متن زيبا در مورد كوه

  • متن مجری عید غدیر خم

    شاپرك قصه گو آهاي آهاي قصه دارم قصه اي شنيدني قصه اي كه شاپرك روي گلبرگاي چندتا گل سرخ گل شاپسند و اطلسي و حتي گل ياس گفته بود بارها براي بچه ها مي دونين بچه هايي كه من مي گم كيا بودن ؟ بچه هاي خوشگل باغِ غدير بچه هاي با ادب جمع ميشدن دور گلا تا كه باز گوش بكنن به قصه هاي شاپرك بچه هاي جشن ما؛ دوست دارين گوش بكنين به قصه هاي شاپرك ؟ پس حالا حواسا رو جمع بكنين تاكه بگم قصه چي بود يكي بود يكي نبود زير اين چرخ كبود يه چشمه بود يه بركه بود يه كوه و يك رود خونه بود كنار بركه ي قشنگ چندتا درخت خرما بود هم چشمه و هم بركه هم كوه و هم رودخونه با اون درختْ خرماها همه با دوست بودن مهربون و با صفا كوه بلند و محكم تو گرماي تابستون سايه مي داد به چشمه چشمه به رود آب مي داد رودخونه آب رو مي برد تا كه به بركه مي داد بركه مي گفت درخت جون بيا از اين آب بخور درخت مي گفت بركه جون با دستاي بزرگم سايه مي دم رو سرت خلاصه اين چندتا دوست مهربون و فدا كار كنار هم خوش بودن صبح يه روزِ زيبا وقتي كه بيدار شدن اين دوستاي مهربون به هم سلامي كردن يه صبح به خيري گفتن يه هو صدايي اومد كوه قوي صدا زد: آهاي درخت خرما اون دورا رو نگاه كن تو هم داري مي بيني چيزي رو كه من مي بينم ؟ درخت نگاهي انداخت اون دور دورا انگاري يه عده آدم بودن درخت خوب صدا زد آره دارم مي بينم يه كاروانِ گويا اما چه قدر زيادن ! تا حالا اين قدر آدم يك جا باهم نديدم ! بركه به اون درخت گفت انگاري مهمون داريم مردمي كه مي بينين از مكه بر مي گردن اون جوري كه مي دونم پيش ماها مي مونن حاضر بشيم زودِ زود مهمون خيلي عزيزه آهاي آهاي رود خونه چشمه جونم، درخت جون بايد كه مهمونا رو تحويلشون بگيريم آخه اينجا غديره بهشت اين كويره هر كي كه اين جا مياد شاد مي شه و بعد ميره توي همين گير و وير درخت خوب خرما فرياد كشيد واي خدا نگاه كنين به اون جا ميون اون مردما پيغمبر خدا هست چشمه ي با صفا گفت خداي من يعني من اون حضرت رو مي بينم ؟! رودخونه موجي برداشت فرياد كشيد آخ جونم پيمبرو كه ديدم چشمِ خودم رو حتما به پاهاشون مي ذارم درخت و كوه هر دوتا با شادي و سر صدا گفتن الهي كه ما قربون حضرت بشيم بركه سوالي پرسيد : با خوشحالي صدا زد آهاي درخت خرما من شنيدم هر كجا پيغمبر خدا هست امير مومنين هم كنارشون همون جاست تو رو خدا درخت جون نگاهي كن دوباره ببين امير ما رو اون جا مي شه ببيني درخت دوباره چرخيد نگاهي كرد به صحرا وقتي كه خوب نگاه كرد به بركه ي مهربون جواب رو اين جوري داد : پيمبر رو الآن من دارم دو تا مي بينم !! بركه ي خوب و دانا خنديد و گفت به دوستش : دوست عزيز و خوبم دوتا پيمبر كه نيست ! اونايي كه مي بيني يكي حبيب خداست ...



