چگونه عشقمان را برگردانیم

  • چگونه عشقمان را برگردانیم

    اگر شما هم به‌تازگی رابطه‌تان به هم خورده، این مقاله را مطالعه کنید.اگر می‌خواهید عشق سابقتان را دوباره به رابطه برگردانید چند نکته مهم برایتان داریم که سعی می‌کنیم با سرعت هرچه تمام‌تر برایتان بازگو کنیم که زیاد وقتتان را نگیرد و الان سعی می‌کنم به بقیه دخترها و پسرها هم کمک کنم چطور عشقشان را به رابطه برگرداند.کسانی‌که در غم و اندوه به هم خوردن رابطه‌ای هستند، گرایش خیلی زیادی دارند که دقیقاً برعکس آنچه که باید بکنند را انجام دهند. به همین خاطر همه تلاشم این است که قبل از اینکه صدمه جبران‌ناپذیری به رابطه‌تان بزنید راهنماییتان کنم. اولین کاری که باید بکنید این است که دیگر طوری رفتار نکنید که انگار عشقتان از نظر بیولوژیکی دیگر هیچ تمایلی به شما ندارد.این یعنی ضعیف، منفعل و بیش ‌از حد حرف‌گوش‌کن هستید. به دلایل بیولوژیکی و تکاملی که الان نمی توانیم توضیحشان دهیم، زن‌‌ها دنبال مردهای قوی‌ای هستند که بتوانند از آنها محافظت کنند. و مردها به‌هیچ‌وجه به ز‌ن‌هایی که به آنها اجازه می‌دهند هرکاری که می‌خواهند بکنند، احترام نمی‌گذارند (این یعنی از روی عادت مورد خیانت قرار می‌گیرید).می‌دانم که خیلی سخت است بعد از به هم خوردن رابطه ظاهرتان را طوری نشان دهید که قوی هستید اما این کار واقعاً حیاتی است.   برای متوقف کردن آسیب‌ها خیلی سریع با ۱۰ اشتباه شروع می‌کنیم: ۱۰ اشتباهی که به طرفتان ثابت می‌کند تصمیم درستی گرفته است.افرادی که صدمه می‌بینند معمولاً کسانی هستند که می‌گویند نمی‌خواهند بازی کنند. این خیلی بد است. مسئله این است که این بازی انجام می‌شود چه بدانید که نوبت شماست یا نه. زن و مردها بطور مداوم همدیگر را آزمایش می‌کنند تا ببینند طرف مقابلشان فرد خوبی برای ادامه دادن رابطه با او است یا نه. اگر نخواهید بازی کنید، از همه چیز دور می‌افتید. با ترک این ۱۰ اشتباه به خودتان ثابت خواهید کرد که ارزشش را دارید. اشتباه ۱: بیش ‌از ‌حد مهربان بودن و تصور اینکه این عمل باعث می‌شود برای همه مورد خوبی به حساب بیایید نباید اینقدر راحت هرچه طرفتان می‌گوید را گوش دهید و انتظار داشته باشید که رابطه‌تان عالی باشد.اینطوری درموردش فکر کنید. در همه داستان‌های خوب یک تضاد یا کشمکش وجود دارد، درست است؟ در فیلم جنگ ستارگان هم آدم‌های خوب بودند و هم آدم‌های بد. این تضادهاست که باعث جالب و جذاب شدن مسائل می‌شود. و یک رابطه بدون تضاد و کشمکش واقعاً خسته‌کننده خواهد شد.خیلی مهربان و خوب بودن یعنی خیلی منفعل، بی‌اعتماد به خود، مضطرب و قابل پیش‌بینی هستید. این خسته‌کننده است. دوست ...



