استاد علی اکبر صنعتی - مردی از تبار زیبای عشق - تندیس ساز زیبایی ها

 استاد مرحوم علی اکبر صنعتی ، مجسمه ساز و نقاش معاصر، مردی که توانسته با دست های مهربان خود صدها مجسمه از انسان های دوست داشتنی دنیا بسازد و آنها را جاودانه کند . مردی که لحظه های گذرای زندگی را مثل یک شکارچی صید و در تابلوهای خود ماندگار کرده است . استاد علی اکبر صنعتی ، در سال 1295 ه . ش در کرمان به دنیا آمد . پدرش پس از جنگ جهانی اول به طاعون درگذشت و مادرش مثل بسیاری از مردم آن روزگار تهی دست بود ، به خاطر نگرانی آینده فرزندش ، او را به مرحوم  علی اکبر صنعتی – موسس پرورشگاه  " صنعتی" کرمان سپرد.

روزگاری گذشت . علی اکبر به یتیم خانه و کارگاه قالی بافی یتیم خانه عادت کرده بود.

دوره جدیدی در زندگی او آغاز شد ،  علی اکبر صنعتی تصمیم گرفت ، با شروع سال تحصیلی بچه ها را به مدرسه بفرستد ، اما علی اکبر و خیلی از بچه های یتیم خانه برای رفتن به مدرسه یک مشکل داشتند و آن هم نداشتن نام خانوادگی بود. به همین خاطر، روزی ماموران ثبت احوال را به یتیم خانه دعوت کرد و از آنان خواست تا نام خانوادگی خودش – صنعتی – را در شناسنامه بچه ها از جمله علی اکبر ، ثبت کنند. آن روز برای علی اکبر روزی فراموش نشدنی بود . روزی که " علی اکبر صنعتی" نام گرفت .

کلاس چهارم و پنجم بود که به حقیقت تلخ یتیمی خود پی برد . دیگر با دنیای شاد کودکی فاصله گرفته بود و بیشتر وقت ها به پدر از دنیا رفته اش فکر می کرد و به مرض طاعونی که او را از پدرش جدا کرده بود. طاعون برای او یک "هیولا" بود ، هیولای ترسناک . او با نقاشی هایش به جنگ هیولا می رفت. شکل هیولای طاعون را روی کاغذ می آورد و او را به بند می کشید، به این خیال که از او انتقام بگیرد . و به این شکل استعداد او در این هنر نمایان شد.

روزی علی اکبر به طور اتفاقی عکس چاپ شده ای از تابلوی مشهور "تالار آیینه" اثر استاد کمال المک را در یک سالنامه دید . وقتی عکس آن تابلوی بسیار زیبا را دید ، ساعتها به فکر فرو رفت و دانست که هنوز راه درازی در پیش دارد . تا آن روز فکر می کرد، نقاشی و هنر همان چیزی است که خودش به تنهایی تجربه کرده است . اما "تالار آیینه" دریچه تازه ای از نور به دنیای بسته علی اکبر گشود و او را وا داشت تا به دنبال آفریننده  "تالار آیینه" بگردد.

او تا آن روز نمی دانست که با همت استاد کمال الملک مدرسه ای در پایتخت تاسیس شده است به نام "مدرسه صنایع مستظرفه" -مدرسه هنرهای زیبا و ظریف- و در آن عده ای از شاگردان مخلص و با ذوق در حضور استاد بزرگ کمال الملک تعلیم می بینند . دریکی از اعیاد که به فضای پرورشگاه سروسامانی داده بودند علی اکبرنوجوان گلی کشیده بود و با رنگ آمیزی آن به وسیله رنگهائی که علی اکبرنوجوان از برگ و ریشه گیاهان ساخته درست کردن بود گلی طبیعی در سرسرای ورودی نقاشی کرده بود که در ابتدا حاج علی اکبر فکر کرده بود گلی واقعی است و دست برده بود تا گل را بچیند و زمانی که متوجه می شود نقاشی علی اکبر نوجوان است او را مورد نوازش قرار می دهد و به گفته استاد صنعتی از آن روز دیگر از مستخدم پرورشگاه کتک نخوردم که مجبور بود در هرگوشه و کنار نقش و نگارهائی که به وسیله ذعال یا گچ می کشیدم را پاک کند .

