از گذر عمر پند بیاموزیم

از گذر عمر پند بیاموزیم

 

برگرفته از گفتار بزرگان ادوار گذشته

 

من بعنوان یک نویسنده بر خود وظیفه میدانم ک وقایع و اتفاقات و حوادث تاریخی ، سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، معنوی و جغرافیایی عصر حاضرو مدت حیاتم رابر صفحه های دفاتر خاطرات را همچون بذر افشانی درزمین زراعت ب صورت کاشت و برداشت ب همنوعان خویش تقدیم نموده که امید است سینه ب سینه ب عصر های آینده انتقال یابد.هرانسانی میداند ک فرصت کوتاست و دست تقدیر زمان ها را ازانسانها میگیرد پس باید بشتابیم بخوانیم و بیاموزیم و لمس کنیم تجربیات زندگی را با ثبت وقایع در دفاتر و کتابهای گوناگون جام هرلحظه را پر و پیمانه را بنوشیم. اجازه ندهیم گردو غبار بر افکارمان بنشیندو با هوش و حواس و کنجکاوی و تفکرعمیقانه وقایع را همراه با واقعیت و دور از چابلوسی و تعصب ورزی ب نگارش در آوریم ما انسانها باید با شرافت و انسانیت و رحمت و عدالت الهی حوادث را مو ب مو شکافته آنچه ب حقیقت اتفاق افتاده را ثبت کنیم یک نویسنده باید کوشش کند تا بند های مرئی و نامرئی روزگاررا بگست شاید هم موجب مرگش باشد ولی همین که ب اهدافش برسد خیلی مهم و پرمعناس یک نگارنده و تاریخ نویس در اولین لحظه باید بفکر پول و جا و مقام و سلطه بر دیگران نباشد و سعی کند حقایق روز مره را در مقاله های مختلف بنویسد هیچکدام از نویسندگان و دانشمندان بزرگ دارای مدرک فارغ التحصیلی از دانشگاه ها نبودند و باید خداوند حس ، عقیده و هدف و انگیزه را در دل انسان بگذارد و انسان بااراده و قوت و شور و شوقی که دارد دنباله گیر هدفش باشد رسالت و معنای تاریخ این است که فردا را کشف و یا تعیین کرد و تاریخ فردا را حتما باید با تحقیق تاریخ دیروز بررسی نمود چیزهایی که امروز در عصر خود میبینیم بوی مرگ میدهد و به قول زنده یاد جلال آل احمد بیشتر شبیه نبش قبر است و من نمیخواهم از این بیشتر حاشیه بروم بعضی ازمردم بعد از رسیدن ب این دوران و بحران فکری و عصیان علیه اعتقادات یکدیگر برمیخیزند ولی من نسبت ب اعتقادات مردم متوقف میمانم و نمیخواهم تا اخر عمر بعنوان انسانی ضد مذهبی معرفی شوم و سعی دارم با پرستش ایزد یگانه جزء نویسندگانی قرار بگیرم که عمری ب فرهنگ و اصالت و هویت انسانها احترام گذاشته باشم .

من با نوشتن و تحقیق حالتی پیداکرده ام ک شاید از لحاظ روش تعلیم و تربیت وروش معلمی و تدریس و نویسندگی و سخنرانی صحیح نباشد اما وضع روحی بسیار خوبی دارم و خودم را بیمار نوشتن و نگارش میدانم شما هرچه دوست دارید آن راتلقی دهید شرط هر نگارنده این است که جرات داشته باشد حقایق رابنویسد و از جملات واهی و دروغ پردازی بپرهیزد ازکسی ترسی نداشته باشد و خود را وام دار دیگران نکندتا بهتر و اسان تر در دل مردم جای گیرد از این طریق میتواند درد  درون و احساسش را ب هم نوعان خود برساند.

