اس ام اس و آف عاشقانه 9

زندگي شهد گل است

ميخوردش زنبور زمان

آنچه مي ماند از آن

عسل خاطره هاست...

 

 

نشنو از ني ني حصيري بينواست

بشنو از دل دل حريم کبرياست

ني بسوزد خاک و خاکستر شود

دل بسوزد خانه ي دلبر شود...

 

 

ترس از عشق، ترس از زندگي است، آنان كه از عشق مي گريزند، مردگاني بيش نيستند.

 

 

خوشبين، كسي است كه جدول را با خودنويس حل ميكند

 

 

اگه من و تو دوتا برگ باشيم، هنگام خزان من زودتر از تو ميشكنم تا زماني كه مي‌افتي در آغوشم بگيرمت

 

 

تو را براي وفاي تو دوست مي دارم

وگرنه دلبر پيمانه شكن فراوان است

 

 

اگر بوي گلي را دوست نداري شاخه هايش را نشكن

 

 

همه به زخم هايشان دستمال مي بندند .

.

.

.

.

.

ولي من به تو دل بسته ام .

 

 

اگه من و تو دوتا برگ باشيم، هنگام خزان من زودتر از تو ميشكنم تا زماني كه مي‌افتي در آغوشم بگيرمت

 

 

كوه ها با هم اند وتنهايند،چون ما با هم،آن تنها

چقدر روح محتاج فرصتهايي است كه در آن هيچ كس نباشد............

 

 

امروز همان فردايي است كه ديروز نگرانش بوديم.....

 

 

ديشب اشك آمد به خوابم. گفت قهري با من . گفتم مگه ميشه با آشناي ديرينمم..... ؟! گفت گله دارم . پرسيدم چرا؟ نگاهم كرد و گفت او كيست كه تو را از من رانده؟ خواستم چشمش نكند به دروغ گفتم گريه مي كنم . خواستن توانستن است به كار نيامد دست به دامان پياز شدم..........

 

 

مي كشمت سوي خويش . اين كشش قلب ماست ..

قلب تو گر آهن است. قلب من آهنرباست زخم زندگي ام تويي ..

 

 

بعضي عشق ها آتشين اما كم عمق و سطحي هستند گردبادي بر پاي مي كنند و زود هم سرد مي شوند اما بعضي عشق ها عميق است و ملايم چون يك نخ باريك شروع مي شود و در طول زمان استمرار مي يابد.

 

 

وقتي نياز به عشق داري عاشق مشو بلكه زماني عاشق شو كه تمام وجودت سرشار از عشق هست و مي خواي آنرا با كسي تقسيم كني

 

 

تو را براي وفاي تو دوست مي دارم

*

*

*

*

*

وگرنه دلبر پيمانه شكن فراوان است

 

 

اگر بوي گلي را دوست نداري شاخه هايش را نشكن

 

 

ميداني چه مي شود وقتي تمام احساساتت و عشقت را جمع كني و همه را به يك نفر هديه كني ..! مايه نشاطش باشي و تمام تلاشت شاد نگهداشتن او باشد . اما او بي اعتنا باشد و بي تفاوت . اينچنين است كه لحظه هاي خاموشي جان مي گيرد

 

 

سالها ارزو ميكردم سايه اش بر سرم باشد

كور بودم

او سراسر نور بود سايه نداشت

 

 

عشق زماني است كه درست مثل روزهاي بچگي روي جدول پياده رو ، راه بروي و بي دليل بخندي

 

 

عشق رازي است مقدس . براي کساني که عاشقند ، عشق براي هميشه بي کلام ميماند ؛ اما براي کساني که عشق نمي ورزند ، عشق شوخي بي رحمانه اي بيش نيست .

 

 

پرسيدم چرا دوستم داري؟ توي چشمام نگاه كرد وهيچي نگفت گفتم شايد واقعا دوستم نداره؟ وقتي رفت فهميدم دوست داشتن دل ميخواد نه دليل

 

 

.نذاري فاصله ها ، تو هجوم سايه ها ، ميون غريبه ها ، نذاري تو جاده ها تو رو از من بگيرن ، تو خودت خوب مي دوني ، توي راه زندگيم ، دلخوشم به بودنت ، پس نكني يه كاري تا فرق نكنه چه بودنت ، نبودنت.

 

 

.آن شب هستي را چه جلوه ها بود تو بودي دنيا به کام ما بود عشقت با جان من آشنا بود عشقت لاله صفت لب بر خنده گشود مه چون چهره ي تو رويايي.