علی اکبر برای جمع کردن پول سفر تهران و ثبت نام در مدرسه کمال الملک تصمیم گرفت پرتره ای از چهره حاج علی اکبر صنعتی بکشد . بعد از چند شبانه کار مداوم ، کشیدن تابلو به پایان رسید.

آن روز، حاج صنعتی در دفتر یتیم خانه نشسته بود ، علی اکبر آهسته جلو رفت و تابلو را روی میز او گذاشت . کافی بود حاجی انعامی به او بدهد ، آن وقت می توانست به تهران برود و استاد بزرگ را ببیند و...

حاج علی اکبر که استعداد تازه ای کشف کرده بود او را نزد پدرش عبدالحسین صنعتی زاده که مقیم تهران بود فرستاده و عبدالحسین صنعتی زاده علی اکبر را به مدرسه کمال الملک فرستاد

در آن زمان دیگر کمال الملک در آن مدرسه نبود و به نیشابور نقل مکان کرده بود به همین دلیل علی اکبر در کلاس درس استاد طاهرزاده (نقاش مینیاتور) حاضر شد . و با جدیت کارش را شروع کرد. اما مینیاتور با روحیه اش چندان سازگاری نداشت. او طعم فقر و تنگدستی را چشیده بود . گرسنگی و پا برهنگی را می فهمید و به همین خاطر نمی توانست در سبکی که با روحیه اش تضاد دارد، موفق گردد . تصمیم گرفت بجای کشیدن نقاشی مینیاتور از روی یک مجسمه گچی نقاشی کند . این مجسمه را "استاد ابوالحسن خان صدیقی" ساخته بود. مجسمه مرد کوری به نام حاج مقبل که در میدان بهارستان تهران نی می نواخت و با پولی که به او می دادند روزگار می گذراند .

او با این نقاشی از دنیای مینیاتور دور شد، و استعداد خودش را در مجسمه سازی نشان داد. و برای تبحر در این هنر در محضر "استاد ابوالحسن خان صدیقی" حاضر شد.

 سالهائی که مصادف با تبعید کمال الملک بزرگ به حسین آباد نیشابور بود. استاد صنعتی 22 ساله بود که شوق دیدار کمال الملک او را به حسین آباد نیشابود کشاند . استاد صنعتی زاده از دیدار خود در حسین آباد نیشابوردرمواقع مختلف یاد می کرد و این شعر زیبای فارسی که استاد کمال الملک در مورد وضع خود در نیشابور و به تعریض به تبعید به وسیله رضا شاه خوانده بود را تکرار می کرد.

فراق دوستانش با دو یاران – که ما را دور کرد از دوستداران –

روزی  علی اکبر شنید که نمایشگاهی در سفارت آلمان برپا شده است ، به همراه استاد "طاهر بهزاد" به دیدن آن رفت. نمایشگاه نقاشی های "آلبرت هونمان" علی اکبر تا آن زمان بیشتر با رنگ و روغن کار کرده بود و کار با آبرنگ را چندان جدی نمی گرفت .

اما تماشای آبرنگ این هنرمند، او را شیفته این فن نمود . بعد از نمایشگاه، ارتباط علی اکبر با هونمان بیشتر شد . به طوری که او حدود شش ماه ، عصرها بعد از تعطیل شدن کلاس های مدرسه ، به خانه او می رفت و تعلیم آبرنگ می گرفت.

پس از آن علی اکبر به یتیم خانه پسر حاجی که در تهران (روبروی موزه ایران باستان) قرار داشت رفت و در آنجا با تلاش شبانه روزی خود و کمک برادران یتیمش ، بیش از 40 مجسمه ساخت و در یتیم خانه به نمایش گذاشت. آنقدر استقبال از این نمایشگاه زیاد بود که برای بازدیدکنندگان بلیت در نظر گرفته شد که آن پولها هم اغلب صرف خرید گچ و سایر ابزار و وسایل ساختن مجسمه های دیگر می گردید.

" قتل عام مجسمه ها "

در 28 مرداد 1332 شمسی بین مصدق و شاه درگیری پیش آمد و حکومت مصدق با کودتا بر کنار شد، عده ای آدم جاهل و ناآگاه به نمایشگاه هجوم آورند و مجسمه های بی گناه استاد را شکستند . قصد آنها شکستن مجسمه هایی بود که بالاجبار علی اکبر از شاه ساخته بود اما اکثر مجسمه های نمایشگاه خرد شد ، تابلوهای آن شکست و از بین رفت .