  • چگونگی عاشق شدن-2

    اگر ما تا به حال افراد نامناسبی رو برای عشق ورزیدن انتخاب کرده باشیم که صفات منفی مشترکی بین اونا پیدا می شه پس دلیلش تو وجود خود ماست. اگه که بتونیم دلیل رفتارامونو درک کنیم بهتر می تونیم اوضاع رو تغییر بدیم. تمرین: برای اینکه برنامه ریزی احساسی خودتونو متوجه بشین  سر حوصله روی کاغذ اتفاقات مهمی رو که از کودکی تا موقع ترک خونه تو ذهنتون هست رو بنویسین. اتفاقاتی که هر وقت یادتون می یاد ناراحتتون می کنه. مثلاً پدر شما قولی به شما داده بود و عمل نکرد و این خاطره همچنان گاهی ذهنتونو درگیر می کنه. حالا چطور از روی این خاطرات نوشته شده برنامه ریزی احساسیمونو متوجه بشیم؟ خوب باید دو کار دیگه انجام بدیم. اول اینکه ببینیم بعد از اون چه قانونی رو تو ذهن خودمون در مورد خودمون وضع کردیم مثلاً بعد از بدقولی پدر به این نتیجه رسیدین که مردها غیر قابل اعتمادند. بعد از اون حالا ببینیم این تصمیم چه تاثیری روی انتخاب طرف مقابلمون داشته؟ شاید باعث شده باشه مردان غیر مسوول رو برای عشق ورزی انتخاب کنیم تا اثباتی بر اون قانون ذهنیمون باشه. حالا اینا به چه درد می خوره؟ ممکنه متوجه بشیم از روی چندین خاطره دردناک تاثیر گذار انتخاب افرادی مثلاً با صفات دروغگو، غیر مسوول، و.. توی زندگیمون داشتیم. این آگاه شدن ما از ریشه علایقمون کمک می کنه در آینده توان تصمیم گیری درست داشته باشیم. اینو یادمون باشه که اکثر ماها خاطرات دردناکی از دوران کودکی داریم که برنامه ریزی غلط احساسی رو ممکنه برامون ایجاد کرده باشه ولی شاید یه رابطه عاطفی درست بتونه التیامی برای این برنامه ریزی غلط باشه. وقتی برنامه ریزی احساسی غلط خطرناک می شه که مداوم ما رو به سمت انتخابهای غلط و تکرار اشتباهات عاطفی سوق بده.    

  • چگونگی عاشق شدن-3

    دلایل احتمالی عشقهای دردناک چی می تونن باشن؟ 1-سندروم بازگشت به خانه: یعنی که دیدگاهی رو که در کودکی نسبت به خونمون داشتیم الان در مورد عشق صدق می کنه مثلاً اگه خونه رو جای امن تصور می کردیم الان دنبال عشقی هستیم که بهمون امنیت بده. اگه خونه پر از هرج و مرج بوده الان عشقی رو پیدا می کنیم که همین احساس زندگی پر از هرج و مرج رو بهمون می بخشه. پس ما در بزرگسالی به دنبال تولید مجدد تداعی هامون نسبت به "خانه" هستیم. تمرین: در کودکی چه احساسی نسبت به خونه ای که توش زندگی می کردین داشتین؟ بنویسین خانه=مثلاً امنیت یا خانه=محل بگو مگو و.. حالا توی تساوی های قبل جای خانه رو با عشق عوض کنین: به این صورت عشق=امنیت یا عشق=بگو مگو و.... حالا این ویژگی ها رو با ویژگیهای فرد مورد علاقتون مقایسه کنین. آیا فکر می کنین توی عشق ورزیدن سندروم بازگشت به خانه داشته اید؟ 2- کامل کردن کار ناتمام روحی: در کودکی هر کدوم از ما دو تا آرزوی عمده داشته اول اینکه خوشحال باشیم و از پدر و مادرمون عشق دریافت کنیم دوم اینکه بین پدر و مادرمون عشق باشه. ممکنه اگه یکی از این دو آرزو برآورده نشده باشه ما درگیر علاقه ای نافرجام بشیم.  مثلاً اگر از یکی از والدین یا هر دوتاشون عشق کافی دریافت نکرده باشیم باعث بشه در بزرگسالی به افرادی علاقمند بشیم که توجه چندانی به ما ندارند. یا اگه از یکی از والدینمون عصبانی باشیم مرتب دل دیگران رو بشکنیم 3-عشق به افرادی مشابه پدر و مادر: یعنی ممکنه جذب افرادی بشیم که صفاتی شبیه پدر یا مادرمون داشته باشن. یا اگه مثلاً پدر بی توجهی داشتیم و زورمون نمی رسیده کاری کنیم حالا برای تنبیه پدر و خنک شدن دلمون فرد مورد علاقه رو آزار بدیم 4-نجات افرادی مشابه پدر و مادر: ممکنه به کسی علاقمند بشین که این موضوع باعث خوشحالی والدینتون بشه یا اینکه برای خوشحال کردن والد درونی خودتون جذب کسی بشین. شاید هم برای اینکه احساس گناه نکنین جذب افرادی بشین که رابطه ای بهتر از رابطه والدینتون نداشته باشین. 5-ترس از صمیمیت: ممکنه به دلایل مختلف صمیمیت توی ذهن ما با یه امر نامطلوبی مساوی فرض بشه مثلاً اگه در قبال صمیمیتتون خیانت دیده باشین و خیلی روتون اثر گذاشته باشه توی ذهن شما صمیمیت=خیانت دیدن فرض می شه. این باعث می شه که شما به افراد دور از دسترس علاقمند بشین، به افراد هرهری جذب بشین، اگه کسی بهتون ابراز علاقه کرد خوشتون نیاد، یا اینکه بیخودی دیگران رو رد کنین. 6-اعتماد به نفس پایین: اگه در کودکی فکر می کردیم که دیگران دوستمون ندارن ممکنه به افرادی جذب بشیم که با ما بدرفتاری می کنن. احساس گناه زیادی هم باعث می شه این فکر توی ذهنمون بره که ...

