مراسم تولد نوزاد در فرهنگ آذربایجان

مراسم تولد نوزاد:

نوزاد به محض تولد بدون اینکه او را شستسو دهند توسط ماما و با کمک مادر یا یکی از زنان نزدیک زائو لباس پوشیده می شد و قنداق می گردید. اعتقاد داشتند که نوزاد را تا حمام زائو نباید شست. البته احتمال دارد که در پوست نوزاد هنگام تولد موادی وجود داشته باشد که جذب آنها برای او مفید باشد.

با توجه به اینکه زنان معمولاً به طور متوسط هر دوسال یک بچه می آوردند و مثل امروز نیز پارچه فراوان نبود بنابراین لباس نوزادی کودک قبلی را به نوزاد اخیر می پوشانیدند برای نوزادان کلاهی مزین به پلاک های نقره ای بود پلاکها نیز دارای نگینی بود که دعاهایی مانند "و ان یکاد" و اسامی پنج تن آل عبا و نظایر آن در روی آنها نوشته شده بود. این کلاه تبرکاً به سر نوزاد گذاشته می شد و از نسلی به نسل دیگر منتقل می گردید.

حین قنداق کردن یک پشتی که به آن "چِچه" می گفتند به پشت نوزاد می گذاشتند تا کودک را پس از قنداق کردن محکم نگهداشته و موقع جابجا کردن، بچه به طرف پشت خم نگردد. عقیده داشتند که اگر بچه قنداق نشود پاهایش کج می شود بنابراین هر دو پای کودک را در کنار هم قرار داده و قنداق را با یک چیز پارچه ای که مثل کمر بند بود و به آن "شُوتوک" می گفتند محکم می بستند. البته امروزه ثابت شده که این کار صحیح نیست و اصولاً باید پاهای نوزاد در حالت قورباغه ای قرار گیرد تا سر استخوان ران داخل مفصل کشالۀ ران قرار گیرد. علت اکثر در رفتگی های مفصل ران در زمان قدیم قنداق کردن بود.

بعد از قنداق کردن نوزاد را پیش پدر بزرگ می بردند تا ایشان به گوشهای او اذان و اقامه بگوید. اگر پدر بزرگ هم نبود این کار را پدر نوزاد انجام می داد. در این موقع برای این که کودک و زائو از چشم بد در امان باشند، اسپند می سوزاندند و بیاتی های زیر را موقع سوختن اسپند می خواندند:

اوزلّیک سن هوا سَن      یوز مین درده دواسن   درد قاپودان گیرنده    سن باجادان قووارسان

باشی بورکلی اوزلّیک    دیبی کوکلی اوزلّیک    سنی سالیرام اوتا      گوریم حُکمون اوزلّیک

اوزلّیک دنه دنه           توکولسون دنه دنه       یامان گُوزلَر پاتداسین    دشمن اُوزی چاتداسین

ترجمه:

ای اسپند تو یک هوا هستی (مقصود دود خوشبو هستی). برای صد ها دوا هستی. اگر درد از در بیاید تو آن را از پنجره بیرون می کنی.

ای اسپند که سر تو کلاه دارد.(دانه های اسپنک درون غلافی است مانند اینکه کلاهی دارد). ریشه ات خیلی محکم است(اسپند گیاه چند ساله است که درایام سابق در کُده وایقان می رویید و دارای ریشه محکمی بود) تورا به آتش می اندازم. تا ببینم چه اندازه حکم تو روان است.

ای اسپند تو دانه دانه ای. روی آتش هم دانه دانه می سوزی. با سوختن تو در آتش نظرهای بد بترکد و خود دشمن نیز بترکد.(پاتداماق و چاتداماق در ترکی هر دو به معنای ترکیدن است با این تفاوت که پاتداماق را وقتی به کار می برند چیزی را با کنند و بترکد مانند بادکنک ولی چاتداماق به حالتی گفته می شئد که در اثر ضربه به یک چیز صُلب و سخت مثلاً چینی یا سفال ترک بردارد.

پس از سوزاندن اسپند خاکستر آن را دم در وردی حیاط می ریختند.

