گزارش برنامه علم كوه - 29/4-6/5/90

                                                  بنام يكتاي بي همتا

گروه كوهنوردي آريوبرزن شيراز

علم كوه نام قله اي با ارتفاع 4850متر است كه در منطقه تخت سليمان واقع شده است. قله علم كوه پس از دماوند دومين قله مرتفع ايران به شمار مي رود. منطقه تخت سليمان (علم كوه) واقع در سلسله جبال البرز و قسمت بزرگي از آن تحت عنوان البرز غربي محسوب مي گردد. اين ناحيه بزرگ كوهستاني با داشتن حدود تقريبي 200 قله بالاي 4000 متر از شمال به سواحل درياي مازندران و از غرب به دره رودخاه كرج چالوس و از شرق به منطقه الموت و سه هزار و از جنوب به منطقه طالقان محدود مي گردد. رودبارك و كلاردشت نزديكترين شهرها به اين منطقه در استان مازندران هستند. پراچان و طالقان نزديكترين شهرها به اين منطقه در استان تهران هستند. از جبهة شمالي، اين كوه مشرف به كلاردشت و در جبهة جنوبي نيز اين كوه مشرف به طالقان است. براي صعود به قله اصلي علم كوه، مناسب ترين و ساده ترين مسير از طريق مرزن آباد به كلاردشت بخش حسن كيف و آبادي رودبارك مي باشد. از رودبارك رو به جنوب با وسيله نقليه كمك دار مي توان تا ونداربن و از اين نقطه به تنگ گلو و حصارچال مي توان رسيد. از ابتداي تنگ گلو تا مركز حصارچال به طور متوسط به 3 ساعت زمان نياز است و از حصار چال از يال شرقي موسوم به مرجيكش مي توان بين 4 تا 5 ساعت به قله علم كوه صعود كرد. پائيز و زمستان علم كوه مواجه با برف بسيار سنگين و طوفان و بوران و ريزش متوالي بهمن هاي سنگين همراه است. بهار هر سال نيز اين وضعيت ادامه دارد و در تابستان هوا معتدل تر مي باشد. باد غالب از جناح غربي و از منطقه سه هزار بر ناحيه مي وزد و آب مصرفي در سرچشمه هاي متعدد آن به وفور يافت مي گردد. منطقه علم كوه چون سبلان داراي يخچالهاي بزرگ دائمي است كه از هر سوي آن را در بر گرفته اند. بيشتر شهرت اين قله بخاطر ديواره اي است به طول 800 متر كه در دامنه شمالي آن واقع است و داراي فني ترين و سخت ترين مسيرهاي سنگنوردي و ديواره نوردي در ايران است. اين ديواره در ايران، جايگاهي مانند قله كي2 در جهان را داراست. منطقه علم كوه داراي 47 قله بالاي 4000 متر است كه به «آلپ ايران» نيز معروف است. ارتفاع ديواره تقريباً 400 متر و از جنس گرانيت متخلخل و به رنگ حنايي روشن است. اگر جايي ارتفاع 800 متر براي اين ديواره ذكر شده، اين اشتباه نيست. چرا كه يخچال علم چال به ارتفاع تقريبي ميانگين 405 متر در پاي اين ديواره با شيب نسبتاً تندي به آن رسيده است و ارتفاع تقريبي 800 متر كه بعضاً در منابع ذكر شده با احتساب اين قسمت مي باشد. از دير باز قله علم كوه و ديواره آن مورد توجه كوهنوردان بوده است. نه تنها كوهنوردان ايراني، بلكه كوهنوردان آلماني، فرانسوي، انگليسي، ايتاليايي و... نيز بر روي مسيرهاي متعدد اين ديواره صعود انجام داده اند. مسير گرده آلمانها-فرانسويها از اولين مسيرهاي گشوده شده روي اين ديواره مي باشد. از مسيرهاي روي ديواره اصلي مي توان به مسيرهاي زير اشاره كرد: ايرانيان، 48 لهستان(مسيري بسيار زيبا با صعود تميز)، كرجي ها، تبريزي ها،همداني ها، 52 لهستان، اراكي ها(اين مسير به علت فرود از بالاي ديواره و رولكوبي زياد مورد انتقاد ديواره نوردان ايراني واقع شده است)، آرش 1و2، هاري روست، فرانسوي ها، ايتاليايي ها، كرمانشاهي ها و قزويني ها.

