دانلود شروه های دلنشین دشتی

  • دانلود شروه های دلنشین دشتی

    شروه        طول      حجم    لینک دانلودشروه شماره ۱ ۵  دقیقه 4.6 MB دانلودشروه شماره ۲ ۴:۴۰ دقیقه 0.7 MB دانلودشروه شماره ۳ ۲:۲۲ دقیقه 1.6 MB دانلودشروه شماره ۴ ۳دقیقه 2.8 MB دانلودشروه شماره ۵ ۳:۵۰ دقیقه 3.5 MB دانلودشروه شماره ۶ ۳:۱۸ دقیقه 3 MB دانلودشروه شماره ۷ ۱:۱۳ دقیقه  1.1 MB دانلودشروه شماره ۸ ۲:۳۰ دقیقه 2.3 MB دانلودشروه شماره ۹ ۶:۳۰ دقیقه 4.5 MB دانلودشروه شماره ۱۰  ۴:۳۰دقیقه 1.7 MB دانلودشروه شماره ۱۱ ۴ دقیقه 2.2 MB دانلودشروه شماره ۱۲ ۲:۲۰ دقیقه 2.1 MB دانلودشروه شماره ۱۳ ۵:۱۵ دقیقه 4.8 MB دانلودشروه شماره ۱۴ ۲:۲۰ دقیقه 0.5 MB دانلودشروه شماره ۱۵ ۳ دقیقه 1.3 MB دانلودشروه شماره ۱۶ ۱۳:۴۰ دقیقه 3.9 MB دانلود 



  • فایز دشتی و شروه

      موسيقي و ترانه هاي بوشهر را ميتوان به دو گروه تقسيم كرد: گروهي كه با فرم آزاد (متر آزاد) اجرا ميشده اند كه اكثرا "شروه" ناميده شده اند و به طور كلي پريودي را كه در موسيقي عبارت از مطلب مستقل و به اتمام رسيده اي كه عملا شامل 8 ميزان بوده تشكيل ميداده است (كه در موسيقي هاي غيراروپايي به ندرت ميتوان پريودي را پيدا نمود كه شامل 8 ميزان باشد) كه به وسيله ي سكوت هاي طولاني از هم مجزا ميشوند و معمولا به هر پريود يك بيت تعلق ميگيرد. در اين آوازها، ملودي كه انحناي مشخصي را داراست ابتدا نقطه ي اوجي را در حركت خود هدف قرار ميدهد و اين اوج نسبت به صداي پاياني، اكثرا صداي پنجم (كه در موسيقي به معناي آن است كه از نت آغازين پنج نت و يا سه پرده و نيم فاصله دارد) و گاهي استثناء يك اكتاو (كه به مجموعه ي هفت نت مثل دو ــ رــ مي ــ فاــ سل ــ لا ــ سي با تكرار نت اول دو) را تشكيل ميدهد ساخته شده اند. و تقريبا تمام پريودها از اين شكل پيروي ميكنند. گرچه گاهي اوقات در جزييات نسبت به هم تفاوت دارند."شروه"، يا دو بيتي هاي محلي كه اكثرا با آوازي به فرم آزاد خوانده ميشده اند داراي قدمتي بس طولاني است و مناطق دشتي، دشتستان و تنگستان را موطن اصلي آن ميدانند."شروه تنها به آواز محلي دشتی ٬ دشتستاني و تنگستاني  گفته ميشود كه براي خواندن آن از ترانه هاي فايز دشتی و گاه دوبيتي هاي هم وزن آن استفاده ميشود." (1)موسيقي "شروه" با مقدمه اي شروع ميشود كه متن اشعار آن از مولوي است. متن اكثر ترانه هاي بوشهر و اطراف آن امروزه از اشعار دو شاعر معروف محلي به نام زاير محمدعلي معروف به "فايز" كه در "كردوان" در بخش دشتي ميزيسته و احتمالا در سال 1911 وفات يافته و شاعر ديگري به نام "سيد بهمنيار" ملقب به مفتون كه او نيز در بخش دشتي "بردخون" ميزيسته استفاده ميشود.تاريخ موسيقي بوشهر مانند ديگر شهرهاي سرزمين مان ايران تا زمان كمي قابل تعقيب و بررسي است و موسيقي مذهبي بويژه موسيقي اي كه در ايام سوگواري در بوشهر انجام مي پذيرفت اهميت بيشتري نسبت به موسيقي محلي داراست و آوازهاي شام غريبان در بوشهر، خورموج و كنگان از يك بستر سرچشمه ميگيرند.بي گمان بوشهر و موسيقي اش را بدون حضور اشعار فايزدشتی نميتوان بررسي كرد. در بوشهر و اطراف آن فايز دشتی جزيي از زندگي روزمره مردمي است، دو بيتي ها و شيفتگي شعر وي كه از ويژگي ژرف احساسي اوست، او را از تمامي شاعران روستايي مجزا ميسازد. پانويس:1ــ نقل از منوچهر آتشي شاعر و نويسنده   برگرفته شده از مقاله "بوشهر و موسیقی" نویسنده: داریوش افراسیابیسایت نویسنده: www.DAFRASIABI.com

