اهليت در اشخاص

حقوق اشخاص حقیقی

حقوق مربوط به شخصیت:

      حقوق مربوط به شخصیت، حقوقی است که شامل هر انسانی بدون لحاظ وابستگی و تعلق  به گروه اجتماعی خاص مي گردد و بیشتر حمایت کننده شخص انسان می باشد تا منافع مادی او.

این حقوق بر خلاف حقوق مالی از شخص و شخصیت انسان جدا ناپذیر می باشد مانند مالکیت

 

 

 

1- حمایت از شخصیت انسان

1-1- حمایت از شخصیت جسمی

      با توجه با  احترامی مکاتب فکری مختلف  بر جسم انسان قائل می باشند حقوقی نیز بر جسم در نظر گرفته شده است و هرگونه تعرض به جسم یا وارد نمودن صدمه بر بدن ممنوع می باشد و در صورت عدم رعایت چنین حقوقی، مسئولت مدنی و کیفری بر تعرض کننده مترتب می باشد و بر همین اساس است که می بایستی قبل از انجام عمل جراحی حتماً رضایت بیمار را جلب نمود.

2-1-      حق انسان نسبت به جسم خود بعد از مرگ :

  قائدتاً تصور بر این می باشد که جسم انسان در دوران حیات دارای حقوقی می باشد و با مرگ انسان این حقوق از بین میرود و حقی بر جسم پس از مرگ از سوی قانونگذار متصور نمی باشد در حالیکه واقعیت امر چنین نیست و جسم بی جان انسان نیز قابل احترام بوده و دارای حقوقی میباشد بطور مثال شخص می تواند  در وصیت نامه خود درباره نحوه کفن و دفن وصیت کند وهرگونه تعرض به جسد را منع نماید.

لازم به توضیح است که بر این اصل نیز بایستی استثنائا تی قائل شده و در مواردی در صورت وقوع جرم  ممکن است توسط مامورین بر اساس  دستور مقام قضایی جهت روشن شدن مسائل و رسیدن به حقیقت  جسم انسان مورد تعرض قرار گرفته و کالبد شکافی صورت پذیرد.

2-1- حمابت از شخصیت معنوی:

      علاوه بر حمایت از شخصیت جسمی انسان جنبه غیر جسمی انسان نیز قابل احترام بوده و دارای حقوقی می باشد

      بطور مثال آزادی انتخاب شغل جزء شخصیت معنوی انسان بوده و بر این اساس است که قانونگذار تعهد نمودن خدمت مادام العمر را منع نموده است  و در ماده 514 قانون مدنی اعلام داشته  خدمه یا کارگر نمی تواند اجیر شود مگر برای مدت معینی.

     حقوق معنوی مولف و هنر مند بر اثر خود نیز يكي دیگر از حمایت های است که از شخصیت معنوی انسان بعمل می آید و این حق به انسان اجازه می دهد در خصوص انتشار و یا عدم انتشار اثر خود تصمیم گیری نماید و از انتشار اثر خود بنام دیگری جلوگیری نموده و در صورت وقوع چنین عملی اقامه دعوی نماید.

این حقوق  بدلیل اینکه مربوط به شخصیت انسان هستند و جزء دارایی به شمار نمی آید  به همين جهت 1- به وراث شخص منتقل نمی شود و با پایان یافتن شخصیت حقوقی انسان ساقط می شود.2- قابل توقیف به وسیله بستانکاران نمی باشد 3- مرور زمان نسبت به این حقوق جاری نمی باشد 4- این حقوق  نمی تواند موضوع قرارداد واقع شود و قابل انتقال و اسقاط نمی باشند

 

 

 

شخص حقوقی

 شخصيت حقوقي در صورتی بوجود مي آيد كه عده ای از افراد با یک سری منافع و فعالیت مشترک در کنار هم قرا بگیرند و قانون نیز آنها را طرف حق و تکلیف بداند و برایشان شخصیت مستقلی قائل باشد. لذا می توان گفت شخص حقوقی مانند شخص حقیقی موجودی است که برای رسیدن به اهداف خاصی متولد گردیده و می تواند طرف حق و تکلیف قرار بگیرد.

