سفرپرخاطره

چهارشنبه  مورخ 21/1/92 ساعت 30/18 پا ویون فرودگاه مشهد

هواپیما فرودگاه مشهد مقدس را به مقصد اهواز ترک می کند . مسافران هواپیما و این کاروان تعدادی از مدیران ارشد استان به همراه استاندار خراسان رضوی است . پس از یک ساعت و چهل دقیقه ،هواپیما وارد فرودگاه اهواز می شود . پیاده می شویم . وارد مسجد فرودگاه اهوازشده و نماز جماعت مغرب و عشا ء را در آنجا بجا می آوریم . یکی از راهنمایان کاروان برنامه 2 روزه این سفر را توضیح می دهد .سپس به قرار گاه مرکزی راهیان نور در اهواز می رویم .  به همه اعضای کاروان یک دست لباس رزمی و چفیه و پلاک هدیه می شود . به یاد دوران دفاع مقدس . همه لباس رزمی می پوشیم .به نام هر یک از اعضای کاروان پلاک هم تهیه شده است .

رزمایش

ساعت 10 شب است .لباس و چفیه را می پوشیم و به طرف محل رزمایش می رویم .محلی که یک نفر در وسط میدان ایستاده و توضیح می دهد. از خاطرات جبهه ، از شلمچه ، از روزهای دفاع مقدس ، از دلاور مردی و سلحشوری ساکنین شهرهای خوزستان ، کردستان ، کرمانشاه ، از شهید چمران تا شهیدان وقایع اخیر ، از شهدای دانشمند هسته ای ، از شهید مهندس رضایی نژاد، از آرمیتا ، از مادران  و پدران و فرزندان شهدا ، از زنان دلاور دوران دفاع مقدس روایت گری می کند . این صحنه ها برای کسانی که قبلا توفیق حضوردر جبهه ها را داشته اند تداعی ایام می شود و کسانی که نسل چهارم انقلابند کاملا حس می کنند همه رشادت ها ، ایثار گری ها ، مقاومت ها و شجاعت ها را . 65 هنرمند دست اندر کار ، با هنرمندی تمام ، صحنه هایی از جنگ  8ساله و مقاومت های مردم شهرها را به نمایش می گذارند .از پرواز هواپیما و هلیکوپتر تا حرکت تانک و آمبولانس ، تا آمد و شدن مردمان در شهرها ، مقاومت مردم خرمشهر ، حمله دشمن به پاوه و قتل عام زنان و کودکان بی گناه ، وبالاخره صحنه هایی از اتفاقات اخیر . نمایش صحنه ترور شهید رضایی نژاد در برابر چشمان همسر و دختر خردسالش ، اشک و غم و ماتم برصورت نظاره کنندگان می نشاند .

در وسط میدان و بر روی ارتفاع ، صفحه  نمایش بزرگی نصب شده ، وسخنانی از رهبری عزیز را پخش  می کند. آنگاه که به دیدار خانواده رضایی نژاد می روند و آرمیتای خردسال را نوازش می کنند و بوسه برچهره این فرزند معصوم  دانشمند هسته ای ایران می نشانند .

امشب یک دوره معارف جنگ و انقلاب در این میدان به اجرا گذاشته شده است . سکوت همه نظاره کنندگان را فرا گرفته است . همه زائران کاروان راهیان نور ، حوادث و اتفاقاتی را که شنیده یا خوانده بودند اینک به تماشا نشسته اند . احساس شرمندگی می کنیم . واقعا پس از این همه شهید ، جانباز ، آزاده ، شهادت زنان و کودکان ، پرستاران و بیماران ، آیا کفران نعمت نیست که عزت و عظمت ایران عزیز اسلامی را سپاس نگوییم ؟ فراموشی درد بزرگی است . اینجا است که انسان با همه وجود ، آثار و برکات اردوهای راهیان نور را درک می کند . واقعا نه یکباردر عمر، بلکه سالی یکبار هم اگر امکان حضور در این برنامه معرفتی وجود داشته باشد زیاد نیست . " فذکرا ان الذکری تتفع المومنین "