  • داستان فایز و پری

    اسم اصلي او محمدعلي کردوانی (دشتی)است.در کودکي پدر خود را از دست داد اما مادرش همه ي توان خود را براي تربيت فايز جوان به کار برد.چون فايز به جواني رسيد کمر بر خدمت مادر پير وفرتوت خود بست. بيشتر دوران جواني فايز به خدمت مادر گذشت مادر نيز تنها مي توانست در حق فرزندش دعا کند.همه وقت از خدا مي خواست تاپسر ش را با حور و پري دمساز گرداند.فايز از همان دوران کودکي چوپان بود در آن ناحيه که او گوسفندانش را به چرا مي برداستخري بود. در ظهري داغ تصميم گرفت تا گله را به آن آبگير ببرد تا گوسفندان سيراب شوند.همان طور که مي رفت از دور چند نفر را ديد که در آب شنا مي کردند. کم کم واضح تر ديد نزديک تر آمد وپشت درختاني که در آن حوالي بود پنهان شد. همان طور که آنان را نظاره مي کردفکري به شوخي از ذهنش گذشت.دست دراز کرد و لباسي را که متعلق به يکي از شناگران بود برداشت. پريان شناگر که وجود غريبه اي را حس کردندشتابان از آب بيرون آمدند جامه بر تن کردند وگريختندجز آن که لباسش را چوپان شوخ ربوده بود.پس همان طور در آب ماند.گفت وشنود پري و فايز جالب است.پري گفت:من از پريان هستم . ما را با انسان کاري نيست جامه ام را بده در عوض هر آن چه بخواهي به تو مي دهم.فايز گفت:تنها به شرطي جامه ات را ميدهم که همسري مرا قبول کني!پري التماس کردکه چيزي از زر و مال بخواهد اما فايز نپذيرفت.پري که چاره نمي ديد گفت پس من هم شرطي دارم.فايز گفت:شرط تو چيست؟پري گفت از اين پس هر رفتار عجيبي از من ديدي فراموش کني و به کسي چيزي نگويي.فايز پذيرفت و زندگي آن دو شروع شد.زمان گذشت تا آنها صاحب دو فرزند شدند.فايز در اوج خوشبختي بودکه ناگاه خار اندوهي توانسوز به قلبش خليد. در شامگاهي مادرش چشم از جهان فرو بست.دوستان و آشنايان به تسليت گويي آمدند در همين حال فايز ديدکه پري پريد ودر طاقچه ي اتاق نشست و اين حرکت عروس مادر شوهر مرده خنده ي همگان را برانگيخت.فايز با ديدن اين صحنه شرمسار شد . اما بنابر قولي که به پري داده بود هيچ نگفت.آن شب گذشت و روز بعد در مراسم تشييع جنازه هنگام برداشتن جنازه و بيرون بردن جسد مادر پريزاد ناگهان با صداي بلند شروع به خنده کرد، به طوري که توجه همگان را برانگيخت.اين بار نيز عرق شرم و خجالت بر پيشاني فايز نشست، اما هيچ نگفت. تحمل مي کرد بنابر قولش.بالا خره مادر را به خاک سپردندو فايز که گويي همه ي زندگي از کف داده بود با چشماني اشکبار به خانه آمد و زانوي غم بغل گرفت.اما روز بعد حادثه اي ديگر رخ دادکه فايز را تا هميشه آواره کرد. فايز پس از نماز ظهر ديد که گرگي درنده آمد و وارد اتاق شد. پري بلافاصله يکي از فرزندانش را به گرگ داد. گرگ گلوي طفل را دريد و با خود ...

