طوفانهای غبار و وظیفۀ ما و تجربۀ آمریکا

 

دلسوزان آگاه پیشبینی کرده بودند و شد: استقبال از نوروز نود و یک، با طوفانهای گرد و غبار.

 شدیدتر و گسترده تر از همیشه!

این آش از این پس، هر سال داغتر و شورتر و چربتر خواهد بود؛ به ویژه در «‏شب عید»‏!‏

اگر از همین لحظه، هر یک از ما آگاهانه وظیفۀ خود را نشناسیم و دست به کار نشویم.

 

پدیده گرد و غبار، کاسه غبار، مادر مهاجر

 

...


اگر شهر ما هنوز کاملاً دچار این پدیده نشده و ما بر خلاف مردم عزیز و صبور خرمشهر و دزفول و کرمانشاه و ایلام و بوشهر و هرمزگان و بلوچستان و فارس و کرمان و یزد،‏ گاهی هوایی برای تنفس داریم و سکوت و امنیتی برای خوابیدن،‏
شب دراز است و تخریب طبیعت،‏ گسترده!‏

(این را بیشتر به تهران نشین ها می گویم که به نظرم بیش از همه دچار غفلت و روزمرّگی و بی توجهی به آفرینش و مخلوقات و انسانها و حتی خودشان هستند).

...
به عنوان شروع،‏ دیروز و امروز در لابلای خانه تکانی ها،‏ این صفحه از دانشنامۀ ویکیپدیا را ترجمه کرده ام که تجربۀ ایالات متحده را در مهار بحران مشابه ما ذکر می کند: Dust Bowl

 

کاسۀ غبار

 

مقدمه

کاسۀ غبار[1]، یا دهۀ سیِ آلوده[2]، به دورۀ طوفانهای شدید گرد و غبار گفته می شد که از سال 1930 تا 1936 میلادی (در برخی مناطق تا 1940) خرابی های فراوانی در زیست بوم و کشاورزی دشت های آمریکا و کانادا به بار آورد. این پدیده در اصل ناشی از خشکسالی های شدیدی بود که دست به دست چند دهه کشت و زرع گسترده و غیر اصولی داده بود: کشت و زرع بدون چرخش و آیش، بدون کشت پوششی، یا دیگر روشهای پیشگیری از فرسایش خاک.

شخم عمیق روخاک بکر دشتهای بزرگ[3] (ناحیۀ وسیع شرق رشته کوههای راکی در آمریکا و کانادا)، بوته های ریشه دار و بومی را که همیشه در خشکسالی و ترسالی، نگهدار خاک و رطوبت بودند، ریشه کن کرده بود. در نبودِ این لنگرهای طبیعیِ نگه دارندۀ خاک، طی خشکسالی های طولانی دهۀ 1930، خاکِ خشک تبدیل به گرد و غبار شده، به شکل ابرهای تیره ی عظیم، به سوی شرق و جنوب رانده شد. گاه این ابرها تمام آسمان مسیر را تا شهرهای ساحل شرقی همچون نیویورک و واشنگتون دی.سی سیاه می کردند. زمینِ خشک و بی پوشش، عرصه ای بی مزاحم برای بادهای غالب شد، که بخش عمدۀ خاکِ غارت شده را به اقیانوس اطلس تحویل می دادند. این طوفان های وسیع شن، گاهی کولاک سیاه[4] و غلتک سیاه[5] نامیده می شدند و بسیاری اوقات، قابلیت دید را تا حدود یک متر کاهش می دادند.

کاسۀ غبار، یک محدودۀ چهل میلیون هکتاری (چهارصد هزار کیلومتر مربع) را متأثر ساخت که مرکز آن تگزاس و اوکلاهما و مرزهای آن، نیومکزیکو، کولورادو و کانزاس بودند.

