شعری در مورد نوجوانی و جوانی

  • شعر زیبا در مورد جوانی

    شعر زیبا در مورد جوانی

    دانی كه نو بهار جوانی چسان گذشت؟ زود آنچنان گذشت، كه تیر از كمان گذشت نیمی به راه عشق و جوانی تمام شد نیم دگر بغفلت و خواب گران شد صد آفرین به همت مرغی شكسته بال كز خویشتن شد و، از آشیان گذشت افسرده‌ای كه تازه گلی را ز دست داد داند چها به بلبل بی خانمان گذشت بنگر به شمع عشق، كه در اشك و آه او پروانه بال و پر زد و، آتش به جان گذشت بشنو درای قافله سالار زندگی گوید به خواب بودی واین كاروان گذشت ظالم اگر به تیغ ستم، خون خلق ریخت از خون بیگناه، مگر می توان گذشت؟ (مشفق) بهار زندگیت گر صفا نداشت شكر خدا كه همره باد خزان گذشت مشفق كاشانی



  • شعری زیبا در مورد جوانی

    چه زود گذشت كاروان گذشت...  دانی كه نو بهار جوانی چسان گذشت؟ زود آنچنان گذشت، كه تیر از كمان گذشت نیمی به راه عشق و جوانی تمام شد نیم دگر بغفلت و خواب گران شد صد آفرین به همت مرغی شكسته بال كز خویشتن شد و، از آشیان گذشت افسرده‌ای كه تازه گلی را ز دست داد داند چها به بلبل بی خانمان گذشت بنگر به شمع عشق، كه در اشك و آه او پروانه بال و پر زد و، آتش به جان گذشت بشنو درای قافله سالار زندگی گوید به خواب بودی واین كاروان گذشت ظالم اگر به تیغ ستم، خون خلق ریخت از خون بیگناه، مگر می توان گذشت؟ (مشفق) بهار زندگیت گر صفا نداشت شكر خدا كه همره باد خزان گذشت  مشفق كاشانی

  • شعری از پروین اعتصامی در باره ی نوجوانی

    جوانی که کار وشایستگی است                              که خد پسندی وپندار نیست چو بفروختی ،از که خواهی خرید؟                           متاع جوانی به بازار نیست غنیمت شمر،جز حقیقت مجوی                             که باری است فرصت،دگر بارنیست مپیچ از ره راست بر راه کج                                   چودرهست ،حاجت به دیوار نیست زآزادگان برد باری وسعی                                      بیاموز،آموختن عار نیست به چشم بصیرت به خود درنگر                                تورا درآیینه،زنگار نیست همی دانه خوشه خروار شد                                  زآغاز هر خوشه خروار نیست همه کار ایام درس است وپند                                 دریغا که شاگرد هشیار نیست                                                                                    پروین اعتصامی

