کاشان نایین

  • توليد نقشه هاي نايين و كاشان را به صورت تقلبي

    رقباي فرش دستباف ايران، نقشه هاي نايين و كاشان را به صورت تقلبي توليد مي كنند  مديرعامل شركت تعاوني فرش دستباف اصفهان با اشاره به رقابت ناسالم برخي كشورهاي توليد كننده فرش دستباف با ايراني، گفت: كشورهاي پاكستان، چين، هند، نپال و افغانستان به تازگي فرش با نقشه هاي نايين و كاشان را به صورت تقلبي توليد مي كنند. 'سعيد باباصفري' افزود براي جلوگيري از كاهش فروش فرش هاي دستباف ايراني ، حفظ اصالت و نيز جايگاه ويژه فرش دستباف از طريق درج برند ويژه شركت تعاوني فرش دستباف ، اقدام شده است. وي اظهار داشت: برگزاري نمايشگاه هاي داخلي و خارجي و طرح سفارش پذيري با عنوان نقش از خريداران خارجي و بافت از ايران اقدام ديگر اين تعاوني بوده است. به گفته وي، مشكل اصلي فرش ايران شناخته نشدن و مزيت هاي آن در مقايسه با فرش ماشيني براي مصرف كنندگان داخلي و خارجي است. باباصفري اضافه كرد: در كشور آلمان كه يكي از توليد كنندگان ماشين آلات توليد فرش ماشيني در جهان است، 95 درصد مردم از فرش دستباف استفاده مي كنند. وي خاطرنشان كرد: بايد مزيت هاي فرش دستباف از نظر سالم بودن الياف طبيعي و رنگ گياهي در مقايسه با مواد شيميايي به كار رفته در فرش هاي ماشيني نظير عدم ايجاد ناراحتي هاي پوستي، عصبي و گرم تر كردن خانه ها در فصل زمستان از طريق رسانه ها به مردم معرفي شود. وي با بيان اينكه فرش نفيس اصفهان در بازارهاي جهاني حرف اول را مي زند، اضافه كرد: اين نوع فرش، برنده نشان بلورين جشنواره كشوري فرش در چند سال متمادي و نمونه موفق در جشنواره هاي بين المللي شده و سرآمد ساير فرشهاي مرغوب ايران است. به گفته وي، اين شركت سالانه دو هزار متر مربع فرش نفيس توليد مي كند كه اين فرشها به دليل ويژگيهاي خاص از جمله ريز بافت بودن، تراكم بالا، نقش هاي تلفيقي ترنج، مينياتور، شكارگاه، درختي، ايلياتي و هنري و مرغوب بودن در متراژ كمتري بافته مي شوند. سال گذشته صادرات فرش دستباف ايران از مرز 500 ميليون دلار عبور كرد و در پنج ماهه ابتدايي سال جاري، 182 ميليون دلار فرش دستباف از كشور صادر شده است. منبع:سایت فرمانداری نایین