Dust Bowl affected 100,000,000 acres (400,000 km2)

میلیونها هکتار از مزارع، بایر شدند و صدها هزار نفر به اجبار خانه و کاشانۀ خود را رها کردند. خیلی از این خانواده ها به کالیفورنیا و ایالت های دیگری مهاجرت کردند ولی اوضاع اقتصادی شان در آن سالهای «رکود بزرگ[6]»، تفاوت محسوسی با زادگاهشان نداشت. آنها دیگر زمینی نداشتند و کارگران خانه به دوشی بودند که با دستمزدهای بخور و نمیر در این مزرعه و آن باغ، میوه و صیفی می چیدند. جان اشتاینبک[7]، نویسندۀ نامدار، بعدها دو رمان «خوشه های خشم»[8] و «از موشها و آدمها»[9] را دربارۀ این آدمها نوشت.

فهرست

            1- علّت ها

            2- ویژگیهای جغرافیایی

            3- خشکسالی و طوفان های گرد و غبار

            4- رانش انسانی

            4-1- کانادا

            4-2- ایالات متحده

            4-3 ویژگیهای مهاجران

            5- چاره سازی های دولت آمریکا

            6- عوارض اقتصادی دراز مدت

            7- تأثیر متقابل با دنیای هنر و رسانه

علّت ها

اروپایی ها در خلال اکتشافات اولیۀ خود در دشتهای بزرگ، ناحیه ای را که بعدها «کاسۀ غبار» شد، برای کشاورزی به سبک اروپایی نامناسب دانستند و این منطقه را «صحرای بزرگ آمریکا» نامیدند. نبود آبهای سطحی و اَلوار، منطقه را برای اسکان پیشگامان و کشاورزی، کم جذابیت می نمود. پس از جنگ داخلی، تب مسکن سازی افزایش یافت و با تصویب «قانون اسکان»[10] و احداث راه آهن قاره ای و رسیدن امواج جدید مهاجران، این بت داغ تر شد. یک دورۀ تَرسالی غیر معمول در دشتهای بزرگ، اسکان جویان و دولت فدرال را گمراه کرد و آنان به این خیال که آب و هوای دشتهای بزرگ به طور دایمی تغییر یافته است، تکیه کلام بساز و بفروش ها را باور کردند که «‏باران، به دنبال گاوآهن است».

اولین فعالیت های کشاورزی، عمدتاً مزارع دامداری آزادچر بودند؛ با این وجود، زمستانهای سخت 1886 و چند سالِ پس از آن، و نیز عدم تعادل دام و مرتع که با خشکسالی کوتاه مدت 1890 روی داد، منتهی به توسعۀ زمینهای زراعی شد. روند مداوم مهاجرت از اروپا، اسکان جویان را در آغاز قرن بیستم به دشتهای بزرگ رساند. آغاز دوبارۀ تَرسالی غیر معمول، باور قبلی را در ذهنها تثبیت کرد که ناحیۀ نیمه خشک «سابق»، می تواند پذیرای کشاورزی گسترده باشد. توسعۀ تکنولوژی، افزایش شخم زنی مکانیزه را در پی داشت و کشت و زرع در مقیاس بزرگ را ممکن می ساخت. جنگ جهانی اول، قیمت محصولات کشاورزی را بالا برد و کشاورزان را برای افزایش مداوم سطح زیر کشت، به شدت اغوا می کرد. در فلات لیانو استاکادو[11]، مساحت مزارع از 1900 تا 1920 دو برابر شد و زمین زیر کشت، از 1925 تا 1930 بیش از سه برابر شد.

مزرعه داران از روشهای کشاورزی مناسب برای محیط زیست و اقلیم منطقه بهره نبردند و برعکس، روشهایی را به کار گرفتند که خاک را فرسایش می داد. پنبه کاران، مزارع را در طول ماه های زمستان، که بادها در نبراسکا و جنوب آن[12] پر شدّت تر نیز هستند، بدون پوشش رها می کردند و علف های هرز را با سوزاندن کُلَش ها نابود می کردند و این هر دو کار، خاک را از عناصر مغذی طبیعی تُهی می کرد و آن را در معرض فرسایش هر چه بیشتر می گذارد.