  • روز نوجوان

    به نام خدا روز نوجوان                                                          هشتم آبان ماه در کشورمان به نام روز نوجوان نامگذاری شده است.در چنین روزی شهید محمدحسین فهمیده ،نوجوان بسیجی ،برای مقابله با دشمن بعثی،نارنجک به کمر بست و خودش را زیر تانک  عراقی ها انداخت تا نشان دهد که در راه دفاع از میهن اسلامی، از بذل جانش هم دریغ ندارد ؛ زیرا معتقد بود: جان چه باشد که نثار قدم دوست  کنند    این متاعی است که هر بی سروپایی دارد یاد این نوجوان شهید را گرامی می داریم و بر روان پاکش درود می فرستیم و از پروردگار یکتا می خواهیم که او را با انبیا و اولیا محشور گرداند. اما درباره ی نوجوانی چه می توان گفت؟نوجوانی دورانی است که هر انسانی آن  را تجربه می کند تا به بزرگسالی برسد.دورانی است که جسم و روح انسان شروع به رشد وتکامل می کند و انسان نسبت به خود و محیط پیرامونش دیدگاهی تازه  می یابد. نوجوانی دورانی است  حدفاصل بین کودکی و بزرگسالی.حدود و همچنین طول مدت آن چندان مشخص نیست و بسته  به افراد و جوامع گوناگون متغیر است.شاید با درنظر گرفتن دوران قبل از بلوغ که طی آن رشد سرعت بیشتری می یابد و دوره ی پیش از کمال عقلی که  رسیدن به آستانه ی بزرگسالی است، بتوان گفت که دوره ی نوجوانی چندین سال از 12 تاتقریباً18 الی 21سالگی طول می کشد.به عبارتی می توان گفت که نوجوانی با بلوغ جنسی آغاز می گردد و با جذب نوجوان به اجتماع  پایان می پذیرد.ارسطو معتقد بود که تغییرات مربوط به بلوغ جنسی در دختران و پسران یونانی حدود 14 سالگی صورت می گیرد.او درخصوص تغییرات روانی همزمان با تغییرات جسمانی معتقد بود که از دختران به علت فعالیت شدید جنسی ،باید بیشتر حفاظت و حراست گردد.ارسطو از صفات  و خصوصیاتی نام می برد که نوجوانان را از بزرگسالان متمایز می کند.این خصوصیات با این که همزمان  با بلوغ هستند،ارتباط مستقیمی با آن ندارند و بشتر ناشی از کمبود تجربه در نوجوانانند تا ساختار بدنی و فیزیولوژیک آنها. برای مثال از آنجا که نوجوانان نیاز را تجربه نکرده اند،تمایلی به پول ندارند یا چون هنوز فریب نخورده اند،زودباورند و نبود بدبینی در آنان به این علت است که هنوز طعم تلخی ها و محرومیت ها را نچشیده اند.هرچند تا قرن نوزدهم تعریفی بهتر از تعریف ارسطو در مورد نوجوانی دیده نمی شود،اما در حدود سال های 1800 پزشکان به مطالعه ی بلوغ جنسی و تغییرات ،همزمان با آن دختران ،توجه خاصی پیدا کردند و استانلی هال برای اولین بار نوجوانی را به حیطه ی روانشناسی جدید وارد کرد.او توجه خود را بر خصوصیات روانی نوجوانان متمرکز کرد و بر اهمیت مطالعه ی این دوران تأکید نمود. ...

  • مقاله ای در مورد " زندگی نامه و اشعار استاد شهریار "