بعد از آن علی اکبر مدتی را با ناامیدی گذراند اما به خود دلداری داد و تصمیم گرفت به جبران آن بپردازد. او هر مجسمه و تابلویی که امکان مرمت داشت – تا آنجا که توانست – از نو ساخت. "دوباره از نو" با دو سال تلاش مداوم، مجسه هایی از شخصیت های بزرگ ایران و جهان ساخت و در آن جا به نمایش گذاشت. اما به اصرار پسر حاجی علی اکبر ، (آقای عبد الحسین)، نمایشگاه را به ساختمانی در حوالی میدان راه آهن ، انتقال داد. در سال 1352 شمسی ، پسر حاج صنعتی ، از دنیا رفت و محل نمایشگاه میدان راه آهن که ملک شخصی او بود در اختیار ورثه قرار گرفت ، آنها نیز نمایشگاه را تعطیل کردند و بر در آن قفل زدند. خواهش علی اکبر سودی نداشت و بچه های گچی و سنگی و برنزی او در آن نمایشگاه زندانی شدند.

بعد از این جریانات استاد بسیار منزوی و تنها گشت . اما باز روحیه پر تلاشش باعث گشت تا دوباره کلاس درس خود را در خانه تشکیل دهد . و شروع به تعلیم پسرهایش : محمود ، احمد و محمد کرد .

می خواست تا جایی که می تواند ، حاصل نیم قرن تجربه خود را به آنها منتقل کند. و کم کم اتاق خود را به نمایشگاه تبدیل کرد. نمایشگاهی از تابلوهای کوچک و مجسمه هایی از موم و گچ .

الف : مجسمه ها

1-     مجسمه سر حاج علی اکبر صنعتی

2-     نبرد دو گاو با پلنگ

3-     همسر

4-     عائله مرد بیکار

5-     مرد زندانی

6-     زن بینوا

7-     استاد کمال الملک

8-     مهاتما گاندی

9-     مرد بیکار

10-  هنرمندان قلمزن

11-   حاج علی اکبر صنعتی و کودکی خود

12-   سوته دلان

13-  سرمازده گان بی خانمان

14-  حکیم ابوالقاسم فردوسی

15-   گاندی ، همسر و یارانش

16-   برادران یتیم

17-  کودکان یتیم

18-   بزم درد بینوایان

19-  زندانیان

20-  سید جمال الدین اسد آبادی

21-  شام آخر

22-     استاد علی اکبر دهخدا

23-  جمعی از زندانیان دربند

24-  مادر تنها

25-  صحنه قتل میرزا تقی خان امیر کبیر در حمام فین

26-  ملک الشعرا بهار - عارف قزوینی

27-  حضرت عیسی (ع) و بینوایان

28-  سید محمد علی جمالزاده

29-  استاد معمار و همراهان

30-  هنرمند سفالگر

31-  پیرزن چرخ ریس و عائله اش

32-   ابوعلی سینا

33-   مجسمه سر فردوسی

34-  مجسمه سر حافظ و نیم تنه نظامی گنجوی

35-  مجسمه سر حاج علی اکبر صنعتی (از سنگ مرمر)

36-   نیم تنه فردوسی و ابوعلی سینا


 

ب : تابلو های موزائیک از سنگ

1-     قصر آپادانا – تخت جمشید

2-     چوپان و گله

3-     یادگارهای تخت جمشید

4-     آرمگاه – تخت جمشید

5-     یادگارهای تخت جمشید (1)

6-     یادگارهای تخت جمشید (2)

7-     گنبد سلطانیه

8-     لویی پاستور

9-     فیاض همدانی

10-    شمایل مقدس حضرت علی (ع)

11-   لبخند ژکوند

12-   حاج علی اکبر صنعتی

13-   کوزه سنگی

14-   گربه

15-   پیرمرد خندان

16-   جواهر لعل نهرو

17-  مهاتما گاندی

18-   کوزه ها

 

ج : تابلوی رنگ و روغن

1-     در اوج جوانی

2-     پرتره خود

3-     از تبار مردمان کوه و دشت

4-     پدر عیالم

5-     دوستی و صلح


د : طرح نقش فرش

یک مورد

 

ه : تابلوهای آبرنگ

 تعداد تابلوهای آبرنگ استاد بیش از چهل و دو مورد است که نام برخی از آنها به شرح زیر است :

1-     به شوق پرواز

2-     شبان مونس کوه و دشت

3-     زندگی با آبرنگ

4-     اسب تند پا

5-     دیدار با خود در آینه

6-     طبیعت بی جان

7-     زندگی در مرداب

8-     عاشقان گل

9-     در باغ سبز

10-   یاد بی بی

 

دوران زندگی : ۱۲۹۵  تا  ۱۳۸۵ ش .    روحش شاد و  یادش  گرامی  باد .