آیامیدانیدهمه ی مردم صادق – سالم و راستگو نیستند. اما به ازای هر انسان بد کار انسان خوب نیز وجود داردوبه ازای هر سیاستمدارخودخواه و ستمگریک سیاستمدار خوش خلق و جوانمرد وجود دارد .ا نسان اگر باکار و کوشش یک ریال بدست آورد بهتر از آن است که پنج ریال اززمین پیدا کند . انسان میتواند برای تفکر و اندیشه اش قیمت تعیین کند ولی قیمت گذاری دل امری غیرممکن است . هرکس ساکت بماند و احمق فرض شود بهتر است تااینکه حرف بزند و خود را احمق نشان دهد. ازکاری که میترسید ان را انجام دهید تاترس برای همیشه ازشمادور شود. کسی که تصمیم به انجام کاری بگیرد درحقیقت نصف آ ن راانجام داده است درواقع درمیابیم که خواستن توانستن است . هروقت دوست دارید اخلاق کسی را ارزیابی کنید به او قدرت و میدان دهید تا هویتش برایتان روشن گردد.انسانها برای اینکه بدانند زندگی چقدرکوتاست باید عمر طولانی داشته باشند و بعضی انسانها گمان میکنند روزگار ازبین میرود در حالیکه اینگونه نیست در حقیقت عمرماست که تلف میشود و روزگار همیشه باقیست و این زمان نیست که میگذرد بلکه ماییم که لحظه ای می آ ییم – لحظه ای می مانیم و لحظه ای خواهیم رفت . سه چیز همیشه بدنبال یکدیگرند اول آرزو دوم رقابت و سوم حسادت است . ای کاش هرگز به همه ی آرزوهایمان نرسیم چون کسی ک به آرزوهایش میرسد در حقیقت متلاشی میشود و آنکس ک در رقابت باشد نیست و نابود میشود . و آنکس ک بدنبال حسادت است حیثیت و شخصیت خود راازدست خواهد داد . عزیزان هرگز ب آینده فکرنکنید چونکه خودش سر میرسد و گذشت زمان غارتگر خاطره ها خواهد بود . بعضی انسانها براین باورند ک اگر کسی باهوش و زکاوت باشد موفق است درحالیکه تا پشت کار نداشته باشیم و سماجت ب خرج ندهیم هرگز پیروز نخواهیم شد هیچ پست و مقام و مسئولیتی در جهان بهتر و بزرگتر و باارزش تر از انسان بودن نیست . اگرمیخواهید همیشه شادبمانید باید حافظه ی خویش راضعیف و اصلا به گذشته فکر نکنید و باورزش و روحیه همیشه بدنی سالم داشته باشید . کسی ک دوست ندارد از او انتقاد کنند و درباره اش حرف نزنند نباید کاری بکند-نه چیزی بگوید و نه کسی باشد ک ورد زبانها قرارگیرد.

آیا این امررامی پذیرید ک همیشه ب فکر مرگ انسانهایی هستیم ک آنان را دوست داریم و یقین داشته باشید ماانسانهاقبل از اینکه ب تفکرو اندیشیدن بپردازیم مجبور به زندگی و زیستن شده ایم . و از گذشت زمان آموخته ایم آن کس ک بیشتردوستش داریم زودتراوراازدست میدهیم و بشر تنها مخلوفی است ک نمیخواهد آن باشد ک هست و همیشه بفکر رشد و ترقی و قدرت و مقام و ثروت است غافل از آنکه همینکه مرگ فرارسد هیچ چیزی نیست . دوستان هرگذ پشت سر دیگرانراه نروید شاید شما رادرست هدایت نکنند. هرگز جلوی دیگران راه نرویدشاید شمارا همراهی نکنند فقط کناردیگران راه بروید و دوست آنها باشید تابامیانه روی همیشه پایدارو استوار باقی بمانید. پس از سالها درد و رنج دریافته ام ک انسانها هرگز خود را نمیشناسند مگر درهنگام فقر و بدبختی اما عزیزان مطمئن باشید انان ک هنرمندند همیشه بی وطن هستند بعضی افراد گمان میکنند

زندگی روز غم و شادی است . درحالیکه غافل ازاین هستند ک زندگی روز کار و تلاش است . راستی چراانسانها همیشه گلایه مندند ک گل سرخ خار دارد در حالیکه باید شکر گذارباشیم که خار دارای گل سرخ است . عشق و علاقه درحقیقت زندگی عاشق راتشکیل میدهد وگرنه معشوقه بهانه است هیچ غمی سنگین تر و بدتر از شک و تردید در انسانها نیست .