  • پژوهش های انجام شده در مورد زبان نائینی

    الف.پژوهش های غیر ایرانیان پژوهش های چند باستان شناس اروپایی پیشینه ی این مطالعات رابه سال 1896 میلادی بر می گرداند. در این سال فردی به نام «آمِده کری » (1896 : 124-110) مقاله ی کوتاهی با عنوان «لهجه ی فارسی نایین» در یک مجله ی فرانسوی منتشر کرد. این مقاله بر اساس تعدادی صورت صرف شده ی افعال و بعضی ترکیبات و اصطلاحات تهیه شده بود. پس از او فردی به نام «ویلهلم گایگر » در بحث از لهجه های مرکزی ایران، با استفاده از مقاله ی کِری به مقایسه نایینی با لهجه های منطقه ای کاشان پرداخت. وی همچنین به پاره ای از تحولات آوایی و رابطه ای این لهجه با زبان های ایرانی میانه و باستانی و اختصاصات صرفی و نحوی آن اشاره کرد. پس از آن سه اثر دیگر که به نحوی با نایینی ارتباط دارد، به چاپ رسید. در ادامه به این آثار پرداخته می شود. در سال 1926 ولادیمیر ایوانف در مقاله ای تحت عنوان: Two dialects spoken in the central persian desert JRAS part p.405-431. گویش های منطقه ای انارک و خور را بررسی کرد. به گفته ی وی انارکی صورت دیگری از نایینی با اندکی اختلاف های آوایی است. وی در این مقاله ابتدا در مورد پاره ای از ویژگی های آوایی و صرفی انارکی بحث کرده (1926: 417-412) و سپس فهرستی از واژه های انارکی را به دست داده است (همان: 423-419). در همان سال «اُسکار مان» و«کارل هدنک» در بخشی از کتاب خود درباره ی «گویش های شمال غربی» (1926: 193-117) از نایینی سخن به میان آوردند. آنان در این کتاب واکه ها، همخوان ها، سنجش آوایی نایینی و فارسی، دگرگونیهای آوایی واژه های نایینی در مقایسه با فارسی، علامت جمع و تعریف، یای وحدت، فعل و ضمیر در نایینی را بحث کرده اند، سپس (همان: 147- 132)فهرستی از فعل های نایینی را با صرف آنها آورده و بعد از آن (همان: 158-148) واژه نامه نایینی و بالاخره (همان: 193-159) چند متن نایینی را به شکل آوانویسی شده به دست داده است. «مان» برای نایینی 7 واکه ی کوتاه، 8 واکه ی بلند و 3 واکه ی مرکب به دست داده که به گفته ی هدنک کمیت و کیفیت آنها به هیچ وجه ثابت نیست. قابل ذکر است که ضبط های «اسکار مان»، به ویژه در قسمت واکه ها غیر دقیق و در بسیاری از موارد نادرست است (تعدادی از واکه های پیشنهادی او واجگونه ی صامت های دیگر اند). تحقیق «مان» از نظر رابطه ی تلفظ واژه های نایینی با فارسی و تبدیل هایی که در نایینی صورت گرفته، حاوی نکات بسیار مفیدی است. در سال 1929 میلادی ایوانف در مقاله دیگری که در مورد گویش خور و مهرجان با عنوان زیر به چاپ رساند: " Notes on the Dialect of khur and Mihrijan ".in Acta orientalia , v III , p . 45-61, مجدداً یادداشت مختصری در یک صفحه راجع به انارکی نوشت که با فهرستی از افعال و کلمات این گویش همراه بود. ایوانف در اینجا از ضبط کلمات در نوشته ...

