فحش های رکیک فارسی

  • فحش و فحاشی در زبان و ادبیات فارسی

    شماره‌ی نوشته: ۵٩ / ۴ محمود امیدسالار فحش و فحاشی در زبان و  ادبیات فارسی  همه‌ی جوامع بشری هم فحش دارند و هم نفرین. البته نوع فحش یا نفرین شایع در جوامع مختلف با یکدیگر متفاوت است. اما وجودشان حتمی‌ست. در این مختصر بنده فقط به بررسی فحش می‌پردازم. با این که بعضی از فحش‌های فارسی مانند مرده‌شور برده، خاک بر سرت و مانند آن‌ها درواقع نفرینند، ولی چون بنده نمی‌خواهم که در این مقاله وارد جزییات شوم، جنبه‌ی نفرین‌بودن آن‌ها را در نظر نمی‌گیرم. بشر به حکم این که از حیوانات است، بسیاری از غرایز حیوانی را هم داراست. اما آن‌چه که به‌ذات منحصر به بشر است و در دیگر حیوانات به‌ نوعی که در بشر وجود دارد، موجود نیست، زبان است. هرگاه احساسات و غرایز تندی مانند خشم، ترس، نفرت و امثالهم با زبان بیان شود، فحش و نفرین ایجاد می‌شود. به همین دلیل است که عرض کردم همه‌ی جوامع بشری فحش و نفرین دارند و لابد فحش و نفرین را از آغاز استفاده‌شان از زبان داشته‌اند و این موضوع را عالمانی که درباره‌ی تاریخچه‌ی فحش تحقیق کرده‌اند، متذکر گشته‌اند. (مثلن نگاه کنید به: Hughes, ١٩٩١; Montague,  ١٩٦۷, ١-٩٠). این که عجین‌شدن احساسات تند منفی با زبان تولید فحش می‌کند، از رفتار میمون‌هایی که به آن‌ها زبان کر و لال‌ها تعلیم داده شده، مشهود است. مثلن شامپانزه‌ای که به او زبان کر و لال‌های امریکا را تعلیم داده بودند و علامات لغات «کثیف» یا «کثافت» را هم در این زبان بلد بود و نیز تفاوت بین لغات «گربه» و «شامپانزه» را هم می‌دانست، وقتی از دست شامپانزه‌ی دیگری خشمگین شد، او را «گربه‌ی کثیف»  (dirty cat)خواند (نگاه کنید به: Lieberman,  ١٩۷۵: ٢۴; sagan, ١٩۷۷, ١١١.). هم‌چنین گوریل معروف Koko که او هم در همین زبان تعلیم دیده بود، در هنگام خشمگین‌شدن هم لغات و اصطلاحات ساده و توهین‌آمیزی همچون احمق (stupid)، لعنتی (damned) را به کار می‌برد و هم ترکیبات توهین‌آمیز دشوارتری مانند گند و گُه (rotten stink) و خلای کثافت (dirty toilet). از این گذشته Koko قادر بود که برخی لغات ساده و معمولی را به کنایه با معانی توهین‌آمیز به کار برد. مثلن کسانی را که سر و روی ژولیده دارند، مرغ (bird) و یا خل (nut) می‎خواند و حتا یک بار که از دست مربی‌اش عصبانی بوده، توهین موزون زیر را در باب او به کار برده است: Flower stink fruit pink, Fruit pink sink (نگاه کنید به Hill,  ١٩۷٨: ٢٠۷) نظر به این که فحش کلامی‌ست که هم بسیار به فرهنگ بستگی دارد و هم بار عاطفی آن بسیار است، فحش‌های اقوام مختلف اکثرن فقط برای خودشان مفهوم است. مثلن در آلمانی کسی را Schweinehund حواندن (که به معنای «خوک سگ» است) فحش است. در میان چینی‌ها کسی را «لاک‌پشت» ...



