مانتو شلوار

  • مانتوی بنفش را با چه رنگ مقنعه، شلوار و کفشی ست کنم که متفاوت باشد؟

    مانتوی بنفش را با چه رنگ مقنعه، شلوار و کفشی ست کنم که متفاوت باشد؟

    مانتو بنفش این رنگی دارم که پاییزه است مدل یقه انگلیسی حالت فون جنس کشمیر برای سر کار با چه مقنعه و شلوار و کفشی بپوشم بهتره ؟مام بهار عزیز من می خواستم مقنعه و شلوار و کفش و کیف مشکی رو پیشنهاد کنم اما چون رنگی دوست دارین و من هم رنگای معمولی دوست ندارم ، یک ترکیب استثنایی بهتون پیشنهاد می کنم که واقعا زیباست و امیدوارم مدرسه تون ظرفیتش رو داشته باشه. اونم ترکیب فیروزه ای با بنفشه. این عکسهای زیبا رو از این ترکیب رنگی ببینید.        می دونم خود خود فیروزه ای ممکنه برای مدرسه مناسب نباشه اما می تونین تیره تر و با توناژ آبی کمتر و بیشتر به سمت سبز هم ست کنید با بنفش. از سبز کله غازی تا یشمی هم با بنفش مناسبه.



  • مانتو شلوار مجلسی کد 18

    مانتو شلوار مجلسی کد 18

    کد ۱۸ مانتو شلوار مجلسی قیمت : ۱۶۵۰۰۰ تومان

  • مانتو شلوار مجلسی کد 6

    مانتو شلوار مجلسی کد 6

    کد ۶ مانتو شلوار مجلسی     سایز : ۴۰ قیمت : ۱۲۰۰۰۰ تومان

  • مانتو شلوار مجلسی کد 5

    کد ۵ مانتو شلوار مجلسی     سایز : ۵۴ - ۴۰ قیمت : ۱۲۵۰۰۰ تومان

  • مانتو شلوار اداری کد 17

    مانتو شلوار اداری کد 17

     

  • راهنمای راه اندازی کارگاه خیاطی

    نياز بازار و مشتري با توجه به چهار فصل سال و نوع نياز بازار به پوشاك از جمله مانتو و لباسهاي گرم مثل باراني و غيره نياز بازار متغير مي باشد همچنين در فصل بهار مدلهاي مختلف مانتو در بازار عرضه مي گردد . بنابراين ديگر نيازهاي بازار در فصل باهار و پيراهنهاي مردانه ، تريكوجات بوده كه در نوع بازاريابي و نوع فروش با هم فرق مي كند . در فصل زمستانه كارها ضخيم تر و بافتي و پارچه هاي پشمي مي باشد كه در هر كدام نوع بازار فورش آن متغير است و براي بازاريابي هر كدام از توليدات خود فصل خود بصورت خاص مي توان اقدام نمود . و كليه كارها را قبل از زمان فصل خود بايد مهيا كرد و در اسرع وقت در اختيار بازار قرار داد . محيط بازار براي توليد و مكان بازار براي يك كار توليدي كه داراي چهار فصل توليد مي باشد جا و مكان خاص مدنظر نيست مهم بايد محيطي انتخاب شود كه توليداتي كه ما داريم در آن مكان قابل توليد باشد . دسترسي به بازار براي يك توليدي مهم بازاريابي آن است كه بايد از بارازيابهاي مجرب و متخصص استفاده نمود زماني كه افراد مجرب در اخيتار داشته باشيم ديگر براي فروش كالا و خريد مواد اوليه مشكل نخواهيم داشت براي بازرايابي بهتر كار بايد از بهترين مواد اوليه استفاده نمود . وقتي مواد اوليه درجه يك باشد خود بازاري براي خريد كار به شما مراجعه مي كند و چنانچه مواد خوب استفاده نشود منفي ترين عكس العمل را در بر خواهد داشت و امكان ورشكستگي شركت توليدي شما درصد بالاتري صورت مي گيرد اخذ جواز كسب بعد از انتخاب ميحط كار و خريد ابزار آلات توليد بايد پيگير جواز قانوني باشيم و براي اينكار بايد ملك مورد نظر داراي پروانه پايان كار تجاري باشد و با هماهنگي صاحب ملك و تهيه كردن كپي هايي از پايان كار تجاري و قولنامه ملك مورد نظر به اتحاديه توليد كنندگان پوشاك مراجعه نمائيم كه در آنجا با گرفتن نامه هاي متعدد به ادارات شهرداري ، دارايي ، آتش نشاني ، اماكن بيمه مراجعه مي كنيم كه كليه نامه هاي فوق بايد مورد تائيد ادارات مربوطه قرار بگيرد و هزينه هايي در بر دارد كه بايد از سرمايه واحد توليدي خود هزينه كنيم و هزينه هاي فوق مربوط به اداره دارايي ، شهرداري و بيمه مي باشد كه مبلغ آن با حداقل زمان سه سال سابقه صورت مي گيرد و هزينه هاي مربوطه به اندازه در متراژ ملك و يا كار توليد مورد نظر مي باشد و براي يك كار توليدي براي اخذ جواز حدودا معادل پنج ميليون ريال تا حدود سال 80 هزينه در بر دارد و چنانچه از گرفتن جواز كسب خودداري نمائيد با برخورد سازمانهاي مربوطه روبرو و منجر به پلمپ واحد توليدي خود مي شويد ضمنا جهت اخذ جواز كسب حتما رشته توليدي خود را مد نظر قرار دهيد و ...

