مدارس و آموزش مهارتهای زندگی - چگونگی آموزش معارتهای زندگی در آمریکا وژاپن

مدارس و آموزش مهارتهای زندگی       
 
از زمانی که برای اولین بار، ایده راه‌اندازی مدارس هوشمند در ذهن اصلاحگران نظام آموزش و پرورش خطور کرد و کامپیوتر، جایگزین تخته سیاه شد و CD جای دفتر مشق نشست، تلاش شد آموزش، جنبه انسانی تری پیدا کند، نیازهای متنوع دانش آموزان در نظر گرفته شود، آموزش در جهت پاسخگویی به این نیازها بنا شود و دانش آموز در آموزش، مشارکت داشته باشد...

چگونگی آموزش معارتهای زندگی در آمریکا وژاپن

چگونگی آموزش معارتهای زندگی در آمریکا وژاپن

 امروزه، دیگر از مکتب خانه خبری نیست. دانش آموزان نیمکت نشین شده اند و اگر چه در بسیاری مدارس، هنوز معلم گوینده و شاگرد شنونده است ولی با ایده راه اندازی مدارس هوشمند و پیشرو، قرار بر این است که ضمن آموزش علوم تجربی مفاهیم ریاضی، زبان و علوم اجتماعی، کوشش جهت داری نیز برای ارتقای مهارت های زندگی دانش آموزان به عمل آید و به طور کلی مهارت های لازم برای داشتن یک زندگی موفقیت آمیز، با در نظر گرفتن تحولات اجتماعی، به دانش آموزان آموخته شود. مدرسه پیشرو، براساس این تعابیر، مدرسه ای است که قادر است کارکرد خود را با توجه به نیازهای روز جامعه و کودکان تغییر دهد و ارزیابی کند. در این مدرسه، دانش آموز شریک معلم در آموزش و پرورش حرفه ای اوست. ویژگی و شاخصه مهم این مدارس، توجه به تمام ابعاد وجودی و شخصیتی دانش آموز در مدرسه و وظیفه مدارس پیشرو و هوشمند آن است که مهارت های زندگی را به دانش آموز بیاموزد و فرصت تمرین آنها را نیز در کلاس و مدرسه به وجود آورد.

مدرسه هوشمند، نتیجه توسعه یافتگی

اصلاحگران نظام معمول آموزش و پرورش مدعی هستند در مدارس پیشرو و هوشمند، مسائلی از قبیل افت تحصیلی، ترک تحصیل، گریز و بیزاری از مدرسه در بین دانش آموزان کمتر به چشم می آید. زیرا حضور در مدرسه برای دانش آموزان شوق انگیز است و در آن با حوصله به عمق مطلب آموزشی پی می برند، آن را می فهمند، تجربه و با زندگی خود مرتبط می کنند. به علاوه مهارت هایی را که در زندگی به آنها نیاز دارند، یاد می گیرند. از این رو با ذوق و شوق به مدرسه می آیند و با اکراه، مدرسه را ترک می کنند. دکتر داور شیخاوندی، جامعه شناس و نایب رئیس انجمن جامعه شناسی آموزش و پرورش، درباره مدارس هوشمند و پیشرو می گوید: مدارس پیشرو و هوشمند، پدیده ای نیست که ناگهان به وجود آمده باشد. شکل گیری چنین مدارسی از یک سو، نتیجه توسعه یافتگی است و از سوی دیگر نیز یکی از ابزارهای مؤ ثر در فرآیند توسعه است، چرا که در این مدارس، دانش آموزان برای ایفای نقش های مورد انتظار در فرآیند توسعه، آماده می شوند. این مدارس همگام با تحولات اجتماعی، به ایجاد تغییر در ساختار و نحوه رهبری خود مبادرت می کنند. وی معتقد است: مدرسه مطلوب، مدرسه ای است که افرادی تربیت کند که هم سنت درست و اصولی جامعه خود را فراگرفته و باور دارند و هم از قابلیت درک تحولات اجتماعی در سطح جهان برخوردارند.با این حال براساس تعریفی که از مدارس هوشمند موجود است، این مدارس جهت ایجاد محیط یاددهی، یادگیری و بهبود نظام مدیریتی مدرسه و تربیت دانش آموزان پژوهنده طراحی شده است. در سیستم مدارس هوشمند، آموزش منحصر به معلم نیست، بلکه محیط یاددهی و یادگیری، کاملاً تعاملی است و دانش آموزان نقش اساسی در آموختن مباحث علمی دارند. در این مدارس، استفاده از ابزارهای الکترونیکی، موجب تفهیم بهتر مطالب درسی و صرفه جویی در وقت می شوند و دانش آموزان این فرصت را دارند که توانایی ها و قابلیت های خود را آشکار کنند و به تولید محتوا بپردازند. دکتر محمدصادق فربد، جامعه شناس نیز در این باره می گوید: اگرچه طرح ایجاد و گسترش مدارس هوشمند و پیشرو در جامعه، طرحی مدرن است ولی نتیجه بخشی این قبیل طرح های مدرن، روش اجرایی و مدیریتی مدرن می طلبد، در غیر این صورت، نوعی سرخوردگی مدیریتی ایجاد می شود. وی با اشاره به اینکه استفاده از روش آزمون و خطا در نظام آموزشی کشور، خطایی بیش نیست، می گوید: با نگاهی به اهداف عمده نظام آموزش و پرورش، به روشنی درک می شود که رشد همه جانبه دانش آموزان و ارتقای توانایی ها و قابلیت های فردی آنها از طریق بحث های نظری و ارتباطات یک طرفه، محقق نمی شود، بلکه باید زمینه ای فراهم شود تا دانش آموزان بتوانند به راحتی مهارت های نظری را که فراگرفته اند، در محیط اطراف خود به کار بگیرند.برنامه ریزی برای عملیاتی کردن مهارت های نظری که به دانش آموزان در طول دوران تحصیل یاد داده می شود، راه به سوی کارکردهای عمده مدارس هوشمند می برد. آنجا که تمام دانش آموزان می توانند موفقیت را تجربه کنند.