  

عصر چهارشنبه 29/4/90

ولوو زردرنگ ساعت 14:45 بعد از ظهر از جايگاه شمارة 14 ترمينال كارانديش به مقصد كرج از جا كنده شد. دقايقي نگذشته بود كه فيلم اخراجيها3 بر روي مانيتورها به نمايش در آمد. اتوبوس ساعت 18:30بعد از ظهر جهت استراحت مسافران 10 دقيقه اي در آباده توقف كرد. لحظات به كندي مي گذشت. بهزاد افشار با آموزش بستن كارگاهي نمادين بر روي پشتي صندليهاي جلويي، و نيز آموزش گره هاي كوهنوردي و شيوه هاي صعود و فرود، دقايق پرباري را در خاطرات به جا گذاشت. اتوبوس ساعت 23:30 شب به مدت 30 دقيقه براي اقامه نماز و نيز صرف شام در نزديكيهاي دليجان ترمز كرد.

روز پنجشنبه 30/4/90

آزمون مربيگري درجه3 سنگنوردي-پل خواب - مربي تيم ملي: رضا زارعي

ساعت 4:30 صبح اتوبوس به كرج رسيد. از آنجا با پرايد به سمت پل خواب عزيمت نموديم. تقريباً 45دقيقه اي طول كشيد تا به محل برگزاري دوره مربيگري سنگنوردي درجه 3 رسيديم. افراد زيادي در كنار رودخانه خروشان كه از زير پل در حال گذر بود، به خواب رفته بودند. ساعت 7 صبح نام نويسي و ساعت 9 صبح آزمون عملي آغاز گرديد. تعداد كل نفرات شركت كننده از سراسر كشور 45 نفر به تفكيك 6 نفر بانو و 39 نفر آقا به همراه 4 نفر مربي و 2 نفر امدادگر، دوره را تشكيل مي دادند. لازم به ذكر است كه 9 نفر از شركت كنندگان از استان فارس بودند. موارد آزمون شامل صعود مصنوعي، صعود طبيعي، فرود، برپايي كارگاه و گره ها بود. شيب ديواره هايي كه براي آزمون در نظر گرفته بودند بين پنج نه تا پنج يازده متغير بود. آزمون عملي ساعت 17   بعد از ظهر به پايان رسيد. آزمون تئوري ساعت 17:30 بعد از ظهر به مدت 30 دقيقه در قالب 18 سؤال تشريحي و گزينه اي از جزوة كارآموزي سنگ و پيشرفته، تا ساعت 18 بعد از ظهر ادامه داشت. در پايين محل ديواره هاي آزمون، صاحب قهوه خانه با پخت آش رشته اي داغ و خوشمزه در كنار تختهاي قاليچه سوار و حوضچه آب پر از هندوانه، با رويي گشاده پذيراي رفع خستگي يك روز پرتلاش شد. برپايي چادرهاي رنگارنگ همنوردان، زيبايي شب با آن ستارگان پرفروغ را دوچندان كرد. شام نيمرو صرف شد.

