شعر در مورد نوجوانی

  • شعر های پروین اعتصامی در مورد نوجوانی

    جوانی چنین گفت روزی به پیری که چون است با پیری ات زندگانی بگفت اندرین نامه حرفی است مبهم که معنیش جز وقت پیری ندانی جوانی نکو دار کاین مرغ زیبا نماند در این خانه استخوانی متاعی که من رایگان دادم از کف تو گر می توانی مده رایگانی ز سری، موی سپیدی رویید خنده ها کرد بر او موی سیاه که چرا در صف ما بنْشستی تو ز یک راهی و ما از یک راه گفت من با تو عبث نَنْشستم بنشاندند مرا، خواه نخواه قاصد پیریم، از دیدن من این یکی گفت دروغ، آن یک آه سپهی بود جوانی که شکست پیری امروز برانگیخت سپاه چو تو یک روز سیه بودم و خوش سیهی گشت سپیدی ناگاه تو هم ای دوست چو من خواهی شد باش یک روز بر این قصه گواه جوان و پند پیران پند پیران بهتر از عمر دراز زآنکه ایشانند خود در عین راز پند پیران بهتر از بخت جوان بشنو این معنا ز پیر غیب دان پند پیران هم چو اسم اعظم است بر جراحت ها مثال مرهم است پند پیران مرهم جانی بود پند پیران راز پنهانی بود پند پیران باشدت چون پیشوا پند پیران باشدت خود مقتدا پند پیران آفتاب بی زوال پند پیران است ماه و عمر و سال پند پیران است فتح الباب دین پند پیرانت کند با دین قرین فرصت جوانی چارده پند آنکه چون داری بقا تو غنیمت دار عمر خویش را گر تو عمر خویش را ضایع کنی پس کجا تو خدمت صانع کنی چون جوانی ای پسر کاری بکن پیر چون گشتی شود سردت سخن در جوانی کار این دنیا بساز تا برون آیی ز کفر و جهل باز هر که او اندر جوانی کار کرد نفس شوم خویش را رهوار کرد عمر را می دان غنیمت هر نفس چون رود دیگر نیاید بازپس می سزد گر عمر را داری عزیز



  • شعری زیبا در مورد جوانی

    چه زود گذشت كاروان گذشت...  دانی كه نو بهار جوانی چسان گذشت؟ زود آنچنان گذشت، كه تیر از كمان گذشت نیمی به راه عشق و جوانی تمام شد نیم دگر بغفلت و خواب گران شد صد آفرین به همت مرغی شكسته بال كز خویشتن شد و، از آشیان گذشت افسرده‌ای كه تازه گلی را ز دست داد داند چها به بلبل بی خانمان گذشت بنگر به شمع عشق، كه در اشك و آه او پروانه بال و پر زد و، آتش به جان گذشت بشنو درای قافله سالار زندگی گوید به خواب بودی واین كاروان گذشت ظالم اگر به تیغ ستم، خون خلق ریخت از خون بیگناه، مگر می توان گذشت؟ (مشفق) بهار زندگیت گر صفا نداشت شكر خدا كه همره باد خزان گذشت  مشفق كاشانی

  • شعری از پروین اعتصامی در باره ی نوجوانی

    جوانی که کار وشایستگی است                              که خد پسندی وپندار نیست چو بفروختی ،از که خواهی خرید؟                           متاع جوانی به بازار نیست غنیمت شمر،جز حقیقت مجوی                             که باری است فرصت،دگر بارنیست مپیچ از ره راست بر راه کج                                   چودرهست ،حاجت به دیوار نیست زآزادگان برد باری وسعی                                      بیاموز،آموختن عار نیست به چشم بصیرت به خود درنگر                                تورا درآیینه،زنگار نیست همی دانه خوشه خروار شد                                  زآغاز هر خوشه خروار نیست همه کار ایام درس است وپند                                 دریغا که شاگرد هشیار نیست                                                                                    پروین اعتصامی