برای ایجاد شخص حقوقی داشتن قصد و اراده ایجاد کنندگان آن و هدفداربودن گروه لازم است و در این حالت دیگر نمی توان جمعی که در یک مهمانی دور هم جمع گردیدند شخص حقوقی قلمداد نمود  زیرا در بین افراد دتشکیل دهنده مهمانی قصد و اراده تشکیل شخص حقوقی نبوده و نیز برای رسیدن به هدف خاصی دور هم جمع نگردیده اند

 

ماهیت شخص حقوقی
1 _ نظریه حقیقی بودن شخص حقوقی:
.

عده ای از حقوقدانان معتقدند که شخص حقوقی ، موجود مستقل و مجزی از وجود افراد تشکیل دهنده آن است .
این عده  برای اثبات اینکه گروه و یا جمعیت دارای شخصیت حقوقی و تکالیفی است  و مانند اشخاص حقيقي دارای اراده می باشد اعلام مي نمايند  هر یک از اعضا گروه یا جمعیت دارای همان اراده ای که در حالت انفرادی دارند نمي باشند. از این بیان نتیجه می گیرند  چون گروه یا جمعیت در حقیقت شناختن یک واقعیت آشکار و مسلم است. وقتی عده ای برای تعقیب هدف خاصی گرد هم می آیند بخودی خود وجدان و اراده مشترکی جدای از وجدان آنها بوجود می آید و بدون دخالت دولت ، شخصیت حقوقی یا وجدان و روح مشترک بوجود آمده و به عنوان وجود مستقل وارد زندگی اجتماعی می شود مانند شخص حقیقی بوسیله اعضا و جوارح خود به زندگي خصوصی و اجتماعی

خود ادامه می دهد.


2 _ نظریه مجازی بودن شخصیت حقوقی:

عده ای دیگر معتقدند  جمعیت ها و گروهها از اعضای خود جدا نمی باشند و اشخاص مستقلی را تشکیل نمی دهند . در واقع اشخاص واقعی اشخاص حقیقی هستند و اشخاص حقوقی فرضی و ساخته قانونگذار می باشد و بدون اراده دولت ایجاد نمی گردد و قانونگذار تا جایی که خود صلاح بداند شخص حقوقی را صاحب حق می نماید . میتوان گفت که طرفداران این نظربه اعتقاد دارند در شخص حقوقی اصل بر عدم اهلیت تمتع و استیفاء می باشد

در حقوق ایران  به دو دلیل نظریه حقيقي بودن شخص حقوقی قابل قبول می باشد ا-  در قوانین جاری کشور فضای مناسبی برای رشد و توسعه شخص حقوقی برقرار می باشد  بطور مثال قانونگذار در ماده 587 قانون تجارت اعلام داشته موسسات و تشکیلات دولتی و بلدي به محض ایجاد و بدون احتیاج به ثبت دارای شخصیت حقوقی می شود یا شرکت های بازرگانی پس از انجام اموری و قبل از ثبت در دفتر ثبت شرکتها شخصیت حقوقی پیدا می کند.2- در حقوق ایران اصل بر اهلیت شخص حقوقی است و شخص حقوقی از همه حقوق شخص حقیقی برخوردار می باشد مگر اینکه حق ویژه شخص حقیقی باشد و قابل تسری به شخص حقوقی نباشد که این موضوع توسط قانونگذار در ماده 588 قانون تجارت به صراحت منعکس گردیده و اعلام می دارد شخص حقوقی می تواند دارای کلیه حقوق و تکالیف شود که قانون برای افراد(شخص حقیقی) قایل است مگر حقوق و تکالیفی که بالطبیعه فقط ممکن است انسان دارای آن باشد مانندحقوق و وظایف ابوت(پدري)، بنوت(فرزندي) و ...


