269- شکرخند (1) : «قند»

شکرخند (1) : «قند»

کار «شکرخند» بر این پایه است که نخست یک سوژه برگزیده شده و سپس دوستان درباره ی آن سوژه ، به طنازی و شوخی های شاعرانه و گاه حتا مشاعره های طنزآلود می پردازند...

قراره اینجا فقط شوخی و خنده باشه به طنز شعرکوتاه - طرح-دوبیتی-ترانه-رباعی-غزل-آزاد ... فقط کوتاه - فقط طنز
بدون دشنام-ناسزا-توهین-بی ادبی-بی آبرویی و مانند این!
دوست خوبم Hossin Pariz در فراخوان نخستین ، سوژه ی قشنگی از «قند» به دست داد که ما - با اجازه ی ایشون - سوژه ی «شکرخند»نخستین اش می گذاریم.

خواهشمندم همه ی دوستان ، «قند» رو با طنز تلخ و شیرین خود ، به شوخی بگیرند...

ببینیم چه می کنید...

*****************************************************************

Ahmad Reza Sheykh

ز "فرهاد" و ز عشق پاک او شد با شکوه
کله قندی که ﺑُﻮد "شیرین" و در ظاهر چو کوه

Ahmad Reza Sheykh

از این رو کله قند چون کوه باشد
که شیرین اندر آن مستور باشد

مجتبا نبی زاده

کله خر و کله کدو ، کله قند
همه آمدیم ؛
جانا بخند

م.رها

Nasrin Nasrini

سخنهاي شيرين به مانند قند /زدهان تو در ايد يه كم بخند.....
دريا اسماني
كه خودمم ..

مجتبا نبی زاده

خواهشمندم زیر شعرها نام شاعر رو بنویسید- حتا اگه سروده ی خود بزرگوارتون باشه.
سپاس/

مجتبا نبی زاده

قند من پایین و چربی سخت بالاست
تا زبانت چرب سازم، قندی از لبها بده..

م.رها

مجتبا نبی زاده

دوستانی که درجا (بداهه) همراهی می کنند ، زیر نامشون تاریخ و ساعت هم بزنند ...
این دو نوشتک من : 1مرداد93 - ساعت 3:40

Nasrin Nasrini

قند دل را اب كردي تو اخر چرا ؟/در كجا من بخرم ان دل را

دريا اسماني
ساعت چهار وربع

مجتبا نبی زاده

سر بازار دل فروشی رو
کله قندی ببر
«دل»ی تو بخر!!

ساعت 4:45
پیشکش دوست گرامی دريا اسماني

Nasrin Nasrini

ممنونم اقاي نبي زاده

كله قندي را به دادم نو عروس /اوزدش انرا سر داماد لوس / دريا اسماني

مجتبا نبی زاده

فرق او تا بینی اش شد غرق خون
کله قند خونی و بخت نگون !!

م.رها
ساعت 18

Naji Gharibizad

چندیست که بیمارم و قندم بیش است ... چشمم شده کم سو و دلم درویش است ... گویند مخور این و مزن آن دگری ... نوش لب کیفور برایم نیش است . ( ناجی غریبی زاد بداهه )

Behzad Rasoulzadeh

خلقتم , شيرين کارى خداوند است /قندم بالا , سرم چون کله قند است /بهزاد ( همين حالا مقابل آينه ! )

ابوالفضل حبیبیان

شعر کوتاهست و مضمون کله قند ** دست را بر دل نهاده هی بخند ** قند شیرین است و لبهایت عسل **من عسل خواهم نخواهم کله قند (حبیب)

ابوالفضل حبیبیان

تاریخ مخواه وساعت از من ** چون اکثر شعر من بداهست ** مکتوب اگر چه این ببینی ** بالای سرش ولی شفاهست

ابوالفضل حبیبیان

(کله خر و کله کدو ، کله قند) ** رهزن دل دلبر زیبا پسند ** پول اگر نیست مرانم زخویش ** مانده به جیبم شپش از ماه پیش (حبیب)منهای مصرع اول که از جناب نبی زاده میباشد وبدون اطلاعشان به سرقت گذیده شده

Mohammadi Nezhad

انقدر شیرینی ،تو شبیه قندی
تو شبیه کله قند ،منم آن کله خر
تو خودت میدانی ،که همه دوست دارن
مثل خر کله قند.....فهام:/

مجتبا نبی زاده

«فهام»م کله و خر را رها کن
خروس قندی بخور، دردت دوا کن
«حبیب»م «سرقت»ت را سرفرازم
برای یک شپش صد خر ببازم!!!

