافی برخودار باشد، قطعاْ نمایش خوبی برای دیدن را می توانیم فراهم كنیم. تمام هدف ما از اجرای یك برنامه نمایشی یا " نمایش عروسكی "،‌ اثر گذار بودن آن بر مخاطبان نمایش یا حداقل خوانندگان نمایشنامه است. بدین لحاظ ضرورت دارد تا در انتخاب موضوع و ارائه ایده و طرح اولیه دقت نظر بیشتری داشته باشیم. اغلب نمایش های آماتوری (تجربی) و حتی گاه حرفه ای، ‌كه جاذبه ای برای مخاطبان ندارند،‌ از ضعف متن و نارسایی های نمایشنامه رنج می برند! در حالی كه یك نمایشنامه قوی و جذاب را اگر یك گروه متوسط هم به صحنه ببرد، از جاذبه كافی برای بیننده برخودار است. یك متن ضعیف نمایشنامه را یك گروه قوی هم نمی تواند برای تماشاگر قابل تحمل بسازد. بدین ترتیب تا حدودی پاسخ پرسش های ما درباره اهمیت "‌انتخاب موضوع" و " طرح اولیه " نمایشنامه داده می شود. حال باید در جستجوی " موضوع "،‌ " ایده" و "طرح" برای نمایشنامه باشیم. ایده و طرح اولیه نمایشنامه را كه طبعاْ در برگیرنده یك موضوع (محتوا) است، ‌از كجا باید بدست بیاوریم؟ برای كسی كه اهل كتاب و مطالعه باشد، یافتن ایده و فكر اولیه از بین داستانها، ‌حكایتها، اشعار و سرده ها،‌ زندگی نامه ها، ‌مجلات و منابع مكتوب مرتبط با ادبیات كودك و نوجوان بسیار آسان است.  علاوه بر منابع مكتوب ادبیات كودكان و نوجوانان، منابع ادبیات شفاهی مثل: " قصه هاو حكایت های عامیانه "،‌ "‌ ضرب المثل "‌،‌ " ترانه ها و چیستان ها" و هر آنچه كه در گفتار شفاهی مردمان این سرزمین شنیده و دیده می شود،‌ می تواند ایده و موضوع مناسبی برای طراحی یك نمایشنامه باشد. البته باید توجه كنیم كه هر قصه و حكایت یا موضوعی ممكن است "‌قابلیت های نمایشی"‌ یا دراماتیك نداشته باشد. شاید موضوع برای شنیدن خوب باشد،‌ امّا مناسب تبدیل شدن به نمایشنامه و دیدن نباشد. به هنگام جستجوی طرح اولیه برای نمایشنامه ها باید سراغ موضوعات و قصه هایی برویم كه جذاب،‌ بكر و حتی الامكان دست اوّل باشند و قابلیت های نمایشی داشته باشند. گاهی نیز ممكن است ایده اولیه بر ...

  • یک نمایشنامه ی توپ دانش آموزی تازه (دیدی همه کور من هم کور)