اقسام اشخاص حقوقی

الف _ اشخاص حقوقی حقوق خصوصی اشخاص حقوقی حقوق خصوصی دارای دو ويژگي  بارز مي باشد 1-این اشخاص تابع قواعد حقوق خصوصی هستند2- این اشخاص نمی توانند فردی را علیرغم میل و رضایتش به عضویت خود بپذیرند بطور مثال انجمن یا شرکت نمی تواند شخصی را به اجبار به عضویت خود درآورد چون ، در حقوق خصوصی، اصل حاکمیت اراده افراد است و اشخاص از آزادی مطلق بهره مند هستند هیچ کس نمی تواند بدون توافق دیگری اراده اش را به او تحمیل بکند.اشخاص حقوقی حقوق خصوصی معمولا به دو دسته بزرگ تقسیم می شوند: شرکتهای تجاری و موسسات غیر تجاری. 1 - شرکت های تجاری:  شرکت آن است که دو یا چند نفر بمنظور بدست آوردن سود مادی و تقسیم آن ابین خود توافق نمایند. بموجب ماده 583 قانون تجارت کلیه شرکتهای تجارتی مشروط بر اینکه بر طبق تشریفات قانونی به ثبت رسیده باشند شخصیت حقوقی دارند و  
اقسام شرکتها و احکام آنهابطور مفصل در قانون تجارت ذکر شده است و بیان آنها خارج از حوصله بحث می باشد 2 - موسسات غیر تجاری:  صفت بارز این دسته از اشخاص آنست که اصولا در جستجوی سود مادی نیستند منظور این نیست که موسسات مزبور نسبت به مادیات بکلی بی تفاوت و بی اعتنا باشند بلکه در حقیقت این مسائل برای آنها در درجه دوم اهمیت قرار دارد.
بموجب قانون تجارت، تشکیلات و موسساتی که برای مقاصد غیر تجارتی تاسیس شده یا بشوند از تاریخ ثبت در دفتر مخصوصی که وزارت دادگستری معین خواهد کرد شخصیت حقوقی پیدا          می کنند. موسسات و تشکیلاتی که مخالف انتظامات عمومی بوده یا نامشروع باشند قابل ثبت نیستند و  نمی توانند شخصیت حقوقی پیدا کنند (مواد 584 - 586 قانون تجارت).
موسسات غیر تجارتی مادام که به ثبت نرسیده باشند فاقد شخصیت حقوقی بوده و عملا اجتماعات ساده ای را تشکیل می دهند. ثبت موسسات غیر تجارتی با ثبت شرکتها این فرق را دارد که قبل از ثبت در دفاتر اداره ثبت اسناد باید موسسین اجازه مقامات انتظامی را نیز برای تشکیل موسسه خود کسب کنند قبل از کسب این اجازه ثبت موسسات مزبور امکان پذیر نیست.

ب- اشخاص حقوقی حقوق عمومی:

اشخاص عمومی عبارتند از :

1 _ دولت:  دولت چون مظهر اجتماع و گرداننده است ناگزیر طرف حقوق و تکلف قرار میگیرد و اموالی در اختیار دارد که آنها را برای اداره امور کشور بکار می برد ، بنام خود اعمال حقوقی انجام میدهد و دائن و مدیون میشود. وزارتخانه ها شخصیت حقوقی ندارند آنها در واقع تقسیمات داخلی سازمان شخصیت حقوقی دولت را تشکیل می دهند عده ای به استناد ماده 587 قانون تجارت اظهار عقیده می کنند که وزارتخانه ها دارای شخصیت حقوقی متمایز از شخصیت حقوقی دولت می باشند ولی این عقیده به دلائل زیر صحیح بنظر نمی رسد:

1_ مفاد ماده 587 قانون تجارت این است که موسسات و تشکیلات دولتی بمحض ایجاد دارای شخصیت حقوقی می شوند یعنی این اشخاص مانند اشخاص حقوقی حقوق خصوصی احتیاج به ثبت ندارند منظور این نیست که هر واحد اداری برای خود دارای شخصیت حقوقی باشد اگر قوانین وزارتخانه ها را بررسی کنیم در هیچ جا نمی بینیم که قانونگذار گفته باشد فلان وزارتخانه دارای شخصیت حقوقی است، در صورتی که برعکس در مورد موسسات مستقل دولتی مانند بانکها و شرکتها قانونگذار صراحتاً اشاره به شخصیت حقوقی آنها کرده است و این امر مسلماً اتفاقی نبوده است. چنانچه نظر قانونگذار از ماده  587  ق ت این بود که تمام موسسات و تشکیلات دارای شخصیت حقوقی باشند در این صورت دیگر لزومی نداشت که وی موقع تاسیس و تشکیل موسسات مستقل در اساسنامه آنها تصریح کند که آن موسسات دارای شخصیت حقوقی هستند و در مورد وزارتخانه ها قائل به این تصریح نشود مگر آنکه قبول کنیم که هر واحد سازمانی اصولا جز شخصیت حقوقی دولت است جز در مواردی که قانونگذار خواسته باشد به موسسه ای شخصیت حقوقی خاص و متمایز از شخصیت حقوقی دولت بدهد.

2 _ بنظر صحیح و منطقی نمی رسد که قانونگذار خواسته باشد کلیه تشکیلات دولتی اعم از سازمانها ادارات، دوائر و شعب چه در مرکز چه در شهرستانها دارای شخصیت حقوقی یعنی دارای حقوق و تکالیف متمایز از شخصیت حقوقی دولت باشند در حالیکه ما می دانیم وزارتخانه ها بر ادارات و شعب خود چه در مرکز و چه در شهرستانها اختیارات مالی و اداری نامحدودی دارند وهمین طور هیات دولت نیز حاکم بر وزارتخانه ها است. منظور از این بیان این نیست که وزارتخانه ها نتوانند اعمال حقوقی انجام دهند بلکه منظور این است که وزارتخانه ها تشکیلات و ارکان دولت هستند مامورانشان ماموران دولتی محسوب می شوند، دارایی شان دارایی دولت را تشکیل می دهد اعمال حقوقی که انجام می دهند اعمال دولتی و قراردادهایی که منعقد می کنند قراردادها و معاملات دولتی بشمار می آید بالاخره دعاوی که طرح می کنند دعاوی دولت محسوب می شود بطور خلاصه وزارتخانه ها ارکان یک شخص هستند و آن شخص ، دولت می باشد و مجموعاً شخصیت واحدی را تشکیل      می دهند که همان شخصیت حقوقي دولت است.

2 _ شهرداریها  بموجب قانون شهرداریها مصوب 11 تیرماه 1334 شهرداری موسسه مستقلی است که دارای شخصیت حقوقی استقلال مالی و اداری است. شهرداری دارای دارایی ، بودجه، حقوق و تکالیف مخصوص و متمایز از دولت میباشد.

 3 _ انجمن های روستاها  بموجب لایحه قانونی انجمن های ده و اصلاح امور اجتماعی و عمران دهات مورخ 7/6/72 انجمن های دهات از شخصیت حقوقی بهره مند می باشند و می توانند دارای اموال و حقوق مخصوص بخود باشند.

 4_ موسسات مستقل دولتی موسسات مستقل دولتی واحدهایی هستند که از تابعیت مستقیم وزارتخانه ها خارج و شخصیت حقوقی مجزی و متمایز از شخصیت حقوقی دولت پیدا کرده اند موسسات مزبور امور اداری و مالی خود را مستقلا بدون دخالت دولت اداره می کنند و از این حیث دارای اموال بودجه حقوق و تکلیف مشخص می باشند و همچنین می توانند برای دفاع از حقوق خود بر علیه اشخاص حتی علیه خود دولت در دادگستری اقامه دعوی و یا از دعاوی مطروحه دفاع نمایند.

 

تولد شخص حقوقی:

صرف نظر ازدیدگاههای مختلف آغاز شخصیت های حقوقی حقوق عمومی اعم از دولت، سازمان های دولتی و شهرداری زمان تشکیل آنهاست .این اشخاص به محض ایجاد بدون احتیاج به ثبت دارای شخصیت حقوقی می شوند اما آغاز وجود شخص حقوقی حقوق خصوصی متفاوت است.