    در این مقاله،  یکی از بهترین و مشهورترین و با احساس ترین  شاعران ایران زمین ، بلکه شاعر پر آوازه در جهان ، استادجلیل القدر شهریار به حضور سبزتان معرّفی می گردد.      این نوشته شامل بخش هایی است که که در این بخش ها ما سعی کرده ایم دوران زندﮔﯥ این استاد و ادیب بزرﮒ را از بدو تولد تا لحظه پرکشیدنش از این جهان را در حدّی که اطّلاعات داشتیم در این نوشته بگنجانیم . امید به این داریم که مورد لطف شما عزیزان قرار ﮔیرد و شما را با اندکی از زندگی این ادیب و استاد بزرﮒ ﺁشنا سازد . تولد شهریار(ولادت و زادﮔﺎﮦ)      استاد شهریار در شهریور ماه ۱۲۸۶ هجری شمسی (۱۳۲۵ هجری قمری ) در روستای خشنکاب در بخش قره چمن آذربایجان در بازارچه میرزا نصراله تبریزی واقع درچای کنار چشم به جهان گشود کودکی شهریاراستاد سید محمّد حسین بهجت تبریزی، متخلّص به شهریار، در خانواده مرد دانش و هنر «حاج میر آقا خشگنابی» چشم به جهان گشود. روزهای کودکی او با انقلاب مشروطیت و بحران‏های اجتماعی و سیاسی در تبریز هم زمان بود. به همین سبب، پدر که از مبارزان فعّال مشروطه خواه به شمار می‏آمد، در آن اوضاع نابه‏سامان، خانواده را به زادگاه اجدادی، روستای خشگناب منتقل کرد.            شهریار در سنین خردسالی  با قرآن مجید و دیوان حافظ آشنا شد و این آشنایی، آغاز پیوند عمیق روح او با مفاهیم آیات قرآن و کلام حافظ بود. شهریار پس از تحصیل در مکتب خانه روستا و تکمیل آن در تبریز، در سال 1300 به اصرار پدر به تهران رفت و در مدرسه دارالفنون به تحصیلات متوسطه ادامه داد. سه سال بعد وارد مدرسه طب شد، ولی به سبب پیشامدهایی، آخرین سال پزشکی را که با روحیّه ی حسّاس او چندان هم سازگار نبود، نیمه تمام رها کرد. پس از آن، در بانک کشاورزی به خدمت دولت درآمد و در کنار آن، به شعر هم می‏پرداخت. شهریار مدتی در خراسان و تهران روزگار گذرانید و سپس به زادگاهش تبریز بازگشت و در این شهر ماندگار شد.     شهریار که دوران کودکی خود را در میان روستاییان صمیمی و خون گرم خشکناب در کنارکوه افسونگر « حیدر بابا » گذرانده بود همچون تصویر برداری توانا خاطرات زندگانی لطیف خود را در میان مردم مهربان و پاک طینت روستا و در حریم آن کوه سحرانگیز به ذهن سپرد.      او نخستین شعر خویش را در چهار سالگی به زبان ترکی آذربایجانی سرود . بی شک سرایش این شعر کودکانه ، گواه نبوغ و قریحه شگفت انگیز او بود. شهریار شرح حال دوران کودکی خود را در اشعار آذربایجانیش بسیار زیبا،تاثیر گذار و روان به تصویر کشیده است.      او در این منظومه بی همتا در خصوص دوران شیرین کودکی و بازی گوشی خود در روستای خشکناب سروده است: قاری ...

  • شعری منتشر نشده از حاج سعید حدادیان در مورد دوران دفاع مقدس :

    شعری منتشر نشده از حاج سعید حدادیان در مورد دوران دفاع مقدس :

      شعری منتشر نشده از حاج سعید حدادیان در مورد دوران دفاع مقدس : تا پلیس محله "مسجد" بود ، دزد ایمان ما نشد "رمال" خبرگزاری فارس: سعید حدادیان امروز با حضور در برنامه زنده شبکه 3 همراه با ذکر خاطراتی از ازدواج و زندگی مشترکش شعری را در قالب قطعه قرائت کرد به گزارش خبرنگار فارس ، سعید حدادیان امروز با حضور در شبکه سوم سیما همراه با ذکر خاطراتی از ازدواج و زندگی مشترکش شعری را در قالب قطعه قرائت کرد . این شعر در حوزه شعر نوجوان به حساب می آید و به نقل خاطرات نوجوانی و جوانی شاعر با زبانی گیرا و دلنشین می پردازد . این شاعر و مداح اهل بیت در این شعر نیم نگاهی هم به مسائل جاری جامعه کرده است :باز دل تنگ زنگ مدرسه ام   دنگ دنگی که می شود پر و بالحسرت مشق های ننوشته،لذت بیست های اول سالمزه ی تلخ ترکه های انارمزه ی ترش زال زالک کالخنکای نسیم اول صبحپر کشیدن در آسمان خیالکیف وکفشی که آرزویم بودنرسیدم به آرزوی محالهم نوا با اذان صبح شدنذکر بی بی و عطر احمد و آلبا سماور چهار قل خواندنصبح دم شکر قادر متعالاول صبح، دوری از مادرزنگ آخر ترانه های وصالآبرنگی که باز هم گم شدبین نقاشی از جنوب و شمالقصه ی جنگ رستم و سهرابداستان قشنگ رستم و زالقصه ی بوسه های شیطانیقصه آن دو مار خوش خط و خالقصه لاک پشت و مرغابیمی توان پر کشید بی پر وبالقصه های کلیله و دمنهمکر روباه و  حیله های شغالشب باران صدای چکه سقفصبح برفی بدون چکمه و شالآش شلغم، بخور بابونهچه نیازی به دکتر اطفالشب چله، هوای کرسی داغهمه بی غل و غش، همه خوشحالدست مادر بزرگ حافظ بودتا برای همه بگیرد فالقصه غصه ی عمو نوروزننه سرما و خواب آخر سالشوق عیدی گرفتن از باباناگهان یا « محول الاحوال » جای ماهی سفید در حلقومتیغ ماه کفور بود و کفالنرود از مشام جان هرگزبوی بابا و عطر نان حلالآب و نان مرا به سختی دادتا رسیدم به درس صفحه ی دالچند روزی شدم کمک خرجشتق و تق می کند هنوز بلالبانک بی اختلاس من قلک سرفه ی سکه از گلوی سفالپول مشهد تهیه شد آخرعمر بی بی ولی نداد مجالدوره شام های نان و پنیردوره نان بربری دو ریالدوره یک قران و ده شاهیعهد یک سیر شانزده مثقالسر سفره نگاه کارد، پنیرباز دعوای قاشق و چنگالهر کسی صبح زود تر می رفتبود خوشتیپ خانه بی جنجالیاد روزی که مثل اعیان هادل ما هم خنک شد از یخچالیاد روزی که چشم ما وا شد به تماشای اولین سریالقصه عشق کودکانه ی منگل نسرین باغ مش اسمالناگهان زیر چرخ یک نیسانشد گل آرزوی من پامالشعر های فروغ فرخزاددر کنار نوشته های جلالطنز های عبید هم دیگراز رخ من نبرد گرد ملالتا پلیس محله مسجد بوددزد ایمان ما نشد رمالقصه صبح جمعه، مهدیهروضه کافی و اذان ...

