مجتمع پذیرایی مهتاب

  • گفتگو با رضا علیزاده معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان

    شهر نمونه گردشگری جهان اسلام در انتظار همتِ <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> دوچندان همه ی دستگاههای اجرایی نزدیک به چهار سال از انتخاب لاهیجان به عنوان شهر نمونه گردشگری جهان اسلام از سوی هیأت دولت می گذرد و از اثرات آن مصوبه تنها اضافه شدن یک تابلو در ورودی شهر لاهیجان است! بررسی آخرین وضعیت شهر لاهیجان به عنوان شهر نمونه گردشگری جهان اسلام بهانه ای شد برای گفت و گو با رضا علیزاده معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری استان گیلان. رضا علیزاده، متولد سال 1353 در لاهیجان و فوق لیسانس تاریخ از دانشگاه علوم تحقیقات تهران است. از سوابق شغلی وی می توان به سرپرست معاونت گردشگری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان قزوین، مدیرکارآفرینی سازمان میراث فرهنگی استان قزوین، مشاور رييس سازمان ملي جوانان استان قزوين(گروه مشاوران جوان استان قزوين)، كارشناس پژوهشي بنياد ايران شناسي و ... اشاره کرد. *** * آقای علیزاده به عنوان اولین پرسش برای ما توضیح دهید که  شهر نمونه گردشگری جهان اسلام چگونه شهری است و هدف و برنامه دولت از این تصمیم چه بود؟ شهر نمونه گردشگری از یک پیشینه ی تاریخی پرقدمت با صبغه اسلامی برخوردار است در این شهر علاوه برآنکه می توانید برجستگی های جاذبه های مذهبی همراه با روایت پردازی آن را لمس کنید، در عین حال رویدادهای تاریخی – مذهبی ریشه دار آن سایه به سایه مردم آن سرزمین در حرکت است، این ویژگی باعث می شود بسیاری از گردشگران با انگیزه مشاهده  آثار بجا مانده از دل تاریخ یک سرزمین که از مذهب اصیل اسلام برخواسته عزم سفر کرده و مدتی از اوقات خود را در این شهر سپری کنند. دولت هم با هدف گذاری چند وجهی به این موضوع پرداخته که مهمترین آن تصویری دقیق تر از کشوری است که دین اسلام در همه جای آن معنا و مفهوم دارد، به ویژه گردشگری که با وجود جاذبه های متعدد اعم از اماکن مذهبی، بقاع متبرکه، امامزاده ها و نیز بجا ماندن آیین های غنی مذهبی چهره ی دقیق تر از اسلام محمدی را به نمایش می نهد و این تصویرسازی از اسلام قدرت اثرگذاری، اشاعه و تقویت بیشتری در سایر ملل و اقوام  بجا می گذارد.  * یک شهر باید چه ویژگی و یا آیتم هایی داشته باشد تا بتواند به عنوان شهرنمونه گردشگری جهان اسلام انتخاب شود و آیا نمونه چنین عنوانی در جای دیگری چه ایران و یا سایر کشورها وجود دارد؟ همانطور که عرض کردم شاخص های مختلفی در تعیین یک شهر به عنوان نمونه گردشگری جهان اسلام وجود دارد. مهمتر از همه سرگذشتی است که مردم آن شهر در طول تاریخ سپری کرده اند، تعلق خاطر آنان به دین اسلام، نقش بزرگان و نخبه ...