بی پناهی خاک در برابر فرسایش، وقتی آشکار شد که خشکسالی شدیدی در سال 1934، دشتهای بزرگ را در بر گرفت. بوته های بومی که پیشتر، در طول صدها و هزاران سال مَرغزارها را پوشانده و نگه دارندۀ خاک و رطوبت بودند، اکنون با شخم بی رویه نابود شده بودند. خشکسالی، روخاک را خشک و شکننده کرد و آن را به دست باد داد. خاکِ غبار شده در هوا متراکم شد و ابرهای غبار را تشکیل داد که از بارندگی جلوگیری می کرد(؟). این وضعیت پابرجا بود، تا زمانی که با اجرای برنامه های حفاظت خاک، شرایط به آهستگی رو به بهبود رفت.

ویژگیهای جغرافیایی

بخش اصلی منطقۀ «کاسۀ غبار»‏، در غرب نصف النهار یکصدُم در «های پلِینز» (نبراسکا و جنوب آن) واقع است، که شامل دشتهای موجدار در شمال و دشتها مسطح در لیانو استاکادو است. ارتفاع از سطح دریا در شرق آن 760 متر و در مجاورت موههای راکی 1800 متر است. ناحیه ای نیمه خشک است و سالانه کمتر از 510 میلی متر بارندگی دریافت می کند. این میزان بارندگی، آنقدر هست که بتواند مَرغزارِ بومیِ کوتاه-بوته[13] را تأمین کند. منطقه همچنین مستعد خشکسالی های طولانی و تَرسالی های هر از گاهی است. طی سال های تَر، خاک غنی تولید زراعی خوبی می تواند داشته باشد، ولی گونه های زراعی در سالهای خشک ناتوانند. از اینها گذشته، منطقه در معرض بادهایی است که از همۀ مناطق، به استثنای مناطق ساحلی شدید تر اَند.

خشکسالی و طوفان گرد و غبار

دورۀ ترسالی غیر معمول، که افزایش اسکان و کشت و زرع را در دشتهای بزرگ تشویق کرد، در سال 1930 به سر رسید و جای خود را به خشکسالی گسترده و شدیدی داد که گیاهان زراعی را شکست داده، زمین های شخم زده را در برابر فرسایش بادی رها کرد. خاک خوب دشتهای بزرگ به سادگی فرسوده شده، با بادهای قاره ای به سوی شرق رانده شد.

تنها در یکی از طوفان های گرد و غبار سال 1933، در 11 نوامبر، باد شدیدی خاک خشکیدۀ تمام مزارع داکوتای جنوبی را به هوا برد. یک طوفان گرد و غبار دیگر نیز در روزهای 9 و 10 مِی 1934 انبوهی از روخاک دشتهای بزرگ را از جا راند. اَبرهای گرد و غبار، تا شیکاگو پیش رفتند و در آنجا بیش از 5 میلیون تُن گرد و غبار بر زمین گذاردند. دو روز بعد همین طوفان به برخی شهرهای شرق رسید و بوفالو، بوستون، کلِولند، نیویورک و واشنگتون دی.سی را غبارپوش کرد. در زمستان[14]، برف قرمز در نیوانگلند (ایالتهای شمال شرقی) بارید. در 14 آوریل 1935، یکشنبۀ سیاه، بیست تا از بدترین «کولاک های سیاه»، خسارت های بی اندازه به بار آورده، روز را به شب تبدیل کردند و شعاع دید را تا کمتر از یک و نیم متری کاهش دادند.

 

طوفان غبار؛ کاسه غبار؛ دفن اتومبیل ها

رانش انسانی

فاجعۀ کاسۀ غبار، عوارض اقتصادی رکود بزرگ را در منطقه تشدید کرد.