ساعت 7 وچهل و پنج دقیقه صبح پنج شنبه 22/1/92 است از قرار گاه مرکزی راهیان نور شهید مسعودیان اهواز خارج می شویم . سرداردرچه ای راوی برجسته دفاع مقدس با چهره ای شاداب ، متبسم و بشاش وارد اتوبوس می شود . با راننده خوش و بش می کند و دست او را به نشانه تواضع می بوسد . سپس با سر نشینان احوال پرسی می کند . با اولین نفری که روی صندلی جلو نشسته نیز احوال پرسی صمیمانه می کند و غافلگیرانه دست وی را نیزبه نیابت همه سرنشینان اتوبوس می بوسد .

برنامه را با نام خدا و بسم ا . . . و دعای فرج آغاز می کند . سپس به نقل خاطرات می پردازد . ازشهید علی مردانی ودلاورمردی های او می گوید. اوکه 17/10/1360 در چزابه باشجاعت تمام وبا ایجاد شکاف درارتش عراق در عملیات طریق القدس  پس ازگذشت 12 روز از مسئولیتش که فرمانده خط بود شهید می شود . شهید ی که با همه ، ارتباط موثربرقرارمی کند و نیروهای تحت امرش به او اعتماد دارند و با دستور او به قلب دشمن حمله می کنند .

حدود 50 دقیقه طول می کشد تا از شهر اهواز خارج می شویم . در همه خیابان های اهواز آنچه خودنمایی می کند تصاویر و عکس شهدای عزیزاست که زینت بخش همه بلوارها و خیابان های این شهر است .

به سوی سوسنگرد

 تابلوهای مسیر ، حرکت ما را به سوی سوسنگرد نشان می دهد .2 کیلو متر مانده به حمیدیه ، به پادگان ثامن الائمه می رسیم. پادگان ثامن الائمه که در نزد خراسانی ها به پادگان حمید نیز معروف است قدمگاه شهیدان خراسان است . وارد پادگان می شویم .به مسجد پادگان می رویم .سردار احمدی فرمانده سپاه امام رضا علیه السلام توضیحات و خاطراتی از سوابق و شرایط دوران دفاع مقدس بیان می نماید . از سایر قسمت های پادگان نیز بازدید می کنیم و در انتها خاطراتی ازمسئول واحد اطلاعات پادگان که در دوران دفاع مقدس مسئول اطلاعات پادگان بوده است می شنویم .

سپس به سوی سوسنگرد ادامه مسیر می دهیم. در مسیر، از آبادی به نام توت می گذریم . ظاهرا در آن زمان 60 نفرازجوانان شهر که درکشورامارات و دبی اشتغال داشته اند به میدان جنگ و جهاد بر می گردند و بسیاری ازآنها شهید می شوند .

چزابه

پس از سوسنگرد به دهلاویه می رسیم . جایی که شهید چمران به شهادت می رسد .  در ادامه مسیر به بستان می رویم و پس از 15 کیلو متر به تنگه چزابه و در ادامه به محلی به نام گردان کمیل و حنظله می رسیم . همه بر روی خاک چزابه بین کانال و سیم خاردار ها می نشینیم .اینجا نزدیک به نقطه مرزی است . پاسگاه و تاسیسات عراق دیده می شود . دراین منطقه هیچ نقطه آبادی به چشم نمی خورد . همه بیابان است و رمل و گرما .

سردار باقرزاده  جانباز 70 درصد جنگ ، که از ناحیه چشم آسیب دیده ، روایت گری می کند . خاطرات سردار باقرزاده همه را متاثر می کند .اومی گوید: رزمندگان ما در این منطقه 5 روز آب و غذا نداشتند .بسیاری بر اثر تشنگی جان دادند . البته مقاومت جانانه ای در برابر دشمن انجام دادند. برخی دست نوشته ها از شهدا درآخرین لحظه های حیاتشان وجود دارد که شرایط را توصیف می کند .یکی ازشهدا لحظه به لحظه وقایع رااینچنین می نویسد: رگبار و آتش پیوسته دشمن قطع نمی شودو پیشروی او همچنان ادامه می یابد .تانک های دشمن وارد کانال می شود و همه رزمندگانی که درآن نقطه بودند را به شهادت می رساند .