قانونگذار در ماده 584 قانون تجارت تولد شخص حقوقی راچنین اعلام می دارد : تشکیلات و موسساتی که برای مقاصد غیر تجارتی تاسیس شده یا بشود از تاریخ ثبت در دفتر مخصوصی که وزارت عدلیه معین خواهد کرد شخصیت حقوق پیدا می کند.

 لیکن شرکت های بازرگانی به محض تشکیل واجد شخصیت حقوقی می شوند، ولی شخصیت آنها هنگامی کامل می گردد که به ثبت برسند .

 

پایان وجود شخص حقوقی

حیات اشخاص حقوقی مانند اشخاص طبیعی پایان می پذیرد این قاعده هم در مورد اشخاص حقوقی حقوق عمومی و هم درباره اشخاص حقوق حقوق خصوصی اعمال می گردد. اشخاص  حقوقی حقوق خصوصی(بجز وقف) با انحلال و پایان عمل تصفیه، شخصیت حقوقی خود را از دست می دهند.

 برابر مواد  قانون تجارت تا خاتمه امر تصفیه شخصیت حقوقی شرکت جهت انجام امور مربوط به تصفیه باقی خواهد ماند و انحلال مادام که به ثبت نرسیده و اعلان نشده باشد نسبت به شخص ثالث بلااثر است .

 

اهليت

1- تعريف اهليت

جامع ترين تعريفي كه براي اهليت بيان شده است عبارت است: از استعداد دارا شدن حق و تكليف و صلاحيت اعمال حق و اجراي تكليف .

 اكثر نويسندگان واژه تكليف را در تعاريف خود قيد نكرده اند  اما اهليت نبايد صرفا براي دارا شدن حق به كار رود زيرا هر حقي مستلزم تكليف نيز هست و ابتدايي ترين آن، تكليف شخص احترام به حقوق ديگران است و صلاحيت داشتن تكليف و توانايي متعهد شدن نيز در آن مطرح است .

2-انواع اهلیت:

 اهليت به  دو دسته اهليت استيفا و اهليت تمتع تقسيم مي شود  . 

1-2-  اهليت تمتع : صلاحيت شخص براي دارا شدن حق را اهلیت تمتع می گویند مانند اينكه شهروند ايراني مي تواند هر اندازه كه بخواهد اموال غير منقول داشته باشد در مقابل يك خارجي از اين حق در ايران محروم است و نمي تواند مال غير منقول در ايران داشته باشد .

2-2- اهليت استيفا : صلاحيت شخص براي به كار بردن حقي كه دارا شده است را اهلیت استیفاء     می گویند  مانند صلاحيت شخص براي معامله در اموال خود كه در حال صغر آنها را از پدر خود به ارث برده است. منظور آن است كه شخص هنگامي كه صغير و محجور نيست مي تواند كليه امور خود را انجام دهداز جمله انجام معامله و عقد قرارداد

بنابراین هر انسان زنده داراي اهليت تمتع است ولي برخي از انسانها اهليت استيفا ندارند مثلاً يك كودك 2 ساله اهليت تمتع دارد و مي تواند مالك اموال و برخوردار از آثار خريد و فروش باشد اما اهليت استيفا كه همان اهليت براي اجراي حق مالكيت يا حق خريد و فروش است را ندارد و نمي تواند مال خو د را بفروشد يا مالي براي خود بخرد .

 

3-اهلیت در اشخاص حقیقی :

1-3- اهلیت تمتع:

             مباني حقوقي اهليت تمتع، انسان بودن است و به محض اينكه  وجود و شخصيت  انسان شكل گرفت و پا به عرصه زندگي گذاشت  توانايي دارا شدن حق را كسب مي كند. حتي انسان قبل از تولد نيز در مرحله جنيني داراي اهليت تمتع ناقص است و مي تواند داراي بعضي حقوق نيز باشد . (این موضوع در بخش تولد اهلیت تمتع توضیح داده خواهد شد)

2-3- اهلیت استیفاء:

قانون هنگامي اشخاص را اهل مي داند و بعبارت دیگر اشخاص هنگامي داراي اهليت میگردند كه اين عناصر را به همراه داشته باشند . اين عناصر عبارتند از : بلوغ ، عقل ، رشد .

