آخرین اخبار

سلاااااااااااااااااااااام به همه دوست جونا .بعد از یه مدت طولانی من اومدم تا اخرین اخبارو به سمع و نظرتون برسونم .... بالاخره کارای خونه ما تموووووووووووووووم شد یعنی من ده بار زاییییییییدم تا این کارا تموم شدا . کارامون عبارت بود از عوض کردن رویه مبلا ، عوض کردن پرده ها ، عوض کردن کاغذ دیواری اتاقا منتها با بدبختی یعنی من نمیدونم چرا هر کاری انجام میدادیم توش یه گره ای میوفتاد مثلا رویه های مبلارو صفارش داده بودیم ولی از شانس ما اون رنگی که ما انتخاب کرده بودیم تو انبارشون موجود نبود البته نامردا از اول میدونستن که ندارن ولی خوب به ما نگفته بودن که مشتریشونو از دست ندن و بعدم که از ما بیعانه گرفته بودن و خوب دیگه پسم نمیدادن خلاصه که این موضوع یه دو هفته ای کار مارو عقب انداخت . از اونطرفم که سرویس چوب پسرمو که اورده بودن یه تخته وسطشو نذاشته بودن و قرار بود که اونو برامون بیارن ولی دوباره از اونجاییکه این مدت ما بر خر مراد سوار بودیم جناب افقای نجار محترم در حال نقل مکان به یک کارگاه جدید بود و بعد از اونم تخته وسط این کمد در بازار کمیاب شده بود و این موضوع هم دو هفته ای طول کشید تا بالاخره هفته پیش سه شنبه کمد درست شد . حالا میریم سر پرده ها که آرک بالای پرده هامونم یک هفته طول کشید تا اماده بشه و خلاصه جمعه یعنی ۳ خرداد قرار بود که خانواده وحید بیان برای سیسمونی دیدنی (لازم به ذکر است که چون خونمون کوشوووووووووووووولوئه قرار بر این بود که مهمونارو طی دو نوبت دعوت کنیم که مطلب به طور کلی ذیلا شرح خواهد داده شد ) من و وحید تا ساعت ۳/۵ نیمه شب بیدار بودیم و در حال به اتمام رساندن کارای خونه ولی خوب وقتی  کارا به اتمام رسید خودمون که کلی حال کردیم یعنی خوب به نظر خودمون خونمون خیلی گشننننننننننننننگ شده .

روز جمعه ۳ خرداد فامیلهای شوهر به منزل مل تشریف فرما شدن و مراسم سیسمونی بینون به خوبی و خوشی برای فامیا همسر برگزار گردید .... خدا ایشالله همه مادرارو سلامت نگهداره یعنی مامانم بنده خدا همه کارارو کرد همش بهش میگم ایشالله یه نی نی بیاری برات جبران کنم ولی خوب همش بهم میگه گمشووووووووووو خجالت نمیکشی این چه حرفیه میزنی خوب مگه بده میخوام یه خواهر یا برادر کوچیک داشته باشم  تازه یبارم یه بابام گفتم  البته اونو سوتی دادم حواسم نبود

حالا میریم سراغ دکتر .... اگه خاطرتون باشه در پست قبلی بهتون گفته بودم که بندع در ماه ۸ بارداری بدلیل علاقه به بیمارستان بهمن دکیمو عوض کرده بودم و در آخرین مراجعه به دکی که هفته گدشته چهارشنبه یعنی ۱ خرداد بود قرار بر این شد که ۹ خرداد زایش داشته باشم و وقتی از دکتر محترم خواستیم که بهمون معرفی نامه بده برای بیمارستان ایشان در کمال وقاحت فرمودند که از امسال دستمزد جداگانه میگیرن و کلی هم اظهار ندامت فرمودند که کار اشتباهی کرده که تا حالا این حق لعملو نگرفته و از امسال ببعد میگیره بعدم در کمال پررویی شماره حسابشو روی یک ورق نوشت و فرمودند که هر وقت پولو ریختید بیایید تا من بهتون معرفی نامه بدم . خلاصه که این دکی دیگه از چشم ما افتاد خوب باباجون زورم میاد پول اضافی به دکی بدم خوب چرا این دکترای ما اینطوری شدن به خدا شدن مثل این فروشنده ها که سر پول باهاشون چونه میزنی اول گفت یک میلیون و بعد از کلی چونه زدن رسوندیمش به ۸۰۰ تومان خدایی خیلی بی کلاس شدن این دکترای ما .... حالا بیخیال این حرفا خلاصه که ما از مطب اومدیم بیرون و من به شوی گرامی گفتم که من دیگه پیش این دکی نمیرم و میریم پیش اون دکتر قبلیه چون کاملا مطمئن بودیم که اون دستموزد جداگانه نمیگیره .