  • نكاتي در مورد داشتن رابطه خوب زنا شويي

    خوش خلق معرفي مي کند و مي فرمايد: دوست ترين و محبوب ترين شما در نزد من و نزديک ترين شما به من در روز قيامت، خوش اخلاق ترين شماست. البته مسلم است که «اخلاق » دامنه اي وسيع و گسترده دارد و صفات پسنديده اي را شامل مي شود که مجموعه ي آن صفات، يک شخص را صاحب اخلاق خوش مي سازد. شايد در اذهان عموم مردم، خوش اخلاقي به معناي خنده و شوخي و بذله گويي و دست انداختن و خنديدن به ديگري و ... باشد؛ در صورتي که اخلاق خوش، کسب کردن بسياري از فضايل است که با ممارست حاصل مي گردد. کظم غيظ، گذشت و عفو، ملايمت و مهرباني، صبر و بردباري، اغماض از اشتباهات ديگران، برخورد محترمانه و مناسب با اطرافيان و خيلي از صفات نيک، در کنار يکديگر «حسن خلق» را پديد مي آورند. زندگي زناشويي، بهترين فرصت براي کسب اين خصايل نيکو است؛ در صحنه ي زندگي مشترک موقعيت هاي بي شماري به وجود مي آيد. يک انسان آگاه و با ايمان، با برخورداري و مدد از اين موقعيت ها و کسب فضايل اخلاقي، مي تواند در جهت کمال خويش و حفظ آرامش خانواده، گام بردارد. براي داشتن يک زندگي خوب و باصفا، اخلاق خوش مهم ترين عنصر است. بدون آن زندگي عذاب آور و خسته کننده مي شود. شخص بداخلاق زندگي را به کام خود و خانواده اش تلخ و سياه مي کند و تمام پيوندهاي عاطفي را از ميان برمي دارد. امام صادق(ع) مي فرمايند: هر که بدخلق است خود را معذب مي دارد و بسيار اتفاق مي افتد که به واسطه ي کج خلقي ضررهاي عظيم به او مي رسد و از منفعت هاي بزرگ محروم مي شود و عاقبت هم به عذاب اخروي دچار مي گردد. پل ارتباطي بين افراد به وسيله ي اخلاق خوش، مستحکم مي شود و از آن جايي که هيچ ارتباطي به اندازه ي رابطه ي زناشويي حائز اهميت نيست، خوش اخلاقي يکي از ارکان عظيم پايداري کانون خانواده به شمار مي آيد. پيامبر اکرم(ص) انساني را از جهت ايمان کامل مي شمرند که خوش اخلاق باشد. مي فرمايند: کامل ترين مردم از جهت ايمان، خوش اخلاق ترين آنها مي باشد، بهترين شما کسي است که نسبت به خانواده اش احسان و نيکي کند. اخلاق خوش از آن جايي که باعث سلامت رواني خانواده و در نتيجه سلامت جامعه مي گردد، از بسياري عبادات نيز بالاتر و برتر شمرده شده است؛ چرا که به واسطه ي خوش خلقي، دل ها نرم مي گردند. مگر نه آن است که خداوند پيامبر اسلام را به واسطه ي داشتن خلق عظيم و پسنديده اش مي ستايد و گرايش انسان ها را نسبت به آن حضرت به علت اخلاق نرم و زيباي آن بزرگوار مي ...