    نمایشنامه ی:          «دیدی همه کور من هم کور»       گروه هنری مدرسه ی راهنمایی غیردولتی صدرا 5 بازیگران:پادشاه ، خوابگزار، وزیر، مردم عادی 1و2و3 ، جلاد بازآفرینی از «امثال و حکم دهخدا»  نویسنده: محمدحسین غلامی سرای دبیرادبیات «پادشاه درقصر روی تختش چرت می زند و وزیر مگس می پراند که خوابگزار هراسان وارد می شود.» خوابگزار:قربان قد و بالایتان بروم خبری ناگوار دارم !دیروز ستاره ها را رصد می کردم که چیزی شگفت مشاهده کردم. پادشاه : بنال ببینم !خوابگزار من ! اینهمه خوردی و خوابیدی برای چنین روزی. خوابگزار: باید اینجا را خلوت کنید تا بگویم. پادشاه:همه بروید بیرون .وزیر اعظم تو بمان. حالا بنال خوابگزار خوابگزار:شب که ستاره ها را مشاهده می کردم طوفانی عظیم درکهکشانها دیدم گویی بارانی سیاه در راه است. وزیر: باران که ترس ندارد.چرا این قدرمبالغه می کنید. خوابگزار:نه قربان سرتان. این باران با دیگران فرق دارد .بارانی خواهد بارید که هرکس ازآن قطره ای بنوشد دیوانه می شود. پادشاه:چه می گویی؟ مگر این امکان دارد؟ وزیر: یاوه می بافید خوابگزار.پیری به کلی عقلتان را زایل کرده است. خوابگزار:جای بحث ومجادله نیست باید چاره ای اندیشید این باران واقعیت دارد.هرکه جرعه ای ازآن بنوشد دیوانه خواهدشد. پادشاه: یعنی ماهم؟ خوابگزار: البته قربان سرتان .اگر چاره ای نیندیشید جان همه درخطر است. وزیر: اما مگر می توان جلوی باران را گرفت. چطوراست چتری بزرگ برفراز شهر بازکنیم یا ابرها را با عصای شاهانه کناربزنیم. پادشاه: ساکت . مگر جای شوخی است.خوب بود دلقک می شدید تا وزیر.به جای این مزه پرانی چاره ای بیندیشید. خوابگزار: تنها راه چاره آن است که شما ازآن آب باران ننوشید وآن روزبیرون نیایید. پادشاه: وزیر! وزیر: بله قربان سرتان. پادشاه:فورا بروید و آب فراوان ذخیره کنید تازمانی که آن باران بند بیاید ما باید آب داشته باشیم . وزیر:بله قربان سرتان.آب چشمه های گوارا را  در کاختان ذخیره می کنیم. «پادشاه و خوابگزاراز صحنه خارج می شوند و عده ای از مردم می آیند که صدای رعد و برق به گوش می رسد و بعد مردم با حرکاتشان بارش باران را نشان می دهند.» مردم: باران ! باران! چه باران عجیب و غریبی؟ مرد عامی1: وای چرا من این جوری می شوم چرا چشم هایم چپ می شود. مردعامی 2:ای وای من چرا  دلم می خواهد آواز بخوانم (شروع می کند به آوازناهنجار..) مردعامی 3:من پادشاهم دستور می دهم همه  روی درخت بخوابند.(دستورمی دهد...) «همه چیز به هم می خورد وشهر به هم می ریزد و همه دیوانه می شوند.پادشاه و خوابگزارازراه می رسند و صحنه را می بینند.اول کمی می خندند و سپس ناراحت می شوند.» پادشاه:حالا با این ...