روزجمعه 31/4/90

قرارگاه رودبارك

ساعت 10:30 صبح از پل خواب در كنار جاده به سمت مرزن آباد راه افتاديم. اكثر اتومبيلها و تاكسي هايي كه عبور مي كردند، پر از سرنشين بودند. گرماي هوا به مرور افزايش پيدا مي كرد. از يكي از سوپرماركتهاي اطراف جاده، بستني خريداري و كمي از حرارت درون را كاستيم. ساعت 12:30 به قهوه خانه اي رسيديم كه صاحب آن مردي ميانسال،كوتاه قد، چاق، با شكمي برآمده با آن سبيل تاب داده تا بناگوش به دادمان رسيد. به قول خودش اكثر راننده اتوبوسهاي آن مسير را مي شناخت. با اولين دست تكان دادن در جلوي يك ولووي آبي رنگ، راننده به احترامش ترمز كرد. هيجان زده از لطف او سپاسگزاري كرديم و با عجله كوله پشتيهايمان را در صندوق اتوبوس جا داده و سوار شديم. جاده هاي پرپيچ و خم، بازي قايم موشكش را با ما شروع كرد. هر پيچ جاده جلوه اي از زيبائيهاي خالق چيره دست طبيعت را در پلك زدني به رخمان مي كشيد. طنين صداي آهنگهاي زيبايي كه راننده خوش ذوق براي مسافران پخش كرده بود، همراه با آن مناظر بديع، حال و هواي خوشي را در درون متبلور مي نمود. اتوبوس ساعت 14 بعد از ظهر جهت اقامه نماز و صرف ناهار در پذيرايي گلها به مدت 15 دقيقه اي توقف كرد. ساعت 14:30 بعد از ظهر اتوبوس در مرزن آباد توقف كرد. با عجله كوله پشتيهايمان را از صندوق اتوبوس برداشته و ساعت 14:50 بعد از ظهر با پيكان به سمت كلاردشت عزيمت كرديم. ساعت 15:15 بعد از ظهر كلاردشت بوديم. پس از صرف ناهار در رستوران، تا ساعت 17 بعد از ظهر مايحتاج مورد نياز را خريداري كرديم. ساعت 17 بعد از ظهر با تاكسي هاي خطي، به سمت آبادي رودبارك حركت كرديم. ساعت 17:15 بعد از ظهر به درب ورودي قرارگاه رودبارك رسيديم. برخورد دور از شأن و انسانيت برخي از كاركنان مستقر در قرارگاه، بدجور تو ذوق خورد. ساعت 18 بعد از ظهر با نيسان به سمت دشت چمن حركت كرديم. آثار دست سيل بر چهرة رودبارك بسيار دردناك و تأسف برانگيز بود. اكثر پلها تخريب شده و از خانه ها، جز چارچوب درها و تلي از خاك باقي نمانده بود. صداي آبهاي خروشان لحظه  به لحظه پرقدرت تر مي شد. به ونداربن رسيديم.   منطقه اي كه صعود به قله را از جبهه هاي جنوبي و شمالي را مشخص مي كند. ساعت 19:30 عصر به دشت چمن رسيديم. نيسان در كنار پل توقف كرد. چادر برزنت سبز رنگ محيط زيست از دور هويدا بود. راننده رفت و ما را در آن ظلمت شب و سكوت  وهم انگيز گذاشت. چادر محيط زيست بزرگ و بسيار مرتب و تميز بود. بدون آنكه دست به چيزي بزنيم چادرهايمان را درون چادر محيط زيست برپا نموديم. كنسروها را جهت صرف شام آماده كرديم.

روز شنبه 1/5/90

تنگ گلو

ساعت 7 صبح سريع وسايلمان را جمع و جور كرديم و پس از صرف مختصري صبحانه، ساعت 8 صبح كوله پشتيها بر روي شانه سوار، حركت كرديم. مسير پاكوب را در پيش گرفتيم. هوا بسيار دلچسب بود. سه گلة گوسفند در سه نقطه مختلف به چشم مي خورد. صداي سگهاي نگهبان گله، كه يك نفس پارس مي كردند، به گوش مي رسيد. موضوعي كه به هيچ عنوان در طول مسير نگرانمان نمي كرد، تشنگي بود. يار هميشگي ما در طول سفر آب خروشان بود كه عجولانه در طول مسير سر از پا نمي شناختند و جلو مي شتافتند. ساعت 8:40 صبح به تنگ گلو رسيديم. پس از استراحتي 10 دقيقه اي به حركت ادامه داديم. ساعت 10 صبح با توجه به اينكه بهزاد افشار از لحاظ گوارشي مشكل پيدا كرده بود، تصميم گرفتيم در گوسفند سرايي كه در تنگ گلو بود در كنار دو چوپان افغاني به نامهاي حسن و يارمحمد آن روز را بگذرانيم. چادرها را برپا كرديم و در كنار آتش چوپانان گرم شديم. قسمتي از كوه ريزش كرد و خطر از بيخ گوش چوپان و گوسفندان گذشت و خدا را شكر كسي آسيب نديد. شب باران شديدي شروع به باريدن كرد. ساعت نزديكيهاي 24 شب، سگها به طرز عجيبي شروع به پارس كردن نمودند.