م.رها
9:45 - چهارشنبه شب

Mohammadi Nezhad

گرچه "میمم" بدون "ها"یم "ف"دای توست
فهمم فدای "میم" و "رها"ی توست
/اما/
خروس من از خرم کله خر تر است
هرگز نخورم خروسی که خودش کله خر است

فهام:/
10:23

Marjan Farahani

خروس قندی اگر درمان درد است
فشارت چوون فتاده ، دست سرد است؟!!!
مرجان فراهانی

Mohammadi Nezhad

فشارم نه دلم افتاده بانو
یه حبه قند تو درمان درد است
فهام:/

مجتبا نبی زاده

دلت چوبی مثال آبنبات است

و قند بانوان اینجا سراب است

م.رها

Mohammadi Nezhad

نبی زاده////
مثالی تو بزن از شعر بانو ...
که یک بیتش بدون یک سراب است

خیال است و توهم،بی دلیل است
خود بانو ،خودش هم یک سراب است

فهام:/

دريا اسماني

االا يا ايها الساقي ادركعسا وناولها /كه قند اسان بدست ايد ولي ميشكند دندان را دريا

Majid Bahri

شبی یک کله قند را خرد کردم/تو چایی دادی و من برد کردم.....مجید93/5/1 ساعت10:55

Mohammadi Nezhad

دريا اسماني////.
آن قند که گویی قندان است
قند نیست عزیز،سنگ چخماق است
دندان تو را شکست و عشق من را
و چقدر آسان بود، این شکست تو و من
فهام:/

Mohammadi Nezhad

.مجید///
عزیزم یاد من بودش که گفتم
فراموشم نکن یادم فراموش
ولی چون نلبکی دادم به دستت
گرفتی و نگفتی، برد کردم
فهام:/

Marjan Farahani

درون کله ات قند یا شکر بود
که بانو را سراب و خواب دیدی
فمینیستی شود گر پی بگیرم
سخن را ،.....!!!!
مرجان..

مجتبا نبی زاده

Majid Bahri
تو چایی را کنار قند خوردی
نه قیسی و نه کشمش ؛ من چه سازم؟

م.رها

Mohammadi Nezhad

فراهانی ////درون کله ام کاه است و کوه است
همین را از ازل بابا بهم گفت
فمینیستی شوی یا تو نشوی
هوای حال من اینک همین گفت
سرابیُ سرابیُ سرابی

فهام:/

Marjan Farahani

درون کله ات گر کوه بودی
هوا را تو «حوا» کی می نوشتی
شکر هم نیست درمغزت پسر جان
خودت هم خوابی و خوابی و خوابی...
مرجان...

Mohammadi Nezhad

الا مردم، شما دیدید چیزی
کدام حوّا ؟ کدام هیوا ؟
چرا بانو توهم هی گرفته ؟
از اول من که گفتم شعر بانو
سراب است و سراب است و سراب است
فهام:/

Marjan Farahani

جناب فهام فهیم یکی از امکانات این فیس بوک زبان بسته این است که سوابق ویرایش در ان ثبت میشود.. ( تغییر " حوای حال" به " هوای حال)... مررررسی ((فهام نوشته بود : حوای حال من اینک همین گفت!!!))

Mohammadi Nezhad

میدونم ... ولی تاریخ قضاوت خواهد کرد ..

Mohammadi Nezhad

تصور بکن 200سال دیگه توی دانشگاه تهران کلاس تاریخ سر این مسئله با هم دعوا کنن... و روح من و تو هم اونجا هی بخندیم

مجتبا نبی زاده

دمتون گررررررررررررررررررررم.

Mohammadi Nezhad

نبی زاده////
جناب شاعر پرپشت مویم
تو که جدت نبی هست و مقدس
دمت گرم و سرت سرد و دلت باد
کمی فهمم خراب است و پر از باد
همین شعرم از اول شد فقط باد

Behzad Rasoulzadeh

لبت شيرين تر از قند و عسل بود /ولى اى کاش سير , کمتر خورده بودى /بهزاد ( همين حالا )

Nasrin Nasrini

اي قند ونبات يادش بخير ان ابنبات/كه مادرم ميخريد با دادزياد/ يادش كرامي مامان نازنينم ........

Nasrin Nasrini

اخ زير دندان بود قند ونبات /قرچ قرچ ميخوردي با اب وتاب .......

Mohammadi Nezhad

بهزاد///
حیا کن ،سیر نبودش بچه پر رو
همان عطریست که دیروز تو خریدی
فهام:/

مجتبا نبی زاده

قند از سخنت پرید جانم
از سیر به شیر برس «فهام»م

م.رها

Behzad Rasoulzadeh

فهام ///
عزيزم عطر من که خوب بوده /
شنل بود , نه گمونم جوپ بوده /

نزن زيرش اگه آش رشته خوردى /
يقينا سيرشم مرغوب بوده /

بهزاد ( همين حالا)

Ali Nikfar

لبت قند و بوسه ات قند در قند
بگو این همه قند کیلویی چند ؟
علی نیکفر - الان

Mohammadi Nezhad

بهزاد//
برو پررو جوابت را که دادم
مگر فردا به دستم تو نرسی

اگر بردم به جردن تا بسلفی
هزارو یک صدو پنجاه دینار
بفهمی فرق عطر و سیردوشی

فهام:/

Behzad Rasoulzadeh

فهام ///
باشه فردا بريم , خيلى هم عالى /
پيرزن ترسوندى از تاکسى خالى ؟ /

بهزاد ( همين حالا )