  • جملات انگلیسی در کوهنوردی

    بسياری اوقات برای باز كردن سر صحبت با يک غريبه،‌ گفتگو در مورد وضع آب و هوا مفيد است – به ويژه كه كوه‌نوردان حساسيت و علاقه‌ی بيشتری به اين موضوع دارند. بنابراين می‌توان پس از سلام و عليک و معرفی، چند كلمه‌ای درباره‌ی آب و هوا صحبت كرد. ( هنگام معرفی، به جای پرسيدن نام طرف مقابل ابتدا شما نام خود را بگوييد و اگر نماينده‌ی گروه كوه‌نوردی، سازمان دولتی يا موسسه‌ای گردش‌گری هستيد، سمت خود را نيز ذكر كنيد.) امروز هوا خوب است.  ..........   Today it is fine دركوه هوا نسبتاً سرداست. ..............   the mountain it'll be rather cold در پاره‌ای از مناطق ايران، اگر در تابستان كوه‌نوردی كنيد، ممكن است دچار گرمازدگی شويد.                                 In some parts of Iran , when climbing in summer , you may be dehydrated اگر آب كافی با خود نبريد، ممكن است بدن‌تان دچار كم‌آبی شود.                                                      If you don’t carry enough water , you may be heat stroked در ايران، هوای مناطق گوناگون بسيار متفاوت است.                                                                In Iran , the weather varies a lot in different regions در دماوند، دراين فصل هوا خيلی سرد نيست، اما اثر باد – سرمايی خطرناک است.                 On Damavand , in this season , it is not too cold , but wind-chill is a dangerous factor در مورد احوال شخصی ( سن، وضع تاهل، شغل و ... ) و در مورد برنامه‌ای كه طرف خارجی قصد دارد در ايران اجرا كند، بهتر است كنجكاوی پيش از موقع نداشته باشيد و اجازه دهيد خود او كم كم به صحبت آيد؛ معمولاً اگر در مورد چنين چيزهايی از خودتان صحبت كنيد، طرف هم به حرف می‌آيد. اگر قرار است با او كوه برويد گرايش خود را بيان كنيد: به راه‌پيمايی علاقه دارم.    .................    I am fond of hiking كوه‌گردی را به صعودهای جدی ترجيح می‌دهم.           I prefer hill walking to serious mountain climbing من سنگ‌نوردی را بيش از هر چيز دوست دارم، و علاقه‌ی خاص‌ام سنگ كوتاه است.                                                   I like rock climbing best , and my special interest is bouldering اما گاه ديواره‌نوردی هم می‌كنم.                                   But, sometime I venture to big wall climbing برويم به سالن سنگ‌نوردی اين نزديكی‌ها.                                      Let's go to the nearby rock gym اگر طرف خارجی مشتری شمااست (شما راهنمای او هستيد)، می‌توانيد پس از معارفه، صريحاً سر اصل مطلب برويد و در مورد منطقه‌ی مورد نظر صحبت كنيد:      Let's talk about our programme بهترين فصل منطقه از اواسط تير تا اواخر شهريور است. The region is best from June till mid September راه‌های پياده روی بسيار در منطقه هست .                                        Many trails cover this region اين كتاب راهنما ...

  • كوه صفه (6)

    كوه صفه (6)

    كوه صفه نماد طبيعت اصفهان( آخرين قسمت) گونه های گیاهی كوه صفه   گونه‌هاي گياهي صفه در دو دسته زير قابل بررسي است:     گونه‌هاي گياهي بومي صفه     گونه‌هاي گياهي وارداتي و دست كاشت 1- گونه هاي گياهي بومي صفه گونه‌هاي گياهي بومي صفه با وجود فقر پوشش آن به دليل شرايط توپوگرافيك منطقه تنوع نسبتا بالايي دارند (154 گونه) برخي از آنها نظير استپي، پنيرك و علف مار از ارزش منظرسازي بالايي برخوردار هستند و در صورت توسعه و تكثير، جذابيت فراواني به محيط طبيعي كوه صفه خواهند بخشيد. برخي ديگر نظير گون و درمنه و اسكنبيل ارزش دارويي دارند. به هر حال شرايط خاص حاكم بر كوه صفه تمامي گونه‌هاي بومي را در وضعيتي بسيار ناپايدار قرار داده است. 2- گونه هاي گياهي وارداتي و دست كاشت اين گياهان اكثراً غير بومي هستند و اخيراً در منطقه صفه كاشته شده‌اند. غالب اين نوع پوشش را درختان و درختچه‌هاي زينتي تشكيل مي‌دهند. نكته جالب توجه اين كه با وجود تنوع در گونه‌هاي پهن برگ، كاشت غالب پارك را تعداد محدودي از درختان و درختچه هاي سوزني برگ، از قبيل سروها و كاج‌ها تشكيل مي‌دهند. اهميت اين نكته زماني معلوم مي‌شود كه ما در محيط خشك و كم آب و علف كوهستان صفه متن هميشه سبز را در اراضي پاي كوهي صفه مي‌بينيم. ونکته ای که در پایان این نوشتار خواهد آمدهمانگونه که ذکر شد در پای دیواره  چشمه هايی به نام پاچناروخاجيك قرار دارد که چند درخت بلند زینت بخش اطراف این چشمه ها می باشد واز قدیم نمای زیبایی را ازاطراف این چشمه ترسیم می نمود ولی امروزه براثر ایجاد پارک بسیار مصفًا وبزرگ  وهمچنین ایجاد آبشار مصنوعی نزدیک آن،  این چشمه ها به ویژه چشمه خاجیک جزو پارک گردیده ووجود آن را فقط با دسترسی به چشمه میتوان حس نمود. گفته می شود آب حوض فلزی که در ایوان عمارت عالی قاپو ودر ارتفاع 10متری اززمین قراردارد بوسیله لوله هایی که ازسفال بوده(لوله های تنبوشه) از چشمه هاي این کوه تامین می شده است. ارتفاع قلّه این کوه از سطح دریا حدود 2250مترواز سطح زمين 590 متر می باشد ومردم طالب پیاده روی  ویک کوهپیمایی سبک هرهفته راهی آن میشوند به نحوی که در روزهای تعطیل همانند خیابانی تا ارتفاع بالايي ازكوه مملو از جمعیت می باشد ناگفته نماند  به علت صخره ای بودن این کوه ، باعث شده تعدادزیادی ازافراد که بدون توجه به خطرات آن ناشیانه صخره پیمایی می نمایند از کوه سقوط کرده وجان خود را ازدست داده ویا به شدت مجروح گردند.ودر این رابطه خوشبختانه پایگاه امداد رسانی دایر گردیده وبصورت دائم فعّال است اخیراً تله کابینی در دامنه کوه نصب ورا ه اندازی گردیده  و میتوان بدون هیچگونه ...