  • اصفهان

    اصفهان

      استان اصفهان با مساحتی حدود ۱۰۶ هزار و ۱۷۹ کیلومتر مربع یعنی حدود ۲۵/۶ درصد از مساحت کل کشور را در مرکز ایران به خود اختصاص داده است. این استان، از شمال به استان‌های مرکزی، قم و سمنان، ازجنوب به استان‌های فارس و کهگیلویه و بویراحمد؛ از غرب به استان‌های لرستان، خوزستان و چهارمحال و بختیاری و از شرق به استان یزد و خراسان محدود می شود. شهر تاریخی اصفهان، مرکز استان اصفهان است که اکنون از نظر جمعیت در سطح کشور، مقام سوم را دارد. از شهرهای مهم آن می توان،اردستان، تیران و کرون، دهاقان، خمینی شهر، خوانسار، خور و بیابانک، چادگان، سمیرم، شاهین شهر و میمه، شهرضا، فریدن، فریدون شهر، فلاورجان، کاشان، گلپایگان، لنجان، مبارکه، نایین، نجف آباد، نطنز را می توان نام برد .   موقعیت جغرافیایی  استان اصفهان به دلیل قرار گرفتن در میان کوه های مرکزی ایران و دامنه های شرق زاگرس دارای نواحی مختلف «کوهستانی و جلگه ای» است. نواحی کوهستانی آن مشتمل بر: نواحی کوهستانی غرب، نواحی کوهستانی شمال شرق و شرق و نواحی کوهستانی اردستان است. شهرستان های فریدن و فریدونشهر در ناحیه «کوهستانی غرب»، شهرستان های نطنز، کاشان و گلپایگان در ناحیه «کوهستانی شمال و شمال شرق» و در آخر شهرستان اردستان در ناحیه «کوهستانی اردستان» قرار دارد. شهرستان اردستان به وسیله دو رشته کوه در غرب از حوزه زاینده رود و در شرق از کویر لوت جدا می شود. ناحیه کوهستانی اردستان همچنین به وسیله یک رشته از کوه های کم ارتفاع به دو قسمت «شمالی» و «جنوبی» تقسیم می شود. قسمت شمالی شامل شهرستان های نایین، اردستان، کاشان است و قسمت جنوبی شهرستان یزد را در دامنه شیرکوه دربر می گیرد . و اما بخش جلگه ای این استان از «آبرفت های زاینده رود» به وجود آمده و با شیب ملایمی به «باتلاق گاو خونی» در جنوب شرقی اصفهان منتهی می گردد . استان اصفهان با توجه به تفاوت ارتفاعات در مناطق مختلف، دارای سه نوع آب و هوا است. «آب و هوای بسیار خشک تا خشک گرم»، «آب و هوای نیمه مرطوب تا مرطوب سرد» و «آب و هوای نیمه خشک» . به همین دلیل جزو «مناطق خشک و نیمه خشک» کشور محسوب می شود. قسمت های شمال و شمال شرقی استان که شامل شهرهای کاشان، آران و بیدگل، نطنز، اردستان، نایین و اصفهان است، دارای اراضی غیرقابل کشت، کویری ، شن زار و بیابان است .   پیشینه تاریخی گروهی معتقدند پیش از اسلام، به ویژه در دوران ساسانیان، این منطقه مرکز گردآمدن سپاهیانی از مناطق جنوبی ایران یعنی، خوزستان، کرمان، فارس، سیستان و غیره به منظور حرکت به سمت محل نبرد بود و به همین دلیل آنجا را «اسپهان» ...

  • نایین به روایت لغت نامه دهخدا!

    مؤلف «سرزمین‌های خلافت شرقی» می‌نویسد: نائین، در شمال باختری یزد، در حاشیه‌ي کویر جای دارد و معمولاً از توابع یزد شمرده می‌شود، اگر چه برخی از نویسندگان آن را از توابع اصفهان شمرده اند. نائین قلعه ای داشت و بقول حمداﷲمستوفی دور قلعه اش چهار هزار قدم بود. (از سرزمینهای خلافت شرقی ص 106). و نیز مؤلف همین کتاب گوید که نائین در قرون وسطی جزء ایالت فارس محسوب میشده است . (ص 224). لیکن حمداﷲ مستوفی و خواندمیر آن را از توابع یزد شمرده اند. (تاریخ گزیده ص 638) (حبیب السیر ج 3 چ خیام ص 281). آذر بیگدلی در «آتشکده ٔ آذر» و صاحب منتهی الارب (ذیل حرف «ن ») و صاحب روضات الجنات (ص 640) آن را تابع اصفهان دانسته اند. یاقوت در معجم البلدان این شهر را از اعمال پارس و کوره ٔ اصطخر دانسته است .مؤلف نزهةالقلوب فاصله ٔ آن را تا اصفهان بیست و شش فرسنگ (نزهةالقلوب ص 56) و مؤلف روضات الجنات ده فرسنگ (ص 641) و ناصرخسرو سی فرسنگ نوشته‌اند. (سفرنامه ص 124) ولی در جغرافیای کیهان این مسافت بیست و پنج فرسنگ تعیین شده است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 440).مؤلف حدودالعالم آن را سرد سیر و با سیب بسیار و بر حد میان پارس و بیابان ذکر کرده است. (حدود العالم ص 80). مستوفی آن را از اقلیم سوم شمرده و نوشته است که دور قلعه‌اش چهار هزار قدم است. حقوق دیوانیش دو تومان و دویست دینار است. (نزهةالقلوب ج 3 ص 74). صاحب تذکرةالملوک گوید: در عهد صفویه حکام شرع یزد و ابرقوه و نائین و اردستان و... را صدر خاصه، تعیین [می‌کند] و امور متعلق به صدر خاصه را در ولایات مفصله‌ي مذکوره نایب الصدارة و سایر مباشرین صدرخاصه متوجه میشده اند. (تذکرةالملوک ص 2).و ناصرخسرو بدینگونه از نائین یاد میکند: بیست روز در اصفهان بماندم و بیست و هشتم صفر بیرون آمدیم بدیهی رسیدیم که آن را هیثاباد گویند و از آنجا براه صحرا و کوه مسکیان بقصبه ٔ نایین آمدیم و از سپاهان تا آنجا سی فرسنگ بود، و از نایین چهل و سه فرسنگ برفتیم بدیه گرمه از ناحیه ٔ بیابان که این ناحیه ده دوازده پاره دیه باشد رسیدیم . (سفرنامه ص 124). در بستان السیاحه آمده است : قصبه ای است دلنشین از قصبات اصفهان ... در زمین هموار واقع و جوانب آن واسع است و قرب دو هزار باب خانه در اوست ... آبش خوب و هوایش مرغوب . آن قصبه در راه یزد و کاشان اتفاق افتاده ... از اصفهان چهار مرحله دور است ... مردمش شیعه ٔ امامیه اند ... و جمعی از اهل وجد و حال از آنجا ظهور نموده اند منجمله حاجی عبدالوهاب مرشد حاجی محمد حسن تبریزی الاصل و میرزا ابوالقاسم شیرازی فی زماننا از آنجا بود... و دیگر میرزا عبدالرحیم ...نظر علیشاه ... (بستان السیاحه صص 600-601).و این شرح نیز در «تاریخ صنایع ...

