فهرست معروفترین تابلوهای نقاشی

  • پسری با پیپ اثر پابلو پیکاسو
  • پسری با پیپ (به فرانسوی: Garçon à la pipe) از آثار نقاش اسپانیایی پابلو پیکاسو (۱۸۸۱ - ۱۹۷۳ میلادی) است که پیکاسوی ۲۴ ساله، آن را در سال ۱۹۰۵ و اندکی پس از رسیدن به Montmartre در پاریس خلق کرد.

    این اثر در دومین دوره طبقه بندی سیر تکامل آثار هنری پیکاسو موسوم به دوره سرخ (۱۹۰۴ - ۱۹۰۶ میلادی) کشیده شده است، زمانی که پیکاسوی جوان از زمینه سرد و دلگیر آبی به زمینه‌ای گرم و دلگشا با ترکیبی از قرمز و نارنجی روی آورد. در این پرتره، پیکاسو پسری جوان به نام «لویی کوچک» (به فرانسوی: Petit Louis) را به تصویر کشیده است که معمولاً در اطراف استودیو وی در Montmartre وقت را به بطالت می گذارند. پسرک لباسی یکپارچه آبی بر تن دارد و پیپی را قلم گونه در دست گرفته است در حالی که تاجی از گل سرخ بر سر دارد.

    با این که این اثر در زمره کارهای درجه ۲ و نه چندان مشهور پیکاسو قرار دارد، نمی‌توان از تلاش نقاش در تبدیل پسربچه پاریسی به قدیسی خدای‌گونه در نهایت آرامش و زیبایی گذشت. تلاشی که در طرح زیبای تاج گل سرخ بر سر پسربچه، پس زمینه‌ای کلاسیک از دوره سرخ و ترکیب آن با لباس تماما آبی وی که گریزی است به دوره آبی، شکل گرفته است.

    این اثر در سال ۲۰۰۴ میلادی و در جریان یک حراجی در نیویورک به قیمت باورنکردنی ۱۰۴ میلیون دلار به فروش رفت و برای مدتی رکورددار گرانترین اثر هنری جهان باقی ماند. رکورد گرانترین اثر هنری جهان، هم اکنون در اختیار «شماره ۵، ۱۹۴۸» اثر جکسون پولاک است.

    تفاوت بین کیفیت اثر در مقام مقایسه با سایر کارهای پیکاسو و قیمت نجومی آن در زمان خود بحث‌های بسیاری در مورد محدود کردن سقف قیمت حراج آثار هنری با توجه کیفیت، قدمت و تاثیر آن در چرخه پیدایش هنر و به خصوص هنر مدرن ایجاد کرد

ت

تاج‌گذاری ناپلئون (به فرانسوی: 'Le Sacre de Napoléon') اثری است در سبک نئوکلاسیک از ژاک لوئی داوید، نقاش رسمی دربار ناپلئون که در سال ۱۸۰۶ میلادی، در اندازه تقریبی ده متر در شش متر با رنگ روغن بر روی بوم خلق شد.

تابلو، لحظه تاج‌گذاری ناپلئون بوناپارت بر تخت پادشاهی فرانسه را نشان می‌دهد.

این تابلو هم‌اکنون، تحت مالکیت موزه لوور قرار دارد.


تداوم حافظه احتمالاً مشهورترین اثر نقاش فراواقع گرا (سوررئالیست) اسپانیایی، سالوادور دالی (۱۹۰۴ - ۱۹۸۹ میلادی) است.

دالی شاهکار سوررئالیستی‌اش را در سال ۱۹۳۱ میلادی در پاریس و در جریان گذر اندیشه‌هایش از دیدگاه فرویدی به تصویر کشید. در این اثر، که بر پایه تئوری منحصر به فرد «نرمی» و «سختی» دالی شکل گرفته‌است، ساعت‌هایی جیبی به تصویر کشیده شده‌اند که به نحو خارق العاده‌ای نرم و انعطاف پذیر هستند.