  • متن نمايشنامه//كلاس هوشمند//ويژه دانش آموزان

    نمایشنامه دانش آموزی   کلاس هوشمند   نوشته پژمان شاهوردی   ویژه دانش آموزان                               مکان :اتاقی از یک مدرسه که چند وسیله درسی در آن به چشم میخورد.شاید چیزی شبیه به انباری دبیرستان.سه دانش آموز که ما آنها را به نام های (س)  ( ر) ( م )می شناسیم سراسیمه وارد اتاق می شوند (شما برای این سه دانش آموز اسم انتخاب کنید.شاید نام خانوادگی بهتر باشد.مثلا سهرابی.محمدی.رضایی) {این نمایشنامه به صورتی نوشته شده که  جنسیت مطرح نیست.میشود هم با دختران هم پسران دبیرستان اجرا شود}   س:بدبخت شدیم م:بیچاره شدیم ر:پوستمون کنده است.من مطمینم که پوستمون رو میکنن م:ای خدا عجب غلطی کردیم س:غلطی کردیم یا کردی؟ م:خوب معلومه.کردیم. ر:چی چی رو کردیدیم.ما رو هم با خودت جمع نبند.همش تقصیر تو بود م:تقصیر من؟؟؟؟ س:بله تقصیر تو.اگه تو این نقشه رو نمی کشیدی الان ما به این روز نیفتاده بودیم.حالا چه خاکی  به سرمون کنیم ر:بهتره که قایم شیم م:آخه کجا؟اگه مدیر وقتی میومدیم توی این انباری دیده باشمون چی؟ ر:اگه دیده بود تا حالا پوستمون رو کنده بود.ندیده.بهتره همین جا قایم شیم تا آبها از آسیاب بیفته. س:هیچ معلوم هست داری چی میگی؟فقط کافیه که یکی بیاد اینجا اونوقت لو میریم ومدیر میاد سروقتمون و اونوقته که پرونده ها بره زیر بغل. ر://به س//آخه این نقشه بود که کشیدی؟ س:نقشه من درست بود ولی شما خرابش کردیت م:کی میگه ما خرابش کردیم.از قدیم گفتن انسان جائزالخطاست. ر:من می ترسم.مطمئنم تا حالا همه چی لو رفته.اصلا می دونی چیه ؟همین الان من میرم  و همه چیز رو به مدیر می گم. س:اگه بری ما بهش میگیم که تمام نقشه ها زیر سر تو بوده و تو ماها رو وادار به این کار کردی. ر:ولی حرف شما رو باور نمی کنه س:ولی یادت باشه که ما دو نفریم وتو یه نفر.همیشه ام رای با اکثریته ر:حالا که اینجور شد من میرم و میگم تا دیگه منو تحدید نکنی //می خواهد برود که صدای مدیر از پشت بلند گوی مدرسه به گوش میرسد// صدای مدیر:ر .س .م  سریع خودشون رو به دفتر معرفی کنن س:بفرما.همین رو می خاستی.می دونستم قبل از خودمون خبرمون می رسه.لابد مدرک جرم رو دیدن. ر:یعنی باید چیکار کنیم؟ م:اولین کار اینه که قبول کنیم که هر سه نفرما توی این اتفاق سهیم بودیم و هر اتفاقی افتاد باید برای سه نفرمون بیفته و شونه خالی نکنیم س:یعنی تا آخرش با هم باشیم ر:ولی من قبول ندارم س:آخه چرا؟؟؟؟؟ ر:چون من همدست شما نبوده ونیستم.در ضمن هزار بار هم به شما گفتم بیایت بی خیال شیم اما شما قبول نکردیت. م:ببینم کی بود که دیشب به خونه ما زنگ زد و گفت تنها راه ما اینه؟ ر:من بودم. س:به منم زنگ زدی.اصلا کسی که شعله این آتیش رو روشن کرد تو بودی.حالا ...

