نمایشنامه رادیویی طنز

  • نگاهی به نمایشنامه رادیویی

    نگاهی به نمایشنامه رادیویی

      نوشته : مهدی خلیل زاده نویسندگی برای رادیوهنر ظریفی است که هر قلم به دستی توانایی انجام آن را ندارد. این کار نیاز به ذوق سرشار و نیروی تخیل قوی و کار مداوم دارد و تا کسی استعداد لازم را برای این هنر ظریف نداشته باشد، موفق نمی شود.فراموش نکنیم مطالبی که برای رادیو نوشته می شود، باید با مطالبی که برای سایر رسانه های گروهی (نوشتاری و یا دیداری) تهیه می شود تفاوت داشته باشد و رعایت کردن این تفاوت ها بی نهایت مهم و قابل توجه است.اولین و بزرگترین مشکلی که برای نویسنده رادیویی وجود دارد، محدودیت زمانی است. به عبارت دیگر برای برنامه های رادیویی زمان محدودی در نظر گرفته می شود و نویسنده ناچار است مطلب خود را به شیوه ای بنویسد و تنظیم کند که در چارچوب زمانی که دراختیار دارد بگنجد و همین عامل انگیزه ای می شود تا کوتاه اما گویا بنویسد.نویسنده رادیویی میداند که کار او با نویسنده داستان یا کتاب تفاوت هایی اساسی دارد و اگر نوشته او گنگ و مبهم و نامفهوم باشد، برای شنونده این امکان ندارد که که آن را دوباره بشنود، بنابراین یک نوشته رادیویی در کنار جذاب بودن باید کاملا روشن و تاحد ممکن کوتاه و آسان فهم باشد.نویسنده برای نوشتن نمایشنامه در وهله اول باید موضوعی جالب و بکر را انتخاب کند، سپس آن را بپرورد. پروراندن مطلب (سوژه) بدین معناست که موضوع خام و ساده ای که خط اصلی نمایشنامه را تشکیل میدهد مطالعه و بررسی گردد و به آن شاخ و برگ داده شود.بعد از پرورش موضوع، نوبت به صحنه پردازی میرسد. صحنه های نمایشنامه باید طوری تنظیم شوند که درعین مستقل بودن، حلقه ای از زنجیری باشند که داستان را به هم وصل کرده و پیش می برند.فراموش نکنیم که نویسنده باید روحیه و خصوصیات شخصیت های داستان را ، حتی چگونگی ادای کلمات و حالات هنرپیشه ها ( خشم، حسادت و یا بی تفاوتی) را مشخص کند و روابط بین شخصیت ها را تعیین نماید و آن را تا پایان داستان حفظ کند.نویسنده ممکن است در صورت نباز از گوینده ( روایتگر) در نمایشنامه خود استفاده نماید. این کار معمولا برای توجیه بیشتر شنونده انجام می شود، البته عوامل دیگری نیز می توانند انگیزه ای برای استفاده از گوینده به شمار آیند:·ارائه نوعی پیش آگاهی و یا توجیه بیشتر شنونده·کوتاه کردن داستان بلندی که در زمان مورد نظر نمی گنجد·حذف دیالوگ های اضافی.گوینده می تواند با گفتاری کوتاه صحنه آغاز نمایشنامه را برای شنونده شرح دهد و یا بعد از هرچند صحنه و دیالوگ بنا بر ضرورت مطالبی بیان نماید.برای جداکردن صحنه های یک نمایشنامه رادیویی ازهم، می توان از موسیقی استفاده کرد. همچنین برای تاثیر بیشتر ویا تجسم ...



