پایتختهای ایران


مديريت يعني « كار كردن با افراد و گروهها براي رسيده به مقاصد سازمان » . وظايف مديريت عبارتند از برنامه‌ريزي، سازماندهي، نظارت و انگيزش . تمامي اين وظايف براي مديريت شهري نيز متصور است. مديريت شهري بايد براي شهر برنامه‌ريزي كند، فعاليتهاي شهر را سازمان دهد،بر فعاليتهاي انجام شده نظارت كند، حتي براي انجام بهينه امور، انگيزش لازم را در سازمان مديريت شهري و ساير سازمانها و شهروندان ايجاد نمايد (سعيدنيا، 1378. به نقل از پاول‌هوس و كنت ايچ بلانچارد) . معمولاً مديريت شهري به عنوان زير مجموعه‌اي از حكومت محلي تعريف شده و « شهرداري »‌ خوانده مي شود. همچنين مديريت شهري به مثابه نظامي است كه داراي وروديها و خروجيهاي مشخصي باشد.
سير مديريت شهري در ايران
فعاليتهاي شهرداري را به شكل نوين بي‌ترديد بايد مربوط به دوره بعد از مشروطيت دانست. اين دوران با تصويب قانون بلديه در دوره اول مجلس شوراي ملي به سال 1286 هـ، ش، آغاز گرديد. نخستين شهرداريي كه براساس قانون جديد تأسيس شد، شهرداري تهران بود كه با تشكيلات جديد در همان سال (1286) تقريباً بلافاصله پس از تصويب قانون پايه‌گذاري شد و با تشكيلات جديد آغاز به كار كرد. پس از آن تا سال 1304، يعني آغاز سلطنت پهلوي اول، مجموعاً 16 شهرداري ايران تأسيس شد.
قانون بلديه 1286 هـ . ش. با عدم موفقيت روبه‌رو شد. برخي از بخشهاي آن به طور كلي به مرحله اجرا در نيامد و برخي ديگر به صورتي ناقص تحقق پيدا كرد و با مشكلاتي روبه رو شد. علت آن بود كه نه مردم و نه دولت، هيچ يك از آمادگي لازم براي تحقق اين قانون برخوردار نبودند. همراه و مقارن با تصويب قانون بلديه سال 1286 هـ . ش . قوانين ديگري نيز به تصويب رسيد : ابتدا قانون انجمنهاي ايالتي و سپس قانون تشكيل ايالات و ولايات و دستورالعمل حكام. اما دلايلي چند جريان عادي و تكامل تدريجي حركت به سوي شكل‌گيري نظام دموكراتيك را متوقف كرد يا با مشكلات فراوان مواجه ساخت . (مزيني، 1378).
در دوره سلطنت رضاخان، تأسيس شهرداريها تسريع يافت، به طوري كه تا پايان سلطنت وي، بالغ بر 136 شهرداري تأسيس شد. شهرداريها در اين دوره، سازماني كاملاً دولتي بودند. در سال 1309، قانون بلديه لغو شد و قانون جديدي تصويب شد كه به موجب آن تأكيد بر وابستگي انحصاري شهرداريها از حيث مالي و به تبع آن اداري و اجرايي به دولت و بودجه ملي ـ دولتي بود.
در دوران سلطنت پهلوي دوم نيز تغييراتي در قوانين اداره شهرها به وجود آمد. در سال 1328 قانون جديدي تصويب شد كه در شرايط تعيين شهردار، حقوق و مزاياي او و همچنين واگذاري برخي اختيارات تازه به انجمنهاي شهر تغييراتي ايجاد شده بود . در سال 1331 در لايحه الحاقي به قانون سال 1328، اختيارات انجمنهاي شهر و قدرت مردم افزايش يافت.
از سال 1332 به بعد، بنا به دلايل سياسي، تغييراتي در قانون سال 1331 ايجاد شد كه در نهايت منجر به كاهش قدرت مردم شد. علاوه بر اين، در دوران قبل از انقلاب، دو قانون نوسازي و عمران شهري و تأسيس شوراي‌عالي شهرسازي و معماري ايران تصويب شد كه به موجب ماده هفت قانون اخير، شهرداريها مكلف به اجراي مصوبات اين شورا بودند.
در زمان قبل از انقلاب، در بسياري از شهرهاي ايران از جمله تهران، انجمن شهر تشكيل شد، لكن چون اعضاي اين انجمنها بيشتر از طبقات ذي نفوذ و يا كساني بودند كه دولت و رژيم گذشته به آنان اعتماد داشت، اين انجمنها نتوانستند منشأ اقدامات مؤثري شوند. شهرداران در واقع مدير مطلق‌العنان شهر بودند (مزيني، 1378)
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، با توجه به تغيير بنيادين نظام سياسي كشور، بر اداره شورايي كشور (در سطوح مختلف كشوري، استاني، شهري و روستايي) در قانون اساسي تأكيد ويژه‌اي شده، به‌طوري كه يك فصل از قانون اساسي به شوراها اختصاص يافته است.
مطابق اصل 100 قانون اساسي «‌ براي پيشبرد سريع برنامه هاي اجتماعي، اقتصادي، عمراني، بهداشتي، فرهنگي، آموزشي » و ساير امور رفاهي از طريق همكاري مردم با توجه به مقتضيات محلي اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان يا استان با نظارت شورايي به نام شوراي ده، بخش، شهر، شهرستان يا استان صورت مي‌گيرد كه اعضاي آن را مردم همان محل انتخاب مي‌كنند (قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، 1370)