  • روز نوجوان

    به نام خدا روز نوجوان                                                          هشتم آبان ماه در کشورمان به نام روز نوجوان نامگذاری شده است.در چنین روزی شهید محمدحسین فهمیده ،نوجوان بسیجی ،برای مقابله با دشمن بعثی،نارنجک به کمر بست و خودش را زیر تانک  عراقی ها انداخت تا نشان دهد که در راه دفاع از میهن اسلامی، از بذل جانش هم دریغ ندارد ؛ زیرا معتقد بود: جان چه باشد که نثار قدم دوست  کنند    این متاعی است که هر بی سروپایی دارد یاد این نوجوان شهید را گرامی می داریم و بر روان پاکش درود می فرستیم و از پروردگار یکتا می خواهیم که او را با انبیا و اولیا محشور گرداند. اما درباره ی نوجوانی چه می توان گفت؟نوجوانی دورانی است که هر انسانی آن  را تجربه می کند تا به بزرگسالی برسد.دورانی است که جسم و روح انسان شروع به رشد وتکامل می کند و انسان نسبت به خود و محیط پیرامونش دیدگاهی تازه  می یابد. نوجوانی دورانی است  حدفاصل بین کودکی و بزرگسالی.حدود و همچنین طول مدت آن چندان مشخص نیست و بسته  به افراد و جوامع گوناگون متغیر است.شاید با درنظر گرفتن دوران قبل از بلوغ که طی آن رشد سرعت بیشتری می یابد و دوره ی پیش از کمال عقلی که  رسیدن به آستانه ی بزرگسالی است، بتوان گفت که دوره ی نوجوانی چندین سال از 12 تاتقریباً18 الی 21سالگی طول می کشد.به عبارتی می توان گفت که نوجوانی با بلوغ جنسی آغاز می گردد و با جذب نوجوان به اجتماع  پایان می پذیرد.ارسطو معتقد بود که تغییرات مربوط به بلوغ جنسی در دختران و پسران یونانی حدود 14 سالگی صورت می گیرد.او درخصوص تغییرات روانی همزمان با تغییرات جسمانی معتقد بود که از دختران به علت فعالیت شدید جنسی ،باید بیشتر حفاظت و حراست گردد.ارسطو از صفات  و خصوصیاتی نام می برد که نوجوانان را از بزرگسالان متمایز می کند.این خصوصیات با این که همزمان  با بلوغ هستند،ارتباط مستقیمی با آن ندارند و بشتر ناشی از کمبود تجربه در نوجوانانند تا ساختار بدنی و فیزیولوژیک آنها. برای مثال از آنجا که نوجوانان نیاز را تجربه نکرده اند،تمایلی به پول ندارند یا چون هنوز فریب نخورده اند،زودباورند و نبود بدبینی در آنان به این علت است که هنوز طعم تلخی ها و محرومیت ها را نچشیده اند.هرچند تا قرن نوزدهم تعریفی بهتر از تعریف ارسطو در مورد نوجوانی دیده نمی شود،اما در حدود سال های 1800 پزشکان به مطالعه ی بلوغ جنسی و تغییرات ،همزمان با آن دختران ،توجه خاصی پیدا کردند و استانلی هال برای اولین بار نوجوانی را به حیطه ی روانشناسی جدید وارد کرد.او توجه خود را بر خصوصیات روانی نوجوانان متمرکز کرد و بر اهمیت مطالعه ی این دوران تأکید نمود. ...

  • تحقیق در مورد نوجوانی و ويژگی های يك نوجوان

    تحقیق در مورد نوجوانی و ويژگی های يك نوجوان

       عنوان : تحقیق در مورد نوجوانی و ويژگی های يك نوجوان عناوین این تحقیق عبارت است از : تعريف نوجوانی ، به عنوان يک واقعيت،دوره ي نوجواني را بايد يک مرحله ي بسيار مهم اززندگي تلقي کرد. دوره اي که با ويژگيهايش از ساير دوران زندگي متمايز مي شود ( بيان ۸ ويژگي )    حجم : ۱۰۴ كيلوبايت                                     محتوا : فايل word  صفحات : ۴ صفحه                                      پسوند : (doc)   دانلود :   « برای دانلود كليك كنيد  - لينك اصلی» « براي دانلود كليك كنيد - لينك كمكي »  

