غرور چیست ؟ وچگونه ان را علاج کنیم ؟


غرور چیست ؟ وچگونه ان را علاج کنیم ؟


در وبلاگ دزاور سوالی راجع به غرور مطرح شده بود .که نمی توان در چند عبارت مختصر به

ان اشاره کرد . غرور در اصل یک نوع بیماری درونی است که انسان خود را بالاتر و برتر از

دیگران تصور کرده وبا چشم حقارت به آنان می نگرد . در چنین شرایط  ارزش و اعتبار دیگران

از چشم مغرور ساقط  می گردد و نه حقوق ونه احترامی برای دیگران قائل نمی باشد . از طرف

دیگرخود را در منزلتی برتر از انچه که هست تصور می نماید.این نوع صفت درونی موانع

بسیاری بر سر راه انسان ایجاد کرده و او را از راه رشد وکمال باز می دارد .زیرا  از یک طرف

خود را مستغنی وبی نیاز می شماردو از طرف دیگر دیگران را سزاوار ان نمی داند که از انان

علم ودانش فراگیرد  همچنان که یکی از شاعران می فرماید.

 

افتادگی آموز اگر طالب فیضی          هر گز نخورد آب زمینی که بلند است

 

برای آموختن ویاد گرفتن باید متواضع بود زیرا انسان متکبر همچون زمین بلند است .که از

برکت ورحمت باران واب محروم می ماند.

 ز خاک آفريدت خداوند پاک . پس اي بنده افتادگي کن چو خاک

حريص و جهان سوز و سرکش مباش .ز خاک آفريدندت آتش مباش

چو گردن کشيد آتش هولناک ...   به بيچارگي تن بينداخت خاک

چو آن سرفرازي نمود، اين کمي ... ازان ديو کردند، از اين آدمي     

اما سبب اصلی غرور، جهل ونادانی است . از انجا که ادمی واقعیت وحقیقت خود را درک نکرده

و با گمان وظن جایگاهی خیالی برای خویش ایجاد می کند.اما چه عواملی باعث ایجاد غرور می

گردد

1 ــ افتخار به اصالت ونژاد که یکی از مهمترین عوامل ایجاد غرور می باشد . تاریخ مملو از

افراد واقوام ونژادهایی است که خود را فرد ,خانواده ویا قبیلهو نژاد برتر تصور کرده ودیگران

را از طبقه پایین ترو حقیرتر دانسته اند این وجه نگرش ظلم ها وحق کشی های بسیاری را در

طول تاریخ بوجود اورده است مثلا پادشاهان ساسانی یک نوع قداست اسمانی به خود داده که

خون اهورا در رگهای انها درجریان است . و بدین سبب هرگز با غیر خود حاظرنبوده اند ازدواج

کنند و دلیل ازدواج انان با محارم ( خواهر وبرادر )  به این سبب بوده است که خون انان با

افراد عامه جامعه اختلاط پیدا نکند.و همین مورد در جامعه ما نمونه های زیادی داشته  

خصوصا در میان خانها ( بگ) وسیدها ومشایخ مرسوم بوده وکمتر حاظر بوده اند با غیر طایفه

خود ازدواج کنند.

و همچنین یکی از بزرگترین دردهای بشریت امروزی همین امر است که باعث تبعیض نژادی

زیادی در میان اقوام وملتها و ایجاد کننده جنگ دوم جهانی بوداز انجا که نازیها بر این باور

بودند که نژاد ژرمن نژاد برتر بوده وخداوند بقیه مردم را برای خدمت به انان خلق کرده

است..وامروز نیز در اکثر کشورهای اروپایی همین طرز تفکر حاکم می باشد ومهاجران اسیایی

وافریقایی از این امر رنج می برند. و تفکر یهود نیز بر این پایه است.

 

علاج  : خداوند این نوع طرز تفکر را مردود دانسته وساخته وپرداخته ذهن آدمی می داند که

هیچ ارزش واعتبار وجایگاه واقعی ندارد از ان جهت که برای اصالت انسانها یک اصل مشترک

بیان نموده و عامل تبعیض وبرتری را در اصالت  نفی می کند .

( یا ایّها النّاس انّا خلقناکم من ذکر و انثی وجعلناکم شعوبا وقبائل انّ اکرمکم عندالله اتقاکم انّ

الله علیم خبیر ) ای مردم ما شما را از یک زن ومرد افریدیم و شمارا تیره تیره و قبسله قبیله

نموده ایم تا همدیگر را بشناسید بیگمان گرامی ترین شما در نزد خدا متقی ترین شما است 

خداوند مسلما اگاه و باخبر است . خداوند اساس بر تری را بر پایه تقوی قرار می دهد . وان هم

اکتسابی می باشد و هر چه را که اختیار انسان در ایجاد ان نقشی نداشته باشد  عامل برتری

انسانها قلمداد نمی کند زیرا در این صورت انسانها از کوشش برای اکتساب آن ابا کرده وخود را

بی نیاز وکامل می دانند . بلکه عامل برتری را در میدان رقابت  گذاشته ومردم را برای بدست

آوردن ان تشویق می نماید.و تنها در این نگرش است که می توان اثار تبعیض را ریشه کن کرد

. از جهت دیگر تقویخود در وجود فرد عاملی برای غرور نیست به این سبب که شخص وقتی

متقی میگردد انر از خدا می داند وهمیشه در خود قصور وناتوانی می بیند..