اینجا غربت خاصی دارد . پس از اتمام برنامه که به سمت ماشین ها می روم دوست دارم ساعت ها بنشینم وزانوی غم دربغل بگیرم. دوست دارم تا شب در اینجا بمانم و بر ماتم  این شهیدان عزیز بگریم. لحظه های پر رمز و رازی است .  با یک دنیا درد و غم و ماتم بر این شهیدان والا مقام ، باید سوار ماشین ها شویم . واقعا 20 روز مقاومت جانانه در برابر دشمن و در نهایت پیوستن به لقاء پروردگارچه افتخاربزرگی است . 

حالا مسیر را بر می گردیم . دریادمان شهدای چزابه توقف می کنیم . سردار احمدی روایت گری و بیان خاطرات می کند. ایشان مقاومت 20 روز چزابه را از بی نظیر ترین نقاط برجسته جنگ و مقاومت رزمندگان معرفی می کند . در این منطقه 500 تانک و نفر بر دشمن به غنیمت گرفته شده است . او به آزاد سازی این منطقه و شرایط آن روز اشاره می کند و پیروزی های فراوانی که با عنایت و مدد الهی و خلوص رزمندگان به دست آمد رایادآورمی شود.

دهلاویه و شهید چمران

سپس به دهلاویه می رویم . و یادمانی که در محل شهادت چمران ساخته شده است . در وسط یادمان یک شهید گمنام دفن شده است .  و در سمت راست یادمان ، مسجد قرار دارد . نماز ظهر و عصر را اقامه می نماییم .  سپس در ضلع مقابل مسجد می رویم که موزه شهید چمران قرار دارد . کلیه اسناد ، مدارک و سوابق و تصاویر شهید به نمایش گذاشته شده است .از کودکی و تحصیل در مدرسه تا دانشگاه ، حضور در لبنان ، حضور در کردستان وجبهه جنگ در جنوب

پس از بازدید موزه ، فیلم شهادت شهید چمران را می بینیم . ظاهرا چمران قبل از شهادتش دست نوشته هایی دارد که نشان می دهد برای فراق از دنیا کاملا آماده است . از اعضای بدنش تشکر می کند که با تمام توان او را یاری کردند تا در مسیر الهی تلاش و مجاهدت نماید .

پس از پایان فیلم صحنه عجیبی اتفاق می افتد . یکی از برادران سپاه با بسته ای که در چفیه پیچیده شده وبر روی دستانش گرفته است وارد سالن می شود . آری مقداری از پیکر یک شهید گمنام است که همین امروز در منطقه ای نزدیک به جایی که صبح بازدید نمودیم ( منطقه عمومی فکه ) تفحص شده است . همه منقلب و گریانند . وبرای تبرک جستن ، کفن این شهید را که یک چفیه است می بوسند .  و سپس در محل یادمان تشییع و به آمبولانس سپرده می شود .

هویزه و شهید علم الهدی

پس از دهلاویه به هویزه می رویم و به یادمان شهدای آن منطقه و شهید علم الهدی . سردار سید هاشم درچه ای که فرمانده این منطقه در زمان جنگ بوده روایت گری می کند .از مقاومت مردم سلحشور این منطقه می گوید . از همکاری های جدی اهالی با رزمندگان اسلام می گوید . و از ددمنشی و جنایت های نیروهای بعثی با مردم بی گناه . در یادمان و آرامگاه شهدا  قبوراعضای شهید یک خانواده و یک قبیله را می بینیم . همه سنین در بین شهدا وجود دارند . طفل یک ساله تا سایر کودکان و جوانان و پیران . دشمن برای تلافی عدم همکاری اهالی منطقه و همراهی آنها با رزمندگان اسلام ، آنها را قتل عام می کند .

