تخت و کمد نوزاد ارژن

  • شروع هفته 22

    شروع هفته 22

    ۲۲ بهمن ساعت ۱۱ شب اولین ضربه محکم جوجه عسلی من که شکم مامانش رو قشنگ و اساسی بالا و پائین کرد اشک شوق رو تو چشام جاری کرد . علی که تو اتاق نبود و از ماجرا بی خبر و منم شوکه و خوشحال حتی فرصت نکردم که صداش کنم تا بیاد و قدرت نمایی جوجش رو ببینه ولی وقتی من و روی تخت با چشمای خیس از اشک و خوشحال و شکر گویان دید اول چند دقیقه نگام کرد و بعد خوشحال تر ازمن نشست و منتظر ضربه بعدی شد . هر بار بعد از تجربه یه حس جدید اون رو ناب ترین حس دنیا میدونم ولی باز میبینم که ناب تر از اون هم هست و من خبر ندارم و درست وقتی می فهمم که یه حس ناب دیگه رو تجربه میکنم . حالا دیگه زود زود دلم برای ضربه های لطیف و نرمت تنگ میشه و دلم میخواد دائم میتونستم این تکونهای شیرین رو حس کنم . خب بذار برات بگم که دیروز من و تو و علی و "ماجون" رفتیم کلی چیزای خوشگل خوشگل دیدیم . برای کی ؟ خب معلومه برای جوجه طلاییمون . اول از همه رفتیم خیابون ولیعصر تا برای اتاق خوابت تخت و کمد بینیم ولی اکثرا تعطیل بودن و فقط دو تا مغازه "بالسا" و "کپل پا" باز بودن . من و علی که اصلا از کارای کپل پا خوشمون نیومد و فکرم نمی کنم تو هم خوشت بیاد چون خیلی گنده و بی ریخت بود . ولی سرویس خواب بالسا خوب بود و فکر کنم یا از اونجا برات خرید کنیم یا از "ارژن" .  من و علی تصمیم گرفتیم برات سرویس خواب نوزاد و نوجوان بگیریم که حالا حالاها بتونی ازش استفاده کنی و به خاطر همین باید کلی دقت کنیم که چیزی باشه که وقتی جوجه کوچولوی ما برای خودش یه پسر شیطون دبستانی هم شد خوشش بیاد و دلش رو نزنه . سرویسای نوزاد و نوجوان خیلی بامزه و گوگولیه . فکر کن تختی که تا ۳-۴ سالگی روش میخوابی تبدیل میشه به میز تحریرت و جایی که قراره مامانیت پمپرزت رو عوض کنه و تمیزت کنه بعدها میشه پاتختیت و زیر تختت که کلی بزرگه و تخت نوزادی و پاتختیهات الان روش هستن تبدیل میشه به تخت خوابت . بعداز اونجا رفتیم خیابون بهار تا کالسکه و کریر و صندلی ماشین و این وسایل بزرگت رو ببینیم . ولی ماجون و علی که داشتن کالسکه ها رو نگاه میکردن و ایراد میگرفتن من و تو هی جیم میزدیم و میرفتیم عروسکای کوچول موچول و خوشگل برمیداشتیم  و هی میدادیم دست علی تا حساب کنه . تازه یه دونه صندلی مخصوص دیش کردن ( همون لگن  ) هم برات خریدیم که خیلی خیلی خوشگله و واقعا شبیه صندلیه  و میتونی کلی موقع دیش کردن حالشو ببری خب دیگه حیفمون اومد که بذاریمش بعد برات بگیریم و همون دیروز گرفتیمش . کلی هم وسایل گوگولیه دیگه دیدیم که قرارمون اینه که بعد از اسباب کشی بریم و همه رو با هم بگیریم و بیاریم تو اتاق خودت . تا اون موقع من اگر دووم بیارم خیلی خوبه خب جوجه ...



  • شروع هفته 22

    شروع هفته 22

    ۲۲ بهمن ساعت ۱۱ شب اولین ضربه محکم جوجه عسلی من که شکم مامانش رو قشنگ و اساسی بالا و پائین کرد اشک شوق رو تو چشام جاری کرد . علی که تو اتاق نبود و از ماجرا بی خبر و منم شوکه و خوشحال حتی فرصت نکردم که صداش کنم تا بیاد و قدرت نمایی جوجش رو ببینه ولی وقتی من و روی تخت با چشمای خیس از اشک و خوشحال و شکر گویان دید اول چند دقیقه نگام کرد و بعد خوشحال تر ازمن نشست و منتظر ضربه بعدی شد . هر بار بعد از تجربه یه حس جدید اون رو ناب ترین حس دنیا میدونم ولی باز میبینم که ناب تر از اون هم هست و من خبر ندارم و درست وقتی می فهمم که یه حس ناب دیگه رو تجربه میکنم . حالا دیگه زود زود دلم برای ضربه های لطیف و نرمت تنگ میشه و دلم میخواد دائم میتونستم این تکونهای شیرین رو حس کنم . خب بذار برات بگم که دیروز من و تو و علی و "ماجون" رفتیم کلی چیزای خوشگل خوشگل دیدیم . برای کی ؟ خب معلومه برای جوجه طلاییمون . اول از همه رفتیم خیابون ولیعصر تا برای اتاق خوابت تخت و کمد بینیم ولی اکثرا تعطیل بودن و فقط دو تا مغازه "بالسا" و "کپل پا" باز بودن . من و علی که اصلا از کارای کپل پا خوشمون نیومد و فکرم نمی کنم تو هم خوشت بیاد چون خیلی گنده و بی ریخت بود . ولی سرویس خواب بالسا خوب بود و فکر کنم یا از اونجا برات خرید کنیم یا از "ارژن" .  من و علی تصمیم گرفتیم برات سرویس خواب نوزاد و نوجوان بگیریم که حالا حالاها بتونی ازش استفاده کنی و به خاطر همین باید کلی دقت کنیم که چیزی باشه که وقتی جوجه کوچولوی ما برای خودش یه پسر شیطون دبستانی هم شد خوشش بیاد و دلش رو نزنه . سرویسای نوزاد و نوجوان خیلی بامزه و گوگولیه . فکر کن تختی که تا ۳-۴ سالگی روش میخوابی تبدیل میشه به میز تحریرت و جایی که قراره مامانیت پمپرزت رو عوض کنه و تمیزت کنه بعدها میشه پاتختیت و زیر تختت که کلی بزرگه و تخت نوزادی و پاتختیهات الان روش هستن تبدیل میشه به تخت خوابت . بعداز اونجا رفتیم خیابون بهار تا کالسکه و کریر و صندلی ماشین و این وسایل بزرگت رو ببینیم . ولی ماجون و علی که داشتن کالسکه ها رو نگاه میکردن و ایراد میگرفتن من و تو هی جیم میزدیم و میرفتیم عروسکای کوچول موچول و خوشگل برمیداشتیم  و هی میدادیم دست علی تا حساب کنه . تازه یه دونه صندلی مخصوص دیش کردن ( همون لگن  ) هم برات خریدیم که خیلی خیلی خوشگله و واقعا شبیه صندلیه  و میتونی کلی موقع دیش کردن حالشو ببری خب دیگه حیفمون اومد که بذاریمش بعد برات بگیریم و همون دیروز گرفتیمش . کلی هم وسایل گوگولیه دیگه دیدیم که قرارمون اینه که بعد از اسباب کشی بریم و همه رو با هم بگیریم و بیاریم تو اتاق خودت . تا اون موقع من اگر دووم بیارم خیلی خوبه خب جوجه ...