آموزش مکالمه زبان عربی

  • آموزش مکالمه عربی

    از ديدن شما خرسندم:                 أنَا سَعيدٌ بِلِقائِکَ. إِنِّي مَسرُورٌ لِرُؤيَتِکَ. (لِلمُذَکَّر)                                                               أنَا سَعيدَةٌ بِلِقائِکِ. إِنِّي مَسرُورَةٌ لِرُؤيَتِکِ. (لِلمُؤَنَّث) از شما خواهش می کنم با من به جای عاميانه به زبان فصيح حرف بزنيد: أَرجُوکَ أَن تَتَکَلَّمَ مَعي بِاللُّغَةِ الفُصحَی بَدلاً مِنَ العامِيَّةِ. از عواطف شما نسبت به خودم سپاسگزارم: أَشکُرُکَ لِعَواطِفِکَ تِجاهي. (لِلمُذَکَّر)                                                            أَشکُرُکِ لِعَواطِفِکِ تِجاهي. (لِلمُؤَنَّث) از کمک شما سپاسگزارم: شُکراً لِمُساعِدَتِکَ. (لِلمُذَکَّر)/ شُکراً لِمُساعِدَتِکِ. (لِلمُؤَنَّث) از همه شما سپاسگزاری می کنم: أَشکُرُکُم جَميعاً. اشکال ندارد: لا بَأسَ. اختيار داريد: لا داعِیَ لِلشُّکرِ. آب و هوای اين شهر چگونه است؟ کَيفَ مُناخُ هذِهِ المَدينَةِ؟ آب و هوای اين شهر خوب است: مُناخُ هذِهِ المَدينَةِ جَيِّدٌ. حداقل دما در اين شهر 15 و حداکثر 45 درجه سانتيگراد است: في هَذِه المَدينَةِ دَرَجَةُ الحَرارَةِ الصُّغرَی هِيَ خَمسَ عَشرَةَ دَرَجَةً مِئَوِيَّةً وَ العُظمَی خَمسَةٌ وَ أَربَعُونَ دَرَجَةً. اسم من... است:  إسمي.../ إسمِي سَعيدٌ./ إسمي فاطِمَةُ . اطمينان ندارم، مطمئن نيستم:  لَستُ مُتَأَکِّداً (لِلمُذَکَّر) / لَستُ مُتَأَکِّدَةً. (لِلمُؤَنَّث)               آفرين برتو! خدا به شما بركت دهد:  بارَكَ اللهُ فيكَ. (لِلمُذَکَّر) بارَکَ اللهُ فِيکِ.(لِلمُؤَنَّث) . بارَكَ اللهُ فِيکُم (لِلمُخاطَبِينَ) / بارَكَ اللهُ فِيکُنَّ. (لِلمُخاطَبات) افسوس، حيف: يا لَلْخَسارَة. اگر به ديدن من بياييد خوشحال خواهم شد. سَوفَ أَکُونُ مَسرُوراً إذا جِئتَ لِزيارَتِي (لِلمُذَکَّر) / سَوفَ أَکُونُ مَسرُورةً إذا جِئتَ لِزيارَتِي. (لِلمُؤَنَّث) البته: طَبْعاً، بِالطَّبْعِ                      اوقات خوشی را برايت آرزو می کنم:          أتَمَنَّی لَکَ وَقتاً طَيِّباً. (لِلمُذَکَّر)                                                            أتَمَنَّی لَکِ وَقتاً طَيِّباً. (لِلمُؤَنَّث)  أتَمَنَّی لَکُم وَقتاً طَيِّباً. (لِلمُخاطَبِينَ) / أتَمَنَّی لَکُنَّ وَقتاً طَيِّباً. (لِلمُخاطَبات) أتَمَنَّی لَهُم وَقتاً طَيِّباً. (لِلغائِبينَ) / أتَمَنَّی لَهُنَّ وَقتاً طَيِّباً. (لِلغائِبات) آيا می توانی به من کمک کنی؟ هَلْ تَسْتَطيعُ أنْ تُساعِدَنِی؟ بله، می توانم به شما کمک کنم: نَعَم، أَستَطِيعُ أَنْ أُساعِدَکَ. نه، نمی توانم ...