 

2 ـ عامل دوم غرور احساس فخر و تکبر نسبت به علم ویا مدارک علمی است . علم یکی از

عوامل ایجاد کننده غرور است که فرد خود را بالاتر وبرتر از دیگران تصور می نماید که

احساس دانش وفهم برتر کرده و خود را همه چیز دان تلقی می کند . ومردم را جاهل ونادان می

پندارد.و جایگاهی رفیع برای خود ایجاد می کند که اراء ونظرات دیگران را حقیر می شمارد.اما

این نوع نگرش زائیده جهل است . چه انسان هر چه دائره معلوماتش وسیع شود درهمان حال

دائره مجهولاتش بسیار بیشتر می گردد و سیر تصاعدی پیدا می کند ودر حقیقت رابطه مستقیم در

بین دانش وجهل وجود دارد که هر کس دانشش بیشتر گردد به همان میزان مجهولاتش بیشتر می

شود و به این نتیجه می رسد که نادان است . 

                                                             تا بدانجا رسید دانش من     تاهمی دانم که نادانم

 

انشتین می گوید که نسبت معلومات بشر به نسبت مجهولاتش همانند این است که یک نردبان تا

اسمان بالا رفته باشد اما انسان هنوز چند پله از ان را طی کردهاست . پیرمردی بی سواد نزد

عالمی رفت تا از او سؤالی کند .عالم بسیار مغرور بود وقتی در زد عالم به دربان اجازه نداد که

پیرمرد را داخل کند او هم در باره غرورآن عالم چیزهایی شنیده بود . او سماجت کرد که حتما

باید عالم را ببینم . عالم هم پایین امد وبا حقارت به او نگریست . پیرمرد گفت قربان من یک

سوال دارم و میروم دوست دارم که بدانم نسبت علم خدا به نسبت علم همه بشر چقدر است ان

عالم برای تفهیم عصایی در دست داشت وبا آن دایره ای روی خاک کشید. و در وسط آن یک

نقطه گذاشت و باز سوال کرد که نسبت علم شما نسبت به علم همه بشر چقدر است عالم متحیر

ماند وخجالت کشید. قرآن در این زمینه می فرماید  ( وما اوتیتم من العلم الا قلیلا ) و جز اندکی

از علم به شما داده نشده است . فاصله ای که بشر تاکنون به وجود آن پی برده است میلیاردها

سال نوری است اما این را بدانیم که انسان تاکنون یک ثانیه نوری از این مصیر را که فاصله

زمین تا ماه است طی کرده است.

3 ـ عامل سوم : احساس افتخار به زیبایی جسم است . که غرور ایجاد می نماید و با یک نگاه

کوتا می توان درک کرد که چقدر احمقانه می باشد زیرا هیچ  انسانی خود را خلق نکرده است

واین زیبایی بعد از مدتی دوام نمی اورد بلکه بسیار سریع و زود رو به زوال می رودو بهار

جوانی را پاییز پیری فرا می گیرد. پس انچه را که نپاید دلبستگی را نشاید و همان جسم زیبا چند

ساعاتی بعد از مرگ چنان متعفن می گردد. که نزدیک ترین دوستان تحملش نمی کنند.

گر غره به عمری به تبی برخیزد        وین روز جوانی به شبی برخیزد

بیداد مکن که مردم آزاری تو             در زیر لبی به یا ربی  بر خیزد

4 ـ عامل چهارم مال وقدرت است که بسیار اغراکننده می باشند انسان به محض اینکه به نان

ونوایی رسید بسیار سریع دوران فقر وتنگدستی خود را فراموش می کند و طغیان می کند

احساس کرده که ازمردم بی نیاز بوده  و در حق انان ظلم می نماید .همچنان که قران می فرماید

( انّ الانسان لیطغی ان راه استغنی )انسان هر گاه خود را بی نیاز ببیند طغیان می کند . وقدرت

نیز انسان را بسیار متکبر ومغرور می نماید چه انسانهایی تا دیروز در میان مردم وبا مردم می

زیستند اما به محض اینکه جایگاهی اجتماعی پیدا کردند . وبه یک مقام می رسند گویی که یک

روز در میان مردم نبوده اند وبا همان سمت به دنیا امده است.وقتی حضرت موسی به قارون می

می گوید که به فقیران وبینوایان کمک کن  در جواب می گوید که من ان را با علم خود به دست 

اورده ام . و اینجاست که خداوند او وتمام دارایش را به زیر زمین می برد که اگر راست می

گوید .انرا با علم خود حفظ کند.

