توصیف شب بارانی

  • یک روز بارانی

    یک روز بارانی

    دیروز مراقبت جلسه امتحان زبان فارسی با من بود.دبیرمربوطه سوالا رو مرور میکرد: 1-نشانه را تعریف کنید. 2-….. 3-……. 4-یک روز بارانی را در 4 سطر توصیف کنید. بچه ها 4 سطر یعنی 4 خط !!!! ……….. ومن داشتم به این فکر میکردم که چرا وقتی داشت سوالات رو طراحی میکرد ننوشت یک روز بارانی را در 4 خط توصیف کنید؟؟؟؟ مگه نه اینکه پاسداشت زبان فارسی برای اون باید از دیگران مهمتر باشه؟ بعدش فکر کردم خودم سر جلسه هستم و یاد یه غروب بارونی افتادم. از همون بارونای سیل اسای معروف اهواز خودمون. اون روز عصر زنگ تعطیلی مدرسه که به صدا در اومد بارون شروع شد و به 15 دقیقه هم نرسید که تمام شهر به کارون پیوست.(پیوندشون مبارک!!!) بگدریم که بعد از چه مدت و با چه درد سری به سر خیابون خونه مون رسیدم،اما اونجا دیگه تا 30 سانتیمتر بالای زانو توی اب میرفتم.روی سکوی پیاده رو ایستاده بودم و فکر میکردم چطور برم توی این اب؟؟؟!!!! خدا بهش خیر بده!یه اقایی که معلوم بود حواسش به این صحنه بوده وافکار منو هم خوب خونده بود اومد وگفت: تا فردا که نمیتونی بایستی و نگاه کنی به اب اخرش باید تصمیم بگیری و پاتو بذاری توش.!!!! نگاش کردم و چون خیلی راست میگفت رفتم پایین.یادم اومد که اینجا هر چند مترش یه چاله هم هست به مرحمت شهرداری محترم.با تردید قدم برمیداشتم که یهو جلوی چشم همه غیب نشم. به خونه که نزدیکتر شدم بردارزادمودیدم که همیشه صبح تا شب تو کوچه پلاس بود.با خوشحالی و احساس قهرمان بودن خاصی فریاد زد:عمه هیچ نگران نباش من تمام چاله های اینجا رو مثل کف دست میشناسم.وایسا الان میام نجاتت میدم!!!! رسیدیم خونه دیدم یه گروه تفحص هم تشکیل شدن که دنبال من بگردن.اون شب خبر رسید که سر خیابون  سیم پایه برق  که توی اب افتاده بوده باعث شده که یه عابر در اثر برق گرفتگی کشته بشه. منم از 2متری همونجا رد شده بودم ،ممکن بود این اتفاق برای منم بیافته اما ……… خدا خواست بازم به من فرصت بده.اون همیشه امیدواره که من یه روزی ادم بشم.(کاش بشم) صبح فردا خانوم همسایه اومده بود دم در که یادم نیست چی لازم داشت.اخه خونشون کامل رفته بود توی اب .از اون حوالی فقط خونه ما و چند تای دیگه که موقع بازسازی اورده بودنشون بالا توی اب نبود.با لبخند نگاهی به فلفلای سبز و قرمزی که مثل ماهیهای کوچولو روی اب شناور بودن کرد و گفت:اینا فلفلای یخچال ماست!!! وگفت که البوم عکسای عروسیش توی اب کاملا از بین رفته. فروشنده سوپر اونطرف خیابون هم به اهالی این طرف خیابون مژده میداد که هرچی لازم دارین بگین براتون پرت کنم!!! به خواهرم گفتم:واقعا راست میگن که اب روشناییه.این جماعت زندگیشون زیر ابه اما همین ارامشی که توی اب هست باعث شده ...



