سفرنامه ترکیه زمینی-روز پنجم

wind14.gif    در استانبول       هوا :  ابری  و بارانی

شب گذشته با وجود خستگی زیاد تو خیابون استقلال گشتیم. در مورد این خیابون اینو بگم که پر از فروشگاهه و البته ماشین اونجا نمی ره و فقط یه تراموای نمادین داره که از اول خیابون نزدیک میدون تقسیم تا اخرش که نزدیک متروی تونل هست می تونین سوارش بشین و ازش استفاده کنین اخر هفته ها استقلال فوق العاده است و تمام شب شلوغه و کوچه های فرعی اش پر از بار و دیسکو هستش که صدای اونا هم به گوش می رسه. هتل برای ما گوشی و چشم بند گذاشته بود و معذرت خواهی کرده بود که آخر هفته ها سر و صدای اطراف زیاده ! و البته اینم بگم که قیمت اتاق برای شنبه و یکشنبه گرونتره از روزهای دیگه اینم در نظر داشته باشین . البته فکر کنم همون اطراف استقلال اینجوری باشه چون همه برای شب می رن اونجا. و در مورد خیابون مشروطیت بگم که موقعیت خیلی خوبی داره و هتل های این خیابون هم فوق العاده هستن. هم به تکسیم و خیابون استقلال نزدیکه هم به مترو و تراموا. مخصوصاً اینکه چون تاکسی خیلی گرونه اگه شب ها بخواین برین استقلال دیگه لازم نیست نگران دیر شدن و از دست دادن مترو و تراموا بشین. متروی شیشهانه هم انتهای مشروطیت بود که با هتل ما فاصله کمی داشت. ما شب قبل سعی کردیم صرافی پیدا کنیم ولی همه بسته بود . البته اینم بگم که صرافی های استقلال اصلاً خوب نیست. از نرخ معمول کلی پایین تر حساب می کنه. یکشنبه صبح با شوق خاصی بیدار شدیم چون می خواستیم بریم و استانبول رو کشف کنیم   ساعت 9 رفتیم برای صبحانه. در هتل ما اصلاً ایرانی نبود بیشتر یونانی و اروپایی بودن. صبحانه هم خیلی مفصل بود و به زیبایی تزیین شده بود.

خدمه هتل هم خیلی مهربون و خوش برخورد بودن و ما همون اول باهاشون دوست شدیم. در مورد هتل هم بگم که استخر و سالن ورزشی و بار داره. ما که کلی خوشمون اومد از این هتل. البته هتل کناری ما هم که تولیپ سیتی بود دکور و ظاهر فوق العاده ای داشت و ظاهراً با هم تفاوت قیمتی هم ندارن. ما برای اون روز برناممون این بود که اول بریم مرتر و بعد اولیویوم که یک مرکز خرید بزرگه. ما به دلیل جا نگرفتن بارهای اضافی لباس زیاد با خودمون نیاورده بودیم . و ترجیح دادیم که از استانبول خرید کنیم. برای همین گفتیم اول بریم خیابون مرتر برای خرید . واسه رسیدن به هر دو جا از ایستگاه زیتون بورنو باید رفت. همین جا جا داره که یه تشکر ویژه از بهرام عزیز بکنم. اینقدر قشنگ به ما آدرس داده بود که اصلاً حتی نیازی نشد که از کسی بپرسیم. واقعاً ممنون. ما باید برای سوار شدن به تراموا از ایستگاه کاراکوی سوار می شدیم. که فاصله کمی با هتل داشت و نزدیک خلیج بود. و ایستگاه بعد از آن امین اونو است که معمولاً شلوغه. خلاصه ما بعد از صبحانه راه افتادیم و اومدیم بیرون اولین چیز صرافی یا همون دوویز بود که حتماً باید پولمون رو چنج می کردیم. از رسپشن هتل پرسیدم در مورد صرافی و گفت که تو خیابون استقلال و این اطراف زیاده ولی امروز همه بسته هستن! ما هم ترجیح دادیم بریم سمت مرتر و گفتیم اونجا حتماً هست و بازه. ما اومدیم به سمت انتهای مشروطیت و بعد سرازیری بود و تا کاراکوی که ایستگاه تراموا کنار خلیج بود پیاده رفتیم.

راه زیادی نبود ولی همه مغازه ها بسته بود. و هوا هم رو به سردی وحشتناکی بود و بادهای خیلی خیلی سردی میومد. بعد از چند دقیقه تراموا اومد و سوار شدیم.