در جامعه امروزی تصمیم گرفتن شبیه ماهی است گرفتن آن آسان و نگه داشتنش دشوار و سخت است.

بهترین دانش هر شخص صبرو امیدواری است . آیاتاکنون به این جمله پی برده اید ک فرق بین جنگ و صلح درچیست؟درجنگ پدران فرزندان جوان را بخاک می سپارند ولی در زمان صلح فرزندان پدران را بخاک میسپارند و آیا این انصاف است دو فرمانده و رئیس و حاکم ک کاملا یکدیگر رامیشناسند درجنگ هرگز بایکدیگر نمی جنگند در حالیکه افراد جامعه ای ک هرگز همدیگر را ندیده و نمیشاسند با یکدیگر می جنگند و همدیگر را به قتل می رسانند . کسانیکه نمی توانند و نمی دانند باترس و دل حوره خود مقابله کنند زود تر می میرند. انسان ها درواقع هم سنگ هستند هم سنگ تراش وبدون رنج و عذاب خود را نمی توانند بسازند واین انسانها هستند که برای یکدیگر تصمیم میگیرند نه خداوند وهیچ چیزی قادربه تغییر سرنوشت قوم وملتی نیست مگر توسط همان قوم و ملت. انسانها جایزالخطا هستند خطا کردن یک کاری انسانی است اما تکرار خطا کاری حیوانی می باشد. اکثر انسانها براین باورند که عاقلانه و منطقی با همنوع خویش برخورد میکنند درحالیکه بیشتر آنان پوچ –بی معنی وغیر منطقی برخورد می کنند.