Mohammadi Nezhad

بهزاد//
عجب پررو پسر ،مغز توخالی
پسر من عشقتم ،تو عقل نداری

برو...تاکسی میاری تو برایم؟
یا شاید هم خودم تاکسی بیارم

بیار اون ماشین از تو قشنگت
که من جلدم به ماشینت نه عشقت
فهام:/

Behzad Rasoulzadeh

فهام ///
عجب...پس عاشق ماشينم هستى /
برو اى بى حيا خيلى تو پستى /

برو سرکه بخر با خمره ديگه /
لگد زدى به بختت دستى دستى /

بهزاد ( همين حالا )

Mohammadi Nezhad

بهزاد//
په نه په، تو فکر کردی که سرداری
سپه سالار عشق بی نوایی

نه جونم تو برایم حکم ریگی
سیاه هستی و زشتی و یه دیگی

به آتش میکشم آن بخت را که
به دست تو شود خوشبخت، با که؟
فهام:/

Behzad Rasoulzadeh

ﻓﻬﺎﻡ ///
ﺁﺧﻪ ﻧﻪ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺗﻮ ﻫﻤﻪ ﭼﻰ ﺗﻤﻮﻣﻰ /
ﺑﺪﻭﻥ ﺁﺭﺍﻳﺶ , ﺷﮑﻞ ﻋﻤﻮﻣﻰ /

اگه رو صورتت کرم نمالى /
انگار برگشته از تون حمومى /

ﺑﺮﻭ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﮐﺎﺭﻯ ﻧﺪﺍﺭﻡ /
ﺩﻳﮕﻪ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﻳﺎﺭﻯ ﻧﺪﺍﺭﻡ /

ﻫﺰﺍﺭ ﺗﺎ ﮐﺸﺘﻪ ﻣﺮﺩﻩ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﺮ ﺟﺎ /
ﺧﻴﺎﻝ ﮐﺮﺩﻯ ﺧﺮﻳﺪﺍﺭﻯ ﻧﺪﺍﺭﻡ ؟ /

ﺑﻬﺰﺍﺩ ( ﻫﻤﻴﻦ ﺣﺎﻻ )

Mohammadi Nezhad

بهزاد..(په نه په .منیژه؟ آخه مگه کَسِ دیگه ای هم هست) ///
//
هه هه ،نه اینکه تو خیلی باهالی
یه کم لاتی، دره پیتی، چاخانی

خریدارت خر است و ابله و شیرین بیان است
خودت راستش بگو از گور خران است؟

دروغ و حیله و تزویر تاکی؟
پسر اینقد پیام و وزوز و توجیه تاکی؟

بامن کاری دیگه تو نداری؟
خیارشور خورده ای تو حال نداری
برو شیرت بخور تا حال بیایی

فهام:/

ابوالفضل حبیبیان

عزیزان طنز ما گویا که قنده ** نمی بینم اثر از (قند) بنده ** قرار این بود یاران یار باشند ** نه اینکه در پی آزار باشند ** عزیزم تو به بیداری وهم خواب ** بکن لطفی وفوری سوژه را یاب

Mohammadi Nezhad

حبیبیان//
عزیزم قندیت از بهر یار است
چه کس دیده که آزام به مار است؟

تو بهزادش بگو" بس کن پسر جان"
نکن بازی تو با دُم ای پسر جان

که این دم دست تو از بهر شیر است
پریشان و غضب چون گرگ پیر است

ابوالفضل حبیبیان

Naji Gharibizad

چندیست که بیمارم و قندم بیش است ... چشمم شده کم سو و دلم درویش است ... گویند مخور این و مزن آن دگری ... نوش لب کیفور برایم نیش است//حیف است عزیزمن که دل باشد ریش **فرصت چو شود ویزیت بکن دکتر خویش ** هر آنچه که گویدت فقط گوش بکن ** ویزیت بده وسپس فراموش بکن

ابوالفضل حبیبیان

Ali Nikfar

لبت قند و بوسه ات قند در قند/ بگو این همه قند کیلویی چند ؟ // برادر قند ما قیمت نداره ** چوجایش برلب زیبا نگاره

Mohammadi Nezhad

حبیبیان//
آآآ ق ااا ای نبی زاده
نیستی تو مگر استاد؟
قند همه زد بالا
اینجا همه بیمارن
دکتر تو بیا درمان
گشتم کمی افسرده
از این همه بیمارت

ابوالفضل حبیبیان

استاد نبی زاده * با این همه دلداده * یک پارچه فریاده *عشقش به دل افتاده *او در پی لبخنده * مضمون گل من قنده . Mohammadi Nezhad

Mohammadi Nezhad

حبیبیان//
قند تو همی پیش کش
من مُردم از اندوهت
از بس که تو هی گفتی
من بیمارم و بیمارم

ابوالفضل حبیبیان

کی گفته تو بیماری؟ ** تو خوب و وفاداری ** لطفی کن وهم ازقند ** اشعار جدیدی بند Mohammadi Nezhad از همراهیتان خوشحال شدم (وقت بخیر)

Sharare Azar

زین قند که از شعر ِ عزیزان ِ سخن ریخت
دلها شده قنداب سرا و شکرآذین
از بس که بخندیدم و هی ریسه برفتم
اشکم شده سرریز ولی شور نه ، شیرین/ شراره /همین حالا بعد از خوندن طنزهای خوب دوستان / ممنون از مجتبا، بهزاد ، مرجان ، فهام و جناب حبیبیان عزیز/ خیلی خوب بود عزیزان

