احسان علیخانی عشق من

  • عشق من

    گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست... دل بکن آیینه اینقدر تماشایی نیست... حاصل خیره در آیینه شدن ها آیا دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟ بی سبب تا لب دریا مکشان قایق را قایقت را بشکن روح تو دریایی نیست آه در آیینه تنها کدرت خواهد کرد آه، دیگر دمت ای دوست مسیحایی نیست آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست حال وقتی به لب پنجره می آیی نیست... خواستم با غم عشقش بنویسم شعری گفت هر خواستنی عین توانایی نیست....



  • احسان علیخانی

    احسان علیخانی

    بیوگرافی کامل احسان علیخانی متولد پانزدهم آبان پنجاه و هشت – متولد تهران – فارغ التحصیل رشته مدیریت بازرگانى – محل تحصیل: دانشگاه تهران – داراى دو خواهر و یک برادر – مجرد – ساکن خیابان هروى تهران – به هیچ گونه فالى اعتقاد ندارد و آنها را خرافات مى‏داند – از بین همکارانش اجراى [...] بیوگرافی کامل احسان علیخانی متولد پانزدهم آبان پنجاه و هشت - متولد تهران - فارغ التحصیل رشته مدیریت بازرگانى - محل تحصیل: دانشگاه تهران - داراى دو خواهر و یک برادر - مجرد - ساکن خیابان هروى تهران - به هیچ گونه فالى اعتقاد ندارد و آنها را خرافات مى‏داند - از بین همکارانش اجراى فرزاد حسنى، فرزاد جمشیدى و جواد یحیوى را دوست دارد - بهترین اسباب بازى در دوران کودکى اش توپ بوده - با اجراى جواد یحیوى به مجریگرى علاقه‏مند شده است - به شبکه سه تعصب خاصى دارد و عاشق این شبکه است - به شهرت هیچ علاقه‏اى ندارد - اهل دروغ نیست - از مطالعه در امر اجرا به عنوان یک امر ضرورى یاد مى‏کند - در رادیو هم فعالیت داشته است - بهترین دوستش مادرش است - تندترین انتقادها را در کارش از مادرش مى‏شنود - بهترین مشوقین او خانواده‏اش بوده‏اند - در زندگى زیاد ریسک مى‏کند - از شعرا حافظ را دوست دارد و گهگاهى هم تفالى هم به دیوانش مى‏زند - بسیار کنجکاو - بهترین بازیگران از نظر او رضا کیانیان و پرویز پرستویى هستند - قشنگ‏ترین خاطره‏اش مشرف شدن به مکه معظمه از طرف صدا و سیماست - از کودکى دوست داشت وکیل شود - در رشته علوم انسانى تحصیل کرده - مصاحبه کردن خسته‏اش مى‏کند - آدم قانعى نیست - بهترین همبازى اش در دوران کودکى، پسرخاله‏اش امیر حسام بوده - رازدار - جالب است احسان در دوران کودکى بیشتر با دخترها همبازى بوده است - اهل پس انداز نیست - نمى‏تواند پول نگه دارد فقط پول هایش را خرج مى‏کند - اگر مجری نبود خبرنگار میشد - اولین برنامه زنده اش در سال ۱۳۸۰ بود - پانزده ماه (صبح آمد) را برای شبکه سه اجرا کرد - بهترین هدیه ای که گرفته: در پنج سالگی مادرش یک دوچرخه به او داد - معتقد است وقتی به خورشید نگاه می کند ناخودآگاه عطسه می کند - در صبح آمد هشتاد درصد بداهه گویی می کرد– اهل تپق نیست -کارهای تبلیغاتی و تیزر سازی هم می کند - مهمترین دلیل پیشرفت هر انسانی را وجود رقیب می داند - عاشق رانندگی است - پژو جی ال ایکس دارد - به گفته خودش بد رانندگی می کند - به سرعت رانندگی می کند و به قول خودش عاشق سرعت است - گاهی هم به پیست اتومبیل رانی می رود - آخرین خلافی خودرو احسان چهارصد تومان بود - خانواده احسان بیشتر اهل علم و تحصیل هستند تا هنر - سینما را خیلی دوست دارد - متاسفانه فرصتی برای رفتن به ...

  • مهدی یراحی

    مهدی یراحی

           

  • اینجا شب نیست

    سلام فردا شب ساعت ۱۲تا ۲ همان ساعت قرار قبیله ای ها رئیس قبیله منتظرمونه پس بیدار بمونید. چرا؟ چون که اینجا شب نیست . یا علی

  • هدیه تولد احسان علیخانی

    هدیه تولد احسان علیخانی

    به گزارش پارسینه، احسان علیخانی ، مجری تلویزیون در صفحه شخصی خود در فیس بوک در مطلبی با عنوان "هدیه من به خودم" نوشت:هدیه من به خودم، در ساعت تولدم " رأس ساعت 5 صبح 15 آبان نشستم جلوی دوربین خودم .. دقیقاً همون ساعتی که 31 سال پیش متولد شدم. از خودم یه عکس انداختم؛ از خود خودم عکس انداختم. متفاوت ترین عکس 10 سال اخیر زندگیم؛ که در تمام این 10 سال حواسم به دوربین بوده و من میگرفتمش .. اما اینبار دلم خواست اون منو ببینه .. اون منو بگیره .. مثل بچگیم که دقیقاً دوربین من رو، خودم نشون میداد .. من ساده، صریح، بی آلایش .. بهش خیره میشدم و برام مهم نبود چیزی که اون میگیره خوب میشه یا بد میشه !!  یا کسی که میبینه چی راجبش میگه !! نه موهامو شونه کردم ! نه لباسمو عوض کردم ! و نه دست و صورتم رو شستم ... فقط دوربینو تنظیم کردم ؛ یعنی به دوربین گفتم ببین منو بگیر !! فقط خود خودمو .. میخوام ببینم احسان 31 ساله کیه؟ چه شکلیه؟ اصلاً چی میگه؟! فقط یه دونه انداختم و شد این عکس. وقتی عکسو دیدم، خندم گرفت؛ چون من که میدونم خودم اینقدری نیستم و هنوز بچه ام ! چون لج میکنم، دعوا میکنم، قهر میکنم، نق میزنم، میترسم، میخندم، گول میخورم، گول میزنم، گند میزنم، با بدبختی پاک میکنم، فراموش میکنم، و گاهی گریه میکنم ..! با بچگیم یه فرق بزرگ کردم؛ اون موقعها با دوستام لج میکردم، این روزها با خودم .. واقعاً زورم به خودم نمیرسه .. خیلی از دست خودم حرص میخورم .. خیلی ... برای همین امسال خواستم تولدم به خودم یه هدیه بدم و شاید بهترین هدیه امسالم شد.. من عکس ساعت 31 ساله شدنم رو به خودم هدیه دادم بلکه من با خودم روبرو شدم و از خودم بپرسم چه خبر؟ کجا داری میری با این سرعت؟ چی کاره ای؟ حالت خوبه؟! فکر کردم و مطمئن شدم من در 31 سالگی از هیچ کسی کینه ای ندارم جز خودم که هرچه میکشم از دست خودمه ... من بیخود .