  • یادگیری زبان عربی

    یادگیری زبان عربی

    آموزش عربی+رایگان تعلم اللغة الفارسية مجانا یادگیری سریع عربی+یادگیری زبان عربی+زبان کشورهای عربی+دانلود رایگان آموزش عربی+آموزش آنلاین زبان عربی+یادگیری آنلاین زبان عربی+واژگان عربی+کلمات پرکاربرد زبان عربی+ free arabic learning in persian arabic-persian         کشورهایی که زبان عربی از زبانهای رسمی و اصلی آن میباشد: اردن-الجزایر-امارات متحده عربی-بحرین-تونس-چاد-سودان-سوریه-سومالی-صحرا-عراق-عربستان-عمان-فلسطین-قطر-کویت-یمن-موریتانی-مغرب(مراکش)-مصر-لبنان-لیبی کشورهایی که زبان عربی از زبانهای غیر رسمی ولی متداول آن میباشد: نیجر   لغات پایه ای در زبان عربیالكلمات الأساسية في اللغة الفارسية شماره ها در زبان عربیالأرقام في اللغة الفارسية خرید و خوردن در زبان عربیالتسوق وتناول الطعام في اللغة الفارسية مسافرت در زبان عربیالسفر في اللغة الفارسية جهت ها در زیان عربیالاتجاهات في اللغة الفارسية محل ها در زبان عربیالأماكن في اللغة الفارسية زمانها در زبان عربیالوقت والتواريخ في اللغة الفارسية       کلمات کلیدی:یادگیری سریع عربی+یادگیری زبان عربی+زبان کشور های عربی+دانلود رایگان آموزش عربی+آموزش آنلاین زبان عربی+یادگیری آنلاین زبان عربی+واژگان عربی+کلمات پرکاربرد زبان عربی+ free arabic learning in persian  

  • آموزش صرف

    مهم ترين نشانه های فعل ۱- ضمير تاء؛ مانند: جَلَستَ ، جَلَستِ ، جَلَستُ ۲- تاء تأنيث ساکن؛ مانند: جَلَسَت ، ذَهَبَت، نَصَرَت ۳- ضمير ياء ؛ مانند: تَجلِسينَ ، تَذهَبينَ ، إجلِسي ، إذهَبي . ۴- نون تأکيد؛ مانند: يَجلِسَنَّ ، يَذهَبُنَّ . ۵- و هر کلمه ای که قبل از آن قَد ، لَم، سَوف ، و سَ بيايد. حرف : هرکلمه ای که به تنهايی دارای معنای مستقلی نيست حرف است؛ مانند: مِن: از / علَی: روی... تمرين : در جملات زير انواع کلمه ( اسم فعل، حرف ) را پيدا کرده، نشانه های آن را دقيقاً ذکر کنيد: ۱- القطاعُ الخاصُّ سَيَتَوَلَّی قريباً مَسؤوليّةَ رَحلاتِ الطَّيرانِ الدَّاخليَّة . ۲- هُوَ راقِدٌ في المستشفی . ۳- غادرَ المدينَةَ . ۴- الفولُ الأخضرُ غِذاءٌ حَسنٌ وَ خُضرَةٌ لذيذَةٌ . ۵- إکتشافُ مُوَرِّثَةٍ جديدةٍ تُنَشِّطُ عُصَيَّاتِ السِّلِ . ۶- إفتَتَحَ الأطّباءُ الإجتماعَ بِتِلاوةِ آياتٍ مِنَ القُرآنِ . ۷- أطلقَ الجنودُ النَّارَ عَلَی الأعداءِ .    درس دوم:  اسم از نظر تعداد اسم از نظر تعداد بر سه نوع است: مُفرَد، مُثَنَّی، جمع اسمی که بر يک فرد يا يک شیء دلالت کند« مُفرَد» و اسمی که بر دو فرد يا دو شیء دلالت کند «مُثَنَّی» ناميده می شود. اسمِ مثنی با افزودن «انِ» و «ينِ» ساخته می شود؛ مانند: طفل+انِ= طِفلانِ/ مُعَلِّم+انِ= مُعَلِّمانِ/ مُعَلِّمَةٌ+ انِ= مُعَلِّمانِ/ طفل+ينِ= طفلَينِ/ مُعَلِّمَةٌ+ينِ= مُعَلِّمَتَينِ اسمی که بر بيش از بر دو فرد يا دو شیء دلالت کند «جمع» ناميده می شود. جمع بر دو قسم است: «سالم» و « مُکَسَّر» جمع سالم نيز بر دو قسم است: مذکر و مؤنث «جمع سالم مذکر» با افزودن «ونَ» يا «ينَ» به آخر مذکرِ عاقل (انسان) ساخته  می شود ؛ مانند: معلم+ونَ= معلمونَ / معلم+ ينَ= معلمينَ. «جمع مؤنث سالم» با افزودن «ات» به آخر مفرد (معمولاً مؤنث) ساخته می شود؛مانند: معلمة+ات= معلمات/ مؤدبة+ات= مؤدبات/ عالمة+ات= عالمات نکته اول: در جمع مؤنث سالم تاء گرد ( ة ) از آخر مفرد آن حذف گردد. نکته دوم: مصدر هايی که بيش از سه حرف دارند، با «ات» جمع بسته می شوند؛ مانند: إحسان ( إحسانات ) / تَعريف ( تَعريفات) / تَعارُف (تَعارُفات)/ إکرام (إکرامات)/ انتشار (انتشارات)/ تَهاجُم (تَهاجُمات )/ نکته سوم: اسم هايی که علامت تأنيث ( ة، ی، اء ) دارند نيز با «ات» جمع بسته می شوند؛ مانند: جَميلة (جَميلات) / حُمَّی (حُمَّيات) / صَحراء (صَحراوات). جمع مُکَسَّر جمعی است که شکل مفرد آن تغيير يافته باشد؛ مانند: مَدارِس جمع مدرسة/ شُعَراء جمع شاعِر/ أقلام جمع قَلَم / بِحار جمع بَحر جمع های مکسر سماعی هستند یعنی آنها را بایستی از راه شنیدن از عرب یا مراجعه به فرهنگ های لغت عربی پیدا اما ...