شنبه ۴ خرداد رفتم پیش دکتر شهناز امینی و ایشون تا منو دید و پرونده بنده رو ملاحظه فرمود گفت چرا دو ماه نیومدی منم الکی گفتم مامانم شهرستان زندگی میکنه و دو ماه اونجا بودم  بعدم بهش گفتم وا خانوم دکتر چرا یادتون رفته اخرین ویزیت که اومدم پیشتون گفته بودم که دو ماه نیستم و شما هم گفتید همه داروهای ویتامینی کع استفاده میکنم رو به همون ترتیب استفاده کنم امپولمم بزنم و  هفته دوم بیام برای زایش و در ضمن گفتید که از اول خردادم دیگه آمپولامو نزنم ( البته اینا حرفای دکی قبلیه بود که من گفتم این گفته بوده خوب فرقیم نمیکرد این دکتره گفته بود از ۱۴ اردیبهشا امپولامو نزنم که تو هفته اول خرداد منو سزارین کنه اونیکه یه ده روز دیرتر ) خلاصه که دکی خودشم باورش شد اماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا بهم گفت ۹ خرداد برای زایمان دیر میباشد چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا چووووووووووووووووووووون بارداری اینحانب از جمله موارد پرخطر محسوب میشه و چون امپولارو قطع کردن دکی میگه ریسک نکنیم بهتره شاید خدایی نکرده یه لخته خونی چیزی پیش بیاد و زبونم لااااااااااااااااااااااااااااال ...... خلاصه دکتر میگفت همین فردا بیا بیمارستان کسری برای زایییییییییییش ولی من گفتم من انادگیشو ندارم و با کلی چک و چونه قرار شد که ۶ خرداد برم برای زایمان یعنی دوشنبه یعنننننننننننننننی دو روز دیگه ووواااااای خدا من نمیتونم استرس دارم  خالا نکته جالب اینجاست که ۶ خرداد سالگرد ازدواج من و وحید میباشد . خباصه که دکتر دو تا امپ.ل بتامتازون داد که بزنم تا خدایی نکرده برای تنفس بچه مشکلی پیش نیاد . بعد از اینکه از دکتر برگشتیم با وحید رفتم شهروند و کلی گوشت و مرغ خریدیم خوب همه برنامه هام بهم خورده دیگه بعدشم رفتیم خیابون پرتوی تا به توصیه دوستان و اشنایان پوشک هاگیز بخریم برای پسری برای انگار تخم پوشک ۲ تا ۵ کیلورو ملخ خورده بود و بعد از کلی گشتن از یه مغازه پیدا کردیم اونم یک بسته و قرار شد برامون دو تا بسته دیگه هم نگهداره .

راستی اینم بگم که تو هفته گذشته با وحید رفتیم عکس انداختیم که به محض آماده شدن طی یک مطلب رمزدار براتون میزارم تا ببینید .

خلاصه که دوست جونا من دوشنبه یعنی ۶ خرداد میرم ساعت ۶ صبح میرم بیمارستان کسری تا زاینان داشته باشم بران خیلی دعا کنید خیلی استرس دارم .

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای راستی بالاخره اسم پسری ما معلوم شد

آریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن خاااااااااااااااااااااااااااااااااان

خودم که خیلی از این اسم خوشم اومده و به نظرم به پسرمم میاد

همین الان یه پست دیگه میزارم که توش عکسای سیسمونی آرین مامان و باباست .


مطالب مشابه :


جذب بهترین اساتید متخصص و فوق تخصص دانشگاهی

دکتر عبداللطیف امینی. متخصص قلب. 8. دکتر رضا نعمتی. متخصص مغز و اعصاب. 9. دکتر شهناز




اسامی اساتید راهنمای دانشجویان ارشد ورودی 91

شهناز خراسانی دکتر امینی. غلامحسن کرمی. دکتر




آخرین اخبار

شنبه ۴ خرداد رفتم پیش دکتر شهناز امینی و ایشون تا منو دید و پرونده بنده رو ملاحظه فرمود گفت




کتابهای کتابخانه مرکز تحقیقات معلمان فلاورجان تا اردیبهشت ماه 1388-قسمت چهلم

دکتر احمد فریبا امینی + نوشته شده در چهارشنبه سی ام اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت 9:5 توسط شهناز




سیاهه نامزدهای هیات مدیره کانون وکلای مرکز

31- دکتر عیسی امینی 7372. 32- قاسم کمیلی 42- شهناز سجادی 5441. 43- شمس الدین




بيوگرافي گروه شهناز

اجرای کنسرت با گروه شهناز آموزش ویولون نزد ابراهیم لطفی، دکتر ستاره بهشتی مهدی امینی




دانلود تصنیف زیبای استاد محمد رضا شجریان به نام مرغ خوشخوان به همراه کد آهنگ

دکتر شریعتی: موسيقي شهناز و بخش فرجامین این سنتور"، مهدی امینی "رباب ، بم تار




اصل چهار ترومن و باز تاب این اصل در ایران ما

دکتر علی امینی 2 میلیون دلار اردشیر زاهدی شوهر شهناز پهلوی 3 میلیون دلار . امیر




* گزارش تصویری از دیدار تعدادی از اعضای تیم های هنرمندان از بیمارستان " طبی کودکان " ( 6/6 ) *

شیرین بینا / مهسا مهجور / دکتر رضایی - شهناز شجاعی / شیرین * وبلاگ اختصاصی " پویا امینی " *




خاندان پهلوی

شاه و شهبانو و اردشیر زاهدی به همراه دختر پرنسس شهناز محمدرضا امینی دکتر احمد




برچسب :