5 ـ و یکی دیگر از عوامل ایجاد غرور دینداری وتدین است . که انسان به محض اینکه چند

رکعت نماز می گذارد . خود را مقرب درگاه خدا واهل بهشت  می پندارد و دیگران را اهل فسق و

فجور واهل جهنم می شمارد ونوعی قداست برای خود قائل می شود . حقیقتا این نوع تدین بسیار

خطرناک بوده و نه تنها عامل سعادت نیست بلکه عامل شقاوت وگمراهی انسان می گردد مگر

نه این بود که ابلیس خود را برتر از آدم تصور کرد . واز درگاه خدا رانده شدوعلما می گویند هم

ادم وهم ابلیس هر دو عصیان کردند اما گناه ادم  خطای نفسی بود وخدا او را بخشید اما منشا

گناه ابلیس تکبر وغرور بود وخدا او را نیامرزید. به قول سعدی  

    عاصی که دست بر دارد          به از عابد که در سر دارد  

  و بدین سبب بزرگان هرگز خود را برتر از دیگران نپنداشته اند

 شنيدم که در دشت صنعا جنيد... سگي ديد بر کنده دندان صيد

ز نيروي سر پنجه ي شير گير ... فرومانده عاجز چو روباه پير

پس از غرم و آهو گرفتن به پي ... لگد خوردي از گوسفندان حي

چو مسکين و بي طاقتش ديد و ريش ... بدو داد يک نيمه از زاد خويش

شنيدم که مي گفت و خوش مي گريست ... که داند که بهتر ز ما هر دو کيست؟

به ظاهر من امروز از اين بهترم ... دگر تا چه راند قضا بر سرم

گرم پاي ايمان نلغزد ز جاي ... به سر بر نهم تاج عفو خداي

وگر کسوت معرفت در برم ... نماند، به بسيار از اين کمترم

که سگ با همه زشت نامي چو مرد ... مر او را به دوزخ نخواهند برد

ره اين است سعدي که مردان راه ... به عزت نکردند در خود نگاه

ازان بر ملايک شرف داشتند ... که خود را به از سگ نپنداشتند

هیچکس نمی داند که اهل سعادت یا بدبختی است به همین سبب بزرگان گفته اند تا وارد بهشت

نشویم احساس امنیت نداریم . ودلخوش به اعمال خود نیستیم بنابراین اعمال خیر نمی توانند

منشا غرور باشند زیرا ادمی نمی داند که ایا مقبول درگاه خدا می باشند یا نه  وشرط نجاح یک

عمل مقبول شدن ان است  نه انجام دادن  . اینها مجموعه عواملی بود که ایجاد غرور می کنند و

نمی توان فقط در این چند مورد محصور کرد واما مهمترین عامل گوش دادن به ندای نفس

وشیطان ودوری از خداست ودر حقیقت شیطان است که انسان را مغرور ساخته وفریب می دهد

( ولا تغرنّکم الحیاة الدنیاو لا یغرنّکم بالله غرور )و زندگی دنیا شما را فریب ندهد و اهریمن

فریبکارشما را در مقابل خدا مغرور نگرداند.

 راشدی    6/2/90



مطالب مشابه :


نمونه تراکت

شرکت آگهی و تبلیغاتی شهاب گرافیک آموزشگاه زبانهای خارجه آمزشگاه زبان گاندی پشت تراکت




شعار های انتخاباتی شورای دانش آموزی

خانم کریمی معاون پرورشی آموزشگاه دانش آموزان پوستر ها و تراکت های تبلیغاتی گروه زبان




گزارش هفته دفاع مقدس+تصاویر

پوستر دفاع مقدس در سالن آموزشگاه./. نمونه سوالات زبان انگلیسی اول و پیامک تبلیغاتی|




معرفی یکی از نوجوانان موفق زآوری

اغاز ثبت نام ترم پاییزه اموزشگاه زبانهای تراکت تبلیغاتی . آموزش رایگان اینترنتی زبان




لوسمی یا همان سرطان خون چیست و چگونه شروع میشود ؟

لوسمی یا لوکمی ريشه در زبان نمونه برداری از مايع مغز نخاع و نمونه تراکت تبلیغاتی .




هنر ،برتر از گوهر آمدپدید(مختصر بیوگرافی وآثار هنرمندخطاط اقای رنجبر)

عالم هستی را بیاد می آورد و به زبان حال نمونه هایی از آثار هنر مند عزیز تراکت تبلیغاتی .




غرور چیست ؟ وچگونه ان را علاج کنیم ؟

افراد عامه جامعه اختلاط پیدا نکند.و همین مورد در جامعه ما نمونه تراکت تبلیغاتی . زبان




چگونه روحیه سربازانمان را بالاببریم - اقتباس از سایت یازیلاریم

ساخت انواع فیلم و پوستر تبلیغاتی تراکت و پوستری که در آنها آموزشگاه زبان




برچسب :