  • کوههای زنجان

    کوههای زنجان

    <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> آی قلعه سی زنجان ۲۲/۱۰/۸۵ دیروز روز سردی بود اما و اما.... گرمای ديدار با  بزرگي این چنين،، سختي كشيده ساعتها و حتي روزها  تو دل مي ماند. وقتی دیدم سید حمید صدیقیان  بعد از گذر از بیماری سخت گام در کوه گذاشته  "قدم هایت استوار در دل كوه و برزن،  و خنده  بر لبت نمايان. مشق ننوشته غلط ندارد خواستند بنويسم چرا در كوه حادثه و اتفاق مي افتد؟؟ بايد گفت اگر اين گونه تصور كنيم پس نبايد از پاشنه خانه بيرون زد چون موتوري ها ....چاله چوله هاي شهرداري، رانندگان ارابه هاي وحشي در انتظارند و... هر كس از شهر بيرون زد و كوله به دوش گرفت خود بدرستي مي داند متعلق به كوه است و روزي خانه اش آنجا خواهد بود. (آناتولي بوكريوف در مسير گاشربروم سال دو 76 ) در كوه خصوصاً صعود هاي خارج از كشور در قلب كوههاي دشوار خطر، حادثه، سرما، بي خوابي، با تو مي آيد، شانه به شانه ات تا تو خطا كني و ... گويند و گفته اند بهترين تصميم همان است كه سرپرست گرفته حال در بازگشت باز اين خود اوست كه مختار است بنويسد و تجارب را در اختيار نهد تا نقطه آغازي نباشد براي ديگران، كه با تجارب اندوخته شده بتوان پرتوان تر عمل كرد. مطالب نشريه فراز رو كه چند سال پيش چند شماره اي چاپ شد از نظر مي گذروندم به مطلب زير بر خوردم از سيد حميد صديقيان دوست خوب كه در حال حاظر درگير بيماري يا بهتره بگم از حادثه اي خطرناك گريختند و فعلاً در جنگ وگريز و مبازه با سرماي چيره شده بر بدن هستند كه اميد هميشه سالم و با عشق هميشگي بتواند به كار آموزش جوانان بپردازد، چراکه همیشه جسارت وپیگیری های اون زبان زد خاص و عام بوده وهست برای اون پایداری و موفقیت آرزو می کنیم  از اين رو بود كه گفتم با يادي از ايشان مقاله كوههاي زنجان را از نظر بگذرانيم. گرچه چون كوه به دامان افق منظر ماستمنت پاي بسي راه گذر بر سر است همچو زنبق نشكفتيم در آغوش چمنگل كوه ايم كه از سنگ سيه بستر ماست «سيمين بهبهاني» پيش درآمدي در شناخت كوههاي زنجان  ميد حميد صديقيان ( قسمت اول) از طنز روزگار گاه مقدمه چنان طولاني مي شود كه متن را به حاشيه مي راند و يا خود به مقاله ي مستقلي تبديل مي شود. چنانچه مقدمه ي ابن خلدون خود كتابي است قطور. و اين نوشته نيز به ناچار از چنان عيبي برخوردار است. وقتي از دوست و همنورد خوبم آقاي محمدحسن نجاريان شنيدم كه اعضاي محترم گروه كوهنوردي «اورست» قصد انشاي گاه نامه اي را دارند و ايشان از سر لطف خواستند تا مطلبي در مورد كوههاي « زنجان » جهت درج در شماره ي نخستين آن بنويسم؛ از سويي بسيار خوشخال شدم. چون همواره به كار فرهنگي در كنار ورزش به ويژه كوهنوردي ...