در سطح شوراها، شوراي اسلامي شهر جايگزين انجمن شهر شد و وظايفي كه بر عهده اين انجمن بود، برعهده شوراي اسلامي واگذار گرديد. براساس لايحه « تشكيلات، وظايف و انتخابات شوراهاي اسلامي كشور و انتخابات شهرداران »، انتخاب شهردار بر عهده شوراي اسلامي شهر و صدور حكم آن در شهرهاي با جمعيت كمتر از دويست هزار نفر برعهده استاندار و در شهرهاي بزرگتر برعهده وزير كشور گذارده شد. مسايل و مشكلات ناشي از جنگ تحميلي هشت ساله مانع از تحقق شوراي اسلامي شهر گرديد. در سال 1375 « قانون تشكيلات، وظايف و انتخابات شوراهاي اسلامي كشور و انتخاب شهرداران » به تصويب مجلس شوراي اسلامي و سپس تأييد شوراي نگهبان رسيد و در تاريخ 11/4/75 براي اجرا از طرف رئيس جمهور به وزارت كشور ابلاغ شده است (سعيدنيا، 1378)
اين قانون داراي پنج فصل و نود و چهار ماده و پنجاه و يك تبصره مي باشد. فصل اول اين قانون تشكيلات شوراها را مورد بررسي قرار ميدهد. فصل دوم درخصوص انتخابات (شرايط انتخاب كنندگان و انتخاب شوندگان)، و فصل سوم درخصوص وظايف شوراها (برحسب سطح تشكيلاتي در روستا، بخش و شهر) مي باشد. فصل چهارم درخصوص رسيدگي به تخلفات است، و بالاخره فصل پنجم ساير مقررات را مورد بررسي قرار ميدهد.
در مجموع، در فاصله سالهاي 1358 تا سال 1375، تعداد 167 شهرداري جديد در كشور تأسيس شده است. در سال 1375 تعداد شهرداريهاي كشور به 650 شهرداري رسيد. تحولات مهم اين دوره كاهش حمايتهاي مالي دولت از شهرداريها مي باشد، به طوري كه شهرداريها مجبور به اتكا به منابع داخلي شده اند. (سعيدنيا، 1378)
اهداف مديريت شهري
در ايران منابع مختلفي اهداف مديريت شهري را تعيين مي‌كنند كه عمده‌ترين آنها عبارتند از: قانون شهرداريها، برنامه هاي توسعه اقتصادي ـ اجتماعي و فرهنگي كشور و طرحهاي توسعه شهري.
در قانون شهرداريها سه دسته از اهداف قابل استخراج است كه عبارتند از تأمين و ارائه خدمات شهري، عمران شهري و ايجاد و تجهيز امكانات لازم براي مقابله با مسايل شهري. در طرحهاي توسعه شهري عمدتاً به بعد كالبدي توسعه شهر پرداخته شده است و در برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور (78-1374) به اهدافي چون توسعه انديشيده شهرها، بهبود وضعيت آب، سوق دادن شهرداريها به سمت خودكفايي با ايجاد شوراهاي اسلامي، اداره اقتصادي واحدهاي ارائه كننده خدمات شهري، بهبود تأسيسات جمع‌آوري و دفع فاضلاب، بهبود امور حمل و نقل و ترافيك، افزايش ايمني شهرها، بهسازي نوسازي و بازسازي بافتهاي باارزش، گسترش تحقيقات شهري، بهبود شرايط زيست محيطي و جلوگيري از تخريب فضاي سبز شهري و امثال آن اشاره كرد (سعيدنيا، 1378)
سازمانهاي دولتي مرتبط با مقوله مديريت شهري در ايران
در ايران سازمانهاي متعددي با مقوله مديريت شهري مرتبط مي باشند اما مهمترين آنها كه بيشترين سهم را در مديريت شهري دارا مي باشند، وزارت كشور، سازمان مديريت و برنامه ريزي (سازمان برنامه و بودجه) و وزارت مسكن و شهرسازي است.
هدف اصلي وزارت كشور، كه متولي اصلي مديريت شهري در ايران است، حفظ امنيت و آسايش عمومي و تعميم دموكراسي و هماهنگ ساختن فعاليتهاي سازمانهاي دولتي، ملي و محلي در سراسر كشور مي باشد. در اين خصوص، وظايف كلي وزارت كشور در ارتباط با شهرداريها عبارتند از : راهنمايي و نظارت بر شهرداريها در انجام وظايف محوله و مراقبت در تأمين مايحتاج عمومي.نظارت بر اجراي كليه قوانين، آئين نامه ها و مقررات مربوط به شهرداريها.نظارت بر حسن اجراي قانون نوسازي و عمران شهري.تأمين نيازمنديهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي منطقه اي و محلي و تشخيص اولويت آنها در محدوده برنامه ريزي كشور و اعمال نظارت قانوني بر امور كليه شوراها از جمله شوراي شهر.
علاوه بر وظايف فوق‌الذكر، وزارت كشور برخي وظايف اجرايي را نيز دارا مي باشد (مزيني، 1375)
سازمان مديريت و برنامه ريزي از طريق تهيه برنامه درازمدت توسعه كشور، برنامه‌هاي پنج ساله، برنامه ريزي، نظارت و تعيين بودجه، در مديريت شهري سهيم است و وزارت مسكن و شهرسازي نيز از طريق تهيه، تصويب و نظارت بر تهيه طرحهاي جامع و تفصيلي شهرها و همچنين طرحهاي جامع شهرستان و غيره، در امر مديريت شهري مشاركت مي كند. علاوه بر اين، تعيين محل شهرها و مراكز جمعيت آينده و تعيين حدود توسعه و ظرفيت شهرهاي فعلي و آينده به عهده وزارت مسكن و شهرسازي است.
 
