تعبیر خواب موش

  • تعبير ديدن " موش " در خواب

    تعبير ديدن " موش " در خواب ابن سيرين مي گويد : موش در خواب دليل بر زني است منافق كه در باطن فاسد و فاسق است ولي ظاهرا عفيف و پاكدامن به نظر مي ايد . اگر ببيند موشي گرفت با چنين زني ازدواج مي كند . اگر ديد تعداد زيادي موش يك رنگ و يك شكل در خانه او جمع شدند به اندازه انها زنان در خانه او جمع مي شوند . ابراهيم مي گويد : اگر در خواب ببيند از بيني يا از سوراخ گوش او يا از مقعد او موشي بيرون امد صاحب دختري بدكردار مي شود . اگر از گلوي او موشي بيرون امد صاحب پسري مي شود . جابر مغربي مي گويد : تعبير موش صحرايي و موش خانگي يكسان است . اگر ببيند موشي در بستر اوست با زني قصد فسق و فساد مي نمايد و اگر ببيند گوشت موشي را خورد مال زن فاسد و خرابي را مي خورد .



  • تعبیر خواب موش

    منوچهر مطیعی تهرانی: همان طور که قبلا نیز نوشتم موش دزد است و یک دزد خانگی است و معبران آن را به زنی دزد و خائن و زیانکار و غیر قابل اعتماد تشبیه کرده اند. ابن سیرین نوشته موش زنی به ظاهر مستوره اما در باطن مفسده. اگر بیننده خواب موشی ببیند با چنین زنی سر و کار پیدا می‌کند و اگر این موش در خانه خودش باشد نوشته اند زنی با این پلیدیها در خانه اش هست یا حضور پیدا خواهد کرد. اگر سوراخ موشی ببینید مالی از شما برده می‌شود که می‌دانید چه کسی برده ولی نمی‌توانید ثابت کنید که او ربوده و سارق مال شما یک زن خائن است. اگر موش در اتاق شما باشد زنی دزد اهل خانه شماست که نباید به او اعتماد داشته باشید. اگر در خواب موشی از پاچه شلوار شما افتاد و گریخت و رفت زنی فاسد و فاجر را از خود می‌رانید و دور می‌کنید.

  • تعبیرخواب قاضی زاده..شماره تلفن برای تعبیرخواب قم..شرایط تعبیرخواب..معبرخواب

    اگر رسول الله لبت را بوسید یعنی زیاد صلوات بفرست اگر مرده را دیدی دستانش بسته است یا کور شده..خیرات میخواهد.. اگر مرده را دیدی با لباس تمیز یعنی جایش خوبست..  اگر مرده را با لباس کثیف و پاره دیدی یعنی شدید نیاز به اعمال دارد اگر مرده را دیدی دستانش کوچک شده نماز و ختم قرآن براش هدیه کن.. اگر مرده گرسنه بود و آب و غذا طلب کرد روزه قضا و خیرات میخواد اگه مرده ای رابوسیدی زیارت میری اگر مرده را میشناختی براش خیرات بده اگه درخواب دیدی در آب جاری ودریای زلالی زندگیت بر وفق مراد میشود اگه درخواب دیدی نان داغ و تازه میخوردی وضع مالیت خوب میشود اگر درخواب دیدی نان هست نمیتوانی نون بخوری مرگت نزدیک شده توبه كن» اگر در خواب ديدي ماه و ستاره در دامنت آمد بچه هايت خيلي آدم خوب ومعروفي ميشوند. اگر درخواب درحرم امامزاده اي بودي يعني به واجبات اهميت بده و از زيارت امامزادگان نزديك محل زندگيت غافل نشو.. اگه درخواب دیدی مرده ای عمرت بلند میشود ومکه میروی اگه درخواب دیدی مرده ای و دارن خاکت میکنن مکه میری یا زن نداشته باشی زن میگیری  یا کسی از نزدیکانت اولاد دار میشود اگه درخواب دیدی  کربلا رفتی بزودی زیارت قسمتت میشه اگه درخواب دیدی سوار الاغ یا اسب شدی زن میگیری اگه درخواب دیدی پرنده گرفتی ازدواج میکنی اگر در خواب دیدی خرگوش یا موش گرفتی در انتخابت برای ازدواج خیلی دقت کن... اگه درخواب دیدی تخم مرغ یا تخم پرندگان دیگر داری خدا بهت بچه میده اگر دیدی زیارت امامزادگان رفتی به زیارت امامزادگان شهرتون برو وبزودی حاجت روا میشی درخواب ديدن سيد و سادات اگرخواب دیدی سید شدی مقام معنویت بالا میرود اگه درخواب دیدی سادات ناشناس را زیارت میروی.. اگر میشناسیش به نام آن سید جدش را دیده ای مثلا اگر مقام رهبری را درخواب دیده ای به زیارت میروی چون جدش امام حسین  است.. بخاطر عظمت ائمه اطهار افرادعادی نمیتوانند خود ائمه را بی واسطه ببیند  به همين علت به شكل افراد صالح و علما ميبينند.. اگر امام خمینی را در خواب دیدی یعنی موسی بن جعفر دیدی..چون سید موسوی است.. اگرآیت الله گلپایگانی دیدی امام رضارو دیدی..چون اسمش رضاست.. دیدن سادات در خواب.دیدن جد آنان است... دیدن علما هم اگر سادات نباشند صاحب اسمشان را دیدی اگر آیت الله بهجت دیدی امام جواد دیدی چون اسمش محمد تقی است.. ممکنست علما بعد مرگشان به خواب کسی بیایند ونصیحتی به وی بکنند اگر نصیحتشان مطابق قرآن بود معتبر است وگرنه نه مثلانصیحت میکنند نماز بخون.خمس بده.گناه نکن و...  اگه درخواب دیدی بامحارمت نزدیکی و جماع کردی و در بیداری جنب نشدی مکه مشرف میشی اگه درخواب دیدی با کسی نزدیکی ...

