انشای آزاد

  • انشای آزاد (درباره ی آقا ی خورشید) قسمت اول

    انشای آزاد (درباره ی آقا ی خورشید) قسمت اول

    کمی خنده کمی گلسلام آقای خورشیددل من بی قرار استنمی آیی چرا پس زمین در اتظار است بیا و پاک کن خوبغم دل های ما راپر از لبخند وگل کن تمام خانه ها را برای پای مادرکمی دارو بیاور پدر چشمش ضعیف استبرایش سو بیاور برای هر کبوترکمی دانه کمی جاکمی اخلاق خوش هم برای ناظم ماامید وارم خوشتان آمده باشد  



  • موضوع انشاء: دانشگاهی که آزاد است.(یک دانش آموز)

    دانشگاه آزاد خوب است. بابا می گوید یک زمانی آنجا درس می خوانده است. می گوید آن زمان خود آقای جاسبی به بابا اینها درس می داده. ما به آقای جاسبی عمو می گوییم و هر موقع توی تلوزیون عکسشان می آید برایشان صلوات می فرستیم. هر چه به بابا می گویم من را هم به دانشگاه آزاد ببرد تا آن جا را ببینم قبول نمی کند. می گوید آن جا چیزهایی دارد که من نباید ببینم. می گوید الآن زود است. یک روز که بابا داشت با دایی رضا صحبت می کرد و از خاطرات دانشگاهش می گفت، دایی قرمز شد. دایی می گفت یعنی واقعاً دانشگاه اینجوری است؟ بابا گفت: تازه کجاشو دیدی... دایی رضا امسال کنکوری است و دارد تمام سعی اش را می کند که به دانشگاه آزاد برود. بابا می گوید دانشگاه آزاد مثل سربازی می ماند. آدم را از یک جنبه هایی مرد می کند که سربازی نمی کند. البته بابا می گوید مرد شدن برای آدم گران تمام می شود. بابا می گوید پول دانشگاه آزاد کمر آدم را می شکند. دانشگاه آزاد خوب است. یک دانه اش را توی شهر پدری ما که تابستان به آنجا می رویم باز کرده اند. اسم شهر ما نقوسان است. آنجا قبلاً هم دانشگاه بود، اما از آن یکی ها بود که از آدم پول نمی گیرد. ننه جون همیشه باعث و بانی دانشگاه آزاد را لعنت می کند. ننه جون توی نقوسان زندگی می کند. ننه جون می گوید از وقتی پای دانشگاه آزاد به نقوسان باز شده، شهر به (...) کشیده شده. (مامان نمی گذارد بنویسم ننه جون دقیقاً چه می گوید. مامان می گوید ننه جون گاهی وقت ها بی ادب می شود.) بابا هم جلوی ننه جون باعث و بانی دانشگاه را لعنت می کند. ولی پشت سرش که می شود می گوید خیلی هم خوب است. من هم می خواهم تمام تلاشم را بکنم تا وقتی بزرگ شدم به دانشگاه آزاد بروم اما هر وقت به بابا این را می گویم قاطی می کند برایم و می گوید که نه. می گویم پس چرا خودت رفتی؟ می گوید قضیه ی من فرق می کند. اما من که گوشم بدهکار نیست. امیدوارم تا آن موقع عمو جاسبی زنده باشد. پس نوشت: خانم اجازه!  دیشب مهمان داشتیم و برای همین مجبور شدیم انشای مان را سریع و هول هولکی بنویسیم. ببخشید خانم.    

  • من و انشا

      1.علم بهتر است یا ثروت؟ تابستان خود را چگونه گذراندید؟ مدرسه خود را توصیف کنید. در آیند ه دوست دارید چه کاره شوید؟ در نامه ای روز مادر را به مادرتان تبریک بگویید. میدونم با خوندن جمله های بالا یاد موضوعهای تکراری انشا افتادید.ولی اینها برای من اصلا تکراری نیست.تو دلم موند یه بار از این موضوعها برای انشا بهم بدن. ولی از شانس بد در تمام دوران تحصیلم یه مشت معلم انشای آوانگارد گیرم افتادن که همش می خواستن سنت شکنی کنن و طرحی نو دراندازن. 2. تا کلاس دوم دبیرستان "انشا"خوب روی زبونم نمی چرخید و اکثرا می گفتم "امشا". 3. با این نوشته های قشنگی که می نویسم لازمه بگم نمره انشام همیشه بالا بود؟ البته یک بار صفر گرفتم که امتحان نیم ثلث کلاس چهارم بود و اولین باری بود که موضوع آزاد توی سه تا موضوع پیشنهادی نبود و من از آن سه تا هم خوشم نمی اومد. امتحان از نظر من ملغی اعلام شد و به نشان اعتراض برگه را سفید دادم. این در مدارس آن موقع خیلی براندازانه محسوب میشد. معلممان در توصیف این عمل وحشتناک به مادرم از قید "با کمال پررویی" استفاده کرد. 4. یک بار معلممان اصلا نمره نداد. یعنی گفت باید بیست بگیری ولی چون بیست نمیشی اصلا نمره نمیذاررم! دلیلش هم خیلی جالب بود.در مورد امام حسین نوشته بودم و وقتی می خواندم آثار لذت را در خانم معلم می دیدم.فقط در جمله پایانی که در مورد آخرین لحظه زندگی حضرت بود به جای "شهادت" از "هلاکت" استفاده کردم.کاملا هم سهوی و از روی بچگی و کوچک بودن دایره لغات بود.معلم بی نوای ما مانده بود سر دوراهی عشق شدیدش به اهل بیت و جهالت یک بچه 9 ساله.حالا چرا انتخابش نمره ندادن بود نمی دانم! 5. مثل همه بچه هایی که "یه چیزی شون میشه" دو سه بار از روی انشایی که اصلا ننوشته بودم خواندم! آخرش استرس داشت چون توی فیلمها همیشه معلم آخر سر که میاد نمره بده می فهمه، چون نوشته ای نمی بینه.ولی الحمدلله معلمهای ما توی دفتر خودشون نمره میدادند. 6. همیشه چرکنویسهام خوش خط تر از پاکنویسهام میشد. 7. بعضی معلمها فضای باز ایجاد می کردند که بچه ها در مورد انشای همدیگه حرف بزنند. یه بار از انشای یکی حسابی ایراد گرفتم. بعد نوبت خودم شد. رفتم و خواندم. نوبت صحبت بچه ها شد همون دختر اجازه گرفت ولی تا خواست حرف بزنه بغضش گرفت و هیچی نگفت.هنوز که هنوزه از عذاب وجدان اونروز خلاص نشدم. ولی هنوز هم که هنوزه نمی تونم موقع نقد کردن دیگران از ادبیات نرم تری استفاده کنم. این بود افشاسازی هفت نقطه مبهم زندگی من در مورد انشا.حالا نوبت شماست که از ساعات و لحظاتی بگید که توی سیستم آموزشی ما گنجونده شده برای پرورش (قتل عام ؟) خلاقیت. مطمئننا توی کامنتها حرفها و ...