  • قدرت فحش های فارسی

    تا حالا دقت کردیم فحشای ما چقدر قدرت داره ؟ واقعا فحشای ما فحش هستا البته خداییش بیشتر هم فحشای پسرونه هست دخترا من زیاد ندیدم اون مدلی فحش بدن ولی خیلی عمیق هست و تا درون طرف رو میسوزونه و بخاطرش هم ممکنه کتک کاری و خین و خینریزی راه بیفته چن روز پیش بادوستام که همه از ملیتای مختلف بودن رفتیم بیرون و بهم پیشنهاد شد که چن تا فحش ایرانی بهشون یاد بدم ضمنا یکی از دوستام یه خانوم اسپانیایی باهاش بود که از بارسلونا اومده بودن و شوهر این خانوم اسپانیش ایرانی بود خلاصه یکی از دوستام گفت مثلا لعنتی به فارسی بهمون بگو چی میشه منم خندیدم گفتم بابا لعنتی که در نظر ما فحش نیست ما یه فحشایی داریم البته بیشترش پسرونه هست . همه با تعجب :وا  مگه فحش هم پسرونه دخترونه داره؟ من با خنده: نه ولی خوب من زیاد از دخترا نشنیدم شاید وقتی با هم هستن بگن اونم نه خیلی بیشتر پسرا و مردا استفاده میکنن یکی از علتایی هم که دخترا نمیتونن موقع مسابقات تیم ملی فوتبال به باشگاه برن تو ایران و هموطناشونو تشویق کنن همینه که پسرا وقتی هیجان زده میشن فحش میدن. همشون باهم : وقتی هیجان زده میشن؟ من: نه ای بابا چجور بگم خوب ازدست تیم حریف عصبانی میشن دیگ ه از این فحشا میدن ما بهش میگیم فحش خواهری و مادری . خانوم اسپانیشه : اره منم شنیدم میگن فحش خواهری مادری ولی هیچوقت نشنیدم چه مدلیه . منم با قول گرفتن از اون خانوم اسپانیشه که شوهرش بویی نبره که اصلا منو دیده گ فتم خوب بزارین براتون بگ م با معنی. چون خانومه اصلا اسپانیا زندگی میکنه برای دیدن مامان و بابا ش اومده بوده دانمارک شوهر ایرانیش هم الان همون اسپانیا هست خیالم راحت بود که اوکی هست. خلاصه اون خانومه موبایلشو دراورد که یادداشت کنه بقیه هم سراپا گ وش گفتم مثلا یکی از فحشا فلان تو فلان مادرت یا خواهرت. یا مادر و خواهرت فلان کاره هست .البته ناگ فته نماند که این کلمه ج...ده به تنهایی تو همه ی فرهنگها فحش هست .ولی براشون عجیب بود که به مادر و خواهر هم میگ فتن. منم البته بفارسی میگفتم . اونا هم با تعجب : وا خوب چیکار به مادر و خواهر هم دارن ؟ مگه میشناسن خواهر و مادر همدیگرو ؟ مثلا فحش فلان تو فلان میخندیدن میگفتن خوب این که یه لطفه در حقه مادر یکی که پیره فحش نیس. تو همین جریان یه عده یادآوری کردن اون برنامه ای که چن سال پیش نشون داد جریان از این قرار بودکه : رییس سازمان پناهندگی داشت با چن تا ایرانی که اومده بودن جواب بگیرن داشت بحث میکرد و مترجم هم براشون ترجمه میکرد آقای مسئول آب پاکی رو ریخت رو دستشون و گفت ایران تو شرایطی نیست که ما به شما جواب مثبت بدیم و.... آقا اونا هم عصبانی شدن شروع ...

