کیف و کفش وین

  • سایت مد و مدل کیف کفش لباس مدل و مدلباس

    سایت مد و مدل کیف کفش لباس مدل و مدلباس

    سایت مد و مدل کیف کفش لباس مدل و مدلباس .. کاری از وبلاگ مد و فشن  قبل از دیدن تصاویر زیر به سایت های زیبای زیر نیز سری بزنید     www.takcarpet.blogfa.com      www.takcarpet.ir    از سایت های بالا حتما دیدن نمایید          سایت مد و مدل کیف کفش لباس مدل و مدلباس .. کاری از وبلاگ مد و فشن  زیباترین مدل های لباس دخترانه .. مدل و مد لباس زنانه .. مدل کیف کفش و مانتو مدل لباس خواب .. مد و مدل لباس مجلسی .. مد و مدل لباس ژورنال لباس مزون لباس جدیدترین عکسهای و مدل های روز دنیا کیف و کفش و لباس



  • فرزندتان را این گونه به مدرسه بفرستید

    روال مدرسه را  از چند هفته قبل برقرار کنید بهترین کار این است که چند هفته پایانی شهریور را برای برگشتن به ریتم روزانه مدرسه اختصاص دهید. مثلا هر روز صبح به موقع کودک را بیدار کنید و لباس‌هایش را بپوشانید. صبحانه، ناهار، شام و میان وعده را در زمان‌های مشخصی که به زمان مدرسه نزدیک است بخورید. همچنین مهم است که فرزندتان را صبح‌ها عادت دهید که از خانه بیرون برود. بهانه‌اش را هم باید پیدا کنید، مثلا می‌توانید چند هفته آخر فعالیت‌هایی ترتیب دهید و اگر اهل ورزش صبحگاهی هستید او را با خود ببرید. این کار بدون شک برای والدین شاغل سخت خواهد بود اما وقتی مدارس باز ‌شود کارتان راحت‌تر می‌شود. ساعت خواب را تنظیم کنید از آنجا که ممکن است به دلیل نداشتن برنامه مشخص، وقت خواب کودک هم زمان مشخصی نداشته باشد، باید از چند هفته قبل کودک را وارد یک برنامه خواب منظم کنید طوری که ساعت 9 شب حتما به تختخواب برود و صبح ساعت مشخصی از خواب بیدار شود. میزان خواب معمول برای کودکان 7 ساله حدود 8 ساعت است. با خرید لوازم مدرسه ذهن  او را آماده کنید یکی از راه‌های به هیجان آوردن فرزندتان برای روزهای مدرسه، خرید لوازم مدرسه اعم از کیف و کفش و لوازم‌التحریر است. در هفته‌های پایانی خرید وسایل مدرسه را آغاز كرده و وظایف دانش‌آموزی را تمرین کنید. مثلا آماده کردن کیف، پوشیدن روپوش و مقنعه، بستن کفش و یاد گرفتن آدرس و شماره تلفن. بهتر است از همین حالا جای مشخصی مثلا نزدیک دربرای قرار دادن آنچه صبح‌ها باید با خود ببرد تعبیه کنید. به این ترتیب کمتر احتمال فراموش کردن لوازم ضروری وجود دارد. عادت غذایی را  از همین حالا در او ایجاد کنید از همین ابتدا فرزندتان را به خوردن خوراکی‌های سالم عادت دهید. دلیلی ندارد تمام خوراکی‌های رنگارنگ سوپر را در کیف فرزندتان بگذارید. به فرزندتان هم بیاموزید پاستیل، چیپس، پفک، اسنک و... هیچ سودی برای او ندارد. میوه‌های سفت که پوست‌شان راحت جدا می‌شود یا باید آنها را گاز زد (به جای آبمیوه پاکتی)، نان‌، پنیر و گردو (گوجه را تکه نکنید زیرا آب زیادی دارد و تا زمانی که فرزندتان آن را بخورد خراب می‌شود)، مغز‌ها، پاکت شیر کوچک (به جای شیر کاکائو)، خرما، حلوا، کلوچه و... به او بدهید. مضرات هله هوله‌ها را به او بیاموزید تا اگر همکلاسی‌هایش خوراکی‌های او را مسخره کردند بتواند جواب آنها را بدهد. او را مستقل بار بیاورید از زمانی که فرزندتان پا به مدرسه می‌گذارد موظف است مسائل زیادی را خودش به تنهایی مدیریت کند. شما می‌توانید با صحبت کردن او را برای این مسئله آماده کنید. به او مسئولیت بدهید. مثلا به او بگویید خودش ...