  • آموزش بسیار ساده مکالمه زبان عربی

    حداقل دما در اين شهر 15 و حداکثر 45 درجه سانتيگراد است: في هَذِه المَدينَةِ دَرَجَةُ الحَرارَةِ الصُّغرَی هِيَ خَمسَ عَشرَةَ دَرَجَةً مِئَوِيَّةً وَ العُظمَی خَمسَةٌ وَ أَربَعُونَ دَرَجَةً.  اسم من.. است: إسمي…/ إسمِي سَعيدٌ./ إسمي فاطِمَةُ . اطمينان ندارم، مطمئن نيستم: لَستُ مُتَأَکِّداً (لِلمُذَکَّر) / لَستُ مُتَأَکِّدَةً. (لِلمُؤَنَّث)  آفرين برتو! خدا به شما بركت دهد: بارَكَ اللهُ فيكَ. (لِلمُذَکَّر) بارَکَ اللهُ فِيکِ.(لِلمُؤَنَّث) بارَكَ اللهُ فِيکُم (لِلمُخاطَبِينَ) / بارَكَ اللهُ فِيکُنَّ. (لِلمُخاطَبات)  افسوس، حيف: يا لَلْخَسارَة.  اگر به ديدن من بياييد خوشحال خواهم شد. سَوفَ أَکُونُ مَسرُوراً إذا جِئتَ لِزيارَتِي (لِلمُذَکَّر) / سَوفَ أَکُونُ مَسرُورةً إذا جِئتَ لِزيارَتِي. (لِلمُؤَنَّث)  البته: طَبْعاً، بِالطَّبْعِ  اوقات خوشی را برايت آرزو می کنم: أتَمَنَّی لَکَ وَقتاً طَيِّباً. (لِلمُذَکَّر)  أتَمَنَّی لَکِ وَقتاً طَيِّباً. (لِلمُؤَنَّث)  أتَمَنَّی لَکُم وَقتاً طَيِّباً. (لِلمُخاطَبِينَ) / أتَمَنَّی لَکُنَّ وَقتاً طَيِّباً. (لِلمُخاطَبات)  أتَمَنَّی لَهُم وَقتاً طَيِّباً. (لِلغائِبينَ) / أتَمَنَّی لَهُنَّ وَقتاً طَيِّباً. (لِلغائِبات)  آيا می توانی به من کمک کنی؟ هَلْ تَسْتَطيعُ أنْ تُساعِدَنِی؟  بله، می توانم به شما کمک کنم: نَعَم، أَستَطِيعُ أَنْ أُساعِدَکَ.  نه، نمی توانم به شما کمک کنم: لا، لا أَستَطِيعُ أَنْ أُساعِدَکَ.  آيا مطمئن هستی؟ هَل أَنتَ واثِقٌ؟/ بله، کاملاً مطمئن هستم: نَعَم کُلَّ الثِّقَةِ.  آيا ميل داريد با من بيرون بياييد؟ هَل تَرغَبُ بِالخُرُوجِ مَعِي؟  بله، دوست دارم با تو بيرون بيايم: نَعَم، أُحِبُّ الخُروجَ مَعَکَ.  آيا شما متأهل هستيد يا مجرد؟ هَل أَنتَ مُتَزَوِّجٌ أَم أَعزَب؟ (لِلمُذَکَّر)  من متأهل هستم: أَنَا مُتَزَوِّجٌ.  آيا شما متأهل هستيد يا مجرد؟ هَل أَنتِ مُتَزَوِّجَةٌ أَم عَزباء؟ (لِلمُؤَنَّث)  من مجرد هستم: أَنَا عَزباء.  آيا شما بچه داريد؟ هَل عِندَکَ أَولادٌ ؟ (لِلمُذَکَّر) / هَل عِندَکِ أَولادٌ ؟ (لِلمُؤَنَّث)  بله بچه دارم: نَعَم، عِندِي أَولادٌ. نه بچه ندارم: ما عِندِي أَولادٌ.  أيا خجالت نمی کشی! أَلا تَخجَلُ! (لِلمُذَکَّر) / أَلا تَخجَلِينَ ! (لِلمُؤَنَّث)  با اجازه شما: عَنْ إذْنِکَ. (لِلمُذَکَّر) / عَنْ إذْنِکِ. (لِلمُؤَنَّث)  با دلی سرشار از محبت و ارادت نامه ام را آغاز می کنم : أَبدَأُ رِسالَتِي بِقَلبٍ مُفعَمٍ بِالحُبِّ وَ الإخلاصِ.  با دلی سرشار از اندوه به شما تسليت می گويم: أُعَزِّيکُم بِقَلبٍ مِلؤُهُ الحُزنُ وَ الأَسَی. ببخشيد: ...