  • نمایشنامه کوتاه رادیویی

    تازه از راه رسیدم .بازم خونه خودمون.منظورم خونه باباست. اینجاخونه خودمونه وخونه خودم خونه خودمه. کسی برام شعر می خونه . اینجا همیشه بساط شعرخونی به راهه. انگار خونه بابا بوی شعر می ده. همیشه. ومن وقت می کنم یکی از نمایشنامه هامو بذارم تو وبلاگم. آلودگی هوا   آرم اخبار که به تدریج می تواند کوتاهتر یا هر تغییری دراستای متن بکند مثلا ضعیف تر شود. خبرها به صورت تیتر وار گفته می شود. آرم اخبار گوینده : مرگ هزاران ماهی براثر آلودگی آب.. آرم اخبار گوینده:آلودگی هوا در روزهای اخیر منجر به خشک شدن انبوهی از درختان وگیاهان شهری شد. آرم اخبار گوینده : ( با صدای کمی گرفته) طبق اخبار رسیده ، بعداز انقراض نسل پرندگانی چون کلاغ وگنجشک براثر آلودگی محیط زیست نسل گربه وموشهای شهری نیز رو به انقراض است. آرم اخبار گوینده : افزایش آمار مرگ ومیر نوزادان ، کودکان کهنسالان وزنان باردار .... آرم خبر گوینده : ( تک سرفه ای می کندـ با صدای گرفته ) افزایش روز افزون هزینه های ( سرفه می کند )ببخشیدپیوند ریه پیوند عصبهای شنوائی ( سرفه ) پوزش می خواهم ـ  پیوند پوست ، پیوند... آرم اخبار گوینده : ( چند سرفه می کند ـ باصدای کاملا گرفته) بازارسیاه داروهای اکسیژن زا آرم خبر گوینده : ( با صدایی از ته حلق)کاهش سهمیه کوپن اکسیژن... آرم خبر گوینده : ( با صدایی که به زور شنیده می شود) اکسیژن خریداریم( سرفه) آرم خبر : گوینده : ا ک            سی            ژ           ن آرم خبر صدای بیب بیب مانیتورینگ قلب وصدای بیب آن که یکنواخت می شود.                          پایان ـ نفیسه نصیران              

  • ضرورت طنز رادیویی

    اگر بخواهيم براي رسانه‌ای مثل راديو بر اساس تجربه‌های تاريخي ـ عملي كاركردهایي در نظر بگيریم، بعد از اخبار و موسيقي بدون شك طنز جايگاه سوم را خواهد داشت و در واقع اين سه مورد از انتظارات اصلي مخاطبان راديو از اين رسانه است. طنز برخلاف معناي تلويحي خود كه ممكن است در مقابل جديت قرار بگيرد، زماني از قدرت تأثيرگذاري و قابليت تلطيف‌كنندگي برخوردار خواهد بود كه جدي گرفته شود. ضرورت طنز در رادیو را از دو نظر مي‌توان تحليل كرد؛ يكي از منظر رسانه‌اي و قابليت و كاركردهايي كه رسانه‌اي مثل راديو در ترويج و گسترش طنز مي‌تواند داشته باشد و دوم ضرورت‌هاي اجتماعي ـ رواني كه نياز به طنز و خنده را در جامعه امروز بيشتر مي‌كند. اگر چه طنز كاركرد خاص هيچ رسانه‌اي نيست و ظرفي است كه در هر مظروفي گنجانده مي‌شود اما يكي از رسانه‌هايي كه بيش از بقيه به طنز وابسته است و از آن تغذيه مي‌كند، همين راديوست. چه بسيار مخاطباني كه راديو را به واسطه برنامه‌هاي طنز و كميكش دوست دارند. محبوبيت برنامه‌اي مثل «صبح جمعه با شما» كه اينك به «جمعه ايراني» تغيير نام داده، نمونه‌اي از اين مدعاست. در ميان انواع برنامه‌هاي راديويي نيز آنهایی گل كردند كه زبان طنز را براي بيان مقاصد اجتماعي، فرهنگي و حتي سياسي خود برگزيدند؛ هر چند در راديو و تلويزيون تفاوتي بين طنز و هجو و هزل ديده نمي‌شود. يكي از ويژگي‌هاي منحصربه‌فرد راديو سرعت عمل و سهل‌الوصول بودن آن به لحاظ دسترسي است؛ به همين دليل طنز در اين رسانه، بستر و فرصت بيشتري براي طرح و شكوفايي يا نقد و نظر دارد. شادیانه‌هاي عمومي واجد سويه مردمي پررنگي هستند و براي مخاطبان اين رسانه، آشنا و خاطره‌انگيزند؛ ضمن اينكه واجد معاني نغز و حكيمانه‌اي هستند كه به مفهوم واقعي طنز، بیشتر نزديك است. البته از تأثيرات فرهنگ‌سازي اين گونه طنز هم نبايد غافل بود؛ طنز كاركرد فرهنگ‌سازي هم دارد و هر پدیده و تفکر نوینی را مي‌توان به واسطه طنز ترويج كرد و طنز راديويي به‌ واسطه سرعت عمل این رسانه بيش از رسانه‌هاي ديگر مي‌تواند اين موضوع را تسهيل كند؛ به‌ویژه اينكه راديو با عموم مردم ارتباط دارد. بسياري از مسائل و معضلات زندگي مدرن كه معمولاً دستمايه آثار طنز قرار مي‌گيرند، از طريق همان قالب‌هاي كهن طنزپردازي داراي جاذبه مضاعفي مي‌شوند كه طنز راديويي ما بيش از اينها به آنها محتاج است. طنز راديويي يك برنامه رسانه‌اي است، نه صرفاً يك قالب ادبي لذا بايد به عناصر و مؤلفه‌هاي راديويي هم در جذابيت و تأثير‌گذاري آن اهتمام داشت. توجه به شادیانه‌هاي عمومي در ساخت برنامه‌هاي طنز در عين تنوعي ...