کانادا

دو سوّم مزرعه داران «مثلث پالیسر»[15] در استان ساسکاچوان کانادا، برای گذران زندگی مجبور به دریافت کمک های دولتی شدند، که البته بیشتر ناشی از خشکسالی، تگرگ، آب و هوای غیر قابل پیش بینی و نه طوفان های گرد و غبار شبیه دشتهای بزرگ در ایالات متحده بود. بسیاری از کانادایی ها به نواحی شهری همچون تورونتو گریختند.

آمریکا

وضعیت کاسۀ غبار، انبوه جمعیت رانده شده را وادار کرد از تگزاس، اوکلاهما و دشتهای بزرگ اطراف آنها، به نواحی مجاور مهاجرت کنند. بیش از پانصد هزار آمریکایی بی خانمان شدند. تنها در یکی از طوفان ها، 356 خانه غیر قابل استفاده شد. بسیاری از افراد در جستجوی کار به غرب کشور مهاجرت کردند. برخی ساکنان دشتهای بزرگ، به ویژه در کانزاس و اوکلاهما مریض شدند و از ذات الریۀ غبار و سوءتغذیه جان باختند. مهاجرت دسته جمعی دورۀ کاسۀ غبار، بزرگترین عزیمت در طول تاریخ آمریکا در یک دورۀ زمانی کوتاه است. تا سال 1940، دو و نیم میلیون نفر به بیرون ایالت های واقع در دشتهای بزرگ نقل مکان کردند و از آن میان، دویست هزار نفر به کالیفورنیا رفتند. بی حاصل شدن زمین ها و مصادرۀ خانه ها در سر رسید وام ها، بسیاری را مجبور کرد مزارع خود در اوکلاهما، آرکانزاس، میسوری، آیووا، نبراسکا، کانزاس، تگزاس، کولورادو و نیومکزیکو رها کنند.

ویژگیهای مهاجران

بررسی آمارهای ادارۀ سرشماری آمریکا و دیگر پیمایش ها، نتایج قابل توجهی به دست می دهد. در 1939 ادارۀ اقتصاد کشاورزی آمریکا مشاغلِ حدود116 هزار خانواده را که در دهۀ 1930 به کالیفورنیا رفته بودند، پیمایش کرد. تنها 43 درصد از «جنوب غربی ها» دقیقاً پیش از مهاجرت کشاورز بودند. نزدیک یک سوّم کل مهاجران، افراد متخصص و یا کارمندان دفتری بودند.

چاره سازی های دولت آمریکا

در یکصد روز اول ریاست جمهوری فرانکلین روزولت[16] در سال 1933، برنامه های دولتی محافظت خاک و بازیابی توازن بوم شناختی کشور تهیه، و اجرای آنها آغاز شد. وزیر کشور[17]، در آگوست آن سال دفتر فرسایش خاک[18] را تأسیس کرد که در سال 1935 به وزارت کشاورزی منتقل شد و دفتر حفاظت خاک[19] نامیده شد و اخیراً دفتر حفاظت منابع طبیعی[20] نام گرفته است.

به علاوه، پس از آنکه با هدف تثبیت قیمتها شش میلیون خوک کشتار شدند، شرکت فدرال امداد مازاد[21] ایجاد شد. شرکت مزبور وظیفه داشت کالاهای کشاورزی را به سازمانهای امدادی برساند. سیب، حبوبات، گوشت کنسروی، آرد و فراورده های گوشت خوک از طریق شبکه های امداد توزیع شدند. کالاهای پنبه ای نیز بعدها برای پوشاندن فقرا به این فهرست افزوده شدند.