  • زايش اشو زرتشت

    زايش اشو زرتشت

      زرتشتيان بر اين باورهستن كه اشو زرتشت پيام آور آيين راستي و خرد، ١٧٦٨ سال پيش از ميلاد مسيح، به روز خرداد از ماه فروردين (ششم فروردين) در سرزمين ايران زاده شد. در نوشته هاي پهلوي ، زادگاه اشو زرشت پيامبر پاك آريايي نژاد ، در شهر (رگه) ذكر شده است .اما اين منطقه در كدام سرزمين قرار دارد؟ در نوشته هاي دوره ساسانيان اين محل را در نزديكي درياچه چيچست (اروميه)در آذربايجان داشته اند. از سوي ديگر پژوهشگران امروزي مكان زايش اشو زرتشت را در شرق ايران(خوارزم بزرگ ) مي دانند اشو زرتشت از پدري به نام پورشسب و مادري به نام دغدو چشم به جهان گشود . نوشته اند كه چون به جهان آمد ، به جاي آن كه مانند همه نوزادان گريه كند، لبخند زد . به نشانه ان كه در آيين مزده يسني ، جهان و آنچه در آن است همه بخشش اهورامزدا است، پس همگي مردم بايد شادمان و سپاسگزار ، بدام روي كنند و نگذارند كه بدي بر نيكي چيره گردد و زندگاني خرم، تيره شود.  دوران انديشه و تنهايي اشوزرتشت چون بيست سالگي رسيد ، از انديشه ديو يسني جامعه ي پيرامون خويش رنجيده خاطر بود، بارو هاي آنان را نادرست دانست و انديشه هاي فراوان و پرسش هاي گوناگوني داشت . بآن بود تا خداوند را بشناسد ، ا فلسفه آفرينش آگاهي يابد و حقيقت هستي را دريابد . ا اين روي، در بيست سالگي به كوه اشيدرنه رفت و در تنهايي به انديشه و نيايش پرداخت تا سامان آفرينش و راز هستي را دريابد . اين تفكر و انديشه ده سال به درازا انجاميد و هر انديشه به پيگر پرسشي در آمد . اي هستي بخش يكتا پرسشي از تو دارم و خواستارم حقيقت را برمن آشكار سازي . آيا سرچشمه بهترين و والاترين زندگي معنوي كدام است ؟ آيا كسي كه براي دست يافتن به آن تلاش مي كند چه پاداشي خواهد يافت؟           ترجمه و تفسير موبد فيروز اذرگشسب - هات ٤٤ بند ٢   دوران پيامبري اشوزرتشت اشوزرتشت سي ساله بود و ده سال از تفكر و انديشه او م يگذشت كه سر انجام در روز خرداد از ماه فروردين ، به همپرسگي(گفتگو، دريافت الهامات مينوي اهورامزدا و هم سخن اشو زرتشت با خداوند يكتا ) اهورامزدا رسيد و نور دانش و بينش اهورايي بر او پديدار گرديد و در اين هنگاه به پيامبري برگزيده شد و دين مزديسني را از دادار اورمزد پذيرفت.از اين هنگاه به راهنمايي مردم پرداخت. به كدام سرزمين روي آورم؟ به كجا پناه جويم؟ خويشاوندان مرا ترك گفته و دوستانم از من روي گردانند . از همكاران كسي مرا خرسند نمي سازد و فرمانروايان كشور نيز همگي به دروغ گرايش يافته اند. اي هستي بزرگ، چگونه خواهم توانست با انجام ماموريت تو را خشنود سازم.                              ترجمه و تفسير موبد فيروز آذرگشسب اشوزرتشت در چهل ...