Mohammadi Nezhad

حبیبیان//
از روی زبان تو من گفته ام که بیمارم
گرنه همه میدانند کی گفته که بیمارم

وهم را که من گفتم
مخصوص نسوان است
تو گوش نده لطفا
اینها همه هزیان است

مجتبا نبی زاده

قند گوی و قند جوی و قند پوی
جز قند در این سرای از هیچ مگوی

قندت چو که بالاست ، به لیمو بندش
دل را که ترُش گشت ، به گیسو بندش

دل را زغم سَفته و چک ها برهانیم
با قند رفیقان ، دگر افسرده نمانیم

گر قند به بقالی سه و صد به تومان است
اینجا همه مجانی و درهم به گمان است

شیرین دهنان صحبت شیرینی چو کردند
از دل همه اندوه ِ چک و سَفته ستردند

اینک من و تو پارشه ِ کشور قندیم
از قند بگو ، قند بگو تا که بخندیم

«با هم» بخندیم...

درودتان هزاران هزار.
م.رها - 2 امرداد 1393
ساعت 3 و نیم پسین

Mohammadi Nezhad

شراره//
اندکی شیر به آن شور اضاف کن
بعدا تو بشین هی تو همِش زن
انقدر بزن عاقبتش شیرعسل کن
بعدا تو بشین رخ بنما..جرعه ای مهمان تو مرا کن.....فهام:/

Behzad Rasoulzadeh

فهام ///
شنيدم گفته اى شيرى , پيشى جان /
اگه تو شير باشى , من اژدهايم /

اگر ديروز نخوردمت به يک ضرب /
نگات کردم , کور شد اشتهايم /

بهزاد ( همين حالا فاز اعتماد به سقف )

Mohammadi Nezhad

نبی زاده//
ایستت بکن ای زاده ی موسی
عیسی و مسیح یا یهودا

آیا تو که هی داد زنی این سخنت را:

""""دل را زغم سَفته و چک ها برهانیم
با قند رفیقان ، دگر افسرده نمانیم"""""

آیا تو شده پاس نباشد چکِ روزت
حتما که نه گرنه تو بدانی
قند به بازار جهان قیمت روزاست
فهام:/

Mohammadi Nezhad

بهزاد//
الا شاها تو ای مار+ا
برو بونه سر لانه نهادم

همان هه هه،که دیروز کرده بودم
دوباره محضرت play بکردم
فهام:/

Behzad Rasoulzadeh

به گوشم پند هايش شيرين تر از قند است
سر وقت و به جا , يارانه ى هدفمند است

خوشتيپ , مو بلند و گندمگون
دوستان درکم کنيد , مسئول شکرخند است

بهزاد ( همين حالا در حال جارو کردن زير پاى دوستان )

Sharare Azar

فهام/
اینهمه غلط غلوط املایی ِ تو ای دوست!
خود شکرقند و شکرخندی ست امروز

Mohammadi Nezhad

شراره//
غلط کردم غلطها من نوشتم
اگر روزی دل بانو شکستم

Mohammadi Nezhad

همه دوستان//
نوشتن کار هر کودک نباشد
مرا لطفا شما کودک نخوانید

منم فَهّام همان که گفت سعدی:
"!@#$&&^*(%#@:)سعدی
نمی دانم چه گفتا یا کجا گفت
فقط دانم یه چیزی همچنین گفت

فهام:/

Sharare Azar

Behzad Rasoulzadeh

آفرین بر قند گفتارت که شیواست
دل استاد از شعر تو شیداست
ولی شیرین نکن دیگر خودت را
حسودی میکنم این خصلت ماست!!!!!!!!!!!
شراره همین حالا

Nasrin Nasrini

بابا او حوصله را سر ببرده /كلامش مثل دندان كرم خورده / يادش رفته دوستمان با قند شعر بنويسه

Mohammadi Nezhad

بهزاد//
توئی بهزاد من، یا که عزیزم
فدای تو منم اما مریضم

از اول من تو را هی دوست داشتم
تفاهم بود، اما ســـــــــــــوء داشتم
فهام:/

Behzad Rasoulzadeh

شراره ///
بنده خدا بى سوادست چيزى نگو /
لحظه اى در باز بود آمد تو /

بهزاد ( همين حالا )

مجتبا نبی زاده

«فهام»م جان فدای «فا» و «هام»ت
همه دنیا بود چون قند به کامت

بدان من زاده ی پندار نیکم
نه آن تازی پرستان ، بدسگالان

دل از اندوه ایرانم پر از درد
نگاهم خون ، زبانم خون ، جگر سرد

مرا گر چک نبودی غصه و غم
چرا تکرار کردم این دو را هم؟

چو اینجا قصه گفتم از شکرخند
فراموشم شود غم ها به یک «قند»

رفیقان ، همدم و همراز و همدل
به یک قند و شکر ، حلال مشکل

اگر اشکی ببینند ازرفیقی
از آن سازند اشعار دقیقی

که خنده جای اشکش روید از دل
بخندان یار زیبا روی خوشگل

بخندان تا خدایت روز محشر
بخنداند تو را با کار دیگر

بهشتت می دهد پاداش خنده
جهنم جای آخوندان ...ونده

قرارم فحش و دشنام نیست یاران
خودت جای سه نقطه ، نکته ای دان

م.رها
دوم امرداد 93 - ساعت 4 و 20 دقیقه پسین.