  • تصاویر باورنکردنی از تهیه کیف با مار

     تصاویر باورنکردنی از تهیه کیف با مار

    صفحه نخست تماس با ما فیس بوک لیست مطالب رویدادها                              تصاویر باورنکردنی از تهیه کیف با مار شاید تا به امروز فکر کرده باشید که لباس و کیف مارک و گران قیمت تان در مکان و جاهای بسیار شیک تهیه می شوند.    ولی باید به اطلاع برسانیم که متاسفانه بنابر گزارشهای رسیده اکثر این مارکها در جاهای فقیر نشین توسط مردمی بدبخت درست می شوند و بابت آنها دست مزد کمی پرداخت می شود سپس در پشت ویترین مغازه های شیک در شهرهای بزرگ با قیمتی بسیار متفاوت به فروش می رسند. در اینجا تصاویر باورنکردنی را از طرز درست شدن کیف و کفش بسیار گران قیمت با پوست مار در یک گارگاه کوچک در اندونزی می بینید.در این منطقه کارگاههای بسیاری از این قبیل وجود دارد.            

  • طراحی و دکوراسیون داخلی اداری آدیداس Adidas

    طراحی و دکوراسیون داخلی اداری آدیداس Adidas

    مطالب مرتبط: دکوراسیون اتاق جلسات دکوراسیون داخلی اداری گوگل دکوراسیون داخلی مایکروسافت در وین دکوراسیون داخلی مایکروسافت در ردموند پلان,دکوراسیون داخلی دفتر کار شرکت تبلیغاتی

  • یادش به خیر!

    یادش به خیر : موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میزاشتیم رو میز که تقلب نکنیم. یادش به خیر : ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد. یادش به خیر : زنگ آخر که می شد کیف و کوله رو مینداختیم رو دوشمون و منتظر بودیم زنگ بخوره تا اولین نفری باشیم که از کلاس میدوه بیرون یادش به خیر : پیک نوروزی که شب عید میدادن دستمون، حالمونو تا روز آخر عید میگرفتن ! .یادش به خیر : چقدر حرص میخوردیم وقتی روز تعطیل رسمی با جمعه تداخل داشت ؟! یادش به خیر : تیتراژ شروع برنامه کودک: اون بچه هه که دستشو میذاشت پشتش و ناراحت بود و هی راه میرفت، یه دفعه پرده کنار میرفت و مینوشتبرنامه کودک و نوجوان با آهنگ وگ وگ وَگ، وگ وگ وَگ، وگ وگ وگ وگ، وگ… ! یادش به خیر : هرکی بهمون فحش میداد کف دستمونو نشونش میدادیم میگفتیم آیینه آیینه یادش به خیر : زمستون اون وقتا تمام عشقمون این بود که رادیو بگه مدرسه ها به خاطر برف تعطیله ! یادش به خیر : خط کشهائی که محکم می زدیم رو مچ دستمون دستبند می شد ! یادش به خیر : آن مان نماران، تو تو اسکاچی، آنا مانا کَ. لا. چی ! یادش به خیر: جامدادی و مدادهای ته پاک کن دار و پاکنهای دو رنگ که طرف آبی اون جوهر خودکار رو پتک می کرد و طرف قرمزش مداد پاک کن بود. یادش به خیر: اون موقعها کفشها مون رو یا از کفش ملی می خریدیم یا از کفش بلا و یا کفش وین!   یادش به خیر : گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی می کشیدیم. بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن یادش به خیر : آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن ! یادش به خیر : اون موقعها  عیدها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم رو در مینوشتن: آمدیم منزل، تشریف نداشتید!! یادش به خیر: چرخ و فلکی که میومد تو کوچه برای ۵ دور سوار شدن با بچه ها دعوامون می شد. یادش به خیر: شیرهای شیشه ای که روش خامه بسته بود رو دونه ای۵ تومن می خریدیم و صبح ها که می رفتیم مدرسه با کیک می خوردیم. یادش به خیر: ویدیو فیلم کوچک و بعدها فیلم بزرگ.می رفتیم در خونه همسایه فیلم رو که می گرفتیم زیر پیراهنمون قایم می کردیم تا مبادا کسی ببینه. یادش به خیر اون موقعها شلوارها مثل الان تنگ نبود، شلوارهای ساسوندار  با پیراهنهای گشاد.مدل موها هم پشت بلند و کوپ! یادش به خیر : اون موقعها پسرها مثل زنها ابرو بر نمی داشتند آرایش نمی کردند.مرد بود و سبیلش. یادش به خیر: دخترها تا قبل از ازدواج ابرو برنمی داشتند و آرایش نمی کردند و شناخت کسی که قبلا ازدواج کرده با دختر دم بخت آسون بود اما حالا.... یادش به خیر: بازیهای آتاری، هواپیما،دزد و پلیس،ماشین ، زیر دریایی و ... یادش به ...