ازعقاید دیگر این بود که یک موجود نامرئی به نام اَل بیابانی وجود دارد البته در وایقان به آن "اَیله بانی"  می گفتند. عقیده داشتند که اگر زائو را تنها بگذارند این موجود نامرئی به سراغ زائو می اید و او را دچار بیماری روانی می کند. البته وجود چنین موجودی جزو عقاید خرافی است ولی یک واقعیتی وجود دارد و آن این است که زائو پس از گذراندن چندین ماه حاملگی و زایمان که همگی استرس زا و پردرد است از نظر روحی بسیار شکننده است و مسلماً در حین تنهایی نیز خیالات و گاهی افکار ماخولیایی ممکن است سبب آزردگی روانی بیشتر گردیده و او را دچار افسردگی نماید بعضی اوقات افسردگی بعد از زایمان بسیار شدید شده و نیازمند معالجه می گردد.

نوزاد را در ایام سابق در ننّو یا گهواره (به قول وایقانیها بِشیک) می گذاشتند و به آرامی تکان می دادند در حین تکان دادن بیاتی هایی می خواندند که به آنها لالایی می گفتند. انواع لالا یی وجود دارد یکی از آنها را با روایت خواهرم در اینجا درج می نمایم:

لالای دیدیم یاتاسان      قیزیل گوله باتاسان      قیزیل گولین ایچینده       شیرین یوخی تاپاسان

لالای دیدیم آدووا        علی یئتسین دادووا      علی دادووا یئتنده          منی ده سال یادیوا

لای لاییم ناشی ناشی       بِشیگین مرمر داشی     آتاسی جفا کشون          آناسی قره داشی

لالای دیدیم اوجادان     سسین گلسین باجادان    خدام سنی ساخلاسین     چیچک دن قیزیلجا دان

ترجمه:

ای فرزندم؛ به تو لالای می گویم تا بخوابی. و در گل سرخ محمدی غوطه ور شوی در داخل آن کلهای خوشبو خوابهای شیرین ببینی.

ای فرزندم؛ به اسم تو لالای می گویم. انشاء الله حضرت علی به کمک تو بیاید. از تو می خواهم هر وقت حضرت به سراغت آمد ازمن هم یاد بیاوری.

ای فرزندم؛ لالای من ناشیانه است. انشاءالله گهواره تو مانند تختی از مرمر باشد. بدان که برای تربیت تو پدرت زحمت خواهد کشید و مادرت نیز مانند سنگ خارا صبور خواهد بود.

ای فرزندم؛  با صدای بلند برایت لالای می گویم.صدای تو ازپنجره بیاید. خدای من تو را از آبله و سرخک برایم نگهدارد.

یکی از روشهای ناپسند این بود که برای حفظ کودک از بیماری، به ناحیه ملاج سر او تیغ سطحی می کشیدند بدتر زمانی بود که این تیغ را به پیشانی کودک می کشیدند که آثار آن بعد ها نیز به شکل اسکار کوچک باقی می ماند و آسیبی به زیبایی فرد وارد می نمود. البته این موضوع مربوط به زمانهای خیلی قدیم است زمانی که بچه بودم در پیشانی افراد مسن دیده بودم. سالهای زیادی است که این کار منسوخ شده است.

یکی از کارهای پسندیده در ایام سابق این بود که همۀ مادران به نوزادان خود شیر خودشان را می دادند و کمتر مادری پیدا می شد که شیر نداشته باشد بدیهی است شیر مادر از بسیاری امراض نوزاد را حفظ می کرد اما در شیر دادن نیز یکی از عقاید اشتباه این بود که شیر روز اول را می دوشیدند و دور می ریختند و نوزاد را از شیری که حاوی انواع مواد مصونیت زا  است محروم می کردند.

یکی دیگر از عقاید این بود که عقیده داشتند تا چهل روز  در اتاقی که نوزاد نگهداری می شود کسی سرزده نباید وارد شود بنابراین هرکسی به ملاقات زائو می آمد نوزاد را از اتاق بیرون می بردند تا مهمان وارد اتاق شده و هدیه خود را که معمولاً تخم مرغ خانگی یا روغن حیوانی یا سایر انواع مواد لبنی بود در بالین زائو می گذاشت و می نشست، سپس کودک را به اتاق می آوردند. چنین باور داشتند با هرکسی که وارد اتاق می شود چند جن نیز وارد می گردد و اگر نوزاد در آن زمان در اتاق باشد جن ها به او مستولی می شوند و در آینده ممکن است روانی گردد. البته ضمن این بیرون بردنها کودک گاهی سرما می خورد و ذات الریه می کرد.