باید از دستگاه برای سوار شدن به تراموا ژتون بخرین یا از کارت های تردد استفاده کنین. ما هم اشتباه کردیم باید همون روز اول کارت های اعتباری می خریدیم چون حمل و نقل در ترکیه فوق العاده گرونه و حتی از همین مترو و تراموا هم که استفاده کنین گرون در میاد و البته بعضی از خطوط هست مثل شیشهانه به تکسیم که بعد از یه ایستگاه مجدد باید پول بدی تا بتونی خط رو چنج کنی. ما سوار تراموا شدیم و البته به خاطر اینکه روز تعطیل بود خلوت بود خیلی. تا ایستگاه زیتون بورنو رفتیم باهاش.

 

 من مثل بهرام عزیز آدرس می دم بهتون که راحت پیدا کنین : بعد از پیاده شدن در زیتون بورنو از پل بالا بروید آخر پل خیابان مرتر هست. که پر از مغازه های لباس کلی و جزئیه.

و برای رفتن به اولیویوم همون زیتون بورنو از تراموا پیاده شده سمت چپ از خیابان عبور کرده کنار خیابان دلموش ها ایستاده اند که باید سوال کنین کدام اولیویوم میرن. نمایندگی کارفور هم طبقه هم کف اولیویومه و طبقه آخر هم رستورانه.

ما از تراموا پیاده شدیم و رفتیم سمت مرتر . هوا خیلی سرد شده بود و نزدیک بود یخ بزنیم. حالا هر چی جلوتر می رفتیم نه مغازه ای باز بود نه صرافی. از یه بلیط فروش پرسیدم که صرافی کجاست و گفت امروز همه بسته هستن . و در مورد مغازه های مرتر سوال کردم که گفت بیشترشون بسته هستن !!! ما رو به قندیل بستن بودیم فکر نمی کردم اینقدر سرد بشه وگرنه عوض پلیور کاپشن می پوشیدیم. دندون های من که همش به هم می خورد. بام مسخره می کرد و می گفت فردا تو اخبارشون اعلام می کنن دو تا توریست در خیابون مرتر با 3000 دلار پول از سرما یخ زدن!!!!! من جدی جدی داشتم می مردم گفتم بدو بریم اولیویوم لااقل مرکز خریده و سر پوشیده هستش. چه عذاب وحشتناکی بود از پله های زیتون بورنو بالا رفتن . از سرما و باد . باد اون قدر شدید بود که نزدیک بود آدمو پرت کنه. با چه بدبختی خودمون رو به دلموش رسوندیم و پریدیم توش. چند دقیقه بعد رسیدیم و زود پریدیم تو . مرکز خرید بزرگی بود و از تمام مارک های معروف اونجا نمایندگی داشت و البته به لطف فستیوال همه جا حراج خورده بود و لباس های فصل رو با قیمت خیلی پایین می تونستی بخری و البته مارک معروف.

 ما اول از همه گشتیم دنبال دویز و تونستیم گیرش بیاریم. از این بابت خیلی خوشحال شدیم . یه مردی بود که تو طبقه دوم پول رو چنج می کرد و البته پول ایرانی هم می گرفت و به نرخ خیلی خیلی پایین لیر بهتون می داد من که دیدم یکی بهش تراول داد و حساب کردم دیدم لیر 700 تومانی رو 1000 تومن بهش فروخت !!!!!!!! سعی کنین تو فکر چنج تومن نباشین خیلی ضرره. ولی دلار رو همون نرخ روز تقریباً چنج می کرد. ما بعد از چنج مقداری از دلارهامون رفتیم که مشغول خرید بشیم و اولین چیزی هم که خریدیم کاپشن بود

 راستی اونجا پر ایرانی بود و به حدی که فکر می کردی ایرانه. اون شب هم شب عید بود و 3 صبح سال تحویل می شد. ما اون روز کلی خرید کردیم و همون جوری که گفتم قیمت ها خیلی خوب بود مثلاً بام یه کت خیلی خوشگل از  LTB خرید که قیمت اصلی اش 99 لیر بود و تو فستیوال 25 لیر خریدیم. اکثراً رنج قیمت کاشن و کت تو همین 20 الی 30 لیر بود و پلیور هم از 10 تا 20 لیر کلاً ما خرید زیادی کردیم .برای ناهار رفتیم طبقه بالا و کومپیر خوردیم.