الگوهاي اداره شهر در كشورهاي ديگر
نظام مديريت شهري در كشورهاي مختلف از شيوه هاي متفاوتي پيروي مي كند. در آمريكا و به طرز مشابهي در انگلستان، آلمان، فرانسه و كشورهاي اسكانديناوي، سه الگوي مديريتي وجود دارد :
الگوي شهردار ـ شورا
در اين الگو كارگزاران شهر (شهردار، شوراي شهر و غيره) با رأي مستقيم مردم به سمتهاي خود برگزيده مي شوند و كارگزاران سازمانهاي مختلف شهرداري نيز از جانب شهردار يا شوراي شهر منصوب مي شوند. اين الگو در واقع همان الگوي شهردار ضعيف است.
 
 
الگوي كميسيوني هيئتها و كميسيونرها
در اين الگو اعضاي هيئتها و كميسيونهاي مختلف شهر را مردم مستقيماً انتخاب مي كنند و اينان تمام امور مديريت شهري را خود به عهده مي‌گيرند و انتصاب مديران سازمانهاي مختلف شهرداري از جانب ايشان صورت مي‌گيرد. اعضاي هيئتها ممكن است يكي را از ميان خود به عنوان شهردار انتخاب كنند، ولي به سبب اين سمت از حقوق و اختيارات بيشتري برخوردار نمي شود، حتي اگر شهردار مستقيماً با رأي مردم انتخاب شود، مقامي تشريفاتي دارد و ممكن است فقط مسئوليت امور عمومي را به عهده گيرد.

 
 
الگوي مدير شهر (شورا ـ مديرشهر)
در اين الگو مردم اعضاي شوراي شهر را انتخاب مي‌كنند و اعضاي شوراي شهر مديري را براي اداره امور شهر به استخدام شهر در مي‌آورند. در اينجا، قدرت اصلي در اختيار اعضاي انجمن شهر است و شهردار ممكن است (با انتخاب مردم) وجود داشته باشد. در اين صورت نيز، مانند الگوي شهردار ضعيف، نقش وي بيشتر تشريفاتي و نظارت عاليه است. و يا ممكن است شهردار وجود نداشته باشد و مدير شهر كليه اقدامات اجرايي را كه معمولاً شهرداران به عهده مي‌گيرند، انجام دهد (مزيني،‌1378) .