 

 

.ملاحظه ي حال ديگران را ميکني ، کسي را که دوست داري بيشتر ملاحظه کن. راز عشق در آن است که به محبوبتان قدرت و آرامش بدهيد و از او قدرت و ارامش دريافت کنيد، اما نه با اصرار.! راز عشق در آن است که حقيقت اصلي عشق (يعني تفکر) را از ياد نبريد

 

 

لا لالالا نخواب دنيا خسيسه واسه كم آدمي خوب مي نويسه يكي لبهاش تو خوابم غرق خنده است يكي پلكاش تو خوابم خيسه خيسه لا لالالا نخواب عاشق يه سيبه هميشه سرخ و تب دار و غريبه تا اون بالاست رسيده است ولي تنهاست پايين هم كه مي افته بي نصيبه.

 

 

.روياي با تو بودن را نمي توان نوشت نمي توان گفت و حتي نمي توان سرود.با تو بودن قصه شيريني است به وسعت تلخي تنهايي و داشتن تو فانوسي به روشنايي هر چه تاريکي در نداشتند و ..... ومن همچون غربت زداي در آغوش بيکران درياي بي کسي به انتظار ساحل نگاهت مي نشينم و ميمانم تا ابد و تا وقتي که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشويد بانوي دريايي من .

 

 

.اخر جاده ها کي به پايان ميرسد ؟ عشق من و تو کي به سامان مي رسد؟؟ دردهاي قلب من کي به پايان ميرسد؟ انتظار هر شبم کي به پايان ميرسد؟ چشم هاي من اينک حال گريه دارد شب را در خيالش تا سپيده مي بارد دستهاي من تاب ان ندارد تا بگيرد خاطرات روزهاي رفته بر باد سايه ام در ميان خاک و باد مي برد جسم مرا در گردباد.

 

 

کاش در طلوع چشمان تو زندگي مي کردم تا مثل باران هر صبح برايت شعري سرودم . آن هنگام زمان را در گوشه اي جا مي گذاشتم و به شوق تو اشک مي ريختم اشک مي شد و بر صورت مه آلودت مي لغزيدم تا شايد جاده اي دور . هنوز بوي خوب بهار را وقتي از آن مي گذشتي در خود داشته باشد که مرهمي باشد براي دلم . بيا و از کنار پنجره دلم عبور کن تويي که در ذهن خسته هميشه بهاري.

 

 

.تو مثل راز بهاري ومن رنگ زمستانم جگونه دل اسيرت شد قسم به شب نميدانم

 

 

.نذاري فاصله ها ، تو هجوم سايه ها ، ميون غريبه ها ، نذاري توجاده ها تورو از من بگيرن ، تو خودت خوب مي دوني ، توي راه زندگيم ، دلخوشم به بودنت ، پس نكني يه كاري تا فرق نكنه چه بودنت ، نبودنت.

 

 

سلام آهنگ هر سازم سلام اي زندگي سازم تمام هستي ام را من به چشماي تو مي بازم چشات همرنگ خورشيده قشنگه صبح اميده ميون اين همه گلها چشام تنها تو را ديده تو عطر رازقي هستي تو شوق عاشقي هستي نجابت از تو مي باره تو مثل زندگي هستي به اميد سلام عشق هميشه از تو ميخوانم توي تبعيد و تنهايي به ياد تو که مي مانم .

 

 

.از تو بهترين روز ديدن تو بهترين حرف گفتن ازتو زندگي هستي و بودن يعني خواستن،خواستن تو بهترين خاطره از تو يادگار عمر من تو دورترين راه واسه ي من کمترين فاصله از تو پرسيدي از عشق اول فقط از رو بچگي بود چي بگم از عشق دوم اونم از رو سادگي بود دلم عادت قريبي به هواي عاشقي داشت عشق سوم اومد.

 

 

هر وقت دلتنگ ميشم ميام پشت در قلبتو هي در مي زنم .. پس هر وقت قلبت مي زنه بدون که دلم برات تنگ شده.

 

 

بهترين معلمم کسي بود که بهترين چيز را به من اموخت دو خط روي تابلو کشيد وگفت اين دو خط موازي هيچوقت به هم نميرسند مگر اينکه يکي خود را بشکند عزيزم تا غرورت را نشکني به چيزي که مي خاهي نميرسي.

 

 

.زندگي با دنيا امدن ادمها شروع نمي شود ، اگر چنين بود هر روز غنيمتي بود ، زندگي خيلي بعد شروع مي شود ، و گاهي هم خيلي دير ، تازه اگر حرف آن زندگي هايي را نزنيم که شروع نشده تمام مي شود ..."