  • حافظ

    حافظ<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />   مقدمه خواجه شمس الدین محمد شرازی شاعر و حافظ قرآن متخلص به حافظ و معروف به لسان الغیب از بزرگترین شاعران غزلسرای ایران ایران و جهان به شمار می رود حافظ را نمی توان از سنخ شاعران تک بعدی و تک ساختی محسوب و تفکر شاعرانه اش را تناه به یک وجب خالص تفسیر و تاویل کرد.شعر حافظ دارای ابعاد گوناگون و متنوع سرشار از راز رمز و پرسش از حقیقت هستی است . صبحدم از عرش امد فروش عشق گفت                                       قدسیان گویی که شعر حافظ بربر می کنند   زندگی نامه شاعران شیرین سخن و بلبل غزلسرای بوستان ادب فارسی خواجه شمس الدین ‚لسان الغیب‚کاشف الحقایق زبده ال متکلمین‚ترجمان الاسرار و...محمد حافظ شیرازی از ناردره های روزگار و نوابغ جهان شعرو ادب است که در اسمان پر ستاره ادبیات جهان همچون خورشیدی می درخشد و روشنایی بخش راه و دوستداران طریق علم و ادب است. او در اوایل قرن هشتم هجری قمری که سالش نامعلوم است.درشهر شیراز به دنیا امد سال تولد این در کمیاب را گرچه بدرستی نمی دانند اما به تقدیب سال هایی بین ١◦٧تا ٧٢٦ ه ق  تخمین می زنند ‚ولی انچه برای دوستداران خواجه اهمیت وجود گرانقدر او می باشد حال سال تولدش چه سال ◦◦٧باشد و یا سال ◦٧٣یا سالی بین این سالها اهمیت چندانی ندارد ولی این مطلب که تقریبا در مورد زندگانی غالب نامداران در ایران عمومت دارد مایه متاسف است ان هم بر اطلاعی از زندگانی شخصی که در طول حیات خود بسیار مورد توجه بوده و دلیل این مدعا القابی است که در بالا ذکر گردید که حافظ نیز یکی از از این القاب است و به علت تسلطی که خواجه به علوم قرانی دااشته به او داده اند و این مطلب در ان روزگاررسم بود که به حافظین قران حافظ می گفتند و شاعر ما از جمله کسانیبود که در جوانی قران را از حفظ داشت و درک معانی آن را می نمود و به قول خودش ((قران زبر خوانم با چهارده روایت)) و در مورد کلمه خواجه که به او اطلاق می شود نیز باید گفت که در عصر حافظ بزرگان ممتازرا خواجه می نامیدند لذا اورا نیز خواجه شمس الدین محمد حافظ می خواندند که در این (حافظ ) دنییی معرفت نهفته .   اصل و نصب خواجه درباره اصل و نسب این بزرگوار طبق اسناد و شواهدی که بجای مانده و از لابلای متون کهن می توان استخراج نمود خاندانش در اصفهان دارند و ظاهرا جدش شیخ غیاث الدین در کو پای اصفهان می زیسته او در این شهر به تهارت و دادو ستد مشغول و از این راه زندگی مرفه و ابرومندی داشته و خانواده شیخ غیاث الدین وجود پسرش بهاالدین محرز است که همانا پدر خواجه است . غیاث الدین به زندگی آرام خو گرفته بود و از جارو جنجال و سیاست ...

