خط مشی بیمارستان نمازی

  • خط مشي : ارتباط موثر در زمان تحویل بیمار

    منظور : استراتژی های لازم جهت کاهش،حذف،انتقال خطر در هنگام تحویل بیمار   مخاطبين :  کلیه صاحبان  فرآیند تحویل بیماران    خط مشي :       ارتباط با بيمار در زمان بستري در بيمارستان كه خود شامل بدو پذيرش ، زمان بستري ، موقعيت هاي ويژه ، زمان ترخيص ، ارتباط با همراهان بيماران بدحال و فوت شده و ....       ارتباط مناسب گروههاي مختلف درماني و غير درماني كه با بيمار در ارتباط مي باشند شامل : نيروهاي انتظامات بيمارستان ، پرسنل پذيرش ، پرسنل تريا‍ژ ، پرسنل فوريتها ، بخشهاي پاراكلينيك ( آزمايشگاه ، داروخانه ، راديولوژي و ...)و  بخشهاي بستري   روش اجرايي  :   الف:انتظامات و حراست بيمارستان:  در واقع اولين خط ارتباط با بيمار و همراهان بيمار در بدو ورود به بيمارستان پرسنل محترم اين بيمارستان هستند  . رعايت اصول ارتباط صحيح توسط همكاران انتظامات كه در عين حال همراه با حفظ حريم وظايف انتظامي شان مي باشد ، باعث پديدار شدن بازخورد مثبت به بيمار و همراه وي مي شود. . اين ارتباط بايستي داراي ويژگيهاي زير باشد: -          برخورد محترمانه همراه با راهنمايي كامل جهت انجام ساده تر و سريعتر مراحل پذيرش در مواقع اورژانس -          پرهيز از هر گونه درگيري لفظي و فيزيكي با ارباب رجوع و مدد جويان -          برقراري ارتباط صحيح بر اساس اصول مرتبط ، با مددجو و همراه به منظور آرام سازي -          برقراري نظم و انضباط بخشها و كنترل ورود و خروج افراد ،همراه با توضيحات كافي ، روشن و قابل فهم جهت جلوگيري از سوء تفاهم -          ايجاد حس اعتماد و همدلي و برخورد دوستانه ، در عين حال جدي با همراهان -          خودداري از هر گونه رفتار و گفتار تهديد آميز و خشن كه باعث ايجاد حس بي اعتمادي در فرد مي شود. ب:پذيرش بيمارستان:  ارتباط بين واحد پذيرش و بيماران محدودتر از ساير بخشها مي باشد. -           پرسنل محترم پذيرش موظفند به سئوالات بيمار پاسخ داده ، فرم رضايت به بستري را به طور دقيق كنترل نموده و در گرفتن اطلاعات شخصي بيمار اهمال نكنند . -          پرسنل پذيرش موظفند به هر بيمار بستري ، دستبند شناسايي و دفترچه منشور حقوق بيمار را تحويل دهند. اطلاعات مندرج در دستبند شناسايي با دقت و خوانا ثبت شود.  -          پرسنل پذيرش بايستي در هر شرايط  تنها با نيروي جايگزين ، محل خدمت خود را ترك نمايند . -          در هنگام ازدحام خونسردي خود را حفظ نموده و در صورت بروز مشكل خاص اعم از مالي و .... حتمآ سوپروايزر شيفت را در جريان امر قرار داده و در راه پيشبرد اقدامات بيمار وظايف خود را به نحو احسن انجام دهند و اين ميسر نمي شود مگر با ارتباط همراه با ...



  • گرنیکا

    گرنیکا

     نام کتاب: گرنیکانام نویسنده: فرشته توانگرانتشارات: ققنوسنوبت چاپ: اول 1383چاپ: شمشادنوع کتاب: رماننوشته پشت جلد کتابگرنیکا نام تابلوی تن به مهاجرت سپرده پیکاسوست؛ تابلویی که پیکاسو از آن اسپانیا می دانستش، اگر رهایی را باز می یافت. زندگی سیما، قهرمان رمان گرنیکا، بی شباهت به سرنوشت تابلوی گرنیکا نیست، تابلویی در مذمت جنگ، اما برخاسته از جنگ و الهام گرفته از سرنوشت شهری که نخستین شهر یکپارچه بمباران شده تاریخ است.   فرازهایی از کتاب1. سیما: «مردم دیگر نامه نمی نویسند، خاطرات نمی نویسند. راستی چرا؟ در جایی خواندم که مردم روزگار گذشته چون ارتباطات کم بود، شباهت زیادی به هم نداشتند و در واقع، به نوعی، عجیب و غریب بودند. اما، حالا، اغلب شبیه همند. ما همه مثل هم حرف می زنیم با همان کلمات، همان عبارت ها، و همان ضرب المثل ها.» (ص 13)2. آقای یزدانی می گوید: «زبان شناسی پل ارتباطی تمام زبان های دنیاست، زبان شناسی روح مشترک همه زبان هاست.» (ص 17)3. طهماسب: «عادت ندارم به دیوارهای خانه ام تابلوی نقاشی بچسبانم. اولین چیزی که آدم را لو می دهد همان تابلوی نقاشی است. تازه، یک مشت تابلو روی دیوار بعد از مدتی خسته کننده می شود. آدم از تابلوهایش زودتر خسته می شود تا میز و صندلی و بقیه وسایل خانه.» (ص 49)4. نوژان گفت: «ما زن ها اگر بیش تر با هم مشورت کنیم، موفق تریم.» (ص 71)  5. وقتی بزرگ شدیم، معماها همه حل می شوند. (ص 93)  خلاصه کتاببخش یکم – مثل دوستان مکاتبه ایاوایل اسفند سال هزار و سیصد و هفتاد و دو است. سیما آزرم مجرد، بیست و هفت ساله، دانشجوی زبان و ادبیات انگلیسی و از دانشجویان آقای یزدانی است. مدتی قبل کتابی از آقای طهماسب پایدار در کتابخانه می بیند و علاقمند آن می شود. می شنود که نویسنده کتاب قصد دارد به شیراز بیاید، اما جلسه به خاطر اختلافات مدیریت دانشگاه با نویسنده به هم می خورد. سیما موفق نمی شود نویسنده را ببیند و در مورد داستان کتاب با او صحبت کند. اما آدرس نویسنده را از استادش، آقای یزدانی، می گیرد و برایش نامه می نویسد.داستان آن کتاب در مورد عشق پسری قد کوتاه و متمول به دختری قد بلند از طبقه پایین است. پسر از دختر خواستگاری می کند و دختر نمی پذیرد. پسر راهی خارج می شود و در برگشت از دختر مجددا خواستگاری می کند و دختر با اصرار پدر و مادر می پذیرد، اما دو سال بعد از پسر جدا می شود. بعد از گذشت ده سال دوباره یکدیگر را می بینند. دختر مشکلات مالی زیادی دارد. از پسر می خواهد دوباره با هم در ارتباط باشند. پسر می پذیرد اما دیگر هرگز از او خبری نمی شود. آقای پایدار جواب نامه سیما آزرم را می دهد و خوشحال است که خواننده ای علاقه مند یافته ...