  • خلاصه 50نمایشنامه ایرانی

    نمایشنامه :هاملت با سالاد فصل نویسنده:اکبر رادی داستان درباره زندگی عروسی است که پس از ۷سال ماه عسل ،داماد را به خانه می‌آورد تا به پدر، عمو، پدربزرگ و اعضای خانواده‌اش معرفی کند. داماد از خانواده‌ای دون‌پایه است و عروس از خانواده‌ای اشرافی، خانواده عروس هرکدام بسته به سلیقه خود انتظاراتی از داماد دارند و او نمی‌تواند انتظارات آنها را به جای آورد،پس آنها به بهانه‌ای کوچک تصمیم به کشتن او می‌گیرند.   نمایشنامه:خیال روی خطوط موازی نویسنده :حمیدرضا آذرنگ این نمایش روایت آدم‌هایی است که محله آنها در کنار خط راه آهن است و همگی یک آرزو دارند و آن امکان سفر به مشهد و زیارت حرم امام هشتم شیعیان است اما مشکل اصلی آنها عدم امکانات مالی برای انجام این سفر است. اما این قطار آرزو هیچوقت از اندیمشک آنها را جلوتر نمی‌برد.   نمایشنامه:هابیل وقابیل نویسنده:علیرضا کوشک جلالی نمایشنامه داستان مردی است نویسنده که همسرش او را ترک کرده است ،با دنیای بیرون رابطه زیادی ندارد ،5 روز به عید مانده و او از همه جا ناامید است در پایان تصمیم به خودکشی می گیرد.   نمایشنامه:زمستان 66 نویسنده :محمد یعقوبی نمایش نامه زمستان 66درباره خانواده ای است كه به خانه جدید اجاره ای خود وارد شده‌اند و این روز مصادف است با اولین روز موشك باران تهران درسال 66و تمام داستان این روز از زاویه دید زنی دیده می‌شود كه سرگرم مطالعه نمایش‌نامه‌ای از همسرش است.   نمایشنامه:چند حکایت از چندین حکایت رحمان نویسنده:علیرضا نادری داستان نمایش چهار حكایت از چندین حكایت رحمان،‌ در قهوه خانه‌ای بین راه می‌گذرد كه مردی به نام خالو و شاگردش عباسو آن را اداره می‌كنند. مطیر و حسون(راننده كامیون و شاگردش) از مشتریان دائمی این قهوه خانه هستند، كه چندی را بنابر نوع كارشان، در این مكان می‌گذرانند. این چند نفر به كمك هم راوی چهار داستان‌اند از یك واقعه یعنی حمله عراقیان به محل زندگی آنها و چگونگی ایستادگی‌شان دربرابر سربازان عراقی. نمایشنامه :شام آخر نویسنده :محمد چرمشیر نمایشنامه داستان سه زن است که هر کدام به دلیلی در زندان به سر می برند ،آنها بعد از ورود به زندان دیگر اسم ندارند و با شماره ای که به آنها داده می شود شناسایی می شوند.یکی از آنها که از همه قدیمی تر است  وچند بار ازدواج کرده به جرم قتل شوهر آخرش به اعدام محکوم شده است ،او دختر کوچکی دارد که در دارالایتام نگهداری می شود و تنها آرزویش این است که از زندان آزاد شود و با دخترش زندگی کند اما در پایان اعدام می شود.   نمایشنامه :بهجت نویسنده :محمد چرمشیر نمایشنامه داستان زنی است که بچه ...