  • زبان نایینی

    زبان و دستور زبان ناييني  شهر نايين و بسياري از روستاهاي آن گويش ويژه اي دارند كه به زبان ناييني يا گويش ناييني  مشهور است. حدود 50 هزار نفر به اين گويش، سخن مي گويند و قلمرو انتشار آن از شمال غربي تا نزديكيهاي اردستان و از جنوب تا حوالي عقدا در استان يزد و از سمت شمال تا انارك و از سوي جنوب غربي تا كوهپايۀ  اصفهان  مي رسد. گويش ناييني كه از گويشهاي مركزي ايران است در درون خود لهجه هاي گوناگوني دارد. لهجه شيوه اي خاص از گويش است و تفاوت آن با گويش آن است كه گويش، نياز به ترجمه دارد ولي لهجه نياز به ترجمه ندارد. براي آشنايي بيشتر با ريشۀ گويش ناييني به تاريخ تحول زبانهاي ايراني اشاره مي‌كنيم: زبانهاي ايراني به لحاظ ساخت زبان و ميزان تحول و دگرگوني آن به سه دوره تقسيم مي شوند: 1- دوره زبانهاي ايراني باستان يا فارسي باستان كه «فرس قديم » يا «فرس هخامنشي» خوانده مي شوند. اين گويشها از زماني آغاز مي شوند كه آثار و نوشته هايي به زبانهاي ايراني برجاي مانده و تا پايان امپراتوري هخامنشي ادامه مي يابند. 2- دوره زبانهاي ايراني ميانه كه از انقراض هخامنشيان يعني از زمان اشكانيان آغازمي شود و تا زمان برچيده شدن سلسله شاهنشاهي ساساني و طلوع خورشيد اسلام ادامه دارد. 3- دوره زبانهاي ايراني كنوني كه از آغاز دوران اسلامي تا كنون در سرزمين ايران متداول بوده و در گفتار و نوشتار اقوام گوناگون ايراني، رواج داشته اند. در حال حاضر زبانهاي باستاني و ميانه ايران، مرده يا خاموش به شمار مي آيند و گويشهاي كنوني ايران كه دنبالۀ زبانهاي باستاني و ميانه اند بسيار پراكنده اند و ديگر با مرزهاي سياسي و جغرافيايي ايران كنوني مطابقت ندارند؛ بلكه دامنۀ انتشار آنها  از كنار رود دجله تا تركستان غربي و از قفقاز تا درياي عمان گسترش يافته است .    زبانهاي كنوني ايران به دو گروه اصلي تقسيم مي شوند: يكي زبانهاي ايراني غربي كه دنبالۀ زبانهاي ايراني ميانه غربي هستند. زبانهاي ايراني ميانه به دو گروه شرقي و غربي تقسيم مي شوند. از گروه غربي، پهلوي را مي توان نام بردكه دنبالۀ فارسي باستان است و خود به دو گروه شمالي و جنوبي تقسيم مي شوند. گويش شمالي را «پهلوانيك يا پهلوي اشكاني » و گويش جنوبي را «پارسيك يا فارسي ميانه» مي نامند. نوع ديگر، زبانهاي ايرني شرقي است كه دنبالۀ زبانهاي ايراني ميانۀ شرقي هستند. شماري از گويشها و زبانهاي غربي كنوني عبارتند از: زبان فارسي كنوني، گويش كردي، گويش بلوچي، گويشهاي گيلكي و مازندراني و گويشهاي مركزي ايران مانند گويش ناييني، گويش ميمه اي، گويش زفره اي و گويش سمناني. بنابراين گويش ناييني در ميان زبانها و گويشهاي ...