 

 

. اجازه هست خيال کنم تا آخرش مال مني؟ خيال کنم دل منو با رفتنت نمي شکني ؟اجازه هست خيال کنم بازم مي آي مي بينمت ؟ با اون چشماي مهربون دوباره چشمک مي زني؟ طپش طپش با چشمکت غزل بگم براي تو با اتکا به عشق تو تو زندگي برم جلو .

 

 

.خداوند آتش را آفريد تا ارزش آب را بدانيم وخلا زاييده شد تا ارزش هوا را بدانيم و بعد مرگ آمد تا ارزش زندگي را بشناسيم .

 

 

زمان طولاني ميشه واسه اونايي که غصه دارن . کوتاه ميشه واسه اونايي که شادن .دير ميگذره براي اونايي که منتظرن .زود ميگذره براي اونايي که عجله دارن. اما ...... اما ابدي ميشه براي اونايي که عاشقن.

 

 

قفس داران سکوتم را شکستند دل دائم صبورم را شکستند به جرم پا به پاي عشق رفتن پرو بال عبورم را شکستند مرا از خلوتم بيرون کشيدند چه بي پروا حضورم را شکستند تمنا در نگاهم موج مي زد ولي روياي دورم را شکستند .

 

 

من براي سال ها مينويسم ......

سال ها بعد كه چشمان تو عاشق ميشوند.......

افسوس كه قصه ي مادربزرگ درست بود......

هميشه يكي بود يكي نبود.

 

 

آمده است که به هيچکس ظلم نکنيد حتي اگر کافر باشد چون خداوند به ياري مظلوم بر مي خيزد.

 

 

دوستي آن است که بلبل بارخ گل مي کند صدجفاازخار مي بيتد تحمل مي کند.

 

 

نه دل در دست محبوبي گرفتار نه سر در کوچه باغي بر سر دار از اين بيهوده گرديدن چه حاصل ؟؟

پياده مي شوم ، دنيا نگهدار ...

 

 

عميق ترين درد در زندگي مردن نيست بلکه نداشتن کسي است که الفباي دوست داشتن را برايت تکرار کند و تو از او رسم محبت بياموزي

 

 

به چشمي اعتماد کن که به جاي صورت به سيرت تو مي نگرد

به دلي دل بسپار که جاي خالي برايت داشته باشد

و دستي را بپذير که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد

 

 

پادشاه قلبم , با تو من خوشبخت ترين پرنسس روي زمينم....اما بي تو همون سيندرلاي کفش کتوني مي مونم...

 

 

بتاب خورشيد من ، تا ميتواني بتاب بر زمين و آسمان . بدان من در سينه خورشيدي بس عظيم دارم ، بتاب خورشيدم، با تو هستم و با تو جان ميگيرم.

 

 

فرياد من از داغ توست ......

بيهوده خاموشم مکن ......

حالا که يادت ميکنم ......

ديگر فراموشم مکن ......

همرنگ دريا کن مرا ......

يکبار معنا کن مرا

 

 

روزي كه پيك مرگ مرا ميبرد به گور من شب چراغ عشق تو را نيز مي برم عشق تو نور عشق تو عشق بزرگ تواست خورشيد جاوداني دنياي ديگرم

 

 

بتاب خورشيد من ، تا ميتواني بتاب بر زمين و آسمان . بدان من در سينه خورشيدي بس عظيم دارم ، بتاب خورشيدم، با تو هستم و با تو جان ميگيرم.

 

 

روی یک طاقچه سنگی میون دو قاب رنگی بودن من و تو با هم داره تصویر قشنگی عکس تو تو قاب خاتم در حصار خالی از غم حتی در مرگ تن من نمی گیره رنگ ماتم

بيا با پاک ترين سلام عشق آشتي کنيم *بيا با بنفشه هاي لب جوب آشتي کنيم * بيا ازحسرت و غم ديگه باهم حرف نزنيم * بيا برخنده ي اين صبح بهار خنده کنيم

بگذار که در حسرت ديدار بميرم در حسرت ديدار تو بگذار بميرم دشوار بود مردن و روي تو نديدن بگذار بدلخواه تو دشوار بميرم بگذار که چون شمع کنم پيکر خود آب در بستر اشک افتم و ناچار بميرم تا بو ده ام اي دوست وفادار تو بودم بگذار که اي دوست وفادار بميرم

وقتی که وفا قصه برف به تابستان است و محبت گل نایابیست به چه کسی باید گفت: با تو خوشبخت ترین انسانم!؟؟