  • یک نمایشنامه کوتاه

    گذری بر کودک درون.(نمایشنامه) ضدحال (پسربچه ای وسط اتاق نشسته و دور و برش پر از عروسک و اسباب بازی است.کمی آنطرفتر چند متکا روی زمین افتاده اند.او یک عروسک دختر و یک عروسک پسر را بر می دارد و خطاب به عروسک پسر) پسربچه: بیا سعید جون! یه دختر خوب برات پیدا کردم...خجالت می کشی؟! خجالت نداره که.شما می خواید تا آخر عمر مامان و بابای هم باشید.بیا،نگا کن خوشت میاد؟...پس مبارکه.لی لی لی لی لی. حالا بیاید سوار ماشین عروس بشید.(یک ماشین اسباب بازی می آورد و آن دو را سوار می کند.)بیب بیب،بیبیب بیب.(ماشین را به پایه تخت خوابش می زند)آخ! ماشین عروس تصادف کرد. بیاد کمک. بیاید.(چند عروسک کوچک را نزدیک ماشین می آورد.)آقا بیاید کمک. خانم شما برید عروسا کمک کنید. منو این چند نفرم می ریم کمک داماد.(دو عروسک را زمین می گذارد) سعید! حالتون خوبه؟ تکون نخورید  الآن می رم یه آمبولانس میارم.(ماشین دیگری می آورد و دو عروسک را درونش می گذارد)برید کنار،برید. عروس و داماد زخمی شدن.باید بریم بیمارستان.بَبو بَبو.(کمی آنطرفتر دو عروسک را روی زمین می گذارد) آقای دکتر! اینا رو خوب کن. امشب عروسی شونه. (پسربچه دکتر می شود.) دکتر: خب گفتی تصادف کردن،آره؟ بذار ببینم.(به عروسک پسر) تو که چیزیت نیست. فقط سرت زخمی شده. باید یه آمپول بزنیم. بعدشم سرتا ببندیم تا خوب بشی.(ادای آمپول زدن و بستن سر را در می آورد) داماد خوب شد. ولی عروس خیلی زخمی شده. باید عملش کنیم. (عروسک دختر را روی یک متکا می گذارد و دهان خود را با پارچه ای می بندد و خود را شبیه به جراح می کند و با یک چوب بستنی روی شکم عروسک دختر می کشد.) جراح: بذار اینجای شکمشا عمل کنم. آها . حالا اگه بدوزیمش و بعدشم از این قرصا بخوره خوب می شه.(ادای بخیه کردن شکم را در می آورد.) حالا از این قرصه هم بخور. عروسم خوب شد. پسربچه: دستتون درد نکنه آقای دکتر.(دو عروسک را بر می دارد)بیاید بریم ولی این دفعه حواستون بیشتر جمع باشه ها!بریم سوار ماشین عروس بشید.راستی ماشین خرابه بذار درستش کنم.(ماشین را بر می گرداند و با پیچ های آن بازی می کند که مثلا ماشین درست شد و بعد هر دو را سوار ماشین عروس می کند.) بیاید عروس و داماد خوب شدن. بیب بیب.بیبیب بیب.(کمی آنطرفتر متکاها را دور هم می چیند و با آنها یک چهار دیواری درست می کند)بیاید اینم خونتون. حالا برید توش زندگی کنید.چی؟ حیاط نداره؟ (یکی از متکاها را می اندازد)بیا اینم حیاطش.(دو عروسک را کنار هم می خواباند)منم برم خونمون فردا صبح بیام. (چند لحظه بعد) پسربچه: خب حالا صبح شد. (اشاره به عروسک دختر)تو باید تو خونه بمونی و کارای خونه رو بکنی، سعیدم باید بره سر کار.چرا؟ آخه باید پول در بیاره و گرنه ...

  • ادامۀ مطلب قبل

    {کارگردان}:   "صبح طلوع میکند"      (ابراهیم مکی)        اصفهان، دبیرستان ادب؛ 1353 "روزی که زمین نان می‌شود"    (جمشید خانیان)     تالار هنر؛       1386                                          *****  {دستیار کارگردان}:     " یل"  (ابراهیم کریمی)اصفهان، تالار فولادشهر؛     1364           جشن عاشورا"    1361    "نبرد حطین"   (ابراهیم کریمی)هنرهای زیبا 1363  "سه شب راحت  "  1364                                                                     *****  {طراح صحنه }: "آریادا کاپو"(جمشید ترکیان) اصفهان، تالار مرکز فرهنگی؛ 1355 و     " نعل طلائی"67 "    ، ماراتن مرگ"68        "اپرای دیوانگان"74 ،    "عدالت آقای جک مایر"64،  " شانه محبت"59" ، خاکها"59 ،  " اردوی کوچولوها"60 و....                                                                 ***** {مدیر صحنه }: "سوسمار‌الدوله"(محمد هاشمی)اصفهان،   تالار تختی و دانشگاه اصفهان؛‌1356،  جشنواره فرهنگ   و.......                                                                *****{طراح نور}: "ساعت دشوار"(منصور کوشان)اصفهان، مرکز فرهنگی رادیو تلویزیون؛ 1353 ،  و     "یل"(کریمی)1364  و......                                                                 *****{سریا ل درسیما }: دستیار کارگردان و بازی:                                 "هفت‌خوان"     (حسین آقاهرندی)1376  بازی:                                  "ابن‌سینا"        (کیهان رهگذار) 1363                                                                 نویسنده: "گرفتار"          "(محمود رضائی)           1365"هفت خوان"     "(حسین آقاهرندی)          1376 "گرفتار 2"       "(منصور فلاح)             1383                                                                  ***** {توضیحات}: رئیس         انجمن نمایش اصفهان؛                                                        1375 تا 1379موسس       و عضو کانون هنرمندان تئاتر اصفهان؛                                                ‌1373 عضو        هیئت مدیره انجمن نمایش اصفهان؛                                         1372  تا 1379عضو        شورای نظارت بر نمایش اصفهان؛                                          1376 تا 1379عضو        ستاد تدوین اساسنامه جشنواره آتشکار،  جشنواره کارگری  و جشنواره هلال احمر؛    1364 تا  1368 عضو        شورای تالارهنر       (شهرداری اصفهان)                                                  1386 تا   ...... داور ...