  • داستان كفش براي مادر

    داستان كفش براي مادر

    روزی دخترکی که در خانواده ای بسیار فقیر زندگی می‌کرد از خواهرش پرسید مادرمان کجاست؟ خواهربزرگش پاسخ داد: مادر در بهشت است. دخترک نمی‌دانست که مادر آنها بهدلیل کار زیاد و بیماری صعب العلاج، چشم از جهان فرو بسته بود. کریسمسنزدیک بود و دخترک مدام در مقابل ویترین یک فروشگاه کفش زنانه لوکسمی‌ایستاد و به یک جفت کفش طلایی خیره می‌شد. قیمت کفش ۵۰ دلار بود و دخترکافسوس می‌خورد که نمی‌تواند کفش را بخرد. کریسمس فرا رسید و پدردو دختر که در معدن کار می‌کرد مبلغ ۴۰ دلار را برای هر کدام از بچه‌هاکنار گذاشت تا این که در هنگام تحویل سال به آنها داد. دخترک بسیار آشفتهشد و فردای آن روز سریع کیف و کفش قدیمیش را به بازار کالا‌های دست دومبرد و آن را با هر زحمتی که بود به قیمت ۱۰ دلار فروخت. سپس فورا به سمتکفش فروشی دوید و کفش طلایی را خرید. در حالی که کفش را به دست داشت، پدر وخواهرش را راضی کرد تا او را تا اداره پست همراهی کنند. وقتی به اداره پست رسیدند، دخترک به مأمور پست گفت: لطفاً این کفش را به بهشت بفرستید. مأمور پست و خانواده دختر سخت تعجب کردند. مأمور با لبخند گفت: برای چهکسی ارسال کنم؟ دخترک گفت: خواهرم گفته مادرم در بهشت است. من هم برایشکفش خریدم تا در بهشت آن را بپوشد و در آنجا با پای برهنه راه نرود، آخرهمیشه پای مادرم تاول داشت.