  • توصیف آسمان شب

    توصیف آسمان شب

    مادرم همیشه می گوید: "  هر کس برای خود ستاره ای دارد." به نظرتان امشب می توانم ستاره ام راپیدا کنم ؟ آن ستاره ای که از همه بیشتر می درخشد مال من است .  نه............نه..........آن زیادی توی چشم است و حتما آن را کسان دیگری انتخاب کرده اند. می نشینم و هر کدام را که به من چشمک زد انتخاب می کنم . آخ جون ! ..........آن ستاره به من چشمک زد پس او مال من است. دوست دارم امشب به آسمان بروم و ستاره ام را بپینم . دلم می خواهد آن را بیاورم و کنار خودم بخوابانم برایش لالایی بخوانم . روی پاهایم تکانش بدهم . همان طور که به چشمک ستاره فکر می کردم.... ناگهان............صدای رعد و برقی به گرشم رسید نه.....هوا ابری شد پس ستاره ام کجاست ؟ باران شروع به باریدن کرد و مجبور شدم به خانه بروم . وقتی رسیدم پرده را کنار زدم و به آسمان ابری نگاه کردم . نمی دانستم چقدر طول  می کشد تا باران پایان یابد. اما صبر می کنم تا ستاره ام را دوباره بینم . چند ساعت گذشت تا باران پایان یافت و ستاره ام را دوباره پیدا کردم . می خواهم با ستاره ام پیمانی ببندم . ما به هم قول می دهیم که هیچ وقت همدیگر را فراموش نکنیم.  از آن به بعد هر شب ساعتی را صرف تعریف کردن روزانه هایم برای ستاره ام می کنم. گم شده ام!........دردو راهی بین ستاره ها.....در آن معرکه نور... حس می کنم  میان بوته های چشمک زنشان نبض هایم را جا گذاشته ام....... چه به رخ می کشند باهم بودنشان را.... نفس کم می آورم.....خستگی، وزن می اندازد روی پلکهایم..... اما هنوز .....در بدرم                  چرا نمی یابم؟؟؟؟ شب سیاه می شود و سیاهی آوار....و من امشب مهمان این تاریکی.... موضوع :کتاب کتاب هایی که تاکنون نوشته شده اند آنقدر زیادند که فکر و اندیشه آدمی از آنها کمتر است و هر یک نیز موضوعی خاص دارد. هر کدام دریچه ای است که به دنیای جدید علم باز می شود و هر کدام از کتابها می تواند انسان را به مقصد نهایی خوش بختی و سعادت برساند. کتاب ها دوست ما انسان ها هستند و به ما چیزهای گوناگون می آموزند.   کتاب یکی از بزرگترین معلم های دنیاست . چه بسا بهترین معلم. انشای باران مقدمه: شبی بارانی است . آسمان غمگین تر از همیشه می بارد. سکوت بر هم جا حاکم است و تنها صدایی که سکوت را می شکند ، صدای ناودان هاست . باد می وزد و درختان همراه باد می رقصند. چه خوب دست به یکی کرده اند. گویی خبر خوشی به آنها رسیده اما چه خبری می تواند باشد؟ ؟ ؟ بندهای بدنه: خوب نگاه کن. می توانی بچه گربه ای را ببینی که در تاریکی مطلق زیرزمینی از هراس باران پناه گرفته است. حس ترس و خستگی در صورتش موج می زند. بابا رحیم گاری قدیمی دارد. گاری او نیز امشب مهمان باران است. بابا رحیم با چهره ای که در زیر باران آشفته شده ...

