فراماسونري (2)

منشا فراماسونري (كابالا ، جادو و فرقه هاي سري):

آگرپيا

در بخش قبل درباره آگريپا و تاسيس يك سازمان مخفي راز آميز سخن گفتيم ، بر اين اصل نام آگريپا را بايد در زمره نخستين افرادي ثبت نمود كه در سده شانزدهم با هداف سياسي/اطلاعاتي به تاسيس فرقه هاي سري دست زدند و مناسك و نماد هاي رازآميز و جادويي را براي استتار عملكرد خود به كارگرفتند و بدينسان شالوده هاي مكتبي را بنيان نهادند كه در نيمه اول سده هجدهم در قالب " فراماسونري" ظهور كرد.

و به همين دليل است كه در سال 1798 نشريه كوارترلي ريويو(چاپ لندن ) آگريپا را به عنوان بنيانگذار واقعي فراماسونري معرفي كرد و مدعي شد كه گويا وي در سال 1510 به لندن سفر كرده و يك سازمان مخفي كيمياگري تاسيس نموده است (14)

آگريپا مولف كتاب معروف سه رساله در باب فلسفه خفيه (15) است .آگروپيا در بخشي از اين كتاب مي نويسد : « همانطور كه روح بشر بر جسد وي نفوذ دارد "روح جهاني " نيز در سراسر عالم مادي نفوذ و برآن حكومت مي كند . اين منبع عظيم نيروي روحي را مي توان با مغزي كه تهذيب اخلاقي يافته و با برداري طرق جادوگري آموخته است به اختيار در آورد . مغزي كه از اين طريق كسب نيرو كرد، مي تواند خواص پنهاني اشيا اعداد حروف و كلمات را كشف كند و بر اسرار ستارگان پي برد و بر قواي زمين و شياطين آسمان دست يابد

به نوشته بريتانيكا اين كتاب به مطالعات رنسانس در زمينه جادوگري تحركي جديد بخشيد . او در كتابش به تبيين جهان از طريق كابالا و واژگان عبري پرداخته و جادو را بعنوان بهترين وسيله براي شناخت خداوند و طبيعت عنوان كرده است .(16)

پاراسلسوس :

از فليپوس فن هوهنهايم آلماني كه با نام لاتين پاراسلسوس شهرت فراوان دارد نيز به عنوان يكي از مروجين كابالا در نيمه اول سده شانزدهم ياد مي كنند .پدر پاراسلسوس فرزند نامشروع يكي از اشراف سوابيا بود.خود پاراسلسوس به توصيف شاگردانش باده گسار و پرخور و ولخرج و نامرتب و كثيف و... بوده (17) او در جواني به كيميا و جادو و پزشكي علاقمند شد و به طبيبي نامدار و جادوگري بزرگ تبديل شد . و شهرت پزشكي اش تا بدانجا بود كه تا قرن نوزدهم بسياري از مردم اتريش براي درمان بيماريهايشان به زيارت آرامگاه پاراسلسوس در سالزبورگ رفته و شفاي خود را از جادوي استخوان او ميطلبيدند.(18) سليگمان و دورانت تصويري بسيار ارجمند از پاراسلسوس به دست داده اند و اين در حاليست كه ماكي او را بزرگترين شيادي مي داند كه تا كنون بر كره زمين پديد آمده است .(19)

پيروان پاراسلسوس به "پاراسلسيست" معروف بودند و تا حوالي نيمه سده هفدهم يعني حدود يكصد سال پس از مرگ استادشان در آلمان حضور داشتند . بسياري از مطالبي كه پاراسلسوس در زمينه كابالا و جادو عنوان كرده ، بنيانگذاران درجات عالي ماسوني در آئين هاي خود بكار گرفته اند.(20)

 نوستراداموس :

در چنين فضايي از گسترش كابالا و سحر و جادوست كه نوستراداموس (21) ظهور كرد.، نامدارترين پيشگوي سده هاي اخير كه شهرت او تا به امروز تداوم يافته است . ميشل نوتردامي كه با نام نوستراداموس شناخته مي شود به يك خانواده يهودي ساكن پرونس تعلق داشت ...