  • کتاب‌های ممنوعه ادبیات فارسی

    بعد هم ادامه داد: ادبیات فحش موضوع جالبی است که جا دارد تحقیقاتی روی آن انجام شود. بعد هم به نظرات صادق هدایت درباره فحش رجوع و جملاتی را از او نقل کرد. صادق هدایت گفته است: «فحش، یکی از اصول ایجاد تعادل در آدمیزاد است. اگر فحش نباشد آدم دق می کند! از تعداد و نوع فحش در هر زبانی می شود از اوضاع مردمی که در یک ناحیه زندگی می کنند، سر درآورد و رابطه بین آنها را کشف کرد. زبان فارسی اگر هیچ نداشته باشد فحش آبدار زیاد دارد. ما که بر سر این ثروت عظیم نشسته ایم چرا ولخرجی نکنیم؟!» در برخی کتب جامعه شناسی از جمله تاریخ اجتماعی ایران هم​ فحش پاسخ به یک نیاز روانی دانسته شده که در جوامع استبداد زده به شکل بسیار پررنگ تری بروز و ظهور پیدا می کند. طبعا جامعه ایران هم در گذشته و در فضای اغلب رعب آور سیاسی کشور به فحش پناه برده بوده و از آن در شکلی استفاده می کرده که می توان آن را نوعی نفرین غیرمحترمانه یا بی ادبانه دانست. شاید هم بتوان آن را یک جور نفرین پوپولیستی یا آمیخته به لمپنیزم هم نامید. وقتی ما ادبیات را بازتاب یک جامعه می دانیم، می توان این بعد از جامعه را هم در آنها بررسی کرد و دید مردم در دعواها و جنگ ها و هر شرایط دیگر چه برخوردی با یکدیگر داشته اند. خلاصه آن که در ادبیات همه کشورهای دنیا آثاری وجود دارد که آمیخته به فحش و کلمات زشت باشد یا هزل و هجوهایی باشد که فحش ها در آن نقش اساسی را ایفا کنند. از طرف دیگر در همه کشورها گونه ای دیگر به نام ادبیات تعلیمی بر این تعداد آثار می چربد و نقشی به مراتب پررنگ تر از حضور فحش در آثار ادبی دارد. در کشور ما هم این موضوع صدق می کند، اما نکته جالب این که بسیاری از شاعران و نویسندگانی که در ادبیات تعلیمی آثار ارزشمندی دارند، در عرصه هزل نگاری ها و هجوکردن دشمنان و رقبایشان هم ید طولایی دارند و توان شاعری شان را در این عرصه نیز به کار گرفته اند. البته با مقوله طنز آشنا هستیم و می دانیم​ نباید آن را با هزل و هجو اشتباه بگیریم. هزل و هجو تفاوت هایی با هم دارند، ادبا می گویند هجو بیان عیب و زشتی کسی به منظور تخریب شخصیت اوست که مخاطب شاعر یا نویسنده قرار گرفته است. زبان هجو اغلب تند و قبیح و نمونه های برجسته آن را در اشعار سوزنی سمرقندی (قرن ششم)، انوری، یغمای جندقی (قرن سیزدهم) و قاآنی شیرازی می توان دید. هزل هم لطیفه های رکیکی است که صرفا جنبه التذاذی و سرگرم کنندگی دارد. البته گاهی تفکیک طنز و هزل از هم بسیار دشوار است؛ اما در هر حال، به تقریب می توان گفت: زبان طنز اغلب متین و عفیف است؛ مثل طنز های فردوسی، عطار، حافظ و دهخدا. ایرج میرزا و عبید زاکانی اما استثنای ...

  • زبان فارسی هم اشعار زیبایی دارد، و هم فحش های آبدار!