  • نتایج مسابقات قرآن ونماز وعترت مقطع متوسطه وراهنمایی ( دختران )91

      نتیجه مسابقات  قرآن ، نماز و عترت   مقطع متوسطه و راهنمایی  (دختران)  یادواره سال تولیدملی حمایت از کار وسرمایه ایرانی   رتبه مسابقه مقطع پایه نام مدرسه نام و نام خانوادگی اول قرائت قران متوسطه اول معصومیه شاهد شقایق      شیربندی دوم قرائت قران متوسطه اول اندیشه مرجان     کرمی سوم قرائت قران متوسطه اول فاطمیه آمنه    تمری اول قرائت قران متوسطه دوم فاطمه الزهرا(س) کوثر  پرواره دوم قرائت قران متوسطه دوم فاطمیه فاطمه  قاسم  بیگی سوم قرائت قران متوسطه دوم خدیجه کبری(س) فاطمه   آقایی اول قرائت قران متوسطه سوم پروین اعتصامی فرشته  محمدخانی دوم قرائت قران متوسطه سوم فاطمه الزهرا(س) شیدا    نیک بزم سوم قرائت قران متوسطه سوم خدیجه کبری (س) ستاره  اردشیری اول قرائت قران متوسطه پیش دانشگاه پروین اعتصامی سارا  همتی اول قرائت قران متوسطه اول فاطمه الزهرا(س) الهه  بهجتی دوم قرائت قران متوسطه اول دکتر حسابی میلاد اردسیری زاد اول حفظ قران متوسطه دوم معصومیه شاهد کوثر   ظهرابی دوم حفظ قران متوسطه دوم فاطمه الزهرا(س) خاطره  مهاجر  فصیح سوم حفظ قران متوسطه دوم فاطمیه سارا حسن پور اول حفظ قران متوسطه دوم فاطمه الزهرا(س) بهاره  رزمیانی اول حفظ قران متوسطه سوم فاطمیه پگاه  عزیزی دوم حفظ قران متوسطه پیش دانشگاهی فاطمیه زینب   نوری اول تفسیر قران متوسطه اول معصومیه شاهد مهسا ایوانی دوم تفسیر قران متوسطه اول فاطمه الزهرا(س) آسیه  وطن  چی سوم تفسیر قران متوسطه اول اندیشه مهسا   مهدی پور اول تفسیر قران متوسطه دوم فاطمیه مهتاب   صالحی دوم تفسیر قران متوسطه دوم فاطمه الزهرا(س) زهرا    فهیمی سوم تفسیر قران متوسطه دوم خدیجه کبری(س) پریا  صورتیان اول تفسیر قران متوسطه سوم خدیجه کبری(س) مهسا  بهدوستی دوم تفسیر قران متوسطه سوم زینب   کبری (س) سمیه  باده پیمان سوم تفسیر قران متوسطه سوم معصومیه شاهد فریبا  یزدانی اول نهج البلاغه متوسطه پیش دانشگاهی فاطمه الزهرا(س) فاطمه   پرویز  نیا دوم هج البلاغه متوسطه پیش دانشگاهی زینب   کبری (س) زهره  کیانی سوم هج البلاغه متوسطه پیش دانشگاهی معصومیه شاهد یسری   کرمیان اول نهج البلاغه متوسطه اول فاطمه الزهرا(س) منیره  محمدی دوم نهج البلاغه متوسطه اول اندیشه پگاه  خانمحمدی سوم نهج البلاغه متوسطه اول معصومیه شاهد زهرا  بهجتی اول نهج البلاغه متوسطه دوم پروین اعتصامی طاهره  محمدی دوم نهج البلاغه متوسطه دوم فاطمه الزهرا(س) مهتاب  بهارزاده سوم نهج البلاغه متوسطه دوم زینب   ...