  • موضوع انشا پیشنهادی برای استفاده همکاران دوره راهنمایی

    1 )یک روز در روستا  2) گفت وگوی خود با دوستانتان را ضبط کنید سپس آن را به زبان گفتار و نوشتار بنویسید 3) یک شب مهتابی را توصیف کنید   4) مسافرت در یک روز بارانی 5) تشریح یک میدان بازی فوتبال یا والیبال 6) توصیف یک کارگاه نجاری، آهنگری 7) اتاق من 8) توصیف درخت 9) توصیف آنچه که از پشت پنجره اتاق می بینید 10 ) توصیف باغ در فصل خزان 11) توصیف باغ در فصل خزان 12) توصیف یک مغازه گل فروشی 13 ) آشپزخانه ی خانه ی ما14) در صف نانوایی ، اتوبوس ، یا ...15) در پیاده رو محله ی ما 16 ) باران در شهر ما 17 ) در پارک ... 18 ) اولین برف  امسال 19 ) در مطب پزشک ...20 ) توصیف خود یا یکی از دوستان و همبستگان 21 ) آنچه که در راه مدرسه می بی بینیم ( از خانه تا مدرسه ) 22 ) یکی از یاد بود های من 23 ) منظره ی حریق یا تصادف 24) تصور کنید در یک قایق شیشه ای سربسته در زیر دریا سفر می کنید ، چه احساسی دارید ، چه می بینید ؟25)شهر یاروستای محل سکونت خودرا با رعایت اصول توصیف کردن توصیف کنید26 ) زندگی عشایر را در سه بند توصیف کنید  27 ) به ورزش گرای و سرافراز باش ***که فرجام سستی سرافکندگی است 28 ) کتاب است آیینه یروزگار*** که بینی در آن رازها آشکار29 – توصیف کلاس درس یا آموزشگاه محل تحصیل . 30 -  در یک روز بهاری ....            سال دوم   1) اگر آب، قلم ، درخت، پرنده  بودم ...  2) دوست دارم که ... 3) آرزوی من این است که ... 4 ) در آن روز پاییزی ... 5) از آن روزی که خود را شناختم ... 6) سرگذشت یک دانه ی گندم از زبان خودش 7) سرگذشت یک قطره ی باران از زبان خودش8) چرا کتاب بهترین هم نشین است 9) سرگذشت قالی ، سجاده ، کتاب و... از زبان خودش 10 ) مختصری از شرح حال خود یا یکی از بستگان خود را بنویسید 11 ) خلاصه ای از یک داستان را بنویسید . 12 )گفت و گویی خیالی میان جنگل و آسمان یا باد و باران13 ) مردی نبود فتاده را پای زدن*** گر دست فتاده ای بگیری مردی 14 ) هزار کوه گرت سدّ ره شوند برو *** هزار ره گرت از پا در افکنند بایست 15)هر که به نیکی عمل آغاز کرد *** نیکی او روی بدو باز کرد 16- یکی از یادبود های شیرین من 17- زادگاه خود را توصیف کنید . 18- اگر معلم ادبیات بودم ....    19- اگر مدیر مدرسه بودم ..... 20 -  اگر من یک فضانورد بودم ....                                                                                                                           سال سوم   1) پرواز دسته جمعی پرندگان  2 ) چرا باید زبان فارسی را پاس بداریم ؟ 3) نامه ای به مدیر مدرسه بنویسید واز او در خواست کنید تا وسایل ورزشی یا یک دوره فرهنگ لغت یا دانش نامه برای آموزشگاه تهیه نماید 4) درخواست انتقال مدارک تحصیلی به آموزشگاه دیگر 5 ) درخواست عضویت در کتابخانه 6) در خواست پخش مجدد برنامه ...