هرشخصی توانای بازی کردن با احساسات مردم را داشته باشد همیشه فرمانده مردم باقی می ماند ودر واقع نقش سیاسی کاری وسیاسی بازی را به نمایش گذاشته است . غافل از اینکه اکثر مردم جامعه سیاسی باز هستند ولی معنای سیاسی کاری را نمی دانند. عاشق شدن هزاران معنا و مفهوم دارد ولی عشق وعاشقی دخترو پسر در اولین تابش عشق و تابش عقل رابه نمایش میگذارد. متاسفانه امروزه اگر نویسنده ای حقیقت را بنویسد مردم را رنج می دهد واگر دروغ بنویسد خدا را. برای قضاوت میان خوب و بد باید چشمان  خدا را داشت . یا باید در این عصر به مردم اعتماد کرد یازندگی برایتان غیر ممکن ورنج آور میشود .هرافتخاری که شخص از خودنشان دهد حسادت گروهی را به دنبال خواهد داشت انسانها باید توجه داشته باشید. تنها راه کمک ومساعدت به فقرا این است که خود فقیرنباشیم  ویکی از راه های رشد و ترقی کمک به رشد و ترقی دیگران است اگر درانجام کاری فکر میکنید که موفق میشوید یا شکست میخورید درهر دو صورت درست وعالقانه فکر کرده اید تلاش کنید قانون احتمالات را فراموش نکنید وبه ان احترام بگذارید زیرا یک نفر خواهد گفت بله. آسان ترین راه برای پیشرفت استفاده از تجربیات آدم های موفق است.اگر نمیتوانید جبران بی عدالتی که درحق دیگران را داشته اید را بکنید سعی کنید بی عدالتی در حقشان تکرار نشود انتقاد دیگران رابه جان و دل خریدار باشید جهت بهبود و پیشرفت نه خنجری که احساس کنید درقلب شما فرود میرود .ای کاش بخش کوچکی از یک چیز بزرگ بودم نه بخش بزرگی از یک چیز کوچک  موجودی بنام انسان هرگز در پی قدرت نیست مگر اینکه خود را شایسته قدرت بداند. هیچ راهی در دنیا وجود ندارد جز آنکه درآن راه گام برداری و من براین باورم که دنیا راه نگه دارید میخواهم پیاده شوم زیرا اگر دنیا بامن سازگار بود از زیبایی هایش سودمند میشدم من را مجبور به زندگی هم چون نابینایان در تاریکی کرده اند و هرکس میخواهد زندگی واقعی مرا ببیند باید چشمانش را ببندد وشرط دیدن ستاره زندگی در تاریکیست زندگی لذت بخش است و مرگ آرام بخش اما چه سخت است سفر از لذت بخش به آرام بخش معنای واقعی آزادی خواه یعنی موجودی که تا به حکومت نرسیده جانش را برای مردم میدهد وقتی که به حکومت برسد جان مردم را می گیرد دموکراسی در جوامع امروزی شعاری بیش نیست وزندگی معنا و مفهوم واقعی خود رااز دست داده است هرگاه دیدید درد ورنج وبیماری عذابتان میدهد به کار پناه ببرید بسیاری از مردم سعادت و شوکت روزگار پیری خود را مدیون سختیها و مشقات دوران جوانی هستند بعضی انسانها آرزوی مرگ را میکنند ولی معنای آن را نمیدانند یعنی در زندگی نا امید هستند غافل از اینکه اولین قدم بسوی قبر ومرگ نا امیدی است . زندگی درست مانند کودکی است تا خواب نرفته باید گهوارش را تکان داد . انسان همیشه در پی زندگی است و هرگز راضی به مرگ نیست امکان ندارد با پای خویش به استقبال مرگ برود ولی من به ناچار اگرروزی با مرگ روبرو شوم هیچ مهم نیست مهم ان است که مرگ من چه تاثیری در زندگی دیگران داشته باشد زندگی بی ارزش است اما هیچ. معنای واقعی زندگی در بودن است. اراده دژمحکم زندگی و جرات دیدبان رشد و ترقی وهدف شرط بودن وزندگی کردن است. به راستی از کجا آمده ایم . کجا ایستاده ایم و درنهایت کجا خواهیم رفت یقین داشته باشید لحظه ای میایم لحظه ای میمانیم و لحظه ای خواهیم رفت و چیزی جز خاطرات خوب و بد از ما به یادگار نخواهد ماند. دوستان مطمءن باشید ما نیز لحظه ای فراموش خواهیم شد باید از بدی کردن بیشتر ترس و حراس داشته باشیم تا بدی دیدن . ما به اجبار به دنیا امده ایم و به اجبار از دنیا خواهیم رفت واز روی ترس خدا را پرستش میکنیم بدون انکه خدا را بشناسیم بعضی انسانها اعتقاد عجیبی به سرنوشت و قسمت دارند همین اعتقاد بدترین و سخت ترین بردگی ونوکری است . عده ای از انسان ها نه خانه دارند نه وطن شب هارا در کوچه پس کوچه ها میخوابند زمین بسترو اسمان سرپوش آنهاست ولی از کسی نمیترسند وبا کسی ستیزه جویی نمیکنند. مرگ و زندگی دو زهر و پادزهرند واصلا به ما مربوط نیستند چون لحظه ای که ما وجود داریم مرگ وجود ندارد وزمانی که مرگ میاید ما دیگر وجود نخواهیم داشت . ای کاش در چند صبا عمر کوتاه سینه ای مالامال از اتاق های کوچک درست هم مانند قبرستانی میساختیم و رازهای در آن مدفون میکردیم چون کسی که کوچک ترین قسمتی از رازش را فاش کند بقیه اش را نمیتواند نزد خویش نگه دارد. عزیزان من تا از روی پل شکست عبور نکنیم پیروزی را فتح نخواهیم کرد افراد سخت کوش وپویا در جایی پیروزی را فتح میکنند که دیگران در آنجا شکست خورده اندچاره درچیست چه کنیم تولد چیزی غیر از سرآغاز مرگ نیست از آن سو برای تنها زیستن یا باید خدا بود یا حیوان . بزرگی در داشتن مقام و احترام نیست بلکه در شایستگی داشتن مقام و احترام است. جای سوال است چرا هزاران خدمت و قضاوت درست برای مردم پاداش ندارد اما برای یک قضاوت نا حق بالا ترین عذاب هارا دارد درحالی که گذشت زمان همه چیز را ثابت و برملا میکند. انسان به درستی همان میشود که اغلب فکر میکند.هرگز به مغز و کله خویش فشار نیاورید که راهنمای شما کیست به دنبال این باشید که راهنمایی چیست در بیشتر مواقع  در اکثر جوامع کسانی از زندگی شکایت دارند آنان چیزهای غیر ممکن را خواسته اند اما انسانها برای پیروزی افریده شده اند وآنان را میتوان نابود کرد اما نمیتوان شکست داد. درطول تاریخ پول وثروت هرگز خوشبختی نیاورده درحالی که دلپزیری از بدبختی را برایمان فراهم ساخته یقین دارم امروزه پول یعنی ظهور خدا ونجات از تنگی و تاریکی است  اما اگر انسان در جنگ بمیرد دیگران یادش میکنند اما اگر در صلح بمیرد هرگز. بعضی ادمها خودرا زیزک ودانا قلمداد میکنند وبه گمان خود فقط انان عیب های دیگران می بینند در صورتی که غافل از آنند درجامعه جای ندارند ودر حقیقت مغزشان معیوب است . یاد گرفتن و یاد دادن امری ستودنیست اما همیشه به یاد داشته باشیم که انچه ارزش دانستن دارد آموختنی نیست هرکس هنری دارد که باید آن را اشکار و خود پنهان بماند تا لذت وارزش واقعی هنر پا برجا باشد درحالی که آنکس که هنر ندارد دشمن هم ندارد همیشه سعی در آن داشته باشیم به دیدن کسی که سرسنگین است نرویم با کسی که سخن ما را تکذیب میکند معاشرت نداشته باشیم وهرگز برای کسی که گوش نمیدهد حرف نزنیم اکثر انسان ها براین باوراند زمانی که شاُن و مقامشان پایین می آید باید نا امید شوند درحالی که اگر دقت کنند آفتاب هنگام غروب پایین میرود و فردای روز دیگر بالا می آید در میابیم که زندگی کسوف وخسوف بسیاری دارد وزندگی بدون ماجرا پشیزی نمی ارزد . پست ترین افراد هر جامعه کسانی هستند که در جستجوی عیب های دیگران اند درست هم مانند مگس اند که در جای کثیف می نشیند و از جای تمیز دوری می ورزد . هرگز کسی را که در ظاهر و زمان کوچک است را کوچک نشمارید که روزی پیشش حقیر وکوچک خواهید شد و او بر شما افزونی خواهد داشت . از غیبت کردن دیگران بپرهیزید که دیگران عیب تان خواهند کرد و به هر دستی که بدی کنی به همان دست پس خواهی گرفت .