  • احداث مجتمع تفریحی موج آبی در گنبدکاووس

        معاون عمرانی استاندار گلستان خبر داد:   احداث مجتمع تفریحی موج آبی در گنبدکاووس  معاون عمرانی استاندار گلستان گفت: مجتمع تفریحی، اقامتی و پذیرایی موج آبی در گنبدکاووس احداث می‎شود. به گزارش خبرگزاری فارس از گرگان به نقل از روابط عمومی استانداری گلستان، عبدالرضا دادبود در جلسه بررسی این پروژه که با حضور سرمایه‎گذار و مدیران دستگاه‎های ذیربط در محل معاونت عمرانی استانداری برگزار شد اظهار داشت: پارک آبی گنبد یک پارک تفریحی است که از ابزارهای سرگرم‌کننده و بازی‌های آبی مانند سرسره آبی، رودخانه تنبل، حمام تفریحی، استخر، سونا و غیره تشکیل شده است. وی تصریح کرد: در حال حاضر تعدادی پارک آبی از قبیل پارک آبی کرج، پارک آبی کیش، پارک آبی مشهد و ... در کشور موجود است. معاون امور عمرانی استاندار گلستان به اهمیت موضوع سرمایه‎گذاری و مشکلات پیشروی سرمایه‎گذاران و در راستای جذب پروژه‎های سرمایه‎گذاری در استان اشاره کرد. وی همچنین اهداف این طرح را ارتقای کیفی و کمی زیرساخت‎های گردشگری و ایجاد تنوع در امکانات آن، افزایش واحدهای اقامتی با هدف اسکان گردشگران در منطقه، اشتغالزایی و ارتقای شرایط اقتصادی منطقه، معرفی جاذبه‎های گردشگری منطقه با ایجاد تورهای مسافرتی یک روزه، تطبیق امکانات خدمات عمومی با شرایط روز زندگی و ارتقای کیفی مراسم مردم منطقه با محوریت آیین‎ها و سنن قومی برشمرد. دادبود در رابطه با میزان اشتغال ایجادی این پروژه گفت: تعداد کسانی که در این مجتمع مستقیما مشغول به کار می‎شوند تقریبا 185 نفر برآورد می‎شود و به غیر از کارکنان دائم، حداقل 50 نفر نیز به صورت غیرمستقیم به عنوان مجریان، هنرمندان، نوازندگان موسیقی سنتی و مجریان مراسمات آیینی، مربیان ورزشی و ... در این طرح شاغل خواهند بود. به گفته وی برای ارائه انواع خدمات پشتیبانی، تفریحی، سیاحتی و ... این مجموعه ارتباط کاری گسترده‎ای با اصناف مختلف خواهد داشت. معاون عمرانی استاندار گلستان اعلام کرد: با توجه به مطالعات صورت گرفته مدت زمان اجرای طرح که به صورت سه فاز در نظر گرفته شده به مدت 30 ماه پیش‌بینی می‎شود. گفتنی است موقعیت مکانی طرح فوق برای استقرار مجتمع تفریحی، اقامتی و پذیرایی موج آبی در زمینی به مساحت 6 هزار و 600 مترمربع شامل 3 هزار و 600 متر سالن پارک آبی و 2 هزار و 950 متر مجموعه اقامتی- پذیرایی و با هزینه‎ای حدود 5 میلیارد تومان در کیلومتر چهار جاده گنبدکاووس – آزادشهر قرار گرفته است و مردم عزیز می‎توانند برای اطلاع از روند پیشرفت پروژه فوق به سایت http://www.mojeabi.ir مراجعه کنند.

  • سفر نوروزی به کانادا (10)

    دو روز بیشتر به پایان اقامت من در ونکوور نمانده بود. روز سه شنبه صبح با بیدار شدن مهتاب، من هم بیدار شدم. او نیز دور و بر خانه می پلکید و از خانه بیرون نمی رفت. می خواست سر کارش برود. صبحانه مختصری خورد و من نیز به او پیوستم که تنها نباشد. ساعت نزدیک به 10 بود که از خانه بیرون رفت. مه سیما نیز آن روز تا ظهر کلاس داشت. بنابراین من و شبنم تا ظهر آن روز کار خاصی نداشتیم. خانه بودیم و مشغول اینترنت و گپ زدن و وقایع سفرمان را تا آن تاریخ مرور می کردیم البته بی تردید که گفتگوهایمان عاری از چاشنی غیبت نبود.هنوز یک ساعتی از غیبت مهتاب نگذشتن بود که تلفن خانه زنگ زد. مهتاب بود. او می گفت که پلیس به خانه ای که تحت عنوان شرکت آنها مورد استفاده بوده مراجعه کرده و سوالاتی داشته است. او نیز بدون اینکه روحش خبر از مورد جستجوی انها داشته باشد دلیل حضورش را در ان ساختمان بیان کرده بود. مهتاب گفت که ترسیده و نمی خواهد تنها در شرکت بماند و به زودی به خانه باز می گردد. ما از این خبر خوشحال شدیم چون می توانستیم زمان بیشتری با هم بگذرانیم. من می خواستم سری به فروشگاه بزرگ امریکایی کاسکو بزنم. دنبال چند مورد کالا بودم که معمولا در این فروشگاه یافت می شد. مهتاب به ما قول داده بود که ما را به کاسکو ببرد. او نیز کارت عضویت این فروشگاه را داشت و ما می توانستیم با استفاده از امتیاز کارت او از این فروشگاه خرید کنیم. مهتاب به خانه رسید و با هم غذایی را که از دیشب مانده بود خوردیم. و منتظر شدیم تا مه سیما نیز از کلاس برگردد و با ما تماس بگیرد. او نیز بدش نمی آمد با ما در این سفر کاسکویی همراه شود. کاسکو یک فروشگاه خیلی بزرگ است که از شیر مرغ تا جان ادمیزاد در آن پیدا می شود. اغذیه در انواع مختلف، نان و گوشت و مرغ و ماهی و سبزیجات و میوه و لبنیات و انواع و اقسام شیرینی جات و شکلات، و مواد غذایی آماده، پوشاک و وسایل خانه و باغ و کمپ و وسایل الکترونیکی و کامپیوتر و .... و بخش از پوشاک آن مانند جوراب و لباس زیر  معمولا در بسته بندی های بزرگ و چندتایی ارائه می شود. به همین دلیل معمولا فروشگاهی برای خانواده هاست. من نیز در زمان اقامتم در کانادا کارت عضویت این فروشگاه را داشتم. از آنجا که وسیله نقلیه نداشتم هر بار به کاسکو می رفتم معمولا از همان بسته بندی های خانواده کاسکو خرید می کردم و تا مدتها نیاز به خرید آن مواد نیاز نداشتم. مثلا بسته های چهارتایی آبمیوه تروپیکانای آمریکایی با پالپ یا بسته های بزرگ و چندتایی تنها ماست میوه ای مورد علاقه من که اصلا فرانسوی بود و مزه شربت سینه نمی داد و حاوی تکه های بزرگ میوه بود. دو روز قبل که با مهتاب برای خرید به سوپرمارکت ...