آن سوی جاده یادمان دیگری است که شهید علم الهدی ، سید شهدای دانشجویان به همراه سایر شهدای دشت آزادگان آنجا دفن هستند .در دو طرف ورودی یادمان ، جمله هایی ازسخنرانی رهبر معظم انقلاب در هنگام حضور در این منطقه نصب شده است .تجلیل رهبری عزیز از سلحشوری مردم و اتکال آنان به خداوند متعال و عدم ترس از دشمن . سردار درچه ای ادامه روایت گری خود را در آنجا انجام می دهد و از حماسه مردم دشت آزادگان می گوید .

به سوی خرمشهر

پس از این به سوی خرمشهر حرکت می کنیم . از اینجا تا خرمشهر حدود 80 کیلو متر فاصله است . در داخل اتوبوس و در مسیر ، سردار باقرزاده روایت گری می کند . از مقاومت جانانه مردم خرمشهر می گوید. عراق کلا برای فتح خرمشهر 2 ساعت پیش بینی کرده بود . امامقاومت جانانه مردم موجب می شود 34 روز این دفاع جانانه به طول بیانجامد .  در نهایت خرمشهر با تمام مظلومیت و غربت پس از 34 روز سقوط می کند . تانک های دشمن وارد شهرمی شود . خانه ها و مغازه ها را غارت می کنند و تا مدت 21 ماه خرمشهر در دست دشمن است .

موزه جنگ

حدود نیم ساعت به مغرب به خرمشهر می رسیم . از موزه جنگ بازدید می کنیم . تصاویری از وضعیت قدیم خرمشهر ، آثار جنگ ، تخریب ها ، حمله به خانه ها و مغازه ، غارت اموال عمومی ، گلوله های توپ که به این شهر اصابت نموده است و درب مسجد جامع که هدف گلوله واقع شده ، لباس ها و ابزار و ادوات رزمندگان و . . . .در این موزه به نمایش گذاشته شده است .  ساختمان موزه جنگ از اماکنی است که دشمن برای خود بعنوان یک دژ و پایگاه از آن استفاده می کرده است .

در برخی قسمت های ساختمان روزنه هایی وجود دارد که تیر بارچی ها و تک تیر اندازان از آن روزنه ها رزمندگان اسلام و مردم را هدف قرار می دادند . پس از بازدید موزه ، به مسجد جامع خرمشهر می رویم و نماز جماعت مغرب و عشاء را دراین مسجد پر خاطره که زمانی ملجا ء و پایگاه رزمندگان اسلام بوده اقامه می نماییم  .

به سوی آبادان

سپس به سوی آبادان حرکت می کنیم .فاصله خرمشهر تا آبادان 10 کیلو متر است .اما توسعه این دو شهر موجب شده انتهای خرمشهر به ابتدای آبادان متصل شود .برای استراحت و اقامت به اردوگاه شهید شمایلی آبادان حرکت می کنیم  و شب را در آنجا بیتوته می کنیم .

اروند رود

ساعت 9 صبح جمعه 23/1/92از مجتمع میثاق و اردوگاه شهید شمایلی آبادان به مقصد بازدید از مناطق عملیاتی والفجر 8 ، کربلای 4و 5 و اروند رود عازم اسکله بندر آبادان می شویم . سوار کشتی رامیا می شویم که ظرفیت بیش از 300نفر را دارد . کشتی از اسکله فاصله می گیرد و به سوی خرمشهر حرکتش را آغازمی کند . اروند متشکل از رودهای کرخه و کارون است که پس از پیوستن به دجله و فرات می پیوندد و شط العرب را تشکیل می دهد. اروند رود ی خروشان با عرض بسیار زیاد  است که در آن کشتی رانی  انجام می شود. ویژگی بارز اروند رود ، جزر و مدهای بسیار زیاد آن است.که در ساعتی از روز آب به طرف بالا می رود و هنگام جزر با سرعت 60 کیلومتر آب به طرف دریا بر می گردد .

