شرح مفصل اردو

//www.bargozideha.com/static/portal/26/266712-276307.jpg

اردوی دختران پیش آهنگ لبنانی دراردوگاه مازندران

برگزاری اردوجزء برنامه های دیرینه ی کانون استان مازندران بوده 8 سال تجربه روابط عمومی ام با شروع اردوی کتابخوان برتر کشور آغاز شد. اردوگاه دلگشای چالوس از جمله اردوگاه های دیدنی برای اعضا کانون پرورش فکری کشور است. به همین دلیل اردوهای کشوری دراین اردوگاه برگزار می شود.

این بار اردوی دختران نوجوان لبنانی را در اردوگاه برگزار کردیم ، ومن دبیراجرایی این اردو بودم.

-          ابتدا چارت تشکیلاتی اردو را تنظیم کردم

-          سپس برنامه جدول زمانبندی اردو را با همکاران تنظیم و تایپ کردیم ازساعت ورود برنامه های افتتاحیه ، تفریح ، کارگاه های فرهنگی هنری وادبی، برنامه غذایی ومیان وعده ها.

-          تهیه پرچم ها، بنرها،شعارها

-          تهیه سرودها، کلیپ ها

-          برنامه ریزی فوق برنامه ها(جُنگ شادی) 2شب (شب اول به عهده نوجوانان لبنانی  - شب دوم نوجوانان ایرانی)

-          تله کابین ، دریا، امامزاده و..

اولین نیاز من داشتن یک همکار وهمدل  وهم زبان بود ، تقاضای نویسنده کردم قرار بود(درگفتگوی اولیه با مدیر، هرشخصی را از هرکجای ایران بگوییددعوت به همکاری خواهیم کرد) درصورتی که چنین حرفی محقق می شد شاید اردوی بی نظیری می شد.اما دلیل درخواستم نگارش متون ، قصه ها و...نیاز به یک ذهن منظمی داشت که کارهای اجرایی به عهده اش نباشد حالیا گام بعدی ما حضوردراردوگاه علاوه بر نگارش متون ، نیاز به ارتباط بود، در برنامه هایم تهیه یک خبرنامه از کارهای روزانه مصاحبه با دختران ومسئولین وچاپ آن درخبرنامه ، چاپ 2 صفحه  ضمیمه مانند در یکی از نشریات استان  بود که با نیامدن این همکار همه اینها به عهده خودم شدپس مجبورشدم ضمیمه روزنامه وخبرنامه را حذف کنم .چراکه تنها کانال ارتباطی استان عوامل و...فقط من بودم واین به کارهای دیگر اجرایی ، نصب بنرها چیدمان صندلی ها ، تهیه پوشه به تعداد شرکت کنندگان در اردو واطلاعات اردو ، هماهنگی با آشپز، ساعت سرو غذاها ، میان وعده ها ،سفارش تزئین سینی ها وسفره ، جلسات هماهنگی  نیروها پیش از برنامه ها و..خلل وارد می کرد.

دست یاری به سوی یکی از دوستان خوزستان دراز کردم ایشان نیز دوستی را تمام وکمال به جا آورد. ( نکته ای که قابل توجه است شاید نویسنده به زبان عربی داشته باشیم اما قلم ادبی داشتن نیاز مبرم ما بود، وعلاوه بر آن ارتباط برقرار کردن خیلی برایمان مهم بود، اداره هی امروز وفردا کرد من در کنار پیگیری کارها مدام این مورد را نیز گوشزدمی کردم تا بلاخره نتیجه این شد که " نه" .

پس من ماندم ویک اردو با مسئولیت  " دبیر اجرایی" دراصل ، مجری برنامه ، مسئول ستاد استقبال، مسئول اسکان ، رابط  و هرچی بگی ...

همیشه درشرایط سخت " تنهایی ام"   بد جوری خودش  را به من نشان می دهد دقم می دهد وهی جار می زند ...

کار باید انجام می شد پس حکم تک تک اعضا را نوشتم وشرح وظایف کاریشان تا روز دوشنبه 27 /4 /90 جز من وهمکارگرافیستم کسی به کمک مانیامد تا روزدوشنبه ساعت 8 وجلسه هماهنگی که هیچ کاری را پیش نبرد بیشتر وقتم را گرفت. با این همه روز سه شنبه همکار بخش فرهنگی نامه نگاری ودعوتنامه ها را تنظیم کرد وبخش دیگری نیز کارتهای شناسایی را به عهده گرفت پیام های انتخابی را با طراحی همکارم ، به صورت بنرچاپ کردیم و...

4شنبه با دوستان راهی چالوس شدیم. از ظهر شروع کردیم  تا شب ساعت 30/11یک گروه وساعت4صبح گروه بعدی از راه رسیدند تا آنها را به خوابگاه بردم و راهنمایی های لازم راانجام دادم ساعت30/4 شد از بی خوابی کلافه شده بودم . نماز صبح را خواندم وخوابیدم .

30/7 رفتم به سلف تا صبحانه را چک کنم همه چیز آماده بود. گروه اول ساعت8 به صف برای صبحانه آمدند.

آنچه خیلی خیلی دیدنی بودنظم وترتیب این دختران بود. پیش آهنگ بودن آنها یک طرف قضیه بود ادب و نزاکت آنها حجاب قشنگ آنها آرامش وسکینت آنها خدای من بقدری دست زدنهایشان وباهم شعارهایی را منظم تکرار کردنشان دیدنی بود که لذت شنونده را مضاعف می کرد .با یک سوت سر میز کارگاه ها ، لب  دریا ، دم اتوبوس ها برای سوار و پیاده شدنها و...حاضر می شدند  از داد وفریاد ویا لحن تند خبری نبود آرامش آرامش وآرامش به قول مدیرمان با همین آرامششان پدر اسرائیل را در آورده اند.

در کارگاه قصه ناتمام همه اعضاشرکت کردند وچه خاطرات قشنگی را برای ما با حضورشان رقم زدند. وقتی سوار تله کابین می شدیم با 5تا از آنها بودم به قدری شادی می کردند که شیرینی آن را برایم به یادگار گذاشتند.

افتتاحیه واختتامییه  را به زبان عربی اجرا کردم هیچ چیزی را کم نگذاشتم هر چه از دستم بر می آمد انجام دادم . آنها از اشعاری که لابه لای حرفها وکلیپ ها ودعوت از بزرگان داشتم خوششان آمده بود بعدها از من می خواستند برایشان بخوانم تا یادداشت بردارند.( شعر ها از قیصر امین پور ، طاهره صفار زاده ، منوچهر آتشی ، احمد رضا احمدی، به عربی واز ادنیس ، مظفر النواب، قاسم الشابی ، جبران خلیل جبران، و...) در جُنگ شبانه لبنانی ها اعضای کانون حضور بهم رساندند از این حضور استفاده کردم واعلام کردم  دورسالن حلقه ببندد وبا پیشنهاد مدیرمان حلقه را "حلقه صالحین " نامگذاری کردیم .

چندواژه جدید هم یاد گرفتم  از جمله : ملائط ، تل فریک  و..

وجالبترین نکته نمی دانستند سس مایونزچیه؟  و کاملا سالم خوار بودند غذاهای تازه وخوب بجز نوشابه که نمی دانم چرا مصرف بالایی داشت در مقابل آن همه غذاهای خوب ، زیتون ، انواع سالاد های فصل ، ماست چکیده روغن زیتون و...

  


مطالب مشابه :


شرح مفصل اردو

(درگفتگوی اولیه با مدیر، هرشخصی را از هرکجای ایران مجری برنامه ودعوتنامه ها را




برچسب :