  • رمان طعم چشمان تو

    رمان طعم چشمان توقیافم عین لبو سرخ شده بود به ساغر نگاهی انداختم که شونه هاشو با بی قیدی انداخت بالا یعنی به من چه شوهرتوهه دلم نمیخواست مامان وبابای ساغر وخواهر افشین از اختلاف ما بویی ببرن ظاهراکه خود افشین میدونست آرسام رو یه مبل دونفره نشسته بود خوب هم بلد بود بره کجا بشینه بااکراه البته به ظاهر(قربون صداقتت) رفتم پیشش نشستم به خودم که نمیتونستم دروغ بگم دلم براش تنگ شده بود برای شوهرم شوهر... شوهر.. اون واقعا شوهر من بود اصلا تعهدی نسبت به من داشت؟ تو همین فکرا بودم که آرسام در گوشم گفتآرسام_خیلی خوشگل شدی عزیزمپرند_کی تو رو دعوت کرد؟آرسام_همونی که زن خوجکلمو دعوت کردپرند_هه خوجکل اینارو از کی یاد گرفتی مهشید جون اینطوری صحبت میکنن؟اینوکه گفتم اخماش رفت توهم ودیگه چیزی نگفت خواهر افشین شروع کرد به حرف زدن خانوم خوبی بود مشخص بود تلاش داره افشین رو تو دل خانواده ساغر جا کنه بابای ساغر هم بعد ازاینکه صحبت های الهه(خواهر افشین)تموم شد گفت من با پسر شما مشکلی ندارم میمونه نظر ساغر در واقع تصمیم نهایی با خودشه همه نگاه ها رفت سمت ساغر ،ساغر تا اومد چیزی بگه الهه پیش دستی کرد وگفت اجازه بدین دوتا جوون برند باهم صحبت هاشو بکنن از نظر شما مشکلی نداره؟ بابای ساغر با لبخندی سرشو به نشونه نفی که یعنی اشکالی نداره تکون داد ساغر بلند شدو افشین هم دنبالش راه افتاد اونا که رفتن هرکسی از هر دری صحبت میکرد آرسام از رو میز یه پرتقال برداشتو پوست گرفت گذاشت جلوم میخواستم برش دارماااا ولی حالا که دیدم نازم خریدار داره تصمیم گرفتم ناز کنم(چه لوسی تو)دلم میخواست قد تموم اون کم محلیا منتمو بکشه (خوب حق داری) یه دستشو گذاشت پشت کمرمو دست دیگشو گذاشت رو دستم و آروم گفت بخور میخواستم یه ذره نگاش کنم تو بین همین تلاقی نگاه های عاشقانه بابای ساغر یادش اومد حرف بزنهبابای ساغر_خوب آرسام جان چه خبر از کارو بارای بخشکه شانس نفرین بر زبانی که بی موقع باز شودآرسام_میگن گهی زین به پشت گهی پشت به زین اوضاع بازار کمی به هم ریخته طلا وسکه هم که مدام در حال بالا پایین رفتنه که این بلاخره رو کار ماهم تاثیر میزاره ولی درست میشه نگران نیستم توکل به خداپرند:خدا خدا خدا خیلی وقته که این جمله رو ازآرسام نشنیدم یعنی واقعا آرسام عوض شده بود یا داشت برای من فیلم بازی میکرد واقعا نمیدونم اگه نقش بازی میکرد که واقعا بازیگر خوبی بود واگه پشیمون بود چرا چی به سرش اومده که اینطوری تغییر کرده نمیدونم حالا حرف زدن بابای ساغر تموم شده خواهر افشین شروع کرده بابا اینا بیخیال نمیشنا نمیزارن دوتا دونه نگاه عاشقانه ما تحویل این شوورمون بدیمخواهر ...