  • قیمت الگو و اموزش مانتو و شلوار با متد ایتالیایی

    (اموزشگاه اریا میترا)    قابل توجه تولید کننده ها و دوزندگان قیمت  الگو تک 55000 تومانقیمت الگو 5 الی10 مدل 25000 تومانقیمت الگو 11 مدل به بالا 10000 تومان هزینه پست  اضافه به قیمت میشوددر صورتی که مدل از خودتان باشد عکسمدل را با ادرس ایمیل اینجانب میل کنید ویا به وایبر [email protected] ادرس: بابل-باغ فردوس-خیابان بابل کلینیک-خیابان شهیدان کاکا 5(خورشید کلا سابق)نبش معراج 3 مجید فرضی

  • آیا مانتو حجاب نیست ؟!

    در اینکه هر پوششی که بتواند تمام بدن را بپوشاند و یا چند پوشش مانند مانتو و شلوار و روسری و مقنعه با هم تمام بدن زن را بپوشانند جز حجاب محسوب می شوند شکی نیستپس چرا با این وجود بر چادر این قدر تأکید می شود و همه را به پوشیدن چادر تشویق میکنند و تعویض چادر با مانتو را برای محجبه ها خوب نمی دانند ؟جواب :مانتو یک لباس است نه یک حجاب ولی با این حال در صورت پوشش کامل می توان آنرا بعنوان یک حجاب نیز بحساب آورد به شرط اینکه بتواند حجم بدن را هم بپوشانداما چرا اکنون یک حجاب نیست و کسی که چادر خود را با مانتو تعویض می کند بد حجاب محسوب می شود؟اگر خاطر عزیزان باشد در ابتدا که زمرمه برداشتن چادر و پوشیدن مانتو را بعضی ها عنوان کردند و مانتو پوشیدندمانتو ها کاملا بلند و تا روی پا را نیز می پوشاند ضمن اینکه کاملا هم گشاد بود و از شانه به پایین  بدن را می پوشاندو سوال این افراد از چادری ها این بود که آیا این حجاب کاملی نیستخوب از حق نگذریم بله حجاب خوبی بوداما تمام مشکل در این بود که برداشتن چادر و حجاب برتر متاسفانه یک سقوط تدریجی است و انداختن تنها سپر و حریم حجاب ، راه را برای نفوذ تدریجی بی حجابی باز می کردچرا که پله های نا محسوس این سقوط کم کم و بدون اینکه این افراد متوجه آن شوند آنان از حجاب برتر به بی حجابی رسانده !!!! ( چند پله سقوط و نامحسوس در زیر آمده است)پله اول:برداشتن چادر و پوشیدن مانتو بلند وگشاد تا پشت پا و مقنعه بلند تا روی شکمدلیل تعویض: چادر دستان را محدود می کند و نمی توان کیف و کار های دیگر انجام داد.پله دوم :مانتو ها از پشت پا تا ساق پا کوتاه شد و مانتو شلوار بقیه حجاب را بدوش گرفت کمی هم مقنعه کوتاه تر شد تا روی سینهدلیل : مانتو بلند زیر دست و پا می رود و جلو حرکت را می گیرد و مقنعه بلند حرکت دست را محدود می کند پله سوم:مانتو مشکی به خاکستری تیره و قهوه ای تیره تبدیل شد و مقنعه جای خود را به روسری های بزرگ داد دلیل: دلمان سیاه شد از بس رنگ سیاه پوشیدیم تازه این رنگ ها هم تیره استپله چهارممانتو تا روی زانو کوتاه شد و روسری هم کوچک تر  شد دلیل : شلوار که پوشش خوبی تا زانو است و مانتو پایین زانو جلو حرکت پا را می گیردپله پنجم:شلوار زیر مانتو کمی تنگ تر شد و دیگر گشاد نبوددلیل : با شلوار گشاد نمی توان درست گام برداشتپله ششم:مانتو تا بالای زانو رسید دلیل : چه فرقی می کند پایین زانو یا بالای زانو اینطور راحت تر است در ضمن ارزان تر است این همه پارچه برای چی ؟!پله هایی با شیب تند ترپلــه هفتــم:شلوار تنگ تر شددلیل : ساق پا که پوشیده استدر ضمن  این شلوار شیک تر استپلــه هشتــم:مانتو از زانو هم بالاتر آمد و این بار کمی هم ...