 
 
درجه شهرداريهاي كشور
فعاليتهاي شهرداري به شكل جديد آن پس از مشروطيت آغاز گرديد. قانون بلديه در دوره اول مجلس شوراي ملي به سال 1286 به تصويب رسيد. شهرداري تهران نخستين شهرداري بود كه براساس قانون جديد تأسيس شد و تشكيلات آن تقريباً بلافاصله پس از تصويب قانون پايه‌‌گذاري شد.
از سال 1286  تا سال 1379 ،  754 شهرداري در كل كشور تأسيس شد كه بيشترين آنها به ترتيب در استانهاي اصفهان (78 شهرداري)، خراسان (67 شهرداري) و فارس (56 شهرداري)، و كمترين آنها در استان قم (3 شهرداري) قرار دارند.
درجه شهرداريهاي كشور در طيفي از 1 تا 12 قرار مي‌گيرد. شهرهاي قديمي، بزرگ و پرجمعيت داراي درجات بالاتر، و شهرهاي جديدالتأسيس داراي درجات پائين‌تر مي باشند. درجه شهرداريها بر مبناي امكانات، اعضا، درآمد و امثال آن تعيين مي شود، لذا بالاترين درجه (12) به شهرداريهاي شيراز، تبريز، مشهد و اصفهان تعلق گرفته است، جمعيت اين كلان شهرها بيش از يك ميليون نفر ميباشد.
در رده بعد، شهرهايي چون كرج، اهواز، قم، كرمانشاه، رشت، اروميه، همدان و آبادان قرار گرفته اند كه درجه آنها 11 مي باشد. جمعيت اين شهرها بين  300 تا 900 هزار نفر است . در رتبه بعد نيز شهرهايي مانند دزفول، كرمان، بندربوشهر، سمنان، ساري و غيره، با درجه 10 قرار مي‌گيرند و تقريباً تمام اين شهرها مراكز استانها مي باشند. اين روند همچنان ادامه مي‌يابد و شهرهايي كه كمترين جمعيت را داشته باشند و شهرداري آنها در سالهاي 78 و 79 تأسيس شده است، عمدتاً در درجه 1 و 2 قرار مي گيرند (وزارت كشور، 1379) .
 


 پايتخت‌هاي ايران در دوران باستان
دوران  باستان حدود 500/1  سال (هزاره قبل از ميلاد تا ظهور اسلام) را شامل مي‌شود و محدوده جغرافيايي وسيعي را در بر مي‌گيرد كه از يك طرف شهرهاي آسياي ميانه در سمت شرق، و از طرف ديگر، كرانه‌هاي دجله و فرات در سمت غرب را شامل مي‌شود.
در اين دوره، كه از مهمترين دوره هاي سياسي كشور كهنسال ايران است، شهرهاي متعددي با ويژگيهاي مختلف به مركزيت درآمده و يا به پايتختي ايران انتخاب شده‌اند. بقاياي شهرهايي نظير مرو، نسا، صد دروازه، اصطخر، مدائن، تخت سليمان، نيشابور و امثال آنها، كه حاصل كاوشهاي باستان شناختي 50 سال اخير و همچنين تحقيقات به جاي مانده از مورخين است، حكايت از عظمت و شكوه اين شهرها در آن روزگاران دارد.
مرز سياسي ايران از دوران باستان تا دوران معاصر دستخوش تغييرات زيادي بوده و عمدتاً نيز محدود شده است، لذا بايد حتي‌المقدور شهرهايي مورد بررسي قرار گيرند كه در محدوده مرزهاي سياسي كنوني ايران زمين واقع شده باشند. همچنين با توجه به اينكه سلسله‌ها و حكومتهاي مختلف، پايتختهاي متفاوتي داشته اند. پايتختهاي باستاني در قالب حكومتهاي ماد، هخامنشي، اشكاني و ساساني مورد بررسي قرار مي‌گيرند.
 
پايتخت مادها
هرودت مورخ يوناني مي گويد مادها كه در اواسط نيمه دوم و يا اوايل هزاره اول قبل از ميلاد به ايران آمده اند، داراي حكومت مركزي و پايتخت نبوده‌اند و تا هنگامي كه ديوكس، يكي از داوران خردمند يكي از روستاها با به كارگيري تمهيدات زيركانه موفق شد به عنوان نخستين پادشاه برگزيده شود، در روستاها زندگي مي‌كردند . به فرمان ديوكس، كاخي با استحكامات لازم بنا شد و مردم نيز در شهر مستحكمي كه گرداگرد كاخ ايجاد شده بود مستقر شدند. اين شهر همان هگمتانه قديم، يا به زبان يوناني اكباتان، يا همدان امروزي است. هرودوت به طور دقيق توضيح مي دهد كه شهر به وسعت آتن و روي تپه واقع شده بود. اين شهر شامل هفت ديوار دايره‌اي شكل متحدالمركز بود. هر ديوار داخلي بلندتر از ديوار خارجي بود و كاخ در ميان بلندترين ديوار داخلي قرار داشت. جان پناههاي ديوارها، به رنگهاي گوناگون رنگاميزي شده بود. ديوار ماقبل آخر، نقره‌اي و دروني‌ترين ديوار و كاخ طلايي رنگ بود.
نوشي جان در جنوب همدان، گودين تپه در شرق كرمانشاه و باباجان در لرستان، مراكز مهمي از هزاره اول قبل از ميلاد مي باشند، كه از ميان آنها نوشي جان اهميتي بيشتر از ديگر محلها داشته است اما هيچ يك از آنها قادر به همتايي با هگمتانه نبودند. شهر كهنسال شوش نيز كه از هزاره چهارم ق، م، وجود داشته و پايتخت پادشاهي ايلام بوده، بنا بر روايات متون آشوري، در سال 640 قبل از ميلاد به دست آشوريان به كلي با خاك يكسان شد (هوف، نظري اجمالي به پايتختهاي قبل از اسلام).
 