  • سفر نوروزی به کانادا (7)

    واقعا نمی دانستم چگونه از صاحبخانه، که من او را تنها از طریق شبنم می شناختم،  ولی الان دوستی جدید به حساب می آمد، تشکر کنم. راحتی رفتار او کار خداحافظی را برایم آسان کرد. دختران او نیز که تا صبح همراه ما بیدار مانده بودند، به ویژه دختر بزرگ، ظاهرا از این خداحافظی خشنود نبودند.    در آن ساعت صبح، 5:30، تا فرودگاه حدود 15دقیقه بیشتر نبود. با انعام 55 دلار پرداختیم و بعد از برداشتن چمدان هایمان وارد سالن فرودگاه شدیم. قبل از رفتن به فرودگاه، چک این کرده بودم ولی باید کارت های سوار شدن را در فرودگاه پرینت می کردیم. کار تحویل بار شبنم انجام شد و من می توانستم چمدان کوچکم را با خود به داخل هواپیما ببرم. در سالن انتظار سعی کردم با لپ تاپم به اینترنت فرودگاه وصل شوم که متاسفانه نشد ولی شبنم با تبلت خود به اینترنت وصل بود. اختلاف ساعت ترکیه و ونکوور و نیز ونکوور و تورنتو، آنقدر بود که تا زمان رسیدن ما به ونکوور، از روز آخر مجاز برای کنسل کردن بدون شارژ هتل در ترکیه، زمان زیادی باقی نمی ماند. ولی من بعد از چند بار سعی و موفق نبودن، بی توجه به این واقعیت، تصمیم گرفتم کار کنسل کردن هتل را در ونکوور انجام دهم.بالاخره سوار هواپیما شدیم. ولی حدود ساعت و نیم در داخل هواپیما منتظر پرواز ماندیم. البته اینجا هم مثل ترکیش ایر هیچ توضیحی داده نشد و فقط یک بار کمی بعد از سوار شدن، بابت تاخیر کوتاه مدت پرواز عذرخواهی کردند که این تاخیر کوتاه مدت یه درازا کشید. پرواز در صورت به موقع بودن، حدود 4:45 طول می کشید که اکنون مدت آن از 6 ساعت هم فرا رفته بود. ولی در این پرواز، هیچ پذیرایی و سرویس اضافه ای ارائه نمی شد. این رسم معمول ایر کانادا بود که این پرواز را، مشابه پروازهای کوتاه مدت فرض می کرد و برای صرفه جویی در هزینه ها، کوچکترین سرویس پذیرایی ارائه نمی داد. البته نه این که هیچ سرویسی ارائه ندهد بلکه این سرویس ها در صورت درخواست مسافر و در ازای پرداخت پول میسر بود. و ما به عنوان مسافران چندباره ایر کانادا به این واقعیت اگاه بودیم. ولی کمی بعد از پرواز، شبنم سردش شد و تقاضای یک پتو کرد که مهماندار به او گفت واگذاری پتو در ازای پرداخت مبلغی امکان پذیر است. البته من متوجه نشدم که می خواستند پتو را بفروشند یا فقط در ازای استفاده از آن پول می خواستند. این مورد دیگر برای شبنم و من زیاد خوشایند نبود. من نگذاشتم شبنم پتو بگیرد و از او خواستم از کت من که در کابین وسایل بالای سرمان بود استفاده کند. من تقریبا دو سه شبی بیخوابی داشتم ولی باز هم نتوانستم در هواپیما بخوابم. شبنم نیمی از راه را خوابید. خوشبختانه بالاخره به ونکوور رسیدیم و پرواز بی آب ...