معاد قسمت اول

مقدمه

از موضوعات بسیار مهم و سرتوشت ساز انسان معاد است . انسان به دو دلیل به تحقیق درباره معاد علاقه مند است :

اول . انسان ذاتا علم دوست و حقیقت جو است به ویژه درباره آنچه با زندگی او ارتباط دارد و معاد از این گونه موضوعات است . انسان می خواهد بداند که آیا زندگی اش با مرگ پایان می یابد یا پس از آن زندگی دیگری خواهد داشت ؟ کیفیت انتقال از این زندگی به آن زندگی چگونه است ؟ آیا لوازم و وسایل مورد نیاز آن دنیا را باید در همان جا تهیه نمود یا اینکه زندگی این جهان مقدمه و زمینه ساز خوشی ها و ناخوشی ها ی آن جهان است و به تعبیری این دنیا مزرعه آخرت است ؟ پاسخ به این پرسشها است که می تواند عطش حقیقت جویی آدمی را تا حدی فرو نشاند.

دوم. شناخت غایت و هدف زندگی برای انسان از اهمیت زیادی برخودار است ؛ زیرا در شکل گیری فعالیت ها و اعمال انسان نقش مهمی دارد.

انسانی که مرگ را پایان زندگی خود میداند، رفتار خود را به گونه ای تنظیم می کند که به هر طریق ممکن نهایت لذت را در این دنیا ببرد و تنها نیازها و خواسته های زندگی دنیوی خود را تامین کند. اما کسی که به زندگی جاودانه اعتقاد دارد ، برنامه زندگی دنیوی خود را به گونه ای سامان می بخشد که هر چه بیش تر برای زندگی جاودانه اش سودمند باشد و از سوی دیگر ، سختی ها و ناکامی های زندگی دنیا ، او را دلسرد و ناامید نمی کند و پیوسته در راه کسب سعادت و کمال ابدی می کوشد .

 

 

 

 

معنای معاد

« معاد » از نظر لغوی به معنای بازگشتن است و در اصطلاح به معنای دوباره زنده شدن آدمی پس از مرگ است .

 

اهتمام قرآن به موضوع معاد

پس از توحید موضوعی مهمی که قرآن به آن اهتمانم ویژه ای دارد ، معاد است . شمار آیات قرآن درباره جهان پس از مرگ بیش از 1400 آیه است و این تعداد آیه نشانگر اهمیت ممعاد است . معاد مورد اهتمام همه انبیای الهی نیز بوده است . اصولا دعوت به دین ، در صورتی معنا دارد که زندگی پس از مرگ جزء اصول اساسی آن باشد.

اینک به معنی برخی از آیات قرآن در این باره اشاره می کنیم :

·       آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده ایم و به سوی ما باز گردانده نمی شودید؟!1

·       آیا انسان می پندارد که هرگز استخوان های او را ( پس از متلاشی شدن ) جمع نخواهد کرد ؟!

آری قادریم که ( حتی خطوط سر ) انگشتان او را موزون و مرتب کنیم . ( انسان در معاد شک ندارد ) بلکه می خواهد ( آزاد باشد و بی ترس از دادگاه قیامت ) تمام عمر گناه کند. 2

این آیه علاوه بر اینکه به معاد اشاره دارد به دلیل انکار آن نیز اشاره می فرماید و نشان می دهد که علت انکار معاد این است که آدمی می خواهد راه برای گناهکاری او باز باشد زیرا اگر کسی به معاد اعتقاد داشته باشد ، پیوسته مراقب رفتار و کردار خود است و گناه  و

 


1-    مومنون ( 23 ) : 115.

2-  قیامت  ( 75 ) : 5-3 .  

نافرمانی نمی کند.