Behzad Rasoulzadeh

فهام ///
سر و کار تو با شيخ اجل چيست؟
دروغى شاخدار گفتى پسر جان

در اين پنجشبه ى ماه رمضان
تنش را بيش ازين در گور نلرزان

بهزاد ( همين حالا )

Mohammadi Nezhad

بهزاد//
مرا با شیخ تو کاری نباشد
مگر شیخ تو با من کار باشد

کمی گفتم که خندیده بباشیم
وگرنه قند من شیخی نباشد

Nasrin Nasrini

قند شيرين ميكند كام را /ولي كاهي زهرمار ميكند جان را /

Nasrin Nasrini

خوردن قند به سان بودن است در نت /خوشا انكس كه ندارد اين اينترنت ..... تا ميايم بنويسيم مثل اكهي بازركاني هي قطع ميشه

Mohammadi Nezhad

نسرین//
عزیزم کی تو رو غمگین بکرده
همین بهزاد؟ بهزاد خودمون
همون که شعرهایش نم بکرده

تو قندت را بخور صبر پیشه ات کن
بگیرم انتقامت رو تو صبر کن

Behzad Rasoulzadeh

عزيزان مى روم قلبم گرفته
شايد با خود بگين يارو خرفته

گمون کردم شما با جنبه هستين
رفيقى با مرام , خوش خنده هستين

ندانستم شما نازک نارنجين
کمى هم سرتق و يک دنده هستين

بهزاد ( همين حالا در حال محو شدن در افق )

Sharare Azar

بدون مخاطب/
ز شیرینی شبیه کله قندی
زبان ریز و سخن باز و لوندی
ولی افسوس ها...که پاچه خواری
و من می گویمت دورم بگردی
شراره/ 4:45 دوم مرداد

Nasrin Nasrini

واي بي جنبه بابا شوخي بكردم /تمام قند ايرانو برايت من شكر بكردم .......اقا بهزاد نرويد بابا

Mohammadi Nezhad

با بهزاد نیستم//نخند//
ما که نگفتیم تو خرفتی
اگه اصرار داری باشه...

تو این قلب و بهانه هی بکن باز
همین که چیزی گفتیم قهر بکن باز

مامانت رو بهانه هی بکن باز
تو محو و دود و مه شو باز
فهام:/

مجتبا نبی زاده

«شیخ» را سه حرف باشد ، شین و یا و خا
دانی که هرکدام زکجا آمده؟ چرا؟

«شین» را ز حضرت شیطان گرفته است
تا فریبد همه مردم ، به تزویر و ریا

یادگار خصلت یابو اگر «یا» بنگری
در نهان پولدار و در ظاهر بود او بینوا

«خا» ز خوک آید ؛ همو که بنده ی شهوت بود
البته بی غیرت است و همچو خوکان پرصدا

گفته بودم «قند» باشد این شکرخند نخست
صحبت شیخ اجل آغاز کرد این ماجرا

دوستان تلخی این «قند» خوشتر است
از سخن های شیوخ بی خدای بی خدا...

م.رها
ساعت 16:50

مجتبا نبی زاده

بانو Sharare Azar

اگه دورت بگردم ؛ قند میدی؟
بیا خشکه حساب کن ؛ چند میدی؟

Mohammadi Nezhad

من الان میروم قندم تموم شد// یه کم قند میخرم،.. دیدی تموم شد؟

Behzad Rasoulzadeh

ممنون از همه دوستان گلم واقعا ممنونم که من رو لايق هم کلامى دونستند , به خصوص فهام عزيز , خانم ها نسرينى و آذر و جناب نبى زاده عزيز , ببخشيد اگر گاهى از دايره ادب خارج شدم قصد جسارت به کسى رو نداشتم فقط جهت انبساط خاطر دوستان بود , بهزاد ( همين حالا در حال ماست مالى )

Ahmad Reza Sheykh

گرکام دهان تو گر که شیرین خواهی
با تیشه به جنگ کله قند باید رفت
شیرینی کام دل ولی سخت تر است
با تیشه به جنگ بیستون باید رفت
شیخ ساعت 17

مجتبا نبی زاده

دوست خوبم Marjan Farahani
«شکرخند»ی که کردی پیشنهادم
میان «شعر کوتاه»اش نهادم

تو خود رفتی برامان خنده آری
من از پرخندگی در خود فتادم!!!

بیا «قند»ی برامان کن فراهم
که چایی سرد شد ، در بند بادم!

