سجع و انواع آن

سجع و انواع آن

سجع یک‌سانی دو واژه در یک عبارت ؛ از نظر واج یا واج‌های پایانی، وزن یا هر دوی آن‌هاست. آرایه سجع در کلامی دیده می‌شود که حداقل دو جمله باشد و بیشتر در نثر بکار می‌رود؛ زیرا سجع‌ها باید در پایان دو جمله بیایند و آهنگ دو جمله را به یک‌دیگر نزدیک سازند تا آرایه سجع نامیده شوند؛ از این جهت سجع مانند قافیه است که در پایان مصراع‌ها یا بیت‌های شعر آورده می‌شود. اگر سجع‌ها در یک جمله در کنار یک‌دیگر به کار برده شوند، «تضمین مزدوج» نامیده می‌شود.

نثر و شعری که در آن آرایه سجع به کار رود، «مسجع» نامیده می‌شوند.

سجع در شعر

سجعی که در شعر به کار رود، قافیه میانی یا قافیه درونی نامیده می‌شود. در قافیه میانی، شاعر هر بیت را به چهار بخش تقسیم کرده و در پایان سه بخش از آن واژه‌هایی را آورده‌است که با هم سجع متوازی یا مطرف دارند؛ این روش رایج‌ترین شیوه کاربرد سجع در شعر است.

هر گاه هر مصراع به دو جمله بخش شده باشد، در هر مصراع، کلمه‌های جمله اول با قرینه خود در جمله دوم هم‌وزن باشند، و سجع متوازن ایجاد کنند، رویارویی سجع‌های متوازن، آرایه موازنه را پدید می‌آورد که می‌تواند موسیقی لفظی ایجاد کند. موازنه‌ای که تمام سجع‌های آن متوازی باشد، «ترصیع» نامیده می‌شود. این آرایه‌ها در شعر شاعرانی چون مسعود سعد، جمال‌الدین عبدالرزاق، سعدی، مولوی، حافظ و سنایی وجود دارد.

سجع در ادبیات عربی

در عربستان پیش از اسلام، کاهنانی که مردم در دشمنی‌ها و اختلافات به آن‌ها رجوع می‌کردند، فرمان‌ها و یاری خواستن‌های خود را به سجع ادا می‌نمودند، بنابراین در صدر اسلام، سجع گفتن را نهی کردند. از سوی دیگر، قرآن شیوه‌ای نزدیک به سجع داشت؛ و پیشوایان اهل رده از این شیوه برای مسائل عادی استفاده می‌نمودند. تنها اثر برجای مانده از سجع عربی در صدر اسلام، نهج‌البلاغه است که در آن سخنان، خطبه‌ها و نامه‌های منسوب به علی بن ابی‌ طالب آورده شده‌است.

سجع در ادبیات فارسی

در ادب پارسی، نثر مسجع با آثار خواجه عبدالله انصاری آغاز شد. در طبقات‌الصوفیه، نثر کتاب در برخی بخش‌ها، مسجع است. سجع‌های خواجه عبدالله را تقلیدی از ترانه‌های هشت‌هجایی و قافیه‌دار دوره ساسانی دانسته‌اند. در ادب فارسی، نثر مسجع با تصنیف کتاب گلستان سعدی به اوج خود رسید. پس از آن نثرهای مسجع به تقلید از سعدی ایجاد شدند. از آن جمله جامی در تصنیف بهارستان از سعدی تقلید کرد، با این تفاوت که سخن جامی متمایل به سادگی و روانی بود. قائم‌ مقام فراهانی در منشأت، نامه‌ها و مکتوبات خود را گرد آورد و سبک جدیدی در نویسندگی نثر مسجع پدید آورد. مقامات حمیدی و کتاب پریشان از دیگر آثار نثر مسجع فارسی است.

انواع سجع از لحاظ واج

متوازی:هر گاه کلمات هم‌وزنی آورده شوند که واج پایانی آن‌ها نیز یکی است؛ «سجع متوازی» وجود دارد.