ماده 211 قانون مدني ايران مقرر مي نمايد كه : « براي اينكه متعاملين اهل محسوب شوند بايد بالغ و عاقل و رسيد باشند »

1-2-3-  بلوغ :   بلوغ واژه عربی است و معادل فارسی آن « رسيدن » مي باشد و در اصطلاح عبارت است از رسيدن انسان به مرحله كمال طبيعي كه در آن نيروي جنسي بيدار ميشود. سن بلوغ در نظام حقوقي فعلي ايران براي دختران 9 سال و براي پسران 15 سال است .

2-2-3- رشد :  رشد عبارت از كيفيت نفساني است كه دارنده آن مي تواند نفع و ضرر خود را  در امور مدني يا خوبی و بدی عملی را در امور جزايي تشخيص دهد ، چنين شخصي را رشيد گويند و کسی را که  فاقد اين وصف است  اگر به حد جنون نرسد و صغير نباشد سفيه خوانده مي شود

ميان سن بلوغ و سن رشد تفاوت هست . بلوغ 9 سال براي دختران و 15 سال براي پسران است ولي سن رشد كه اشخاص حق معامله و داد و ستد و دخالت در امور مالي دارند 18 سال تمام براي دختران و پسران مي باشد .

3-2-3- عقل : اين واژه نيز عربی است ومعادل  فارسی آن خرد مي باشد و كسي خرد دارد كارهاي او خردمندانه باشد به او خردمند ميگوييم. بطور مثال هنگامي كه كسي با مراجعه به خوار بار فروشي هزار تومان مي دهد و يك پفك صد توماني مي خرد ، به آساني مي توان فهميد كه اين كار از سوي يك آدم خردمند انجام نگرفته و نشاني از خرد در كار او ديده نمي شود . بنابراين هنگامي كه كسي داراي خرد و هوش بود ميتوان گفت كه داراي اهليت است چون سود و زيان خود را تشخيص مي دهد

4- اهلیت در اشخاص حقوقی:

1-4- اهلیت تمتع: قانونگذار در ماده 588 قانون تجارت یکسان بودن اشخاص حقیقی و حقوقی را در دارا بودن حقوق و تکالیف اعلام نموده است(ماده 588 قانون تجارت: شخص حقوقی می تواند دارای کلیه حقوق و تکالیفی شود که قانون برای افراد قایل است مگر حقوق و وظایفی که بالبیعه فقط انسان ممکن است دارای آن باشد مانند حقوق و وظایف ابوت بنوت و امثال ذلک)

لازم بذکر است ماده فوق الذکر بصورت نمونه حقوق و ظایف ابوت و بنوت را عنوان نموده است و موارد غیر از موارد اعلامی در ماده نیز می باشد که مختص اشخاص حقیقی می باشد.

2-4- اهلیت استیفاء:همانگونه كه در قبل بيان شد اهلیت استیفاء نیاز به یک اراده حقوقی دارند و چون اشخاص حقوقی فاقد چنین اراده می باشند از طریق اركان خود همچون مدیر عامل و هیات مدیره و مجمع اقدام به اعمال اهلیت استیفاء می نمایند و می توان گفت به این جهت اشخاص حقوقي بی شباهت به محجورین نمی باشند چون اشخاص حقیقی محجور نیز نمی توانند دارای اهلیت استیفاء باشند و نمایندگان قانونی شخص محجور مسئول اعمال اهلیت استیفاء شخص محجور می باشند

نکته ای که به ذهن متبادر می شود این است که چه رابطه ای بین اشخاص حقیقی(مدیرعامل، هیات مدیره و مجمع) و شخص حقوقی می باشد