  • چگونه عشق خود را به عزیزانمان ثابت کنیم

    چگونه عشق خود را به عزیزانمان ثابت کنیم

    چگونه عشق خود را به عزیزانمان ثابت کنیم .. وبلاگ عاشقی و زندگی قبل از خواندن این مطلب حتما از سایت زیبای زیر دیدن نمایید      www.takcarpet.com       حتما از سایت های بالا دیدن نمایید   چگونه عشق واقعی را تشخیص دهیم ؟ چگونه عشق واقعی را تشخیص دهیم ؟ چگونه می توان عشق حقیقی را تشخیص داد ؟ شما از طریق اینترنت با کسی آشنا می شوید ، هر روزی که سپری میشود خاطره های شما بیشتر و بیشتر شده و نسبت به هم علاقمند می شوید . اما چگونه می توانید تشخیص دهید که آیا واقعا عاشق شده اید یا رابطه شما تنها به دلیل یک جاذبه موقتی است ؟ یک انسان در طول زنـدگی خـود به طور میانگین حداقل 4 مـرتبه عـاشق مـیشود . اما آیا واقعا هر 4 مرتبه ، عشق او حقیقی است ؟ ما در این قسمت علائم مربوط به عشق ، احترام و ارتباط را بـاشما در میان مـی گـذاریـم تـا قـادر به تصمیم گیری باشید و تشخیص دهید که آیا فردی که با او قرار ملاقات می گذارید شخص مورد نظر شما هست یا خیر .    1- ارتباط وجود صداقت در رابطه جزء ضروریات به شمار می رود، همچنین پیش از آنکه به کسی تعهد بدهید باید سعی کنید که در ابتدا او را به خوبی بشناسید. شما تا چه حد یکدیگر را می شناسید؟ آیا فقط در مورد مسائل جنسی با یکدیگر صحبت می کنید ؟ نقاط قوت: • شما در مورد تمام مسائل زندگی از قبیل مال و ثروت، فرزند، چیزهایی که از آن وحشت دارید و آرزوهایتان با یکدیگر صحبت می کنید. • شاید با هم بحث کنید، اما در آخر به مصالحه دست پیدا می کنید. • در مورد احساساتتان با یکدیگر صادق و روراست هستید. نقاط ضعف : • شما تنها رنگ مورد علاقه و نام مجله ای را که او می خواند، می دانید و از طرح سوالات عمیق تر پرهیز می کنید زیرا تصور می کنید که او جواب شما را نخواهد داد و یا می ترسید که پاسخ او مطابق میل شما نباشد. • کمتر اتفاق می افتد که احساساتتان را با یکدیگر در میان بگذارید به همین دلیل پس از گذشت مدت زمان کوتاهی هر دوی شما اظهار نا امیدی کرده و رفته رفته تنفر و رنجش جایگزین مهر و محبت می شود. • هیچ یک از شما حاضر به بخشیدن دیگری نیست.   2- عشق یک رابطه سالم و یا ازدواج بدون وجود عشق برای مدت زمان زیادی دوام ندارد . آیا رابطه شما بر اساس عشق و علاقه بنا نهاده شده است یا اینکه فقط خودتان را به بازی گرفته اید ؟ نقاط قوت : • در زمان بروز هر نوع بحرانی، بدون توجه به نتیجه کار، در کنار هم می ایستید. • از خود گذشتگی نشان می دهید تا بتوانید طرف مقابل خود را شاد کنید. • صادق و راستگو هستید و چیزی را از یکدیگر پنهان نمی کنید. • از نظر عاطفی، جسمی، روحی و ذهنی با یکدیگر همخوانی دارید. • جدا از بحث عاشقی، دوست های خوبی نیز برای یکدیگر هستید. نقاط ضعف ...