مطرف:هرگاه پایه‌های سجع در واج‌های آخر یک‌سان باشند ولی هم‌وزن نباشند، این نوع سجع را «سجع مطرف» گویند.

متوازن:در جایی که دو کلمه سجع فقط هم‌وزن باشند اما در روی اختلاف داشته باشند، «سجع متوازن» نامیده می‌شود.

ارزش موسیقایی سجع متوازی از همه بیشتر و ارزش موسیقایی سجع متوازن از هم کم‌تر است.

سجع متوازن

آن با تغییر دادن صامت (تمام حروف به جز آ- ای- او- اَ- اِ- اُ ) نخستین در كلمات یك هجایی حاصل می شود (بقیه ی واك های هجا تغییر نمی كند):  مانند: بارbār   كارkār و یا تغییر نخستین صامت هجای قافیه (یعنی هجایی كه دربر دارنده حرف رَوی باشد)  در كلمات چند هجایی است .

be-rast برست /be-bast ببست /še- kast شكست

نكته: تساوی هجای كلمات سجع از نظر عدد و كمیت (كوتاهی و بلندی ) اجباری است:

مرفوعهMarfu?e / موضوعهMawzu?e

پس فرق سجع متوازی از نظر ساختار با قافیه این است كه در  قافیه فقط صحت هجای قافیه شرط است و تساوی هجاهای كلمات قافیه شرط نیست؛ حال آنكه در سجع متوازی تساوی همه هجاهای كلمات مسجع از نظر عدد و كمیت نیز شرط است. مثلاً قافیه كردن  شكست و ببست درست است اما اطلاق سجع متوازی به آنها صحیح نیست.

تبصره1: اگر كلمه چند هجایی باشد می توان در هجای قافیه، صامت نخستین را تغییر نداد: پرواز / آواز. در این صورت گاهی در هجا یا هجاهای ماقبل هجای قافیه،  نخستین صامت را تغییر می دهند:

شمایلša-ma-yel / قبایلa-bā-yelע

تبصره2: واضح است كه هجای نخستین دو كلمه می توانند كاملاً همسان باشند و فقط صامت نخستین ِ هجای دوم متفاوت باشد مثل، گلنار/ گلبار. گاهی ممكن است در وسط یكی از این كلمات یك مصوت كوتاهe (كسره اضافه) آمده باشد.

در این صورت به آن محلق ِ به سجع متوازی می گوئیم (زیرا تساوی هجاها به هم می خورد):

ای جویبار راستی از جوی یارماستی

 بر سینه ها سیناستی بر جان هایی جانفزا       مولانا

تبصره3: همان طور كه در علم قافیه گفته شده است، گاهی به ضرورت، همسانی صامت ماقبل آخر (حرف قید) در هجایCVCC رعایت نمی شود:

حسنhosn / یمنyomn  ، ورد vard / كند kand، درستdo-rost / درشتdo-rošt

همچون اسكندری به یمن لقا

 همچون پیغمبری به حسن خصال (رشید وطواط)

از زمین گویی بر آوردند گنج شایگان

در چمن گویی پراكندند درّ شاهوار (امیر معزی

  تبصره 4: در كتب سنتی از دو مورد بدیعی به نام های جناس مضارع و لاحق یادكرده اند كه از نظر ساختار، همین سجع متوازی است. در این كتاب ها بین خالی و حالی یا سراب و شراب جناس مضارع است، زیرا صامت های آغازین آنها كه از نظر نقطه با یكدیگر فرق دارند قریب المخرجند (یعنی محل تولید صدای آنها در داخل دهان، دو جای مختلف است). مثلاً بین زحمت و رحمت جناس لاحق است، زیرا صامت نخستین آنها كه از نظر نقطه با هم فرق دارند بعید المخرجند.

و ز آنجا رخت بربستند حالی

زگل ها سبزه را كردند خالی

(خسرو و شیرین نظامی)

 پیداست كه ذهن به اختلاف نقطه توجه نخواهد كرد؛ بلكه آن چه توجه را جلب می كند هماهنگی بین این كلمات است. باری بدیع نیز مانند عروض و قافیه از علوم مسموعات و موسیقی است نه مكتوبات و نقاشی.

