نمد سیاست و کلاه گشاد ثروت!


اخبار,اخبارسیاسی, پولهای کثیف

مدتی است که برخی مقامات مسئول خبر از ورود پولهای کثیف به سپهر سیاست و عرصه انتخابات می‌دهند. این خبر برای توده مردم چندان تازگی ندارد چرا که جزئی از مشاهدات آنان به حساب می‌آید. به عبارتی خبر مقامات در حقیقت تائید بخشی از مشاهدات مردم است. چندی پیش وزیر محترم کشور به عنوان مجری انتخابات و رئیس شورای امنیت کشور این خبر را اعلان و چند بار بر آن تاکید نمود و در انتهای هفته گذشته وزیر محترم دادگستری نیز مُهر صحه برآن گذاشت و معلوم شد که دغدغه دولت روحانی مقابله با پولهای کثیف به ساحت سیاست می‌باشد. بدیهی است که اثبات چنین ادعایی نیازمند دلیل و استدلال نیست.

کافی است حجم تبلیغات صورت گرفته و میزان هزینه صرف شده توسط هر کدام از نامزدهای انتخابات رصد و با درآمد حاصل از دوران نمایندگی مقایسه شود تا به صحت ادعاها نائل آییم.


هزینه های میلیاردی برای ورود به مجلس و یا شورای شهر با منطق اقتصادی ناسازگار است. تنها معادله ای که این هزینه ها را منطقی می‌نماید معادله پیوند قدرت و ثروت می‌باشد. فرقی نمی‌کند جزو آن دسته ای باشید که قدرت را زیر مجموعه ثروت می‌دانند یا بالعکس منتقد آن باشید، به هر حال یک چیز واضح است: با نمد سیاست می‌توان برای خود کلاه ثروت ساخت آنچنانکه ثروت نیز شرط لازم رسیدن به قدرت سیاسی شده است. این معادله نامیمون روال سپهر کنونی سیاست شده است و در نگاه خواص به رموز موفقیت تعبیر و تفسیر شده است.


در زمانه کنونی هزینه کردن برای حوزه قدرت معقول و توجیه پذیر شده است چرا که گویا با قدرت حاصل از رهگذر سیاست تمام هزینه ها در یک چشم به هم زدن جبران و در آمدهای چند برابری نیز تضمین می‌شود. متاسفانه این رابطه محدود به حوزه سیاست و ثروت نیست. دیگر روابــط انســـانی نیــز دستخوش این فرجام گشته اند. تمام روابط تحت الشعاع اتصال به منابع ثروتند. روابط زناشویی، خویشاوندیهای سیاسی، اقتصادی و جناح بندیها و بخش مهمی از دعواهای سیاسی با کارکرد اتصال به منابع ثروت مشروعیت می‌یابند. این رابطه دو سویه در دنیای سیاست و قدرت پذیرفته شده و به هنجار می‌باشد.

 

اما در فضای گفتمانی جمهوری اسلامی که شعار محوری اش «ما تشنگان خدمتیم نه شیفتگان قدرت» است عجیب و نا متعارف و غیرارزشی تعبیر می‌شود. اینکه چه میزان ترکیب نمایندگان مجلس شورای اسلامی تحت تاثیر این معادله (ثروت و سیاست) رقم خورده و میزان تاثیرش در مجالس مختلف چگونه بوده است خود نیازمند تحقیق مستقل است ولی نگاهی اجمالی نشان می‌دهد که درصد بالایی از نمایندگان مجالس را مقامات رسمی قوه اجرایی تشکیل می‌دهند، یعنی کسانی که از رانت قدرت بهره مند بوده اند و از آن برای رسیدن به جایگاه نمایندگی استفاده برده اند. در چرایی این وضعیت می‌توان مثنوی هفتاد من نوشت ولی به اجمال به اهم زمینه های آن اشاره می‌شود.


1- انحصار یکی از مهمترین دلایل در هم تنیدگی قدرت و ثروت شده است. انحصار در تمام اشکالش فسادزا است و در اینجا نیز موجب ورود پول کثیف به سپهر سیاست می‌باشد. انحصار در اقتصاد موجب انحصار در سیاست و بالعکس است. هر گاه ساحت سیاست گرفتار انحصار شود و فرصتها به عدالت توزیع نشود و عرصه سیاست حالت قبیله ای پیدا کرد به طور طبیعی به سوءاستفاده های بیشمار گرفتار می‌شود. پس انحصار در سیاست تنها به حذف صلاحیت داران و تقویت و تکثیر کوتوله های سیاسی محدود نمی‌شود بلکه به نهادینه سازی پیوند ثروت و قدرت می‌انجامد.


2-بی توجهی نهـــادهای نــاظر به شرایط ذاتی و تمرکز بر شرایط غیرواقعی و فرعی موجب ترویج چنین فرهنگی می‌شود. به نظر می‌رسد ضوابط و آئین نامه ها و رویه های اجرایی تشخیص و تمییز صلاحیتها با معیار تقابل با معادله دو سویه مذکور نیست و جهت نمای صلاحیتها آنقدر آسمانی است که به هیچ وجه این امور واقعی و عینی و زمینی را شامل نمی‌شود.


3- اصول 43، 49، و 142 قانون اساسی به منظور ممانعت از پیوندهای نامشروع قدرت و ثروت تدوین شده است ولی مشاهدات کنونی و اخبار رسمی مقامات حکایت از مغفول بودن اصول فوق و بی توجهی دستگاههای مربوطه دارد. یکی از زمینه های ایجاد همدلی و همزبانی گسست پیوند قدرت و ثروت می‌باشد.

 

تا این پیوند بر قرار است و این میزان از درهم تنیدگی وجود دارد نبایست انتظار تحقق آرمان همدلی و همزبانی را داشت. به هر روی در سالی که منتهی به یک انتخابات مهم و سرنوشت ساز می‌باشد بایست کاری کرد که پیوندهای نامشروع قدرت و ثروت به نفع عدالت و آرمانهای انقلاب گسسته شود و این تارها از هم جدا شوند هر زمینه ای که به تحکیم پیوند نامبارک ثروت و قدرت منجر می‌شود باید محو گردد و تا این اصلاح و پالایش صورت نپذیرد سیاست اخلاقی نخواهد شد و ثروت به عدالت نزدیک نمی‌گردد.


 اخبارسیاسی  - محمدعلی وکیلی, ابتکار