نوستراداموس همچون بسياري از يهوديان پپرونس كار خود را به عنوان طبيب آغاز كرد و در آغاز شهرتي نداشت . در سالهاي 1547-1538 به ايتاليا رفت و به كاباليست هاي يهودي ساكن اين سرزمين ملحق شد . پس از بازگشت به فرانسه مروج كابالا و جادوگري و غيبگويي شد و از سال 1500 نگارش پيشگويي هاي خود را آغاز كرد. و در همين دوران به شهرت رسيد. در سال 1555 كتاب پيشگويي هاي نوستراداموس (22) چاپ شد و با حمايت شبكه مخفي يهوديان به شهرت فراوان رسيد. بدين ترتيب توجه كاترين مديچي ملكه فرانسه  به سوي او جلب شده و ملكه و پسرش شارل نهم وي را در سمت پزشك و مشاور و منجم خود گماردند .

در اوايل سده هفدهم كتاب نوستراداموس كه به "سده ها" شهرت دارد ، به زبان هاي مختلف اروپايي ترجمه شد. كتاب او مشتمل بر صدها فقره پيش گويي به زبان فرانسه گنگ و مبهم است و قابل تفسير و تاويل هاي متضاد . او در اين كتاب به پيشگويي حوادث از نيمه سده شانزدهم تا "پايان جهان" پرداخته كه به زعم او در سال 3797 ميلادي رخ مي دهد !

ويل دورانت ميگويد:« مطالب كتاب چنان ماهرانه در لفاف ابهام پيچيده شده بود كه هر سطر آن مي توانست تقريبا بر هر واقعه اي از تاريخ آينده انطباق يابد.»(22)

مروجين نوستراداموس مدعي اند او اعدام چارلز اول پادشاه انگليس و لويي شانزدهم پادشاه فرانسه ، آتش سوزي 1666 لندن ، ظهور و سقوط ناپلئون اول ، ظهور هيتلر و بسياري از حوادث ديگر را پيش بيني كرده است، اين در حاليست كه نوستراداموس از پيشگويي نزديك ترين حوادث زمان خودش عاجز بوده و به نوشته ويل دورانت : « نوستراداموس براي شارل نهم عمري نود ساله پيشگويي كرد كه ده سال بعد در 24 سالگي زندگي را بدرود گفت!»(23)

شهرت نوستراداموس تصادفي نيست!

اين شهرت عجيب نمي تواند تصادفي باشد . در طول اين چهار سده كساني وظيفه تعبير و تفسير "پيشگويي هاي" نوستراداموس را به دست داشته اند ، در هر مقطع مهم تاريخي نام و ياد او را زنده كرده اند و سخنان مبهم وي را پيشگويي هايي تحقق يافته جلوه گر ساخته اند .

اين وضع را امروزه به روشني مي بينيم : در نخستين سالهاي پس از پيروزي انقلاب ، برخي كانون هاي يهودي غر فيلمي درباره پيشگويي هاي نوستراداموس ساختند كه در آن نه تنها انقلاب ايران "پيش بيني"شده بود بلكه چنين جلوه گر مي شد كه گويا طبق پيش گويي هاي فوق ايران و دنياي اسلام با كشور هاي كمونيستي متحد خواهند شد و در سال 1999 ميلادي ايالات متحده را آماج حمله اتمي قرار خواهند داد .

كه هدف از اين تبليغات روشن بود : القا خطر اتمي از حدود سي سال پيش از سوي ايران و فراهم ساختن زمينه هاي رواني براي گسترش سلاح .در ورژن جديد اين تفاسير ظهور امام خميني و انقلاب اسلامي و فرار محمد رضا پهلوي به مصر پيشگويي شده و تباهي جمهوري اسلامي در اثر "اختلاس " نيز پيش بيني شده است و اين ورژن جديد در سال 1376به فارسي نيز ترجمه شده است .