  • انتشار 6 نمايشنامه راديويي

    با آنكه سال ها از توليد و پخش نمايش هاي راديويي در راديوهاي ايران مي گذرد، متاسفانه هنوز جايگاه قابل استنادي براي اينگونه نمايش ها در كشورمان ايجاد نشده است. امروزه در ادبيات كشورهايي كه در هنرهاي نمايشي پيشرفته هستند، نمايشنامه هاي راديويي جاي مشخص و مطئني دارند و اينگونه آثار صرفا براي اجرا و پخش از راديو نوشته نمي شوند، بلكه گاهي هم به طور مستقل براي خواندن منتشر مي شوند. متاسفانه تاكنون در كشورمان براي اين مقوله ارزش و اعتبار مخصوصي در نظر گرفته نشده است.            نشر كبوتر براي مرتفع ساختن كمبود منابع مطالعاتي درباره نمايشنامه هاي راديويي در پنج مجله، شش عنوان از نمايشنامه هاي برجسته خارجي را كه توسط مصطفي جنتي عطايي ترجمه و براي نمايش هاي راديويي تنظيم شده اند، منتشر كرده است. پيش از اين هم يكي، دو نمايشنامه از محمود دولت آبادي و خسرو حكيم رابط منتشر شده است.            در ميان آثار تنظيم شده توسط مصطفي جنتي عطايي، آثاري از ويليام فاكنر (آخرين بازمانده خانواده گريرسن)، او. هنري (گاوصندوق)، جان مورتيمر (راز)، آندره موروا (هتل مرگ)، آرچ اوبولر (اين قلب تنها) و ردسرلينگ (حس هفتم) ديده مي شود.            مصطفي جنتي عطايي بيش از 40 سال سابقه نمايشنامه نويسي راديويي دارد كه در بخش اول اين كتاب ها راهكارهايي براي نوشتن و تنظيم متن نمايشنامه راديويي با بهره مندي از سوابق خود ارائه كرده است. اين مقاله به اضافه متن هاي راديويي بهترين زمينه را براي علاقه مندان به نگارش نمايشنامه هاي راديويي فراهم كرده است. در ضمن مطالعه اين كتاب ها هم در نوع خود خالي از لطف نيست براي آنكه خواندن اين متن ها به طور مستقل فرآيند ارتباط و بهره مندي فكري مخاطب از آثار را به وجود خواهد آورد. مصطفي جنتي عطايي معتقد است هر نمايشنامه بايد هدفي داشته باشد كه معمولانويسنده اين هدف را به صورت گره اصلي داستان درمي آورد و كنش و واكنش هاي شخصيت هاي داستان و گفت وگوها را در حول و حوش آن تنظيم مي كند و مي نويسد البته بايد توجه داشت كه هدف نمايشنامه نبايد براي شنونده قابل پيش بيني باشد، در غير اين صورت كشش و جذابيت لازم را براي دنبال كردن ماجرا در شنونده ايجاد نخواهد كرد. اين مترجم در آغاز هر كتاب به معرفي نويسندگان اين نمايشنامه ها و داستان هاي اقتباس شده براي تنظيم راديويي پرداخته است و سپس در آغاز هر نمايشنامه نكاتي مانند مدت زمان اجراي راديويي، موضوع، نقش آفرينان و صداها و ساندافكت ها و قطعات موسيقي را مشخص كرده است و در نهايت متن كامل تنظيم براي راديو داده مي شود.            تبليغات ضعيف و گريز مخاطب            اجراهاي ...