  • اقلیم و تاثیر آن در معماری کویری

    معماری ایرانی که ابتدا در محدوده  فلات ایران و سپس در حوزه نفوذ فرهنگ ایرانی شکل گرفت، همچون همه معماری هایی که ریشه در فرهنگ بومی دارند، به اقلیم توجه داشته و تا پایان دوره ی قاجار آثار با ارزشی از خود به جا گذاشته است. بررسی نمونه های به جا مانده نشان می دهد: -          رنگهای به کار رفته در تزیینات ساختمانها متأثر از ویژگی های اقلیم گرم و خشک بوده اند. -          مصالح ساختمانها، علاوه بر توانایی های سازه ای و توجه به مسائل اقتصادی و تأمین مصالح از نقاط نزدیک، بهترین شکل بهره برداری از انرژی محیط خشک را نشان می دهند. -          سازه های طاقی در این بناها نشان دهنده رابطه اقلیم و معماری هستند. -          حتی در نقوش تزیینی رد پای خورشید را به عنوان مهمترین عامل اقلیمی در نقوشی با نام شمسه و چرخ خورشید می توان دید. در این جا به بررسی فضاهایی می پردازيم که به طور مشخص به دلیل ویژگی های اقلیمی شکل گرفته اند و اقلیم در آنها موضوع اصلی بوده است. نام اغلب این فضاها از همین ویژگی اقلیمی آنها گرفته شده است، مانند اتاق کرسی، زمستان نشین، سردابه و... حیاط های مرکزی در این بررسی نیامده اند، گرچه این حیاط ها خود پاسخی اقلیمی به فضای باز خانه اند و ایجاد فضایی با درخت و حوض آب و در امان از بادهای گرم و تابش شدید آفتاب، بهترین دلیل شکل گیری حیاط  در مرکز خانه بوده و در همه اقلیم های مشابه هم دیده می شود. حیاط نارنجستان در کتاب فرهنگ مهرازی ایران، نارنجستان چنین تعریف شده است: میان سرایی که می توان آنرا سر پوشیده کرد و در باغچه آن درختان نارنج و غیره پرورش داد. حیاط نارنجستان حیاطی کوچک در مجموعه اندرونی بوده که علاوه بر تأمین نور فضاهای اطراف، امکان نگهداری گیاهانی را که نسبت به یخبندان شبهای زمستان مناطق کویری حساس هستند فراهم می کرده است. ابعاد کوچک آن و مجاورت با طاق ها و توده های ساختمانی که در طول روز با انرژی خورشید گرم می شدند موجب می شده که با تخلیه این انرژی در طول شب، دمای فضای محدود حیاط بالای صفر حفظ شود، و حتی در برخی موارد این حیاط ها سقفی با یک سوراخ بزرگ در مرکز دارند که در زمستانهای خیلی سرد امکان پوشاندن آن با پارچه و جود داشته است. این حیاط ها به ندرت در محور های اصلی بنا و بیشتر در گوشه ها و فضاهایی که مشکل نور گیری داشتند ساخته می شدند. الگوی معمولی آنها مربع ۹ قسمتی است که در هر وجه آن یک فضای سه دری قرار می گرفته یا هشت ضلعی بوده اند. در برخی موارد با گوشه سازی، نوعی گنبد ناقص روی آنها ساخته می شده ، تزیینات این فضا که تحت تأثیر تزیینات اتاق ها و فضاهای جانبی هم بوده، به شکل گلویی آجرکاری ...