پس از جدا شدن از اسکله آبادان از پالایشگاه آبادان عبور می کنیم .سپس منطقه شرکتی نشین و آنگاه بومی نشین "برم" آبادان را در سمت راست خود مشاهده می کنیم . در سمت چپ شهربصره عراق قرار دارد .پاسگاههای ساحلی ، جاده بصره، قایق های ماهیگیری و برخی تاسیسات عراق در ساحل اروند قابل مشاهده است .درادامه به جزیره مینو می رسیم . سپس منطقه توریستی بنی قار عراق مشاهده می شود .

اروند رود بر اساس قرار داد 1975 الجزایر مرز ایران و عراق در خط تالوگ و خط القعر رودخانه (عمیق ترین قسمت رودخانه) شناخته می شود. در زمان جنگ عمق این رودخانه بالغ بر 20 متر است. اما هم اکنون بعلت عدم لایروبی و همکاری عراق به 4 متر عمق تقلیل یافته است . رزمندگان دلیر اسلام و غواصان دوران دفاع مقدس از این رودخانه خروشان ، شب هنگام عبور می نمایند . تعداد بالغ بر 3 هزار رزمنده درعملیات والفجر 8 از اروند عبور می کنند . به شهر ام رساس عراق می رسیم . کشتی غرق شده ایران که همزمان با اولین روز شروع جنگ هدف گلوله قرار گرفته و غرق شده مشاهده می شود .

سردار قاآنی که در کشتی حضور یافته است آغاز به بیان خاطرات دوران دفاع مقدس می نماید . محورهای عملیاتی را توضیح می دهد . نحر حنین ، مناطق عملیاتی کربلای 4و 5  ، جزیره بوارین و پل اعجاب انگیز بعثت را توضیح می دهد .  او می گوید محاسبه دقیق برای طول پل نموده بودیم . اما وقتی پل را زدیم 2 متر کم آوردیم و برخی فرماندهان سپاه ، سراین پل شناور را بر روی شانه خود نگه داشتند تا رزمندگان بتوانند عبور نمایند .البته بزودی 2 متر باقیمانده پل نیز تکمیل شد .

او از غواصان شجاع و سلحشور جنگ می گوید. آنها که گاهی تا 48 ساعت در آب خروشان اروند رود می ماندند . آنانی که با مد آب تا پترو شیمی بصره می رفتند . شناسایی های خود را در خاک دشمن انجام می دادند و با جزر آب به مقرهای خود بر می گشتند . رزمندگان  در نی زارهای کوچک که "چولان" نام دارد در چند متری دشمن پنهان می شدند و دلیرانه و هوشمندانه جدیدترین اخبار را از وضعیت و استعداد و مواضع دشمن گزارش می کردند . اگر چه در کربلای 4و5 نیز عبور از اروند را داشته ایم اما اصل عبور از اروند مربوط به والفجر 8 است .سردار اسحاقی که 3 سال است فرمانده انتظامی خوزستان می باشد و در عملیات والفجر 8 حضور داشته نیز به بیان خاطره می پردازد . ازکانال زنی ها و رشادت رزمندگان می گوید. خاطره ای از شهدای آرپی چی زن که آنقدر گلوله زده بود که از گوشش خون جاری می شد و خشک شده بود از پای ننشسته و به پرتاب آر پی جی تاجایی ادامه داده که شهادت نصیبش می شود .

کشتی با سرعت 36 نات (80 کیلو متر ) دراروند همچنان ادامه مسیر می دهد . سردار قاآنی دوباره شروع به روایت گری جنگ می کند . نهرهایی  را نشان می دهد که در کنار اروند مشاهده می شود و مد آب موجب آبرسانی به نخل های خرما که فاصله نسبتا زیادی با ساحل دارد می شود .به سختی های آن سوی اروند در خاک عراق اشاره می کند . سیم خار دارهایی به طول 18 ردیف ومیدان مین پیوسته و . .. .  او می گوید تمرینات فراوان غواصان در رود کارون و بهمنشیرآنها را به افرادی زبده و توانمند تبدیل نموده بود .