  • عربی اول دبیرستان.بخش اول

    صرف افعال عربی در مقایسه با زبان فارسی:نشستم: جَلَستُ، این صیغه برای مذکر و مؤنث یکسان است، به عبارت دیگر اگر گوینده مرد باشد یا زن تفاوتی نمی کند.نشستی: جَلَسْتَ (مرد) / جَلَسْتِ (زن)، اگر به یک مرد بگویید: نشستی از فعل " جَلَستَ " استفاده می کنید، و اگر به زن بگویید: نشستی از فعل " جَلَستِ " استفاده می کنید.نشست: جَلَسَ (مرد) / جَلَسَتْ (زن)، برای مؤنث حرف " ت " ساکن می گردد.نشستیم: جَلَسْنا، این صیغه برای مذکر و مؤنث یکسان است، به عبارت دیگر اگر گوینده مرد باشد یا زن تفاوتی نمی کند. و اگر دو مرد، یا دو زن بگویند: نشستیم، باز از همین صیغه استفاده می کنیم، برای جمع نیز چنین است، به عبارت دیگر این صیغه برای مذکر و مؤنث، و همچنین مُثَنَّی و جمع  به یک شکل به کار        می رود.نشستید: جَلَسْتُما (مُثَنّای مذکر) / جَلَسْتُما (مُثَنّای مؤنث ) / جَلَسْتُم (جمع مذکر) / جَلَسْتُنَّ (جمع مؤنث)، بنابراین در برابر نشستید فارسی چهار صیغه داریم، 2 مُثَنَّی (مذکر، و مؤنث)، 2جمع (مذکر، و مؤنث).نشستند: جَلَسا (مُثَنّای مذکر) / جَلَسَتا (مُثَنّای مؤنث ) / جَلَسُوا (جمع مذکر) / جَلَسْنَ (جمع مؤنث)، بنابراین در برابر " نشستید " فارسی چهار صیغه داریم، 2 مُثَنَّی (مذکر، و مؤنث)، 2جمع (مذکر، و مؤنث).v   تمرین: در برابر 6 صیغه فارسی افعال ماضی زیر، 14صیغه فعل ماضی عربی بیاورید:راهنمایی: روی یک برگ با فونت بزرگ الگوی صرف فعل ماضی را بنویسید، و تمارین را بر اساس آن انجام دهید.1.    خوردم (أکَلْتُ)، خوردی، خورد، خوردیم، خوردید، خوردند.2.    رفتم (ذَهَبْتُ)، رفتی، رفت، رفتیم، رفتید، رفتند.3.    نوشیدم (شَرِبْتُ)، نوشیدی، نوشید، نوشیدیم، نوشیدید، نوشیدند.4.    زدم (ضَربْتُ)، زدی، زد، زدیم، زدید، زدند.5.    کمک کردم (نَصَرْتُ)، کمک کردی، کمک کرد، کمک کردیم، کمک کردید، کمک کردند.6.    شنیدم (سَمِعْتُ)، شنیدی، شنید، شنیدیم، شنیدید، شنیدند.7.    دیدم (شاهَدْتُ)، دیدی، دید، دیدیم، دیدید، دیدند.صرف افعال ماضی به صورت مذکر و مؤنث: بهترین شیوه صرف افعال عربی، صرف آن ها به صورت مذکر و مؤنث است، یعنی ابتدا صیغه مذکر را           می آوریم، و پس از آن صیغه مؤنث را. این شیوه سبب می شود، فراگیر با مقایسه صیغه های مذکر و مؤنث تفاوت صیغه ها را به خوبی در یاید، و یادگیری صرف صیغه های فعل برای او عمیق تر و ماندگارتر می گردد، همانطور که قبلاً گفته شد، فعل ماضی در زبان عربی دارای 14 صیغه به ترتیب زیر است:غائب دارای 6 صیغه است: (دو مفرد، یکی مذکر و دیگری مؤنث)، (دو مثنی یکی مذکر و دیگری مؤنث)، (دو جمع یکی مذکر و دیگری مؤنث)مُخاطَب دارای 6 صیغه است: (دو مفرد، یکی مذکر و دیگری مؤنث)، ...

