سروش مغالطات یا مغالطات سروش

الهامات فجورزده سروش و 3 دهه غفلت در علوم انساني

سید حسین طاهری

در يكي از سال هاي ابتداي دهه 60، در ايامي كه عضو ثابت تحريريه روزنامه كيهان بودم و سرويس يا صفحه مقالات روزنامه را دبيري مي كردم، يادداشتي نوشتم با عنوان: "در اسلام علوم پايه الهيات است نه علوم تجربي و رياضي"؛ مطلب به سبك و سياق آن سال ها حروف‌چيني شد و نهايتاً در صفحه مقالات كيهان چاپ شد. چون صفحات لايي روزنامه از شب قبل چاپ مي شد، اول صبح كه به روزنامه رفتم از طرف شوراي سردبيري كه اعضاي آن بعد ها حلقه كيان را تشكيل دادند، احضار شدم. جلسه اي تشكيل شد كه بيشتر به جلسه بازجويي شباهت داشت تا نشستي براي مباحث علمي و ژورناليستي و يا مباحثات طلبگي! يكي از اعضاي شورا بي مقدمه به من گفت شما بگو ببينيم مشكلت با دكتر سروش چيست؟

گفتم متوجه نمي شوم چرا چنين سوالي از بنده مي كنيد. صفحه مقالات كه در صدر آن يادداشت مورد اشاره در بالا چاپ شده بود را نشانم داد. فوري افتاد. دستش را خواندم و متوجه شدم احضار اين الاحقر از كجا آب مي خورد.

گفتم اين مطلب چه ربطي دارد به مشكل بنده با دكتر سروش؟

گفت شما خوب مي داني كه اين گونه افكار برگرفته است از تفكرات دكتر احمد فرديد و اين را هم ما مي دانيم كه فرديد يكي از مخالفان جدي انديشه دكتر سروش است.

گفتم از آن جا كه موضوع يادداشت يك بحث علمي و كلامي است، بفرماييد ايراد مطلبم در كجاست اعم از اين كه مخالف و يا موافق با تفكر آقايان سروش و فرديد باشد...

از آن روز تقريباً از نوشتن منع شدم. كج دار و مريز مطالبي مي نوشتم. گذشت تا اين كه زد و چند ماه بعد از آن واقعه به بهانه سالروز شهادت شيخ شهيد آیت‌الله شیخ فضل الله نوري مطلبي را نوشتم كه از زير دست آن ها در رفت و در يكي از صفحات لايي كيهان درج شد. آن ها هم كوتاهي نكردند و قاطعانه تمام صفحات لايي را دادند خمير كردند و اين گونه از انتشار آن جلوگيري كردند. در آن يادداشت به موضوع منور الفكري در ايران پرداخته، سرنخ آن را از انديشه كساني چون آخوندزاده و ملكم خان گرفته تا رسيده بودم به زمانه خودمان و خلاصه نقد افكاري كه سروش در ستاد انقلاب فرهنگي اشاعه داده بود...

و اما مقصود از آوردن اين مقدمه از خود گفتن نيست. خواستم با ياد آوري آن ايام، ذهن خواننده يادداشت را به سابقه فعاليت فرهنگي جريان سروش"ايسم" حد اقل در بعد از انقلاب متوجه سازم.

خواستم بگويم اين كه سروش در سياهه!اي از 20 سال تلاش فرهنگي (البته مذبوحانه) خود و همفكرانش سخن گفته و آن طور كه شنيدم، كودكانه اظهار خوشحالي كرده كه آن همه، امروز به بار نسشته است، از اين جهت كه اقراري است بر فعاليت اين جريان از سال هاي ابتداي دهه 60، حرف درستي است. تلاشي كه به صورت نهان‌روشانه و در حقيقت منافقانه آغاز شد. به‌طوري كه از نگاه مردم پنهان ماند اما از نگاه ژرف بين شخصيتي چون دكتر فرديد كه بنا به نقلي شهيد مطهري ايشان را يكي از كفرشناسان خوانده بودند، نمي توانست مخفي بماند.

خاطرم هست در يكي از جلسات كه خدمت مرحوم دكتر فرديد بودم، ايشان صراحتا مي گفتند من در لايه هاي زيرين كتاب "نهاد نا آرام جهان" نوشته دكتر سروش رگه هايي از غربزدگي مضاعف و اباحي گري مي بينم كه اگر جلو اشاعه اين گونه مضلات در افهام ومزلات در اقدام گرفته نشود، سر از جامعه باز مورد پسند كارل پوپر يهودي در خواهد آورد. مي گفتند نيات مكتوم امروز سروش اگر افشا نشود، هرروز بيش از پيش بروز كرده و كار را به جايي خواهد رساند كه تمام كتب دانشگاهي ما از اين گونه بد آموزي ها پر شود.

