زندگی نامه شهید احمد علی کردمیر

24.gifشهید احمد علی کردمیر24.gif

 

شهید احمدعلی کردمیر در تاریخ 10/10/1331 دیده به این کره خاکی گشود، کسی وسعت فردای این طفل کوچک را نمی توانست دریابد. در دوران طفولیت سایه و حمایت پدر را از دست

داد امافقدان پدر با تمام دشواری هایش نتوانست مانع رشد تعالی او گردد. هرچند در 18 سالگی به علت فقر مالی و جهت امرار معاش مجبور شد زادگاهش کرمانشاه را به قصد تهران ترک نماید.

فعالیت

اما وی در سراسر زندگی پر فراز و نشیبش هدف را به درستی شناخت و جهت دستیابی به آن هدف بزرگ عاشقانه نه تنها دل بلکه سر سپرد و هدف و راهش، راه اسلام و امام (ره) بود. و در سال 52 و 53 وارد مبارزات رژیم گردید و در یکی از همین مبارزات در نزدیکی اصفهان دستگیر شد و چنان مورد شکنجه قرار گرفت که تا زمان شهادت آثار شکنجه روی بدنش نمایان بود.

وی در سال 56 همزمان با اوج گرفتن جریان انقلاب در راهپیمایی های خیابانی و تکثیر اعلامیه ها شرکت نمود و در 21 بهمن به همراه همرزمانش به باغ شاه حمله ور شدند قسمتی از پادگان را به تصرف درآورده و مهمات پادگان را به مسجد منتقل کردند و با یک قبضه تیربار MCC پادگان جی را تصرف نمودند. و در سال 57 به زادگاهش کرمانشاه مراجعت نمود و در همان سال وارد کمیته پویای مسجد نورالحسین (ع) شد و در سال 59 با خانواده ای متدین وصلت نمود. او در درگیری های پاوه همراه با دکتر چمران مزدوران دموکرات را تار و مار کرد و همچنین در کامیاران و کردستان ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان گوش فرا داد و این پلیدان را از صحنه روزگار محو و نابود کردند 

شهادت

 سپس این ناله عاشق غلطان به خون و آیات قرآن بر لب در 28 صفر سال 1360 مصادف با وفات پیامبر اکرم (ص) و امام حسن مجتبی (ع) در جبهه های غرب تنگه حاجیان بدن پاکش مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن قرار گرفت و قطعه قطعه گردید.

وصیت نامه

برادرانم من خود به قصد سرکشی و کمک رسانی با شوق و ذوق به جبهه سومار می روم تا شاید با انجام این امر خیر خداوند و امام امت از من راضی و خشنود باشد. برادران و خواهرانم به شما توصیه می کنم در مقابل بی خدایان با کمال قاطعیت برخورد کنید. به مادرم بگویید پسرت در راه خدا رفت و شهید شد مثل تمام خانواده شهدا برایم گریه نکنید و غم مخورید و هرگاه به یاد من افتادید برایم قرآن بخوانید.

                    می روم من از پی اجرای فرمان می روم       در پی اجرای دستورات قرآن می روم

                    می روم من در پی کشتـار قوم اهریـمـن      در پــی آزادی اسـلام و قـرآن مـی روم

به این کره خاکی گشود، کسی وسعت فردای این طفل کوچک را نمی توانست دریابد. در دوران طفولیت سایه و حمایت پدر را از دست داد امافقدان پدر با تمام دشواری هایش نتوانست مانع رشد تعالی او گردد. هرچند در 18 سالگی به علت فقر مالی و جهت امرار معاش مجبور شد زادگاهش کرمانشاه را به قصد تهران ترک نماید. اما وی در سراسر زندگی پر فراز و نشیبش هدف را به درستی شناخت و جهت دستیابی به آن هدف بزرگ عاشقانه نه تنها دل بلکه سر سپرد و هدف و راهش، راه اسلام و امام (ره) بود. و در سال 52 و 53 وارد مبارزات رژیم گردید و در یکی از همین مبارزات در نزدیکی اصفهان دستگیر شد و چنان مورد شکنجه قرار گرفت که تا زمان شهادت آثار شکنجه روی بدنش نمایان بود.