اگر در طول عمرتان بدنبال دوست خوب هستید آن را در هنگام خشم و یا قدرت امتحان کنید نه در موقع خشنودی و سرور. اگردوستتان قادر به حفظ اسرار و رموز شمانیست با وی هم کلام نشوید. ماانسانها ب ضرورت وارد این جهان شده ایم به حسرت مشغول زندگی هستیم و به کرامت خواهیم رفت. پس چه بهتراست انسانی واقع بین _ واقع گو و واقع اندیش باشیم چونکه مطمئن هستم تمام زورگویان امروزی روزگاری قهرمان زمان بوده اند. ثروت و تقوی چون دوبرادرند که در دو کف ترازو  قراردارند دیگری نمیتواند بالا رود شرط آنکه دیگری باید پایین آید . حقیقتا هر چه بیشتر برخی ازانسانهارامی شناسم سگ هارابیشترستایش میکنم . یک روز خدمت ب مردم بهتراز هفتاد سال عبادت است زیرادلباختگی انسان راکرو کور می کند و هرکس اندیشه اش اندک باشد عذابش بیشتراست . وای بر حاکمی که دزدان قوی را معتبر شمارد و دزدان ضعیف را مجازات نماید . هرگز بدنبال نزاع نروید که آّبرویتان خواهد رفت و با کسی شوخی نکنید ک برشما جرات می یابد . منافق سه نشانه دارد یک در وقت سخن دروغ میگوید،زمانی وعده میدهد تخلف می ورزد و چون امین مردم گردد خیانت میکند . بنظر شما چه خیانتی بالاترازاین است که با دوستت سخن گویی و او ترا راستگو پندارد درحالیکه دروغگوباشی .