  • چگونگی عاشق شدن-1

    فهرستی از تمام کسانی که تا به حال بهشون علاقه داشتین تهیه کنین. جلوی اسم هر کدوم منفی ترین صفت های اونو بنویسین. هر چند تا صفتی که آزارتون می داده رو جلوی اسمشون بنویسین. اگه الان هم به کسی علاقمندین این کار رو در مورد اون هم انجام بدین. حالا نگاه کنین ببینین کدوم صفتهای منفی بین اکثرشون مشترک هست. این موضوع کمک می کنه تا الگوهای تکراری رو توی روابطمون پیدا کنیم. فردی که بیشترین صفات رو جلوی اسمش نوشتین احتمالاً دردناکترین رابطه رو براتون رقم زده بود.   پیدا کردن این الگوهای تکراری نشون می ده که جذب شدنمون به دیگران تصادفی نیست و علاقمند شدن به آدمهای نامناسب صرفاً از روی بدشانسی نیستش. ما این افرادو بر اساس احتیاجات ضمیر ناخودآگاهمون انتخاب می کنیم. انتخاب این افراد بر اساس برنامه ریزی های احساسی درونی ماست. 80% برنامه ریزی احساسی ما بین تولد تا 8 سالگی انجام می شه، 15% اون بین 8 تا 18 سالگی و 5% برای بقیه عمر باقی می مونه که با دخل و تصرف ما برنامه ریزی احساسی رو قابل تغییر می کنه. تمرین:بر اساس ویژگی های منفی که قبلاً نوشتین یه داستان طنز بنویسین. مثلاً اگر یکی از صفات منفی اکثر اون افراد اعتیاد بوده باشه بنویسین که: آهای مردم یه آدم معتاد به من معرفی کنین تا یه دل نه صد دل عاشق اون بشم. هر چی درجه اعتیادش شدیدتر باشه من به اون مشتاق ترم. من عاشق بوی دود کردن هاش هستم. من عاشق اینم که تموم خونه روی بوی دود برداره و ..... این تمرین رو در مورد چند صفت که بین اون افراد تکراری بوده انجام بدین. این تمرین کمک می کنه رودروی خودتون قرار بگیرین و راهی موثر برای تغییر برنامه ریزی احساسی محسوب می شه

  • تعهد-3

    نکاتی در مورد تعهد: 1-اگر می خواین کسی رو که با تعهد مشکل داره شناسایی کنین پیشرفت سطوح تعهد رو در اون بررسی کنین 2-اگر طرف مقابل از تعهد دادن می ترسه و مقاومت می کنه و حاضر نیست روی ترسش کار کنه رابطه رو پایان بدید. 3-اگر می گه آمادگی تعهد دادن نداره اما حاضره روی اون کار کنه ازش حمایت کنین تا به نتیجه نهایی برسه. ازش بخواین حداقل توی ده جمله بگه: "زمانی آماده تعهد خواهم بود که .... اتفاق بیافته". اینجوری راحت تر می تونه با احساساتش ارتباط برقرار کنه و بفهمه واقعاً چی می خواد. 4-اگه زمان زیادی گذشت و دیدین بی مسوولیت هستش بهش اولتیماتوم بدین که اگه تا فلان زمان تعهد داد که فبها وگرنه باهاش نمی مونین. اولتیماتوم باید واضح و روشن باشه و در موردش مسامحه نکنین و به آینده موکولش نکنین. 5-اگه همزمان به دو نفر علاقمندین تکلیف خودتونو رو روشن کنین و انتخاب نهایی رو انجام بدید که نهایتاً می خواین توی رابطه با کدوم پیش برین. از موازی کاری اجتناب کنین 6-مشکلات خودبخود ناپدید نمی شن. نیاز به کمک حرفه ای دارین. 7-بین دو حالت تعهد زود هنگام و ترس از تعهد تعادل برقرار کنین. 8-چه زمانی باید رابطه رو ترک کنین: وقتی تفاهم وجود نداشته باشه، وقتی جاذبه بوجود نیاد، وقتی دو طرف در جهتهای جداگانه رشد کنن، وقتی نقطه ضعف مهلکی وجود داره که حاضر نیست روی اون کار کنه، وقتی حاضر نیست روی رابطه و مشکلات رابطه کار کنه. دقت کنین خودتونو توجیه نکنین حتی اگر مهربون باشه، ترسیده باشه، کودکی سختی داشته باشه یا... ولی نخواد روی مشکلات کار کنه مسائل حل نشده باقی خواهند ماند و نتیجه ای جز پشیمانی و تنفر به جا نمی مونه. 9-حتی اگه با هم ازدواج کردین چند وقت به چند وقت به همدیگه تعهد دوباره بدید. همین که ببینین چقدر روی قول و قرارهای قبلی ثابت قدم بودین باعث رسیدن به توافقات جدید می شه و رابطه رو مستحکم تر می کنه. 10- به تعهد عمل کنین. عمل به تعهد این نیست که تنها قسمت هایی از خود و عشقمون رو اون هم نه همیشه، به همسرمون ببخشیم بلکه حضور و آگاهی کامل از فرآیند ازدواج برای تجربه شادی و یادگیری است. حضور و آگاهی که با گوش دادن، لمس کردن و بخشیدن تجسم پیدا می کنه و به زندگیمون معنا و هدف می بخشه. -------- معنای حقیقی ازدواج: -ازدواج روشی برای عشق ورزیدن، احترام، تجلیل و ستایش هر روزه از همسرمون هستش. -ازدواج فرآیندی ایستا نیست شما بهش پویایی می دید. -وقتی معنای واقعی داره که از نظر فکری، احساسی، جسمانی و روحی رزونانس (هماهنگی) وجود داشته باشه. -یک کانون گرم است نه یک میدون جنگ -لحظه ای که عشق و احترام توی ازدواج به آخر برسه، زمانی که قلبها به سمت همدیگه بسته بشن لحظه ...