  • "فضاهای اقلیمی در معماری ایرانی"مطالعه موردی"نارنجستان قوام"

    "فضاهای اقلیمی در معماری ایرانی"مطالعه موردی"نارنجستان قوام"

    بررسی نمونه‌های به جا مانده نشان می‌دهد رنگهای به کار رفته در تزیینات ساختمان‌ها متأثر از ویژگی‌های اقلیمی آن منطقه بوده است. مصالح ساختمان‌ها، علاوه بر توانایی‌های سازه‌ای و توجه به مسائل اقتصادی و بوم آورد بودن، بهترین شکل بهره برداری از انرژی محیط را نشان می‌دهند. سازه‌های طاقی در این بنا‌ها نشان دهندهٔ رابطهٔ اقلیم و معماری هستند. حتی در نقوش تزیینی رد پای خورشید را به عنوان مهم‌ترین عامل اقلیمی در نقوشی با نام شمسه و چرخ خورشید می‌توان دید.نام اغلب این فضا‌ها از همین ویژگی اقلیمی آن‌ها گرفته شده است، مانند اتاق کرسی، زمستان نشین، سردابه و…حیاط‌های مرگزی در این بررسی نیامده‌اند، گرچه این حیاط‌ها خود پاسخی اقلیمی به فضای باز خانه‌اند و ایجاد فضایی با درخت و حوض آب و در امان از بادهای گرم و تابش شدید آفتاب، بهترین دلیل شکل گیری حیاط در مرکز خانه بوده و در همه اقلیم‌های مشابه هم دیده می‌شود.فضاهای اقلیمی در معماری ایرانیحیاط نارنجستاندر کتاب فرهنگ مهرازی ایران، نارنجستان چنین تعریف شده است: میان سرایی که می‌توان آن را سر پوشیده کرد و در باغچه آن درختان نارنج و… پرورش داد.حیاط نارنجستان حیاطی کوچک در مجموعه اندرونی بوده که علاوه بر تأمین نور فضاهای اطراف، امکان نگهداری گیاهانی را که نسبت به یخبندان شبهای زمستان مناطق کویری حساس هستند فراهم می‌کرده است. ابعاد کوچک آن و مجاورت با طاق‌ها و توده‌های ساختمانی که در طول روز با انرژی خورشید گرم می‌شدند موجب می‌شده که با تخلیه این انرژی در طول شب، دمای فضای محدود حیاط بالای صفر حفظ شود، و حتی در برخی موارد این حیاط‌ها سقفی با یک سوراخ بزرگ در مرکز دارند که در زمستانهای خیلی سرد امکان پوشاندن آن با پارچه وجود داشته است.این حیاط‌ها به ندرت در محور‌های اصلی بنا و بیشتر در گوشه‌ها و فضاهایی که مشکل نور گیری داشتند ساخته می‌شدند. الگوی معمولی آن‌ها مربع ۹ قسمتی است که در هر وجه آن یک فضای سه دری قرار می‌گرفته یا هشت ضلعی بوده‌اند. در برخی موارد با گوشه سازی، نوعی گنبد ناقص روی آن‌ها ساخته می‌شده، تزیینات این فضا که تحت تأثیر تزیینات اتاق‌ها و فضاهای جانبی هم بوده، به شکل گلویی آجرکاری یا آجر لعاب دار بوده است.فضاهای اقلیمی در معماری ایرانیگودال باغچهگودال باغچه یا باغچال در وسط حیاط مرکزی ساخته می‌شده و یک طبقه در داخل زمین فرو می‌رفته است. نمونه‌های این فضا در اقلیم‌های گرم و خشک از جمله در کاشان، نایین و یزد دیده می‌شود. گودال باغچه علاوه بر تأمین خاک مورد نیاز خشت‌های استفاده شده در بنا، امکان دسترسی ...