میخوام به سردی شبهام بخندم... میخوام به پوچی فردام بخندم... وقتی میبینمت با دیگرونی... تو اوج گریه هام میخوام بخندم... میخوام داد بزنم تنهای تنهام... میخوام وقتی میگم تنهام بخندم

زیر پلکت سایه بانم میدهی؟ سوختم آیا پناهم میدهی؟ آتشی افتاده بر جان و دلم ، قطره آبی بر لبانم میدهی؟ میهمان جان جانان گر شوم ، میزبانی را نشانم میدهی؟ تا بیاسایم دمی در پای عشق ، زیر چترت سرپناهم میدهی؟ ای جواب پرسش بی پاسخم ، عشق را آیا نشانم میدهی؟ رو مگردان نازنین با گوشه چشمت بگو در شرار چهره ات یک بوسه گاهم میدهی؟

اقتدار دل شکسته به اندوهی ست که سروده نمی شود

زمانی که کنار رودخانه بودم نگاهم به قله کوه بود ، به قله کوه که رسیدم سراپا محو تماشای رود شدم.

اگر زندگی یک پرتقال در دستتان نهاد ، آن را پوست بکنید و به دنبال دوستی باشید تا با او قسمت کنید.

 

 

کاش می شد سرزمین عشق را در میان گام ها تقسیم کرد ، کاش می شد با نگاه شاپرک عشق را بر آسمان تفهیم کرد ، کاش می شد با دو چشم عاطفه قلب سرد آسمان را ناز کرد ، کاش می شد با پری از برگ یاس تا طلوع سرخ گل پرواز کرد

براي دل افتاده يه اتفاق ساده ، به سادگي دل من دل به دل به تو داده

انتظار مثل دريا مي مونه هر چقدر جلوتر ميري عميقتر ميشه

بر دفتر قلبم که هر برگش را با نام تو شروع کردم مي نويسم: زيستن را نه براي زندگي که براي رسيدن به تو مي خواهم

دو چيز را فراموش نكن: ياد خدا و ياد مرگ.دو چيز را فراموش كن : بدي ديگران در حق تو و خوبي تودر حق ديگران چهار چيز را نگه دار : گرسنگيت را سر سفره ديگران، زبانت را در جمع ، دلت را سردر نماز .چشمت در خانه ي دوست

عشق لالایی بارون تو شباست / نم نم بارون پشت شیشه هاست / لحظه ی شبنم و برگ گل یاس / لحظه ی رهایی پرنده هاست / لحظه ی عزیز با تو بودنه / آخرین پناه موندن منه

خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز . فردریش نیچه

عشق يعني خون دل يعني جفا عشق يعني درد و دل يعني صفا عشق يعني يك شهاب و يك سراب عشق يعني يك سلام و يك جواب عشق يعني يك نگاه و يك نياز عشق يعني عالمي راز و نياز 


مطالب مشابه :


819- اس ام اس طلب حلالیت و دعای ادبی در شب قدر

پیامک پیام کوتاه، اس ام اس داستانک کوتاه جمله جملات زیبا احادیث حدیث روایت محتوایی فرهنگی




اس ام اس حلالیت گرفتن

اس ام اس حلالیت گرفتم و حلال کردن اگر بر من ببخشی لطفی کردی در حقم اگر حلالم کنی امشب




اس ام اس و آف عاشقانه 9

اس ام اس ها و آف ها و عکس های عاشقانه. اس اس ام عاشقانه/ جملات و اف های عاشقانه / اس اس ام جدید




پیامک ( اس ام اس ) شب های قدر

پیامک ( اس ام اس ) شب های تشنه ام اين رمضان تشنه تر از هر




کربلا شده آرزویم

اس ام اس جدید 1394,فال حافظ,اس ام اس خنده دار,جوک,اس ام اس زیبا و عاشقانه اس ام اس طلب حلالیت.




اس ام اس های دانشجویی

،اس ام اس خنده دار 92 ، جدیدترین جوک های 92 ،اس ام اس جدید 92،جوک جدید،پست های فیسبوکی،استاتوس




اس ام اس عاشقانه/ اس ام اس عاشقانه ، جملات زیبا ، متن دلتنگی ، پیامک مناسبتی ، شعر جدید ، جمله های ن

اس ام اس عاشقانه/ اس ام اس عاشقانه ، جملات زیبا البته از همین جا از خانوادت حلالیت




خودکشی؟

دنیای عکس و اس ام اس - خودکشی؟ - اس ام اس عاشقانه - اس ام اس سرکاری - اس ام اس تولد




برچسب :