  • روزهای مانتو شلوار سرمه ای

          گفتی بگذار و بگذر  و من ناگزیر باید بگذرم اما نمی دانم چگونه می خواهم بگذارم، خدای من بی شک تو همراه من خواهی گریست از هراس از دست دادن لحظه های پاک کودکی از هراس فراموش کردن خوب بودن اگر بهشت بهترین ِ آن چیزیست که انتظارش را داریم بهشت من لحظه های با هم بودن  است   سلام می کنم به آخرین روزهای کاغذی روزهایی از جنس مداد و پاک کن و تراش و به سنگینی کوله پشتی روزهایی با رنگ مانتو شلوار سرمه ای سلام به آخرین روزهای نیمکت های چوبی که اول ِ نام هایمان را رویش هک کردیم و شاید به رسم همیشه یک قلب تیر خورده کنارش و من تازه معنای آن تیر را می فهمم سلام به آخرین زنگ تفریح های بیسکوییتی و انگشت ها و مقنعه های پفکی سلام به آخرین طعم باهمبودن آنقدر یکی شدیم که سرهم نوشتمش - هنوز املایم خوب نشده-   خیره خیره به صورت هایتان نگاه می کنم چشمهایم را می بندم و تجسمتان می کنم مباد روزی که چشم هایم را ببندم و نتوانم... هنوز طعم سرکه نمکی دستهایتان در کام دست هایم است مباد روزی که دست هایم خالی باشد و باز هوس کند که... کاش کر بودم و صدای تیک تاک ساعت را نمی شنیدم   صدای قهقهه می آید من پشت درهای بسته یکی از کلاس هایتان ایستاده ام و می شنوم شادی کودکانه ای به من هجوم می آورد و من غلت می خورم در روزهای توت فرنگی روزهای "خانم اجازه ما مشق ننوشتیم" روزهای "تصمیم کبری" گرفتنمان روز هایی که سرمشقمان آب بود و باران بود روز های لذیذی که همش یادمان می رفت با کدام ز نوشته می شوند روزهای یک آب نبات چوبی را دوتایی خوردن روزهای نیمکت های سه نفره روزهای عمو زنجیرباف   بیایید یک بار دیگر شعر "دختره گریه می کنه" را برایم بخوانید که من پشت یکی از درها ایستاده ام و گریه می کنم و نمی دانم لذت را با کدام ز بنویسم و پاک کنم گم شده و نمی توانم جدایی را از دفتر خاطراتم پاک کنم و نوک مدادم شکسته و نمی توانم باهم بودن را تصویر کنم  و مانتو شلوار سرمه ای به تن ندارم و گمانم گل های ژاله هم پرپر شده است و کوکب خانم دیگر مهمان ندارد   می خواهم در کلاس را باز کنم و بپرسم لذت را چگونه می نویسید و نمی خواهم که مثل همیشه تشدیدش را جا بگذارم ترس از نیمکت های خالی دست هایم را سست می کند ازین که امروز همه غایب باشند شاید پاک کنم یک گوشه از همین کلاس باشد و لبخندم نیز... می دانم که باصندلی های خالی مواجه خواهم شد و با صدای قهقهه که در ژرفای سکوت غم آلودی گم می شود و چراغ هایی که هنوز روشنند و یک خط خرچنگ قورباغه که پای تخته نوشته  خداحافظ