  • موضوعات پیشنهادی انشا برای استفاده در مدارس

    موضوعات پیشنهادی انشا برای استفاده در مدارس     1- انشایی از زبان حیاط مدرسه بنویسید . 2- دریا و زیباییهای آن را توصیف کنید . 3- بهترین روز زندگی من . 4- محل زندگی خود را توصیف کنید . 5- هر چه می خواهد دل تنگت بگو . 6- یکی از بستگان یا دوستان یا آشنایان خود را که در زندگی برای همه الگوست توصیف کنید . 7- برای ایام تعطیلات خود چه برنامه ریزی دارید ؟ 8- نقش و فواید ورزش کردن در زندگی چیست . 9- در نومیدی بسی امید است ...      . 10- زادگاه خود را توصیف کنید . 11- راز رسیدن به هدف چیست ؟ 12- آیا ممکن است شکست معنای پیروزی داشته باشد ؟ 13- داستانی از زبان درخت . 14- شهر یا روستای خود را توصیف کنید . 15- نامه ای به خدا . 16- تن زنده والا به ورزندگی است                که در زندگی مایه ی زندگی است . 17- دانش اندر دل چراغ روشن است            وز همه بد بر تن تو جوشن است . 18- چرا همه به میهن خود عشق می ورزند ؟ 19- نباشد همی نیک و بد پایدار                  همان به که نیکی بود یادگار  . 20- چگونه می توانیم باعث نوآوری و شکوفایی کشورمان باشیم ؟ 21- از چه راه هایی می توان زبان فارسی را حفظ کرد ؟ 22- یک روز بسیار سرد زمستانی را توصیف کنید . 23- چگونه ما ایرانیان می توانیم چراغ فروزان علم را برفراز همه جهان روشن کنیم ؟ 24- دوست خوب کیست ؟ 25- از زبان یک کودک بی سرپرست انشایی بنویسید . 26- چگونه می توان با صبر و استقامت بر مشکلات پیروز شد . 27- یکی از زیبایی های طبیعت را توصیف کنید . 28- حال یک گل زیبای چیده شده را از زبان خودش بنویسید . 29- دوست داری دنیا چگونه باشد . 30- اگر در خانواده ای ثروتمند – فقیر  به دنیا می آمدم ... 31- اگر من به جای معلم خود بودم ... 32- فصل بهار را توصیف کنید . 33- زیبایی های پاییز من را به یاد ... . 34- تفاوت انسان راستگو با انسان دروغگو را بنویسید . 35- اگر می توانستم پرواز کنم ... 36- از زبان خورشید انشایی بنویسید . 37- تصوّر کنید در یک زیر دریایی شیشه ای زیر دریا گردش می کنید چه می بینید ؟ 38- اگر یک میز بودم ... . 39- زندگی عشایری را توصیف کنید . 40- یک روز بارانی را توصیف کنید . 41- خاطره ای از دوران تحصیل خود بنویسید . 42- کتاب خوب از آن جهت به دوست شبیه است که ... . 43- رمز موفّقیّت را در چه می دانید ؟ 44- محبت و دوستی را تعریف کنید . 45- نقش کتاب خوانی را در شخصیت انسانی توصیف کنید . 46- شرح دیدار خود را از یک جنگل بنویسید . 47- درباره خصوصیات و ویژگی های یک پدر مهربان و وظیفه شناس انشایی بنویسید . 48- درباره شخصیت والای حضرت علی با کمک گرفتن از آمادگی ذهنی خود انشایی بنویسید . 49- گفت و گویی خیالی میان کشتی و طوفان بنویسید . 50- سرمای زمستان در خانه ی کلبه ای در وسط جنگل . 51- ...

  • توصیف یک روز بارانی:

    توصیف یک روز بارانی:

    توصیف یک روز بارانی: صدای قطرات بارانی که به شیشه می خورد،بوی خاک نم خورده ی باغچه ی کوچک حیاط خانه که در فضاپیچیده بود،همه وهمه خبر از بارانی می داد که در حال باریدن به زمین پرنعمت خدابود.دلم هوای قدم زدن زیر باران را کرد چترم را برداشتم واز خانه بیرون رفتم.قدم می زدم،هوای خنکی که به صورتم می خورد روحم را نوازش می کرد.قدم زدم وقدم زدم وچترم رااز بالای سرم برداشتم وبستم،همیشه دوست داشتم زیر باران خیس شوم.با اینکه هوا رو به سردی می رفت ولی،این نسیم خنک وقطرات سرد وریز باران را بیشتر دوست داشتم.سرم را بالا گرفتم وبه آسمان نگریستم،ابرهای سیاه بارانی به آسمان هجوم آورده بودند وجلوی نورآفتاب را گرفته بودند،به هم چسبیده بودند وشکلی زیبا را در آورده بودند.شکل پرنده ای که بالهایش را از هم باز کرده بود.چشمانم را بستم که ناگهان با صدای رعدو برق که از نزدیکی ابرها به هم درآمده بود،به خودلرزیدم،نگاهی به اطراف انداختم پرنده ی کوچکی کنار پایم افتاده بود،از بالش خون می چکید وزیر قطرات آب تکان های خفیفی می خورد.خم شدم آرام میان دو دستم گرفتمش.به سوی خانه برگشتم با پارچه ای نرم ،بالش را بستم وکنار پنجره نشاندمش.دوباره ازپشت پنجره به آسمان نگاه کردم باران آرام نرمی بارید.تا جایی که دیگر بند آمد وابرها از هم جدا شدند وجایشان را به رنگین کمان زیبایی دادند ومن به خاطر همه زیبایی،خدا را شکر کردم.  گلچهره بیابانی سوم5                                                                                                                                 توصیف یک روز بارانی: به نام خدایی که باران را برای طراوت من وتو آفرید خواب بودم.باصدایی آرام ودلنشین از خواب برخاستم.چیک چیک باران بر روی پنجره ها،با صدای آونگ ساعت قدیمی پدر بزرگم،صدای دلنشینی را در اتاق ایجاد کرده بود.ازبچگی باران را دوست داشتم.همیشه باران در ذهن من نشانگر یک چیز مقدّس بود.یک چیز که او را می­ستاییدم.باران برای من بیانگر صلح ودوستی بود.وقتی باران می­ آید،روح آدمها از هر گونه لکّه پاک پاک می­شود.از هرگونه زشتی!به قطرات باران که بر روی شیشه می خورد،نگاه کردم؛راهشان را ادامه دادم.آرام آرام  بر چارچوب پنجره سر خوردند.این صدا را دوست داشتم.قطرات باران همانند مرواریدی در دل ابر جای دارند.ابر حکم صدف را برایشان ایفا می کند.وقتی ابرها دلگیر می­شوند،مروارید های در دل خود را که روی­هم انباشته شده­اندمثل اشک بر زمین می بارند.به حیاط رفتم.قطرات باران آرام بر سر بام خانه می­خورد و در ناودان سر می­خوردند وپس از طی کردن عرض حیاط روانه جوی آب می شدند.کنجکاوانه ...

  • توصیف زیبای ملاصدرا

      ... خداوند بی‌نهایت است و لامکان وبی‌زمان   اما به قدر فهم تو کوچک می‌شود و به قدر نیاز تو فرود می‌آید و به قدر آرزوی تو گسترده می‌شود و به قدر ایمان تو کارگشا می‌شود و به قدر نخ پیرزنان دوزنده باریک می‌شود... پدر می‌شود یتیمان را و مادر برادر می‌شود محتاجان برادری را  همسر می‌شود بی‌همسرماندگان را  طفل می‌شود عقیمان را امید می‌شود ناامیدان را    راه می‌شود گمگشتگان را نور می‌شود در تاریکی ماندگان را  شمشیر می‌شود رزمندگان را  عصا می‌شود پیران را  عشق می‌شود محتاجان به عشق را خداوند همه چیز می‌شود همه کس را...  به شرط اعتقاد، به شرط پاکی دل، به شرط طهارت روح، به شرط پرهیز از معامله با ابلیس بشویید قلب‌هایتان را از هر احساس ناروا و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف و زبان‌هایتان را از هر گفتار ناپاک و دست‌هایتان را از هر آلودگی در بازار... و بپرهیزید از ناجوانمردی‌ها،ناراستی‌ها، نامردمی‌ها! چنین کنید تا ببینید خداوند چگونه بر سفره شما با کاسه‌ای خوراک و تکه‌ای نان می‌نشیند  در دکان شما کفه‌های ترازویتان را میزان می‌کند و در کوچه‌های خلوت شب با شما آواز می‌خواند... مگر از زندگی چه می‌خواهید که در خدایی خدا یافت نمی‌شود ...؟   بر گرفته از وبلاگ عشق و خدا