مهمترين فرقه اي كه مقارن با حيات آگريپا ، نوستراداموس و گيوم پستل و ... شكل گرفت و در حوادث توطئه آميز و مرموز سياسي اروپا و تكاپوهاي مستعمراتي سده هاي پسين نقش برجسته اي ايفا نمود "انجمن يسوعي"( Society of Jesus) است .رابطه انجم يسوعي بعنوان يك فرقه مذهبي افراطي و مخوف با فراماسونري سده هجدهم از طريق نقش مشترك يهوديان مخفي در اداره هر دو سازمان و كاركردهاي مشترك توطئه اميزشان قابل توضيح است .مطالب دائره المعارف ماسوني ماكي مويد همين رابطه تنگاتنگ است .(25)                        

لازم به ذكر است كه يهوديان مخفي با نفوذ در اديان يا عقايد ديگر تفاوت ماهوي دارد بدين معنا كه يهوديان مخفي به جد براي خود يك رسالت و ماموريت الهي قائل هستند و در قالب مسيحي يا مسلمان بسيار بهتر از يك مسيحي يا مسلمان عبادت مي كنند و طبق آيين خودشان مي توانند بشدت مرتاض وار و ساده زيست به زندگي مخفي شان ادامه دهند و اينگونه احترام ديگران را به خود جلب مي كنند حتي در زماني كه مردم مي دانستند فرد "مارانو" (جديدالاسلام) است .

در سده هفدهم مشهورترين و موثرترين فرقه رازآميز موسوم به "روزنكروتس" ظاهر شد و در عمل در تاسيس فراماسونري بسيار موثر بود و جرياني موسوم به "روزيكروسيانيسم"( Rosicrucianism) را موجب شد.پيدايش اين فرقه با جنگ سي ساله اروپا مقارن است و با شناخت اين جنگ طولاني مي توان به عمق نفوذ اين فرقه و قدرت آن دست يافت. جنگ سي ساله دوران تباهي و سيه روزي مردم سرزمين هاي آلماني نشين است.مورخين تلفات نيروي انساني در جنگ سي ساله را يك سوم نيم و حتي دو سوم جمعيت سرزمين هاي آلماني نشين مي دانند (26)

مورخين اين دوره را دوران انحطاط اخلاقي سكنه سرزمين هاي آلماني نشين اروپا مي دانند . در منابع انزمان مواردي دال ر رواج "آدم خوري" به دليل قحطي و گرسنگي ثبت شده است ." كشيش يك روستاي پالاتينيت مي گفت :" غذا چنان كمياب است كه اجساد مردگان در قبر سالم نمي ماند." آدم خواري علل ديگر نيز داشته و از جمله گسترش خرافات و همين اعتقادات جادوگرانه بود . بعنوان مثال در يك مورد مي دانيم كه مردي زن حامله اي را به قتل رسانده و قلب جنين او را خورد تا "نيرومند" تر شود .(27)