بنابر آیات قرآن حضرت نوح در همان حال که با شرک و بت پرستی مبارزه می کرد اندیشه معاد را به صورت صریح پیش می کشید و از قوم خود می خواست که از خدا طلب آمرزش کنند . قرآن سخن نوح را چنین می فرماید :

 

·       خداوند شما را مانند گیاهی از زمین رویانید ، سپس شما را به همان زمین باز می گرداند و بار دیگر شما را خارج می سازد. 1

دعوت به معاد در تورات کنونی بسیار اندک مطرح شده است و شاید میل باطنی قوم یهود به زندگی آنان را واداشته است تا آیات معاد را از تورات حذف کنند ؛ اما قرآن مساله معاد را از زبان حضرت موسی با تاکید تمام نقل می کند :

·       و موسی گفت : من به پروردگارم و پروردگار شما پناه می برم از هر متکبری که به روز حساب ایمان نمی آورد . 2

بدین سان از مجموع آیات بر می آید که در دیدگاه قرآن ، اعتقاد به معاد از اصول اساسی تعالیم انبیای الهی است و این می تواند دلیلی نقلی بر وجود معاد نیز باشد.

 

وابستگی معاد به روح

معاد ارتباط تنگاتنگی با حقیقت انسان دارد و هر نظریه ای که در باب حقیقت انسان پذیرفته شود در آن تاثیر می گذارد . چنان که گذشت ، معنای لغوی و اصطلاحی معاد عبارت است از بازگشت و زنده شدن آدمی پس از مرگ . از معنای معاد بر می آید که باید حقیقت ثابتی در انسان باشد که بازگشت کند

1-    نوح ( 71 ) : 18 و 17

2-  غافر ( 40 ) : 27

اگر حقیقت ثابت را باور نکنیم نمی توانیم تصور صحیحی از معاد به اندیشه آوریم . اگر انسان به کلی نابود شود و انسان جدیدی پدید آید که هیچ وجه مشترکی با او ندارد بازگشت انسان اولی معنا ندارد.

از این رو از بحث های لازم در حوزه معاد ، بحث درباره حقیقت انسان است . از دیدگاه قرآن ، انسان موجودی دو ساحتی است : ترکیب از بدن مادی و حقیقتی به نام نفس یا روح انسانی .

حقیقت انسان همان روح او است که با متلاشی شدن بدن مادی باقی است . این حقیقت روح حتی در طول ده ها سال زندگی دنیوی انسان ثابت و باقی است ، هر چند که اعضای بدن آدمی تغییر کند یا عضو جدیدی به آن پیوند شود . انسان این وحدت و شخصیت ثابت را با علم حضوری خطاناپذیر درک می کند.

بنابراین مسئله معاد رابطه نزدیکی با حقیقت انسان دارد و همچنین روشن شد که انسان از دو ساحت بدن مادی و روح غیر مادی تشکیل شده است . حقیقت انسان ، همان روح غیر مادی است که در تمام دوران زندگی مادی آن حقیقت ثابت ، و در لحظه مرگ نیز فرشته وحی آن را از انسان می ستاند و دوباره بدن مادی به آن حقیقت ثابت ، ملحق می شود و می گوییم همان انسان گذشته بازگشت نموده است . همچنین نمونه هایی از معاد را که قرآن بیان می دارد ، می تواند ، شاهدی بر این مدعا باشد .

 

نمونه های مشابه معاد

خداوند در قرآن به نمونه های مشابه معاد اشاره می نماید تا روشن گردد که خدا ، قدرت آن را دارد که دوباره انسانها را زنده کند همان گونه که خلقت اولیه آنها نیز به دست خدا بوده است. با این که این نمونه ها ، شاهدی است بر این که انسانها  به طور ملموس پدیده معاد را بنگرند تا اطمینان قلبی پیدا کنند ، هر چند که با استدلال و تعلق به آن رسیده اند . یا اینکه خود این نمونه ها ، بهترین دلیل بر وقوع معاد است.