پايتخت هخامنشيان
به طور كلي هخامنشيان در طول دوران حكومت خود شش پايتخت داشته اند كه عبارتند از : انشان، هگمتانه، بابل، شوش، پاسارگاد و تخت جمشيد.
دو پايتخت پاسارگاد و تخت جمشيد جديدالتأسيس بودند و توسط هخامنشيان بنا شدند. پاسارگاد توسط كورش بزرگ و تخت جمشيد توسط داريوش هخامنشي احداث شد.
مكاني كه كورش بزرگ در پاسارگاد آغاز به ساختن آن كرد، در مقايسه با قلعه هاي كوهستاني مادي، تفاوت داشت، اما از بعد فقدان نظام و جوهره شهري با آنها مشترك بود.
پاسارگاد مجموعه اي است از كاخها، عمارات دولتي، آثار مذهبي، يك صفه دژ مانند و گور كوروش، كه جدا از يكديگر در دشت مرغاب واقع‌اند و قسمتهايي از آن نيز به كمك مجاري آبياري به چمنزار و باغ بدل شده است.
داريوش اول نيز به ايجاد ساختمانهايي در پاسارگاد ادامه داد ليكن اقامتگاه شاهي خود را به 80 كيلومتري جنوب پاسارگاد، يعني جلگه حاصلخيزتر و زيباي مرودشت، منتقل كرد كه قبلاً شهر انشان در آنجا رونق يافته بود. گرچه اين اقامتگاه شاهي كه تخت جمشيد يا پرسپوليس نام گرفته داراي طرحي بسيار متمركزتر است، اما چندان بي شباهت به طرح پاسارگاد نيست. صفه تخت جمشيد را كاخها، تالارهاي بارعام، خزانه و پلكان با شكوه روبازي اشغال مي‌كرد و حفاظت آن را استحكاماتي از خشت خام بر ستيغ كوه مجاور، به نام كوه رحمت، تأمين مي نمود. شوش نيز كه ظاهراً نخستين اقامتگاه داريوش بوده است داراي وضعيت مشابهي است. بنابراين شوش، تخت جمشيد و پاسارگاد، سه پايتخت شاهنشاهي كه نسبتاً به خوبي بررسي شده اند، و همچنين اكباتان چهارمين پايتخت آنان كه كمتر شناخته شده است، بايد شهرهاي مسكوني فرمانروايان بوده باشند، تا اقامتگاههايي كه جنبه شهريت داشته‌اند و نبايد آنها را با شهرهاي امروزي يا قرون اخير مقايسه كرد.
در حدود 300 ق . م. شالوده، سلوكيه پايتخت سلوكيان، در غرب رود دجله و در ناحيه مدائن ريخته شد. در ناحيه مدائن شهرهاي تيسفون در شرق دجله، و سلوكيه و  وه‌اردشير در غرب دجله، مستقر بوده‌اند، كه البته موقعيت مكاني دقيق آنها روشن نيست. البته تيسفون شهري پارتي (اشكاني) و وه‌اردشير شهري ساساني است كه در طول زمان در ناحيه مدائن و يا تيسفون شكل گرفته و در مواردي از مكاني به مكان ديگر جا به جا شده اند. در واقع در اين منطقه يك مجموعه شهري وجود داشته است (هوف، نظري اجمالي به پايتختهاي قبل از اسلام) .
 