  • بهار فصل جوانی

      بهار ،فصل جوانی نوشته : محمد رضا عباس زاده-چاپ شده در شماره مخصوص نوروز ۱۳۸۹-مجله جوانان  امروز   بهار فصل جوان گشتن و جوش و خروش شادمانه طییعت است و از این بابت است که بهار و جوانی را با هم مقایسه می کنند و شباهت هایی عجیب میان فصل بهار و فصل جوانی یافت می شود . اولین شباهت همان تغییرات ناگهانی و هورمونی است که در بدن شخصی که وارد سن جوانی می شود ،اتفاق می افتد ؛در بهار هم به یکباره طبیعت از خواب زمستانی بیدار می شود و شور و نشاطی عجیب در میان پرندگان ،حیوانات و گیاهان بوجود می آید . این تغییرات، هم در دوران جوانی و هم در فصل بهار سیل آسا و در مدت زمان کمی روی می دهد طوری که تماشاگر و ناظر خود را حیرت زده می نماید . شباهت بعدی تنوع طلبی فصل بهار است . بهار فصل سبزی و سرخی گل ها و ساقه ها و رنگ شاد و تند قهوه ای تنه درختان است . فصل رنگ و نقاشی و جمال گل ها و نغمه سرایی بلبلان عاشق است . بهار، دخترک عاشق پیشه و تنوع طلبی است که از یکنواختی و سردی زمستان به تنگ آمده و دنبال گردش و شور و تحرک است . دنبال زیبایی و طراوت و پاکیزه گی است جوانان هم در این دوران دنبال چیزهای تازه و نو می روند و علاقه شدیدی به مد و لباس های تازه و جدید دارند .می خواهند از نقطه و مکانی که در آن هستند به حرکت در آیند ،سیر و سفر کنند و ناشناخته ها و تازه های دنیای اطراف خود را بیابند و درک کنند؛ همچون بهار که به ظاهر خود بسیار اهمیت می دهد و به آرایش طبیعت می پردازد ، آنان نیز تمایل شدید به آراستن لباس و ظاهر خود دارند . بقیه در ادامه مطلب بهار فصل عاشق شدن است .فصل عشق پر سوز و گداز بلبل به گل و نغمه سرایی عاشقانه بلبلان مست و عاشق . فصل بیدار شدن احساس و رویا های پاک و با طراوت است . جوانی هم فصل رویا و عشق و نغمه سرایی عاشقان دل خسته است . بیشتر نویسندگان و شاعر ها  نقطه آغاز عشق و عاشق شدن قهرمانان خود را در فصل بهار قرار می دهند .از جمله این نویسندگان که علاقه خاصی به فصل بهار دارد آنتوان چخوف نویسنده نامدار روسی است که در اکثر داستان هایش، فصل بهار را فصل بیدار شدن نیروی عشق در دل ها قرار داده است . بهار فصل تلاش و کوشش است . فصل کاشت محصول برای کشاورزان . آنها در این فصل با تلاشی طاقت فرسا و فراوان به کشت و زرع پرداخته و غرق کوشش و جنب و جوش هستند . جوانی هم فصل نیرومندی و سلامت است که باید این نیرو و توان را در جهت ساختن آینده ای روشن و پر بار به کار برد و اگر جوانان در این دوران به دنبال کار و تلاش نباشند ،در سنین بالا محصول خوبی درو نخواهند کرد . جوانی بهترین دوران برای سازندگی و اندوختن است .سستی و تنبلی در این زمان آینده ای تاریک به دنبال دارد ...