کارکردهای عمده مدارس هوشمند

تاکید بر مهارت های فکر کردن، تدریس ارزش ها، فراهم کردن محیط یاددهی و یادگیری تعاملی، فراهم کردن انواع شیوه های آموزشی برای استعدادهای مختلف، آگاهی دادن به اولیاء در مورد آنچه در مدرسه واقع شده است و فراهم کردن فرصت های همکاری افراد جامعه با مدرسه، از جمله راهبردها و خط مشی های مدارس هوشمند به شمار می رود. در مدارس هوشمند، نقش مدیر، معلم، دانش آموز و والدین تغییر خواهد کرد و با توانایی ها و دانش خود، نقش موثری در مدرسه خواهند داشت. دکتر فربد، جامعه شناس معتقد است: ارتقای مهارت ها، توانایی ها و قابلیت های فردی دانش آموزان از طریق تحکم و فرمانبرداری امکان پذیر نیست، بلکه تنها از طریق ارتباط تعاملی است که مهارت ها تقویت می شود. روی دیگر ارتباطات تعاملی میان معلمان و دانش آموزان در محتوا و برنامه کتب درسی نمایان می شود. در مدارس هوشمند، تمام دانش آموزان، مفاهیم آموزش را درک می کنند تا مقصود از آموزش خود را بدانند. از وظایف و مسئولیت های خود در جامعه آگاه می شوند. برنامه درسی در دانش آموزان، مهارت و نگرش نقادانه و خلاقیت مثبت ایجاد می کند. به دانش آموزان کمک می شود که روابط بین موضوعات مختلف را درک کنند. این جامعه شناس ضمن تا کید بر اینکه محتوای کتب درسی باید براساس نیازها، اطلاعات و مهارت های جامعه طبقه بندی شود، می گوید: برنامه های درسی موجود باید بازنگری و به روز شوند، به دانش آموزان نیز اجازه داده شود تا از برنامه درسی خود، فراتر گام بردارند. برای دستیابی به این اهداف باید پژوهش شود و سپس براساس یافته های پژوهش، دست به تغییر زد.

مدارس هوشمند و دانش آموز محوری

آنچه بیش از همه، در سرلوحه تاریخچه کوتاه مدارس پیشرو و هوشمند در کشور می درخشد، شاخص دانش آموز محوری است. سازمان آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی ۸۴-۸۳، اقدام به راه اندازی آزمایشی مدارس هوشمند در چهار دبیرستان منتخب مناطق تهران کرد. روش تدریس در این مدارس، دانش آموز محوری است. دکتر شیخاوندی، نایب رئیس انجمن جامعه شناسی آموزش و پرورش با اشاره به اصول حاکم بر روش تدریس در مدارس هوشمند می گوید: فراهم کردن ترکیبی از روش های یادگیری برای اطمینان از رشد همه جانبه استعدادها و قابلیت های دانش آموز، دانش آموز محوری، فراهم کردن انواع روش های آموزشی برای ارتقای یادگیری و هدایت کلاس با روش هاس مختلف یاددهی - یادگیری، از جمله اصول حاکم بر روش تدریس در این مدارس است. براساس اهداف مورد نظر سازمان آموزش و پرورش شهر تهران از راه اندازی آزمایشی مدارس هوشمند، در این مدارس، نقش دانش آموز بسیار هوشمند مهم است به صورتی که در تعیین اهداف آموزشی، دانش آموز با راهنمایی معلم خود اهداف را شکل می دهد، در تعیین وظایف آموزشی به پیشنهاد معلم، وظایف توسط دانش آموز تعیین می شود و در انتخاب منابع، دانش آموز، منابع را خود در نظر می گیرد و از معلم در مورد آنها نظر می خواهد.دکتر شیخاوندی، نقش معلمان را در مدارس هوشمند در جایگاه هدایتگر منکر نمی شود. وی می گوید:در مدارس هوشمند، به رغم کارکردهای خاصی که برای دستیابی به اهداف آموزشی تعریف شده است، در اختیار قرار دادن منابع و تشویق دانش آموزان و امر هدایت آموزش در مدرسه، همچنان برعهده معلمان است و دانش آموز، یادگیری را خواهد آموخت. ازاین رو، مهارت ها و آموزش دقیق و کارآمد معلمان عاملی مهم و نیازی اساسی در مدرسه هوشمند است. در مقابل نقش هدایتگر معلمان در مدارس هوشمند، والدین دانش آموزان نیز نقش اساسی در دست یابی به اهداف مدرسه و رشد متوازن و کلی دانش آموزان ایفا می کنند. افزایش مشارکت والدین در فرایندهای آموزشی این مدرسه، از اولویت های مهم است. والدین می توانند به عنوان منابع آموزشی تلقی شوند. آموزش و پرورش نیز موظف است محتوای متناسب با اهداف و سیاست های آموزشی کل کشور را تهیه کند. ایجاد استانداردهای لازم در این زمینه از اصولی ترین راهبردها است تا با ارایه این استانداردها بتوان محتواهای تولید شده در بخش خصوصی و دولتی را محک زد و از آن در مدرسه هوشمند استفاده کرد.
منبع:ویستا
ویرایش وتلخیص:برگزیده ها


,