رزمندگان در شب از یک نقطه خاص در خاک ما خارج می شدند و به یک نقطه خاص از خاک دشمن بایستی می رسیدند و این کارها باتوجیهات ومحاسبات دقیق اتفاق می افتاد . هر گروهان غواص که استعداد 60 تا 70 نفر را داشت از اروند یکی پس از دیگری عبور می کرد . تمام این غواصان هرگز کپسول اکسیژن نداشتند و با تمرینات ویژه توانسته بودند این هنر نمایی را به انجام برسانند . 75 روز رزمندگان درآن سوی اروند و در خاک عراق مستمرا مواضع به دست آمده را نگهداری نمودند.

75روزاستقرار یعنی تا مین تجهیزات و آذوقه و . . . . . که بسیار با سختی انجام گرفت . رزمندگان باید همه مایحتاج خود را از اروند عبور می دادند . درمدت استقرار در فاو و مناطق خاک عراق ، پل اروند با لوله گذاری از کف تا بالا انجام گرفت . و سپس روی آن آسفالت گردید . عراق پس از چندی ، دقیقا وسط پل را می زند. البته یقین داشتیم نیروی هوایی و هواپیماهای عراق از توانایی هدف قرار دادن پل عاجز بود و این مهارت را نداشت . این اقدام با استفاده از هواپیما های سوپر اتاندارد اروپایی که خلبانش نیز اروپایی بود صورت می گرفت . بمب هایی که پل را هدف گرفته بود بوسیله لیزر هدایت می شد و دقیقا به هدف می زد .  اما سپس پل ترمیم می شود . و برای مرحله دوم دقیقا همان نقطه قبلی مورد هدف هواپیما ها قرار گرفت . که ترمیم دوبار پل کار سختی بود .

سردار قاآنی اشاره به دوره آموزش نظامی "دافوس" و اساتید خارجی این دوره می کند و می گوید اساتید اروپایی و متخصصین نظامی می گفتند محال است چنین پلی بر روی اروند زده شود و عبور رزمندگان را از اروند امری محال تلقی می نمود .

رزمندگان اسلام در مدت استقرار در اروند و خاک عراق ابتکارات و خلاقیت های فراوانی را به کار بستند .از کانال زنی تا شیلنگ حالت قیفی برای استفاده در هنگام دستشویی در لباس غواصی برای حفظ طهارت خود و . . . . .

سردار قا آنی به بیان انس رزمندگان ، با معنویت و قران و عترت اشاره می کند . درادامه  به بیان خاطره ای از همسر شهید دکترشهریاری می رسد . همسر شهید شهریاری می گوید از زمانی که با شهریاری ازدواج کرده ام هر شب 1 تا 5/1 ساعت قبل از اذان صبح بیدار می شد و با خدای خود راز و نیاز می کرد . به نقل از دکتر صالحی رئیس سابق انرژی اتمی می گوید زمانی رسید که به مشکلی برای حل مسئله هسته ای 20 در صد رسیدیم . حاضر شدیم هر کس امکان حلش را فراهم نماید هر چه پول و ثروت بخواهد به وی بدهیم . این دانشمند هسته ای می گوید یک ماه به من فرصت دهید . او پس از یک ماه ، مسئله را حل نموده و هیچ پول اضافه ای هم نمی گیرد . این فرهنگ دفاع مقدس است که کار هسته ای ما را  نیزجلومی برد .

یک نیم روز پر خاطره در سفر دریایی و با کشتی دراروندرود به پایان خود نزدیک می شود . به یادمان والفجر 8 می رسیم .یادمان والفجر 8 در کنار پل بعثت و در حاشیه اروند ساخته شده است . البته از پل بعثت صرفا بقایای بسیار نا چیزی بجای مانده است .بقایلیی که شامل چند آهن در آب فرو رفته است . از یادمان والفجر 8 تا دهانه خلیج فارس حدود 40 کیلومترفاصله است  . بر می گردیم و پس از طی حدود 5/1 ساعت به ساحل اسکله آبادان می رسیم .