  • تعهد-2

    سطوح مختلف تعهد: سطوح مختلف تعهد به موازات گامهای سه گانه مرحله سوم تشخیص چه کسی مناسب است پیش می رن. اگه یادمون باشه توی اون مرحله بر اساس زمان آشنایی گامها مشخص می شدن: گام اول برای رابطه ای با عمر کمتر از سه ماه، گام دوم عمر بین 3 تا 6 ماه، و گام سوم با عمر بیش از 6 ماه. یعنی هر چه توی رابطه جلو می ریم در کنار شناخت بیشتر تعهدات عمیق تری داده می شه.  سطوح مختلف تعهد به شکل زیر هستش: سطح 1- از لحاظ جنسی و احساسی تک همسر بودن:  توی یه رابطه نوپا چنین تعهدی بسته می شه (زمان تعهد). یعنی اینکه همون اوائل شما و طرف مقابل به هم قول می دین تا روشن شدن تکلیف این رابطه با کس دیگه ای رابطه نداشته باشین و وقت و انرژیتونو جای دیگه هدر ندین. به علاوه قول متقابل بدین رابطه جنسی باهیچکس دیگه ای برقرار نکنین (مفاد تعهد). اگر طرف مقابل از دادن چنین تعهدی طفره رفت همین اول کار رابطه رو تموم کنین و ادامه ندید. سطح 2- تعهد به کار روی رابطه جهت صمیمیت و ارتباط حسی بهتر زمان این تعهد: بعد از چند هفته که از شروع رابطه گذشت، اگه حس کردین رابطه در حال بهتر شدن هستش و توی زمینه های بیشتری از زندگی سهیم شده اید می شه چنین تعهدی داد. زمانی که به جاب "من" و "تو" از کلمه "ما" استفاده می شه. مفاد این تعهد: توافق می کنین که رابطه تون ارزش پرورش و بارور شدن داره، هر دوتون به این نتیجه رسیده این که رابطه تون قابلیت تبدیل شدن به رابطه ای مستحکم، صمیمی و پردوام رو داره. توی این مرحله بایست برای گفتگوی صادقانه در مورد افکار و احساساتتون تلاش کنین، باید بتونین با موانع روبرو بشین و چیز یاد بگیرین، و به درک متقابل بهتر برسین. اگر 4 تا 6 ماه گذشت و نتونستین تعهد سطح دو رو توی رابطه ایجاد کنین بهتره بیخیال رابطه بشین و دیگه ادامه ندین. سطح 3- تعهد به زندگی آینده در کنار هم هر چه سنتون کمتر باشه سعی کنین زمان بیشتری رو برای رسیدن به تعهد سطح سه صرف کنین. اگر به جایی رسیدین که دیدین تقریباً در تمام اوقات رابطه قوی و سالم شما عملکرد مطلوبی داره و مطمئنین که می خواین تا پایان عمر با هم زندگی کنین و تمایلی برای وقت گذاشتن روی رابطه دیگری ندارین و حس کنین همیشه همدیگه رو دوست دارین و قدر همدیگه رو می دونین زمان تعهد سطح سه رسیده. مفاد: به این توافق می رسین که مایل هستین با هم زندگی کنین، برای ازدواج برنامه ریزی می کنین و  رابطه رو رسماً  به دیگران اعلام می کنین. نکته:شاید تصمیم داشته باشین که با هم زندگی کنین اما تمام و کمال آمادگی زندگی مشترک رو نداشته باشین. نامزدی طولانی مزایا و معایبی داره: جنبه های مثبت نامزدی طولانی: زوایای بیشتری رو از شخصیت طرف مقابل خواهید شناخت، ...