 

 

پرونده:Sanati Shahabbas.jpg

پرونده:Sanati Zendanian.jpg

 

پنجم دی ماه ۱۳۸۹ :




تا اطلاع ثانوی/
موزه علی اکبر صنعتی در تهران تعطیل شد
موزه علی اکبر صنعتی در تهران درحالی برای دومین‌‌بار تعطیل شد که هنوز بحث انتقال آثار آن به کرمان پیگیری می‌شود.

به گزارش خبرنگار مهر در پی انتشار گزارشی در خبرگزاری مهر مبنی بر نامناسب بودن شرایط نگهداری آثار در موزه علی اکبر صنعتی، رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر کرمان گفته بود که با پیگیری‌های صورت گرفته و موافقت رئیس جمهور این آثار به زودی به کرمان منتقل می‌شود.

این درحالی است که محمد صنعتی، یکی از فرزندان این مجسمه‌ساز در مورد انتقال آثار موزه پدرش از تهران به کرمان گفته بود: زمانی که پدرم زنده بود، این مجسمه‌ها و تابلوها را وقف سازمان هلال احمر تهران کرد. این مجسمه‌ها بزرگ هستند و با گچ ساخته شده‌اند. برای همین فکر نمی‌کنم انتقال آنها درست باشد چون ممکن است در طول مسیر نقل و انتقال آسیب ببینند.

به دنبال این بحث‌ها مسئولان موزه علی اکبر صنعتی در تهران در نامه‌ای به سازمان هلال احمر خواستار تجدید نظر در رابطه انتقال آثار موزه به کرمان شد‌ه و قرار بود جلسه‌ای با حضور خانواده صنعتی، تعدادی از هنرمندان و مسئولان هلال احمر تشکیل شود.

حال این جلسه نه تنها برگزار نشده است بلکه مظفر متین‌پور به دلیل تعطیلی موزه از سمت خود برکنار و با حکم حامد طاهر جبلی، مدیر روابط عمومی سازمان هلال احمر پست دیگری در روابط عمومی دارد.

12-17-28.jpg

Sanati_MardeBikar.jpg


مطالب مشابه :


سامانه رزواسیون مراکز اقامتی

لیست مهمانسراهای ایرانگردی و جهانگردی : کلیه ثبت نامهای خدمات سجلّی ثبت احوال;




نام، آدرس و تلفن زائرسراهای مشهد مقدس

254 - زائرسرای اداره ثبت احوال - بلوار وکیل آباد بلوار اقبال لاهوری - نبش اقبال 1 - 5011500-5021500




هتل ها و مهمانسراهای شرکت سرمایه گذاری ایرانگردی و جهانگردی در کشور:

هتل ها و مهمانسراهای شرکت سرمایه گذاری ایرانگردی و جهانگردی در کشور: مقابل ثبت احوال




زندگی دانشجویی

مهمانسراهای یک هفته پس از ورود خود به این کشور، محل سکونت خود را در اداره‌ی ثبت احوال




زندگی دانشجویی

مهمانسراهای یک هفته پس از ورود خود به این کشور، محل سکونت خود را در اداره‌ی ثبت احوال




استاد علی اکبر صنعتی - مردی از تبار زیبای عشق - تندیس ساز زیبایی ها

به همین خاطر، روزی ماموران ثبت احوال را به یتیم و ثبت نام در مدرسه مهمانسراهای




شهرستان سلماس خود را برای پذیرایی از مسافران نوروزی آماده می کند

مراکز اقامتی، هتل ها و مهمان پذیر ها، مهمانسراهای ادارات، مدارس و اداره ثبت احوال




بروجرد 1

خوشا احوال یاران بروجرد کشد نور تجلی پرده بر رخ به ثبت رسيده است. مهمانسراهای




برچسب :