در 1935، دولت فدرال دفتر امداد خشکسالی را تأسیس کرد تا هماهنگ کنندۀ خدمات امدادی باشد. این دفتر، گاو و گوساله ها را در شهرستانهایی که وضعیتشان فوق العاده اعلام شده بود، هر رأس 14 تا 20 دلار خریداری کرد. در آغاز برنامه، بیش از 50 درصد دام ها برای مصارف انسانی نامناسب تشخیص داده و کشته شدند. باقی گاو و گوساله ها به شرکت فدرال امداد مازاد تحویل داده شدند تا بین خانواده های امدادجو در سراسر کشور، غذا توزیع شود. گرچه برای مزرعه داران کار دشواری بود که گلّه های خود را تحویل دهند، برنامۀ کشتار گاوها به بسیاری از آنها کمک کرد تا به ورشکستگی نیافتند. برخی از آنها، برنامۀ دولتی خرید گاوها را نعمتی فرو آمده از آسمان می دانستند.

رئیس جمهور روزولت در یکی از نخستین برنامه های نیودیل (قرار جدید)[22] دستور داد تا سپاهیان حفاظت غیر نظامی[23] کمربند عظیمی از 200 میلیون درخت را از کانادا تا آبیلِن (شهری در مرکز تگزاس) بکارند، تا بادشکن، نگه دارندۀ آب در خاک، و تثبیت کنندۀ خود خاک باشد. دولت همچنین شروع کرد به آموزش مزرعه داران برای حفاظت خاک و روشهای ضد فرسایش از قبیل کِشت تناوبی[24]، کِشت نواری[25]، شخم تراز[26] و تراس بندی. در 1937، دولت فدرال یک کارزار پرتکاپو را برای تشویق کاسۀ غباری ها به اِعمال روشهای کاشت و شخم زنیِ حافظ خاک اجرا کرد. دولت به کشاورزان بی میل، به ازای اجرای هر یک از روشهای جدید در هر نیم هکتار، یک دلار می پرداخت. تا 1938، با تلاش های انبوه حفاظت، میزان خاک سرگردان 65 درصد کاهش یافته بود. با این حال، زمین دیگر قابلیت تولید محصولی به اندازۀ گذران واقعی زندگی مزرعه داران را نداشت. در پاییز 1939، پس از حدود یک دهه کثیفی و گرد و خاک، بالأخره یک بارندگی عادی به منطقه برگشت.

عوارض اقتصادی دراز مدت

فارغ از پیامدهای کوتاه مدّت مهاجرت دو و نیم میلیون نفر به بیرون از دشتهای بزرگ، کاسۀ غبار پیامدهای دراز مدّتی نیز داشت. در برخی مناطق تا 75 درصد از روخاک قابل کِشت، در طوفانهای 1930 تا 1940 از بین رفته بود، ولی تفاوتها و تغییرات زیادی در میزان تخریب خاک مشاهده می شد. اُفت ارزش زمین، یکی از تأثیر های ماندگار کاسۀ غبار بود. شهرستان هایی که بیشترین فرسایش ها را به خود دیده بودند، همان هایی بودند که شدیدترین اُفت ارزش زمین را داشتند. ارزش هر جریب زمین در شهرستان های پُر فرسایش تا 28 درصد و در شهرستان های دارای فرسایش متوسط تا 17 درصد کاسته شده بود. حتی شهرستان هایی که موفق به حفظ بخش عمدۀ روخاک شده بودند، کاهش چشمگیری در قیمت زمین را شاهد بودند، چرا که در معرض اثرات خارجی نواحی آسیب دیدۀ مجاور بودند. حتی پس از سالها نیز، ارزش کامل کشاورزی اغلب زمینها به جایگاه پیشین خود بازنگشت. در نواحی به شدت فرسایش دیده، تنها 14 تا 28 درصد از هزینۀ اولیۀ کشاورزی زمین (؟) بازیابی شد. با مبنا قرار دادن ارزش دلار در سال 2007، اُفت ارزش زمین ناشی از کاسۀ غبار، نزدیک دو میلیارد دلار تخمین زده می شود. مسیر دیگری که تأثیرات اقتصادی ماندگار شدند، ناکامی مزرعه داران در جایگزینی اقلام زراعیِ کاراتَر بود. بسیاری از مزرعه دارانی که در منطقه ماندند، درک نکردند که در شرایط تخریب کیفیت خاک، می توانند زمینشان را با روشهای جایگزین به کار گیرند. از آنجا که مقدار روخاک کاسته شده بود، تغییر الگو از صیفی جات و گندم به دامداری و کِشت علوفه می توانست بهره وَر تر باشد. زمین های کم کیفیت، در پروش دام نسبت به تولیدات زراعی بهره ور تر هستند. به جز بی اطلاعی مزرعه داران از فواید تغییر کابری زمین، در دسترس نبودن اعتبارات نیز مزید بر علت شده بود. در رکود بزرگ، بانک های بیشماری در منطقۀ کاسۀ غبار ورشکسته شده بودند (به نسبت بیش از دیگر مناطق) و مزرعه داران نمی توانستند سرمایۀ لازم برای تغییر الگو را به دست آورند. البته حاشیۀ سود تغییر الگو نیز چندان دلگرم کننده نبود.