Sharare Azar

مجتبا نبی زاده

نمیشه کله قندامون گرونه
به جیب پاره پاره نخ نمیده
اگرخواهی یه حبه قند دارم
کمی نم داره و اما مفیییییییییییییده
Farzad Mahmoodi

من فقط ذره ای از چـشم تو را میدیدم
آخـــــر آن ذره و مثـقال مرا شاعر کرد
.
این چنین سوی کسی جاذبه ارسال نکن
که همان لحـظه ی ارسال مرا شاعر کرد
.
پـدرم بر سر یک خال سـمرقــندی داد
باز هم قــند همان خال مرا شـاعر کرد
.
دلجو

مجتبا نبی زاده

بزرگی و بزرگواری تو بهزاد
بدون تو ، فهام و شیخ و فرزاد
و نسرین و شراره ، گاه مرجان
شکرخندی نبود و قند و قندان

سپاس بیکران بر جمع یاران
همه خوش خنده های قند و قلیان!!

Marjan Farahani

امدم جانم به قربانت ولی قندم فتاد
زود ورش دار فوتکی کن در دهانت بذار (مرجان ...همین حالا) به مجنبا نبی زاده

Sharare Azar

مجتبا درود بیکران بر گلقند قندان

مجتبا نبی زاده

جان و قربانت چه سود وقتی که قندت خاکی است
فوتک نقاشی «آیدا» بیارم ؛ فوت من افلاکی است !!

ساعت 17:20

Sharare Azar

Behzad Rasoulzadehاز مجتبا نبی زاده خواهش میکنیم از دوستان بخواهند که ناراحتی و دلخوری از هم در "شکرخند" نداشته باشیم. اگه با هم شوخی میکنیم باید با جنبه باشیم و از هم ناراحت نشیم .

Nazanin Seyfollahi

مجتبا نبی زاده:

همه قند و عسل ریزد از این جمع
همه شعر و غزل باشد فراهم
ولی در این میان یک چیز کم بود..!
چرا این آخری حق زیر پا بود...؟؟
اگر مرجان نبود.. قندی نبودی
چنین پیج و شکرخندی نبودی ...
تو که بالابلند و سرو قدی ...
چرا گافیدی ای جان : " گاه ..مرجان" ؟؟

با عرض پوزش از محضر بزرگان - نازنین

مجتبا نبی زاده

یه چیزی که اینجا خیلی به من ( و حتمن به شما دوستان) خیلی چسبید ، رفاقت خیلی قشنگ دوستان بود که در اوج کل-کل هم قربون صدقه ی هم می رفتند!!
و یا دفاعی که نازنین بانو از خانم فراهانی کردند ، حسودی آدم رو برمی انگیزه!!!
باز هم دم «باجنبه» و «پرگنجایش» همه تون گرررررررررررررررررررررررررم.

Nazanin Seyfollahi

منم فقط من باب طنز گفتم قربان ...تازه کلی هم از قد و بالای شما تعریف کردم که دلتون نگیره ...

Marjan Farahani

تازه مطلبو گرفتم! نازنین جان همیشه همینه... الان کم کم احساس ناراحتی میکنم... " گاه مرجان"؟!!!! من رفتم..

مجتبا نبی زاده

مرجااااااااااااااااااااااااااااااان

تو نباشی چه کسی قند و شکرخند بزنه؟
توووووووو لبامون گل خنده بکاره؟
روووو گره های دل وامونده مون
پاپیونی و قشنگ بند بزنه!!!!!!!!!

من هم دیگه باید برم!
واسه افطار، نه نون داریم و نه حلیییییییییییییییییییم...

مجتبا نبی زاده

تا برمی گردم - جون «آقا» - چند تا پیشنهاد تووووووووپ بذارین تا بشه یک سوژه ی خوووووووووووب ازشون دربیاریم!
درودتان.. تا افطار/

Mohammadi Nezhad

آقا خواهش کلماتی مثل بوسه و لب و ...نزارید ...من التماس میکنم(حالا چراش رو نمی تونم بگم...بهزاد میدونه) ..البته اگر هم گذاشتین دیگه تقصیر خودتونه...از من گفتن بود

Nazanin Seyfollahi

منم با لب و اینا موافق نیستم ...کار به جاهای باریک می کشه ...خانوما هم نمی تونن از لب یار بگن ...دِ...

Marjan Farahani

خوب از لب جوی، لب دیوار ، لب چشمه ،لب کارون..... بگید... ؟

Behzad Rasoulzadeh

آقا اينجا خانواده زندگى مى کنه

Nasrin Nasrini

بر لب جوي نشينم /كذر عمر ببينم/موهاي سفيدم را/با قيچي ميچينم

Nasrin Nasrini

بر لب ديوار نشستم /باور كنيدخسته هستم

Mohammadi Nezhad

حرفای من به مامانم وقتی قرار بشه واژه لب و..بزاریم:::مااااااااماااااااااااان زود چادرتو سرت کن...ایجا هوا پسه!!! ... به شعر کوتاه هم تا یه هفته سر نزن!!!