  • صدای مادر

    دیشب خواب پریشونی دیده بودم. داشتم دنبال کتاب تعبیر خواب می‌گشتم که مامان صدا زد امیر جان مامان بپر سه تا سنگک بگیر. اصلا حوصله نداشتم گفتم من که پریروز نون گرفتم. مامان گفت خوب دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد. الان هیچی نون نداریم. گفتم چرا سنگگ، مگه لواشی چه عیبی داره؟ مامان گفت می‌دونی که بابا نون لواش دوست نداره.       گفتم صف سنگگ شلوغه. اگه نون می‌خواهید لواش می‌خرم. مامان اصرار کرد سنگک بخر، قبول نکردم. مامان عصبانی شد و گفت بس کن تنبلی نکن مامان حالا نیم ساعت بیشتر تو صف وایسا.     این حرف خیلی عصبانیم کرد. آخه همین یه ساعت پیش حیاط رو شستم. دیروز هم کلی برای خرید بیرون از خونه علاف شده بودم. داد زدم من اصلا نونوایی نمیرم. هر کاری می‌خوای بکن!        داشتم فکر می‌کردم خواهرم بدون این که کار کنه توی خونه عزیز و محترمه اما من که این همه کمک می‌کنم باز هم باید این حرف و کنایه‌ها رو بشنوم. دیگه به هیچ قیمتی حاضر نبودم برم نونوایی. حالا مامان مجبور میشه به جای نون برنج درسته کنه. این طوری بهترم هست. با خودم فکر کردم وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی می‌افتم رو دنده لج و اصلا قبول نمی‌کنم. اما یک دفعه صدای در خونه رو شنیدم. اصلا انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نونوایی. آخه از صبح ده کیلو سبزی پاک کرده بود و خیلی کارهای خونه خسته‌اش کرده بود. اصلا حقش نبود بعد از این همه کار حالا بره نونوایی. راستش پشیمون شدم. کاش اصلا با مامان جر و بحث نکرده بودم و خودم رفته بودم. هنوز هم فرصت بود که برم و توی راه پول رو ازش بگیرم و خودم برم نونوایی اما غرورم قبول نمی‌کرد.       سعی کردم خودم رو بزنم به بی‌خیالی و مشغول کارهای خودم بشم اما بدجوری اعصبابم خورد بود. یک ساعت گذشت و از مامان خبری نشد. به موبایلش زنگ زدم صدای زنگش از تو آشپزخونه شنیده شد. مامان مثل همیشه موبایلش رو جا گذاشته بود. دیر کردن مامان اعصابمو بیشتر خورد می‌کرد. نیم ساعت بعد خواهرم از مدرسه رسید و گفت: تو راه که می‌اومدم تصادف شده بود. مردم می‌گفتند به یه خانم ماشین زده. خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود.       گفتم نفهمیدی کی بود؟      گفت من اصلا جلو نرفتم.      دیگه خیلی نگران شدم. یاد خواب دیشبم افتادم. فکرم تا کجاها رفت. سریع لباسامو پوشیدم و راه افتادم دنبال مامان. رفتم تا نونوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود. یه نونوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم اما تا اونجا یک ساعت راه بود و بعید بود مامان اونجا رفته باشه هر طوری بود تا اونجا رفتم، وقتی رسیدم، نونوایی تعطیل بود. تازه یادم افتاد که اول برج‌ها این نونوایی ...