    از زمان شاعران  کهن تا کنون، هر چه که به جلوتر می تازیم، گویی غنای زبان فارسی کاهش می یابد. شیوایی و پویایی این زبان در اشعار شاعران بزرگ قرون دور کاملا طنین انداز است. بی شک اگر بخواهیم میان آن اشعار و زبان مردم آن دوران نسبت ببندیم، زبان عامه مردم تفاوت غریبی با اشعار نداشته چرا که آن اشعار زمانی باارزش تلقی می شده که بتواند در فکر و ذهن مردم معاصر اثرگذار واقع شود. مخصوصا در رابطه با برخی اشعاری که مسائل سیاسی و اجتماعی آن دوران را بازگو می کند و بازتاب دهنده حقایقی در جامعه می باشد. به عقیده برخی اساتید ادبیات، همچون دکتر حاجی پور، زبان ملت غنی بوده که چنین اشعاری به برون تراوش نموده است.    با نگاهی به آثار و میزان ظرافت زبان در عمده آن ها، مشاهده می گردد هر چه به دوران مدرن تر پا می نهیم، غنای اشعار و دست نوشته ها بر اثر اصطکاک با فرهنگ ها و اقوام مختلف به زوال می رود. اگر بخواهیم این مقوله را در زبان مردم مدلسازی نماییم، به همان نسبت ضعف در کلام روزمره مردم به گوش می رسد. از سیر تاریخ زبان و ادبیات فارسی، به دوران مشروطه می رسیم که آن اشعار پیچیده به فرم آثاری در می آید که رنگ و بوی اشعار گذشته را ندارد چرا که برخی اصول و قوانین زیر پا گذاشته می شود (شعر سپید)، و یا اکثر منطق و اصول صرف نظر می گردد (شعر نیمایی).     اگر سخنان اساتید ادبیات بدرستی بیان کننده حقیقت باشد؛ یعنی بر فرض در دوران حافظ و سعدی که اشعار زیبا و ظریف سروده می شد، زبان عامه ملت نیز به همان میزان غنی بوده باشد. بنابراین قیاس آثار امروزی نسبت به میزان تکلف آن ها در آن دوران، نیز درخور ساده تر شدن زبان مردم در قرون معاصرمان بوده است. تا جایی در طول تاریخ این زبان ساده و ساده تر می گردد که زبان عامیانه وارد فرهنگ ملت می گردد. کلمات ساده تر و عمده جملات کم محتوی تر می گردد. البته ناگفته نماند که هنوز نیز اساتیدی را می توان یافت که با همان غنای کهن به شعرسرایی می پردازند. این سیر تاریخی تا جایی ادامه می یابد که با ناادبیاتی مواجه می شویم، یعنی همان ادبیات فحاشی. در ابتدا توهین ها ساده تر بوده اند، اما بی توجهی به همان دشنام های ساده، پرخاشگری ها و فحاشی های رکیک را به ادبیات مردم وارد نمود. مصداق کودکی که خوب تربیت نشود و همان فرهنگ ناصحیح خود را به دوران پس از بلوغ ببرد. تا جایی رسیدیم که فحاشی ها نقل و نبات، و دشنام های رکیک در موارد خاص رد و بدل می گردید. این رویه تا جایی ادامه دار بوده که اکنون بعقیده برخی اشخاص فحش های ساده، جزء توهین حساب نمی شود و مستقیما سراغ دسته رکیک تر می روند. این میزان سرکشی کلام، دقیقا با میزان عقده و غیظ آن ناشخص ...