Nasrin Nasrini

لب كارون /خاطراتت /هنوز /در البوم زندكيم/تكرار ميشود/

Nasrin Nasrini

خنده پسته

Nasrin Nasrini

ستاره چشمك زمين

Ahmad Reza Sheykh

تا شهد لب لعل تو را چشید زنبور
زد شعبه کندوی عسل در همه عالم
شیخ

Ahmad Reza Sheykh

عالم همه چون شهد لبت را بچشیدند
انگار که بمب اتم افتاد به عالم
شیخ

Mohammadi Nezhad

//مخاطب طرفدارهای واژه لب..//
لبهای من از آن لب شيرين تو شيرين
شيرين نشود، چون لب شيرين لب بهزاد

لب لب نکن اي دهريِ زنديقِ دل من
شيرينِ من از تلخيِ نسرین، شده بهزاد

فهام:/
الان خوب شد..دیدید من یه چیز میدونستم..گفتم نزارید..گفتم یا نگفتم!!!!

Ahmad Reza Sheykh

آرام شود حسرت و اندوه نهانم
یک بوسه از آن شهدلبش گر بستانم
شیخ

Nasrin Nasrini

ما كه مهمان بوديم ورفتيم /لب يار را پسته ي خندان ديديم ورفتيم

Nasrin Nasrini

قند را با قيمت زياد خريدم / اما ببخش به تو نميدم /

Mohammadi Nezhad

شیخ//
ای شیخ تو لب لب نکن انقدر حرام است
در وادی لب اول کارت شراب است
فهام:/

Mohammadi Nezhad

بابا چرا جوون مردم رو اذیت میکنید...هی مینوسیم هی پاک میکنم ..هی میخندم..هی نگاه میکنم پشتم ببینم مامان یه وقت نخونه چی نوشتم...از مرجان که رد میشم میرسم به نسرین از نسرین به بهزاد ..بهزادو همون بیت اول ول میکنم میرم نازنین..... و یهو میبینم شعر کوتاه که هیچ شده بحر طویل ...... و منم که پررو....باز مینویسم پاک میکنم...

مجتبا نبی زاده

دریا و آسمان دست به دست هم داده اند و آبجی نسرین ما رو پرداخته اند ؛
دلش دریا ، نگاهش آسمانی ست
رفیق من که مهرش جاودانی ست.

این قهرها همه ش شوخی و خنده ست. جدی نگیرین دوستان/

دريا اسماني

من از دست كسي ناراحت نيستم بابا من درياي اسمانها هستم دوستان ميتونن سركي به صفحه منم بزنن فداي مهر تك تك دوستان تو ي صفحه من خوشحالم كنارتونم به خدا اسمم نسرينه ولي همه ميكن دريا دوتا صفحه ي فيس بوكم پر شعره نخنديد كم اورديم جا كم بود خوب دوتا صفحه داريم مثل موبايل اينم مد شده

دريا اسماني

اقاي نبي زاده ممنون از شعرتون متشكرم مارو خجالت داديد مهربان

Mohammadi Nezhad

بهزاد عزیز دیگه تو واژه ی لب تعارف نداریم..شوخی که نیست.دیگه خودت متوجه شو ..بیش از این توضیح بدم منو از گروه اخراج میکنه استاد.حالا تنبیه مامانم هیچ....البته میشه یه معنای دیگه هم بر داشت کرد..یعنی همون بیت اول فیتیله پیچ میشی ...هاها ها ها ااا

Mohammadi Nezhad

دریا// به دریا بنگرُم نسرین ببینُم پس یعنی این....گفتم ها شاعر الکی نمیگه

Behzad Rasoulzadeh

آهان پس که اين طور .... فهام جان اعتماد به نفس تو رو صندوق صدقات داشت ميشد بانک مرکزى

Mohammadi Nezhad

ما از اول داشتیم آنچه دیگران نداشتند.... یارانه ها رو که دادند دیگران هم دیگه داشتند

Mohammadi Nezhad

فکر کنم اذونه...منظور اذانه ...نرم مادر شک میکنه ...بای

Farzad Mahmoodi

کله خرسلام من جوابی دارد
البته علیک هم ثوابی دارد
ای کاش درفراق قندلبت کشته شوم
این کشته شدن چه بازتابی دارد
فرزاد

Ahmad Reza Sheykh

جناب نبی زاده موضوع اول در مورد کله قند بود ولی سپاسگزارم از توضیحی که در مورد فامیل من دادید چون تاکنون فکر میکردم شیخ ابو علی سینا شیخ حافظ شیرازی شیخ اجل سعدی اگه همچین لغبی دارن پس باید به فامیل خودم افتخار کنم متشکرم ازتون که توضیح دادید در اینمورد

مجتبا نبی زاده

دوست بزرگوارم Ahmad Reza Sheykh
هرگز و هرگز به خود و حتا به دیگران اجازه ی توهین و رنجش دوست ارجمندی چون شما رو نداده و نخواهم داد..
آنچه در آن کامنت آمد ، نه در معنا و مفهوم واقعی و واژگانی «شیخ» ؛ بلکه درباره ی کاربرد سوءاستفاده گرایانه ای ست که مشتی ابلیسان «شیخ»نما از این واژه ی دیرین و پرمغز (که همان «پیر» است و مراد از آن «مراد» نیز) کرده اند.
و نیز واژگان والایی چون «آخوند» و «ملا» و... که اینک معنایی درست وارون معنای راستین آن یافته اند/
گر رنجشی - ناخواسته - پیش آمده ، داداشت رو ببخش بزرگوار.