  • تعبیر خواب

    مردی داشت در جنگل‌های آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دایم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنه‌ایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش می‌آید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم می‌زد داشت به او نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود. سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد.تا مقداری صدای نعره‌های شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه اژدهایی عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظه‌شماری می‌کند. مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر می‌کرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا می‌آیند و همزمان دارند طناب را می‌خورند و می‌بلعند. مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان می‌داد تا موش‌ها سقوط کنند اما فایده‌ایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیواره‌ی چاه برخورد می‌کرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد. خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیواره‌ی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موش‌ها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید. خواب ناراحت‌کننده‌ای ی بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد و نزد عالمی رفت که تعبیر خواب می‌کرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است: شیری که دنبالت می‌کرد ملک الموت(عزراییل) بوده... چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است... طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است... و موش سفید و سیاهی که طناب را می‌خوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را می‌گیرند. مرد گفت: ای شیخ پس جریان عسل چیست؟ گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کرده‌ای... .

  • آیا امام زاده شفا می دهد؟

    آیا امام زاده شفا می دهد؟

    استخاره:   ... بنگر به خوارک و نوشابه ات که بوی آن تغییر نکرده و بنگر به درازگوشت تا تو را آیتی برای مردم بگردانیم و بنگر به استخوان ها که به هم پیوند کنیم و به گوشت بپوشانیم. پس هنگامی که بر او آشکار شد، گفت می دانم که خداوند بر هر کاری تواناست (سوره بقره/ آیه 259)   گام اول: شباهت آیه با نیت در شفا دادن و خلق کردن است. بنابراین، رویکرد آیه به وجه باز تولید شفا دادن می باشد.   گام دوم: گزاره عمومی که از آیه اخذ می شود: قدرت درست آن است که بروز عینی و برهنه داشته باشد.   گام سوم: ارزش گزاره مثبت است.   گام چهارم: در حالی که گاه در امام زاده ها درمانی رخ می دهد، اما درباره علت درمان می توان حدس و گمان های بسیار زد، کما این که بعضی آن را ناشی از انرژی متراکم در فضا، برخی ناشی از پیام رسانی قدرتمند بیمار به ناخودآگاه خود در اثر تاثیرات محیطی و برخی مشابه شفایافتن ها در معابد دیگر ادیان می بینند، در این بین، گزاره شفایی را نشان می دهد که عریان و بسیار عینی اشاره به منبع شفا دارد. بنابراین، عینیت مندرج در گزاره در شفایافتن های موجود در امام زاده ها دیده نمی شود و نتیجه آن که امام زاده ها شفا نمی دهند.

  • موشی که صورتی شبیه زنان آرایش کرده داشت

    موشی که صورتی شبیه زنان آرایش کرده داشت

    ستاره سحر:درود و سپاساول از همه بابت همه خوبی هاتون تشکر کنم .از اینکه خواننده سایت شما هستم احساس خوشوقتی می کنم.به نظرم خانوم باشید، ای کاش نامتان را بدانم.خوابم:اتاقی بود که گویی همه زندگ ما خانوادگی در آن خلاصه می شد و به ظاهر تنگ و کوچک بود اما در واقع به طرزی عجیب دلباز و بزرگ... همه چیز زندگیمونو در خودش براحتی جا داده بود و هیچ کس حس کمبود جا و امکانات نداشت.دیدم که بیرون اتاق با خواهر کوچکم سرگرم صحبت بودیم. من مشغول نظافت بودم و داشتم به اشیایی که پدرم بیرون روبروی در اتاق گذاشته بود نگاه می کردم. با خودم فکر کردم بهتره یه وارسیشان کنم و بدرد نخورهایش را دور بریزم و محیط را خلوت تر و مرتب تر کنم... هرچند که کار واجبی به نظر نمی آمد.در همون حالت از سمت چپمان- درست جهت مخالف وسایل- متوجه یه موش شدم که سریع به سمت در اتاق حرکت می کرد. سریعا به خواهرم بافریاد گفتم موش. و با ضربه پایم ترساندمش و اونم دور شد. اما در یه حرکت انی و خیلی سریع جهشی به سمت در اتاق رفت . من زودتر خودمو به در رساندم و باز با پاهام خواستم بترسانمش که نمی ترسید و فقط کمی عقب می رفت و فرار نمی کرد.در را سریع بستم و به خواهرم گفتم که می خواهد به هر قیمتی شده بره تو اتاق... نباید بذاریم... موشه صورتی شبیه زن آرایش کرده داشت و خیلی هم سمج بود و خیره زل زده بود بهم. بعد در نهایت پرویی یه پرش بزرگ زد روی رونام و ناخون کشید و باز برگشت سر جایش. من وحشت کردم. و تا اومدم به خودم بیام دوباره این کار را کرد و بعد فرار کرد و رفت و غیب شد!! صحنه بعد من تو اتاق بودم رو تخت و در حالی که کتابم دستم بود؛ حس می کردم که موشه پیشمان هست یا بر میگرده. به خواهرم گفتم نکنه موشه خونه و زندگیش تو همین اتاقه هست که این همه سمج بود بیاد اینجا... شاید خانوادگی دارن با ما زندگی می کنن و ما حواسمون نیست؟ خیلی حس بدی دارم که پرید رو پامو و ناخوناشو فرو کرد... اما زخم و خون هیچی نیامد! مخصوصا از قیافه موشه که عجیب بود برایم احساس بدی دارم.صحنه بعد دیدم که از یه راه طولانی اومدم خونه ( اول راه را اشتباه رفتم و کمی پیاده روی کردم تا رسیدم به خونه شب شده بود) و دیدم که سه تا مرغ نیمه سفید چاق و بزرگ توی حیاط  خونمون داریم (بی خیال همه دنیا مشغول دونه خوردن بودن) و چهارمیشون انگار برای من یه دوست قدیمی بود و پرهایش شبیه طاووس به نظرم می رسید و اومد کنارم  و من نازش می کردم و اون خیلی رام بود و انگار دلش برایم تنگ شده بود و از اینکه اومده بودم خیلی خوشحال بود. منم متعجب شده بودم که چطور این پرهایش اینقدر خوشگل شدن! و کلا این مرغ ها برای چی اینجان و ...تعبیرشون چیه بزرگوار؟ ذهنمو ...