  • دانلود نمایشنامه کوتاه (2)

    قوی تر، نويسنده : اگوست استریندبرگ مترجم زانیار نقشبندی کاگه کی یو ، نويسنده : سه آمی مترجم قاسم غریفی كلكسیونر ، نويسنده : مشهود محسنیان و هادی جاودانی ما ابرها... نمايشنامه‌اي براي تلويزيون / ساموئل بکت مجلس ایوب پیغمبر(ع) ، نويسنده :  محمدحسن رجایی زفره ای مرگ بر مرگ ، نویسنده : رسول بانگین مرگ تصادفی یک آنار شیست ، نويسنده : داریوفو ، مترجم دکتر حسین اسماعیلی مرگ در پیاده رو ، نويسنده : قاسم غریفی من قاضي‌القضات‌ام كه مرگ مرد مُهر كردم به مِهر! ، نويسنده : نصرالله قادری نظمِ دنیایِ جدید ، نويسنده : هارولد پینتر نفرچهارم ، نويسنده : محمد صالح سلطانی سروستانی نقشه های کارتر ، نويسنده : مشهود محسنیان اتاق زرد ، نويسنده : رضا آشفته افسانه صبا ، نويسنده : بهمن مرتضوی فرشته ها ، نويسنده : علی بانگین مردی که مار شد ، نویسنده : رسول بانگین یکی برای راه ، نويسنده :  از هارولد پینتر نمک فروش (نمکی) ، نويسنده : صادق عاشورپور نوای خون ، نويسنده :  عباس شاهپیری نوبتِ رؤيــت ، نويسنده :  سعید تشکری واگویه های پندار باورمداران در آستانه حضور ، نويسنده : هوشنگ جاوید همسری برای زندگی ، نويسنده :  سیدحسین فدایی هنگامه ای که آسمان شکافت ، نويسنده :  نصرالله قادری هواپيمايي در آسمان ميگذرد ، نویسنده : رسول بانگین یرما ، نويسنده : فدریکو گارسیا لورکا ترجمه ی احمد شاملو زبان كوهستاني ، نويسنده : هارولد پينتر

  • زندگی و زمانه‌ی سردبیر جوانِ «توفیق» / فیروزه خطیبی

      زندگی و زمانه‌ی سردبیر جوانِ «توفیق» فیروزه خطیبی؛ بی‌بی‌سی فارسی: اول ماه اوت مصادف بود با آغاز بیستمین سال درگذشت پرویز خطیبی، نویسنده و روزنامه نگاری که در هفده سالگی سردبیر مجله فکاهی "توفیق" بود. این طنزپرداز، نمایشنامه نویس، برنامه ساز رادیویی، ترانه سرا و روزنامه نگار که کار طنزنویسی را از ١٣ سالگی با سرودن دوبیتی هایی که در نشریه فکاهی "امید" به چاپ می رسید آغاز کرد، در ١٧ سالگی به سردبیری توفیق برگزیده شد. آقای خطیبی به مدت ۵۵ سال در عرصه های روزنامه نگاری، تئاتر، موسیقی، سینما، رادیو و تلویزیون ایران فعالیت کرد. او از پایه گذاران پیش پرده های طنز سیاسی در اوج دوران شکوفایی تئاترهای لاله زار و نویسنده و مسئول اجرای نمایشنامه ها و ترانه های فکاهی رادیوی نوپای تهران بود و نخستین فیلم کمدی تاریخ سینمای ایران "واریته بهاری" را نوشت و کارگردانی کرد. او در ترانه سرایی نیز دست داشت و برخی از آشنا ترین ترانه های معاصر ایران ازجمله "بردی از یادم" دلکش و "عاشق و شیدا من" با صدای مرضیه، از اثار او هستند. زندگی درکنار مردم آغاز فعالیت های مطبوعاتی پرویز خطیبی هم زمان با دوران کوتاه آزادی مطبوعات دهه ۱۳۲۰ بود. دورانی که نویسندگان و روشنفکران ایرانی تلاش زیادی برای روشنگری و آگاهی کردن مردم از مسائل سیاسی و اجتماعی داشتند. او از پیشگامان ترانه - نمایش هایی که به عنوان "پیش پرده" درفاصله طولانی تعویض دکور بین پرده های یک نمایش توسط یک کمدین اجرا می شد، بود. پرویز خطیبی درطول دوران محبوبیت این هنر درسال های ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۷ بیش از ۵۰۰ پیش پرده طنز سیاسی و اجتماعی نوشت. پرویزخطیبی در مقدمه کتاب "مجموعه تصنیف های فکاهی" (چاپ ۱۳۲۵- انتشارات خو دکار ایران) می نویسد: اگر آرزومند آینده خوبی هستیم باید در بیداری طبقات مختلف اجتماع بکوشیم چون بیداری آنها تنها کلیدی است که درهای آینده بهتری را به رویمان باز می کند. آقای خطیبی از سال ۱۳۲۰ که تئاتر مدرن در ایران رونق پیدا کرد، با نوشتن نمایشنامه‌ و پیش پرده های فکاهی و سرودن طنزهایی که بیشتر درونمایه سیاسی داشت با تئاترهای معتبر آن زمان از جمله تماشاخانه تهران و تئاتر فرهنگ به سرپرستی عبدالحسین نوشین همکاری داشت. پرویز خطیبی نشریات بهرام، علی بابا و هم چنین یکی از پرتیراژ ترین نشریات طنز سیاسی آن زمان ،"حاجی بابا" را منتشر کرد که به خاطر انتقاد از سیاست های دولت بارها توقیف و سرانجام با وقایع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و زندانی شدن پرویز خطیبی برای همیشه تعطیل شد. همزمان با تاسیس رادیو در ایران در سال ۱۳۱۹ از پرویز خطیبی دعوت شد تا در روزهای تعطیل برنامه های پیش پرده ...