  • رمان آریانا

    منظورت چیست؟شاید خیال می کنی من یک دزدم و از راه دزدی در امد دارم!یا این که... حرفش را قطع کردم و گفتم: من می خواهم بدانم که خرج زندگی ما از کجا تامین می شود و در امدمان از کجاست؟من حق خود می دانم که بدانم همسرم به جز استادی در نقاشی و خطاطی به چه کار دیگری مشغول است!نحوه زندگی ما خیلی روشن مشخص است که از کار تدریس تامین نمی شود و شغلی پر در امد تر می طلبد و تو هرگز در مورد شغل دوم با من صحبت نکرده ای. اندوهگین گفت: -ما در مورد چه چیز صحبت نکرده ایم که در این مورد حرف نزده باشیم.فراموش کرده ای که ما بیش از چهار ماه نیست که ازدواج کرده ایم و دوماه و اندی از ان را در سوگ و ماتم گذرانده ایم و یک ماه هم که در سفر بوده ایم و فقط چند روز در کنار هم زندگی ارامی داشتیم که در ان چند روز هم صحبت های دیگری رد و بدل شده .اگر به راستی این فکر برایت مسئله ساز بوده پس چرا همان روز اول عنوان نکردی تا با دانستنش خیال خود را اسوده کنی و راه کج فکری در پیش نگیری؟اریانا پدربزرگت خوب می داند که شغل دوم من چیست و من از چه طریق در امد دارم.ایا تو هیچوقت از پدر بزرگت سوال کردی؟ سر تکان دادم و گفتم: -دوست داشتم خودت به من بگویی و از زبان خودت بشنوم اما... با صدای بلند خندید و گفت: -از زبان خودم بشنوی که دزدی می کنم و پول دزدی به خانه می اورم؟ -این منظور من نبود. چهره اش در هم رفت و گفت: -پس منظورت چه بود؟ -دیدی طاقت انتقاد نداری و زود خشمگین شدی! از روی تخت پایین رفت و گفت: -تو مرا دزد و جانی و ادمکش نسبت می دهی و توقع داری مه خونسرد بنشینم و فقط نگاه کنم؟ من هم بلند شدم و گفتم: -این اتهامات را خودت به خودت نسبت می دهی و من تو را به هیچ کدام متهم نکرده ام،جز آنکه پرسیدم شغل دوم تو چیست که از من پنهان میکنی!با گفتن سوارشو به خانه برمیگردیم،باز هم از جواب دادن طفره رفت و در دل شادمان بودم که بالاخره او فهمید من زن احمقی نیستم و گول حرفای مهربانانه اش را نخورده ام.وقتی وارد خانه شدیم پیش از آنکه راهی طبقه بالا شوم او زودتر از من راهی اتاق کارش شد و با افروختن چراغ صدا زد:-آریانا بیا اینجا کارت دارم.از روی اولین پله برگشتم و راهی اتاق کارش شدم،او را پشت قفسه کتابخانه دیدم که مشغول باز کردن در گاو صندوق بود،وقتی مشاهده کرد وارد شدم گفت بنشین و من روی اولین مبل نشستم و به حرکات او چشم دوختم.به جای تابلو گرانبها همان تابلوی گذشته به دیوار آویخته شده بود و به هنگام صبح نادر آن را در گاو صندوق نهان کرده بود.نادر با بغلی پر از کاغذ کنارم نشست و در میان اوراق به جست و جو پرداخت و کاغذی کهنه و فرسوده که در کیسه ای نایلونی برای حفاظت از پاره شدن قرار ...