مینا اروجلو

دوستان کاش اگر میخوان دو بیتی یا شعر کلاسیک اینجا بزارن به وزن شعرها توجه کنند یا اگر براشون سخته همون شعر سپید بزارن. راستش بعضی شعرها خیلی از نظر وزنی خرابه

Mohammadi Nezhad

وقتی قراره تو چند ثانیه جواب رو بگی فکر نکنم وزن اینجا زیاد مهم باشه....البته خیلی هم بی وزن نباشه...

Marjan Farahani

Mohammadi Nezhad فهام// یه لحطه حس کردم اینجا یک نشست ادبیاتانه!!! ست.. ما با این بداهه ها به پیکره ی ادبیات ضربه ی مهلکی وارد میکنیماااااا !!!

Sharare Azar

نمیخوایم یه اثر ادبی خلق کنیم همینکه بتونیم توو چند دقیقه مشاعره ی ظنز و پیش ببریم و خلاقیت جواب دادن داشته باشیم به نظر من کافیه. این پست ، از ابتدا هم قرار بود به عنوان یک زنگ تفریح باشه. برای تمرین و خلق اثر، کارگاه شعر و داریم. از همه ی دوستان خوش ذوق تشکر میکنم.

مینا اروجلو

نه موضوع اثر ادبی نیست.. ولی زیادی هم رها بشه کمی از هدفمون که همانا طنز در مقام شعره گم میشه..

مجتبا نبی زاده

دوست خوب و دیرینم مینا اروجلو
«شکرخند» تنها برای زدودن غصه ها از دل صاب مرده مون برنامه ریزی شده و اینجا اصلن قرار بر نقد شعر نیست.
به پیشنهاد دوست خوبمون بانو فراهانی ، و استقبال خیلی خوب دوستان ، قرار شد در کنار فضای خشک کارگاه شعر ( و سختگیری های من و دوستان) و نیز فضای رسمی کامنت های زیر شعرها (سپاس-احسنت-آفرین-دست مریزاد و...) کمی -دور هم- طنز بگیم و بخندیم و بخندونیم و مهم نیست شعر از چه کسی یا کجا باشه فقط مایه های طنز داشته باشه ، بسنده ست.

بیاین باهم ، با هم ، با هم بخندیم...
سپاس تان بیکران.

مجتبا نبی زاده

دوست خوبم Marjan Farahani
خواهشمندم از نیش کلام بکاه و دوستانه تر ببین.
شاید این شوخی (طنز) تلخ تو رو - حتا من - کنایه ای به خود بگیرم و رنجیده بشم...
می دونم که رنجش هیچ دوستی رو نمی پسندی.
سپاس مهربانو.

Mohammadi Nezhad

//من از این که باعث کدورت بین دوستان شدم عذر خواهی میکنم//
.
چند روزي بعد تو
بانو، مرا غمها گرفت

شعر گفتم، گريه کردم
بي تو اين دنيا گرفت

يکدفعه وارد به محرابي شدم
خنده کردم، خنده هاي ديگران باما گرفت

دوستانم جرعه اي مهمانمان کردند ولي
با نبودت اين دلم را ياد تو، غوغا گرفت

باز يادت آمد و اين درد را تازه که کرد
ناله هاي مرغ شب،هرشب مرا، بالا گرفت

اخم هايت را رها کن، اندکي با ما بخند
داغ بر دستم زنم، اندوه تو از پا گرفت
.
.
محمدي نژاد- فهام:/
93/5/4
5:50

مجتبا نبی زاده

اخم هایت بیخ ریشت ، خنده هایت مال ما
اشتری کو تا تواند این «فهام» از ما گرفت ؟!!!
مجتبا نبی زاده

تو بزرگ و بزرگواری «فهام» جان.
سوءتفاهم - چونان سوءهاضمه - در تراکم سخن - چون تراکم خورش - طبیعیه داداش.
تو را گناهی نیست که پوزش خواهی.
ماچ بده بیاد.

 


مطالب مشابه :


269- شکرخند (1) : «قند»

شرکت پارتیان مهندسی عمران-سازه-تحقیقات و مثل خر کله قند فهام:/ مجتبا نبی




اولین دانشنامه نرم افزار ایران softgozar.com

کلیه حقوق این سایت متعلق به شرکت مهندسی فناوری هوشمند اطلاعات فهام می




270- شکرخند (2) : «شتر»

شرکت مهندسی اين فهام است آمده با صد شتر شعر و غزل




272- شکرخند (4) : «گوشی»

شرکت مهندسی ساختمان « پی آمود پارتیان » در این پست معرفی شده ایم : http://partian.blogfa.com/post/91




سیستم اندازه­گیری هوشمند (AMI) چیست؟

مقالات و مطالب وتصاویر مربوط به مهندسی برق (فهام) " توسط تارنمای مهندسی برق قدرت شرکت




قدر زباله‌هایتان را بدانید

مهندسی محیط گفت‌وگویی داشته‌ایم با مهندس حمیدرضا فهام، مدیرعامل شرکت پیشگامان صنعت و




شنیده ای از آکنتور

نگاهی به گزارشات 9 ماهه شرکت های گروه (ر ) رایانه و فنی مهندسی .




برچسب :