  • اصلی ترین ویژگی های دوره نوجوانی

    اصلی ترین ویژگی های دوره نوجوانی

     اصلی ترین ویژگی های دوره نوجوانی برای اینکه وارد جهان نوجوانتان شوید، قبل از هر چیز باید این جهان را بشناسید.1- تغییرات جسمیشاید اولین تغییری که در دختر نوجوانتان ببینید، تغییرات جسمی است که در اثر تغییر و تحولات هورمونی در بدن او رخ می دهد. دخترتان ظاهری زنانه پیدا می کند اما رفتارهایش گاهی هنوز کودکانه است. شاید یکی از بزرگترین وظایف مادرانه شما آگاهی دادن و صحبت کردن با دخترتان در مورد تغییرات جسمی او باشد.2- تغییرات شناختیهوش نوجوان در این دوره حالت انتزاعی دارد. می تواند قواعد و قضایای منطقی را درک کندو قدرت استدلال کردن دارد. بنابراین گاهی ممکن است با شما بحث کند و شما و افکار و عقایدتان را به چالش بکشد. حتی در مورد افکار خودش هم شک دارد. دختران دیگ رخواسته های شما را به راحتی نمی پذیرد، بلکه بایدب رایش دلیل بیاورید و استدلال کنید. این همه شک و بحث و تردید برای مقابله و دعوا با شما نیست، بلکه می خواهد همه چیز را از اول و بر اساس استدلال و منطق بازسازی کند.3- جستجوی هویتیکی از ویژگی های نوجوانی به دنبال هویت گشتن و رسیدن به پاسخ سوال «من کیستم؟» است. او به دنبال کسب شناخت از خودش در همه ابعاد زندگی است. تلاش می کند به یک من مستقل دست یابد. خلاصه کلام اینکه می خواهد خودش را تعریف کند.4- خودمرکزیتاکثر نوجوانان در دوران بلوغ تصور می کنند زیر ذره بین دیگران مخصوصا همسن و سال های خودشان هستند و به همین دلیل وقت زیادی را صرف تفکر در مورد خصوصیات ظاهری خود می کنند و زمان زیادی را روبروی آینه می گذرانند. دختران فکر می کند هنگام رفتن به مهمانی همه به او نگاه می کنند و اگر یک لکه کوچک روی لباسش باشد همه متوجه خواهند شد!5- تصور آسیب ناپذیری خودنوجوانان در این سن فکر می کنند اتفاقات بد فقط برای دیگران می افتد و فقط دیگران آسیب می بینند. آنها به اندازه کافی عاقل هستند و به خوبی می توانند از مشکلات بگریزند. البته این افکار چیزی نیست جز یک توهم مخصوص دوران نوجوانی. این توهم می تواند پایه خطرات و انحرافات بسیاری در دختر نوجوان شما باشد. مثلا «اگر سوار ماشین یک غریبه هم باشم برای من هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. من می دوم چطوری باید رفتار کنم.» 6- همسالان، پادشاهان ذهنیدر این سنین دوستان و همسالان برای فرد اهمیت زیادی پیدا می کنند و برای پذیرفته شدن و تعلق داشتن به همسالان خود، همنوایی و شبیه شدن با آنها را انتخاب می کنند، به طوری که بودن در میان همسالان و تشابه با آنان به یک نیاز اساسی در دوران نوجوانی تبدیل می شود. نگران نباشید! بودن در گروه همسالان و اهمیت و نفوذ همسالان برای دختر شما یک ویژگی طبیعی دوران نوجوانی است. ...

  • در مورد حافظ شیرازی

    زندگی خصوصی حافظدر کتب بسیار از جمله مجالس العشاق از زندگی خصوصی خواجه نیز مطالبی گفته اند که غالبا" از افسانه هایی سر چشمه می گیرد که پیرامون زندگی بزرگان نقل می گردد. و در این مطالب درباره عشق خواجه نیز بسیار گفته اند از جمله دختری از اهل یزد که خواجه او را در شیراز یکبار ملاقات نمود و هرگز به وصالش نرسید. و همچنین است آشنایی او با زیبا صنمی که منجر به تعلق خاطر خواجه به او شد و شاید تنگدستی خواجه این زیبا رورا از وی منصرف ساخت.اشعاری از این قبیل در دیوان حافظ بسیار است که هرکس درباره آن تعبیری دارد اما با وجودی که حافظ شاعری عارف بوده بدون شک از عشق زمینی نیز بری نمی باشد و اما چون عاشق زمینی بوده نمی توان گفت تمام اشعار عاشقانه حافظ برای سیمین تنان زمین است بلکه در این میان باید گفت حافظ نیز یک انسان بوده و با تمام ویژگی های بشری و چون از لحاظ فیزیکی فرد سالمی بود بدون شک در مدت عمر تعلق خاطری نیز پیدا کرد اما باز هم با صراحت می توان عنوان کرد که اگر خواجه عشقی هم داشته از روی بلهوسی نبوده و تمام اشعار عاشقانه خواجه نیز برای حوریان نیست.خواجه در ایام نوجوانی و جوانی همانطوری که گفته می شد در مشقت بسر برد و ازدواج او نیز دیر هنگام بود و از شعر خواجه پیداست که تمایل به تشکیل خانواده داشته اما قادر به چنین کاری نبوده است.می گویند که دختری بنام شاخ نبات بسیار مورد توجه او بوده است کما اینکه در تفال با دیوان حضرتش او را به شاخ نبات قسم می دهند حال معلوم نیست که این شاخ نبات عشق زمینی خواجه بوده یا عشق الهی اما آن چه مسلم است به وصال او نرسید و همسر خواجه کسی غیر از شاخه نبات بوده است.خواجه از جمله شعرایی بود که عارف بود از عارفانی که پاک باخته معشوق بودند و در طول عمر شاعری اگر مدح شاهان نمود یا فاصحانه بود یا برای گریز از تعرضات آنان اما زندگی خواجه همواره و حقی در آخرین روزهای آن در تنگدستی گذشت و حافظ را نمی توان جز وشعرای صله گیر دانست . زیرا که نه تنها اگر پادشاهان خطا می کردند مدحشان نمی گفت بلکه در رد آنان نیز می کوشید و این مطلب را حتی در مورد روحانیون مزدور نیز رعایت می کرد حافظ هرگز سخنوری را برای امرار معاش نمی کرد کما اینکه در مورد شاهان بر کردار گفته است.از پادشاهان معاصر خواجه می توان از شاه شیخ ابو اسحاق اینحو ٬امیر مبارزالدین٬ شاه شجاع٬ عماد الدین محمود٬تورانشاه و ... را نام برد.خواجه به شهر و دیار خود علاقه بسیار داشت بحدی که او را از سفر باز داشته و بجز یکی دو بار از شیر از خارج نشد سفرهای خواجه را یکی به یزد می دانند و یکی دیگر به قصد هندوستان که از نیمه راه بر می گردد البته سفر به اصفهان نیز ...