  • فایز اسطوره عشق و عرفان است

    نوه فایز دشتی دوبیتی سرای مشهور جنوب ایران گفت: برای مردم دشتی فایز اسطوره عشق و عرفان و نماد دوبیتی جنوب است. عباس یوسفی که به خاطر عارضه قلبی در بخش سی‌.سی.‌یو تحت مداوا قرار دارد امروز در گفتگو با خبرنگار فارس در بوشهر با قدردانی از عیادت مسئولان و دوستداران فایز گفت: فایز نماد دو‌بیتی جنوب است و پس از یک قرن نه تنها فراموش نشده بلکه با دو بیتی‌هایش جنوب تا شمال و شرق تا غرب را در نوردیده است. وی ادامه داد: برای مردم دشتی فایز اسطوره عشق و عرفان است و از آن جا که تمام زندگیش در قلمرو جغرافیایی دشتی گذرانده و انعکاس آلام، رنج‌ها و شادی‌های مردم دشتی بوده است لذا فایز همواره در قلب مردم دشتی جاودانه زیسته است. وی با اشاره به خاستگاه شروه در دشتی و تلاقی شروه بنام فایز اظهار داشت: فایز آغازگر صوتی بنام شروه بوده واز این بابت به شروه فایز‌خوانی هم می‌گویند. یوسفی با نقل خاطره‌ای از فایز ادامه داد: شبی در روستای شنبه فایز مهمان بوده و زنی با صدای دل انگیزی لالایی می‌خواند و فایز بداهه با این دوبیتی با صدای شروه پاسخ زن را می‌دهد: سحر صوت خوش لالای جانان به جسم مردگان بازآورد جان چنان فایز کند بی صبر وآرام که چون مجنون نهد سر در بیابان نوه فایز دشتی با اشاره به اشعاری که منسوب به فایز بوده و چاپ شده خاطر نشان کرد: از دیرباز تاکنون در دوبیتی‌های فایز تحریفاتی صورت گرفته و هر کسی به سلیقه خودش دوبیتی‌هایی سروده و از تخلص فایز استفاده کرده و مفتون نیز چون نسخه‌ای از اصل اشعار فایز در اختیار داشت بسیاری از دوبیتی‌های فایز را تضمین کرده است. یوسفی که هم اکنون 81 سال دارد با اشاره به ویژگی‌های مردم دشتی یادآور شد: مردم دشتی مردمی شجاع، بی باک، با تقوا، خونگرم و مهمان‌نواز هستند و در جنگ با انگلیس حداقل 70 نفر از مبارزان دشتی به شهادت رسیدند، ولی حق آنان ادا نشده و به خوبی رزم و شجاعت مردم دشتی در نبرد با استعمار انگلیس به تصویر کشیده نشده است. وی با یادآوری شرح حال زندگی خودش تصریح کرد: فایز دارای سه فرزند پسر و شش دختر بوده و من فرزند زائر احمد سومین فرزند فایز هستم و پدرم اهل علم و شعر بوده و مدتی نیز رئیس گمرک لنگه بوده است. یوسفی افزود : بنده بهره کمی از طبع شعر برده‌ام و کشاورزی ودامداری شغل اصلی من بوده است. زائر محمد علی دشتی متخلص به فایز فرزند رئیس مظفر در سال 1250 قمری در روستای کردوان دشتی به دنیا آمد و در سال 1330 قمری در روستای گزدراز دشتی چشم از جهان فرو بست.  منبع : مند نیوز