 

1. ابراهیم و احیای مردگان

مفسران اسلامی نقل می کنند که ابراهیم ( ع ) از کنار دریایی می گذشت . مردی را دید که کنار دریا افتاده ، قسمتی از بدنش در آب و قسمتی دیگر بیرون است و حیوانات دریایی و خشکی از دو طرف ، هجوم آورده ، او را می خورند و اجزای بدنش از هم پاشیده اند. دیدن این صحنه ، او را به تفکر در معاد واداشت که چگونه بار دیگر زنده می شود از خدا خواست تا کیفیت زنده شدن مردگان را پس از متلاشی شدن اجزای آنها ، برای او بنمایاند. شکی نیست که حضرت ابراهیم از طریق عقل و وحی به معاد آگاه بود و به آن ایمان داشد ؛ ولی برای یقین بیشتر و اطمینان قلبی چنین در خواستی را مطرح نمود . قرآن در این باره می فرماید :

·       به یاد آور هنگامی که ابراهیم گفت : خدایا به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده می کنی ؟ خدا گفت : مگر ایمان نیاورده ای ؟ عرض کرد چرا ؛ ولی می خواهم قلبم آرامش یابد . خدا فرمود : پس چهار پرنده را انتخاب کن و آنها را قطعه قطعه کن سپس بر هر کوهی پاره ای از آنها را بگذار. آنگاه آنها را فرا بخوان ؛ شتابان به سوی تو می آیند و بدان که خدا توانا و حکیم است . 1

در روایات آمده است که این چهار مرغ عبارت بودند از : طاووس ، کبوتر ، خروس و کلاغ . از این آیه به خوبی بر می آید که خدا ، در روز قیامت قادر است انسانها را بعد از متلاشی شدن بدنشان ، دوباره زنده کند.

 


1-   بقره ( 2 ) : 260 .

2. زنده شدن عزیر

عزیر یا به تعبیر برخی روایات ارمیا ، که از انبیای بی اسرائیل بود ، هنگام سفر در حالی که بر مرکبی سوار بود و قدری غذا و آشامیدنی همراه داشت ، از کنار یک آبادی گذشت که دیوارهای آن بر سقف های آن فرو ریخته بود و اجساد و استخوان های پوسیده ساکنان آن به چشم می خورد . وقتی این منظره وحشت زا را دید گفت : چگونه خداوند این مردگان را زنده می کند؟!

البته این سخن از روی انکار و تردید نبود ؛ بلکه از سر تعجب بود . او یکی از برگزیدگان خدا بود و از ذیل آیه که می فرماید : « می دانم که خدا بر همه چیز توانا است » می توان دریافت که او از ابتدا به معاد آگاه بوده است  و سر تعجب سوال کرده است خداوند برای رفع تعجب جان او را گرفت و صد سال بعد زنده اش کرد و از او پرسید : چقدر در بیابان بوده ای ؟ او پنداشت که زمانی اندک در آنجا درنگ کرده است . بیدرنگ در جواب عرض کرد : یک روز یا کمتر !

به او خطاب شد : صد سال در اینجا بوده ای . اکنون به غذا و آشامیدنی خود نظری بیفکن و ببین چگونه در این مدت به فرمان خداوند هیچ تغییری در آن پیدا نشده است ؛ ولی برای اینکه بدانی صد سال از مرگ تو گذشته است ، نگاهی به مرکب خود بینداز و ببین که از هم متلاشی و پاکنده شده مرگ آن را از هم متفرق ساخته است . سپس نگاه کن و ببین چگونه اجزای پراکنده آن را گرد هم می آوریم و زنده اش  می کنیم . عزیز در این هنگام گفت : « می دانم که خداوند بر هر چیزی توانا است »

 

3. اصحاب کهف

فرمانروایی به نام دسیوس در سال های 249 – 251 م . بر روم حکومت می کرد چون بر شوکت ، جلال و جبروتش افزوده شد ، با سرکشی هر چه بیشتر ادعای ربوبیت کرد و سران قوم را به اطاعت خود فراخواند. هر کس خدایی او را می پذیرفت ، مال فراوان به او می داد و هر کس را که از او پیروی نمی کرد ، می کشت .