  • مقاله نوزدهم - رشته کوه البرز

    کوه البرز يا هَرائِيتي البرز در اوستا بنامهای «هَرا» «هرائیتی» «هَرابُرز» و «هَربُرز» یاد شده است. به قول دکتر ذبیح الله صفا: «هَرای Harai  نام کوه مقدسی است که به حدس قریب به یقین باید رشته جبال البرز باشد. این کوه غالبا به صفت Berezaiti یعنی تنومند موصوف است. هَرا برزایتی در متون پهلوی به هَربُورز Harburz   تبدیل شده و از آن در فارسی «البرز» داریم.»[1] فرهنگ واژه های اوستا[2] و ناظم الاطباء واژة بُرز را به معني بلندي و بزرگي و شكوه نوشته اند. بُرز با بورچ هم ريشه و هم معني است. البرز که تغییر یافته هَرا بُرز است به معني هَراي با شكوه است. شاعران پارسي غالبا بُرز را به معني شكوه و بزرگي به كار برده اند. مانند: پرستنده با فرّ و بُرزِ کَيان /  به زُنّار (ریسمان) کَي شاه، بسته ميان. دگر آفرين بر فريدونِ بُرز/  خداوند تاج و خداوند گُرز .  فردوسي. چرا کشت بهمن فرامُرز را /  بخون غرقه کرد آن بَر و بُرز را.  نظامي. فردوسي و اسدي بُرز را به معني البرز كوه نيز آورده اند: چو خورشيد برزد سر از بُرز كوه/ ميانها ببستند يك سر گروه. چو بگذشت بر آفريدون دو هَشت/ ز البرزکوه اندر آمد بدشت. فردوسي. که گويند آدم چو فرمان بِهِشت/ بر آن کوه بُرز اوفتاد از بِهِشت.  اسدي موقعیت البرز عده ای از پژوهندگان رده دوم ایران معاصر، نظیر دکتر معین و دکتر مشکور بدون ذکر منبع، کوه البرز را در شمال ایران تصور کرده و نوشته اند: «سلسلة البرز از جبال طالقان تا درة هراز ممتد است.» [3] « البرز که در اوستا «هرائیتی برز» نام دارد در جنوب دریای خزر و بلند ترین قله آن دماوند است.»[4] اما بر خلاف دکتر معین و دکتر مشکور، بسیاری از پژوهندگان و اوستا شناسان پیشکسوت ایران ، کوه البرز را در شرق ایران کنونی میدانند. خلف تبریزی صاحب برهان قاطع، البرز را رشته کوهی در میان ایران و هندوستان نوشته است. [5] دکتر پور داود مترجم اوستا، شرح بیشتر داده می گوید: «هَرَا ئِيتي Haraiti كه [در اوستا] غالباً هَرا آمده ، اساساً يك كوه مينويي (معنوي) و مذهبي بوده؛ بعدها اين اسم را البرز يا هربرز گفته‌اند. به قول دينكرد، سري از پل چِنوَت (پل صراط) به البرز پيوسته است. در اوستا مكرراً از اين كوه ياد شده، از آن جمله است در آبان يشت، فقرة‌ 21 -  مهر يشت، فقرات 13، 50 ، 51 ، 90 و 118 – رشن يشت، فقرة‌ 25  -  رام يشت، فقرة‌ 7  –  يسنا 10، فقرة 10 –  يسنا 42 ، فقرة 3 –  يسنا 57 ، فقرة 19 –  ونديداد ،‌ فقرة 50 . [6] هرچند كه امروز، البرز كوه، مخصوص و دماوند كه داراي 5628 متر ارتفاع است و از بلند ترين قلل آن به شمار است، معلوم همه كس ميباشد، ولي در ادبيات مَزديَسنا تعيين اين كوه بيرون از اشكال نيست... ظاهرا بايستي كوه مذكور در طرف ...

