کارنامه پویا ابراهيم باستانی

  • پوریا ابراهیم پور

    نام: پوریانام خانوادگی: ابراهیم پورتاریخ تولد: شانزده آذر 1372کارنامه هنری:  او به گفته خود 5 کار در کارنامه ی بازیگری اش دارد . اکنون خانه ما - ۱۰۱ راه برای ذله کردن پدر و مادرها - آواز خاک - مدرسه ما - کلانتری غیرانتفاعی آخرین فعالیتش بازی در سریال مدرسه ی ما بود . او در مورد کم کاریش در حوزه ی بازیگری می گوید : همه ی وقتم را فعلا صرف درس خواندن می کنم . پوریا دو برادر و یک خواهر بزرگ تر از خودش داره و بچه آخر خونه س! اما چی شد که پوریا ابراهیم پور بازیگر شد ؟ او در این مورد می گوید : من در تیزرهای تبلیغاتی بازی می کردم که به واسطه ی یکی از کسانی که طراح صحنه یه سریالی بودند در اون سریال به ایفای نقش پرداختم . از میان رنگها به مشکی علاقه دارد چون به اعتقاد او قشنگترین رنگ است . به عدس پلو علاقه دارد چون از بچگی این غذا رو دوست داشته است . به تیم فوتبال پرسپولیس علاقه دارد ، چون افشین پیروانی باجناق یکی از آشنایانشان است . زیباترین خاطره اش هم مربوط به فیلم سینمایی کلانتری غیر انتفاعی است که در آن سه مرتبه جشن تولد گرفتند . که جشن تولد واقعی پوریا ابراهیم پور هم درآن بود . تا حالا هم نشده که از بازیگری خسته بشه پوریا بازیگران نوجوان رو هم خیلی دوست داره . بزرگترین آرزوش هم اینه که به چیزهایی که دوست داره برسه . مصاحبه سایت نی لبک از پوریا ابراهیم پور همه چیز یه کم متفاوت به نظر می رسه. پدر پوریا که خودش مطبوعاتیه و موهاش رو توی کار روزنامه سفید کرده به استقبالمون می یاد…پوریا هم یکی دو دقیقه بعد که ما با پدر و مادرش احوالپرسی کردیم، پیداش می شه. از اون جایی که حتی چند ثانیه هم واسه عکاس ما چند ثانیه س، پوریا هنوز ننشسته اولین سوال رو ازش می کنم: پوریا چند بار تا حالا مصاحبه کردی؟ اون هم جوابم رو می ده: شونزده، هفده بار. ازش می پرسم تا حالا اول مصاحبه ازت عکس گرفته بودن؟اون هم مطمئنا می گه نه! من هم گفتم ما حالا می خوایم ترتیب مصاحبه رو عوض کنیم، چطوره؟ اون هم چاره ای نداره که بگه خوبه. بنابراین همون اول گفت و گو عکس گرفتن شروع شد.وقت کم بود و ما برای اینکه به همه سوال هامون برسیم و بعد از این که رفتیم، حسرت نخورین که چرا این رو نپرسیدیم، چرا اون رو نپرسیدیم، تند و تند سوال پرسیدیم و پوریا تند و تند و کوتاه کوتاه جواب داد. ***چون قبل از گفت و گو از پدر و مادر پوریا خصوصیات بد و خوبش رو پرسیدیم، خواستیم ببینیم خودش نظرش چیه. پوریا مثل یه مرد اول از بدی هاش گفت:لجوج هستم. ولی خوبیم اینه که صبورم! - برای عملی شدن خواسته هات از بچه آخر بودنت استفاده می کنی؟ تقریبا! - همیشه دوست داشتم بدونم نوجوونایی که تازه کار بازیگری رو شروع ...



  • به فریومد خُرام ای بادِ شبگیر

    به فریومد خُرام ای بادِ شبگیر

    به فریومد خُرام ای بادِ شبگیر محمّد یوسُف شهنما « کارنامه » شعری است در قالبِ « مثنوی » که حدود سیصد بیت دارد . « ابن ­یمین » آن را در سال 741 هجری برای فریومد و به یادِ آن سروده است . او زمانی این منظومه را ساخته که به مناسبتِ شغل و مَنصبی که داشته مدّتی از زادگاه خود دور بوده و ایّامِ دوری از یار و دیار به درازا کشیده ، دلتنگی او از فراقِ دوستان و آشنایان و اشتیاقِ او برای بازگشت ، به خوبی از خلالِ این شعر ، هویداست . پژوهشگران این شعر را برای شناختِ وضعِ آن ایّام فریومد و بزرگانِ و معاریفِ آن دیار ، بسیار نافـع و راهگشا دانسته­ اند .   شاعر پیکِ مشتاقان ( یعنی ؛ بادِ صبا را ) برای پیغام­ رسانی برگُزیده است . تعبیرهایی که او برای پیکِ خود به­ کار بُرده ، یعنی ؛ نسیمِ صبح ، بادِ شبگیر ، بادِ خوش­بوی ، بادِ سحرخیز ، نسیمِ عنبرافشان و نسیمِ عنبرآگین نشان می دهد پیامِ شاعر برای مردمانش ، لطیف و عاطفی است . او برای قاصدِ خویش دو مقصدِ اصلی را معیّن می ­کند . یکی حصارِ « شهرستان » که بیرون از دروازه فریومد است و دیگری داخلِ « فریومد » که دارای حِصنی قدیم و بازار و ... است . او برای اینکه قاصدش گُم و یا مأیوس نشود یا سفر را ناتمام رها نکند ، جاهایی را به عنوانِ سنگِ نشان نام می­ برد ؛ « مزارِ سادات » ، « دروازه » ، « مشهدِ فضلِ جهان » ، « حِصنِ قدیم » ، « بازار » ، « کوی تَشتَنداب » ، « مدرسه » و « کوی ساباط » ، در هر منزل از کس یا کسانی نام می ­بَرد و از پیکِ خویش می­ خواهد که سلام  رسانِ او بوده ، بندگی و دعا و ثنای او را بدانان برساند . الف : شهرستان برو اوّل به شهــرستــان خـرّم .........که بادند اهل وی ، پیوسته بی ­غم گُـذر کُـن سـوی درگــاهِ وزیری .........که باشـد بنــده او ، هـر امیــــــری علاءِ دولـت و ملّـت محمّــــــد......... که زیـرِ پــــــای دارد فــــرقِ فـــرقـد دیوانِ ابن ­یمین ، ص 576 منظورِ شاعر از « شهرستانِ خرّم » ، همان محلّی است که در گویشِ فرومدی به آن « شَهرِستو » می ­گویند و غرضِ او از « علاءِ دولت و ملّت » ، « خواجه علاءالدّین محمّد » است . او از ...