  • فعالیتهای پرورشی دبیرستان دختران بهار در سال تحصیلی 88-87

    فعالیتهای پرورشی دبیرستان غیرانتفاعی بهار سالتحصیلی 88-87 مهرماه ۸۷ * برگزاری مراسمپروژه مهر وافتتاح  آموزشگاه باویژه برنامه های ذیل آغاز شد : 1- نواختنزنگمدرسه،قرائتقرآن 2- پخشسرودجمهوریاسلامی 3-  تهیه بسته های فرهنگی جهت اهدا به دانش آموزان 4- سخنرانی امام جمعه محترم شهرستان کوهدشت  به مناسبت بازگشایی مدارس  5 - صحبتهایمدیردر زمینه پاره ای از موضوعات لازم ومورد نیاز دانش آموزان  6- تهیهعکسوفیلمازمراسمبازگشایی آموزشگاه 7- تهیه و توزیع بخشهایی از وصیت نامه شهدا میان دانش آموزان ومدعوین  و برگزاری مراسم« تفالی باشهدا » *برگزاری مراسم ویژه هفته دفاع مقدس:    1 –نصب  وصیتنامه و عکس شهدا در تابلوهای آموزشگاه    2-  تهیه ویژه نامه از هفته دفاع مقدس واهدا به دانش آموزان   3 -  قرائتمقالهپیرامونخاطراتهشتسالدفاعمقدس    4- فضاسازی محیط آموزشگاه به مناسبت هفته دفاع مقدس       برنامه های ماه مبارک رمضان مهر 87    1- برگزاری ختم کامل قرآن جهت سلامتی قطب عالم امکان امام الزمان (عج) توسط دانش آموزان   2- مجلسانسباقرآنهمراه برگزاری نماز جماعت مغرب وعشا ء    3- برگزاری سفره ضیافت نور (افطاری  شیر وخرما  ، شام ومیوه)  4- برگزاری ختم جمعی صلوات جهت سلامتی امام الزمان (عج)   5-  نصباحکامنمازوروزه بر روی تابلوهای پرورشی 6 - نوشتنمطلبپیرامونماهمبارکرمضانواعمالشبهایقدرونصبآنهادرتابلواعلانات   9- تشویقوترغیبدانشآموزان جهت شرکتدرراهپیمایروز جهانی قدس 10- تهیه تراکت وپلاکارد به مناسبت روز قدس وفضا سازی آموزشگاه به همین مناسبت 11- شرکت دانش آموزان در نماز دشمن شکن جمعه  روز قدس     *برگزاری همایشی به مناسبت هفته نیروی انتظامی در تاریخ 17/7/87 1- برپایینمایشگاهعکسنیرویانتظامیدرسالنآموزشگاه 2-برگزاری تریبون آزاد بین دانش آموزان ومسئولین نیروی انتظامی شهرستان کوهدشت 3- سخنرانی جناب آقای  سرهنگ بیرانونددر راستای مسائل اخلاقی وامنیتی 4- صحبتهای مدیر آموزشگاه سرکارخانم یاراحمدی در جمع مسئولین نیروی انتظامی شهرستان ودانش آموزان آموزشگاه   *هفته پیوند اولیاومربیان 24تا30مهر   1- دعوتازوالدینجهتشرکتدرجلسهانجمن  2-  برگزاریجلسهانجمناولیاومربیاندر روز یکشنبه تاریخ28/7/87  3-  برگزاریانتخاباتاعضایاصلیانجمن  4-  معرفیداوطلبانعضویتدرانجمن  5-  انتخاباعضایاصلیانجمن 6-  سخنرانیخانمیاراحمدی مدیر آموزشگاهپیرامونهفتهپیوندوچگونگیارتباطاولیاومربیان 7- تهیه ویژه نامه به مناسبت هفته پیوند اولیا ومربیان  ونصب نکات ومطالب مهم در تابلوی اعلانات به همین مناسبت   آبانماه 87 *برگزاری انتخابات شورای دانش آموزی همزمان با ...