  • اقلیم در معماری ایرانی و خانه هاي سنتی

    حیاط نارنجستان در کتاب فرهنگ مهرازی ایران، نارنجستان چنین تعریف شده است: میان سرایی که می توان آنرا سر پوشیده کرد و در باغچه آن در ختان نارنج و غیره پرورش داد. حیاط نارنجستان حیاطی کوچک در مجموعه اندرونی بوده که علاوه بر تأمین نور فضاهای اطراف، امکان نگهداری گیاهانی را که نسبت به یخبندان شبهای زمستان مناطق کویری حساس هستند فراهم می کرده است. ابعاد کوچک آن و مجاورت با طاق ها و توده های ساختمانی که در طول روز با انرژی خورشید گرم می شدند موجب می شده که با تخلیه این انرژی در طول شب، دمای فضای محدود حیاط بالای صفر حفظ شود، و حتی در برخی موارد این حیاط ها سقفی با یک سوراخ بزرگ در مرکز دارند که در زمستانهای خیلی سرد امکان پوشاندن آن با پارچه و جود داشته است. این حیاط ها به ندرت در محور های اصلی بنا و بیشتر در گوشه ها و فضاهایی که مشکل نور گیری داشتند ساخته می شدند. الگوی معمولی آنها مربع ۹ قسمتی است که در هر وجه آن یک فضای سه دری قرار می گرفته یا هشت ضلعی بوده اند. در برخی موارد با گوشه سازی، نوعی گنبد ناقص روی آنها ساخته می شده ، تزیینات این فضا که تحت تأثیر تزیینات اتاق ها و فضاهای جانبی هم بوده، به شکل گلویی آجرکاری یا آجر لعاب دار بوده است. گودال باغچه گودال باغچه یا باغچال در وسط حیاط مرکزی ساخته می شده و یک طبقه در داخل زمین فرو می رفته است. نمونه های این فضا در اقلیم های بسیار خشک کویری از جمله در کاشان، نایین و یزد دیده می شود. گودال باغچه علاوه بر تأمین خاک مورد نیاز خشت های استفاده شده در بنا، امکان دسترسی به آب قنات را هم فراهم می کرده. این مساله، در شهر هایی مثل نایین که یک شبکه  پیچیده ی قنات داخل شهر داشته اند بسیار مهم بوده است. بنابر این معمولاً در گودال باغچه آب روانی می بینیم که حوض میانی را پر می کرده و سر ریز آن به خانه های دیگر می رفته است. در حاشیه  این حیاط اغلب رواق و گاه چند اتاق به شکلی نیمه باز ساخته می شده و کاشت درخت انار، پسته و انجیر در این گودال باغچه ها مرسوم بوده است. با توجه به کوچکتر و پایین تر بودن این حیاط ها و استفاده از رطوبت و خنکی زمین، علاوه بر رطوبت گیاهان و خنکی آب، در واقع فضایی به مراتب اقلیمی تر از حیاط شکل می گرفته است.گودال باغچه خانه پیر نیا در نایین و مسجد مدرسه آقا بزرگ در کاشان نمونه های خوبی از این فضاها هستند. معماری خانه طباطبایی ها به شیوه گودال باغچه متقارن و درون گرا است، در کویر خانه ها را گود می ساختند تا بنا عایق حرارت و صدا بوده ودسترسی به آب قنات هم راحت تر و در مقابل زلزله مقاوت تر باشد.  بام بام در معماری ایران به جرأت بخشی از فضای زندگی است و علاوه ...