حتی اگر برخی مزرعه داران به اقلام زراعی کاراتَر رو می آوردند، کاهش درآمد دراز مدّت مشاهده شده در دشتهای بزرگ، تکان دهنده بود. به طور میانگین، 50 تا 70 درصد از اُفت اولیۀ درآمد واقعی تجربه شده در دورۀ کاسۀ غبار، از 1950 تا 1990 تداوم یافت. اثر دراز مدت سوّم، افزایش اندازۀ مزارع دشتهای بزرگ بود. اندازۀ زمینها از 1930 تا 1940 به طور متوسط 6 تا 10 درصد افزایش یافت. ظاهراً کشاورزانی که به رغم خشکسالی در منطقه مانده بودند، زمین های بی کیفیتی را که همسایگان سابقشان رها کرده بودند، صاحب می شدند و مزارع بزرگتر، به معنی امکان تعداد قطعات بیشتری زمین آیش بود.

با وجود کاهش دراز مدت ارزش زمینها و درآمد زراعی، نرخ بیکاری در مناطق آسیب دیده در حدّ بالایی نماند. در 1950 نرخ بیکاری شهرستانهای آسیب دیده در خشکسالی دهۀ سی، تفاوتی با دیگر مناطق نداشت و این به احتمال قوی نتیجۀ جابجایی بخش بزرگی از جمعیت بیکار شدۀ آن شهرستان ها در سالهای قبل بود.

تأثیر متقابل با دنیای هنر و رسانه

عکاسان، موسیقی دانان و نویسنده های زیادی، بحران کاسۀ غبار را مستندسازی کردند. خیلی از آنها، در دوران رکود بزرگ، به استخدام دوایر فدرال آمریکا در آمده بودند. ادارۀ امنیت مزرعه[27]، تعداد زیادی عکاس را به کار گرفت تا بحران را ثبت کنند و این کمک بزرگی بود به هنرمندان شاخصی همچون دوروتی لنگ[28]. این زن، عکس و گزارش های تصویری ماندگاری از طوفانها و خانواده های مهاجر گرفت، که در معروف ترین آنها، مادر مهاجر، زنی تکیده ای به نام فلورنس آونز تامپسون سه فرزندش را زیر بال و پر گرفته است. این عکس، عمق فاجعۀ کاسۀ غبار را ثبت کرد و موجب شد مردمان بیشتری به بحران ایالت های آسیب دیدۀ کشور پی ببرند.

فلورانس اونز تامسون  در عکس مشهور دوروتا لنگ «مادر مهاجر» نماد فرهنگی دوران رکود بزرگ  Florence Owens Thompson, the subject of Dorothea Lange's photo Migrant Mother (1936), an iconic image of the Great Depression

 

کارهای هنرمندان مستقلی همچون وودی گاتری[29] خوانندۀ فولک و جان اشتاینبک رمان نویس نیز متأثر از بحران های کاسۀ غبار و رکود بزرگ بود. خود مردمی که دشتهای بزرگ را ترک می کردند نیز، موسیقیشان را با خود می بردند. به ویژه مهاجران اوکلاهمایی، آدم های روستایی بودند و موسیقی کانتری را به موسیقی کالیفورنیا پیوند زدند.