در این منظره رویایی، دالی بنا به گفته خود «بالاترین خشم امپریالیستی دقت» را درج کرده‌است طوری که اجسام سخت به نحو غیر قابل وصفی نرم شده‌اند و فلز، مانند تکه گوشتی فاسد مورچه‌ها را به خود جذب می‌کند. این اثر را می‌توان به عنوان نمایشی گرافیکی از نظریه نسبیت انیشتین دانست، جایی که اعوجاج زمان تحت تأثیر جاذبه شکل می‌گیرد.

این اثر هم اکنون در اختیار موزه هنر مدرن در نیویورک است

  • تراژدی اثر پابلو پیکاسو
  • تراژدی یکی از آثار نقاش اسپانیایی پابلو پیکاسو (۱۸۸۱ - ۱۹۷۳ میلادی) است که در سال ۱۹۰۳ میلادی و در شهر بارسلونا خلق شده است.

    این اثر در اولین دوره طبقه بندی سیر تکامل هنری پیکاسو در دهه دوم زندگیش موسوم به دوره آبی (۱۹۰۱ - ۱۹۰۴ میلادی) کشیده شده است، زمانی که پیکاسوی جوان از زمینه سردِ آبی روشن استفاده می‌کرد.

    بسیاری از منتقدین این اثر را بزرگ‌ترین «جای خالی» (به انگلیسی: The Gap) دوران زندگی وی دانسته اند، جای خالی از هم گسیختگی باورهای گذشته با زندگی مدرن امروزی. این تصویر در هیچ قید زمان و مکان خاصی گنجانده نشده است و بیننده را در انبوهی از سوال، بدون هیچ سر نخی رها می‌کند. سوالاتی که از ماهیت رمزآلود حضور این عده در کنار ساحلی سرد سرچشمه می‌گیرد و به نحوه ایستادن، حالات چهره و چشمان بسته زن و مرد ختم می‌شود و در این میان، ایمپاستو های نقاش گره‌ای دیگر بر گره کور این مجموعه اضافه می‌کند. تجدّد به قیمت بی ریشگی و بی خانمانی، الگویی از زوال، سردی و تنهایی.

    این اثر هم اکنون در نگارخانه ملی هنر واشنگتن در ایالات متحده آمریکا نگهداری می‌شود.

  • تراس کافه در شب اثر ونسان ونگوگ
  •  
  • تراس کافه در شب (به فرانسوی: Terrasse du café le soir) یکی از آثار برجسته نقاش پسادریافتگر هلندی ونسان ونگوگ است که در سال ۱۸۸۸ در شهر آرل واقع در جنوب فرانسه و دو سال پیش از خودکشی وی خلق شده‌است. به جرات می‌توان گفت که این شهر کوچک و مناظر اطرافش تاثیر فراوانی در زندگی هنری نقاش داشته‌است. خلق بیش از ۳۰۰ اثر و از آن جمله شماری از معروفترین تابلوهای ونگوگ مانند گل‌های آفتابگردان و اتاق زرد در دوران کوتاهی که وی در این شهر اقامت داشت، خود گواهی بر این مدعاست.

    این اثر اولین تلاش ونگوگ در ایجاد پس زمینه‌ای با درخشش ستارگان در شب بود. اندکی پس از خلق این اثر، شب پرستاره بر فراز رُن به تصویر کشیده شد و در نهایت، نمونه کلاسیک عشق نقاش در به تصویر کشیدن شب با درخشش ستارگان را می‌توان در شب پرستاره (۱۸۸۹) یافت.

    وی در «تراس کافه در شب» سعی کرده‌است درخشش ستارگان را در بازی با رنگ‌های متضاد با حجم‌هایی مختلف در سطح کار ایجاد کند. فضای تیره نیمه بالایی اثر، چشم را ناخودآگاه به سمت منبع نور هدایت می‌کند. رنگ آبی غالب کار سعی در بزرگ‌نمایی فضای نارنجی تراس کافه را دارد و ارغوانی‌های بریده بریده سنگ فرش، نور زرد رنگ فضای پیاده‌رو را به چشم می‌نشاند.

    این اثر هم اکنون در موزه Kröller-Müller در آترلو در هلند نگهداری می‌شود.