  • آیت‌الله ملکوتی دعوت حق را لبیک گفت

    به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، آیت‌الله مسلم ملکوتی که مدتی به علت بیماری ریوی در بیمارستان مسیح دانشوری تهران بستری بود، امروز جان به جان‌آفرین تسلیم کرد.آیت‌الله ملکوتی در هفتم شهریور سال 1302 هجری شمسی مطابق با 17 محرم 1342 هجری قمری در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش مشهدی یوسف، کشاورزی متدین بود و با علمای منطقه ارتباط مستمر داشت؛ وی که به آموزش علم و خواندن و نوشتن علاقه‌مند بود به مکتب‌خانه می‌رفت و فرزندش مسلم را نیز با خود به آن‌جا می‌برد.تحصیلات‏از پنج سالگی نزد پدرش به آموختن روخوانی و حفظ قرآن پرداخت، در شش سالگی حافظ سوره‌های قرآن (از اوّل تا سوره قاف) بود، سپس نزد یکی از علمای منطقه به تکمیل آموخته‌های خود پرداخت و در مدتی اندک خواندن، نوشتن و قرآن مجید را فراگرفت. سپس برای ادامه تحصیل به شهر سراب در چهار کیلومتری زادگاهش رفته و در آن شهر کتاب‌های متداول ادبی از قبیل مقدمات، سیوطی، شرح جامی، مغنی، مطول و مقداری از منطق و اصول فقه مانند کتاب‌های حاشیه و معالم را نزد علمای آن زمان همچون میرزا رضاقلی، میرزا یعقوب، میرزا غلامعلی اصغری و میرزا حسین محدثی فرا گرفت.در هفده سالگی برای ادامه تحصیل به تبریز مهاجرت کرد و در مدرسه طالبیه مشغول تحصیل شد. در تبریز به مدت چهار سال از علمای آن عصر، کتاب‌های شرح لمعه، رسائل، مکاسب و کفایه را فرا گرفت. اساتید او در این زمان سیدمهدی انگجی، میرزا فتاح شهیدی (نماینده آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی)، حاج میرزا محمود دوزدوزانی و سیدمحمد بادکوبه‌ای و جمعی دیگر بودند؛ در طول اقامت و تحصیل مستمر در حوزه علمیه تبریز، کتاب‌هایی را که پیش‌تر خوانده بود به طلاب تدریس می‌کرد.مهاجرت به قمدر سال 1321 پس از به پایان رساندن دوره سطح در حوزه علمیه تبریز، برای ادامه تحصیل و بهره‌گیری از علماء حوزه علمیه قم، به شهر قم مهاجرت کرد. در آن زمان به دلیل تلاش‌های شیخ عبدالکریم حائری بنیان‌گذار حوزه علمیه قم علمایی در این حوزه تربیت شده و حضور داشتند.استقرار در‌حوزه علمیه قم، نهایت آرزوی او بود، وی از حوزه درسی فقه و اصول شیخ عبدالنبی نمازی، فیض، سیدمحمد حجت‌کوه کمری بهره برده در زمره طلاب ممتاز درس آنان محسوب می‌شد.او همچنین از شاگردان برجسته امام خمینی و مورد علاقه و توجه وی بود، در حوزهٔ درس علوم عقلی وی حضوری مداوم داشت و تا آخرین سال‌هایی که  امام خمینی فلسفه تدریس می‌کرد جزو شرکت‌کنندگان در درس‌های او بود. زمانی که امام خمینی تدریس خارج را شروع کرد، آیت‌الله ملکوتی مشتاقانه از درس امام استفاده کرد و دیگران را نیز به این کار ترغیب می‌نمود.در ...