استاد فرديد مي گفتند در 22 بهمن 57 مظهر اسم اعظم الله حضرت مهدي "عج" براي يك لحظه پرده را كنار كشيدند و با نظره اي كلمح البصر طرحي نو در انداختند و اين تحول بزرگ را در ايران صورت دادند. ايشان مي گفتند اين گونه اقدامات مسموم در قلمرو فرهنگي ما و انقلاب اسلامي امان را در حجاب مي برد و از مرئاي آن عاليجناب دور مي سازد!

فرديد ژان پل سارتر را دجال مي دانست و معتقد بود امثال سروش نوكر نوكر اين دجال هستند كه با فلسفه درايي هاي خود زمينه ساز انانيت و ميدان دادن به نفس اماره بالسوء مي شوند. دكتر فرديد مي گفت افكار سروش، سر از آزادي كفورانه اي در خواهد آورد كه انسان را خود محور نموده و تمناي آزادي از خدا را در نهاد او مي نشاند، حال آن كه آزادي مورد نظر اسلام، آزادي شكورانه اي است كه در عبوديت حضرت حق متجلي مي شود و انسان را از تمام تعلقات نفس اماره مي رهاند.

من از آن روز كه در بند توام آزادم
پادشاهم كه به دست تو اسير افتادم

دكتر فرديد انديشه سروش را بر گرفته از غربزدگي مضاعفي مي دانست كه ميوه تلخ شجره خبيث 400 سال تاريخ جديد غرب است. علوم انساني و جامعه شناسي غرب را بر گرفته از الهامات فجور زده كساني چون گورويچ و اسپينوزا مي دانست و اعتقاد راسخ داشت سروش جلو دار اشاعه اين انديشه ابليسانه در دانشگاه هاي جمهوري اسلامي است...

افسوس كه در آن سال ها اين سخنان گوش شنوايي نداشت و كسي باورش نمي شد آن كه ساعت ها برنامه رسانه ملي را در اختيار گرفته و زير نقاب مثنوي معنوي خود را مخفي كرده، پيگير چه اهدافي است؟

مراد راقم اين سطور از اين نوشتار اعلام اين واقعيت عبرات آموز است كه ما در طول سال هاي گذشته از همان سال هاي ابتداي دهه 60 كه ستاد انقلاب فرهنگي را به سروش سپرده بوديم، مرتكب غفلتي بزرگ شديم.

كسي را به عنوان مسئول و يا يكي از مسئولين ستاد انقلاب فرهنگي تعيين كرديم كه نماينده تفكري بود كه از غروب حقيقت در غرب نشات مي گرفت. كاسه ليس انديشه كساني چون هنا آرنت يهودي و كارل پوپر صهيوني كه يكي در كتاب خشونت و ديگري در كتاب جامعه باز و دشمنانش زيركانه جاي خدا و انسان را عوض كرده، از انسان خدايي جديد ساخته تا خداي حقيقي را بازيچه خود و آمال مستكبرانه خود سازند.

همين انديشه ها بود كه در ذهن كساني نقش بست كه در دهه 70 ادعاي نخبگي در جامعه كردند و باني ادبياتي شدند كه از دل سياه آن موضوعاتي چون تاريخي پنداشتن دين، قبض و بسط تئوريك شريعت، قيام عاشورا را خشونت و دوره دين مداري را پايان يافته و تفكر خميني را مستحق موزه و اجتهاد در نص را لازمه اداره جامعه و...بر آمد و نسخه سكولاريسم براي ملت دين باور ايران پيچيد.

حقير در يادداشتي كه در مطلع اين نوشتار اشارتي به آن داشتم، آورده بودم آن چه به نام علوم انساني در غرب شكل مي گيرد و ما دانسته و ندانسته در دانشگاههاي خود به خورد دانشجو مي دهيم، بر گرفته است از انديشه ابليسانه اي كه با رنسانس قوانين بر ساخته بشري را جايگزين كتب آسماني و وحياني نمود. تلويحاً گفته بودم اين كه علوم پايه را به جاي الهيات، علوم تجربي و رياضي مي دانند، بر گرفته است از نقشه شوم هيات هاي علمي متشكل از حلقه هاي صهيوني، ماسوني و بهايي. در آن جا از كتاب جامعه باز كارل پوپر سند داده بودم كه عهد انبيا الهي را عهد وحشيت و بربريت مي داند و تنها راه نجات بشر را در دوري او از شريعت و قطع ارتباطش با آسمان و كلام ا... مي پندارد.