 

  • تمرر جنگجو اثر ویلیام ترنر
  • تمرر جنگجو به آخرین لنگرگاهش کشیده می‌شود تا از هم باز شود یکی از آثار نقاش رمانتیسیسم انگلیسی، ویلیام ترنر (۱۷۷۵ - ۱۸۵۱ میلادی) است که در سال ۱۸۳۸ میلادی و در اوج زندگی هنری این نقاش خلق شده‌است.

    اگرچه از ترنر بیشتر آثاری در رنگ روغن و سبک رمانتیسیسم به جای مانده‌است اما بسیاری او را یکی از بنیانگذاران نقاشی منظره با آبرنگ در انگلستان و آثار او را باعث ایجاد و رونق دوباره منظره‌گرایی (به انگلیسی: Landscape Art) می‌دانند. در این اثر، ناو جنگی تمرر که به دلیل نبرد ترفالگر با فرانسه و نقش متمایزش در این نبرد به شهرت رسید، در سمت چپ کار ثبت شده‌است در حالی که به آخرین لنگرگاهش در شرق لندن به سال ۱۸۳۸ میلادی یدک می‌شود.

    شاهکار ترنر که هم اکنون متعلق به نگارخانه ملی در لندن است، در سال ۲۰۰۵ به عنوان «مهمترین تابلوی نقاشی در نگارخانه‌های هنر بریتانیا» دست یافت.

 

ج

جیغ، اثر ادوارد مونک، هنرمند نروژی را معمولاً پلی میان آثار هنرمندان جنبش پست‌امپرسیونیسم مانند وان‌گوگ و گوگن، و جنبش اکسپرسیونیسم آلمان در اوایل قرن بیستم می‌دانند. آثار مونک تأثیری چشمگیر بر توسعهٔ جنبش اکسپرسیونیسم داشته‌است.

نقاشی‌های مونک، هرچند آشکارا به نمایش واقعیت می‌پردازد، از تخدیش و رنگ‌های اغراق‌آمیز برای تجلی دادن جهانی درونی‌تر استفاده می‌کند. مونک سبک چرخشی و رنگ‌های تند را از وان‌گوک وام گرفت تا به آثارش قدرت و شور ببخشد. حرکت‌های گردابی قلم‌موی او، پژواک‌های بصری در اطراف شخصیت‌های تابلوهایش ایجاد می‌کند.

این شیوه به او کمک می‌کند تا آثاری مانند جیغ را آکنده از احساس وحشت کند و انرژی ویرانگری را به نمایش بگذارد که نمی‌توان مهارش کرد. جیغ بخشی از سه گروه آثار مونک با مضامین عشق، رنج و مرگ است که خود مونک آن‌ها را مجموعاً «کتیبهٔ زندگی» می‌نامید.

ادوارد مونک درباره تابلو جیغ می‌گوید:

« «یک روز عصر قدم‌زنان در راهی می‌رفتم؛ در یک سوی مسیرم شهر قرار داشت و در زیر پایم آبدره.خسته بودم و بیمار. ایستادم و به آن سوی آبدره نگاه کردم؛ خورشید غروب می‌کرد. ابرها به رنگ سرخ، همچون خون، درآمده بودند. احساس کردم جیغی از دل این طبیعت گذشت؛ به نظرم آمد از این جیغ آبستن شده‌ام. این تصویر را کشیدم. ابرها را به رنگ خون واقعی کشیدم. رنگ‌ها جیغ می‌کشیدند. این بود که جیغ از سه‌گانهٔ کتیبه پدید آمد.»

«یک روز عصر قدم‌زنان در راهی می‌رفتم؛ در یک سوی مسیرم شهر قرار داشت و در زیر پایم آبدره.خسته بودم و بیمار. ایستادم و به آن سوی آبدره نگاه کردم؛ خورشید غروب می‌کرد. ابرها به رنگ سرخ، همچون خون، درآمده بودند. احساس کردم جیغی از دل این طبیعت گذشت؛ به نظرم آمد از این جیغ آبستن شده‌ام. این تصویر را کشیدم. ابرها را به رنگ خون واقعی کشیدم. رنگ‌ها جیغ می‌کشیدند. این بود که جیغ از سه‌گانهٔ کتیبه پدید آمد.»