در میان حقوقدان سه نظریه در این خصوص مطرح گردیده است

1- نمایندگی قراردادی(وکالت): طرفداران این نظریه اعلام داشتند که رابطه بین شخص حقیقی و حقوقی قراردادی می باشد و بطور مثال در 1867 فرانسه اعلام داشته شرکت توسط یک یا چند وکیل اداره می شود.ایرادی که بر این نظریه وارد می باشد این است که هر قراردادی مستلزم وجود دو اراداه می باشد  در حالیکه درمورد اشخاص حقوقی فقط یک اراده موجود می باشد  وآن اراده شخص حقیقی است و بهمین جهت نیز قانون جدید فرانسه عبارت وکیل را حذف نمود

2-نمایندگی قانونی:طرفداران این نظريه اعلام می دارند که شخص حقوقی همچون محجور بوده و همانطوريکه شخص حقیقی محجور فاقد اهلیت استیفاء می باشد و اعمال خود را از طریق نمایندگان قانونی خود انجام می دهد، شخص حقوقی نیز چون فاقد اراده می باشد و نمی تواند از اهلیت استیفاء برخوردارگردد بهمین جهت اشخاص حقیقي بعنوان نمایندگان قانونی شخص حقوقي اعمال اهلیت   می نمایند. ایراد که به نظر بر این نظریه وارد است این می باشد که وضعیت اشخاص حقیقی(مدیر عامل،هیات مدیره و مجمع)متفاوت از ولی یا قیم شخص محجور می باشد بخصوص در خصوص دولت که قبل ایجاد قانون وجود خارجی داشته و نمی توان گفت که دارای نمایندگی قانونی می باشد

3- نظریه رکن : تفاوتی که این نظریه با دو نظریه قبلی دارد در این است که در نظریه رکن اشخاص حقیقی جزءای از اشخاص حقوقی بوده و متمایز از شخص حقوقی نمی باشدبا پذیرش این نظریه مشخص می گردد که شخص حقوقی از طریق اجزاء خود( مدیران) حقوق خود را اعمال می نماید و میتوان گفت که اهلیت استیفاءدر شخص حقوقي می باشد و اراده اجزاء(مدیران) بمنزله اراده شخص حقوقی است.

بنابراین  می توان نتیجه گرفت که اشخاص حقوقی نیز مانند اشخاص حقیقی دارای اهلیت استیفاء بوده مگر اینکه به موجب قانون اهلیتش محدود شود مثلا اهلیت استیفاء شرکت در اثر ورشکستگی محدود می گردد و مطابق ماده 418 قانون تجارت تاجر(شخص حقیقی یا حقوقی )از تاریخ صدور حکم ورشکستگی از مداخله در اموال خود حتی اموالی که ممکن است در مدت ورشکستگی عاید وی گردد ممنوع نموده است.

5- تولد و پايان اهليت:

در مباحث قبل گفته شد كه مبناي اهليت تمتع،  انسان بودن است و مبناي اهليت استيفاء داشتن قوه تميز و درك است . لذا شروع و پايان اهليت را بايد در اين دو مفهوم جستجو كرد .

1-5- تولد و پايان اهليت در اشخاص طبيعي :

    در ماده 956 قانون مدني مقرر شده است كه: اهليت براي دارا شدن حقوق با زنده متولد شدن انسان  شروع و با مرگ او تمام مي شود .

    البته از به كار بردن واژه انسان در ماده 956 قانون مدني استنباط مي شود . كه اين اهليت براي اشخاص حقیقی است و شامل اهليت اشخاص حقوقي نمي شود .

در ماده 957 قانون مدني مقرر شده است كه  حمل از حقوق مدني متمتع خواهد بود مشروط باينكه زنده متولد شود .لذا مي توان گفت كه جنين نيز داراي نوعي شخصيت است و مي تواند صاحب حق باشد .

    آنچه با تولد انسان شروع مي شود اهليت تمتع است اما اهليت استيفاء  يا اهليت اجراي حق به صرف زنده متولد شدن حاصل نمی شود و اساس اهليت آن عقل و تميز است .

هر چند اهليت استيفاء هميشه بعد از اهليت تمتع حادث مي شود ولي اجرا و اعمال حق تمتع بستگي تام به استعدادهاي طبيعي جسمي و روحي دارد چرا كه بايد آثار و نتايج عمل را درك كرد لذا انسان پس از تولد تا وقتي كه به مرحله رشد عقلاني نرسيده است اهليت استيفاء ندارد . البته اهليت استيفاء همچون اهليت تمتع مطلق نيست لذا شخص ممكن است نسبت به بعضي امور اهليت استيفاء داشته باشد و به بعضي از امور نداشته باشد.