  • طبيعت زيبا و دل انگيز استان اردبيل

     طبيعت زيبا و دل انگيز استان اردبيل در فصل بهار با چشم اندازهاي روح نواز و گل‌هاي رنگارنگ در دشت‌هاي سبز و كوهپايه‌هاي استوار، دل هر گردشگري را مي‌نوازد و انسان را به روياهاي زيبا مي‌برد، به‌گونه‌اي كه بي‌اختيار محو تماشا و تحسين اين شاهكار الهي مي‌شود و سر سجده به عظمت الهي مي‌گذارد. دره‌هاي اسرارآميز، آبشار و جويبارهاي پرپيچ و تاب، چمنزارها و ييلاق‌هاي سرسبز، نغمه دلنشين مرغكان و رودهاي پرآب، آب‌هاي معدني و شفابخش، آواز سپيد پسرك چوپان در دشت‌هاي زرد و خاكستري، لاله‌هاي سرخ در پوشش سبز چمن، غروب مه آلود و دل انگيز سبلان، زردي آفتاب سپيده دم بر درياچه نئور، سكوت محض جنگل‌هاي فندق‌لو، همه و همه نشانه‌اي از عظمت و توانايي تصويرگر عالم بوده و مايه شناخت عميق‌تر خالق يكتا. اردبيل از جمله استان‌هاي برجسته و پرجاذبه براي گردشگري است كه به لحاظ تنوع جاذبه‌هاي طبيعي و تاريخي مورد توجه بسيار قرار دارد. آب و هواي آن در زمستان سرد و ديگر فصول سال معتدل، خنك و مطبوع و بويژه در بهاروتابستان باطراوت و دلنشين است. مركز استان، شهر اردبيل است كه سابقه تاريخي و فرهنگي غني دارد و در گذشته با نام‌هايي همچون آرتاويل، باذان پيروز، فيروز گرد، دارالارشاد، دارالملك، دارالعرفان، دارالامان و شهر مقدس (به سبب وجود مدفن اجداد صفوي) ملقب بوده است. شهر اردبيل در گذشته به علت قرار داشتن در مسير جاده ابريشم، رونق اقتصادي خوبي داشته است. در يكي از روزهاي گرم تابستاني پا به استان سرسبز و زيباي اردبيل گذاشتيم. در طول مسير، از تهران كه حركت كرديم  ابتدا از رشت و آستارا گذشتيم و به گردنه زيباي حيران رسيديم، گردنه‌اي رويايي با طبيعتي سبز و كوه‌هاي پوشيده از جنگل و مه، گويي در بهشت  زمين وارد شده‌اي. پس از گردنه حيران  وارد استان اردبيل شديم. مردم اردبيل بسيار خونگرمند. اين را از اولين ثانيه‌هايي كه وارد اردبيل شديم، فهميديدم. از هر كس نشاني بپرسي، بسيار دقيق  آدرس مي‌دهد و بعضي از آنها بويژه در روستاها، حتي كارهاي روزمره خويش را كنار مي‌گذارند و ما را به نشاني‌اي كه مي‌خواستيم مي‌رسانند. مردم روستاها به كشاورزي و دامپروري مشغولند و محصولات كشاورزي آنان گندم، جو، سيب‌زميني، تخم چغندرقند، محصولات علوفه‌اي، ميوه‌هاي درختي، حبوبات و همچنين عسل و لبنيات است. در بيشتر مناطق اردبيل، صنايع دستي رونق دارد  و وقتي در بازار قديمي شهر اردبيل كه سابقه و قدمت طولاني دارد مي‌گردي، محو تماشاي هنر مردم استان مي‌شوي. اين صنايع هنري شامل گليم، جاجيم، شال، ورني، سفال، صنايع چوب، مصنوعات چرمي و قالي بوده و از آنجا ...

  • كرزاي افغانستان را فروخت...

    كرزاي افغانستان را فروخت...