 روز يكشنبه 2/5/90

ساعت 7 صبح آفتاب سراسيمه شروع به گرم كردن زمين كرد. به طوري كه اثري از رطوبت آن همه باران ديشب نبود. تولد بره سياه رنگ با پيشاني سفيد، نور رضايتي را بر چهرة چوپانها مي پاشيد. دقايقي نگذشته بود كه با ديدن كلة به جاي مانده يكي از گوسفندان در لابه لاي سنگها، رنگ شادي از چهرة چوپانها زدود. خرس شب گذشته به گله زده و بي تفاوت نسبت به پارس سگها، گوسفندي را به دندان گرفته و بيچاره را يك لقمه كرده بود. ساعت 7:30 صبح جهت رفتن به قله مقداري مايحتاج كم حجم و سبك را برداشته و حركت كرديم. ساعت 10 صبح به حصارچال رسيديم و پس از استراحت به سمت قله عازم شديم. ساعت 13:30 ظهر به قله رسيديم و با توجه به نامساعد بودن شرايط جوي به سرعت راه حصارچال را در پيش گرفتيم. ساعت 15:30 به حصارچال رسيديم. استراحتي كرديم و ناهار ميل نموديم و نماز شكري بجا آورديم. ساعت 16 بعد از ظهر از حصار چال به سمت تنگ گلو عازم شديم. شب مجدد، باراني شديدتر از شب قبل، شروع به باريدن كرد. هوا نيز سردتر شده بود. شام، يارمحمد ما را مهمان پلوسيب زميني خوشمزه اي كه پخته بود، كرد.

روز دوشنبه 3/5/90

با توجه به خستگي و زماني كه داشتيم، تا 11 صبح به استراحت پرداختيم. وسايلمان را جمع كرديم و ساعت 12:30 از گوسفند سراي تنگ گلو به قصد عزيمت به رودبارك به راه افتاديم. متأسفانه هيچ يك از چوپانها كه جهت بردن گوسفندان به چرا، حضور نداشتند، با گذاشتن بيل و كلنگي كوچك به رسم يادگار، خداحافظي كرديم. ساعت 18 بعد از ظهر به رودخانه سردآب رود رسيديم. رمقي برايمان باقي نمانده بود. نيساني برايمان نگه داشت. با خوشحالي دوان دوان به پشت نيسان پريديم و راه كلاردشت را در پيش گرفتيم. ساعت نزديكيهاي 19:30 بعد از ظهر به كلاردشت رسيديم. راننده نيسان بدون آنكه پولي دريافت كند، با رويي گشاده از ما خداحافظي كرد. در ميدان ورودي شهر در كنار پارك محله اي چادر زديم. ديري نپائيد كه جمعي از هموطنانمان از ديگر نقاط كشور در كنارمان شروع به برپايي چادر نمودند. خوردن هندوانه اي شيرين و خنك و پس از آن جوجه كباب، جان تازه اي به كالبدمان دميد.