یکی دیگر از باورهای اشتباه این بود که در موقع تب نوزاد را سخت می پوشاندند و در موقع اسهال هم از آب محروم می کردند این باور تا سالهای اخیر وجود داشت زمانی که در شبستر طبابت می کردم وقتی توصیه می کردم که این کار درست نیست کمتر باور می کردند چون این اعتقاد نهادینه شده بود.

از اقدامات مهم در مورد نوزاد نامگذاری بود معمولاً روزی که زائو را از حمام می آوردند ولیمه ای می دادند پس از صرف ناهار معمولاً پدربزرگ یا مادربزرگ نام نوزاد را انتخاب می کرد پدر و مادر نوزاد با وجود بزرگترها خلاف ادب می دانست که نامی پیشنهاد نماید. معمولاً نام نوزاد از اسامی در گذشتگان انتخاب می گردید و اکثرانیز نام ائمه معصومین و اهل بیت بود.

در مواردی که پدر و مادری چند فرزند خود را پشت سر هم از دست می دادند اسم خودشان را روی نوزاد می گذاشتند و اعتقاد داشتند که این کار بچه آنها را از بیماری و مرگ حفظ می کند.

اگر نوزاد اول پدر و مادری پسر بود معمولاً زن، شوهر خود را از آن زمان به بعد با نام نوزاد پسرش صدا می کرد، چون در زمان قدیم بردن نام همسر چه زن چه مرد عیب شمرده می شد و تا زمانی که والدینی صاحب فرزند ذکور شوند زن، شوهر خود را با اصواتی نظیر "آی"، "اُهُوی" یا اشاره خطاب می کرد.

یکی دیگر از اعتقادات این بود که هیچ پدری فرزند خود را در مقابل بزرگترها بغل نمی کرد و این کار را عیب می دانستند همچنین بوسیدن فرزند مقابل بزرگترها عیب بزرگتری شمرده می شد.


مطالب مشابه :


اس ام اس تبریک تولد نوزاد

اس ام اس تبریک تولد نوزاد. اس ام اس تبریک تولد بچه. جملات و متن های زیبا برای تبریک تولد نوزاد




اس ام اس تبریک تولد نوزاد

اس ام اس جدید 92 - اس ام اس تبریک تولد نوزاد،اس ام اس عاشقانه,جدید,خنده دار,تولد,دلتنگی,زیبا




اس ام اس های تبریک تولد نوزاد ( قدم نو رسیده )

اس ام اس جدید 93 - اس ام اس های تبریک تولد نوزاد ( قدم نو رسیده ) متن کارت




متن زیبا برای تبریک تولد

اس ام اس تولد - متن زیبا برای تبریک تولد تبريك تولد نوزاد+اس ام اس تولد نوزاد




اس ام اس تبریک تولد نوزاد

اس ام اس های روز - اس ام اس تبریک تولد نوزاد - اس ام متن كارت




اس ام اس تبریک تولد نوزاد

تولد زیباترین هدیه خدا که مانند سروشی روح بخش به زندگی تان نور امید دمید را تبریک میگیم.




مراسم تولد نوزاد در فرهنگ آذربایجان

مراسم تولد نوزاد: نوزاد به محض تولد بدون اینکه او را شستسو دهند توسط ماما و با کمک مادر یا




تولد مبارک نوزاد کعبه (ولادت امام علی علیه السلام )

فقرا - تولد مبارک نوزاد کعبه (ولادت امام علی علیه السلام ) - ریشه یابی فقر و علل به وجود امدن




اس ام اس تبریک تولد نوزاد ( قدم نورسیده مبارک )

اس ام اس های روز - اس ام اس تبریک تولد نوزاد ( قدم نورسیده مبارک ) - اس ام اس




برچسب :