  • درس های انشا/ اوّل راهنمایی

      درس پانزدهم :قطعه قطعه ،شعری است که در آن به پند واندرز و مسائل اخلاقی و اجتماعی می پردازند و مصراع های دوم همه ی بیت های آن هم قافیه هستند . موضوع انشا : 1-درباره ی یکی از شخصیِّت های زیر چند خط بنویسید . ستّارخان رئیس علی دلواری میرزا کوچک خان جنگلی 2- درباره ی پروین اعتصامی و شعر های او انشا بنویسید . -------------------------------------------------------------------------- درس های انشا / اوّل راهنمایی درس شانزدهم:خاطره نویسی خاطره نویسی همچون نامه نگاری و سفرنامه نویسی یکی از انواع نوشتن است . هرگاه صحنه ها یا حادثه هایی را که در زندگی روی داده یا مشاهده شده است ، بازگو کنیم یا بنویسیم ، به آن خاطره گویند . هنگام گفتن یا نوشتن خاطره ، به همه ی نکاتی که خاطره را مستند می کند ، باید اشاره کنیم . خاطره نوشته ای است شخصی که معمولاً زیبا ، عاطفی و پرجاذبه است .ص/116 موضوع انشا : 1-   خاطره ای از کودکی پدر و مادرتان بنویسید . 2-   زیباترین خاطره ی خود را از کلاس ادبیات بنویسید . 3-   بهترین اتّفاقی که در طول زندگی برایتان رخ داده بنویسید . تمرین : 1-   با کلمه ها و ترکیب های زیر جمله بسازید . متواضع و صمیمی : دانش آموختگی : خیر و صلاح : تکالیف : موظّف : توصیه ها : غلتیدند: نکته ها : 1-   یکی از راه های پرورش ذهن خلاّق ، خاطره نویسی است ، خوب است دفتر یادداشتی برای ثبت روی دادهای روزانه داشته باشیم . 2-   ساده ترین اتّفاق و حوادث هم می تواند سر آغاز نوشتن یک خاطره ی ماندگار باشد .ص/147 -------------------------------------------------------------------------- درس های انشا / اوّل راهنمایی درس هفدهم : توصیف نویسندگان برای زیباتر کردن نوشته ی خود از توصیف استفاده می کنند .توصیف باعث می شود تا احساس نویسنده را بهتر دریابیم و متن در ما تاثیر بیشتری بگذارد . توصیف زمانی زیباست که دقیق و همراه با ذکر جزئیّات و سرشار از احساس و عاطفه باشد . در توصیف هرچیز ، باید به دوری ، نزدیکی ، رنگ ، اندازه ، بو ، لطافت وزبری و رابطه ی آن با پدیده های اطراف توجّه کنیم؛ مثلاً اگر بخواهید کلاس خود را توصیف کنید ، به همه ی خصوصیّات کلاس مانند رنگ ، فضا ، موقعیّت آن مدرسه ، اشیای موجود در آن و .... توجّه کنیم . ص/165 موضوع انشا : 1-   یکی از ایثار گران و فداکاران شهر یا روستای خود را در ده سطر معرّفی کنید . 2-   پرچم سرفراز ایران 3-   زیبایی های دریا را تو صیف کنید . 4-   کلاس درس خود را توصیف کنید . ----------------------------------------------------------------------------- درس های انشا /اوّل راهنمایی درس هیجدهم: تخیّل به این دو بیت توجّه کنید : چادر من چلچراغی از صفاست چادر من باغی از آیینه هاست باغی از آیینه های دوستی باغی از مهر و صفای دوستی شاعر در عالم خیال ...