  • زندگی فروید

    زندگی فروید

                      نگاهت را متوجه درون کن،     به اعماق خود بنگر،     بیاموز که اول خودت را بشناسی.                                (زیگموند فروید)    رویکرد روان کاوی (Psychoanalysis) زندگی فروید(۱۹۳۹ـ۱۸۵۶) فروید در ششم ماه مه ۱۸۵۶ در شهر فریبرگ،موراوی متولد شد.پدر فروید تاجر نسبتا نا موفق پشم بود.هنگامی که کاسبی او با شکست مواجه شد،با خانواده ی خود به شهر لایپزیک،کشور آلمان و بعدا که فروید ۴ ساله بود به شهر وین،کشور اتریش نقل مکان کرد.فروید حدود ۸۰ سال در وین ماند.هنگامی که فروید به دنیا آمد پدرش ۴۰ سال و مادرش(همسر سوم پدر او)فقط ۲۰ سال داشت.از جمله ویژگیهای شخصیت فروید اعتماد به نفس بالا،آرزوی شدید برای موفقیت،و رویاهای شهرت و افتخار بودند. در خانواده ی فروید ۸ فرزند وجود داشت که دو نفر از آنها برادران نا تنی بزرگسال فروید همراه با فرزندان خودشان بودند.فروید از همان سالهای نخستین نشان داد که بسیار باهوش است و والدینش به پرورش آن کمک کردند.برای مثال،خواهران او اجازه نداشتند پیانو تمرین کنندمبادا که سر و صدا مزاحم مطالعه ی فروید شود. فروید یک سال زودتر از آنچه مرسوم بود وارد دبیرستان شد و اغلب شاگرد اول بود.او که در زبان آلمانی و عبری روان بود،در مدرسه بر زبان لاتین،یونانی،فرانسوی و انگلیسی تسلط یافت و خودش زبانهای ایتالیایی  و اسپانیایی را یاد گرفت.او در ۸ سالگی از خواندن آثارشکسپیر به زبان انگلیسی لذت میبرد. فروید از بین چند حرفه ای کهبه روی یک فرد یهودی در وین باز بودند،پزشکی را انتخاب کرد.علت این انتخاب این نبود که او میخواست پزشک شود بلکه این بود که باور داشت تحصیلات پزشکی به شغلی در پژوهش علمی خواهد انجامید که ممکن بود شهرتی را که آرزویش را داشت به ارمغان آورد.در حالیکه فروید در دانشگاه وین مشغول تحصیل برای مدرک پزشکی خود بود،پژوهش فیزیولوژیکی را درباره ی نخاع شوکی ماهی و بیضه های مارماهی انجام داد و با اینکار به این رشته خدمات شایسته ای کرد. فروید در سال۱۸۸۱ به عنوان عصب شناس بالینی مطبی دایر کرد و بررسی شخصیت کسانی را که به آشفتگی های هیجانی مبتلا بودند آغاز نمود.او چند ماه در پاریس با ژان مارتین شارکو،روان پزشک پیشگام استفاده از هیپنوتیزم،کار کرد. فروید در سال ۱۸۹۶،بعد از چند سال کار بالینی،متقاعد شده بود که علت اصلی تمام روان رنجوریها تعارضهای جنسی است. منبع : سیدمحمدی، یحیی، ( تالیف:دوان شولتز، سیدنی الن شولتز)، نظریه های شخصیت، نشر ویرایش، ۱۳۹۱    

  • "بهار" و "عید نوروز" در آئینه ی شعر فارسی

             نگاه شاعرانه به این زیبائی ها و شور و شوق رستن و دوباره رنده شدن نگاهی توصیفی در آغاز و نگرشی  درونی و معنی گرا در پایان است.بطوریکه دربعضی ازاوقات توصیف بهار وسیله ای برای بیان مقصود و اندیشه های دیگر قرار میگیرد. این مقصود بسته به جهان بینی و تفکر شاعر نوع نگاه او را در این مقطع زیبای دگرگونی طبیعت به درون گرایی و برون گرایی نشان می دهد.به عبارت دیگر بهار می تواند نماد عدم پایداری دنیا و نعمات آن باشد نعمت هایی که شایسته ی دلبستگی نیست یا اینکه نشان از گشایش و آرامش پس از تحمل سختی وسردی ها قرار گیرد و ایجاد امید و شوق برای حرکت به سوی آینده و شروعی دوباره نماید. در این روند بررسی هر چه از شعر کلاسیک گذشته به سوی شعر امروز فارسی گام برداریم بیان حالت ها و مظمون ها از طریق وصف بهار و عید نوروز به گفتمانی غالب تر تبدیل میگردد که شاعر با مخاطب قرار دادن مضمون بهار  فکر  و اندیشه ی درونی و فلسفی خود را بیان می کند.    از قرن چهارم هجری به بعد با شکل گیری قصیده و رواج آن تغزل و تشبیب بسیاری ازقصاید در وصف بهار بود ولی با وسعت یافتن انواع شعر فارسی و تولد غزل بهاریه ها منحصر به قصیده نماند و به ندریج به قالب های دیگر شعر مانند غزل و مثنوی نیز سرایت کرد.       نخستین بهاریه ی مشهور در این دوره از رودکی پدر شعر فارسی است که سرتاسر آن وصف بهار است.به چند بیت آن اشاره می گردد: آمد  بهار  خرم  با رنگ و بوی طیب                                  با صد  هزار  زینت  و  آرایش  عجیب شاید که مرد پیربدین گه جوان شود                                   گیتی بدیل یافت شباب ازپی شبیب چرخ  بزرگوار  یکی لشکری بکرد                                   لشکرش  ابر  تیره  و  باد صبا نقیب یک چند روزگار جهان دردمند بود                               به شدکه یافت بوی سمن رادوای طیب بلبل همی بخواند بر شاخسار بید                                سار از درخت سرو مر او راشد مجیب بارواج گرفتن سبک خراسانی طبیعت گرائی اوج می  گیرد.در نتیجه اشعار نیمه ی دوم قرن چهارم و اوایل قرن پنجم سرشار از رنگ و بوی گلها وآوازپرندگان است.بهترین نماینده این دوره منوچهری دامغانی است که مسمط های او از با شکوه تر ین بهاریه های شعر فارسی است که همواره مورد تقلید شاعران بعد او قرارگرفته است. کمتر شاعری توانسته این گونه زیبا آمدن بهار  وآغاز نوروز را در قالب شعر کلاسیک بیان کند: آمد   نوروز  هم  از  بامداد                 آمدنش فرخ و فرخنده باد باز جهان خرم وخوب ایستاد              مرد زمستان و بهاران بزاد                ز ...