  • بیوگرافی پوریا پورسرخ

    سوال: ولی الان همه توجهات به توست و همه جا از ژوبینحرف می زنند.پور سرخ: شاید ولی دلیل نمی شود که بقیهعالی نبودند دوستان دیگر همه حرفه ای بودند و شناخته شده ومن ناشناس بودم. سوال: چه احساس داری که هر جا می ری همه دورت جمع میشوند و اینقدر مورد توجه هستی؟پور سرخ: فقط خجالت میکشم و دنبال پاک کردن عرق هایم هستم   سوال: می دانی که این روزها زود می گذرد و هر چقدربیشتر به جشم بیایی خلا بعدی سخت تر می شود؟پورسرخ: بله هم از این نظر و هم می دانم که هر چه بیشتر عکسم رویجلدها باشد کارم سخت تر می شود و حساسیت ها رویم بیشتر. مناخلاقا نمی توانم به کسی نه بگویم ولی چون از اول پیش بینیاین شرایط را می کردم برای خودم شش هفت نشریه در ژانرهایمختلف را کنار گذاشتم و کاری به بقیه ندارم می دانید کهخیلی ها از خودشان می نویسند و تیتر می زنند و کاری از دستبزرگتر از من هم بر نمی آید.   سوال: گفتی صحنه های عصبی سکانس های تیمارستان را کیگرفتید و چه حالی داشتی وقتی حذف شدند؟پورسرخ: دراستودیو گرفتیم و بعد از سفر لبنان. من اول هیجان زده بودمو خواستم هر چه دور و برم هست دور کنند تا خودم را نزنم! بیشتر نمایشنامه رادیویی بود تا بازی سینمایی ! حس نقش رااز لبنان داشتم و خلاصه خیلی زحمت کشیدم و اول که متوجهحذف شدم کلی ناراحت بودم ولی بعد در پخش دیدم حق با لطفیبود و آن صحنه ها باعث می شد تماشاگر نسبت به ژوبین حسمنفی بگیرد.سوال: هیچ وقت مقابل بقیه کمنیاوردی؟پور سرخ: جواب لطف کارگردان دوستانه و صمیمیبود من بیشتر می ترسیدم که زحمت دیگران را به باد بدهم بااصلانی بازی نداشتم ولی در سوئیت با هم بودیم و خیلی کمکممی کرد مثلا بعد از سکانسی که ژوبین فهمید وفا به دروغگفته ازدواج کرده و منتظرش بوده گفت: از امشب ژوبین خیلیبزرگ میشه و همین خیلی کمکم کرد. قائمیان و خانم توسلی وامینی هم که درکمک سنگ تمام گذاشتند.   سوال: قضیه sms های لطفی چیست؟پورسرخ: ( می خندد) معمولا در پشت صحنه های سینما غیبت این و آن رواج دارد. آقای لطفی برای یکدست نگه داشتن فضا و ایجاد جو دوستی صدها sms آماده داشت و هر وقت کسی نزد او شروع به گله گذاری ازدیگری می کرد بلافاصله جوک می خواند تا موضوع عوض شود.   سوال: از وضعیت جدیدت راضی هستی؟جواب: اساتیدی دارمکه به م لطف دارند و مواظبم هستند دایره مشاورانم وسیع ترشده و خیلی مواظب رفتار و حرکاتم در رفت و آمد ها هستم. انتخاب بعدی برایم سخت و مهم شده و دیگر نمی توانم مثلسابق زندگی کنم و باید با مردم و مطبوعات بهتر رفتار کنم . در کل وضعیت سخت و محدودی است ولی شیرین هم هست راضی هستمشکر. سوال: ویژگی های همسر مورد نظرت چیست؟پورسرخ: صبور, ...