در بحث جناس مضارع و لاحق تكیه بر قریب المخرج بودن یا نبودن صامت های نخستین است، اما این بحث غالباً با بحث نقطه دار بودن حروف در هم می آمیزد.

در كتب سنتی گفته اند كه اگر بین دو كلمه فقط اختلاف نقطه باشد مثل : خط/ حظ، بساط/ نشاط، پیكر/ بتگر (اختلاف نقطه در حروف اول و دوم) یا: بتاختم/ بباختم (حرف دوم)، یا:  بار/ باز (حرف آخر) یا: درست / درشت (حرف سوم ) به آنها جناس خط یا جناس تصحیف و مصحّف گویند.

این موارد هم كه در آنها اختلاف در هیئت املایی دیده می شود غالباً جزو سجع متوازی هستند، یعنی ارزش هنری آنها در هماهنگ بودن آنهاست(حوزه مسموعات) نه در اختلاف نقطه (مكتوبات). هنگامی كه سعدی می گوید:

مرا بوسه جانا به تصحیف ده

كه درویش را بوسه از توشه به

خود به اختلاف نقطه در بین بوسه و توشه راهنمائی كرده است و گرنه ذهن فقط هماهنگی بین بوسه و توشه را درمی یابد.

این گونه مسائل از آنجا پیدا شده كه در رسم الخط قدیم بسیاری از حروف از قبیل ب، پ، ج، چ، س، ش ... را از نظر نقطه یكسان می نوشتند و خواننده از روی قرائن، حروف بی نقطه یا كم نقطه را باز می خواند. امروزه كه مساله تصحیف منتفی است و اشتباه در همجنس پنداری حروف و كلمات از نظر نقطه پیش نمی آید، این اسم های متعدد نیز بی مورد به نظر می رسد و بهتر است این مثال ها را سجع متوازی و سجع متوازن بخوانیم.

 تبصره 5: اگر دو سجع متوازی در جمله ای در كنار هم قرار گیرند صنعت ازدواج به وجود می آید:

اگر رفیق ِ شفیقی درست پیمان باش

(حافظ)

به جفایی و قفایی نرود عاشق صادق

(سعدی)

شبی و شمعی و جمعی چه خوش بود تا روز

  نظر به روی تو كوری چشم اعدا را

(سعدی)

 


مطالب مشابه :


دو شعر در باره غدیر خم که بر مسلمانان مبارک باشد

دو شعر در باره غدیر خم که بر 15/9/1388 روز عید غدیر دو مجموعه شعری به نام های




عید غدیر عید ولایت و امامت

شعـری بخـوان ز دفتـر غدیر،عید ولایت




اشعار و احادیث در مورد حضرت علی(ع) و واقعۀ غدیر خم

ضمن تبریک عید غدیر به همۀ شیعیان و مسلمانان جهان به مناسبت این عید شعری از شهریار در وصف




باز هم چند شعر زیبا در باره امام رضا(ع)

پیامک های ویژه عید غدیر بحرطویل های شعری از استاد




گلچین اشعار زیبا در باره امام حسین (ع)

پیامک های ویژه عید غدیر بحرطویل های شعری از استاد




12بهمن سالروز ورود امام خمینی(ره) - دهه فجر

شعـری بخـوان ز دفتـر عید غدیر. جامع ترین گالری عکسهای مذهبی و




اشعاری زیبا در مدح امام رضا (ع)

پیامک های ویژه عید غدیر بحرطویل های شعری از استاد




سلام ضامن آهو- شعر امام رضا (ع)

عید غدیر خم




تحقیق شناخت انواع چوب و کار با چوب

جدید ترین smsهای عید غدیر; دانلود نوحه های محسن




سجع و انواع آن

نثر و شعری که در آن آرایه سجع به کار رود، «مسجع» نامیده می‌شوند. واقعه غدیر خم. روز عید




برچسب :