این چند کلمه که برای بازماندگانم مخصوصاً همسرم به جای می گذارم و اگر سعادت یاری کرد و شهید شدم روشن شود بدهکاریهایم و وضع فکریم بعد از من برادرم درویشعلی وعلی اصغر وثوقی نظر اختیارات را دارند. برادرانم من فردا به قصد سرکشی و کمک رسانی به سومار می روم با شوق و ذوق خاصی و با خواهش و تمنا من بر این امر خیر می روم شاید خداوند و امام و امت مسلمان از ما راضی و خشنودند هر چند کاری از دستمان یعنی از دستم برنمی آید برادران و خواهرانم به شماها توصیه می کنم در راه خدا و خط امام که همان خط اسلام است جدی عمل کنید سازش کار نباشید به حرف بی خدایان گوش ندهید و جوابشان را با کمال قاطعیت بدهید همانطور مثل گذشته پیرو راستین امام خمینی این نور خدا باشید. به مادرم بگویید پسرت در راه خدا رفت و شهید شد مثل تمام خانواده شهیدان صبور باشید به همگی توصیه می کنم برایم گریه نکنید. بدهکاریم به این شرح است:

ـ 50000 ریال به سپاه بدهکارم.

ـ 50000 ریال به حاج آقا زرندی بدهکارم.

ـ 50000 ریال از بانک صادرات شعبه وکیل آقا و مبلغی به حاج آقا شمسائی در تهران بدهکارم.

این را هم می دانم کسی غیر سپاه نمی تواند پرداخت بکند چون چیزی ندارم غیر از عقیده ام و از سپاه خواهشمندم اینها را جبران بکند و مبلغی نیز در درون دفترچه می باشد  آن را به وکیلهایم بدهند یعنی بگیرند و خلاصه اگر صاحب فرزندی شدم هر کسی سرپرستی او را تحویل گرفت وجدانش قاضی است و اگر دختر بود صدیقه و اگر پسر بود روح الله نام گذاری کنید.در ضمن شناسنامه ام در ثبت احوال پیش اقای لواسانی است که جهت تعویض آن را داده ام و آن را بگیرید این وکالت را به برادرم درویشعلی کردامیر می دهم که کلیه مبلغی که در بانک دارم می تواند  از بانک بگیرد و به خانواده ام بدهداین وکالت را به آقای علی اصغر وثوقی نظر جهت حقوق و کارهای سپاه می دهم که حقوقم را بگیرد  به خانواده ام بدهد و در مورد تعاون نیز می تواند اقدام کند.

و از اینها نیز طلب کارم

از محمد اسماعیل سعیدی که برای زمین گرفته یعنی شرکات مبلع 24500 تومان

از الکتریکی 50000 ریال

از بانک صادرات شعبه وکیل آقا 10000 ریال

تعاون سیاه 10000 ریال


مطالب مشابه :


پادگان شهدا کرمانشاه

سرباز معلم - پادگان شهدا کرمانشاه - در این وبلاگ تمام اخبار و اطلاعات درباره سرباز معلمی رو




معرفی پادگان شهدای کرمانشاه....

و اما پادگان شهدای کرمانشاه این پادگان یکی از بزرگترین و یکی از بهترین پادگان های غرب




عکس های ماهواره ای از پادگان شهدا کرمانشاه و گروهان2 !!!

دست فنگ - عکس های ماهواره ای از پادگان شهدا کرمانشاه و گروهان2 !!! - وبلاگ دوستان هم خدمتی




پادگان شهید منتظری کرمانشاه

گروهان 10 دوره 60 پادگان شهید منتظری - پادگان شهید منتظری کرمانشاه - مکانی برای پیدا کردن




شهدای اشک تلخ

پایگاه اطلاع رسانی شهدای استان کرمانشاه معظم شهدا در کرمانشاه از پادگان لشکر




کاملترین کدهای مراکز آموزش نظام وظیفه ( کد محل پادگان آموزشی سربازی) بروز رسانی : 1391/04/26

شاندرمن 1400 - شهر من ، شاندرمن - کاملترین کدهای مراکز آموزش نظام وظیفه ( کد محل پادگان آموزشی




زندگی نامه شهید احمدعلی کردمیر

پایگاه اطلاع رسانی شهدای استان کرمانشاه شهدا برایم از پادگان را به




زندگی نامه شهید احمد علی کردمیر

شــــــــــــهدای کــــــرمانشــــــــاه و مهمات پادگان را به شهدا برایم




شهید کرم طهماسبی

پایگاه اطلاع رسانی شهدای استان کرمانشاه و جهت حفاظت از پادگان شهدا کرمانشاه




بیانات مقام معظم رهبری در جمع خانواده‌هاى شهدا و ايثارگران كرمانشاه

پایگاه اطلاع رسانی شهدای استان کرمانشاه هاى شهدا و از پادگان لشكر سنندج




برچسب :