  • کتاب‌های ممنوعه ی ادبیات فارسی

    استادمان در دانشگاه انواع ادبی درس می‌داد، همه مباحث را که به پایان رساند، خندید و گفت: البته غافل نشوید از این که ادبیات فارسی یک موضوع جالب دیگر هم دارد که چندان به آن پرداخته نشده است.بعد هم ادامه داد: ادبیات فحش موضوع جالبی است که جا دارد تحقیقاتی روی آن انجام شود. بعد هم به نظرات صادق هدایت درباره فحش رجوع و جملاتی را از او نقل کرد.صادق هدایت گفته است: «فحش، یکی از اصول ایجاد تعادل در آدمیزاد است. اگر فحش نباشد آدم دق می کند! از تعداد و نوع فحش در هر زبانی می شود از اوضاع مردمی که در یک ناحیه زندگی می کنند، سر درآورد و رابطه بین آنها را کشف کرد. زبان فارسی اگر هیچ نداشته باشد فحش آبدار زیاد دارد. ما که بر سر این ثروت عظیم نشسته ایم چرا ولخرجی نکنیم؟!»در برخی کتب جامعه شناسی از جمله تاریخ اجتماعی ایران هم​ فحش پاسخ به یک نیاز روانی دانسته شده که در جوامع استبداد زده به شکل بسیار پررنگ تری بروز و ظهور پیدا می کند. طبعا جامعه ایران هم در گذشته و در فضای اغلب رعب آور سیاسی کشور به فحش پناه برده بوده و از آن در شکلی استفاده می کرده که می توان آن را نوعی نفرین غیرمحترمانه یا بی ادبانه دانست. شاید هم بتوان آن را یک جور نفرین پوپولیستی یا آمیخته به لمپنیزم هم نامید.وقتی ما ادبیات را بازتاب یک جامعه می دانیم، می توان این بعد از جامعه را هم در آنها بررسی کرد و دید مردم در دعواها و جنگ ها و هر شرایط دیگر چه برخوردی با یکدیگر داشته اند. خلاصه آن که در ادبیات همه کشورهای دنیا آثاری وجود دارد که آمیخته به فحش و کلمات زشت باشد یا هزل و هجوهایی باشد که فحش ها در آن نقش اساسی را ایفا کنند.از طرف دیگر در همه کشورها گونه ای دیگر به نام ادبیات تعلیمی بر این تعداد آثار می چربد و نقشی به مراتب پررنگ تر از حضور فحش در آثار ادبی دارد. در کشور ما هم این موضوع صدق می کند، اما نکته جالب این که بسیاری از شاعران و نویسندگانی که در ادبیات تعلیمی آثار ارزشمندی دارند، در عرصه هزل نگاری ها و هجوکردن دشمنان و رقبایشان هم ید طولایی دارند و توان شاعری شان را در این عرصه نیز به کار گرفته اند.البته با مقوله طنز آشنا هستیم و می دانیم​ نباید آن را با هزل و هجو اشتباه بگیریم. هزل و هجو تفاوت هایی با هم دارند، ادبا می گویند هجو بیان عیب و زشتی کسی به منظور تخریب شخصیت اوست که مخاطب شاعر یا نویسنده قرار گرفته است. زبان هجو اغلب تند و قبیح و نمونه های برجسته آن را در اشعار سوزنی سمرقندی (قرن ششم)، انوری، یغمای جندقی (قرن سیزدهم) و قاآنی شیرازی می توان دید.هزل هم لطیفه های رکیکی است که صرفا جنبه التذاذی و سرگرم کنندگی دارد. البته گاهی تفکیک طنز و هزل از ...

  • فحش ناموسی

    چند روز قبل به اتفاق آقای شوهر داشتم میرفتم بیمارستان رازی.( فوق تخصصی پوست) بعد چون ماشین به دلیل تصادف ایام عید در تعمیرگاه مجاز به سر می برد ما مجبور شدیم از سر خیابانمان یک تاکسی بگیریم و بریم .بعد حوالی میدون قزوین اونجایی که مردم میدون رو از هر طرف که دلشون بخواد دور میزنند بین راننده ماشین ما و یه آقای موتور سوار یه کل کل کوچولو پیش اومد.یه دفعه موتور سوار اومد کنار پنجره راننده و گفت: هاااا؟ راننده هم گفت : هیچی می خواستم ببینم چی میگی هی بوق می زنی؟ و کمی از موتور جلو افتاد. یک دفعه موتور سوار از پشت سر با صدای بلند داد زد می خواستم  بگم .....(به علت اینکه خانواده نشسته از گفتن فحش بی ناموسی معذورم) بعد من از شدت خجالت که این حرف رو شنیدم به حالت نیمه مذاب در اومدم و تا نیمه های صندلی فرو رفتم. یه دفعه موتوری وایستاد و تهدید و اینا به راننده ماشین که بیا پایین ببینم چی میگی. راننده ماشین هم از اون چاقو خورده های پایین شهری بود که هیچ رقم این حرف رو نمی تونست هضم کنه نیمچه ترمزی زد که می خواست وایسته  که با وساطتت من و شوهر که آقا تو رو خدا بی خیال و ولش کن بذار برو ...راهشو ادامه داد و وانستاد و گفت آقا اگه خانم شما توی ماشین نبود پیاده می شدم و دو شقه اش می کردم. تیزی هم داشتم. خلاصه به خیر گذشت و ما به مقصد رسیدیم. بعد یک و یا دو روز بعدش یه آقایی کنار خیابون داشت با تلفن صحبت می کرد و سر طرفش داشت داد می زد  .ینی چنان فحش های رکیک و وحشتناکی می داد که انگار نه انگار اینجا یه گذر عمومی است و نباید اینقدر با صدای بلند حرف بزنه تا چه برسه به اینکه در این حد حرفهای زشت بزنه. این روزها زیاد شنیدم که راننده های تاکسی و موتور سوار ها و آدمها ی پیاده و ... خیلی ها زیاد با هم درگیر میشند واینجوری حرف بد به هم می زنند و چه بسا قتل های خیابونی که سر همین درگیری های لفظی پیش میاد. بلاخره من نفهمیدم که چی شده که  مردم اینقدر بد دهن و بی تربیت و بی شخصیت شدند که اصلا حواسشون به هیچی نیست. یادمه یه جایی خوندم فحش ، ادبیات مردمی است که از شرایطشون ناراحت هستند.  