  • نمایشنامه وکیل ویژه غدیر خم

    دانلود متن نمایش وکیل ویژه عید غدیر خم

  • ارائه شیوه های گفتاری و نوشتاری

    انواع نوشته: به اعتبار زبان و بیان: علمی ـ اداری ـ گفتاری (محاوره ای) ـ روزنامه ای ـ کودکانه ـ ادبی به اعتبار قالب: نامه ـ داستان ـ نمایشنامه ـ فیلمنامه ـ قصه ـ گزارش ـ مقاله ـ مصاحبه به اعتبار موضوع و محتوا: دینی ـ فلسفی ـ اجتماعی ـ ورزشی ـ اخلاقی ـ تعلیمی ـ سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی به اعتبار طرز بیان: جد ـ طنز به اعتبار حجم: کوتاه ـ متوسط ـ بلند به اعتبار مخاطب: دانش آموزی ـ دانشگاهی ـ عمومی ـ کودکانه ویژگی های نوشته علمی: در نوشته علمی از اصطلاحات خاص یک علم استفاده می شود. مفاهیم دقیق علمی بیان می شود. الفاظ، دقیق، روشن و بی ابهام هستند. از آرایه های ادبی و زیبایی های آن در نوشته علمی خبری نیست. پیام نوشته علمی، پیامی کاملاً علمی می باشد. ویژگی های نوشته اداری: از اصطلاحات خاصی چون «در خواست مبنی بر نامبرده»، «به پیوست»، «جهت هر گونه اقدام» و ... استفاده می شود. کوتاه، گویا و بدون ابهام است. با هدفی خاص نوشته می شود. ویژگی های نوشته گفتاری: ارکان دستوری در نوشته گفتاری جابجا می شوند. از زبان محاوره در آن استفاده می شود. ساده، بی تکلف و برای تمام مردم قابل فهم است. ویژگی های نوشته روزنامه ای: از آرایش ها و زیبایی های ادبی خالی است. به سرعت نوشته می شوند و از دقت کمتری برخوردارند. طبقات مختلف جامعه آن ها را می فهمند. ویژگی های نوشته کودکانه: در آن از واژگان و دانش های پایه کودکان استفاده می شود. زبان نوشته کودکانه ساده و قابل فهم است. عبارت های دو پهلو و مبهم در آن دیده نمی شود. صمیمی و متناسب با احساسات و عواطف کودکان هستند.   ویژگی های نوشته ادبی: سرشار از آرایه های ادبی و زیبایی های سخن هستند. بطور غیرمستقیم پیام را منتقل می کنند. تأثیر گذارند و احساس و عاطفه را بر می انگیزند. به چگونه نوشتن و زیبایی ها و آرایه ها بیشتر از پیام نوشته توجه می شود. نمونه متن ادبی: چه سر به زیر و فروتن ایستاده. از آن روزی که شکوفه کرد و شکوفه ها میوه شدند، هر روز سر به زیر تر و خاضع تر می شود؛ درست مثل آدم های بزرگ و میوه دار. نمی دانم کدام درست است؟ درخت ها مثل آدم هایند یا آدم ها مثل درخت ها. ولی هر کدام که درست باشد فرقی ندارد. مهم این است که هرچه بارور تر می شویم سر به زیر تر و فروتن و خاضع تر باشیم. عجبا، درخت چه درسی می دهد. خیلی از آدم ها برعکسند. همین که توانستند از درخت هستی شان میوه ای از علم یا مال یا فضیلت بدست آورند، گویی رسم جهان است که مغرور تر و متکبّر تر باشند. ولی درخت می گوید افتاده حال باش. وقتی در زندگی ثمری دادی سر به زیر کن. فروتن باش. راستی نگاهش کن، با آن همه میوه اش چه سر به زیر و فروتن ایستاده و چه درسی می دهد. 1)زبان و ...