سرآغاز فرقه روزنكروتس به انتشار رساله اي در كاسل مي رسد كه در سال 1614 با نام " اصلاح عمومي سراسر جهان" منتشر شد.كريستين روزنكروتس تركيبي از دو مفهوم "مسيحي" و "صليب گل سرخ" است .در ظاهر صليب گل رز نشان مصلوب شدن عيسي مسيح (ع) است ولي ولي امروزه ديگر ماسون ها چنين معنايي را بر نمي تابند .ماسون ها براي گل مورد نظر (رز نه چيز ديگر) معني ديگري را در نظر گرفته اند كه در اساطير يوناني گل سرخ به ونوس الهه عشق منسوب است كه حاوي دو مفهوم است رازداري و خاموشي و باروري و ابديت ، برخي بر آنند كه در اساطير يوناني گل سرخ نماد رازداري و صليب نماد ابديت بود و در اين معنا اين تركيب مفهوم " راز ابديت " را مي رساند. صليب سرخ (Red Cross) يك نماد يهودي است . زروبابل واپسين بازمانده خاندان داود كه گويا در زمره دوستان داريوش اول بوده از سوي او به شهسوار شرق ملقب شد . زرو بابل داراي پرچمي منقوش به "صليب سرخ" بود و به عنوان شهسوار صليب سرخ" شناخته مي شد .در تداوم اين اسطوره يهودي-صليبي در فراماسونري رتبه هايي به نام "شهسوار شرق" و "شهسوار صلي سرخ" پديد آمد و در برخي طريقت هاي ماسوني به طور آشكار صليب سرخ بابل(Red Cross of Babylon, or: Bablyonish) ناميده مي شود (28)اين احتمال نيز وجود دارد كه داستان رزو بابل و صليب سرخش در زمان گسترش كابالا در راستاي گسترش كاباليسم و دادن شناسنامه يهودي به نمادهاي مسيحي  جعل شده باشد.

سليگمان مي نويسد: « در دوران جنگ سي ساله مردان ناشناسي مردم را ياري مي دادند و از خود هيچ نشاني بر جاي نمي گذاشتند . آنها ياد فلاسفه نامرئي را در خاطره ها زنده مي كردند .. آيا اينها همان برادران مجمع صليب گلگون( روزنكروتس) نبودند؟ گسترش اين فرقه در انگلستان مانند ساير نقاط قاره اروپا بر بنيان يهوديان مخفي مستقر در اين سرزمين صورت گرفت. اين بهترين شيوه براي نفوذ اليگارشي يهودي به درون كانون هاي موثر سياسي و فكري بود.

انتظار اين فرقه در انگلستان بيش از هر فردي مديون "فلاد" است .در نسل پس از فلاد معروفترين چهره در گسترش كاباليسم و تكاپوي فرقه روزنكروتس در ريتانيان "الياس اشمول" است . در يادداشت هاي روزانه منتسب به اشمول سه فقره كوتاه مندرج است كه نشان مي دهد او در 29 سالگي به عضويت "فراماسونري" در آمده است و ...(29)

كريستف فردريك نيكلايي اديب و منتقد برليني از چهره هاي سرشناس جرياني است كه به روشنگري آلماني (Aufklarung,Germa Enlightenment)     معروف است. او سردبير مجله معروف كتابخانه عمومي آلمان بود و به عنوان ارگان "فيلسوفان مردمي" منتشر مي شد .

فرانسیس بیکن :

نيكلايي برخلاف نظر لسينگ معتقد است كه فراماسونري نه تدام طريقت شهسواران معبد بلكه ادامه فرقه روزنكروتس است .او رساله اي در همين باب تاليف كرد كه بخشي از آن چنين است :« فرانسيس بيكن بشدت تحت تاثير آثار و عقايد آندريا و فلاد در زمينه اصلاح و نوسازي جهان قرار گرفت و بر آن شد تا اين آرا را به روشن و گونه اي ديگر دنبال كند ، يعني بر خلاف اندريا و فلاد با روش هاي تجربي همان نظرات را به اثبات برساند . اين تلاش او به تدوين كتاب " آتلانتيس نو "انجاميد .در واقع بيكن در اين كتاب شارح عقايد ماسوني بود.نظرات بيكن مورد توجه چارلز اول قرار گرفت و وي قصد تاسيس نهادي از انديشمندان با همان نام " خانه سليمان " را داشت. ولي بدليل جنگ و سقوط اين امر تحقق نيافت .در سال 1646 انجمن سلطنتي با هدف تحقق طرح بيكن تاسيس شد . سپس انجمني تاسيس شد كه ميخواست از طريق نجوم و كيميا و نمادهاي راز آميز آرمان هاي بيكن را تحقق بخشد در اين انجمن اشمول و للي عضو بودند و...