 

 



[1]Dust Bowl

[2]Dirty Thirties

[3]Great Plains

[4]Black Blizzard

[5]Black Roller

[6]Great Depression

بحران اقتصادی شدید آمریکا که با سقوط بازار سهام در 1929 آغاز و در 1930 پایان گرفت.

[7]John Steinbeck

[8]Grapes of Wrath

این کتاب برندۀ جایزۀ پولیتزر شد و همدلی عمومی را با کارگران مزرعه ای مهاجر بر انگیخت.

[9]Of Mice and Men

[10]Homestead Act

[11]Llano Estacado

[12]High Plains

[13]Shortgrass

[14]1934–1935

[15] ناحیۀ نیمه خشک کانادا

[16]Franklin D. Roosevelt

سی و دوّمین رئیس جمهور ایالات متحده، از سال 1933 تا 1945

[17]Harold L. Ickes

[18]Soil Erosion Service                                                       

[19]Soil Conservation Service

[20]Natural Resources Conservation Service

[21]Federal Surplus Relief Corporation

دیگر ترجمه های مشاهده شده: شرکت فدرال اعانهٔ اضافی

[22]New Deal

[23]Civilian Conservation Corps (CCC)

برنامه ای که از 1933 تا 1942 در ایالات متحده برای کاهش بیکاری در طی رکود بزرگ اجرا شد و در آن، کارهای حفاظت ملّی عمدتاً به مردان جوان غیر متأهل داده می شد. مستخدمین در اردوگاه های نیمه نظامی زندگی می کردند و 30 دلار در ماه می گرفتند و غذا و خدمات درمانی شان رایگان بود. پروژه ها مشتمل بود بر کاشت درختان، ساخت سیل شکن ها، آتش نشانی در جنگل ها، و نگهداری از جاده های و مسیرهای جنگلی. این برنامه سه میلیون نفر را به استخدام در آورد.

[24]crop rotation

[25]strip farming, strip cropping

کشت اقلام زراعی مثل ذرت، در ردیف های یک در میان با گیاهان پوششی مثل علوفه ها، طوری که ردیف ها عمود بر جهت شیب بوده، فرسایش را به حداقل می رساند

[26]contour plowing, contour ploughing

روش خاکورزی که برای جلوگیری از فرسایش از شکل زمین تبعیت می کند (شخم زمین در جهت عمود بر شیب)‏

[27]Farm Security Administration

[28]Dorothea Lange

[29]Woody Guthrie


مطالب مشابه :


طراحی سپتیک تانک

عمران&بوشهر باشد، در سطحی هموار ساخته شود، سپتیک تانک در جهت مخالف وزش بادهای غالب




درباره بوشهر

دانشجویان معماری دانشگاه آزاد بوشهر زیاد ۹-بادهای باد غالب در تقسیم بندی




سیستم های جوی ، وزش ها و دما جزيره كيش

بادهای غالب و چیره در ایام گرم که مدت آن طولانی است، جهت بادهای جزیره جنوبی بوشهر; تهران




درباره بوشهر

عمران&بوشهر با دریا، وزش بادهای گرم جنوب غربی و علفی با گونه غالب بهمن و انواع




اقلیم واب و هوای استان بوشهر

دوره فعالیت کم فشار هند سه ماه تابستان است که بادهای در استان بوشهر شکل غالب باغداری به




طوفانهای غبار و وظیفۀ ما و تجربۀ آمریکا

و ما بر خلاف مردم عزیز و صبور خرمشهر و دزفول و کرمانشاه و ایلام و بوشهر و بادهای غالب




اطلاع رسانی هواشناسی و پیش بيني عددي هوا

طی فصل بهار باد غالب در خوزستان بوشهر منتقـل می شود وزش بادهای غربی و جنوب




برچسب :