روز سه شنبه 4/5/90

ساعت 7 صبح طي تماس تلفني با محمدرضا احراري، مستقر در قرارگاه رودبارك، مطلع شديم كه آزمون تئوري مربيگري كوهپيمايي درجه 3 به روز چهارشنبه 5/5/90 موكول شده است. هر جايي كه مي خواستيم برويم، كوله پشتيهاي سنگينمان مانع از حركت مي شد. با تماس تلفني با يكي از دوستان ساكن رودبارك به نام مصطفي حاتمي، قرار شد كوله پشتيها را در منزل ايشان بگذاريم. ساعت 12:30 ظهر با تاكسي به نشاني منزلش رفتيم. با آغوشي باز به استقبالمان آمد. او قصد داشت با دو نفر ديگر از دوستانش ساعت 14:30 بعد از ظهر گرده علم كوه را صعود نمايد. طبق گفتة او اوضاع جوي قله از روز سه شنبه رو به بهبود مي رفت. متأسفانه خبر تأسف برانگيز فوت همنورد ميهن عزيزمان، ليلا اسفندياري را نيز او به ما داد. با توجه به اينكه مي دانستيم مصطفي حاتمي عازم است و زمان زيادي ندارد، از او خداحافظي كرديم. ناهار را ماست و خيار خريديم و در حياط يكي از منازل ويلايي آن منطقه با كسب اجازه از صاحبش منصور، چند ساعتي را استراحت كرديم. اول تصميم گرفتيم شب را همانجا، يا اتاقي اجاره كنيم و يا در حياط منزل چادرها را برپا كنيم. اما صاحب منزل مشكوك مي زد و ترسيديم. نهايتاً تصميم گرفتيم كوله پشتيهايمان را برداريم و به قرارگاه رودبارك برويم. كوله پشتي ها را از پدر مصطفي حاتمي تحويل گرفتيم و سركوچه شان آمديم. هنوز دقايقي نگذشته بود، نيساني كه سرنشينانش 6نفر از گروه كوهنوردي آزاد صفلاي اصفهان بودند، در چند متر جلوتر توقف كرد. اشاره كردند كه سوار شويم. نيسان به سرعت از روي دست اندازهاي مسير عبور مي كردو آخ و اوخمان به آسمان برمي خواست. قرارگاه رودبارك از نيسان پياده شديم. متأسفانه باز هم همان برخورد سرد و به دور از مرام كوهنوردي. به طور مثال استفاده از سرويس بهداشتي را مشروط به پرداخت -/8000ريال بابت هر نفر، كردند. ترجيح داديم شب را در كنار رودخانه سردآب رود، چادر بزنيم. چيزي كه هيچ كدام از ما فكرش را نمي كرديم، فروش پيتزاي خوشمزه آلما بود كه در آن حوالي وجود داشت. شام دلچسبي بود.

روز چهارشنبه 5/5/90

ساعت 8:30 صبح آزمون تئوري مربيگيري كوهپيمايي درجه 3 در قرارگاه رودبارك به مدت 55 دقيقه و با تعداد 20 سؤال و 70 نفر شركت كننده برگزار گرديد. ساعت 10:30 صبح كوله پشتي ها را برداشته و در كنار پارك جنگلي به سمت كلاردشت به راه افتاديم. راننده پيكان باري، نيش ترمزي زد و زمان و مسافتي از راه را به ما ارفاق داد. حوالي منزل مصطفي حاتمي پياده شديم و از آنجا با تاكسي خودمان را به كلاردشت رسانديم. ساعت نزديكيهاي 11:30 صبح بود. گلويمان را با ليموناتي بهشتي در كلاردشت تازه كرديم و با تاكسيهاي خطي، به سمت ترمينال كلاردشت رفتيم. ساعت 12 به ترمينال رسيديم و از آنجا با تعويض ماشيني ديگر، به سمت تهران حركت كرديم. ساعت نزديكيهاي 14:45 در رستوران كسري، كه در بين راه وجود داشت، جوجه كبابي جهت ناهار، ميل نموديم. ساعت 16 به ترمينال غرب تهران رسيديم و از آنجا با تاكسي مجدد به سمت ترمينال جنوب حركت كرديم. بليط ساعت 18 بعد از ظهر تهران به شيراز تهيه شد. با توجه به اينكه احساس مي كرديم بدنمان آب زيادي را از دست داده است و همچنين عطش درونمان، مقداري ميوه خريداري كرديم. سوار ولوو سفيد با خطهاي پسته اي رنگ شديم. فيلم دردسر بزرگ پخش شد. ساعت 20:30 شب اتوبوس نزديكيهاي قم، توقفي 20 دقيقه اي جهت اقامه نماز و صرف شام كرد.