  • شعر نیما شعری برانداز است

    در گفت‌وگو با حافظ موسوی درباره‌ی وجه سیاسی نیما یوشیج     پنجاه‌ و سه سال از مرگ آقای شاعر می‌گذرد، ‌هم‌چنان نیما یوشیج و مشی‌ ادبی – سیاسی‌اش پرسش‌برانگیز است؛ در مصاحبه‌ای تلفنی با حافظ موسوی درباره‌ی وجه سیاسی نیما یوشیج و اشعارش صحبت می‌‌کنیم. موسوی می‌گوید «شعر نیما، در عرصه‌های فرم، معنا، همچنین مضمون‌ها و نوع استعاره‌‌هایی  را می‌سازد؛ شعر براندازی است. شعری سیاسی از نوع برانداز. آن‌ نگاهي كه می‌خواهد سنت منجمد شده وضع موجود را نگه دارد نيما در پی بر انداختنش است.»     نیمایوشج در سال‌های نوجوانی و جوانی با رویداد‌های مهم اجتماعی مانند انقلاب مشروطه و نهضت جنگل روبرو می‌شود، وی برکنار از این رویداد‌ها نبوده است، اما  می‌توان گفت که این رویداد‌ها مستقیم بر شعرش اثر گذاشت و شعرش بازتاب  آن رویداد‌های سیاسی اجتماعی است ؟! شعر نیما یوشیج، دنباله‌ی تاریخی شعر مشروطه است. شعر مشروطه – فارغ از ارزش‌های ادبی‌ش – شعری عمدتا با رویکرد سیاسی – اجتماعی است. شعر نو فارسی آغاز شده با نیما در ادامه‌ی سنت شعر مشروطه نطفه‌اش با رویداد انقلاب مشروطه بسته می‌شود.بله شعر نیما هم از همان آغاز دارای رویکرد سیاسی – اجتماعی بوده است. منتها نیما فعال سیاسی نبود، یک شخصیت اجتماعی بود که به مسائل جامعه نگاه انتقادی داشت. تفکر ادبی ژرف‌تر از زمانه‌ی خودش داشت. درباره‌ی شعر نیما در مقایسه با شعر مشروطه، وی از آن رویکرد آشکار و شعاری پرهیز کرد. همچنین شعر فارسی را  سیاست‌‌زدگی دور کرد.   پس به اعتقاد شما آن نوع نگاه سیاسی که در ادبیات مشروطه هست را نمی‌توان در شعر نیما یوشیج دنبال کرد. همین‌طور است ؟!   در آن فضایی  که نیما  شعر را دنبال می‌کند - از آن‌جایی که هر کسی گفت‌وگویی با زمانه‌ی خودش برقرار می‌کند- نیما در پی‌ گفت‌وگو با زمانه‌ی خویش است به نوعی شعرش برآیند این گفت‌وگو هم هست. منتها چنان‌چه  شعر نیما را در حوزه‌ی معنایی با شعر مشروطه بسنجیم؛ می‌بینم نوع نگاه و رویکرد سیاسی‌اش تفادت دارد. از نگاه آشکار سیاسی به دور است. سنت رویکرد اجتماعی در شعر مدرن فارسی  با نیما آغاز شد، تا سال‌های دهه‌ی چهل – پنجاه رویکرد مسلط بود. از این‌رو در معنای متوسع شعر و ادبیات سیاسی،  شعر نیما  اثری سیاسی است. تلقی  از شعر سیاسی؛ شعری‌ست که به مسائل اجتماع می‌پردازد، حاکمیت را  نقد و بازخواست می‌کند؟! مراد‌تان از شعر سیاسی همین است؟ شعر سیاسی به مساله‌ی قدرت در ارتباط است، هرآن‌چه که می‌خواهد  در مساله‌ی قدرت مداخله کند و آن را قدرت مطلق کند به چالش می‌کشد؛ نه این‌که داعیه‌ی ...