گروهی از جوانان پاکدامن برای فرار از دست حاکم جبار ، شهر را به بهانه شکار ترک کردند و سگی نیز همراه داشتند . به غاری رسیدند و به آن پناه بردند . مشیت الی بر این تعلق گرفت که 309 سال در غار به حالت خواب بمانند . پس از بیداری پنداشتند یک یا نیم روز بیشتر درنگ نکرده اند . قرار شد یکی از آنان برای تهیه غذا به شهر برود . او پس از ورود به شهر همه چیز تغییر یافته دید . قیافه مردم و اوضاع شهر به کلی دگرگون شده بود ماجرایی  برایش پیش آمد و او را نزد پادشاه بردند و در نهایت فهمیدند که او از کسانی است که در چند صد سال پیش ناپدید شده اند ؛ زیرا حادثه ناپدید شدن آنها سینه به سینه نقل و احیانا در کتابهای تاریخ ثبت شده بود.

مردم شهر با مشاهده این حادثه ، درس بزرگی درباره معاد آموختند ؛ زیرا فهمیدند که زنده شدن مردگان در روز رستاخیز امر آسانی است . قرآن در این باره می فرماید :

·       بدین سان مردم را متوجه ححال آنها ( اصحاب کهف ) کردیم تا بدانند وعده خدا حق است و در فرا رسیدن قیامت هیچ شکی نیست.

 

براهین عقلی معاد

بیشتر بحث ها در باب معاد باید از آموزه های و حیانی گرفته شود ولی عقل نیز تا حدی می تواند کلیاتی را در باب معاد از جمله وجود معاد را اثبات نماید هر چند همین براهین عقلی را می توان در قالب برهان نقلی نیز باز آفرید . اینک به برخی از آنها اشاره می کنیم :

 

1. برهان فطرت

فطرت به معنای نوع آفرینش است ؛ یعنی انسان به گونه ای آفریده شده است که میل به زندگی جاویدان و بقا دارد و از نیستی و فنا بیزار است . دنیا ، شایستگی ابدیت ندارد . بنابراین ، حیات جاویدان یا سرای آخرین یا سرای آخرت و معاد ، ضروری خواهد بود ؛ زیرا اگر معاد و آخرت وجود نداشت ، میل به بقا و جاودان و طلبی  و محبت ابدیت خواهی در نهاد انسان باطل و بیهوده بود و خداوند حکیم کار عبث و بیهوده انجام نمی دهد . ممکن نیست که در فطرت آدمی میل به آب وجود داشته باشد ولی آبی در کار نباشد .

این برهان از برهان تضایف بهره جسته است ؛ یعنی از تحقق یک طرف می توان طرف دیگر را اثبات کرد . دو امر متضایف دو واقعیتی هستند که بین آنها ضرورت بالقیاس برقرار است . وجود هر یک از آنها اعم از اینکه بالقوه و بالفعل باشد ، با وجود بالقوه و بالفعل دیگری ملازم است ؛ مانند بالایی و پستی ، پدری و فرزندی و محبت و محبوب بودن و ... .

 

2. برهان حکمت

خدا حکیم و بی نیاز مطلق است و هیچ کار لغو و بیهوده ای انجام نمی دهد . آفرینش او گزاف و بازیگری نیست . از این رو آفرینش هر موجود و نیز شرایط رشد و تکامل آن را به گونه ای بر نهاده است که به کمال مطلوب خود برسد . بنابراین نظام آفرینش نظام احسن است یعنی بهتر از آن قابل تصور نیست . برای مثال اگر گیاهان و جانداران آفریده شوند ولی امکانات و شرایط مناسب حیات آنها از قبیل نور و غذای لازم فراهم نباشد و به سرعت از بین بروند چنین آفرینشی لغو و بیهوده است.

 


1-  ملامحسن فیض کاشانی ، تفسیر صافی ، ج 5 ، ص 107 .

2-  محمد ، ری شهری ، میزان الحکمه ، ح 11955

 

3. برهان عدالت

از صفات خداوند عدل است و آفرینش او نیز بر عدالت است ؛ چنان که پیامبر ( ص ) و امیرالمومنین ( ع ) بر این حقیقت تصریح کرده اند:

·       بالعدل قامت السموات و الارض 1

به عدالت است که آسمان ها و زمین بر افراشته شده است.