  • متن نمایش برای کودکان و نوجوانان

    دانلود متن نمایشنامه با موضوع عید غدیر خم ویژه کودکان

  • آموزش گام به گام نمایشنامه نویسی (1) منبع : تبیان

    آموزش گام به گام نمایشنامه نویسی (1)   منبع : تبیان

    آموزش گام به گام نمایشنامه نویسی (1)گام اوّل: انتخاب موضوع _ ایده و طرح اوّلیهدر گام اوّل درباره " انتخاب موضوع "‌ -ایده و طرح اولیه- نمایشنامه با هم گفتگو می كنیم. برای شروع چه موضوعی را باید انتخاب كنیم؟ ایده و طرح اولیه نمایشنامه چیست؟ چرا طرح اولیه اهمیت دارد؟ و...این ها پرسش هایی است كه در گام اول نمایشنامه نویس باید درباره آن ها فكر كند و پاسخ های مناسبی برای آن داشته باشد. " نمایشنامه نیمی از كار نمایشی است و اگر موضوع خوب و جذابی را برای آن انتخاب كرده باشیم،‌ و طرح اولیه ما از استحكام كافی برخودار باشد، قطعاْ نمایش خوبی برای دیدن را می توانیم فراهم كنیم. تمام هدف ما از اجرای یك برنامه نمایشی یا " نمایش عروسكی "،‌ اثر گذار بودن آن بر مخاطبان نمایش یا حداقل خوانندگان نمایشنامه است. بدین لحاظ ضرورت دارد تا در انتخاب موضوع و ارائه ایده و طرح اولیه دقت نظر بیشتری داشته باشیم. اغلب نمایش های آماتوری (تجربی) و حتی گاه حرفه ای، ‌كه جاذبه ای برای مخاطبان ندارند،‌ از ضعف متن و نارسایی های نمایشنامه رنج می برند! در حالی كه یك نمایشنامه قوی و جذاب را اگر یك گروه متوسط هم به صحنه ببرد، از جاذبه كافی برای بیننده برخودار است. یك متن ضعیف نمایشنامه را یك گروه قوی هم نمی تواند برای تماشاگر قابل تحمل بسازد. بدین ترتیب تا حدودی پاسخ پرسش های ما درباره اهمیت "‌انتخاب موضوع" و " طرح اولیه " نمایشنامه داده می شود. حال باید در جستجوی " موضوع "،‌ " ایده" و "طرح" برای نمایشنامه باشیم. ایده و طرح اولیه نمایشنامه را كه طبعاْ در برگیرنده یك موضوع (محتوا) است، ‌از كجا باید بدست بیاوریم؟ برای كسی كه اهل كتاب و مطالعه باشد، یافتن ایده و فكر اولیه از بین داستانها، ‌حكایتها، اشعار و سرده ها،‌ زندگی نامه ها، ‌مجلات و منابع مكتوب مرتبط با ادبیات كودك و نوجوان بسیار آسان است.  علاوه بر منابع مكتوب ادبیات كودكان و نوجوانان، منابع ادبیات شفاهی مثل: " قصه هاو حكایت های عامیانه "،‌ "‌ ضرب المثل "‌،‌ " ترانه ها و چیستان ها" و هر آنچه كه در گفتار شفاهی مردمان این سرزمین شنیده و دیده می شود،‌ می تواند ایده و موضوع مناسبی برای طراحی یك نمایشنامه باشد. البته باید توجه كنیم كه هر قصه و حكایت یا موضوعی ممكن است "‌قابلیت های نمایشی"‌ یا دراماتیك نداشته باشد. شاید موضوع برای شنیدن خوب باشد،‌ امّا مناسب تبدیل شدن به نمایشنامه و دیدن نباشد. به هنگام جستجوی طرح اولیه برای نمایشنامه ها باید سراغ موضوعات و قصه هایی برویم كه جذاب،‌ بكر و حتی الامكان دست اوّل باشند و قابلیت های نمایشی داشته باشند. گاهی نیز ممكن است ایده اولیه بر ...