خدایا چرا بعضی مردم تشنگی مال از تشنگی آب برایشان شدید تر است . به من آموخته اند که در زبانم ذکر در سکوتم فکرو درنگاهم عبرت باشد. دوست داشتن کسانی که مارا دوست دارند هنر نمی باشد . هنرآن است آنهایی را دوست بداریم که مارادوست ندارند. دوستان بدانید اگرپست و مقام ماندنی بود هرگز بشما نمیرسید. پس کمتر حرص بزنید و جزپروردگار به هیچ کس امیدوارنباشید . نالایق ترین مردم کسی است که نتواند دوست پیداکند و نالایق ترازآن کسی است که دوست خویش را ازدست بدهد . هرکس امروزش با دیروزش مساوی باشد ضرر کرده است . مواظب باشید که آبرو و گردنتان گرو زبانتان است . خشم دوست خودرا برای زمان حمله ی دشمن تحمل کن . بهترین گفتار آن است که مطابق کردارباشد . التماس به خلق خدا شرمندگی است اگر برآورده شود منت است و اگر براورده نشود  ذلــــــــــــت. اما التماس به خدا شجاعت است اگربراورده شود حاجت است اگربراورده نشود حکمت است . عزیزان دراین دنیا بگذارید و بگذرید . ببینید و دل نبندید . چشم بی اندازید و دل نبازید که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت بدترین راستگویی سخن چینی است و بزرگترین توانگردی چشمنداشتن به مال مردم است هرگز کلید اسرار کسی را ندزدید و هرگز پرده اسرار کسی را ندرید . ازدوستی کسی که به عهد خود وفا نمی کند بپرهیز و تنها نزد کسی شکایت کن که بتواند مشکل تورا حل نماید . آ نکه انتقام میگیرد یک روز خوشحال است و انکه گذشت میکند یک عمر، درطول عمرتان با گذشت باشید تادرهای رحمت برویتان بازگردد. هرکس به حق عمل کند مردم ب او متمایل می شوند. خردمند به عمل خویش تکیه کند و نادان به آرزوی خویش.

تا حق مظلومی پایمال نگردد ظالمی به قدرت نمی رسد ودر هر اجتماعی بیشتر قسم خورده شود آن اجتماع بی اعتماد تر و مردمانش دروغ گو ترند . سعی کنید در هنگام خشم نه دستور دهید نه تصمیم بگیرید ونه تنبیه کنید زیرا اختیار شمادست خودتان نیــــست.

تنها چیزی ک علم و دانش را ازبین می برد استفاده نکردن ازعلم و دانش است و تنها چیزی ک جلوی فعالیت و کاررامیگیرد دل بستن ب کاراست. عزیزان هرگز اسرار خویش را به دیگران نگوئید زیرا سینه ای که طاقت اسرار خود را ندارد نباید ازسینه ی بیگانه انتظارنگهداری اسرار را داشته باشد .دوستان آیا تاکنون به این جمله پی برده اید که توان گری درغربت همچون زندگی دروطن است و فقر در وطن هم چون زندگی درغربت است  هرچه بخدا نزدیک ترشوید و آن را بزرگ بدانید آفریده ی اورا کوچک تر خواهید دید . دوستان امروزشما دشمنان فردای شماهستند با آنان ب گونه ای رفتار کنید ک اگردرآینده دشمن شما شدند روزگارتان را سیاه نکنند و با دشمنان ب گونه ای مداراکنید ک فردا که دوست شدند شماشرمسار و شرمنده نشوید . بعضی از افراد جامعه ب آنچه ک نمیدانند دشمنی می ورزند. پیروزی شما در گرو دوراندیشی شماست و راز دوراندیشی تکاپووی اندیشه و فکر است و جوهراندیشه و فکر نگهداری رازهاست.تامیتوانید راز دار مردم باشید تارازهایتان فاش نگردد. سازش و مداراکردن بامردم تنها راه پنهان ماندن عیب هاست . ایا تاکنون به این نتیجه رسیده اید ک گروهی ازمردم خدا را به امید بخشش می پرستند . و گروهی دیگر از روی ترس به او ایمان دارند و گروهی نیز وی را برای سپاس  ستایش میکنند. این افراد سه گروهند:گروه اول بازرگانان گروه دوم بردگان و گروه سوم آزادگان .