یه سیب زمینی بزرگ تنوری که توش رو با هر چیزی که دلت بخواد پر می کنی. یعنی یه کاغذی بهت می دن که علامت می زنی توش که چیا می خوای. چون به زبان ترکی نوشته اگه نفهمیدین ازش بخواین که بهتون نشون بده هر لغت چیه. من ذرت پاستا نخود کلم قارچ خیارشور زیتون و سوسیس انتخاب کردم با سس. جمعاً 23 لیر شد ناهارمون. بعدش هم کمی خرید کردیم تا نزدیک های ساعت 6 و رفتیم به سمت هتل به همین روشی که اومده بودیم. تو یکی از طبقات اولیویم که یادم نیست البته عکسش رو برتون گذاشتم یکی بود که صابون های خیلی خوشگلی می فروخت که به شکل میوه بود و من یه سبدشو خریدم. چیزهای قشنگی داشت اگه اهلش هستین بهش سر بزنین و البته چونه هم بزنین .

آوردن بارها از ایستگاه کاراکوی تا هتل مصیبت بود به خصوص اینکه سر بالایی بود . صبح سرازیری اومدیم و دست هامون هم خالی بود . به هر بدبختی بود نفس نفس زنان رسیدیم به هتل. اون سربالاییش افتضاح بود. رسیدیم دم اتاق حالا هر چی کارت رو می کشیدیم باز نمی شد. منم می خندیدم. 10 بار امتحان کردیم آخر بام رفت پایین و به رسپشن گفت و اونم عذر خواهی کرد و یه کارت دیگه داد نمی دونم چه داستانی بود این کارت های اتاق. نشون به اون نشون که ما هر روز 2- 3 کارتو می گرفتیم از هتل. هر بار که می رفتیم بیرونو بر می گشتیم باز کارته کار نمی کردو من می خندیدم و بام شاکی می شد !!!!!!!!!!!

بعد از استراحت و جا به جا کردن بارها مون ترجیح دادیم بذاریم شب بشه و بریم واسه شب عید تو استقلال. خیلی از دیسکو ها آهنگ ایرانی گذاشته بودن و واسه شب عید دعوت می کردن و البته نمی دونم که اینو گفتم یا نه ولی ما عطای کنسرت شب عیدو به لقاش بخشیدیم هم جو افراد رو که تو استانبول بودن زیاد دوست نداشتیم هم اون اصلانی که می خواست همه رو بتیغه. ما کلی تو استقلال چرخ زدیم و رفتیم تا تکسیم و دور میدون عکس گرفتیم و البته توی هوای سرد.

ساعت 1 بود که برگشتیم هتل و البته یه هفت سین کوچیک هم چیدیم .

هتلمون همه شبکه ها رو می گرفت ما هم زدیم کانال های ایرانی و منتظر سال تحویل شدیم البته من که داشت خوابم می برد شدید. ولی هر جور بود بیدار موندیم خلاصه تا سال تحویل شد و با هم دعا کردیم و آرزو کردیم که سال خوبی رو پیش رو داشته باشیم و خیلی از اینکه در کنار هم هستیم خوشحال بودیم .........


مطالب مشابه :


متفرقه در مورد استانبول

متفرقه در مورد استانبول. برندها هم 50 تا 70 درصد off خورده بودند با اینکه الان تو فصل حراج نبود.




حراج آنتالیا به‌خاطر ایرانی‌ها!

93» این، یک پیام آشناست که این روزها زیاد روی صفحه‌ تلفن همراه، در فصل شلوغی سفر حراج




در استانبول چه گذشت؟

یعنی موهای لخت و صاف و نرم من در استانبول در تهران از اول فصل در حراج که




سفر به آنتالیا

سفر ارزان به استانبول کمرو انکارا در با توجه به فصل تابستون ، هواش




سفربه استانبول

(پشت ایستگاه اتوبوسه،در فصل تابستون در استانبول به غیر بلیط را حراج میگزارند




اقتصاد در زندگی روزمره (اصل عرضه و تقاضا)

مثلاً در شروع یک فصل چون تقاضا لباس در پایان فصل‌ها حراج می به استانبول




سفرنامه ترکیه زمینی-روز پنجم

در استانبول به لطف فستیوال همه جا حراج خورده بود و لباس های فصل رو با قیمت خیلی




پیروزی های پی در پی رئال مادرید

در استانبول گالاتاسرای در بیستمین برد رئال در فصل جاری لیگا به ثبت را به حراج




برچسب :