  • نمایشنامه تک نفره (کمدی پرواز ) نوشته عبدالرضا رشیدی

    به نام خالق زیبایی و هنر  نمایشنامه تک نفره                                  کمدی پرواز            عبدالرضا رشیدی صحنه :           فقط یک صندلی در وسط صحنه قرار داده شده است ، مسافر زیر نور موضعی کمرنگ نشسته  و پشت  به صحنه است یا لااقل کسی نیمرخ او را درست نمی بیند. مارش خبری رادیو پخش می شود و..  گوینده : شنوندگان گرامی ، امروز هم با یک سری خبر تکراری در خدمت شما هستیم .. با ما همراه باشید .. ابتدا به گزارش ارسالی همکارم از اون طرف توجه فرمایید ... گزارشگر: به علت عدم داشتن تصویر باکیفیت و قابل پخش این گزارش را به صورت رادیویی اما زنده تهیه می کنیم که  شما را به شنیدن بخشی از اون جلب می کنم .. مهماندار :  با سلام به روح تمام مسافرین عزیز .ورود شما را به پرواز لایتناهی هواپیمای بووووووووووق خوشامد می گوییم..مقصد ما به احتمال 99% بهشت موعود و احتمالأ 1% مقصدی كه بر روی بلیط درج شده می باشد.خلبان پرواز از گروه پروازی بد اخلاق؛ سفری خوش برای شما آرزمند است.لطفأ به علامت نكشیدن سیگار اصلأ توجه ننموده و آخرین سیگار زندگیتان را به خوشی دود نمایید. بستن كمربندها اصلأ ضرورتی ندارد و كاملأ بدرد نخور است و بیشتر جنبه تزیینی دارد.در صورت بروز اشكال در سیستم هوای كابین ماسكهایی از بالای سر شما آویزان خواهد شد كه شما قبل از آن که اکسیژن بگیرید ، رایحه خوش ملایك را احساس خواهید كرد .این هواپیما مربوط به هزاره دوم میلادی بوده و دارای دو درب اضطراری در جلو، دو در كنارین و یك درب عقب می باشد كه چندین سال است اهرم های آن كار نمی كند.ارتفاع پرواز به احتمال قریب به یقین تا آسمان هفتم بوده و هوای بهشت بسیار عالی است.سفر خوشی را برای شما آرزومندیم ... از اون جاییكه هیچ خارجی احمقی وجود ندارد كه من لازم باشد یه بار دیگر به انگلیسی بلغور كنم ، سرتونو درد نمی آورم و پیشنهاد می کنم خوراکی هاتون را میل کنین و مرگ راحتی داشته باشین ...گزارشگر : از این دست گزارش ها به وفور در اینترنت پیدا می شه .. کافیه یه ذره از وقت بی یا شایدم با ارزشتون را تلف کنین و گشتی توی آسمون دنیای مجازی بزنین ... این گزارش باشه خدمت شما تا بخش خبری بعدی ، همکار گرامی ...گوینده :  با تشکر از همکار گزارشگرمون در ارسال این گزارش زنده .. تا بخش بعدی خبر ، خدانگهدار نور صحنه می آید ...مسافر : ( روزنامه ای را باز می کند و می خواند  ) ما آخرش نفهمیدیم چه طوری این گزارش ها را تهیه می کنن ... بروز ، مهم و گاهی هم خیلی هم احساساتی ان ... اینکه می گم به روز یعنی اینکه تمام خبرگزاری ها و روزنامه ها و رادیو و تلویزیون و اینترنت و ... چه می دونم هرچی رسانه است راجع بهش حرف می ...