  • با این طرز لباس پوشیدن جوانتر به نظر برسید

        1- استفاده از مدهای قدیمی به همان شکل از مد افتاده ترکیب لباس پایین تنه : دامن های زیر زانو، پیراهن گشاد و مرواریدها همیشه ممکن است دوباره مد شوند، اما این به این معنی نیست که شما همه آنها را باید با هم بپوشید. لوید بوستون طراح مد در شهرهای نیویورک و لوس آنجلس و مولف کتاب The Style Checklist می گوید : ” وقتی که آنها را می پوشید دقیقاً شبیه آنهایی می شوید که اولین بار آنها را پوشیدند، مثل این است که در گذشته باقی مانده اید. ” رویکردهای جوانتر : بوستون می گوید: ” اگر سبکهای کلاسیک را به طور متفاوتی طراحی کنید، دوباره می تواند مد شود. بلوز سکرتری secretary blouse را با شلوار جین ست کنید، پایین لباس آستین بلند را توی دامن بلند قرار دهید و شال کشمیری یا گردنبندی از زنجیرهای در طولهای مختلف از مروارید را به تیپ خود اضافه کنید. ۲ – کمربند سوراخ دار کمربند چرمی که استفاده می کنید ، شبیه تسمه های نه خیلی پهن و نه خیلی باریک است که به بارکشها می بستند. لورن روتمن Lauren A. Rothman متخصص مد در واشینگتن و مشاور مد در سایت Styleauteur.com ، می گوید: ” به یاد داشته باشید که کمربند باید وسیله ای برای زیبایی لباس باشد نه وسیله ای برای نگه داشتن شلوار، اگر شلوارتان باید با چیزی نگه داشته شود، شما به یک خیاط نیاز دارید. ” رویکردهای جوانتر : یک دست کمربند باریک و پهن داشته باشید تا بتوانید از لباسهای داخل کمدتان به زیبایی استفاده کنید. شلوارهای پارچه ای یا جین های تیره رنگ با کمربند باریک با رنگ متضاد، به خوبی می آیند. کمربندهای پهن برای پیراهنهای اندامی، ژاکتها و پلیورها عالی هستند. اگر تیره باشند ، می توانند کمرتان را باریکتر نشان دهند. کمربند باریک متالیک چرم قهوه ای یا طرحی از یک حیوان انتخاب کنید، این با همه لباسها می آید. ۳ – دستمال گردن ابریشمی چه گردن زیبایی داشته باشید و چه نداشته باشید، گره زدن یک دستمال گردن ابریشمی به سبک مهمانداران هواپیما یا آویزان کردن آن از شانه دیگرتان، یک نشانه قدیمی بودن است حتی اگر این دستمال، قیمتی معادل آی پدتان داشته باشد! روتمن می گوید: “دستمال ابریشمی دیگر فسیل مد شده است. ” رویکردهای جوانتر : بوستون در این باره می گوید : “خنک ترین دستمال گردنهای ابریشمی که از بافت نازک و سبک ساخته شده اند، به اندازه کافی بلند هستند که اطراف گردن چندین بار پیچیده شوند و در نقشها و رنگهای جالب در آیند. بوستون می گوید که طرحهای گلدار و هندسی کمک می کند که امروزی تر به نظر برسد اما استفاده از طرحهای بته جقه، اسب سواری و ملوانی سن را بالا می برند. با وجود این شما نباید دستمال ابریشمی هایتان را دور بیندازید. چیزی که ...