اگرمیخواهیدبه هویت و جوان مردی کسی پی ببرید درزمان ثروتمندی به سراغش بروید . وقتی میدانیم فقر و بیماری و مرگ وجود دارد چرا تکبر داشته باشـــیم .

دوستان عاقل ترین مردم هرجامعه افرادی هستند که با مردم مدارا می کننــد .آیاتاکنون به این جمله فکرکرده اید که اگرسه چیز 1-فقر2-بیماری3-مرگ نبود آدمی را غرورو تکبر می گرفت و برای هیچ چیزی سرفرود نمی آورد . بعضی افراد می گویند تـــــف بر روزگار،عمرو جوانیمان ب هدر رفت درحالیکه غافل ازاینند ک روزگاری بنا به قائده خود سپری میگرددو همیشه روال خود را دارد شب میگذرد و روز فرامیرسد و روز به پایان میرسد شب شروع می گردد پس درواقع این عمرماانسانها است که بیهوده هدر میرود و اصولا ربطی به گذشت زمان ندارد . درجامعه امروزی سه گروه مردم خطرناکند و باید از آنان بیم داشت گروه اول خیانت کارانی ک نان می خورند و سفره پاره میکنند گروه دوم سردمداران ستمگری ک بازور و ظلم مردم را رنج میدهند و گروه سوم سخن چینانند که میان مردم تفرقه و جدایی می اندازندو این سه گروه هرگزوارد بهشت نخواهند شد .

اگرمیخواهید طبقات انسانهاراامتحان کنیدصبوررابه هنگام خشم رفیق رابه هنگام نیازو دلاور را به هنگام ستیز و نبردامتحان کنید. انسانهای نادان درسه موارد شناخته میشوند اول پاسخگویی پیش ازشنیدن دوم معاوضه پیش از فهمیدن و سوم حکم دادن ب آنچه نمی دانند. بعضی ازمردم ساده لوح براین باورند که عبادت به زیاد نمازخواندن و روزه گرفتن است غافل از انند ک عبادت به یاد خدا و اندیشیدن ب خداست...درحالیکه خدمت به خلق خداو خودراشریک دانستن درغم وشادی دیگران بهترین و لذت بخش ترین راه زندگی کردن است.امیداست پروردگاربی همتاطول عمری باعزت و کرامت به همه ی آنانی ک درراه کمک ب همنوع خود و رعایت حقوق دیگران قدم برمیدارندعنایت فرمایدتاماوشمااز افکار، رفتار،کرداروپندارشان بهره مندشویم وبرای خویش خانواده و جامعه بشری مفیدباشــِم .

 پــــــایان




مطالب مشابه :


جملات گابریل گارسیا از گذر عمر

شاد باشید - جملات گابریل گارسیا از گذر عمر - شاد باشید. درباره وبلاگ. منوی اصلی. صفحه




گذر عمر

☆دختــــــربــــلوچ☆ - گذر عمر - بــه دریایــی گرفتارم که موجش عالمــی دارد




گذر عمر

گذر عمر به مناسبت روز زن نوشته بود که کامنتی براش درج کردم، یاد اوری اون جمله باعث شد




مسعود مروزی / یک عاشقانه ی آرام

گذر عمر - مسعود مروزی / یک عاشقانه ی آرام - که در این جمله نقصی هست ، و اضطرابی . »




از گذر عمر پند بیاموزیم

از گذر عمر پند بیاموزیم برگرفته از گفتار بزرگان ادوار گذشته من بعنوان یک نویسنده بر خود




امیر خسرو دهلوی - امیر علیشیر نوایی

گذر عمر - امیر خسرو دهلوی - امیر علیشیر نوایی - که بحق جمله جهان نمک




برچسب :