  • توصیف هایی زیبا از کتاب داستان های کوتاه آمریکای لاتین

    حال و هوای فلیپه در داستان آرامش در آن بالا اثر رومولو گایه گوس ...ساکت و بی حرکت می نشیند، خیره به دریایی از تپه های کوچک بر پهنه ی وسیعی از خاک که پیش چشمش کشیده شده و سرانجام به دیواره ای از کو های آبی رنگ می رسد، که در آن دوردست مثل هاشوری است بر متن ابرهای گریزان طلایی که افق را پوشانده اند. اندوهی تلخ و سمج یکسر بر دل کوچکش پنجه می کشد، اما این دل کوچک مدت هاست زخم کینه ی هر چیزی را که در دور و بر او زندگی می کند و می جنبد، بر خود دارد. این احساس همیشه راه گلویش را می بندد، مثل بغضی که دارد می ترکد، اما هیچ وقت اشک به چشم ندارد. موجی از خشم بر سینه اش می کوبد، دست هاش را مشت می کند و دندان هاش بی اختیار به هم می خورد و این خشم تاب سوز وقتی فرو می نشیند که هر چه را که دم دستش هست بشکند و پاره کند و خسته و بی رمق از حال برود. بقیه ی اوقات غرق فکر می شود، بی آن که حرف بزند، بر درگاه کلبه می نشیند یا بر زمین ناهموار دراز می شود، مات مات به جلو خیره می شود، به چیزی جالب یا هولناک که انگار پیش روی اوست... توصیف هوای بارانی در همین داستان: شب هول انگیزی است. باران بی امان بر کشتزارها می بارد. رعد پشت رعد می ترکد و در خلوت آن زمین پهناورر صدایش مثل به هم ریختن اثاث خانه به گوش می رسد. آب با صدایی مثل خش خش ماری خشماگین به آبکندها می ریزد... به نقل از کتاب داستان های کوتاه آمریکای لاتین - گرد آوری شده توسط روبرتو گونسالس اچه وریا - ترجمه ی عبدا... کوثری - نشر نی  

  • موضوعات انشا

    یکی از فصلهای سال را توصیف کنید .  مطالعه ی کتاب چه نقشی می تواند در فرد و جامعه داشته باشد .  چرا جهل و کوری انسان را به چاه می کشد ؟ اسراف یعنی چه و چه زیان هایی دارد ؟.   جنگل چه فایده هایی برای انسان دارد ؟ کمک به همنوعان . فواید قناعت و صرفه جویی را بنویسید . به ورزش گرای و سر افراز باش        که فرجام سستی سر افکندگی است . مراد از نزول قرآن زادگاه خود را توصیف کنید . دوست دارید اوقات فراغت خود را چگونه بگذرانید ؟ نقش دوست در زندگی یک فرد چیست ؟ شرح دیدار خود از یک پارک را بنویسید .      چرا کوه ها منبع خیر و برکت هستند ؟   نظم یعنی چه وچه فایده هایی دارد ؟   شب یلدا            چرا در نظام آفرینش شگفت ترین مخلوق انسان است ؟   در آینده چه چیزهای دیگری اختراع خواهد شد ؟   اگر انسان از دستاوردهای علمی که اکنون در اختیار دارد محروم شود زندگی او چگونه خواهد بود ؟    نکویی به هر جا چو آید به کار      نکویی گزین وز بدی شرم دار   یک روز بارانی را توصیف کنید .   کتاب است آیینه ی روزگار      که بینی رازها در آن آشکار    چه احساس و علاقه ای نسبت به ماه محرّم دارید؟>     رعایت بهداشت چه نقشی در سلامتی انسان ها دارد؟   مشورت یعنی چه وچه فایده هایی دارد ؟    با استفاده از شیوه ی جان بخشیدن خود را به جای فرش قرار دهید واز زبان آن سخن بگویید.      مدرسه و کلاس درس چگونه می تواند جای مناسبی برای تمرین درس های اجتماعی باشد؟        چرا باید زبان پارسی را حفظ کنیم ؟     با بدان بد باش و با نیکان نکو       جای گل ، گل باشو جای خار ، خار      وظیفه ی دانش آموزان در مقابله با تهاجم فرهنگی چیست ؟      والدین مهربان ومتعهّد نسبت به فرزندانشان چه وظایفی دارند؟       نابرده رنج گنج میسّر نمی شود     مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد .      گزارش بازدید از یک نمایشگاه کتاب .    چگونه می توانیم در مصرف آب صرفه جویی کنیم؟          اگر دست هایم بال بودند.... چقدر خود را می شناسید ؟ معلم انشای خود را توصیف کنید از پارسال تا امسال از دیروز تا امروز...از امروز تا فردا... چگونه می توانیم یک دانش آموز موفق باشیم ؟ انچه تاکنون از لابلای کتابهای درسی آموخته ام .... من دوست دارم یک...........بشوم . هنوز درس محبت تو در گوشم پیچیده  است ای معلم عزیزم . چشمان خودرامی بندم تا فقط تو را ببینم ای خدا ی مهربان .... چقدر زود دیر می شود؟! می خواهم فقط از خودم بگویم . خودرا به نسیم نوازشگر بهاری می سپارم.... شعری برای خودم  ..... بهترین راه برقرای ارتباط با دیگران چیست؟ کاش می شد که عقربه های ساعت را از حرکت بازداشت !! من رنگ ...........را دوست دارم  زیرا....... تویی که خوب ...