  • زندگی آلفرد آدلر

    زندگی آلفرد آدلر

    هدف از وجود انسان،پیروزی،کمال،ایمنی و برتری است.هر کودکی با موانع بسیاری در زندگی روبرو می شود،طوری که هیچ کودکی تا کنون بدون تلاش برای شکلی از معنا پرورش نیافته است.                            (آلفرد آدلر)  زندگی آدلر کودکی و نوجوانی ویژگی های دوران کودکی آدلر،بیماری،آگاهی از مرگ،و حسادت به برادر بزرگتر بودند.او به نرمی استخوان مبتلا بود.(کمبود ویتامین D).که به او اجازه نمی داد با سایر کودکان بازی کند.زمانی که آدلر ۳ سال داشت برادر کوچکترش در تخت کنار وی مرد.خود آدلر در ۴ سالگی در اثر ذات الریه نزدیک بود بمیرد.وقتی او شنید که دکتر به پدرش می گوید:((بچه ی شما از دست رفته است)) تصمیم گرفت دکتر شود. آدلر که مادرش او را به خاطر بیماریش لوس بار آورده بود در ۲ سالگی با به دنیا آمدن بچه ای دیگر معزول شد.آدلر محبوب پدرش بود.روابط کودکی او با والدین با روابط فروید متفاوت بودند(فروید به مادر خود بیش از پدرش نزدیک بود)آدلر در بزرگسالی مفهوم عقده ی ادیپ فروید را کنار گذاشت زیرا با تجربیات کودکی خودش خیلی بیگانه بود. آدلر به برادر بزرگترش که قوی بنیه و سالم بود و می توانست به فعالیت بدنی و ورزشهایی بپردازد که آدلر نمی توانست در آنها شرکت جوید،حسادت می ورزید. آدلر می گوید: ((یادم می آید روی نیمکت می نشستم،به خاطر نرمی استخوان باند پیچی شده بودم،در حالی که برادر سالم من روبرویم نشسته بود.او می توانست بدود،بجهد،و بدون زحمت حرکت کند.در حالی که برای من حرکت از هر نوع آن،فشار و تقلا بود.)) آدلر نسبت به برادرش و سایر کودکان محله که همگی سالمتر و خوش بنیه به نظر می رسیدند احساس حقارت می کرد.در نتیجه،تصمیم گرفت برای غلبه کردن بر احساسهای حقارت سخت تلاش کند و ضعف های جسمانی خود را جبران نماید.او به رغم جثه ی کوچک،بی عرضگی،و فقدان جذابیت،که میراث بیماری او بودند،خود را وادار ساخت تا به بازیها و ورزشها ملحق شود. او به تدریج پیروز شد و به احساس اعتماد به نفس و پذیرش اجتماعی دست یافت.او همراهی با دیگران علاقه ی زیادی را در خود پرورش داد و این معاشرتی بودن را در طول زندگی خود حفظ کرد. آدلر در نظریه ی شخصیت خود بر اهمیت گروه همسال تاکید کرد و اظهار داشت که روابط کودکی با خواهر ـ برادرها و با کودکان خارج از خانواده خیلی مهمتر از آن است که فروید تصور می کرد. آدلر ابتدا در مدرسه (همان مدرسه ای که فروید می رفت)،ناخشنود و دانش آموز متوسطی بود.معلم او که معتقد بود این پسر به درد هیچ کاری نمی خورد به پدرش توصیه کرد که او را نزد یک کفاش به شاگردی بگمارد.آینده ای که آدلر آن را وحشتناک می دانست.ریاضیات او خیلی بد بود ولی به تلاش خود ادامه داد ...