اما آن نوشتار و اساساً اين قبيل افكار زير فشار سانسور جريان فرهنگي حاكم اجازه نشر فراگير نمي يافت و همين غفلت بود كه ما را به جايي رسانيد كه پس از 30 سال تازه حواسمان متوجه رو دستي شده است كه از امثال سروش خورده ايم. تازه به خود قبولانده ايم كه روش هاي نرم بيش از سلاح و حمله فيزيكي مي تواند ما را در معرض خطر جدي براندازي قرار دهد.

البته جاي شكرش باقي است چون هر جا جلو ضرر را بگيريم منفعت است.

به عنوان مثال: يك بررسي سطحي و بازبيني سريع در علوم انساني و در آن چه در دانشگاههاي كشور به عنوان متون درسي تدريس مي شود، ما را متوجه اين واقعيت خواهد كرد كه در سال هاي گذشته مار در آستين عرصه فرهنگ پرورده ايم. نمونه اش در قلمرو علوم سياسي! و چند و چون تفكر نسلي كه براي حوزه ديپلماسي تعليم داده و تربيت كرده ايم. اين نسل در شرايطي كه رئيس جمهور در مجامع بين المللي از مديريت جهان و ظرفيت بالاي راه انبياء براي اين مهم سخن مي گويد، خاموش است. بعضاً نه تنها مطلب را باور نمي كند كه ناباوري خود را كه محصول همين آموزه هاي متون غربي است، دستمايه انكار اين حقيقت نيز قرار مي دهد.

خود باختگي كه فارغ التحصيل دانشگاههاي ما در برابر دموكراسي غربي از خود نشان مي دهد، آيا غير از اين است كه آن چه در دانشگاه آموخته، چيزي غير از تابوسازي در قبال انديشه هاي غرب و پيشرفت هاي ظاهري آن نبوده است؟ چرا سفير جمهوري اسلامي كه نماينده نظام است، نبايد بتواند با سري بلند و افتخار ارجحيت احكام خمسه الهي و اوامر قراني در مقابل حكم صادره از يك سامانه مبتني بر اكثريت عددي را با صداي بلند اعلام كرده و از آن دفاع كند. چرا؟

بگذريم... آن چه اين روزها از ضرورت اصلاح متون درسي و تحول اسلامي در قلمرو علوم و خصوصاً علوم انساني به گوش مي رسد، هر چند دير اما امر مباركي است كه اميد است با همت همه كساني كه دغدغه دين دارند بتواند ما را به مدينه طيبه نبوي و جامعه مهدوي برساند.

والسلام


مطالب مشابه :


سرويس چيني از برند طوس چيني - طرح هاي گل دار

جهيزيه سرا - سرويس چيني از برند طوس چيني - طرح هاي گل دار - براي كمك به انتخاب شما عروس هاي خوش




مدل های جدید سرویس چینی

برچسب‌ها: چینی زرین, چینی مقصود, سرویس چینی




بازار چینی فروشان میدان شوش

سرويس چيني 12 نفره پرديس درجه دو 115/000 تومان. 6 نفره رويال ايراني 75/000 و 12 نفره مقصود 103/000 تومان .




پیام بازاریابی شماره 12( تعرفه خدمات )

( چيني مقصود ) كارتهاي سيميايي; راه اندازي و بهره برداري از سرويس شار‍‍‍ژ اني (top up)




دقت كنيد كه زبان كيبرد فارسي باشه

چيني مقصود]dkd lrw,n - دکوراسيون منزلn; سرويس هاي اطلاعاتي جاسوسي غرب sv,ds ihd hxghuhjd [hs,sd yvf




سروش مغالطات یا مغالطات سروش

ابتداي دهه 60، در ايامي كه عضو ثابت تحريريه روزنامه كيهان بودم و سرويس چيني شد و مقصود




مدیریت رستوران یا رستوران‌های هتل

نیل به این مقصود، مدیر سرويس دهي و انجام هاي چيني- هندي- مكزيكي




برچسب :