·        العدل اساس به قوام العالم 2

عدالت اصلی است که عالم بر اساس آن برپا گردیده است.

با این همه ، ما در جهان می بینیم که انسانهای با فضیلتی به پاداش اعمال خود نرسیده اند و در مقابل ، انسانهای شروری نیز به کیفر اعمال خود نمی رسند . چگونه می توان کسی را که هزاران بی گناه را کشته است مجازات کرد ؟! بسیاری از جنایات او بی کیفر می ماند . بنابراین از آنجا که دنیا ظرفیت تحقق عدالت را ندارد و از طرفی دیگر چون خدا عادل است و در حق هیچ انسانی ظلم روا نمی دارد و در پیشگاه او ستمگران و بدکاران با نیکان برابر نیستند پاداش و کیفر هر عملی را به تناسب می دهد ، باید جهان دیگری باشد که عدالت خدا را بر تابد و در آنجا پاداش و کیفر هر کس بنابر عملش داده شود.

 

4. برهان معقولیت

دیگر از راه هایی که آدمی می تواند به حقانیت معاد راه یابد ، برهان معقولیت است که در گذشته از آن با عنوان « دفع ضرر محتمل » یاد می کردند. اگر آدمی اعتقاد به معاد و عدم اعتقاد به معاد را کنار هم بگذارد و مزایا و معایب هر یک را محاسبه کند ، پی می برد که اعتقاد به معاد از رجحان بیش تری برخوردار است.

بنابراین اعتقاد به معاد معقول تر است . انسان هر جا احتمال ضرر و خسارت مادی و دنیوی بدهد ، با تمام توان در رفع آن می کوشد و عقل در چنین مواردی فرمان به احتیاط می دهد ؛ مثلا شما عازم کوه پیمایی هستید و قصد دارید در همان روز برگردید ؛ اما اگر کسی به شما بگوید شاید موانعی برای شما پیش آید که نتوانید به موقع برگردید شما چون احتمال تاخیر می دهید ، آب و غذای کافی با خود می برید تا مبادا از گرسنگی و تشنگی به سختی افتید. حال هزاران پیامبر که به راستگویی شهرت داشتند به آدمی خبر داده اند که روز عظیم و داقعه ای تکان دهنده و دنیایی دیگر در پیش است . آیا انسان نباید احتیاط کند و وسایل لازم را از سر احتیاط با خود ببرد ؟ اگر دنیای دیگر نبود که ضرر نکرده ایم و اگر بود –  که دلایل قطعی نیز به آن گواهی می دهند – کسانی که با آمادگی لازم نرفته اند ، زیان می کنند .


مطالب مشابه :


تحقیق در مورد معاد

هیییییییییییس ! - تحقیق در مورد معاد - سلام دوستان عزیز متشکرم که دعوت من رو پذیرفتید و من




مقاله درباره معاد.....

معاد در عقل و فطرت هر انساني جايگاه قابل توجهي دارد زيرا كيست كه نپرسد ويا نخواهد




معاد و جاودانگی انسان - مقاله 6

و عملى خالص قربة الى الله تحقیق در مورد انواع معاد و رجعت در اسلام با




معاد

تحقیق و پژوهش در همه زمینه ها این‎كه معاد روحانی مورد وعده و خبر الهی است در آینده بیان




معاد بخونید حیفتون نیاد ...

انسان به دو دلیل به تحقیق درباره معاد علاقه است که علامه مجلسی در مورد معراج




مرگ و معاد در قرآن و روایات و اشعار و گفتار بزرگان جهان (کتب و مقالات )

انسان زمانی که به مرحله ای از کمال و رشد میرسد، سئوالات اساسی در مورد مرگ مرگ و معاد در




معاد قسمت اول

انسان به دو دلیل به تحقیق درباره معاد معاد مورد اهتمام همه ( انسان در معاد شک




برچسب :