پايتخت اشكانيان
پارتها (اشكانيان) در حدود سال 247 ق . م. با سرنگوني حاكم غاصب سلوكي، آندراگوراس، كانون امپراتوري خود را  در شمال شرق خراسان بنياد نهادند.
نشيمنگاه اجدادي سلسله اشكانيان، شهر نسا بوده است كه امروزه در نزديكي پايتخت تركمنستان (عشق آباد)، ويرانه‌هاي آن جاي گرفته است. نسا شامل دو محوطه باستاني به نامهاي نساي جديد و نساي قديم است. نساي جديد شهر بوده است و نساي قديم قلعه اي كه اقامتگاه شاهانه با كاخ و خزانه، ادارات و پادگان و شايد يك نيايشگاه بوده است. نكته قابل توجه اين است كه نساي جديد بسيار قديميتر از نساي قديم و حتي پيش از تاريخ مسكون بوده است، ليكن در هنگام داير بودن نساي جديد، نساي قديم متروك گرديده بود و اين نامها بر آنها نهاده شد. نساي كهنه در حدود 5 كيلومتري جنوب شرقي نساي جديد قرار گرفته است. در ناحيه نسا نيز مانند تيسفون و مدائن يك مجموعه شهري وجود داشته است. اين مجموعه شامل پايتخت، يك قلعه، شهركهاي كوچكتر، معابد‌، روستاها و املاك زمينداران بوده است.
پارتيان پس از تحكيم قدرت به سوي غرب پيشروي داشته‌اند و در اين مسير شهرهايي چون گرگان، هكاتم پيلس يا شهر « صددروازه»، قومس در نزديكي دامغان (كه احتمالاً صددروازه در اين ناحيه بوده است)، اكباتان، نهاوند، خورهه، اصفهان و استخر (بين نقش رستم و تخت جمشيد) و تيسفون را پايتخت كشوري و يا منطقه‌اي خود قرار دادند و اين شهرها  در دوران اشكانيان معمور بوده‌اند. بنابراين پارتيان نيز مانند هخامنشيان به سرعت مراكز سياسي و اقتصادي خود را به سرزمين بسيار پيشرفته بين‌النهرين منتقل ساختند (هوف، نظري اجمالي به پايتختهاي قبل از اسلام) .
 
پايتخت ساسانيان
تاريخ شاهنشاهي ساساني با بناي يك شهر و يك كاخ آغاز شده است. مطابق روايت طبري، پي‌ريزي اردشير خوره (فيروزآباد كنوني) بود كه تقريباً در سال 225 ميلادي منجر به قطع رابطه فرمانرواي ياغي، اردشير بابكان، و سرورش شاهنشاه پارتي، اردوان پنجم، گرديد.
شهرهاي ساساني زيادي وجود دارند كه به نام شاهان نامگذاري شده است، از جمله اردشير خوره (شكوه اردشير)، وه (بي) شاپور يا وه اردشير (نيكي شاپور) و الروميه نزديك تيسفون، اين امر نشان مي دهد كه شاهان ساساني به نگهداري از شهرها علاقه داشته‌اند. البته آنان آزاديهايي را كه پارتيان به شهرها اعطاء نموده بودند محدود كردند تا شهرها را تحت حكومتي متمركز قرار دهند.
در دوره ساساني مخصوصاً در مراحل اوليه آن، كه شهرسازي به اوج خود ميرسد، سبك متداول شهرسازي يوناني مآبانه است كه آنرا چند ضلعي شطرنجي مي گفتند و البته يك شيوه جهاني و بسيار مرسوم بود. سبك شهرسازي دايره‌وار شعاعي كه باني آن اردشير اول بود، يك نمونه استثنايي است.
جدايي مركز حكومت از شهر در اوايل دوره ساساني تكوين يافته است. شهرهاي اردشير و شاپور نشان دهنده ارتباط متعادل و سنجيده كاخ ـ ارگ و شهر است.
به استثناي شهرهاي مدائن، بي شاپور و قصر ابونصر، كمتر شهر ساساني است كه تا حدي مورد حفاري قرار گرفته باشد. قدمت قصر ابونصر، كه بعدها شهر اسلامي شيراز در آن منطقه رشد يافت، به زمان هخامنشيان ميرسد و اقامتگاه ابونصر بوده است.
دارابگرد نيز كه يكي از پايتختهاي ولايتي پيش از اسلام بوده است، به شكل مدور احداث شده است كه يكي از دلايل آن سرمشق قرار دادن شهر مدور اوايل دوره ساساني، يعني اردشير خوره (فيروزآباد كنوني) بوده كه در نزديكي آن قرار داشته است، (هوف، نظري اجمالي به پايتختهاي قبل از اسلام) .
 