  • طرح درس روزانه

    طرح درس روزانه مشخصات کلی: نام درس : مثل آیینه         موضوع درس : دوره نوجوانی ، ارزش وقت ، دوست خوب               کلاس :2/3 نام دبیر : ژاله شهبازی         نام مدرسه : عطیه « 1»        مدت تدریس : 1:30       تعداد دانش آموز : 32 نفر سال تحصیلی 92-91 « هدف ها » هدف کلی : دانش آموزان در پایان درس با دوره ی نوجوانی و جوانی و ویژگی های خاص این دوره و همینطور دوست و ویژگی های یک هم نشین نیک و این که انسان می بایست قدر ایام را به درستی درک کند و به نحوی شایسته استفاده کند تا بعدها حسرت روزهای رفته را نخورد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هدف های جزئی : 1) دوره ی نوجوانی چه سالهایی را در بر می گیرد . 2) ویژگی های این دوره و حسّاسّیت های خاص این دوره . 3) ارزش دوست خوب و دانا و مؤمن در زندگی انسان تا چه حد است . 4) قدر لحظات را بدانیم و بهره ببریم تا بعدها در مقابل دیگران احساس حقارت نکنیم . 5) چطور برنامه ریزی کنیم تا هم در دنیا و هم عقبی شادمان باشیم . 6) با سبک و هدف شعر پروین آشنا شویم . هدف های رفتاری (ورودی) ابتدای تدریس این مطالب را برای دانش آموزان تفهیم می کنیم : آغاز کلام بیت زیبای پروین اعتصامی را عنوان می کنم :             نَخُسب آسوده ای برنا، که اندر نوبت پیری                                                                       به حسرت یاد خواهی کرد ایام جوانی را   - شعر (جوانی) پروین را یک بار به شکلی زیبا برای کلاس قرائت می کنم و چند دانش آموز بعد از من این ابیات را تکرار می کنند . - متذکر می شوم که این دوره ی حساس زندگی نیاز به آرامش و ایمان بیشتری دارد تا بتوانند این دوران را با سربلندی طی کنند . - به آن ها یادآوری می کنم که بهترین همدم انسان خدا و سپس پدر و مادرند . - مفاهیم و درون مایه ابیات را از خود دانش آموزان می پرسم و به نتیجه می رسیم . - قصه ی یک نوجوان و جوان موفق چون دکتر محمود حسابی را به شکلی خلاصه بازگو می کنم . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روش ها و وسایل آموزشی : کتاب درسی – CD آموزشی – تخته سیاه –  دیوان پروین اعتصامی روش تدریس : آمیخته ( توضیحی – تحلیلی – پرسش و پاسخ )   فعالیتهای قبل از شروع : خواندن آیات همگام با قرآن و توضیح راجع به آن ، سلام و احوال پرسی و حضور و غیاب دانش آموزان ، جویای حال دانش آموزان غایب شدن ، بررسی تکالیف گذشته .     سنجش رفتار ورودی و ازش یابی تشخیصی : سؤالاتی از درس قبل و ایجاد آمادگی و انگیزه برای شروع درس جدید . در این قسمت می توانیم از چند گروه پرسش درس های ( شگفتی های آفرینش ...