روز پنجشنبه 6/5/90

ساعت 8:30 صبح در ترمينال كارانديش شيراز كوله بارمان را زمين گذاشتيم و سفري ديگر با كوله باري از تجربه در دفتر خاطرمان به ثبت رسيد.

 

 هزينه سفر به ازاء هر نفر:

  • هزينه بليط اتوبوس شيراز به كرج: -/000/140ريال
  •  هزينه كرايه كرج به پل خواب: -/000/50ريال
  • هزينه كرايه پل خواب به مرزن آباد: -/000/50ريال
  • هزينه كرايه مرزن آباد به كلاردشت: -/000/15ريال
  •  هزينه كرايه كلاردشت به رودبارك: -/000/15ريال
  • هزينه كرايه رودبارك به تنگ گلو: -/000/400ريال
  • هزينه كرايه رودبارك به كلاردشت: -/500/2ريال
  •  هزينه كرايه كلاردشت به ترمينال: -/500/2ريال
  •  هزينه كرايه ترمينال به تهران: -/000/110ريال
  •  هزينه كرايه ترمينال غرب تهران به ترمينال جنوب تهران: -/000/20ريال
  •  هزينه بليط اتوبوس تهران به شيراز: -/000/150ريال

  جمع تقريبي هزينه سفر به ازاء هر نفر: -/000/800ريال

 تعداد نفرات شركت كننده:  5 نفر

گروه كوهنوردي آريوبرزن شيراز

گروه كوهنوردي آريوبرزن شيراز

 

                                                                             گروه كوهنوردي آريوبرزن شيراز

 


مطالب مشابه :


در پايانه‌هاي مسافربري كلانشهر تهران شبها چه مي‌گذرد؟

كند تا زمان حركت اتوبوس كه گاهي پايانه‌هاي چهارگانه شرق - غرب اطلاعات و اخبار و




قله سات 4050 متر - 26 /2/87

(اتوبوس هاي طالقان هر روز صبح ساعت 6 الي 7 از تعاوني شماره 17 ترمينال غرب حركت اطلاعات




امكانات حمل و نقل مسافر در شهرستان جلفا

اتوبوس هاي تهران از ساعت 17 بعد از ظهر تا ساعت 19 از تعاوني هاي مختلف بسوي تهران حركت كرده و




قله الوند

خاطره نویسی و اطلاعات در ساعت 3 بعد از ظهر با يك دستگاه اتوبوس از ترمينال غرب راهي




گزارش :صعود يخچال هرم كسره سبلان 6-7 / 6 / 87

طبق هماهنگي با نفرات قرار بود ساعت 17 روز سه شنبه 5/6/87 از ترمينال غرب حركت اتوبوس بود) و پس




آدرس مرکز آموزشی شهدای ۰۱ تهران

می تونین از ساعت ۴ به بعد با اتوبوس هاي brt كه از سمت آزادي ترمينال غرب




گزارش برنامه دره 3هزار به دره2هزار 12-22/3/90

اتوبوس ساعت 22:30 شب براي و برگ چتري هاي مسير ساعت 10 صبح از 10 از ترمينال رشت حركت




گزارش برنامه علم كوه - 29/4-6/5/90

اتوبوس ساعت 18:30بعد رودبارك حركت كرديم. ساعت 17:15 بعد ساعت 16 به ترمينال غرب تهران




گزارش برنامه تنگ واشي 11-19/3/91

عقربه هاي ساعت 16:45 بعد از مدت زمان حركت 12 ساعت كه 7 ساعت و 22 ترمينال اتوبوس چند توقف




برچسب :