به قرار گاه و اردو گاه برای صرف ناهار و اقامه نماز می آییم . ودر آخرین بعد از ظهر این سفرمعنوی و پر خاطره عازم شلمچه می شویم . ابتدا به "دیدگاه" (مقر دید بانی )  که  در  یک  مسجد واقع شده است می رسیم .  همه جای گنبد مسجد ، مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. 

عملیات کربلای 4و 5

سردارقاآنی بیان خاطرات می کند:عملیات کربلای 4و 5 از همین جا شروع و هدایت می شود و غواصان از همین نقطه ، آماده عملیات می شوند .به کنار نحری که منشعب از اروند است می رویم . این نحر خَیِّن (یا خط 25 متری ) است . جزیره بوارین از همین جا آغاز می شود . پاسگاه خین در کنار ما ودرسمت چپ  دیده می شود . درمقابل ، پاسگاه عراق که بسیار نزدیک ماست دیده می شود . رزمندگان اسلام برای ورود به اروند ، حفره و تونل هایی احداث  و دریچه هایی را طراحی می کنند که با مد آب و در زمان مناسب از این تونل ها وارد نحر می شوند . وپس از عبورازنحر وارد جزیره بوارین عراق می شوند. تمام زمین بوارین از ابتدا به طول 5/1 کیلومتر سیم خار دار و موانع و میدان مین است .

یادمان شهدای شلمچه

به یادمان شهدای شلمچه می رویم. سردار فضلی فرمانده قرارگاه راهیان نورکشور به جمع ما می پیوندد و روایت جنگ را برای حاضرین آغاز می کند . او می گوید : واقعا شب های کربلای 5 شبهای قدر انقلاب است .مدت 6 ماه برای کربلای 4 طراحی و برنامه ریزی نمودیم اما موفق نشدیم و در همان روز اول با شکست مواجه شدیم .

علیرغم اینکه در یک اعزام  ، تعداد یکصد هزار نفر نیرو به جبهه اعزام شده بود و جبهه از نظر نیرو تقویت شده بود بین ما و دشمن 3 تا 10 کیلو متر موانع و میدان مین بود . خبر عدم توفیق رزمندگان درکربلای 4 به امام رسید .امام فرمان دادند همین عملیات را ادامه دهید . فرماندهان خسته شده بودند اما با همه خستگی به فرمان نورانی امام لبیک گفتند . عراقی ها دژ شلمچه را دژنفوذ ناپذیر نامیده بودند . در یک اقدام باور نکردنی ظرف 2 شب رزمندگان به دژ شلمچه رسیدند . هیچکس باور نمی کرد . علت و چگونگی را بررسی کردیم . عده  زیادی از رزمندگان کفن پوش ، پای برهنه ، با نوشتن طومار با امام میثاق بسته بودند که ما اهل کوفه نیسیتم و با تمام توان آماده مجاهدت هستیم .

دژ شلمچه

بیش از 10 هزار نفر در مراسم صبحگاه جمع می شدند. به آنها اعلام شد که هر کس بخواهد می تواند برگردد و هیچ الزام و اصراری نیست . هیچکس عقب ننشست . رزمندگان برای سلامتی امام 20 میلیون صلوات نذر کردند . فرماندهان متوسل به خدا و اهل البیت شدند . در همین حال اولین خبر تصرف یک سنگر در دژ شلمچه مخابره شد .

تا 7 صبح از 5/5 کیلومترهدف عملیات فقط 800 متر فتح شد . رزمندگان تا 9 صبح پاتک های دشمن را دفع و مقاومت نمودند . ساعت 11 صبح به فرمانده سپاه گفته شد اگر قول دیدار رزمندگان با امام را بدهید بچه ها خط را خواهند شکست . وقتی خبر موافقت برای ملاقات امام به رزمندگان رسید سنگرها یکی پس از دیگری فتح شد .