  • درگیری و فحش رکیک در مجلس ملی ترکیه

    تنش بین اسلامگرایان و لاییک ها: درگیری و فحش رکیک در مجلس ملی ترکیه آنکارا، ترکیه – فحاشی نمایندگان موجب قطع پخش زنده نشست مجلس شد.       به گزارش کردپرس به نقل از خبرگزاری دوغان، دیروز در مجلس ملی ترکیه ماجراهایی روی داد که توجه همه رسانه های این کشور را به سوی خود جلب کرد و انتشار متن درگیری لفظی دو تن از نمایندگان درگیر، واکنش های فراوانی در شبکه های اجتماعی به دنبال آورد.دیروز حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان از کامر گنچ نماینده کُرد درسیم و عضو حزب جمهوری خلق خواست تا به خاطر اهانت به فاطمه شاهین وزیر خانواده و تامین اجتماعی، از مجلس و ملت عذرخواهی کند. اما زمانی که این نماینده کُرد طرفدار آتاترک پشت تریبون رفت، برخلاف انتظار، اظهارات قبلی خود را تکرار کرده و گفت:«من در جلسه قبل اعلام کردم که اگر از سایه سر شخص آتاترک نبود، فاطمه شاهین هم اکنون زن دهم یکی از مشایخ و دراویش طریقت های ترکیه بود. حالا هم تکرار می کنم اگر آتاترک ظهور نمی کرد هم اکنون هر کدام از شما با یک مَن ریش در خیابان بودید و همه زنان شما هم با چادر و نقاب به دنبال شما راه می افتادند. قدر جمهوری را بدانید و جان خود را فدای آتاترک کنید.»این سخنان گنچ واکنش تند نمایندگان حزب عدالت و توسعه را به دنبال آورده و چند تن از آنان به سوی تریبون رفته و با وی درگیر شدند. کامر گنچ با پرتاب لیوان و دیگر اشیای تریبون مجلس مقابله به مثل نموده و نمایندگان دیگر حزب جمهوری خلق نیز با نماینذگان حزب عدالت و توسعه درگیر شدند. زید اصلان نماینده توکات و از سیاستمداران حزب اردوغان فحش های خانوادگی رکیکی بر زبان آورد که در شبکه های مجازی ترکیه واکنش های منفی گسترده ای به دنبال آورد.به دنبال درگیری فیزیکی نمانیدگان مجلس، پخش زنده تلویزیونی نشست مجلس قطع شد.مطابق قوانین مجلس ملی ترکیه تمام مکالمات نمایندگان مجلس به صورت صوتی، تصویری و نوشتاری توسط یک اکیپ فنی ضبط و آرشیو می شود و هر نمانیده ای حق دارد که متون مورد نظر خود را (به استثنای نشست های غیرعلنی) از آرشیو مجلس دریافت کند. دیروز هیاتی از نمایندگان حزب جمهوری خلق، با انتشار متن کامل فحش های نشست دیروز، خوراکی در اختیار رسانه ها گذاشتند که حاوی بیش از 3 پاراگراف فحش رکیک خانوادگی بود و رسانه ها تنها توانستند حروف اول این کلمات را منتشر کرده و در مقابل آن نقطه چین بگذارند. انتشار ترجمه الفاظ مزبور ممکن نیست.