    سعدالله زارعي در کیهان نوشت: اگر بخواهيم نتايج توافقنامه روز دوشنبه هفته قبل كابل-واشنگتن كه در جريان سفر شبانه اوباما به افغانستان به امضا رسيد را با نگاه به مفاد و متن در يك جمله كوتاه بياوريم، فارغ از عملي بودن يا نبودن بدون ترديد و با توجه به بار حقوقي واژگان، بايد بگوئيم «افغانستان به تحت الحمايگي آمريكا درآمد» و استقلال، آزادي و تماميت ارضي اين كشور مسلمان از بين رفت. در عين حال از آنجا كه مفاد اين سند تحت الحمايگي كه اوباما نام آن را «توافقنامه استراتژيك افغانستان و آمريكا» گذاشت، براي مردم افغانستان تشريح نشده، تاكنون بازتاب درخوري در اين كشور مجاهدپرور پيدا نكرده است.در مورد اين موضوع نكات زير قابل توجه مي باشد:الف- اگرچه در اين متن مفصل كه شامل 9 صفحه، 8بخش و 32 بند است، به تكرار از دولت، احترام به حاكميت ملي و تماميت ارضي و حقوق مدني مردم افغانستان سخن به ميان آمده اما در عين حال در جاي جاي متن، حاكميت ملي افغانستان را به نفع آمريكا مصادره كرده است. كه از جمله شامل موارد زير مي شود: 1- در بخش دوم ذيل عنوان «تاكيد بر ارزش هاي مشترك دمكراتيك» انطباق كامل فرهنگي، اجتماعي، سياسي و حقوقي افغانستان با ارزش هاي آمريكايي را مورد تاكيد قرار داده است.2- در بند دوم از بخش سوم تحت عنوان «تحكيم امنيت درازمدت»، از آزادي عمل آمريكايي ها در اقدامات نظامي امنيتي بعد از سال 2014- كه براساس بيانيه سران ناتو در ليسبون غرب بايد در اين سال نيروهاي نظامي خود را از افغانستان خارج نمايد- به بهانه «لزوم تداوم مبارزه با القاعده و وابستگانش» سخن به ميان آورده است. در قسمت «الف» از بند 2 بخش سوم هم بار ديگر تاكيد كرده است كه «هيچ نوع موافقتنامه اي- منظور موافقتنامه ليسبون- تاثيري در حق طرفين - منظور حق آمريكا- براي تداوم عمليات ضد تروريزم نخواهد داشت».3- در بند 6 از بخش سوم مي گويد «تداوم دسترسي قواي ايالات متحده به تاسيسات افغانستان و استفاده از آن تاسيسات كه تا سال 2014 براساس اعلاميه سال 2010 ناتو در ليسبون انجام مي شود، پس از آن- حداقل تا پايان سال 2024- براساس موافقتنامه دو جانبه امنيتي- كه متعاقب توافقنامه استراتژيك و حداكثر طي يك ماه تهيه و توسط روساي جمهور دو كشور امضا خواهد شد - ميسر مي باشد.4- براساس بند 9 از بخش سوم آمريكا حق دارد در هر مناقشه اي كه يك طرف آن افغانستان باشد، وارد شود و اين ورود شامل طيفي از اقدامات سياسي، ديپلماتيك، اقتصادي و نظامي مي شود دولت و قواي افغانستان در اين ميان «بايد» «عاجلاً» خود را با اين اقدامات هماهنگ نمايند.5- براساس بند 3 از بخش چهارم در مورد موافقت نامه هاي جديد و يا ...

  • مرگ كوه‌نورد تبريزي در كوه كيامكي جلفا !

    مرگ كوه‌نورد تبريزي در كوه كيامكي جلفا !انجمن پزشکی کوهستان ایران: صعود كوه‌نورد تبريزي به ارتفاعات 3 هزار و 810 متري كيامكي جلفا ناتمام ماند. باشگاه خبرنگاران جوان:‌ مديركل اداره امور جوانان و ورزش آذربايجان شرقي گفت : پيرمرد 60 ساله به همراه دوستان خود قصد صعود به قله اين كوه را داشت كه در بر اثر سقوط جان باخت."محمودي" گفت : امدادگران جسد اين مرد كوه‌نورد را در منطقه صعب العبور و يخبندان دره قلج كشف كردند. كوه‌هاي كيامكي مشرف به هادي شهر( از توابع جلفا ) با طبيعتي زيبا و آبشارهاي فراوان همه ساله در فصل بهار پذيراي خيل عظيمي از كوه‌نوردان و دوستداران طبيعت است.