  • یادداشتهایی برای فراموشی

    یادداشتهایی برای فراموشی

    باسمه تعالی دوستِ عزیز آقای مهدی یاقوتیان با سلام ـ مطالبی با عنوانهای ذیل تقدیم می­ شود و امیدوارم بخشی از آنها برای شما قابل استفاده باشد . ـ یادداشتهایی برای فراموشی ( جلساتِ قرآن و حدیث ، توزیعِ روزنامه ، گاهنامه محلّی ، از میانِ دیده­ ها و شنیده­ ها ) ـ نگاهی به کارنامه ( به فَریومَد خُرام ای بادِ شبگیر ) موفّق باشید . محمّدیوسُف شهنما ـ 9 / 2 / 1392 جلساتِ قرآن و حدیث جلساتِ قرآن ، چهارشنبه ­ها پس از نمازِ مغرب و عشا در مسجدِ صاحب ­الزّمان ( عج ) کوچه پشند تشکیل می ­شد . مانندِ کلاسهای درس از گچ و تخته­ سیاه استفاده می ­گردید . شروع کار از جزء سی ­ام قرآن بود و البتّه از سوره­ های کوتاه آخِر قرآن . روش کار این گونه بود که قبل از شروع جلسه ، لُغاتِ سوره روی تخته نوشته می ­شد . جلسه با قرائت سوره به وسیله کسانی که صوتِ خوش داشتند مثلِ آقای قربانی و یا آقای صحرایی آغاز می ­شد . پس از آن معانی لُغات با زبانی ساده بیان می ­شد . منبعِ موردِ استفاده در این زمینه عُمدتاً کتابِ « قاموسِ قرآن » و کتابهای لغت عربی بود .  پس از آن ترجمه ­ای ساده و روان برای هر آیه ارائه می ­گردید . معانی لغات چند بار تکرار می ­شد و بیان ترجمه آیات در قالبِ جمله­ های هم­ معنی باعث می ­گردید تا مفهومِ آیات در ذهنِ حاضران متمرکز شود . در پایان هم توضیحی در باره کُلّ سوره و یا آیاتِ منتخبِ آن داده می ­شد که این توضیحات از کتابهای تفسیرِ قرآن اخذ شده بود . گاه عینِ عبارات نقل می ­شد و گاه آن عبارات به زبانی ساده و آموزشی برای حاضران بیان می ­گردید . تعدادی از اهالی روستا ، جمعی از دانش ­آموزان مدرسه راهنمایی و معلّمان در این جلسات شرکت می­ کردند . استقبالِ شرکت­کنندگان و علاقه آنها به ادامه این جلسات ، همواره موجبِ تشویق و دلگرمی ما بود . جلسه دوشنبه ­ها اختصاص به حدیث داشت . این جلسه ابتدا در مسجد ، تشکیل می­ شد ولی چون شرکت کنندگانِ آن معلّمان بودند پس از مدّتی به دبستان پسرانه منتقل گردید . تشکیل این جلسات در زیرِ نورِ چراغهای نفتی هم در نوعِ خودش جالب بود . شیوه ترجمه و بیانِ حدیث هم مانندِ ترجمه و بیانِ آیاتِ قرآن بود . احادیث هم از کتابهای « نهج ­البلاغه » ، « نهج الفَصاحه » ، « اُصولِ کافی » و « تُحَف العُقول » انتخاب می­ شد .  تشکیلِ جلسات قرآن و حدیث از مهرماه سال 1358 شروع شد و مدّتها ادامه داشت که امروزه برای شرکت ­کنندگان آن به صورت خاطره ­ای درآمده است ، خاطره­ ای که گاه به یادش می ­آورند و گاه فراموشش می ­کنند . امید است آن که فراموش نکرده برای بانیان آن جلسات دعایی بکند . دعای سعدی اگر بشنوی زیان نکنی .........که یُحتمل که اجابت بُوَد دعایی ...