نيكلايي تنها شخصيت علمي نيست كه فراماسونري را تداوم فرقه روزنكروتس مي داند . "يوهان  بوهل" (Johann Gottlieb Buhle  )  نيز بر همين عقيده است . بوهل استاد فلسفه دانشگاه گوتينگن آلمان در اوايل سده نوزدهم به تحقيق درباره فرقه روزنكروتس و فراماسونري پرداخت.

پروفسور بوهل معتقد است كه "فراماسونري" اوليه از درون موج شيفتگي سال هاي 1633-1646 به فرقه روزنكروتس پديد شد و هدف آن جادوگري به معناي كابالايي آن بود يعني دستيابي به حقيقت پنهان هستي و رابرت فلاد سازمان اين  فرقه را در انگلستان به نام " فراماسونري" ايجاد كرد.

بوهل منشا اين نام را به معماران "خانه روح القدس" ، همان خانه اي كه در رساله گزارش (فاما) ذكر شده ، منتسب مي كند .(30) ديدگاه سليگمان نيز كمابيش با نظريه نيكلايي انظابق دارد .

 ---------------------------------------------------------

14- Mackey, ibid, vol. 1, p. 40

15- Libri Tres de Occulta Philosophia, Cologne, 1533 [Three Books of OccultPhilosophy, London: 1651

16-  Britannica, 1977, vol. I, p. 147.

17-  ويل دورانت- تاريخ تمدن ج 6- ص 1048

18-  ويل دورانت- تاريخ تمدن ج 6- ص 1051

19-  Mackey, ibid, vol. 2, p. 750

20-  Mackey, ibid.

21- Nostradamus [Michel de Nostredame] 1503-1566

22- Les Propheties de Maistre Michel Nostradamus

23-  دورانت – همان ص1014

24-  دورانت همان ص1013

25-   Mackey, ibid, vol. 1, p. 506

26- Britannica, 1977, vol. 18, p. 333

27-   Britannica, ibid, p. 343

28- Mackey, ibid,  vol. 1, pp.  115,  533, 535-536; vol. 2, p. 873

29-   Gould, ibid, vol. III, p. 140; Mackey, ibid, vol. 1, p. 107; Coil, ibid, pp. 72, 221

30-   Gould, ibid, p. 113.

 


مطالب مشابه :


کتاب: تصمیم گیری اخلاقی؛ فصل پنج، رازداري، دکتر باقر لاریجانی

دانش پرستاری: از کلاس درس تا جامعه - کتاب: تصمیم گیری اخلاقی؛ فصل پنج، رازداري، دکتر باقر




آسیب شناسی حراست ها و راههای پیشگیری (قسمت اول)

مقوله رازداري فضيلتي اخلاقي به شمار مي آيد. اميرمؤمنان علی (ع) مي معنی و مفهوم راز یا سر




اهمیت رازداری از دیدگاه قرآن و اسلام

مفهوم راز در لغت و اصطلاح. راز به معنای سرّ، آن چه باید در دل نهفته باشد و چیزی که باید پنهان




فراماسونري (2)

مفهوم است رازداري و خاموشي و باروري و ابديت ، برخي بر آنند كه در اساطير يوناني گل سرخ نماد




حقوق اداري

این مهم بر عهده پليس اداري است که خود داراي دو مفهوم اداري، رازداري




اهمیت اطلاعات

به خدمات حوزه سلامت موجب آسیبهای جبران ناپذیرو مخدوش کردن مفهوم عدالت اجتماعی به معنای




پولشویی

مفهوم پولشویی وا علاوه‌ بر اينكه‌ در ايران جهت‌ تعديل‌ قواعد مربوط‌ به‌ رازداري‌ در




مددكاري اجتماعي

خدمات اجتماعي مفهوم كامل‌تري از مددكاري دارد اما در حال حاضر تفاوت اين دو در واقع بازي




اصول اخلاقی در مشاوره

مفهوم‌شناسي . رازداري مشاور موجب جلب مراجعان و عدم رازداري موجب عدم اعتماد مراجعان




برچسب :