2-5- تولد و پايان اهليت در اشخاص حقوقي   

          آغاز وجود شخصيت هاي حقوقي  حقوق عمومي اعم از دولت سازمانهاي دولتي و شهرداري زمان تشكيل آنهاست و اين اشخاص به محض ايجاد و بدون احتياج به ثبت داراي شخصيت حقوقي مي شوند (ماده 587 ق ت) . اما  آغاز وجود اشخاص حقوقي حقوق خصوصي متفاوت است . شركت هاي بازرگاني به محض تشكيل واجد شخصيت حقوقي مي شوند و به تبع اين شخصيت حقوقي از اهليت نيز بهره مند مي شوند ولي شخصيت آنها وقتي كامل مي گردد كه به ثبت برسند (مواد 582و 584  ق ت) ولي طبق ماده 584 ق ت « تشكيلات و موسساتي كه به مقاصد غير تجاري تاسيس شده يا بشوند از تاريخ ثبت در دفاتر خصوصي كه وزارت عدليه معين خواهد كرد شخصيت حقوقي پيدا مي كنند .»

       حيات اشخاص حقوقي نيز مانند اشخاص طبيعي پايان مي پذيرد و اشخاص حقوقي حقوق خصوصي هنگامي كه با گسيختگي و انحلال به كارشان پايان داده مي شود شخصيت حقوقي و اهليت خود را از دست مي دهند .

         از دست دادن اهليت ممكن است به دلايل گوناگون باشد مانند ورشكستگي ، مخالفت با نظم عمومي ، خواست و اراده پایه گذاران یا انجام كامل موضوع شركت؛ كه شركت به خاطر آن تشكيل شده است .

    با اين همه اشخاص حقوقي پس از انحلال بي درنگ از هم نمي پاشند هر چند اهلیت خود را از دست مي دهند ولي شخصيت حقوقي آنها تا تصفيه ي بدهيها و دارايي ها و تعهدات آنها به وسيله اداره تصفيه امور  ورشكستگي با مدیر تصفيه و به حكم دادگاه ادمه پيدا مي كند .


مطالب مشابه :


بیماری تب شیر یافلجی زایمان

ماهنشان - بیماری تب شیر یافلجی زایمان - تب شیر. به این بیماری تخته بند و یا فلجی پس از




سرماخوردگی

سرماخوردگی یک عفونت ویروسی مسری است که راه های تنفسی فوقانی را آلوده نموده و باعث تحریک و




ماهنشان

ماهنشان یکی از شهر های استان زنجان در شمال غرب ایران واقع شده است .ماهنشان از نظر تنوع آب و




بیماری شاربن یا سیاه زخم

ماهنشان - بیماری شاربن یا سیاه زخم - بیماری شاربن یا سیاه زخم از بیماریهای مشترک انسان و




اهليت در اشخاص

ماهنشان - اهليت در اشخاص - حقوق اشخاص حقیقی. حقوق مربوط به شخصیت: حقوق مربوط به شخصیت




ویتامین ها ونقش انها در جیره غذایی ابزیان وعلائم ناشی از کمبود انها

ماهنشان - ویتامین ها ونقش انها در جیره غذایی ابزیان وعلائم ناشی از کمبود انها -




استخر پرورش ماهی حسن ملکی

با سلام ما خواستیم در شهرستان ماهنشان پرورش دهنگان فقط کفیت وقیمت را بدانند خواهشمندیم




شیستوزوما

علائم بیماری اولين مرحله علايم مرحلة مسموميت يا حمله است در موقع ورود انگل به بدن ايجاد مي




فهرست روستاهای شهرستان ماه نشان

روستای قره داش شهرستان ماهنشان - فهرست روستاهای شهرستان ماه نشان - - روستای قره داش شهرستان




برچسب :