  • کلکسیون افکار فاشیستی در شعر و ادبیات فارسی

    کلکسیون افکار فاشیستی در شعر و ادبیات فارسی اگر قوم مغول مال ومنال مردم را غارت می‌كرد حكومت به اصطلاح نجیب و اصیل پهلوی آریایی غارتگر فرهنگ و هویت اقوام مختلف ایرانی (غیر فارس) بود. از ورود مدرنیته توسط شاهان قاجار به ممالک محروسه سال‌های زیادی می‌گذرد اما تجلی‌گاه و شروع سهمگین آن را باید در انقلاب مشروطه جست. انقلابی که انسان‌هایی نام‌آور، مترقی و کم‌نظیری را برای شرق به خصوص خاورمیانه به ارمغان آورد. انسان‌هایی که خواندن سرنوشت آنها بیشتر به یک تراژدی انسانی شباهت دارد. شبح رضا خان پالانی شوم‌ترین اتفاق در تاریخ ایران و مشروطه است و تیر خلاصی که بعدها با کشف نفت و مستقل کردن حکام از مردم به آن شلیک شد. شاید اگر در آن دوران پرتلاطم (چه از نظر دورنی و چه از نظر بیرونی) مجالی برای عینیت بخشیدن به تفکرات آن آزادمردان بود امروز سرنوشت ما ایرانیان طور دیگری رقم خورده بود. افسوس که چرخ زمان هیچگاه به عقب باز نمی‌گردد ولی ملتی که گذشته‌ی خود را نداند مجبور است اشتباه گذشته‌گان خود را تکرار کند. نکته‌ی قابل توجه این است که امروز بعد از گذشت هشتاد سال از آن دوران عده‌ای بچه شوون و جوجه فاشیست‌ باورشان نشده که زمانه عوض شده و امروز در قرن بیست و یک هستیم و هیتلر سالها پیش مرده و تفکراتش هم زیر خروارها خاک مدفون گشته و اینگونه ایدولوژی‌ها را فقط باید در زباله‌دانهای تاریخ جستجو کرد. جالب این است که در این هشتاد سال چه افراد منورالفکری که در دام این تئوری‌های زواردرفته نیافتاده‌اند. تا قبل از انقلاب مشروطه هیچ سخنی از زبان رسمی در بین نبود. رضا خان رسماً کلمه‌ی ایران را جایگزین پرشیا نمود، زیرا بنابر قرائت دولتی کلمه‌ی ایران به معنی زادگاه نژاد آریایی ‌بود (نه به دلیل احترام به حقوق سایر اقوام). البته خود کلمه‌ی پرشیا دست ساخته‌ی شرقشناسان و دانشگاهیان غربی بود که در زبان‌های خارجی رایج شده و هیچ ارتباط معنایی با عامه‌ی ایران نداشت. (آبراهامیان) زبان ترک برای از قفا کشیدن است، صلاح مملکت پای این زبان بریدن است، دو اسبه با زبان فارسی از ارس پریدن است، نسیم صبحدم برخیز،                         بگو به مردم تبریز،                                که نیست خلوت زرتشت،                                                    جای صحبت چنگیز،                    عارف قزوینی عربی پا برهنه با صورتی سیاه، چشمانی درخشان، و ریششی کم پشت با یک زنجیر آهنی قاطری را که خونریزی داشت می‌زند.... جمعیتی از عربهای ترسناک و ژنده پوش، با صورتهایی احمقانه در زیر فینه، چهره‌هایی موذیانه زیر عمامه، ...