 پايتخت‌هاي ايران در دوران پس از اسلام
در دوران پس از اسلام، سلسله‌هاي كوچك و بزرگ زيادي بر سرزمين ايران حكمراني كردند و براي اداره كشور، شهرهايي را به عنوان پايتخت خود قرار دادند. در اين خصوص توجه به دو نكته حاير اهميت است:‌ نخست اينكه طي دوران 1400 ساله پس از اسلام، دهها سلسله و طايفه بر ايران حكم راندند كه برخي از آنان فقط در بخشي از سرزمين و يا در مدت كوتاهي حكومت كردند. در اينجا از ذكر پايتخت حكومتهاي كوچك خودداري مي‌گردد و عمدتاً  سلسله‌هاي مهم تاريخي و پايتختهاي كشوري ذكر مي‌شود. دوم اينكه برخي از پايتختهاي دوران اسلامي در محدوده مرزهاي سياسي كنوني ايران واقع نمي‌شوند، به عنوان نمونه مي‌توان از دمشق پايتخت امويان ، بغداد پايتخت عباسيان و يا بخارا پايتخت سامانيان نام برد كه از ذكر آنها خودداري مي شود. بنابراين ممكن است در روند بررسي پايتختهاي ايران ، برخي از مقاطع تاريخي حذف گردد. از آنجايي كه در قرون اوليه پس از اسلام ، محدوده كنوني ايران از مقر حكومت مركزي به دور بوده است ، لذا در اين دوران پايتخت كشوري و مقتدري در اين پهنه از سرزمين وجود نداشته است و عمدتاً پايتختهاي ولايتي و منطقه‌اي كه مستقل هم نبودند ، بر مردم ايران حكومت مي‌كردند. ايرانيان هنگامي كه پس از گذر از ستم بني‌اميه ، اندك‌اندك ستم بني‌عباس را نيز ديدند ، به آرايش پايتخت مردمي خويش در دوران پس از اسلام برخاستند و از همه سو بدان روي آوردند. اين شهر نيشابور بوده است.  
     

 
پايتخت‌هاي قرون اوليه اسلامي (قبل از ايلخانيان)
پايتخت‌هاي ايلخانيان مغول
پايتخت‌هاي صفويان
پايتخت افشاريان  
پايتخت زنديان
 

پايتختهاي قرون اوليه اسلامي (قبل از ايلخانيان)
نخستين امير ايراني كه در نيشابور پس از اسلام تخت نهاد،  ابومسلم مروزي،  سپاهبد جوانمرد ايراني،  بود كه با كمك سپاه خراسان،  بني‌اميه را پس از يك سده ستم،  در سال، . 131 ه.ق درهم كوبيد.
طاهريان از سال 206 هـ . ق  در خراسان آزادي خود را از بغداد آشكار نمودند و در سال 207 هـ‌ .ق. با حذف نام مأمون در خطبه‌هاي نماز استقلال خود را اعلام و نيشابور را پايتخت خود قرار دادند.
نيشابور به دلايل مذهبي (گرامي بودن چهار آخشيج خاك،  باد، آب و آتش در نزد ايرانيان كه در نيشابور به وجه مطلوبي بود)،  طبيعي (رواني آب از كوه بينالود به سوي آن و وجود دشتهاي وسيع كشاورزي) و دلايل سياسي (خراسان در زمان باستان بزرگترين بخش ايران و نيشابور مركز آن بوده است) از دوران باستان داراي عظمت و شكوه بوده است و لذا انتخاب آن به عنوان پايتخت موجه مي‌نمود. در سال 259 هـ . ق. يعقوب ليث صفار، بازمانده طاهريان را در نيشابور شكست داد و مدتي در نيشابور ماند.
در زمان سامانيان و سلجوقيان نيز،  نيشابور از اهميت خاصي برخوردار بود و گه گاه به عنوان پايتخت انتخاب مي شد. در قرن ششم نيز در زمان خوارزمشاهيان،  مردم نيشابور در مقابل مغولان ايستادند و جنگيدند (جنيدي،  نيشابور پايتخت ايالتي) .
پس از نيشابور،  يكي ديگر از پايتختهاي مستقل و مردمي،  شهر زرنگ بوده است كه در سيستان واقع شده است.
اين شهر در سال 23 هـ . ق. سيستان به دست اعراب افتاد اما مردم آن تن به فرمان ايشان ندادند و آتش شورشها و انقلابهاي بسياري در اين منطقه شعله‌ور گشت. در سال 247 هـ . ق. يعقوب ليث صفاري به ياري مردم آزاده سيستان،  نخستين دولت مستقل ملي را در ايران تشكيل داد و شهر زرنگ را به پايتختي برگزيد. شهر زرنگ،  بزرگترين شهر سيستان در سده 4 هـ . ق . بود و از دوران صفاريان دارالاماره‌هايي در آن برپا شده و بناهاي بسياري در اين شهر به وجود آمده بود كه اكنون اثري از آنها باقي نمانده است. خرابه‌هاي زرنگ را امروز در نزديكي زاهدان،  كنار نهري از شاخه‌هاي هيرمند،  مي‌توان ديد.
شهر زرنگ به دليل نزديكي به رود هيرمند،  داراي جايگاهي ويژه و استراتژيك (به علت واقع شدن در ميان راههاي بزرگ بازرگاني) بود و پس از تخريب « رام شهرستان » بر اثر سيل كه مركز سيستان در دوران باستان بوده و با زرنگ فاصله كمي داشته،  به عنوان پايتخت انتخاب شد. خشك شدن دلتاي رودخانه بزرگ هيرمند و حمله تيمور گوركاني در سال 785 هـ . ق.  به اين شهر،  موجبات سقوط شهر را فراهم آورد (افشار سيستاني،  زرنگ پايتخت صفاريان) .
 