  • زندگی نامه فایز دشتی

    آقاي زنگويي دركتاب ترانه هاي فايز بنا به قولي شيخ احمد رااستاد فايز مي دانند كه البته صحيح نيست شيخ احمد از نظرسني كوچك ترازفايزبوده است .ايشان به سال 1378ه.ق يعني جهل وهشت سال بعدازمرگ فايز دارفاني راوداع مي گويندكه اين موضوع نشان دهنده سن كمترايشان (شيخ احمد)نسبت به فايز مي باشد .ميرزا حسن فسايي صاحب كتاب فارسنامه ناصري كه جلداول اين كتاب رادرسال 1311ه ق به پايان رسانده اند درمورد شيخ عبدالنبي بحريني چنين مي نويسد. «وي ازعلماي نواحي دشتي است جناب مستطاب علام فهام قدوه اي انام حاج شيخ عبدالنبي اصل آن جناب ازجزيزه ي بحرين است .درقريه ي بردخان (بردخون) دشتي توقف دارد وچندين طلبه علم درآن قريه مجتمع گشته هرروزكسب كمالات علميه رادرخدمت آن جناب مي نمايند » پس ازپايان يافتن تحصيلات مقدماتي به علت ذوق واستعداد سرشار ي كه دراوبوده وبا كمك ومساعدت رئيس خلف برادر بزرگ خود جهت فراگيري علوم ديني راهي نجف اشرف ميشود ونزديك به چهار سال در نجف اشرف به فراگيري علوم ديني مشغول مي شود ودر همان جا از بي توجهي مردم نسبت به حرم امامان اورا وادار به سرودن اين دوبيتي مي كند : شما كه ساكنان كوي ياريـــــــد چرا اين نعمت آسان مي شماريد دريغا چون شما مي بود فايـــــز كه سر برآستان يار داريــــــــد زاير محمد علي فايز پس از مراجعت از نجف با دختر زايرمحمد حاج مظفربردخوني بنام تاج زر ازدواج مي كند كه ثمره اين ازدواج سه فرزند پسر به نامهاي احمد حيدرومظفر وسه دختر بنامهاي حاج بي بي شازده ودختر بوده است واقدام به راه اندازي مكتب خانه جهت آموزش قرآن به براي جوانان روستا مي كند . بطوريكه از بي توجهي وتنبلي بعضي از دانش آمـــــوزان درفراگيري قرآن ناراحت و آنان را با سرودن اين قطعه شعر مخاطب قرار ميدهد ايها الطــــــــلاب ناموا في بيوت واسكنوا اموالكم كالعنكبـــــوت واذكرو اشعار باقر دائـــــــــــما لا تقلوا كان زيد قائمـــــــــــا مدرسه بايد كه تن لاغر كنــــد جسم را افسرده رخ اصغــر كنـد مدرسه كي زيبد اين نابخــردان جاي اينان است اصطبل خــران لازم به توضيح است حاج درويش جد بزرگ فايز در«ميدري» يكي از روستاهاي همجواركردوان مسجدي بنا نموده كه هنوز هم آثاري از آن برجاي مانده است .درآن مسجد مكتب خانه اي تشكيل داده كه هرسال تعداد زيادي از بچه هاي آن منطقه به آن مراجعه وقرآن را فرا مي گرفتند وفايز نيز در همين مكتب خانه قرآن را فرا گرفته است .وحاج درويش درآخر عمر وصيت مي كند كه درهمين مسجد جنازه وي را دفن نمايند تا صداي قرآن خواندن بچه ها رابشنود .به اين ترتيب دوران نوجواني وجواني فايز با آموختن قرآن وادعيه وگنجينه ها ومفاخر ...