30 سال درغربت

هواپیماهای نیروهای هوایی ج .ا . ا. به تعداد 140 فروند اقدام به عملیات نمودند. از این تعداد 5 هواپیما سقوط کرد و خلبانان آن شهید شدند . تا آبان 91 پیکر ایشان در خاک عراق ماند . یکی  از این خلبانان اهل سنت است و در همان روز عملیات در منزلش جشنی بر پاست . همسرش تقاضا می کند روز بعد به جبهه برود. اما او به 3 دلیل می گوید حتما باید بروم 1- وظیفه است 2- اهل سنت هستم  . ممکن است برداشت منفی بکنند  3- امام فرموده اند و من عاشق امام هستم .

جنازه او 31 سال در خاک عراق باقی ماند . دختر این خلبان که از سن ازدواجش گذشته بود بیان می کند هرگز بدون اذن پدرم ازدواج نمی کنم .اودراواخرسال91  پس از اینکه جنازه پدرش به ایران می آید برای ازدواج اعلام آمادگی می کند . شهید خلبان خالد حیدری که اهل سنت است به همراه سایر خلبانان  برای طواف حرم امام رضا به مشهد اعزام می شود . چون اهل سنت است از خانواده اش کسب تکلیف می کنند .می گویند: اتفاقااگر به طواف نبرید گلایه می کنیم . در مراسم این شهید ، پیکر مطهر و تابوتش بسیار نمود خاصی در تشییع دارد و در هر جا قرار می گیرد خیلی شاخص به نظر می رسد .

ضریح غریبانه

پس از بیان خاطرات سردار فضلی در کنار یادمان شهدای شلمچه برای زیارت 8 شهید گمنام وارد یادمان می شویم .خیلی غریبانه است . ضریح مطهر این شهیدان با  "نی "ساخته شده است . در داخل ضریح ، لباس و تجهیزات رزمندگان شهید که از زیر خاک در آمده قرار داده شده است . در این محل پیکر تعدادی از شهدا بصورت دسته جمعی توسط عراقی ها دفن شده است . خیلی تاثر بر انگیز است .

یاد و خاطره کسانی که دلیرانه دفاع و مجاهدت نموده اند گرامی باد .

آخرین دقایق

بیان خاطرات زیبای سردار فضلی همچنان ادامه دارد . اما فرصت کوتاه است و آخرین دقایق سفر نزدیک
می شود. نزدیک مغرب است. به اردوگاه برمی گردیم و سپس عازم فرودگاه آبادان می شویم. با سوار شدن به هواپیما به مقصد مشهد مقدس با یک دنیا خاطره باز می گردیم . و هرگز رشادت ها ، ایثارگری ها ، فداکاری ها و سلحشوری های ملت عزیز ایران و رزمندگان اسلام را فراموش نمی کنیم.

خدایا برای همه لحظه های فراموشی و غفلت هایی که در شکر نعمت های بزرگ و پیروزی ها و نصرت هایت داشته ام استغفار می کنم .


مطالب مشابه :


پلاکهای ایران ، ماشین ، تومبیل ، تعویض پلاک

مرکز تخصصی طراحی و چاپ. چاپ ادیب. چاپ در سنندج کردستان ایران و عراق - سلیمانیه و هولیر




]روایتی از غربت شهداء

تفحص شهدا در غربت به روایت دستور داد دو تا ماشین به ما بدهند. ماشینها به تمام شهرها




سفرپرخاطره

های مردم شهرها را به نمایش می که به سمت ماشین ها می روم دوست به روایت




لُرستان فیلی و فیلی ها به روایت دکتر روح الله بهرامی

لُرستان فیلی و فیلی ها به روایت دکتر خرید قلم خش گیر ماشین فِیلی ها به شهرها و




شهدا شرمنده ایم

تفحص شهدا در غربت به روایت دستور داد دو تا ماشین به ما بدهند. ماشینها به تمام شهرها




ثبت نام کامیون های فرسوده سال 1392

شرایط همانند دوره قبلی، داشتن پلاک ایران در داخل شهرها و ها در سوئد به روایت




برچسب :