زنگ انشاء

میخوام یه خاطره از دوران راهنمایی براتون بگم.این خاطره مربوط به 12 سال قبل میشه.

سال اول راهنمایی بودم،مدرسه ی نمونه دولتی باقرالعلوم، شهرستان رشت، روستای آقاسید شریف

تازه از محیط روستا و خانواده جدا شده بودم و زندگی در محیط شبانه روزی و دور از خانواده برام سخت بود.سال اول راهنمایی دست به هر کاری زدم که از مدرسه اخراح بشم، اما نشد.زنگ انشاء بود، جناب حسین آریایی نژاد معلم انشاء ما بود،بر خلاف هیکل بزرگ و چهره ی به ظاهر خشنی که داشتند، بسیار مرد مهربان، دلسوز و فهمیده ای بودند.

اسم منو صدا زدند که برم وانشائی که نوشته بودم رو بخونم.موضوع انشاء این بیت شعر بود:

برگ درختان سبز در نظر هوشیار        هر ورقش دفتریست معرفت کردگار

من انشاء ننوشته بودم ولی دفتر سفیدم رو ورداشتم و رفتم از برگه ی سفید شروع کردم به خوندن انشاء.

خوندنم که تموم شد با ترس و لرز دفترم رو جلوی معلم گذاشتم تا نمره بده.

میخواستم بقیه ی داستان رو ننویسم و از شما عزیزانی که این متن رو میخونین خواهش کنم که بگین به نظرتون این معلم چیکار کرد اما اینقدر این داستان در مسیر و جایگاه امروز زندگی من تاثیر گذار بوده که نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و بقیه ی داستان رو ننویسم.

با کمال ناباوری ایشون به انشاء من نمره ی 20 داد، بعد زنگ تفریح خورد و همه از کلاس بیرون رفتیم. من زودتر رفتم و جلوی معلم رو گرفتم و گفتم چرا به من 20 دادین؟من از قصد انشاء ننوشتم که شما به من صفر بدین و خانواده ام مجبور بشن منو از این مدرسه ببرن.گفتم با این کارتون حق بقیه رو ضایع کردین.ایشون لبخندی زدن و گفتن اگه کار من اشتباه بود و نباید این نمره رو بهت میدادم گناهش به گردن خودم و اگه کار تو اشتباه بود و با ننوشتن انشاء باعث شدی حق بقیه ضایع بشه اونم به خودت مربوطه که بازم اینکار روتکرار بکنی یا نه.

فردای اونروز املاء داشتیم و باز هم با همین معلم کلاس داشتیم.باید بگم که اکثر بچه های اون مدرسه از روستا بودن ولی روستای ما از همه دورتر بود.معلم وقتی وارد کلاس شد از همه ی بچه ها خواست که میزهامون رو جلو بیاریم و به صورت قوسی از یک دایره میزهامون رو چیدیم و خودش یه صندلی ورداشت و وسط این قوس نشست و شوع کرد باهامون حرف زدن.

این جملش همیشه یادم مونده:گفت نمیگم چیکاره بشین، درس بخونین یا نخونین.ولی هرکاری که میکنین وارد هر حرفه ای که میشین سعی کنین تو اون حرفه بهترین باشین، یا یکی از بهترین ها بشین.

امشب که فشار درس کلافم کرده بود یاد حرفش افتادم و بی اختیار اومدم این متن رو نوشتم.الانم با اجازتون میرم ادامه ی درسم رو بخونم.

هرچند مدت هاست از ایشون خبر ندارم ولی امیدوارم هر کجا که هستن سربلند باشن.خدا رو چی دیدین شاید خود ایشون هم یکی از خوانندگان این متن باشند.



عباس کریمی

1392/03/13

22:42

دانشگاه امیرکبیر

خوابگاه شهید قاضی



مطالب مشابه :


ادرس مدارس

دبیرستان نمونه دولتی باقرالعلوم مدرسه ای اینترنتی و در مقاطع راهنمایی و




زنگ انشاء

سال اول راهنمایی بودم،مدرسه ی نمونه دولتی باقرالعلوم، شهرستان رشت، روستای آقاسید




مکان‌های شعب اخذ رأی در رشت اعلام شد

مکان‌های شعب اخذ رأی در رشت مدرسه پسرانه باقرالعلوم مدرسه راهنمایی پیامبر




شهید سید محمد علی فلاح عباسی

مدرسه شهید حبیب زاده و شهید مقطع دوم راهنمایی وارد مدرسه باقرالعلوم هیئت ثارالله رشت.




اسامی پایگاههای انتخاب رشته استان کرمان ـ تابستان 91

رشت. بهاره هفت خیابان قدس دبیرستان باقرالعلوم: 3722430: 0342: 9: مدرسه راهنمایی دخترانه




اگر شهید شدم ...

77 در شهر رشت در در مدرسه را در مدرسه باقرالعلوم سپری می کرد




اطلاعيه ‌سازمان ‌سنجش ‌آموزش كشور درباره مراحل مصاحبه و نحوه گزينش معرفي‌شدگان‌ چند برابر ظرفيت‌ رشت

رشت - سیری در مدرسه-خ مدرس-مدرسه آيت اله خامنه اي شهر ري-جاده قم-ميدان ساعي-جنب ناحيه




لیست کامل نمونه سوالات پایه اول و دوم و سوم راهنمایی و پایه اول و دوم و سوم دبیرستان و مقطع پیش دان

لیست کامل نمونه سوالات پایه اول و دوم و سوم راهنمایی و پایه اول و دوم و سوم دبیرستان و




سوالات ریاضی – مبحث : زاویه – ضرب – تقسیم .

دبستان باقرالعلوم از ۶ برابر این کلاس ۲۰ نفر کمتر باشد .این مدرسه در شهر رشت




برچسب :