  • تعبیر خواب

    احکام خواب دیدن: باید دانست که خواب عالم بهتر از جاهل است خواب مومن بهتر از فاسق است  خواب غنی بهتر از خواب فقیر باشد و باید دانست که بعضی از خواب ها درست و بعضی نادرست بعضی تعبیر دارند و بعضی تعبیر ندارند. خواب نزدیک اذان صبح خیلی خوب و قریب به صحت است و کم خوری و پاکیزه بودن جسم و روح و لباس خواب تاثیر بسزایی در صحت خواب دیدن دارد و البته بر حسب ماههای قمری چند روز از ماه خواب خوب است و تعبیر دارد چند روز خوب نیست و تعبیر ندارد و چند روز هم تعبیرش به تاخیر می افتد والله اعلم. در بیان تعبیر خواب حضرت یوسف علیه السلام که به دوازده باب است جهت استفاده مومنین و مومنات و دوستان در اینجا بیان میشود امید است ما را از دعای خیر خودشان بی بهره نکنند. باب اول: در دیدن پیامبران و امامان و فرشتگان و آنچه تعلق به آنها دارد: هر که پیغمبروامامان را در خواب بیند کار دین و دنیای وی نظام گیرد  هر که فرشته در خواب بیند به حج رود دیدن پل صراط فراموشی سلطان باشد  دیدن آفتاب و ماه و ستارگان فامیل و خویشان باشد و از آنها حرمت ببیند یا خداوند فرزندی بر وی کرامت کند که از او خیر بیند  دیدن مرده در خواب از غم واندوه بیرون آید. باب دوم:  در دیدن خواندن قرآن و غلم آموختن امامت جماعت و قضاوت در بین مردم و آنچه تعلق بدان دارد :  دیدن خواندن قرآن بانک اذان و اقامه گفتن و نماز خواندن دین وی قوی شود و روح و جسم وی از  پلیدی پاک شود و حرمت او زیاد شود  دیدن علم آموختن کاری از وی سر زند که ثواب بر وی حاصل شود دیدن امامت کردن بر قومی و یا گروهی بزرگی کند رئیس عده ای شود و دیانتش زیاد شود  خود را قاضی دیدن امر به معروف کند  دیدن خود در ریاست جایی بر کارها غالب آید  دیدن خود را در جنگ و خصومت از دشمنانش بر حذر باشد و احتیاط کندو زبان از غیبت خلق نگهدارد تا صدمه ای نبیند. باب سوم: در دیدن جواهرات و آنچه تعلق به آنها دارد: هر که طلا در خواب بیند کار دنیایی وی خوب شود  دیدن قراضه دلیل بر تندرستی وی باشد دیدن انگشتر عزت و جاه باشد دیدن جواهر و امثال آن سود زیاد بدست آورد  دیدن آهن و مس و روی و از این قبیل تعلق به منفعت دنیا دارد  دیدن شمشیر و خنجر و کارد سلاح قوت به وی رسد . باب چهارم:  در دیدن ریسمان و پنبه و مانند اینها همگی دلیل بر زیادی حشمت وزیادی مال باشد. باب پنجم: دیدن روغن و میوه جات و آنچه تعلق به آنها دارد:  هر که روغن بادام و پسته بیند میراث به وی رسد  دیدن روغن های خوردنی مال حلال باشد دیدن روغنهای سوختنی که معمولا آنها را میسوزانند رنج و زحمت باشد  دیدن انگور و مشتقات آن مال حلال باشد  دیدن خربزه مالی با رنج و زحمت اندکی به وی رسد دیدن ...