  • انشای سوم و دوم راهنمایی/کتاب قدیم/الیاس امیرحسنی

    انشای سوم راهنمایی درس اول: تفاوت زبان گفتار و نوشتار: در این درس می آموزیم: همه ی ما ناچاریم گاهی بنویسیم . فکر کنید در خیابان گواهی نامه ای پیدا کرده اید و می خواهید به صاحبش بدهید .برای این کار چه کار می کنید ؟آسان ترین کار این است که چیزی بنویسیم و به شیشه مغازه، اداره یا کار خانه بزنیم تا صاحبش بخواند و بیاید بگیرد . خوب چه بنویسیم ؟کار سختی نیست . اول هر چه می خواهیم بنویسیم ؛می گوییم . به این صورت :" این گواهی نامه این جا پیدا شده هر کی گم کرده نشونی اونو بده و اونو بگیره ."این به زبان گفتار (محاوره ) است .حالا به زبان نوشتار تبدیل می کنیم :"یک گواهی نامه پیدا شده ،هر کس آنرا گم کرده است نشانی اش را به صاحب مغازه بدهد و گواهی نامه را بگیرد ."در گفتار معمولا کلمات و فعل های شکسته به کار می بریم . مثل نشونی بده چون مخاطب حضور دارد و اما در زبان نوشتار این امکان نیست . خلاصه :برای نوشتن کافی است آنچه رامی خواهیم به زبان بیاوریم، یعنی حاصل فکر خود را روی کاغذ بنویسیم . اما باید به چند نکته توجه داشته باشیم : 1-کلمات شکسته به کار نبریم .2- از تکرار بپرهیزیم .3-مطالب زاید را حذف کنیم .4- تا می توانیم رسا وواضح بنویسیم چون مخاطب را نمی بینیم و نمی توانیم با زبان گفتار به او توضیح بدهیم . موضوعات انشا : 1-از دوست خود دعوت کنید تا برای درس خواندن به خانه شما بیاید . ابتدا به زبان گفتار بنویسید سپس به زبان نوشتار تبدیل کنید. 2-جملاتی از درس چشمان مادر بزرگ را به زبان گفتار بنویسید . 3-گفت وگوی خیالی میان تخته سیاه و گچ را به زبان گفتار بنویسید . 4- جمله ی زیر را کامل کنید : بدین سان درز ندگی محمد آرامشی پدید آمد ولی افسوس...... 5- کلمات زیر را در جمله به کار ببرید : پاکیزگی ،حصیر ،غمخوار 6- بیت زیر را به نثر روان بنویسید و در باره آن کمی توضیح دهید : به گفتار پیغمبرت راه جوی        دل از تیرگی ها بدین آب شوی 7-شرح حال نظامی گنجوی و سعدی شیرازی را فراهم کنید ودر کلاس بخوانید . 8-درباره  ی زندگی وشخصیت یکی از بزرگان ایران که به تمدن اسلام خدمت کرده است تحقیق کنید . 9- 10- سوالات درس: 1-  برای نوشتن کافی است آن چه را که می خواهیم به زبان بیاوریم یعنی ..........روی کاغذ بنویسیم . 2-در نوشتن (تبدیل زبان گفتاربه نوشتار )به چه نکاتی باید توجه داشته باشیم؟