تمنا

ای ياران! مگذاريد که دل پاشد و رفت

بر درِ دوست پی منزل و ماوا شد و رفت

عشق درخلوت جان خيمه زد و ريشه نمود

تا توانی به تنش بود به دل جاشد و رفت

کوه صبرم زتنِ خسته سفر کرد و رميد

دل و دارايی دل هردو به يغما شد و رفت

منزل دل به هوای صنمی گشت خراب

شعله بگرفت تنم ، دل زکف ما شد و رفت

دست مشاطه گری دست نيابد به تنم

دل بدنبال کسی بی سر و بی پا شد و رفت

ساز بشکست، غزل مرد و گلويم بگرفت

زانکه مجنون من ازخانه به صحرا شد و رفت

دست گيريد ، به زنجير ببنديد دلم

طاقت و تاب و توان جمله تمنا شد و رفت


مطالب مشابه :


سوال و پاسخ درباره ی ششم ابتدایی

ششم صداقت - سوال و سوال و پاسخ درباره ی ششم ۴- آيا لازم است معاني شعر و يا كلمات سنگين درس




میلاد حضرت فاطمه(روز مادر)

عشق@دوستی@صداقت@مهربانی@شعر و اما از باب شعر مادر ايرج ميرزا ميدانم که او مرا درباره




مقابل صداقت

عشق@دوستی@صداقت@مهربانی@شعر و ما همه فانی و او پا بر جاست عشق را میگویم بی درباره وبلاگ




بازی ...

عشق@دوستی@صداقت@مهربانی@شعر و ما همه فانی و او پا بر جاست عشق را میگویم بی درباره وبلاگ




شعر و ادب

گروه شاگردان علی صداقت - شعر و ادب - به گروه علی صداقت خوش آمديد - گروه شاگردان علی درباره




شعر اخر...

عشق@دوستی@صداقت@مهربانی@شعر و - شعر اخر - ما همه فانی و او پا بر جاست عشق را میگویم بی گمان




کعبه ...

عشق@دوستی@صداقت@مهربانی@شعر او درباره حج و نظر سرودن کثرت شعر براي کعبه




تمنا

عشق@دوستی@صداقت@مهربانی@شعر و ما همه فانی و او پا بر جاست عشق را میگویم بی درباره وبلاگ




برچسب :