  • تاریخچه سرودهای ملی ایران

    تاريخچۀ "سرود ملي" در ايران   چنانچه خبر داشته باشيد، چندي پيش مصادف بود با شصتمين سالگرد تولد! و يا بهتر گفته باشيم خلق و اجراي سرود معروف "اي ايران" که به تعبيري شايد بتوان آن را "سرود ملي غير رسمي ايران" ناميد. سرود «اي ايران» دقيقا در 27 مهر ماه سال 1323 در تالار دبستان نظامي [دانشکدۀ افسري فعلي] و در حضور جمعي از چهره‌هاي فعال در موسيقي ايران متولد شد. شعر اين سرود را "حسين گل گلاب" استاد دانشگاه تهران سروده بود، و از ويژگي‌هاي آن، اول اين است که تک‌تک واژه‌هاي به کار رفته در سروده، فارسي است و در هيچيک از ابيات آن کلمه‌اي معرب يا غير فارسي وجود ندارد. سراسر هر سه بند سرود، سرشار از واژه‌هاى خوش‌تراش فارسى است. زبان پاكيزه‌اى كه هيچ واژه بيگانه در آن راه پيدا نكرده است، و با اين همه هيچ واژه‌اى نيز در آن مهجور و ناشناخته نيست و دريافت متن را دشوار نمى‌سازد. دومين ويژگي سرود "اي ايران" در بافت و ساختار شعر آن است، به‌گونه‌اي که تمامي گروه‌هاي سني، از کودک تا بزرگ‌سال مي‌توانند آن را اجرا کنند. همين ويژگي سبب شده تا اين سرود در تمامي مراکز آموزشي و حتي کودکستان‌ها قابليت اجرا داشته باشد. و بالاخره سومين ويژگي‌اي که براي اين سرود قائل شده‌اند، فراگيري اين سرود به لحاظ امکانات اجرايي است که به هر گروه يا فرد، امکان مي‌دهد تا بدون ساز و آلات و ادوات موسيقي نيز بتوانند آن را اجرا کنند. آهنگ اين سرود که در آواز دشتي خلق شده، از ساخته‌هاي ماندگار "روح‌الله خالقي" است. ملودي اصلي و پايه‌اي کار، از برخي نغمه‌هاي موسيقي بختياري که از فضايي حماسي برخوردار است، گرفته شده است. اين سرود در اجراي نخست خود به‌صورت کُر خوانده شد. اما ساختار محکم شعر و موسيقي آن سبب شد تا در دهه‌هاي بعد خوانندگان مطرحي همانند "غلامحسين بنان" و نيز "اسفنديار قره‌باغي" آن را به‌صورت تک‌خواني هم اجرا کنند. در سال هاي اوليه پس از انقلاب، اين سرود براي مدت کوتاهي به‌عنوان "سرود ملي" از راديو و تلويزيون ايران پخش مي‌شد، قبل از پرداختن به سابقه و تاريخچۀ اولين "سرود ملي" در ايران، شايد بد نباشد اشاره‌اي کنيم به آنچه که در زمان "ناصرالدين‌شاه" به‌عنوان "سلام شاهي" اجرا مي‌شده، و آن قطعه موسيقي بدون کلامي بوده که به سفارش پادشاه اسلام‌پناه، توسط ژنرال نظامي موسيو "لومر" فرانسوي، مدير "شعبۀ موزيک"، در "مدرسۀ دارالفنون" ساخته شده بود. اين قطعه موسيقي را که در همان زمان روي صفحۀ گرامافون هم ضبط شد در مراسم رسمي، و سلام شاهنشاهي مي‌نواختند. پنجاه سالي بعد، در زمان حکومت "رضا شاه" چيزي مشابه همين "سلام شاهي" دوران قاجاريه را به‌نام ...