  • گنجينه واژگان: كَنز المُفرَدات

     آفتابی: المِشمِس هوای آفتابی: الجَوُّ المُشمِسُ  آفتاب پرست: الحِرباء باران: مَطَر؛جمع:أمطار باران زا: المُمطِر  بارانی: المُمطِر، المَطِير  باران شديد: المَطَرُ الغَزِير، المَطَرُ الشَّديد  باران سنج: مِقياسُ المَطَرِ  روز بارانی: يَومٌ مَطيرٌ، يَومٌ مُمطِرٌ  تگرگ: بَرَد  سرد : بارِد  سردی: بُرُودَة  سردتر : أَبرَد، أَشَدُّ بُرُودَةً  گرم: حارّ  گرمی،دما: حَرارَة  دماسنج : مِحرَار  برف،يخ: ثَلج؛جمع:ثُلُوج  برفی،يَخی: ثَلجِيّ؛مؤنث:ثَلجِيَّة  بستنی: مُثَلَّجات، آيس كِريم، بُوظِة عاصِفَة:توفان،باد تند و سخت؛جمع:عواصِف  العاصِفَةُ البَحرِيَّة: توفان دريايی  عاصِفَةٌ بَرَدِيَّةٌ:توفان تگرک  عاصِفَةٌ ثَلجِيَّةٌ:بوران،کولاک برف  عاصِفَةٌ رَعدِيَّةٌ:توفان تندری  عاصِفَةٌ رَملِيَّةٌ:توفان شن  العاصِف:توفانی  دريای توفانی:بَحرٌ هائِجٌ روز توفانی:يَومٌ عاصِفٌ  هوای توفانی: طَقسٌ عاصِفٌ  کولاک: العاصِفَة  الرِّيح: باد؛جمع: الرِّياح  الرِّيحُ الشَّديدَةُ: باد شديد  النَّسيم: نسيم،باد ملايم؛جمع:نَسائِم  النَّسيمُ العَليلُ، النَّسيمُ الرَّقيق: نسيم ملايم  ماه: القَمَر  مهتاب: نُورُ القَمَرِ، ضَوءُ القَمَرِ  مهتابی: القَمراءُ، المُقمِرُ  شب مهتابی: اللَّيلَةُ القَمراءُ، اللَّيلَةُ المُقمِرَة  مه: الضَّباب  مه آلود: الضَّبابِيّ  الرَّعد: رعد، تندر؛جمع: الرُّعُود  رعد و برق: الرَّعدُ وَ البَرقُ  رعد آسا: کَالرَّعدِ  يخ: الثَّلج، الجَلِيد  يخبندان: الصَّقِيع، الجَلِيد  عصر يخبندان: العَصرُ الجَلِيدِيّ  يخچال: الثَّلاجَة، البَرَّاد  يخ زد: تَجَمَّد، بَرَّدَ، ثَلَّجَ، اِنجَمَدَ  يخ زده: المُنجَمِد، المُبَرَّد  يخ شکن: حاطِم الثَّلجِ  الإنهِيار: فروپاشی،نابودی، فروريختگی  الإنهِيارُ الثَّلجِيُّ: بهمن  مرطوب: الرَّطِيب، الرَّطبُ  مرطوب شد: تَرَطَّبَ، رَطُبَ  مرطوب کرد: رَطَّبَ  ابر: السَّحاب؛جمع: السُّحُب  ابر: الغَيم؛جمع: الغُيُوم  ابر باران زا: الغُيُومُ المُمطِرَة، السُّحُبُ المُمطِرَة  ابری: الغائِمُ ؛مؤنث: الغائِمَة  سيل: السَّيلُ؛جمع: السُّيُول، الفَيَضَان؛جمع: الفَيَضَانات  کمک به سيل زدگان: إغاثَةُ المُتضَرِّرينَ بِالفَيَضاناتِ، إغاثَةُ المُتضَرِّرينَ بِالسُّيُولِ  مناطق سيل زده: المَناطِقُ المَنکُوبَةُ بِالفَيَضَاناتِ  گردباد: الزَّوبَعَةُ؛جمع: الزَّوابِع، الإعصار؛جمع:الأَعاصِير شرجی[هوا]: رَطبٌ حارٌّ. واژه هايي در باره بيماري  بيمار:مَريض؛جمع:مَرضَی بيمارستان:مُستَشفَی؛جمع: مُستَشفَيات بيمارستان روانی: مُستَشفَی الأَمراضِ العَقلِيَّةِ بيمارستان ...

  • کتاب آموزش عربی

    کتاب آموزش زبان عربی با استفاده از جملات و کلمات دسته بندی شده شامل جملات،  واژه ها و اصطلاحاتی در زمينه های: اقتصاد، سياست، مطبوعات، فرهنگ و علم، ورزش، مکالمه، شغل، پزشکی، ضرب المثل، قواعد عربی (جملات اسميه و فعليه، افعال ناقصه، حروف مشبهة بالفعل، مفاعيل، جملات وصفيه و حاليه و....). مؤلف: صادق محرابيان مدرس دانشگاه های ايلام مرکز تهيه: ايلام- خيابان مسجد والی- کتابسرای انديشه اين کتاب می تواند منبع مناسبی در زمينه تدريس " مکالمه و محاضره ۱و۲و۳"  "ترجمه از عربی به فارسی و بالعکس" ، " تمرين نحو و قواعد عربی "، " آشنايی با متون مطبوعاتی "، "اعراب قرآن  باشد