  • نکته هایی در مورد انشا

    مراحل نوشتن انشا 1.      مرحله ی پیش از نوشتن:   الف)سرشار سازی ذهنی (دادن یک سری اطلاعات درباره ی  موضوع به دانش آموز مثل یک تصویر یا فیلم یا معرفی کتاب. ب) ایجاد انگیزه ( شروع نوشتن برای دانش آموز سخت است.معلم می تواند جمله ی اول را بگوید.) 2.      مرحله ی حین نوشتن: الف)معلم خود شروع به نوشتن می کند ب) نوشتن دانش آموز به صورت فردی 3.      مرحله ی پس از نوشتن: الف)ترس دانش آموز را برای خواندن از بین ببریم ب)رد و بدل کردن انشا ها ج)رعایت فاصله (انواع فاصله مثل فاصله ی بین معلم و دانش آموز) -  فاصله ی عاطفی( هرچه رابطه نزدیکتر باشد رابطه ی عاطفی قویتر است.)0 تا46 سانتیمتر - فاصله ی عقلی:برای تحت تاثیر قرار دادن فرد و تذکر دادن نکته ای به او46تا 60/1سانتیمتر - فاصله ی اجتماعی 60/1 تا 5/3متر تاحت تاثیر قرار دادن جمع . الف)برای تذکر دادن فاصله ها را بیشتر می کنیم . ب)برای نکات کلی فاصله ها را بیشتر می کنیم.   تمرین های تقویت مهارت انشا 1.      خلاصه نویسی 2.      پیدا کردن واژه های جدید از متن 3.      جمله سازی 4.      ساخت واژه با پسوند ها و پیشوند ها(کلمه های مشتق) 5.      ساخت واژه با اسم ها و صفت ها (کلمه های مرکب) 6.      ساخت ترکیب(وصفی ،اضافی) 7.      کامل کردن جملات ناقص 8.      جدول کلمات 9.      ضرب المثل پرستو طراوت موضوع انشابهارپرکردن نقطه چین 10.  کلمات مرتبط با موضوع شکوفهخوشه های خورشیدی بعد با کلمات جمله بسازند.جمع جملات شادمانی جوانه زدنخود یک متن می شود تحول 11.  دادن کلید واژه 12.  خواندن داستان کوتاه و تغییردادن قسمت هایی از آن و تشخیص تغییرات توسط دانش آموزان خواندن یک شعر منظوم وساده، و بازگردانی آن به نثر توسط دانش آموزان 13.  استفاده از تصویر با پیام های متفاوت 14.  استفاده از تصویر های پشت سر هم و نوشتن قصه ی آنها توسط دانش آموزان 15.  خواندن یک شعر یا متن کوتاه و نقاشی قسمت های مختلف آن توسط گروه 16.  دادن مفهوم و موضوع  یا یک کلمه و نوشتن یک جمله ی طنزآمیز در مورد آن 17.  اخبار کوتاه مدرسه در یک روز 18.  دادن جمله های ساده ی انگلیسی در حد توان دانش اموزان و ترجمه ی آن ها توسط دانش آموزان 19.  تهیه گزارش و اجرای آن سر کلاس 20.  انشای شفاهی 21.  ارئه ی موضوع و اجرای بی کلام توسط دانش آموزان 22.  تهیه ی گزارش ورزشی از زنگ ورزش 23.  ارائه قسمت کوتاه ی از یک نمایشنامه و تمرین مونولوگ و دیالوگ 24.  نوشتن یک داستان تمثیلی 25.  من دلم می خواهد 26.  اگر من به جای تو بودم..... 27.  پخش صدا های مختلف ، نوشتن دانش آموزان در مورد آنها و استفاده ی آنها در نوشته یا داستان خود 28.  نمایش یک فیلم کوتاه و نوشتن برداشت 29.  نوشتن فهرستی از کتابها ...