 

چ

چهار رقاص یکی از آثار بزرگ نقاش فرانسوی ادگار دگا (۱۸۳۴ - ۱۹۱۷ میلادی) است.

دگا در این اثر جاودانه اش رنگ را طوری بر سطح کار پخش کرده است که بی اختیار، کاربرد پاستل با همان سطوح مات و حسی نرم به بیننده دست می‌دهد. او ابتدا صحنه نمایش را با ترکیب رنگ‌های سرد (سبز و آبی) و به صورت مسطح نقاشی کرده است، سپس رنگ‌های مکمل قرمز و نارنجی را در مو و لباس چهار رقاص بر روی پس زمینه سبزآبی قرار داده است.

او پس از تکمیل زنجیره رقاصان در قسمت چپ کار، با ضربه‌های آرام و بریده بریده قلمو، فضاسازی کرده است که خط‌های پیرامون این چهار پیکره را به هم ریخته و نگاهی گره خورده (به گفته خود نقاش؛ در رُبانی از قدم هایش که پیچ می‌خورد و به هم می پیوست.) القا می‌کند.

تحقیقات جدید در مورد این اثر فاش کرده است که دگا، حرکات تنها یک رقاص را در فریم هایی چهارگانه ثبت کرده و با زیرکی در کنار یکدیگر به تصویر کشیده است. دگا از بنیانگذاران سبک امپرسیونیسم (البته خود هیچگاه این لقب را در مورد سبک کارهایش نپذیرفت و همیشه از سبک واقع گرایی در عنوان آثارش استفاده می‌کرد.) و یکی از نقاشانی بود که در کنار مونه، سیسلی و سزان در آتلیه فلیکس نادار، نخستین لحظه‌های دریافتگری را ثبت کردند.

این اثر هم اکنون در نگارخانه ملی هنر در شهر واشنگتن نگهداری می‌شود.


ح

حافظه یا قلب[۱] تابلویی از نقاش مکزیکی، فریدا کالو (۱۹۰۷ - ۱۹۵۴) است که در سال ۱۹۳۷ با رنگ و روغن روی فلز در ابعاد ۲۸ × ۴۰ سانتی‌متر کشیده است[۲].

در این تابلو، فریدا بدون دست، میان لباس مدرسه و لباس محلی زنان تئوآنا قرار دارد[۲]. نقاش، خود لباسی اروپایی بر تن کرده است. لباس محلی زنان تئوآنا لباسی است که دیه‌گو ریورا دوست داشت[۲]. هنگام نقاشی این تابلو دو سال از جدایی فریدا و دیه‌گو به دلیل رابطه دیه‌گو با کریستینا، خواهر فریدا می‌گذشت. لباس مدرسه می‌تواند به دورانی اشاره داشته باشد که فریدا و دیه‌گو نخستین بار ملاقات کردند و فریدا هنوز دختر مدرسه‌ای بود. موهای فریدا نیز کوتاه است. موهای بلند برای فریدا و دیه‌گو خیلی مهم بودند و فریدا بعد از جدایی از دیه‌گو موهای خود را برید.[۳]

فریدا معلق بین آب و زمین است[۲]، یک پای او بر زمین و پای دیگرش همچون قایقی روی آب است که ممکن است به عمل جراحی اخیری بر پای نقاش اشاره داشته باشد[۳] (فریدا کالو به خاطر تصادفی در جوانی تا پایان عمرش مرتبا تحت عمل جراحی قرار می‌گرفت)[۴]

محل قلب فریدا در بدنش فضایی خالی است که دو فرشته کوچک میله‌ای فرو کرده‌اند و روی آن تاب می‌خورند. (کتوفون وابرر این دو فرشته را بدخواه می‌داند.) اما قلب فریدا در ابعادی غول آسا، جوی‌های خون را به طرزی تهدیدآمیز بر زمین جاری می‌کند[۲] که به دریا می‌ریزد.

نام اثر، Memory به معنای خاطره، ممکن است اشاره‌ای نیز داشته باشد به بعضی از خاطرات خوب نقاش با دیه‌گو[۳].

این اثر در مجموعه‌ای خصوصی در پاریس نگهداری می‌شود

د