شهر نيشابور پيش از حمله مغول
علاوه بر شهرهاي نيشابور و زرنگ،  شهرهاي ري،  كرمان، سبزوار و برخي شهرهاي ديگر در اين دوره،  پايتختهاي حكومتي،  ايالتي و يا ولايتي بوده‌اند.
شهر ري در دوران باستان پايتخت اشكانيان بود و از سلسله‌هاي  پس از اسلام مي‌توان حكومت آل‌بويه را نام برد كه در آباداني ري تلاش فراواني به عمل آوردند. ري پس از حملات مغول،  رو به ويراني نهاد و پس از آن تهران كم‌كم رشد خود را آغاز نمود (كوثري،  ري پايتخت حكومتي). كرمان نيز در يك دوره كوتاه از تاريخ موقعيت پايتختي كسب كرده است. در دوران قبل از اسلام،  پايتختها در مكانهاي سرسبز و پرجمعيت انتخاب مي شدند. در قرون اول و دوم هجري حكومتهاي مستقلي در ايران وجود نداشت اما با شروع قرن سوم حكومتهاي نيمه مستقل و مستقل در ايران شكل گرفت. كرمان كه پايتختي ايالتي بوده است،  از اوايل قرن چهارم هـ . ق،  پايگاه آل‌بويه و سامانيان بوده است.
پس از آن،  سلجوقيان و مظفريان كرمان را براي مدتي پايتخت خود قرار دادند (741 هـ .ق.) از آن پس كرمان به عنوان پايتخت مطرح نگرديد. با توجه به كويري بودن كرمان و عدم وجود ارتفاعات در آن،  مي توان نتيجه گرفت كه كرمان شهري نظامي نبوده است و تنها به دلايل اقتصادي (واقع شدن در مسير راههاي اصلي) به عنوان پايتخت انتخاب شده است (باستاني پاريزي،  كرمان پايتخت ايالتي). علاوه بر شهرهاي نامبرده،  سبزوار نيز براي مدتي به عنوان پايتخت ولايتي مطرح بوده است. سربداران در سال 736 هـ .ق.  قيام كردند و با از ميان برداشتن مغولان،  در سال 738 هـ . ق. در سبزوار،  رأيت استقلال برافراشتند و تا سال 788 هـ .ق. در آن منطقه و ولايات مجاور آن حكومت كردند. دلايل گزينش سبزوار به اميرنشيني،  دلايلي چون واقع شدن سبزوار در مسير جاده ابريشم،  انگيزه هاي ديني،  عوامل اقتصادي و اقليمي و موقعيت سوق الجيشي و سياسي و نظامي بوده است (آريان پور،  سبزوار پايتخت ولايتي). 
 

 


مطالب مشابه :


شهرستان نيشابور و مهمترين وقايع تاريخ آن

شهرستان نيشابور و مهمترين وقايع تاريخ آن -ابراهيم زنگنه . وجه تسميه نيشابور. قديمترين سندى




دامداری و دامپروری در نشتیفان

بدست آوردن شير است که در خود شهر مصرف مي شود و مازاد به شهرستان نيشابور ، قوچان و




شهر نشيني در ايران

(مانند قزوين ، نيشابور مسكوني و نيازمنديهاي بخش، شهر، شهرستان يا استان




پایتختهای ایران

شهر، شهرستان يا استان تأمين نيازمنديهاي اقتصادي سليمان، نيشابور و امثال




سایت مراکز دانشگاهی

آدرس ایمیل گروه ریاضی شهرستان دلفان جهت ارسال مطلب: [email protected] . موضوعات




دستورالعمل راجع به ملبوس پاره اي از مستخدمين دولت (مجموعه آيين نامه ها):

ـ پلاك برنجي كه نام اداره پست شهرستان مربوط و نام و نيشابور و نيازمنديهاي




شهرنشيني در ايران

(مانند قزوين ، نيشابور (به عنوان مثال شهرستان قم كه از نسبت مسكوني و نيازمنديهاي




نماينده دور اول گناباد در مجلس شوراي اسلامي چه مي گويد؟

کم کم می خواهيم وارد مسائل شهرستان شويم .لطفا نيشابور با تقسيم نيازمنديهاي




برچسب :